هر چند فیلترینگ برای کاربران ایرانی خاطرهای تلخ به قدمت بیش از یک دهه است، اما از آخرین روزهای شهریور 1401 پلتفرمها و شبکههای اجتماعی بیشتری به درد فیلترینگ دچار شدند. در سه سال گذشته فیلترینگ علاوه بر دستاوردهایی از جمله ضررهای اقتصادی هنگفت، کوچکتر شدن اکوسیستم استارتآپی، کاهش چشمگیر سرمایهگذاریهای خطرپذیر در شرکتهای نوپا، افزایش قابلتوجه میزان آسیبپذیری امنیت سایبری و متعاقب آن نشت مکرر داده کاربران ایرانی در پلتفرمها و همچنین وبسایتهای دولتی، خراشهای اجتماعی عمیقی را هم به همراه آورده است که بیشک بسیاری از آنها ماندگار خواهند شد. در سه سال گذشته کسبوکارهای آنلاین بیاغراق بیشترین آسیب از فیلترینگ و محدودیتهای اینترنتی را متحمل شدهاند؛ بسیاری از آنها تا مرز ورشکستگی و تعطیلی رفتهاند و در این میان بعضی به ناچار شوکران نابودی را سرکشیدهاند و پایان تلخ را پذیرفتهاند. با این حال اما تعداد کسبوکارهایی که فیلترینگ را تاب نیاوردند و ناگزیر به مهاجرت شدند، بیشتر بود.
تعجبی هم ندارد؛ در روزهایی که اقتصاد ایران زخم ضرر 3.5میلیارد دلاری فیلترینگ را به جان خریده و در رتبهبندی کشورهای متضرر گوی سبقت را از دیگران ربوده است، سرمایهگذاران داخلی هم به کنج عزلت خزیدهاند، چه رسد به سرمایهگذاران خارجی. حتی نسخههای دولتی هم برای نجات استارتآپها و کسبوکارهای آنلاین کارگر نمیافتند و آنهایی هم که بقا را با سنجه لحظههای سخت آموختهاند و تجربه کردهاند، بارها و به اشکال متنوع نگرانیهایشان را به گوش دولت رساندهاند؛ نامهها، بیانیهها، کارزارها و گزارشهای رسانهای متعدد گواه این تلاشها هستند. با این همه اما دولت همچنان بر طبل محدودیتهای اینترنتی کوبید و همزمان تلاش کرد کاربران را به کوچی اجباری به پلتفرمها و پیامرسانهای بومی مجاب کند و حتی مشوقهایی را هم برای کسبوکارهای آنلاینی که زودتر در این راه همراه شوند، در نظر گرفت.
نتیجه تمام این اقدامات دولت به استفاده 83 درصدی کاربران اینترنت ایران از انواع فیلترشکن و ایجاد بازار سیاه اما پررونق ویپیانها منجر شد؛ بازاری که طبق آمار گردش سالانه آن در سال 1401 چیزی بین 25 تا 30 هزار میلیارد تومان برآورد شد. فیلترشکنها اگرچه حالا یار و همراه زیست مجازی روزانه کاربران ایرانی هستند و سهم مهمی از سبد خانوارها را به خود اختصاص دادهاند، اما همزمان به دشمن حریم خصوصی و دادههای شخصی کاربران هم تبدیل شدهاند. با این اوصاف است که آمار لحظهای بنیاد غیرانتفاعی سرفشارک هم تایید میکند که از سال 2004 تاکنون، یعنی در دو دهه گذشته، ایران 0.9 درصد از کل نشت داده در جهان را به خود اختصاص داده است. طبق دادههای این بنیاد غیرانتفاعی که در زمینه آزادی دسترسی به اینترنت و امنیت سایبری فعالیت میکند، در طول دو دهه گذشته بیش از 160 میلیون و 700 حساب کاربری در ایران دچار نشت داده شدهاند و در این بازه زمانی بهطور متوسط از هر صد شهروند ایرانی، 223 نفر نشت داده را تجربه کردهاند. این بررسیها نشان میدهد که در طول سه سال گذشته و با گسترش فیلترینگ این روند سرعت بیشتری به خود گرفته است؛ تا جایی که به طور میانگین هر آدرس ایمیل حدود سه بار هک شده است و به ازای هر صد نفر، 88 نفر در ایران هک شدن ایمیل خود را تجربه کردهاند.
به این ترتیب تعجبی ندارد که وزیر ارتباطات دولت چهاردهم هم لب به اعتراض بگشاید و نسبت به خطر فیلترشکنها هشدار بدهد. ستار هاشمی در هفتههای اخیر اعلام کرد: «حدود دو سوم از مشترکان همراه از فیلترشکن استفاده میکنند که بسیاری از آنها از مجاری غیررسمی در اختیار قرار گرفته و باعث میشود گوشی یا سیستمها به عنوان بستری برای حمله به زیرساختهای کشور مورد استفاده قرار بگیرد که آسیب جدی به امنیت سایبری است.»
با تمام اینها اما آنچه ممکن است از نگاه وزیر ارتباطات و دولت متبوعش مغفول مانده باشد و از قضا مخاطرات بیشتری هم دارد، ناامیدی از رفع فیلترینگ و به دنبال آن بیاعتمادی جامعه است که در سایه تداوم محدودیتها و عدم شفافیت، دیواری بلند میان مردم و دولت میکشد و در نهایت چیزی جز زوال تدریجی سرمایه اجتماعی به همراه نخواهد داشت. در نهایت به یاد قیصرامینپور در هفدهمین سالروز در گذشتش:
تمام حجم قفس را شناختیم بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم