حتما تصاویر رشته ورزشی قایقرانی در آبهای خروشان را دیدهاید. ورزشکار باید قایق را در جهت جریان آب به گونهای مدیریت کند که از علائم تعیینشده بهدرستی بگذرد. هیچکس انتظار ندارد که ورزشکار کل مسیر را برخلاف جریان آب حرکت کند؛ راه را جریان خروشان آب مشخص میکند.
روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: بازارها و اقتصاد ایران نیز به شکل ملموسی از ابتدای دهه 90 بهجز چند سال معدود، بر اثر شوکهای غیراقتصادی همچون رود خروشان بوده است. اما نکته طنزآلود آن بوده که همیشه سیاستمداران و رسانههای غیرتخصصی از نهادهای اقتصادی خواستهاند تا برخلاف جریان آب حرکت کنند!
مورد اخیر را بنگرید. در حالی که مقامات سیاسی کشور از بشکه باروت برای شرایط منطقه سخن میگویند و همه اذهان به سمت یک درگیری احتمالی معطوف شده است، آیا نباید انتظار داشت بازارهای طلا و ارز بهعنوان داراییهای امن، با روند رو به رشد مواجه باشند؟ آیا غیر از این است که در این شرایط و با وجود احتمال جنگ دوطرفه یا منطقهای، بازار سهام باید با روند نزولی مواجه باشد؟ حال در این وضعیت انتظار داریم تا سیاستگذاران اقتصادی برخلاف جریان آب حرکت کنند؟
بالاترین انتظار منطقی که از آنان میتوان داشت این است که اقتصاد ایران را با کمترین آسیب در مسیر جریانی که تصمیمات سیاسی و امنیتی حادث کردهاند به جلو ببرند. البته در پی تحقق این هدف، چهبسا به شکل محدود و موقتی هم باید برخلاف مسیر بازار و برای ایجاد ثبات اقداماتی انجام داد؛ همچنان که قایقران هم در طول رود، گهگاه اقدام به چنین کاری میکند، اما نمیتوان از سیاستگذار انتظار داشت واقعیتها را نبیند و کلا برخلاف مسیر بازار گام بردارد. این انتظار تنها به ناکارآمدی تصمیمات اقتصادی منجر خواهد شد.
جالب آنجاست که با وجود خروش بیمحابای ریسکهای بینالمللی بر اقتصاد ایران، برخی هنوز میگویند نرخ بهره بالا باعث افت بورس شده است. هنوز میپندارند که اگر نرخ بهره بین بانکی تقلیل یابد، مردم حاضر به سپردن دارایی خود به بازار سهام میشوند! غافل از اینکه اگر ریسک ناامنی وجود نداشته باشد و عموم در ذهن خود شرایط پایدار را برای میانمدت متصور باشند، بخش قابل توجهی از نمادها آنقدر ارزنده هستند که هر کسی حاضر به سرمایهگذاری در بورس است. اما چه میتوان کرد که شاید نااطمینانی و ابهام امروز در تاریخ مدرن ایران کمسابقه باشد.
از آن سو نباید از این امر گذشت که در چند سال اخیر، همین دسترسی بهتر عموم به نرخ بهرههای حقیقی مثبت باعث شده است تا با وجود ناترازیهای گوناگون، روند تورم کم و بیش نزولی باشد و چنانکه آمار اخیر نشان میدهد، تورم نقطه به نقطه همچنان سطح 30درصد را حفظ کند. از دست دادن این ابزار چهبسا همین دستاورد سیاستی را نیز بر باد دهد.
اما بهراستی زمانی که امواج نااطمینانی، بازارها را در مینوردند، سیاستگذار چگونه باید قایقرانی کند؟ اول از هر چیز اعتبار خود را حفظ کند تا بتواند در مواقع لزوم بر انتظارات اثر بگذارد. از اینرو کتمان واقعیتها نهتنها اثری بر انتظارات ندارد، بلکه از حسن شهرت سیاستگذار خواهد کاست. دوم در بازارهای دارایی امن، تا جای ممکن باید از شوکها جلوگیری کرد، اما به مبارزه با روندها که همان مسیر آب است، نباید برخاست.
سوم نباید این وضعیت به نفع رانتبران قیمتهای دستوری شود، بنابراین تا جای ممکن اگر شجاعت حذف قیمتهای دستوری وجود ندارد، این قیمتها نباید از روند بازار فاصله بگیرند. ایجاد فاصله خود میتواند تقاضا را در بازار بیشتر کند؛ در حالی که نیاز است در این دورهها تقاضا افت کند. چهارم، بخشی از تقاضاها باید با ابزارهای جایگزین مشابه آنچه اکنون مورد تقاضاست، پاسخ داده شود. از اینرو باید به تعمیق بازار از طریق این ابزار همت کرد.
با وجود این، همواره باید از خود بپرسیم انداختن قایق اقتصاد در امواج متلاطم، اصولا چه دستاوردی برای مردم دارد که بعد بخواهیم از غرق شدن آن جلوگیری کنیم؟