با تکیه بر کاشیکاری و موزائیک سازی هنر اسلامی بخشی از وضعیت عام بود که با ظهور اسلام سامان یافت.
«کریستین پرابیس» در کتاب خود «تاریخ هنر اسلامی» می گوید:
«داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابانها و بانگ بلند پیروزی «الله اکبر» آغاز می شود» .مسلمانان با تلاش پیگیر و همه جانبه توانستند وارد قلمرو امپراتوری بیزانس و شاهنشاهی ایران شوند و از ایران به سرزمین زرخیز هند بتازند و نیز از مرزهای شرق ایران گذشته به آسیای میانه در آیند.در این هنگام موسی بن نصیر فرمانروای تازی آفریقای شمالی به اسپانیا تاخت و به فرماندهی مردی از بربر به نام طارق آنجا را گشود.هنوز صد سال از رحلت پیامبر اسلام (ص) نگذشته بود که قلمرو اسلام از هند تا اسپانیا گسترش یافت تا بستر مناسب برای پیدایش تمدن اسلامی و از جمله هنر اسلامی به وجود آید .
مسلمانان، پرستشگاه های یونانیان و رومیان و کاخ های ایران و کلیساهای بیزانس را با موزائیک های زرین دیدند و به گوهرهای درخشان و فلزکاری ها و ظروف شیشه ای و سفال های نقاشی شده و عاج های کنده کاری و ابریشم با نقش های جالب دست یافتند.و چون شهر نشین گردیدند نیاز به داشتن خانه های زیبا با اثاثیه گرانبها و مسجدهای پر شکوه و دیدنی برای پرستش خدا را احساس کردند.آنان در سرزمین های فتح شده با صنعتگران و هنرمندان مصری، سوری یونانی و ایرانی روبه رو شدند که هر یک سنت هنری چندین صد ساله داشتند.هنر این صنعتگران با هم پیوند خورد و زیر فرمان اسلام مبدل به شیوه هایی شده که امروزه به نام «هنر اسلام» معروف است.
پس از این مقدمه بر آنیم تا در میراث هنری اسلام در جای جای سرزمین های اسلام به جستجو بپردازیم تا مگر سیمایی هر چند نا تمام درباره کاشیکاری و موزائیک پردازی مسلمانان عرضه بداریم.
برای آغاز کار هیچ جا شایسته تر از شهر کهن دمشق با آن همه آثار تاریخی و مواریث هنری نیست.از جلوه های هنری تاریخی دمشق، مسجد جامع آن است که بر جای پرستشگاه ژوپیتر خدای خدایان رومیان ساخته شده است.این مسجد بر پایه نقشه قدیم یعنی مستطیلی بود که وسعت بسیار داشت و خلیفه، برای بر پا داشتن زیباترین ساختمان جهان صنعتگران هندی، ایرانی، مصری و قسطنطنیه ای را به آنجا فرا خوانده بود.محوطه معبد قدیم را حیاط کردند که در آن خلیفه در روزهای خاصی بار می داد.برج های کهن رومی را در گوشه های پرستشگاه تبدیل به منار کردند.پیرامون این حیاط را سر پناهی ستوندار پوشیده بود.بخش پایین دیوارها با سنگ مرمر رنگین و برفراز آن با موزائیک های بس شگفت و زیبا آرایش شده بود.یکی از جهانگردان که در قرن ششم هجری به آنجا رفته و این موزائیک ها را دیده می گوید: «این موزائیک ها همه شهرهای جهان را نمایش می دهد و همه درختان آن سبز و زرین و سیمین هستند و از سطح آن گویی زر می چکد و می سوزد و دود می شود» سر ستون ها نیز با زر پوشیده شده و دیوارهای بالای آنها با موزائیک که در پرتو صدها قندیل می درخشید آرایش گشته بود.
پس از بر افتادن امویان، عباسیان دار الخلافة را به بغداد منتقل ساختند.صد هزار کارگر در مدت چهار سال شهر پر شکوه بغداد را به فرمان منصور ساختند.
شیوه های هنری به زودی چنان در هم آمیخت که حریربافان سوری در دمشق چه بسا از اندیشه صنعتگران این فن که در ایران بودند بهره می گرفتند و طرحهایی که کنده کاران بغدادی به کار می بردند به کار کنده کاران عاج در اسپانیا می آمد.
بغداد و قرطبه پایتخت اسپانیای اسلامی از یکدیگر صدها فرسنگ دور بودند اما با هم رقابتی سخت داشتند و چشم هم چشمی می کردند.
مایه سرافرازی قرطبه مسجد جامع آن بود که یکی از مسجدهای جهان و مقدس ترین جا در نظر مسلمانان مغرب به شمار می رفت.این مسجد اکنون کلیسا گشته است اما هنوز هم چون از حیاط پر درخت پرتقال به این ساختمان در می آیید به دشواری می توانید باور کنید که اینجا کلیساست .چون به سوی جنوب گام برداریم از میان ردیف ستونهایی که عبد الرحمن دوم ساخته است می گذریم .آرایش طاقهای کمانی بیشتر می شود و در میان آنها محراب را که فرو رفتگی ژرفی است در دیوار جنوبی می بینید که از پیرامون آن طلاهای موزائیکها می درخشد.طاق های کمانی پیشین محراب با زیبائی فراوان، در هم گره خورده اند.در فضای میان آنها قوس های کوچک زیبایی در کنار دیوار جنوبی شبستان ساخته شده است.
این آرایش ها کار هنرمندانی است که به فرمان حکم روم خلیفه قرطبه که در پایان سده چهارم هجری فرمان می راند به کار گمارده شدند.
این هنرمندان، محراب و فرورفتگی آن و طاقهای کمانی را با روپوش از گچ و مرمر سفید و نقش های گل و بته به شیوه اسلیمی آراستند.این شیوه در هنر اسلامی به هزارها گونه جلوه گر شده است.گل های دلپسند و زیبای اسلیمی در موزائیک های پیرامون طاق محراب، کار هنرمندان قسطنطنیه است که به فرمان امپراتور بیزانس و به خواهش حکم به قرطبه فرستاده شدند.طاق طرف راست محراب نیز که با موزائیک آراسته شده است محل مخصوص دخول خلیفه به مسجد بود .
به هنگامی که قرطبه از جنگ خانگی رو به ویرانی می رفت، یک شهر اسلامی دیگر در گوشه ای از قلمرو اسلام استقلال یافت و دستگاه خلافتی در آن بنیاد گرفت.این شهر نو خاسته، قاهره بود که به دست خلفای فاطمی در سده چهارم هجری پایه گذاری شد و مرکز هنر گشت چنانکه با بغداد و قرطبه در روزگار عظمت آنها پهلو می زد.ولی دیری نپایید که قدرت خلفای فاطمی مانند خلفای عباسی رو به سستی نهاد.
در اواسط سده پنجم هجری، ترکان سلجوقی از آسیای میانه رو به سوی سرزمین های اسلامی آوردند و بر این کشورها تاختند.سپاه ترکان نیروهای امپراتور بیزانس را در هم شکست و بیشتر آسیای صغیر را فتح کرد.در همان سال مصریان را از فلسطین راندند و شهر مقدس اورشلیم را گرفتند .ترکان متعصب از آمدن زائران مسیحی به شهر اورشلیم جلوگیری کردند که موجب آغاز جنگ های صلیبی گردید.در درون دیوارهای شرق شهر، مقدس ترین جایگاه مسلمانان یعنی حرم قرار داشت .از اینجا بود که محمد (ص) به معراج رفت و در میان حرم، صخره مقدس بود که ابراهیم فرزندش را بران برای قربانی کردن آماده کرد.در سال (691 ه) عبد الملک خلیفه اموی بر آن شد که برفراز این صخره گنبدی پرشکوه بسازد که با گنبد کلیسای قبر مقدس عیسی برابری کند که ساخته شد.باز یک مسجد بزرگی در جنوب حرم ساخته شد که مسجد الاقصی نام کردند.
صلیبیان با آنکه به اسلام به دیده نفرت می نگریستند، از دیدن گنبد الصخره به حیرت افتادند .هرگز ساختمانی همانند آن را ندیده بودند.دیوار هشت گوش و گنبدی که بر فرازش استوار است همه با موزائیک پوشیده شده و سراسر این ساختمان در آفتاب همچون کلاهی آراسته به گوهر می درخشید.مسیحیان بجای ویران کردن، این مسجد را به کلیسا تبدیل کردند.آنان چنان شیفته این گنبد شدند که همین الگو را در ساختن بسیاری از کلیساهای اروپا به کار بستند.
صلاح الدین ایوبی به سال (613 ه) اورشلیم را گرفت، پیروانش نشانهای مسیحیان را از مسجد الاقصی و قبه الصخره کندند و به فرمان صلاح الدین آرایش های فراوانی بر این مسجد افزودند و دیوارهای درون مسجد را با زر موزائیک کاری کردند.
صلاح الدین محرابی دیگر در مسجد ساخت و از صلب جهت آن منبری از چوب سدر آورد.این منبر را ساخته بودند که چون اورشلیم گشوده شود به این مسجد بیاورند.صلاح الدین پوشش زرین گنبد را تجدید کرد.
از ایران زائران با کاروان های شتر، بیابانها و کوه ها را می بریدند و روزگاری به سر می آوردند تا به اینجا برسند.ایران چندان از اورشلیم دور بود که از گزند حمله صلیبیان بیمی نداشت.این کشور در زمان فرمانروایی سلجوقیان رو به فراوانی نعمت و رونق تجارت می رفت و دورانی زرین در هنر و صنعت ایرانیان پدیدار می شد
ترکان سلجوقی در ایران و بین النحرین
ترکان سلجوقی گذشته از این که چنگاورانی دلاور و سوار کارانی خستگی ناپذیر بودند، توانستند حکومتی نیرومند بنیاد افکنند که از ایران تا بین النهرین و آسیای صغیر را زیرنگین بگیرد و امنیت را در مرزهای قلمرو خویش برقرار کند.پادشاهان سلجوقی پشتیبان دانشمندان و شاعران و مورخان و جغرافیا نگاران بودند.سلجوقیان ایران، اصفهان را پایتخت ساختند.اصفهان سالها پیش از آنکه سلجوقیان به آنجا بیایند کانون بازرگانی و صنعت و هنر بوده است.
کاخ سلجوقی و میدان بزرگی که در برابر آن بوده، سالهاست که ناپدید شده، اما مسجد جمعه سلجوقی که آن نیز مشرف به میدان بوده، هنوز پایدار است.نقشه آن پایه ای شد برای ساختمان مسجدهای دیگر ایران.حیاط و ایوان های مسجد شاید به روزگار سلجوقیان وجود داشته اما کاشی های شگفت و زیبایی که دیوارها و طاقها را پوشانیده و این حیاط را از رنگهای خوش رشک، بهشت کرده، به دست هنرمندان ایرانی قرنهای بعدی ساخته شده است.این مسجد به دست نسل های بسیاری از هنرمندان و معماران دگرگون و تعمیر شده است.برای دیدن کار دوران سلجوقی باید به سوی قبله برویم و از ایوان جنوبی حیاط بگذریم و به شبستان پشت آن گام نهیم.
برفراز سر بیننده گنبد بسیار بزرگی است از آجر خاکستری مایل به قهوه ای.این گنبد ساده و استوار و نیرومند است.خود بنای این گنبد چنان است که در خویشتن آرایش و تزیین را هم نمودار ساخته است.این گنبد به سال (473 ه) به فرمان نظام الملک ساخته شده است.
در سال (481 ه) یکی از رقیبان نظام الملک که ممکن است جمال الدین تاج الملک باشد، گنبدی فروتر ساخت.در اتاق جنوبی و شمالی زیر گنبدهای مذکور در بالا، شاهکار معماری هستند ولی هنر رنگامیزی سلجوقی در آنها دیده نمی شود.
در ایران رنگامیزی از ضروریات است.زیرا که بیشتر آن بیابان است و گلها و گیاهان در بهار دورانی کوتاه دارند و با فرا رسیدن فصل گرما تنها زمین تشنه بر جای می ماند.پس دیوارهای رنگین کاخها و محرابهای مساجد می توانند جبران بیرنگیهای طبیعت را بکنند و در هر فصلی یادگاری از بهار باشند.
کاشی سازان ایرانی در کاشان و ری در کار خویش استاد بودند و در قرن ششم هجری، کاشی های شگفتی می ساختند.این کاشیها به شکل ستاره و صلیب با رنگ های برجسته و چشمگیر بودند که به شکلها، جلوه ای خاص می بخشیدند.کاشی ها با گل و بته به شیوه اسلیمی و عبارتی از قرآن کریم، پرداخته می شد.در کاخ هایی که بر آوردن تصویرهای آدمیان و جانوران و درختان در آنها مجاز بود، این تصویرها را در کاشی های ستاره شکل می بینیم.ظرف های سفالین سلجوقیان نیز به زیبایی کاشی های آن دوران ساخته می شد یا در آنها نقشها و فنون گوناگونی به کار می رفت.
ظرفهای سفالین سلجوقیان نیز به زیبایی کاشیهای آن دوران ساخته می شد.بعضی از سفالینه های ری و کاشان با هفت رنگ آراسته می شد و پرداختن لعاب چنین ظرفهایی کاری بس دشوار بود و بایستی چندین بار آنها را در کوزه فرو برند.با به کار بردن رنگهای فراوان، هنرمند می توانست با ظرافت، نقشهایی ریز از مجالس دربار و شکار بپردازد و مایه خشنودی خاطر امیری شود که این کاشیها برای او آراسته می شد.
ترکان آسیای صغیر در قرن پنجم هجری، از فرمان سلجوقیان عراق و خراسان سر پیچی کرده و استقلال یافته بودند، با این همه معماری و هنر ایشان همچنان وابسته به ایران بود.هنرمندان ایرانی به آسیای صغیر می آمدند و در میان کسانی که به قونیه (پایتخت سلطان علاء الدین کیقباد سلجوقی) رو می آوردند تا به سلطان علاء الدین خدمت کنند، شاید گروهی از کاشی سازان چیره دست کاشان نیز بوده اند.بسیاری از پارچه های کاشیهای لعابی به شیوه ایرانی در ویرانه های کاخ سلطان علاء الدین در کرانه دریاچه قونیه پیدا شده است.کاشی های ستاره شکل با تصویر آدمیان بر پشت اسب، یا چهار زانو نشسته و همچنین جانوران دیدنی آنچنانکه خاص هنر سلجوقیان است آراسته شده است.کاشیهای آبی پر رنگ و سیاه را در میان کاشیهای ستاره شکل کار می گذاشتند.کاشی های لعابی بسیار شکننده و برای پوشانیدن سطح وسیع، بسیار گران بود.هنگامی که کاشی سازان را برای مسجد قونیه آوردند تا آنجا را با رنگ های درخشان بیارایند، ایشان با قطعات کوچک لعابی موزائیک کاری کردند.
بجای آنکه نقش ها را بر کاشی بکشند، تکه های ریز لعاب خورده را به رنگهای گوناگون در کنار هم و بر پایه نقشی که داشتند پی ریزی می کردند.چون نقش کامل می شد، ساروج به پشت آنها می ریختند و تکه ها را به هم پیوند می دادند.
تکه های کوچک لعابی را می توان بر سطح های منحنی و حتی مقرنس های پر فراز و نشیب محراب به کار برد.صنعتگران قونیه، بیشتر کاشیهای فیروزه ای و آبی و ارغوانی را برای ساختن طرح گل و بته و ستاره ها به کار می آوردند.بعدها، چنانکه خواهیم دید، همین شیوه با نرمی و انحناهای رنگین برای پوشانیدن دیوارهای مسجدها و حتی گنبدها و مناره ها به کار بسته شد.
سفالگران ایرانی مانند نقاشان مینیاتور، از هنر چین نکته ها گرفتند.در آغاز حکومت مغولان سفالگران به همان شیوه سلجوقی کار می کردند.آنگاه دست به کشیدن طرح های آزاد و پر انحنا زدند که نفوذ هنر چینی را آشکار می کند.
سفال هایی با نقش های ملازمان و گل های نیلوفر آبی و ابرهای طومار وار و مرغان پران که در ایران کشیده اند، می بینیم.سفالگر نیز از همان رنگ های کم رنگ و رقیقی که هنرمند نقاش تبریزی و بغدادی به کار برده اند، بهره گرفته و سیاه و خاکستری و فیروزه ای و ارغوانی و آبی کم رنگ در کاشی ها برای آرایش دیوار، بس زیبا و دیدنی است و گاهی نقش های کاشی ها، برجسته نیز ساخته می شد.
بسیاری از محراب ها با کاشی لعابدار درخشان یا با کاشی های ریز لعابی، موزائیک کاری می شد و بر آنها طرح های گل و شکل های هندسی به شیوه آرابسک و عبارت های عربی آراسته می گشت در مدرسه امامی در اصفهان به سال 1354 (757 ه) محرابی با کاشی های ریز به یادگار مانده است.مغولان همچنین ساختمان های خود را با حجاری ها و گچ بری های زیبا و جالب تزیین می کردند.یکی از شاهکارهای ایشان محراب بسیار زیبایی است که گچ کاری شده و در مسجد جمعه اصفهان به فرمان اولجایتو ایلخان مغول پدید آورده اند.
آرامگاه اولجایتو در سلطانیه ساختمانی است بسیار بزرگ و گنبد دار که درون آن را با کاشیهای کوچک، موزائیک کاری کرده و با گچ کاری آراسته اند.
باز پسین پادشاهان اسلامی در اسپانیا
غرناطه شهری است کوهستانی و استوار اما بزرگترین نازش این شهر به الحمراء یا کاخ سرخ دودمان بن نصر است که بر کوه های پر صخره و برفراز رود حدر و ساخته شده است.
محمد پنجم در قرن هشتم هجری کاخ الحمراء را به صورت زیبای امروزی در آورد.در سایه هنر استادان سازنده و آراینده ای که بسیاری از آنان مسیحی بودند، بخش اندرونی این کاخ، بهشتی رؤیا انگیز شد و تالارهای آن چنان زیبا آراسته شده بودند که همه بینندگان را به احترام وامی داشتند.سفیران و همراهان ایشان از راه سراشیب کاخ به الحمراء می رفتند و امور سیاسی را حل و فصل می کردند و رعایای سلطان ینز به دادخواهی، همین راه را در پیش می گرفتند .آنان به تالار شورای سلطنت وارد می شدند.این تالار پر ستون را امروز نیز می بینیم.تا سال ها پس از آنکه این کاخ به دست مسیحیان افتاد، اینجا را نماز خانه کرده بودند و کاشی های رنگی و گچ بریهای آن را که گزند فراوان دیده بود مرمت کردند.در این تالار رعایای سلطان دعواهای خود را به عرض می رساندند و سفیران به تالار دیگری که بسیار پر شکوه تر و محل بار دادن سفیران بود می رفتند.این تالار یاد آور تالار بار عبد الرحمن است در مدینة الزهراء.در این مکان ساخته های معماران، کوچکتر و ظریفتر است و آرایش های دیوارها از گچ بری و کاشیهای لعابی است.کف تالار سفیران با فرش های گرانبها پوشیده شده و دیوارها از درخشندگی کاشیهای لعابی و گچ کاری های زرین و سرخ و سبز، چشم را خیره می کرد و از زمین تا سقف با گل و بته به شیوه أرابسک و گیاهان پر پیچ و خم و شکل های هندسی و ستاره و کتیبه های عربی پوشیده است.
زیبایی کاخ های اسلامی، ساختمان های باغ دار، در معماران مسیحی اسپانیایی اثری شگرف داشت.شاهان مسیحی در شهرهای گشوده شده صنعتگران مسلمان را به ساختن خانه به شیوه اسلامی می گماردند.
از این گونه خانه ها یکی کاخ پدر وی سنگرل«~ pebro tnt eruel ~»است در قصر اشیلیه.مسیحیان اسپانیا به پیروی از مسلمانان با خانه های حیاطدارخو کردند و سپس این شیوه را به آمریکا بردند.
همچنین مسیحیان اسپانیا و پرتقال از مسلمانان، به کار بردن کاشی های لعابی در آرایش خانه ها و باغها را فرا گرفتند.سفالگران غرناطه رنگ آبی را که رنگ دلپسند مسلمانان بود با طلایی در آمیخته و کاشی های بسیار زیبایی برای الحمراء و خانه های ثروتمندان ساختند .
ایران و دودمان تیمور
پرنده ها و فرشها و فلز کاری ها و جامه های گرانبهای تیمور و دربار او سالهاست که ناپدید شده، اما بعضی از ساختمانهایی که سمرقند را بدانها آراسته بوده هنوز بر پاست.تیمور و جانشینانش ساختمانهای پر شکوه و زیبایی به گورستان شاه زنده که گنبدهای فراوان دارد و جایگاه به خاک سپردن بزرگان و خاندان شاهی است، افزوده اند.این گورستان بر تپه ای است سرکوب شهر.گنبدهای بلند آن سر بر آسمان افراشته است، اما برای دیدن زیباییهای این ساختمانها، باید از پلکان سنگی تپه بالا رویم.به هنگام بالا رفتن، شکوه و زیباییهای آرامگاه ها را ما می بینیم.در اینجا از کاشیهای لعابی ریز به رنگ های سیاه و سفید و زرد، موزائیک با شکل های هندسی و نقش های گل و بته پیچ در پیچ به شیوه آرابسک بر آورده اند .زیر دروازه مدخل آن را با کاشی مقرنس کاری کرده اند و در آن رنگ های آبی و سفید به کار برده اند.دیوارها را با کاشی های آبی و در میان آنها نقش گل و بته به رنگ سیاه پوشانیده اند .
اما آرامگاه تیمور که در بیرون این گورستان است، ساختمانی است هشت گوش که بر فراز آن گنبدی است بلند و آبی رنگ.خطهای این بنا ساده است و پرشکوه و بر بزرگی آن می افزاید و آرایش آن ساده و تنها نقش های هندسی است که با کاشی لعابی نمودار شده است.
هنر موزائیک سازی با کاشی های ریز لعابی رنگی در قرن نهم هجری در مشهد و اصفهان به اوج ترقی خود رسید.ساختمان های بزرگی با این کاشی ها که نموداری است از دلبستگی ایرانیان به مینیاتور، پوشیده و آراسته شده است.کاشیکاران دیوارها و مناره ها را با نقش هایی که زیبایی و ظرافت آنها در عکس های رنگی نیز پدیدار می شود، با کتیبه ها و طرح های گل و بته می آراستند.
استانبول و ترکان عثمانی
در اواسط قرن دهم هجری، سلطان سلیمان قانونی، نیرومندترین فرمانروای سراسر جهان اسلام شد.قبلگاه این امپراتوری استانبول بود.جهانگردان از مشرق و مغرب به آنجا رو می آوردند ولی هر کس که استانبول را می دید، شیفته زیباییهای آن می شد.سلطان سلیمان با ثروت بیکران امپراتوری، از همه سلطانان و وزیران پیشین در ساختن بناهای زیبا و بزرگ پیشی گرفت و معمار او، سنان پاشا مردی نابغه بود.سنان به فرمان سلطان، مسجد سلیمانیه را پی ریزی کرد.جای این مسجد در سومین و بلند ترین تپه شهر بود.در سال 968 هجری که این شاهکار به پایان رسید، سنان دست به کار ساختن مسجدی خردتر شد به نام رستم پاشا داماد وزیر اعظم سلطان.در جلو شبستان پیش آمدگی است که پنج گنبد بر روی آن ساخته اند و دیوار آن با سطحها و فرورفتگی های آرایش شده با کاشی های لعابی درخشان آراسته شده است.درون مسجد نیز با همین کاشی ها آرایش گشته.هنر این ساختمان در آرایش آن است نه در معماری.دیوارها و تیرهای سقف که سنگینی گنبد بر روی آنهاست با کاشی پوشیده شده است.این کاشی ها مانند باغی پر از گل های زیبا به رنگ های فیروزه ای و آبی پر رنگ و نارنجی بر زمینه سفید است.در سطح های مستطیلی پیرامون بر آمدگی مسجد، کاشی های چهار گوش را چنان در کنار هم جای داده اند که نقش آنها با هم می خواند و تصویرهای کاملی از آلوی پر گل در میان گل های لاله و میخک و یاس به دست می دهد.گفته اند که در مسجد رستم پاشا چهل و یک نوع لاله رسم شده است.
هنر سفالگران و کاشی سازان ترک به هنگامی که این مسجد ساخته می شد به منتهای پیشرفت رسیده بود.شیوه کهن رنگ طلایی و موزائیک با کاشی ریز به کناری نهاده شده بود و اکنون کاشی های چهار گوش را با رنگهای روشن، نقاشی می کردند و لعابی پر جلا به آن می زدند .در کارگاه های ایزنیک نزدیک استانبول، هم سفالگری و هم کاشی سازی رواج دارد.کاشی های ساخت ایزنیک، خانه های بزرگان ترک و کاخ سلطانیان را آرایش می داد.امروزه در سرای سلطان می توان اتاقهایی را که از کف تا سقف از کاشی پر نقش پوشیده است تماشا کرد.چندین قرن این کاشی ها از دیدگاه مردم پنهان بود.
ایران و شاهان صفوی
پس از فروپاشی حکومت تیمور و پایان جنگهای ایلات ترکمان، دودمانی نو در آخر قرن نهم هجری پدید آمد.شاه اسماعیل نخستین پادشاه این دودمان، کشور ایران را یکپارچه کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.هنگامی که پسرش شاه طهماسب در قرن 931 هجری به جای او نشست، صحنه برای یک رستاخیز هنری در ایران فراهم شده بود.
شاه عباس در سال 1007 هجری پایتخت را از قزوین به اصفهان که زمانی پایتخت سلجوقیان بود منتقل کرد.وی شهر تازه خود را در جنوب غربی شهر کهنه ساخت.قلب اصفهان نو، میدان مستطیلی شکل است به نام میدان شاه [میدان امام خمینی فعلی ] در جانب شرق میدان به گنبد نخودی رنگ و نمای بسیار زیبای مسجد شیخ لطف الله می رسیم که به فرمان شاه عباس در سال 1012 هجری به یادگار پدر زنش ساخته شده است.این مسجد کوچک، طاقنمایی دارد که از آن به درون مسجد می روند و دالانی که به شبستانی چهار گوش می رسد.گنبد بر بالای این شبستان گذاشته شده.کاشی های لعابی دیوارهای این شبستان و درون گنبد چنان با هنرمندی پرداخته شده است که از همه ساختمان های ایرانی، گوی سبقت ربوده است.بر گنبد این مسجد نقش های درشت آرابسک از گل و بته و برگ و شاخه بر زمینه نخودی چنان نگاشته شده است که از آن سوی میدان به خوبی دیده می شود.آرایش های درونی گنبد، بسیار ظریف و باریک است.به درون این گنبد در وسط ترنجی است که از آن گل و بته به شیوه آرابسک بر آمده است و درست فرش های نقش ترنج را به یاد می آورد.
مسجد شاه بر خلاف مسجد شیخ لطف الله نمایی بزرگ و چشمگیر دارد با ایوانی در مدخل و در منار بلند که نمای جنوبی میدان را رونق بخشیده اند.
محل نماز مسجد در پشت مدخل رو به قبله ساخته شده و سراسر دیوارها و گنبد و منارها با کاشی های زیبا آراسته شده است.کاشی های فراوانی برای این مسجد لازم بود و شاه عباس نیز در کارش شتاب داشت، از این رو کاشی های چهار گوش لعابی پر نقش و کاشی های ریز هر دو را به کار برده اند.
شاه عباس گروه بسیاری از هنرمندان و صنعتگران را در پیرامون خویش در کارگاه های کاخ نگاه می داشت با آنکه هنرمندان دوران وی بر شیوه ای که در پایان پادشاهی شاه طهماسب رایج بود رفتند، باز شاهکارهایی پدید آوردند.
رضا عباسی بزرگترین هنرمند دربار شاه عباس با نقش هایی از آدمیان با حالتی بیمار گونه و خطهای موزون منحنی، سرمشقی برای نقاشی بر دیوارها و کاشی ها بر جای گذاشت.در طاقنماهای چهار باغ که در مرز شرقی کاخ شاهنشاهی بود، نمونه یک نقش دیواری پرداخته با کاشی که مجلسی از یک مهمانی باغ را نشان می دهد و مهمان، یک فرنگی با کلاهی پردار است نظر بیننده را به خود جلب می کند.
هنر سفالگری و کاشی سازی که در قرن دهم هجری آنچنان درخشان بود، اکنون از رونق افتاده است.چون به تهران برویم، در می یابیم که فتحعلیشاه مثلا و پیرامونیانش چندان شناخته شده نیستند.در گوشه و کنار شهر گاهی آثاری کهن مانند کاخ گلستان بر می خوریم که هنوز کاشیکاریها و آینه کاریهای اتاقهای آن شکوه خود را نگاه داشته اند.
یاد آوری:
1.آرابسک یا عربسک، شیوه ای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده (استیلیزه و قراردادی) و دور از طبیعت (انتزاعی) با پیچ و خمهای متقاطع و موزون و مکرر که در تذهیب، کاشی سازی، قالی بافی، گچ بری، قلم زنی، منبت کاری، حجاری و دیگر زمینه های هنری، به کار می رود. (دائرة المعارف بزرگی اسلامی ج 1، ص 273)
2.اسلیمی، یکی از 7 طرح اصلی در نگارگری سنتی ایران [است ]. اسلیمی را نمودار تجریدی درخت، به ویژه تاک دانسته اند که با گردشها و پیچشهای پی در پی و هماهنگ شاخه های آراسته به برگها و نیم برگها و گرههای آن از پایه ای که بند اسلیمی خوانده می شود، می روید و با آهنگ منظم و ساختار چشم نوازی که میان اجزاء آن وجود دارد، طرحی مسبک (استیلیزه) از درخت را می نمایاند... (دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج هشتم ص 600)