منبع: نیویورکتایمز
تاریخ انتشار: 8 اکتبر 2024
میزبان گفتگو: اِزرا کلین
مهمان: فرانکلین فوئر
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- دو روزنامه نگار ارشد نیوییورم تایمز درباره استراتژی بایدن در خاورمیانه به گفت و گو نشستند و آن را شکست خورده دانستند. روشن است که انتشار آن در تارنمای عصر ایران به منزله تأیید تمام دعاها نیست خاصه جاهایی که می خواهند حماس را هم مقصر جلوه دهند.
ازرا کلین: یک سال پس از حملۀ حماس به اسرائیل و رخدادهای متعاقب، میخواهیم دریابیم که بر خاورمیانه چه گذشته؟ هفت اکتبر سال گذشته، تهاجمی حیرتآور رخ داد و چارچوب مرجع من هم مثل خیلی از آمریکاییها، حملات 11 سپتامبر بود.
[م. حملات 11 سپتامبر (nine eleven)، مجموعهای از حملات انتحاری و تروریستی به ایالات متحده است که در سال 2011 از سوی القاعده به فرمان اسامه بن لادن رخ داد. داستان از این قرار بود که نوزده عضو القاعده، چهار هواپیمای مسافربری را ربودند تا به 4 هدف استراتژیک حمله کنند. دو هواپیما را به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک کوبیدند که در نتیجه همه مسافران به همراه بسیاری از شهروندان ایالات متحده در ساختمانها جان سپردند. هر دو ساختمان نیز پس از دو ساعت بهطور کامل ویران شد و خسارت فراوانی به ساختمانهای مجاور وارد شد. هواپیمای سوم را به ساختمان پنتاگون زدند. هواپیمای چهارم در حوالی شنکزویل پنسیلوانیا سرنگون شد و قصد داشت به کاخ کنگره (واقع در واشینگتن) اصابت کند. حدود 3هزار نفر در خلال حملات 11سپتامبر جان باختند. بیشتر کشتهشدگان مردم عادی بودند. شمار مجروحان نیز 25 هزار نفر اعلام شد. ایالاتمتحده در پاسخ به حملات، به افغانستان حمله کرد و طالبان را از آن منطقه بیرون راند.(منبع: سیانان)]
دشمن میخواست ما را به واکنش فاجعهآمیزی وادارد. در اولین پادکستی که پس از 7 اکتبر منتشر کردم، هشدار دادم که آنچه سینوار میخواهد شما را به آن وادارد، به او ندهید. سینوار با حملۀ 7 اکتبر چه میخواست؟ زمانی که اسرائیل در حال عادیسازیِ روابط با برخی کشورهای عربی بود و آرمان ژئوپولیتیکیِ فلسطین در منطقه کمرنگ می شد، او میخواست جدال تاریخی و مصائب مردم را به یاد بیاورد. میخواست نشان دهد که اسرائیل آسیبپذیر است و میتوان به آن حمله کرد. میخواست متحدانش را به میدان بیاورد. میخواست اسرائیل را به نبردی عظیم و مصیبتبار در غزه بکشاند تا اشغالی رخ دهد که پایان مشخصی ندارد. میخواست مشروعیت بینالمللیِ اسرائیل را از بین ببرد، به مرور از قدرتاش بکاهد و او را به راهی بکشاند که نمود امروزینِ آپارتاید آفریقای جنوبی است. میخواست تشکیلات خودگردان فلسطین را ضعیف، بیاثر و پیمانکاری حاشیهای در سیطرۀ اسرائیل جلوه دهد و بگوید ما برای آزادی میجنگیم.
یک سال گذشته و حالا در چه شرایطی هستیم؟ خبری از توافق صلح اسرائیل با عربستان نیست. تهاجم اسرائیل به غزه بیش از 40 هزار کشته و شمار زیادی بیخانمان، مجروح، رنجور، در معرض قحطی و بیماری برجای گذاشته است. غزه با خاک یکسان شده و حجم ویرانی و تلفات، فراتر از چیزی است که در ذهن بگنجد. رهبران اسرائیل نمیدانند چه چشماندازی در برابرشان است. هیچ برنامه ای برای ادارۀ مناطق اشغالی ندارند. حتی اعتراف نمیکنند که غزه را دوباره اشغال کردهاند، اما واضح است که چنین شده.
با گذشت زمان، کار سختتر میشود و دستشان خالی است. حالا دیگر استراتژی، چشمانداز و مشروعیت ندارند. گروگانها در غزه باقی ماندهاند و امیدی به توافق برای بازگشت به خانه نیست. شش نفر اخیراً در تونلهای غزه جان سپردهاند. اسرائیل به موازات غزه، درگیر جنگ لبنان شده، با ایران تبادل آتش کرده و وجهۀ بینالمللیاش از بین رفته است. آفریقای جنوبی، اتهامات نسلکشی را علیه اسرائیل در دادگاه بینالمللی مطرح کرده است. افکار جهانی با فلسطینیها همدل است و فلسطین به دغدغۀ اصلیِ کنشگری بینالمللی مبدل شده است. حتی در آمریکا، حمایت از اسرائیل نسلی شده. آمریکاییهای مسنتر عمدتاً طرفدار اسرائیل هستند و آمریکاییهای جوانتر، هوادار فلسطین.
حالا سینوار به اهدافش نزدیک شده؟ [مقاله پیش از شهادت یحیی سینوار نوشته شده.] اسرائیل خود را صاحب دستاوردهای زیادی میداند، چون سازمان نظامیسیاسیِ حماس را متلاشی کرده و رهبران حزبالله را از بین برده است. با این حساب چنین میپندارد که مهاجمان ضعیفتر بودهاند و واکنش ایران هم اثری نداشته، چون بازدارندگی اسرائیل احیا شده و توان ارتش و نفوذ موساد هم از بین نرفته، اما چشماندازی برای این جدال نمیتوان متصور شد. اسرائیل ممکن است در آستانۀ اشغالِ نامحدودِ غزه و جنوب لبنان باشد و همه اتفاق نظر دارند که بنیامین نتانیاهو برنامهای برای آینده ندارد. او آدمِ فردا نیست. به روز بعد فکر نمیکند. در لحظه زندگی میکند و فردا را رقم میزند.
در مورد آمریکا چه میتوان گفت؟ ما اهداف زیادی داشتیم که ظاهراً به جایی نرسیدهاند. قصد داشتیم از تشدیدِ جنگ منطقهای جلوگیری کنیم. میخواستیم گروگانها را به خانه برگردانیم. میخواستیم فلسطینیها و اسرائیلیها را به راهی بکشانیم که صلح پایدار، شهرکسازیِ ایمن و ثبات منطقهای در پی داشته باشد. میخواستیم از فلسطینیان بیگناه در برابر پاسخ نامتناسب و وحشیانۀ اسرائیل محافظت کنیم. میخواستیم نشان دهیم که آمریکا هنوز میتواند بر وقایع خاورمیانه تأثیر بگذارد و میانجی شود، ولی در همۀ این موارد، شکست خوردیم. این فقط دیدگاه من نیست. «ریچارد هاس» (رئیس سابق شورای روابط خارجی) میگفت: «هدفِ سیاست خارجیِ ما، اثرگذاری بر سیاستِ دولتهای دیگر است و با این معیار، آمریکا شکست خورده. ما نتوانستیم اثرگذار باشیم.»
سال گذشته «فرانکلین فوئر» نیز در خلال گزارشی تحلیلی، سیاست آمریکا را ارزیابی کرد. او با دهها نفر از دولت بایدن با تمرکز بر مسائل خاورمیانه گفتگو کرد و در پایان، پروژۀ تحقیاتیاش را «آناتومی شکست» نامید. فوئر، روزنامهنگار کهنهکاری است. او نویسندۀ کتابی دربارۀ دولت پرزیدنت بایدن با عنوان «آخرین سیاستمدار» است. بهعنوان کسی که این موضوع را بهطور گسترده پوشش دادهام، چیزهای زیادی از گزارشهای تحلیلی او آموختهام. چرا فرانکلین فوئر، تلاش استراتژیکِ ایالات متحده را «آناتومی شکست» مینامد؟ ما در چه مواردی شکست خوردهایم و چرا؟
این مقاله، شرح گفتگوی مفصل من و فرانکلین فوئر است که دیپلماسیِ دولت بایدن در خاورمیانه را از هفت اکتبر دنبال کرده و به آناتومی شکست رسیده است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ازرا کلین: گزارش شما با فرصت و تراژدی آغاز میشود و تا پایان بهنحوی رنجآور حول همینها باقی میماند. مقاله از 6 اکتبر، یک روز پیش از حملۀ حماس آغاز می شود. ما با «برت مک گورک» (هماهنگکنندۀ مذاکراتِ کاخ سفید در خاورمیانه و شمال آفریقا) مواجه میشویم که در حال انجام معاملهای بزرگ با دیپلماتهای سعودی است و قرار است در ازای تشکیل کشور فلسطین، روابط دیپلماتیک عربستان با اسرائیل عادی شود. از آن معامله بگویید.
ازرا کلین
فرانکلین فوئر: باید فراتر از خاورمیانه را در نظر بگیریم. ایالات متحده در حال ائتلافسازی و رقابت با چین است. این گمانه در دولت وجود داشت که عربستان سعودی در آستانۀ لغزش به سمت چین است. دولت بایدن به قدرت رسیده بود و ایالات متحده آمادۀ پنجهدرافکندن با دولت عربستان سعودی و ولیعهد آن، «محمد بن سلمان» به خاطر قتل «جمال خاشقجی» (روزنامهنگار واشنگتن پست) بود. آنها همچنین میخواستند مطمئن شوند که تولیدکنندۀ اصلی سوختهای فسیلی جهان، کشوری که موقعیت مکانی استراتژیکی دارد و این همه منابع در اختیار دارد، به مسیر اشتباه نیفتد. بنابراین گفتگو با محمد بن سلمان که بسیار مشتاق عادیسازیِ روابط با اسرائیل است، آغاز میشود. او در خلال دوران حرفهایاش بهعنوان ولیعهد، سیاست آمریکا را زیر نظر داشت و میدانست که محبوبیتش رو به افول است؛ پس ترجیح میدهد روی ایالات متحده بهعنوان ابرقدرت نظامی بختآزمایی نکند و هوش مصنوعیِ چینی را جایگزین هوش مصنوعیِ آمریکایی سازد.
بنسلمان درصدد است با ایالات متحده، پیمان دفاعی منعقد کند و میخواهد اطمینان یابد که ما از تاج و تختش در برابر ایران محافظت میکنیم. ما به آنها دفاع هوایی و چیزهای دیگر میدهیم و درعوض انتظار تجارت با دلار آمریکایی داریم. او درمییابد که محور اصلی این طرح باید عادیسازیِ روابط با اسرائیل باشد، زیرا راه دیگری برای تصویب معاهدۀ دفاعی متقابل در سنای ایالات متحده وجود ندارد. تا 6 اکتبر، ایالات متحده در کنار سعودیها نشسته بود و طرحی را بررسی میکرد که به تشکیل کشور فلسطین بیانجامد. تهاجم حماس تیر خلاصی به این نشست زد.
ازرا کلین: واقعاً کنجکاوم بدانم چه زمانی آمریکا با دیدگاهی واقعبینانه با اسرائیل و سیاستهایش مواجه شده است. اولین بار است که با شک و تردید به این قضیه نگاه میکنم. آنچه در مورد سیاست اسرائیل تا 6 اکتبر میدانیم این است که نتانیاهو، افراد کابینهاش یا جریان اصلیِ جامعۀ اسرائیل هر راهکاری را میپذیرفتند که به تشکیل کشور فلسطین بیانجامد. مک گورک این معامله را تا چهحد واقعی میپندارد؟ به نظر شما معاملهای که میخواست شکل بگیرد، واقعبینانه بود؟
فرانکلین فوئر: باید نگاه دولت بایدن به ماجرا را شرح دهیم و ببینیم وقتی آنها شروع به پیگیری این موضوع کردند، چه تصوری داشتند. جو بایدن سیاستمداری است که واقعاً به دولت اسرائیل علاقهمند است و نتانیاهو را صهیونیستِ خوشنیتی میداند. بایدن پیش از 7 اکتبر انتقاداتی به نحوۀ ادارۀ سیاسیِ نتانیاهو داشت و میدید که در مسیری مهلک و تمامیتخواهانه قرار گرفته است. در آن شرایط همۀ احتمالات برای تحقق راهحل دو دولتی به بیراهه میرفت. بنابراین صلح با عربستان را فرصتی میدانست تا ایدۀ کشور فلسطینی محقق گردد. تحققِ راهکار دو دولتی، میتوانست مهمترین دستاورد حرفهایِ او باشد و نتانیاهو را به اتحاد دفاعی با عربستان سعودی و ایالات متحده سوق دهد. دلایل فراوانی وجود داشت که اسرائیل این راه را برگزیند. بیبی به بایدن گفته بود که حتی حاضر است «ایتامار بنگویر» و «بتسالل اسموتریچ» را از ائتلاف سیاسیاش کنار بگذارد تا این هدف محقق گردد.
و آیا میتوانست صادق و ثابتقدم باشد؟ فکر میکنم نتانیاهو همیشه معتقد است که انعقاد هر معاملهای، شانس معاملۀ بهتر را کاهش میدهد. آیا پس از پیمودنِ این مسیر، کشور مستقل فلسطین روی کار میآمد؟ او تصور میکرد میتواند به پیچوتاب سیاسی ادامه دهد تا همه سازوکارش را بپذیرند و کشور مذکور را دولت قانونی و پایدار فلسطین قلمداد کنند. از سویی میداند که سعودیها دلایل سیاسی داخلی خود را برای دستیابی به کشور اسمیِ فلسطین دارند و اعتنایی به اصالت آن نخواهند داشت.
[م. «ایتامار بنگویر»، وکیل اسرائیلی و سیاستمدار راستگرای اسرائیلی است که به عنوان وزیر امنیت ملی اسرائیل فعالیت میکند. او عضو کنست و رهبر حزب اوتزمای یهود است. (منبع: تایمز اسرائیل)]
[م. «بتسالل اسموتریچ»، وکیل و سیاستمدار راستگرای اسرائیلی است که از سال 2022 وزیر دارایی شده. او رهبر حزب صهیونیست مذهبی است، به اظهارات نژادپرستانه شهرت دارد، از حامیان گسترش شهرکهای اسرائیلی در کرانۀ باختری است، مخالف تشکیل کشور فلسطین است و وجود مردم فلسطین را انکار میکند. (منبع: تایمز اسرائیل)]
ازرا کلین: برداشت من از محافل سیاسیِ حول این توافق این بود که بسیاری از مردم معتقد بودند این موضوع مربوط به کنارگذاشتنِ چیزی است که موضوع فلسطین نامیده میشود، اما واقعیتِ توافق این بود که عربستان خواهان رابطه با اسرائیل و ایالات متحده بود. اسرائیل هم تمایل به رابطه با عربستان داشت و طرفین میخواستند بفهمند چه چیزی در لوای این بدهوبستان وجود دارد. این توافق بخشی از فرآیندی بود که با پیمان ابراهیم آغاز شد و اسرائیل در خلال آن، روابط خود را با سایر کشورهای عربی عادی کرد، بیآنکه تمرکز بر بحران فلسطین و تشکیل کشور فلسطین باشد، یا مانعی برای اتحادهای منطقهایِ دیگر محسوب شود. خیلیها تصور میکنند توافق اسرائیل و عربستان یکی از مواردی است که سنوار و حماس در تصمیمگیری برای تهاجم هفت اکتبر به آن توجه داشتند. فکر میکردند با این توافق حضورشان در منطقه ناموجه میشود و باید کاری انجام دهند تا هرچهسریعتر معامله را برهم بزنند. در گزارش شما چنین روایتی وجود دارد؟ آیا دولتمردان به این موضوع اعتقاد دارند؟ بهنظرشان رابطهای بین این مذاکرات و اقدام ناامیدکنندۀ حماس وجود داشت؟
فرانکلین فوئر
فرانکلین فوئر: هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم این توافق دقیقاً چه نقشی در تحریکِ سینوار برای حمله به اسرائیل ایفا کرد، اما فکر میکنم بهوضوح نقش مهمی در زمانبندیِ حمله داشت و میخواست بداند که ایران چگونه به این موضوع واکنش نشان میدهد. منظورم این است که این توافق اساساً تهدیدی برای ایران به شمار میرود. بنابراین حتی اگر سینوار مستقیماً از ایران برای حمله به اسرائیل در 7 اکتبر اجازه نمیخواست، میدانست که این امر در آن لحظه با تفکر ژئوپلیتیکیِ آنها سازگار است.
ازرا کلین: و هفت اکتبر فرا رسید. آن روز برای دولت بایدن چگونه بود؟
فرانکلین فوئر: حمله با تأخیر زمانی در بامدادِ هفت اکتبر اتفاق افتاد. چند ساعت قبل برت مک گورک در دفتر کارش بود و پیرامون ابعاد شکلگیری کشور فلسطین با سعودیها گفتگو میکرد که پیامکی از «مایکل هرتزوگ» (سفیر اسرائیل در واشنگتن) دریافت کرد. متن پیام این بود: «به ما حمله کردند.» و پاسخ آنی این که: «ما کنار شما هستیم».
«جیک سالیوان» (مشاور امنیت ملی) که قصد داشت برای تعطیلات به اروپا برود، همۀ شب بیدار ماند و با اسرائیلیها صحبت کرد تا از دامنه و ابعاد حمله آگاه شود. کمکم مقامات از خواب بیدار میشوند، به سمت رایانههای خود می روند و تماسهای فیمابین برای دریافت اطلاعات به جریان میافتد. جیک سالیوان در اتاق وضعیت از دستیاران نظامی میخواهد که شروع به بررسی اطلاعات کنند تا ببینند آیا چیزی وجود دارد که ایالات متحده از قلم انداخته باشد؟ حملۀ حماس برای کاخ سفید و دولت اسرائیل بهتآور و غافلگیرکننده بود. حدود ساعت 9 صبح، چند ساعت پس از حمله، رئیسجمهور رسماً در جریان قرار میگیرد. فیلمها و مستندات حمله را به بایدن نشان میدهند و نحوۀ مواجهه با غیرنظامیان را تشریح میکنند.
رؤسای جمهور ایالات متحده اساساً موضع سختگیرانهای در برابر گزارشهای مربوط به حملات تروریستی دارند، اما او بهوضوح متزلزل شد. بایدن با نتانیاهو تماس گرفت و دریافت که او هم به همان اندازه پریشان است. بیم آن داشتند که مکالماتشان شنود شود، چون گفتگوهای اولیه مهم بود و هنوز جنگ در خاک اسرائیل جریان داشت. آنها مشغول نبرد بودند. روستاها خالی از سکنه بود و هر ساعت که میگذشت، ابعاد جنایتبار واقعه آشکارتر میشد. همان ابتدا، نتانیاهو به بایدن میگوید: «پاسخ ما باید کوبنده باشد. درغیراینصورت دست به به کشتار جادهای خواهیم زد و نیاز داریم که ایالات متحده در کنارمان باشد.» رئیسجمهور هم میگوید: «البته، ما با شما خواهیم بود.» حتی در همان ساعات اولیه، همبستگی شدیدی بین دو دولت برقرار بود، اما حلقۀ درونیِ دولت و نزدیکان رئیسجمهور میتوانستند تبعاتِ زدوخوردهای متعاقب را حدس بزنند./ادامه دارد