ماهان شبکه ایرانیان

تقدیر رزق و اختیار انسان

بر اساس دلایل عقلی و نقلی که رزق و روزی همه جانداران به ویژه انسان، توسط خداوند ضمانت شده است.از سوی دیگر در آیات و روایات فراوانی، روزی دهنده تنها و تنها خداوند دانسته شده و بر این موضوع تاکید فراوان رفته است

تقدیر رزق و اختیار انسان

 

نویسنده: دکتر مهدی عزیزان

 

رازق فقط خداست

بر اساس دلایل عقلی و نقلی که رزق و روزی همه جانداران به ویژه انسان، توسط خداوند ضمانت شده است.
از سوی دیگر در آیات و روایات فراوانی، روزی دهنده تنها و تنها خداوند دانسته شده و بر این موضوع تاکید فراوان رفته است.
قرآن کریم، در آیه 58 سوره ذاریات و با بیان جمله:
انّ الله هو الرزّاق ذوالقوه المتین
تنها خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.
با استفاده از جمله اسمیه، به کارگیری ضمیر فصل «هو»، استفاده از صیغه مبالغه «رزاق» به جای بکارگیری واژه رازق و نیز تاکید بر قدرتمند بودن حق تعالی (ذوالقوه المتین)؛ بر منحصر بودن رازق هستی در خداوند متعالی تاکیدی تمام دارد. بر اساس این آیه شریفه، تنها رازق حقیقی خداوند است و اگر کسی متصف به صفت «رازق» باشد، از طریق اذن و اعطاء خداوند است.
این نکته در مکتب اهل بیت (ع) چندان واضح و مبرهن است که هنگامی که یکی از اصحاب امام سجاد (ع) با نگرانی از گران شدن کالایی خبر می دهد، امام با خونسردی پاسخ می دهد:
گرانی این کالا به من مربوط نیست. اگر گران است ‍[روزی من] بر عهده خداوند است و اگر هم ارزان است، [باز هم روزی من] برعهده اوست. (1)
گویا در ذهن بسیاری از مردم چنان است که اگر قیمت کالاها ارزان باشد، روزی رسانی خداوند سهل و آسان است، اما اگر قیمت ها افزایش یابد، روزی رسانی خداوند با مشکل مواجه شده و به سختی صورت می گیرد. به عبارت دیگر، گویا وعده های الهی مبنی بر ضمانت روزی آدمیان، مربوط به دوران پایین بودن قیمت ها و نبود تورم است، اما در روزگار گرانی و تورم بالای اقتصادی، وعده های خداوند قدری سست شده و انسان ها باید با تلاش و سعی بیشتری از پسِ زندگی خود برآیند.
امام سجاد (ع) در این جمله کوتاه، از دیدگاهی توحیدی بیان می دارند که تنها خداوند رازق است و کاهش و افزایش قیمت ها تاثیری در وعده های الهی نداشته و از گنجینه نعمت های او نخواهد کاست. خداوند؛ هم در شرایط ارزانی رازق است و هم در شرایط گرانی. چرا که ارزانی و گرانی، مفاهیمی اعتباری و در افق فکر بشر دارای معنا و مفهوم است اما از افق بالای هستی و از منظر خداوند، واژه های ارزان و گران کلماتی بی معنا هستند.
از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) آنجا با افکار غیرتوحیدی عده ای از یاران و هواداران خود مواجه می شدند که آن پاکان را از کارگزاران نظام هستی دانسته و معتقد به تفویض برخی از افعال خداوند مانند رزاقیت او به امامان معصوم بودند، به شدّت مقابله می کردند و منشا همه تاثیرات و حوادث را در جهان هستی فقط خداوند معرفی می کردند.
امام رضا(ع) همواره در دعای خود می فرمود:
خداوندا ... از کسانی که می پندارند ما ارباب [امور هستی] هستیم، بیزاری و دوری می جوییم. و نیز از کسانی که می پندارند کار خلق کردن و روزی رساندن از آن ما است [و به ما تفویض شده]، از آنان به سوی تو دوری می جوییم. همچون دوری جستن عیسی بن مریم از مسیحیان [که آنان عیسی را خدا می دانستند]. خداوندا ما آنان را به آنچه پنداشته اند نخوانده ایم، پس ما را به گفتار [باطل] آنان مؤاخذه مکن و ما را از آنچه می پندارند، مورد غفران و آمرزش خود قرار ده. (2)
در روایت دیگری، امام صادق (ع) کسانی را که معتقد به تفویض اموری از قبیل روزی رسانی، خلقت، زنده کردن و میراندن، به پیامبر (ص) و علی (ع) هستند، دشمنان خدا دانسته و سخن آنان را در تنافی با کلام خداوند در قرآن کریم می بینند.
هنگامی که زراره، یکی از اصحاب نزدیک امام صادق (ع) به آن حضرت می گوید: مردی از فرزندان عبدالله ابن سبا معتقد به تفویض است و می گوید: خداوند حضرت محمد (ص) و علی (ع) را خلق نمود و سپس امر [اداره هستی] را به آنان سپرد. پس آنان هستند که خلق می کنند، روزی می دهند، زنده می کنند و می میرانند.
امام صادق (ع) در پاسخ فرمود:
این دشمن خدا، دروغ می گوید. هنگامی که گوینده این سخن را دیدی، آیه سوره رعد را بر او بخوان که: «آیا برای خدا همتایانی قرار داده اند که مانند آفرینش او آفریده اند و این آفرینش بر آنها متشبه شده است؟ بگو: خدا خالق هرچیزی است و او یگانه قهار است»
هنگامی که [به وطن بازگشتم] و آن مرد را دیدم، سخن امام صادق (ع) را به او گفتم. [و با شنیدن آن سخنان] گویا که به او سنگی زده باشم و یا لال شده باشد [چیزی نگفت.] (3)


ارزاق مقدر است

با توجه به اینکه فقط خداوند رزاق است، بدیهی است تقدیر رزق و وسعت و ضیق آن نیز به دست اوست:
آیا آنها ندانسته اند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده یا تنگ می سازد؟ (4)
او به خوبی می داند، با افزایش روزی خود بر بندگان، عده ای از آنان به طغیان و سرکشی می افتند و از حد خود بیرون می شوند. از همین رو از روی لطف خود و برای جلوگیری از سرکشی آنان، روزی آنان را به قدر خاص محدود می کند:
و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت می داد، مسلماً در زمین سر به عصیان برمی داشتند و لیکن به اندازه ای که می خواهد نازل می کند. به راستی او به [حال] بندگانش آگاه و بینا است. (5)
اوست که با حکمت بالغه اش، کمی و زیادی رزق را بین بندگان خود تقدیر و تقسیم می کند تا بدین وسیله ناسپاسان را از سپاسگزاران و شکیبایان را از ناشکیبایان بازشناسد و بر اساس رفتار و عکس العمل خوب و بد آنان، به آنان مترتب و سعادت یا هلاکت و شقاوت بخشد.
به گفته مولای متقیان، علی (ع):
و روزی ها را مقدّر کرده، برخی اندک و برخی فراوان. دسته ای در تنگی و دسته ای در زندگانی فراخ و آسان. قسمتی کرد به عدالت تا آن را که خواهد بیازماید در زندگانی آسان یا دشوار بیازماید سپاس و شکیبایی را در توانگر وفادار. سپس روزی وسیع را با فقر و بیچارگی درآمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک توام نمود، دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه مقرون ساخت. (6)
اوست که با تقدیر و تقسیم روزی خود بین فقیر و غنی، زرنگ و تنبل، ضعیف و قوی، با فراست و بی کیاست و ... به همگان ثابت کرده است که کلید تقدیر روزی در دستان اوست و قدرت و فراست قدرتمندان و زیرکان نمی تواند اندازه ای را که او برای روزی آدمیان معین کرده است افزایش یا کاهش دهد.
امیرالمؤمنین علی (ع) خطاب به همه انسان ها، در نصیحتی مشفقانه، رمز آسوده زیستی و راحت طلبی واقعی را بارها و بارها این چنین بیان می فرمود:
به یقین بدانید که خداوند عز وجل، هرچقدر بنده ای پرتلاش و پرتدبیر و چاره جو باشد، برای او سهمی بیش از آن چه در علم حکیمانه اش مقدر فرموده است، قرار نمی دهد، ‍[و در نقطه مقابل] هرچقدر بنده ای ضعیف و کم تدبیر باشد، برای او سهمی کمتر از آنچه در علم حکیمانه اش مقدر نموده است قرار نداده است.
هان ای مردم! هیچ زکاوتمندی با زکاوت خود [چیز اندکی همچون] پوست هسته خرما را بر رزق خود نمی افزاید و هیچ کم خردی در اثر کم خردی خود، [چیز اندکی همچون] پوست هسته خرما را از دست نمی دهد، پس آن کس که این نکته را دریابد و به آن عمل کند، آسوده ترین مردم در کسب منفعت خود می باشد و آن کس که این نکته را دریابد اما به آن عمل نکند، مشغول ترین انسان ها در راه ضرر رساندن به خویش است.
... هان ای مردم! همت درندگان، تجاوز به دیگران و همّت حیوانات، شکم آنان و همت زنان، اهتمام به مردان است. حال آنکه مؤمنان [در اندیشه آخرت خود] نگران و ترسانند. خداوند ما و شما را از جمله آنان قرار دهد. (7)
مگر نه این است که عامل بسیاری از دزدی ها، اختلاس ها، ضرب و شتم ها و قتل ها، ناراحتی های عصبی و فشارهای روحی و بسیاری از نابسامانی های فردی و اجتماعی، از آنجا ناشی شده است که بسیاری از افراد، بدون توجه به تقدیرات حکیمانه خداوند و غفلت از آنها و تنها با اتکاء به قدرت تدبیر و زور بازوی خود،به این سو و آن سو می دوند تا لقمه ای نان به دست آورند و این دوندگی بی حاصل را تا جایی ادامه می دهند که از رمق بیفتند و چشم به دست این و آن بدوزند. این عده، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا جاهلانه، به جای اتکا بر خداوند به خود متکی اند و همه چیز را در سایه تلاش و تدبیر خود معنا می کنند.
به راستی اگر به جای خود، به خدا متکی شویم و در فکر و عمل به تقدیرات حکیمانه او گردن نهیم، بسیاری از التهاب ها و ناراحتی های فردی و اجتماعی از بین نرفته و جای آن را راحت و آرامش نمی گیرد؟
اما نکته بسیار مهم اینجا است که آیا معنای ایمان به تقدیر خداوند و اتکاء بر او، ترک کار و تلاش و پرداختن به نماز و دعا و عبادت است یا معنای آن چیز دیگری است؟


کار و تلاش لازم است

عده ای با اعتقاد به رزاقیت خداوند و تصدیق تقدیر او، یکسره دست از کار و تلاش و رنج معاش می کشند و با گوشه گیری و عزلت نشینی، راه کمال را در عبادت های پیوسته و شبانه روزی می بینند. گاه نیز عنوان زهد و تقوی بر بیکارگی خود می گذارند تا به کار خود، ارزش و بها دهند.
پیشوایان معصوم ما، با مشاهده این رفتارهای ناصواب و تلقی های نادرست از صفات برجسته ای همچون تقوی و توکل؛ به شدّت با این گرایشات افراطی مبارزه کرده و بالعکس، تلاش برای معاش را امری مقدس و عبادتی بزرگ شمرده اند.
امام صادق (ع) هنگامی که از حال یکی از یاران خود به عمر بن مسلم جویا شدند، پاسخ شنیدند که او به عبادت روی آورده و دست از کار و تجارت کشیده است. آن حضرت با سرزنش کار عمربن مسلم فرمودند:
وای بر او! آیا او نمی داند که انسانی که به دنبال کسب روزی خود نیست، دعایش مستجاب نمی شود. گروهی از یاران رسول خدا (ص) هنگامی که آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» (8) نازل شد، درها [ی مغازه های خود] را بستند و به عبادت پرداختند و گفتند خداوند ما را کفایت خواهد نمود. وقتی این خبر به پیامبر (ص) رسید، آن حضرت آنان را خواستند و به آنان فرمودند: چرا چنین می کنید؟ پاسخ دادند: یا رسول الله خداوند روزی ما را ضمانت نموده است، از این رو ما به عبادت پرداخته ایم. پیامبر فرمودند: هرکس چنین کند، خداوند دعای او را مستجاب نخواهد کرد. بر شما لازم است که به دنبال کسب روزی بروید. (9)
با توجه به مطالب گذشته، نکاتی که می توان بدون تردید آنها را از آیات و روایات استنباط کرد، از این قرار است:
1. خداوند روزی همه انسان ها را ضمانت نموده است؛
2. تنها رازق حقیقی خداوند است نه غیر او؛
3. روزی هر انسانی مقدر است؛
4. هر انسانی وظیفه دارد برای کسب روزی خود و خانواده اش به کار و تلاش بپردازد.
اکنون سؤال اصلی آن است که با توجه به سه نکته اول، آیا اراده انسان در تحصیل روزی او تاثیری دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا سه نکته اول، با نکته چهارم سازگار است یا ناسازگار؟
این سئوالات در واقع به سوال اساسی تری باز می گردد که اساساً «تقدیر رزق» به چه معنا است؟ آیا تقدیر خداوند به معنای اجبار و الزام اوست یا معنای دیگری دارد که با اختیار انسان هماهنگ است؟ این سوالات است که ما را به بررسی بیشتری پیرامون رابطه تقدیر خداوند و اختیار انسان وامی دارد.

نتایج بحث

از مجموع مباحثی که گذشت، در ارتباط با موضوع اصلی این فصل که همانا چگونگی ارتباط تقدیر خداوند با اراده انسان در مسئله رزق و روزی است، می توان به نتایج ذیل دست یافت:
1. نظام جهان بر اساس نظم علّی و معلولی است و هر پدیده ای دارای علتی است. اگر چنانچه علت تامه چیزی تحقق پذیرد، آن شیء از بوته امکان خارج شده و پابه عرصه وجوب می گذارد و ضرورتاً وجود می پذیرد. رزق انسان نیز پدیده ای است که تحقق آن، به علت تامه نیازمند است.
2. تمام موجودات، حوادث و پدیده ها مخلوق خداوندند و نظام حاکم بر آنها نیز آفریده هم اوست. اندازه وجودی هر موجودی و کیفیت رابطه آن با سایر موجودات با قلم تقدیر خداوند نوشته می شود و هر رطب و یابس و حرکت کوچک و بزرگی درون همین نظام معنا می یابد و خارج از آن نیست.
رزق انسان نیز پدیده ای است که نظام و سامانی خاص بر آن حاکم است و هر قبض و بسطی یا افزایش و کاهشی در آن، در چارچوب تقدیرات خداوند محقق می شود.
قانون ارتزاق ما انسان ها و یا ما و سایر موجودات زنده و روزی خوار، یک نظام جداگانه ای از نظام جاری در اقطار عالم ماده و مشهود ندارد، بلکه داخل آن نظام است. (10)
این نظام است که شور و نشاطی زاید الوصف در جهان پدید آورده و به هر موجودی نقشی سپرده است. هریک از گیاهان، حیوانات و انسان ها و دستگاه های تغذیه، رشد و تولید مثل در آنان، در این نظام منسجم هنرمندی می کنند و در مجموع همگی از هنرمندی نقش آفرین یگانه هستی خبر می دهند:
اگر نبود این حقیقت که «ما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها»؛ اگر این کفالت و ضمانت در این نظام نبود، نه میلی بود و نه غریزه ای، نه قوه جذبی و نه دفعی و نه هضمی، نه لذتی و نه شیرینی ای و نه تلخی ای؛ نه گیاه ریشه ها در زمین داشت و نه حیوان و انسان جهاز هضم و جذب و دفع و تغذی داشتند و نه انسان علاقه ای به حفظ حقوق خود داشت. نه در این زمینه از طرف دین دستورها رسیده بود و نه انسان در این باره می اندیشید و فکر می کرد و کتاب می نوشت و فلسفه به وجود می آورد. همه این شورها و نشاط ها و فعالیت ها و جنبش ها از اسم «یا مدبر» و یا «یا رزاق» او پیدا شده است که این نظم را با این شکل و این ترتیب به وجود آورده است. اگر رزاقیت خدا نبود هیچ یک از اینها نبود ...بلکه هیچ موجودی نبود. زیرا رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و در نهایت مددگیری همه از خداوند نیست. (11)
3. رزق نیز به عنوان یکی از حوادث عالم خلقت و افعال الهی، مشمول عمومات و اطلاقات مذکور است و حد و اندازه ارزاق به دست حق تعالی است.
آیه شریفه «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض و لکن ینزل بقدر ما یشاء الله بعباده خبیر بصیر» (12)؛ بیانگر این حقیقت است که خداوند با علم کامل و فراگیری که نسبت به بندگان خود دارد، بر اساس حکمت خود به هر یک از بندگانش رزق ویژه و مخصوصی عطا می کند و در صورتی که گشایشی در روزی دهی خود دهد، برخی از بندگان بی ظرفیت، اندازه نگه نمی دارند و به طغیان و سرکشی می افتند.
در نقطه مقابل، رحمت خاص خداوند به بندگان تقوا پیشه تعلق می گیرد و خداوند با رزق بی حساب خود به آنان، آنها را از بن بست های معمول زندگی خارج کرده و به سمت هدف متعالی شان امداد می رساند
و من یتّق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من یحث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدراً (13)
نکته لطیف و قابل وجه در این آیه شریفه، بکار بردن رزق بی حساب (یرزقه من حیث لا یحتسب) در کنار قاعده کلی «اندازه داری همه اشیا» (قد جعل الله لکل شیء قدراً) است. از اینجا روشن می شود منظور از بی حساب بودن رزق متقین، بی اندازه و نامعین بودن آن نیست، بلکه به معنای قابل پیش بینی نبودن آن برای متقین و توجیه ناپذیری آن در محاسبات معمول و رایج است. خداوند به عنوان بخشی از پاداش آنها، رزقی معین و مقدّر، اما ناگهانی و پیش بینی نشده به آنان ارزانی می دارد.
4. بر اساس قاعده کلی «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (14)؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی [و ملتی] را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
هرگونه تغییر قضا و قدر الهی در مورد بندگانش، وابسته به تغییری است که هر یک از آنان در افکار و رفتا رخود می دهند. این اراده انسان است که سرنوشت خود را رقم می زند و تقدیر الهی را به سود و زیان خود تغییر می دهد.
البته اراده انسان علت تامه رزق او نیست تا اگر اراده کند رزقش افزون شود، بلکه اراده انسان جزئی از علت تامه و یا یکی از علل ناقصه آن است. دلیل این امر از زبان علامه طباطبایی چنین است:
سعی و کوشش آدمی و علم و اراده او برای تحصیل رزق، سبب تام به دست آمدن آن نیست وگرنه می بایستی همواره و در همه اشخاص این سعی و کاردانی موثر واقع شود و صاحبش را به رزق فراوان برساند. با اینکه به چشم خود می بینیم که این طور نیست. بسیار جویندگان هستند که مایوس برمی گردند و بسیار کوشندگان هستند که نتیجه ای عایدشان نمی گردد. پس معلوم می شود که غیر از کوشش و کاردانی خود انسان، شرایط و علل زمانی و مکانی دیگری هم موثر است و موانع مختلفی هم هست که با اختلاف شرایط، مانع از به نتیجه رسیدن کوشش ها می شوند.
... این نظام جاری با اینکه یک نظام است و اجزایش با هم تناسب و سازگاری دارند خود دلالت بر وحدانیت ناظم و مدبّر و مدبرش دارد، مدبّر و مدیری که خودش جزء اجزای این عالم نیست ... و آن مدبّر، خدای عزّ و جلّ است. بنابراین خالق عالم، مدبّر آن است و مدبر آن، رازق آن است و آن همان خدای متعال است. (15)
بر اساس اصل اولیه و رحمت عام خداوند، همه بندگان از نعمت ها و مواهب خدادادی برخوردارند، اما در اثر ناسپاسی و تغییر منفی در افکار و رفتار خود یا در اثر سپاسگزاری و تغییر مثبت در افکار و رفتار خود، خداوند نیز اندازه نعمت خود را تغییر می دهد و به تناسب رفتار بندگانش آن را کاهش یا افزایش می دهد:
ذلک بانّ الله لم یک مغیراً نعمه علی قومِ حتی یغیروا ما بانفسهم و انّ الله سمیع علیم (16)
این بدان سبب است که خداوند هیچ گاه نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد، مگر این که آنچه را در خود دارند تغییر دهند و خداوند شنوای داناست.
بر اساس این آیه شریفه، تغییر نعمت، در اثر تغییر اراده انسان پدید می آید و این اراده انسان است که در جلب نعمت یا سلب آن، اثرگذار است.
5. در نهایت به این نتیجه می رسیم که در نظام حاکم بر رزق و روزی انسان که از سوی خالق و رازق هستی طراحی شده است، اراده انسان جزئی از این نظام و در طول اراده حق تعالی است نه در عرض آن. اراده حق تعالی بر این قرار گرفته است که انسان با اراده خود به کسب روزی بپردازد و امرار معاش کند. بدین لحاظ اعتقاد به نقش آفرینی و تاثیرگذاری تفکر و تلاش انسان در روزی او، نه تنها شرک و دوگانه بینی نیست، بلکه عین توحید است.
امام خمینی (ره) در پاسخ به این سئوال که: «علیرغم آن که آیات و روایات فراوانی بر ضمانت رزق انسان توسط خداوند تکیه دارند؛ روایات بسیاری نیز انسان را به کار و تلاش امر نموده است بگونه ای که اگر انسان به دنبال روزی خود نباشد، روزی او نخواهد رسید و دعایش مستجاب نخواهد شد»؛ پاسخ دلنشینی دارند که به عنوان حُسن ختام نتیجه این بحث به نقل آن می پردازیم:
وجه عدم منافات بین اخبار آن است که پس از طلب نیز، ارزاق و جمیع امور در تحت قدرت حق است. نه آن است که طلب ما خود مستقل در جلب روزی باشد، بلکه قیام به طلب [روزی] از وظایف عباد است و ترتیب امور و جمع اسباب های ظاهریه و غیرظاهریه که غالب‌ آنها از تحت اختیار بندگان خارج است، به تقدیر باری تعالی است.
پس انسان صحیح الیقین و مطّلع بر مجاری امور، باید در عین آن که از طلب باز نمی ماند و آنچه وظایف مقرره عقلیه و شرعیه خود اوست انجام می دهد و به اشتهای کاذب، در طلب را به روی خود نمی بندد، باز هم همه چیز را از ذات مقدس حق بداند و هیچ موجودی را موثر در وجود و کمالات وجود نداند. طالب و طلب و مطلوب از اوست. (17)


پی نوشت ها :
1.. حر عاملی، «وسایل الشیعه»، ج17، ص 57؛ ذکر عند علی ابن الحسین (ع) غلاء السعر. فقال: و ما علیّ من غلائه؛ ان غلا فهو علیه و ان رخّص فهو علیه.
2. صدوق، «الاعتقادات فی دین الامامیه»، ص 74: و کان الرضا علیه السلام یقول فی دعائه: اللهم... من زعم انا ارباب فنحن منه براء و من زعم انّ الینا الخلق و علینا الرزق فنحن الیک منه براء کبرائه عیسی ابن مریم من النصاری. اللهم انا لم ندعهم الی ما یزعموم فلا تؤاخذنا بما یقولون و اغفرلنا ما یزعمون.
3. همان: روی عن زراره انّه قال: قلت للصادق (ع) ان رجلا من ولد عبدالله بن سباء یقول بالتفویض. فقال علیه السلام: و ما التفویض؟ فقلت یقول: ان الله عزو جل خلق محمداً صلی الله علیه و آله و علیاً علیه السلام ثم فوّض الامر الیهما فخلقا و رزقا و احییا و اماتاً. فقال علیه السلام: کذب عدوّ الله، اذا رجعت الیه فاقرء علیه الایه التی فی سوره رعد: «ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتشابه الخلق علیهم قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار». فانصرفت الی الرجل فاخبرته بما قال الصادق (ع) فکانما القمته حجراً و قال: فکانما خرس.
4. زمر(39): آیه 53: او لم یعلموا ان الله یبسط الرزق لمن یشا و یقدر.
5. شوری (42): آیه 27: و لو بسط الله لعباده لبغوا فی الارض و لکن ینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر.
6. «نهج البلاغه»، خطبه 90: و قدّر الارزاق فکثّرها و قلّلها. قسّمها علی الضیق و السعه فعدل فیها لیبتلی من اراد بمیسورها و معسورها. و لیختبر بذلک الشکر و الصبر من غنیها و فقیرها. ثم قرن بسعتها عقابیل فاقته و بسلامتها طوارق آفاتها و بفرج افراحها غصص اتراحها.
7. حر عاملی، «وسایل الشیعه»، ج17، ص 49: عن ابی عبدالله (ع) قال: کان امیرالمؤمنین (ع) کثیراً ما یقول: اعلموا علماً یقیناً انّ الله عزّ وجلّ لم یجعل للعبد و ان اشتدّ جهده و عظمت حیلته و کثرت مکائده، ان یسبق ما سمّی له فی الذکر الحکیم؛ و لم یخل من العبد فی ضعفه و قله حیلته ان یبلغ ما سمّی له فی الذکر الحکیم. ایها الناس انّه لن یزداد امرءُ نقیراً بحذقه و لن ینقص امرء نقیراً لحمقه. فالعالم بهذا، العامل به اعظم الناس راحه فی منفعته و العالم لهذا التارک له اعظم الناس شغلاً فی مضرته ... ایها الناس انّ السباع همّتها التعدی و انّ البهائم همتها بطونها و ان النساء همتّهن الرجال و انّ المومنین مشفقون خائفون وجلون، جعلنا الله و ایاکم منهم.
8. طلاق (65): آیات 2-3.
9. حرعاملی، «وسائل الشیعه»، ج17، ص 27: عن علی ابن عبدالعزیز قال: قال ابوعبدالله علیه السلام: ما فعل عمر ابن مسلم؟ قلت جعلت فداک اقبل علی العباده و ترک التجاره. فقال: ویحه اما علم انّ تارک الطلب لا یستجاب له. انّ قوماً من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و اله لما نزلت «و من یتق الله یجعل له مخرجًا و یرزقه من حیث لا یحسب» (طلاق: 2-3) اغلقوا الابواب و اقبلوا علی العباده و قالوا قد کفینا. فبلغ ذلک النبی صلی الله علیه و اله فارسل الیهم فقال: ما حملکم علی ما صنعتم؟ فقالوا: یا رسول الله تکفّل لنا بارزاقنا قاقبلنا علی العباده. فقال: انه من فعل ذلک لم یستجب له، علیکم بالطلب.
10. «المیزان»، با ترجمه ی موسوی همدانی، ج17، ص 417.
11. مطهری، مرتضی، «بیست گفتار»، ص 150.
12. شوری‌ (42): آیه 27: و اگر خدا روزی را بر بندگانش وسعت می داد، مسلّماً در زمین سر به عصیان برمی داشتند، و لیکن به اندازه ای که می خواهد نازل می کند. به راستی او به ‍[حال] بندگانش آگاه و بینا است.
13. طلاق (65): آیات 3-2: و هر که از خدا پروا کند، برای او راه خروجی [از گناه و مشکلات] پدید می آورد و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد. و هر کس بر خدا توکل کند او برای وی کافی است. همانا خدا [به ثمر] رساننده امر خویش است. بی تردید خدا برای هر چیزی اندازه ای نهاده است.
14. رعد (13): آیه 11.
15. «المیزان»، ترجمه ی موسوی همدانی، ج17، ص 417.
16. انفال (8):‌ آیه 53.
17. امام خمینی، روح الله، «چهل حدیث»، ص 560.

منبع: عزیزان، مهدی، (1387)، راز رزق: عوامل افزایش و کاهش روزی، قم، نشر زمزم هدایت.


منبع : راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان