اردوی تیم ملی برای بازی با ازبکستان و قطر، سومین اردوی پیاپی است که جهانبخش بدون تیم باشگاهی به آن دعوت میشود. وینگر ایرانی فاینورد، در ماههای آخر حضورش در این تیم هم به یک نیمکتنشین کامل تبدیل شده بود و از مدتها قبل هم اعلام شد در فهرست مازاد قرار خواهد گرفت. طبیعتا از همان زمان کوشش مدیربرنامههای او برای یافتن تیمی جدید آغاز شد، اما این تلاشها تا کنون به نتیجه قطعی نرسیده، هرچند چند روز پیش بهطور جدی زمزمه توافق نهایی جهانبخش با جنوا، تیم پایین جدولی سری A ایتالیا به انتشار رسید. آماری که اخیرا در مورد جهانبخش ارائه شده، به تردیدها دامن میزند؛ جایی که این بازیکن طی تقریبا 7 ماه پشت سر گذاشته شده از سال 1403 در مسابقات باشگاهی رسمی و جدی تنها 119 دقیقه به میدان رفته، در حالی که در همین بازه زمانی 379 دقیقه در ترکیب تیم ملی حاضر بوده است.
اینکه بازیکنی سه برابر تیم باشگاهیاش برای تیم ملی به میدان برود، یک اتفاق نامانوس است. قطعا کادرفنی تیم ملی با توجه به شناخت قبلیاش از جهانبخش اقدام به دعوت از این بازیکن میکند، اما آیا همین کافی است؟ بازیکنی که ماههاست تیم ندارد، به همین میزان هم در تمرینات گروهی و حرفهای غایب بوده و از فرم بدنی مطلوب فاصله دارد. اینکه چنین فوتبالیستی نهتنها در فهرست، بلکه حتی در ترکیب اصلی تیم ملی به میدان برود، القای ناخودآگاه این پیام به سایر بازیکنان ایرانی است که کار و تلاش و پیشرفت، اهمیت چندانی ندارد و شما چون اسمت «جهانبخش» نیست، به این آسانی به تیم ملی نخواهی رسید! بگذارید یک مثال بزنیم؛ آدریان رابیو، ستاره 29 ساله تیم ملی فرانسه با وجود حضور مستمر در اردوهای این تیم، در فهرست آخر دشان قرار نگرفت. چرا؟ چون بعد از جدایی از یوونتوس تیم نداشت و خیلی دیر با مارسی به توافق رسید. شما نمیتوانی به وضعیت جاری بازیکن مطلقا بیتفاوت باشی، در غیراینصورت اصلا نیازی به پیگیری مسابقات باشگاهی نیست و سرمربی تیم ملی میتواند یک مشت اسم تکراری را برای همیشه اعلام کند. حتما به شخصیت حقیقی یکی مثل جهانبخش احترام میگذاریم، اما حساسیتها در مورد او بیراه نیست.
یک نکته هم این روزها در مورد جهانبخش و البته مهدی طارمی که گویا امتیازات زیادی در تیم ملی دارند، به وفور مطرح میشود؛ اینکه آنها چندی پیش در اقدامی خیلی عجیب، در صفحه اینستاگرامی مدرسه فوتبال امیر قلعهنویی، اقدام به معرفی و به نوعی تبلیغ آن آکادمی کردند! چنین کاری نهتنها در شأن کاپیتانهای تیم ملی ایران نبود، بلکه درست یا غلط برای بعضیها این باور را به وجود آورده که نزدیکی این بازیکنان به سرمربی تیم ملی، مزایایی برای آنها به همراه داشته باشد. آیا اگر جهانبخش در این حد کنار قلعهنویی نبود، باز بدون تیم به اردو دعوت میشد؟ نمیدانیم، شاید هم بله، اما واقعا، واقعا کاش آن تبلیغ را انجام نمیدادید. حواستان به جایگاهتان باشد. این جایگاه، قبلا در اختیار بزرگانی مثل دایی و باقری بوده است...