منزل یکی از آشنایان دعوت بودیم. اخبار، گزارشی از مناطق تحت اشغال داعش پخش کرد. خانههای ویرانشده و مردمی آواره، کودکانی یتیم و مادرانی فرو رفته در غم فرزندان... تصاویری که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. در سویی دیگر عناصر داعش با پرچم «لا اله الا الله و محمد رسول الله» در شهر، حرکت میکردند. یکی از دوستان از من پرسید: «واقعاً اینها پیرو قرآن هستند؟ آیا سیره پیامبر همین بود؟ در یکی از کانالها تلگرامی خواندم که مسلمانها در صدر اسلام همین طور با مردم رفتار میکردند!»
گفتم بله عزیزم! دقیقاً! این رفتارها تازه نیست! بلکه واقعا ریشه در صدر اسلام دارد! اصلاً گروهی بودند به نام خوارج، که شکم زنهای باردار را پاره میکردند. کودک را در آغوش مادرش سر میبریدند. بیگناهان را گردن میزدند و خانهها را ویران میکردند. شعارشان هم این بود: «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»[1] میدانی یعنی چه؟ یعنی «حُکم، تنها از آنِ خداست». با همین شعار، و به اسم خدا و به نام دین، چه جنایاتی که نکردند. امیرالمؤمنین درباره همین افراد گفتند که این جماعت، از کلامِ حق، ارادهی باطل میکنند. حرفشان و شعارشان حق است! اما منظور و مقصودشان ناحق است![2] پس ما در یک دو راهی هستیم. یا اسلامِ خوارج... یا اسلام علی (علیه السلام) همانطور که گاهی در دو راهیِ اسلامِ معاویه و اسلام علی (علیه السلام) و گاهی دیگر، در دوراهی اسلامِ یزید و اسلام حسین (علیه السلام) قرار میگیریم. هرچند اسلامی که در مقابل اسلام ائمه باشد، کُفری بیش نیست. اما این دو راهیها همیشه بوده، پس باید ببینیم که در کدامین قبیلهایم!
رحمت و مهربانی یا خیانت؟
پرسید: «آیا واقعاً پیامبر، پیامبرِ رحمت بود؟» گفتم بله! اما بستگی دارد که رحمت را در چه ببینیم.
آموزگاری را در نظر بگیریم که دانش آموزِ درسنخوان و بیعاری در کلاس دارد. اما به جای تشویقِ او به درس خواندن، دائماً او را میبوسد و دست نوازش بر سرش میکشد و او را به ادامه همین راهِ نادرست تشویق میکند. ظاهرِ رفتارِ این آموزگار، رحمت و مهربانی است! اما حقیقتاً نه! بلکه باطن این رفتار، خیانت است. در مقابل، آموزگاری را در نظر بگیریم که دانش آموزِ خوب و پرتلاشِ خود را تشویق میکند و اگر خطایی از او سر بزند، او را مؤاخذه و تنبیه میکند. شاید ظاهر این رفتار، با رحمت و مهربانی تعارض داشته باشد، اما حقیقتاً این عین رحمت است. چون آموزگار، دوست دارد دانشآموزش بهترین باشد. پس این تنبیه از سر مهربانی و علاقه به رشد و تکاملِ دانش آموز است.
اکنون، باغبانی را در نظر بگیریم! به درختان و گلهای این باغ رسیدگی میکند. اما علفهای هرز را میکَنَد، شاخ و برگهای آفتزده را میچیند و در آتش میاندازد. میوههای گندیده و فاسد را جدا میکَنَد و دور میاندازد! شاید در نگاه اول، این رفتارها نوعی خشونت باشد. اما در حقیقتِ امر، عیناً محبت و رحمت است. چون اگر چنین نکند، این آفت به همه باغ میزند. باغبان چون باغ را، درختان و گلها را دوست دارد، پس ناچار است که چنین کند. پزشک جراحی را در نظر بگیریم! تیغ در دست میگیرد و شکم بیمار را پاره میکند. خون میریزد! اما این رفتار خشن، در واقع نوعی محبت و رحمت است. چون این خون ریختن مقدمهی درمان است. مقدمه بازگشت به سلامتی است.
بله پیامبر، پیامبر رحمت است. همه وجودش مهربانی است. ذره ذرهی جسم و جانش محبت است. حتی شاخ و برگهای آفت زده را درمان میکند و میوههای گندیده را زیر پر و بال خود میگیرد. نه فقط نسبت به امت، بلکه نسبت به همه ابناء بشر، دلسوز و مهربان است.[3]
نشانی از نشانه های مهربانی
در نشانهی مهربانی این پیامبر همین بس، که نزدیک ترین یارانش، از فقرا و مستضعفین و دلشکستگان بودند. هنر این پیغمبر این بود که پناهگاه مظلومین و دردمندان و رنجکشیدگان بود. در مهربانی این پیامبر همین بس: آن هنگامی که مکه را فتح کرد، به سرسختترین دشمنِ خود، ابوسفیان امان داد. هنگامی که بسیاری فریاد انتقام سر دادند، این پیغمبر فرمودند: «امروز روز رحمت است. روز عفو و بخشش».[4] در رحمت پیغمبر همین بس که بر قَبضهی شمشیر ایشان چنین نوشته شده بود: «پیوند برقرار کن با کسی که از تو بریده است. حق را بگو، گرچه به ضرر تو باشد و خوبی کن به کسی که با تو بدی کرده است».[5] چنین موعظهای را کجای تاریخ سراغ داریم که کسی در اوج قدرت این چنین خود را اندرز دهد؟
پی نوشت ها:
[1]. سوره یوسف: 67 و انعام: 57
[2]. کلام حضرت درباره رفتارها و شعارهای خوارج چنین است: «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» بنگرید به: نهج البلاغه، قم: انتشارات دار الهجره، ص 82، خطبه 40
[3]. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ.[آلعمران : 159] پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار [ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد.»
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ .[ التوبة : 128] قطعاً، براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»
«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ.[ الأنبیاء : 107] و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.»
[4]. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: « الیوم یوم المرحمة» امروز روز عفو و گذشت است. ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغة، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى، قم، 1404 هجرى قمرى، ج 17، ص 272
[5]. متن عبارت چنین است: «صِل مَن قَطَعَکَ وَ قُل الحَقَّ وَ لَو عَلىَ نَفسِکَ وَ أحسِن إلَى مَن أساء إلَیکَ...»
بنگرید به: شیخ صدوق، الأمالی، تهران: انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362، ص 72.
منبع : پایگاه تبیان