شکر حقیقتى عظیم، و عبادتى بزرگ، و واقعیتى سترک است، که ادا کنندهاش در میا بندگان، و در طول تاریخ اندک بوده است، چنان که قرآن مجید بر آن دلالت دارد. وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ: «1» و از بندگانم اندکى در مقام سپاسگزارى هستند.
شکر حقیقتى عظیم، و عبادتى بزرگ، و واقعیتى سترک است، که ادا کنندهاش در میا بندگان، و در طول تاریخ اندک بوده است، چنان که قرآن مجید بر آن دلالت دارد.
وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ: «1»
و از بندگانم اندکى در مقام سپاسگزارى هستند.
همه شکر چنان که بسیارى از مردم تصور میکنند گفتند الفاظ شکر به زبان نیست بلکه به قول فیض کاشانى که روایت شناسى کم نظیر و مفسرى محقق نسبت به آیات کتاب خداست شکر به زبان و گفتن الحمدلله در برابر نعمت و احسان حق بخشى از کل شکر است، شکر بنابر آیات قرآن عمل کردن به دستورات و احکام حق و رعایت حلال و حرام است:
اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً: «2»
اى خاندان داود به خاطر تحقق شکر نسبت به نعمتهاى حق اقدام به عمل کنید، و خواستههاى خدا را به اجرا بگذارید.
شکر در مرحله دیگرش بنابر روایات نقل شده در معتبرترین کتابهاى حدیث اجتناب و دورى از همه حرامها و گناهان و معاصى است:
از حضرت صادق (ع) در توضیح شکر روایت شده:
«شکرالنعمة اجتناب المحارم و تمام الشکر قول الرجل: الحمدلله رب العالمین:» «3»
شکر نعمت دورى از همه حرام هاست و کامل کردن آن پس از اجتناب از حرامها گفتن الحمدلله رب العالمین است.
شکر سفرهاى بسیار بسیار وسیع است که پهن کردن آن تا قیامت از عهده کسى بر نمیآید، و انجامش در قدرت و استطاعت کسى نیست، ولى تا جائى که میسر است باید به انجام آن قیام کرد، حضرت حسین (ع) در این زمینه در ابتداى دعاى عرفه به پیشگاه حضرت حق عرضه میدارد:
«لوحاولت واجتهدت مدى الاعصار والاحقاب لوعمرتها، ان اودى شکر واحدة من انعمک مااستطعت ذلک الابمنک الموجب على به شکرک ابدا جدیدا وثناء طارفا عتیدا.»
اگر برابر امتداد زمانها و روزگاران، عمرى به من داده شود، که شکر یکى از نعمت هایت را ادا کنم، بر آن قدرت نخواهم داشت، جز با کمک احسان تو، که آن هم سبب شکرى جدید و ابدى و ثنائى تازه بر عهده من میگذارد.
نعمتهائى که از جانب حضرت حق به انسان عنایت شده هرگز قابل احصاء و شمارش نیست، و اگر همه عالمیان با همه امکاناتشان جمع شوند حتى به شمردن بخشى از آن موفق نخواهند شد، قرآن درباره غیرقابل شمارش بودن نعمتها میفرماید:
وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ...
و از هر چیزى که [به سبب نیازهایتان به آن ها، چه در مرحله تکوین و چه در مرحله تشریع] از او درخواست کردید به شما عطا کرد، و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را بشمارید، نمیتوانید آنها را به شماره آوردى.
بنابراین هیچ قدرت برشمردن نعمتهاى حق را ندارد، و بر احدى قدرت و استطاعت شکر نعمتها نیست، و شکر کامل به زبان تنها تحقق پیدا نمیکند، و شکر عبارت از هزینه کردن نعمتها در عمل به خواستههاى خدا و دورى گزیدن از همه محرمات الهى است، اینها حقایقى است که در باب شکر از آیات قرآن و روایات استفاده میشود، اینک به توضیح شکر و تفسیر آن از آیات و روایات و نگاه اهل تحقیق توجه نمائید.
راغب اصفهانى در المفردات میگوید:
«اصل الشکر من عین شکرى»
ریشه شکر از عین شکرى که به معناى چشم پر اشک است گرفته شده، و این حقیقت به این معناست که انسان از یاد خدا نسبت به نعمت هایش و توجه به این که همه نعمت را باید در همان راهى که خداوند ترسیم نموده پُر باشد، هنگامى که انسان از این واقعیت پُر باشد بدون شک نعمتها را بیرون اسراف و تبذیر هزینه میکند و مازاد آن را در گردونه عطاى به دیگران و جود و سخا و انفاق و هر کار خیرى میگذارد.
راغب در ادامه تفسیر شکر میگوید: براى شکر سه مرتبه و سه درجه قرار دارد:
1- مرتبه قلبى
2- مرتبه زبانى
3- مرتبه عملى
مرتبه قلبى فهم نعمت است، و این که نعمت محصول عطا و لطف و رحمت خداست.
مرتبه زبانى اظهار نعمت و ثنا و حمد و سپاس گذارى بر آن است که بهترین مصداقش گفتن الحمدلله رب العالمین براى هر نعمت است.
مرحله عملى تلافى کردن احسان حق به وسیله عبادت و خدمت به خلق به اندازه قدرت و استطاعت است.
خواجه نصیرالدین طوسى که از بزرگترین دانشمندان روزگار، و علماى کم نظیر امامیه است و در دانش نجوم و هندسه و ریاضیات و عرفان و فلسفه آراء محکمى دارد، در مسئله شکر مقالهاى کامل و نگاهى جامع، به این مضمون دارد:
«الشکر اشرف الاعمال وافضلها، واعلم ان الشکر مقابلة النعمة بالقول والفعل والنیه وله ارکان ثلاثة:»
شکر شریفترین اعمال و برترین آنهاست، و بدان که شکر تلافى کردن نعمت به گفتار و عمل و نیت است، براى شکر سه پایه و ستون است.
«الاول معرفة المنعم وصفاته اللائقه به، ومعرفة النعمة بان یعرف ان النعم کلها جلیها وخفیها من الله سبحانه وانه المنعم الحقیقى وان الاوساط کلها منقادون لحکمه مسخرون لامره:»
اول شناخت نعمت دهنده و صفات سزاوار به اوست، و نیز شناخت نعمت است به این که نعمت خورنده بداند که همه نعمتهاى آشکار و پنهان از جانب خداست و نعمت دهنده حقیقى فقط اوست و همه واسطههاى میان خدا و نعمتها مطیع حکم او و مسخر و رام فرمان او هستند
«الثانى: و هى الخضوع والتواضع والسرور بالنعم من حیث انها هدیه دالة على عنایة المنعم بک، وعلامة ذلک ان لاتفرح من الدنیا الابما یوجب القرب منه:»
دوم خاکسارى قلبى و فروتنى ظاهرى در برابر منعم، و خوشحال بودن به نعمت است از جهت این که هدیهاى است که دلالت بر عنایت و لطف منعم بر تو دارد، و نشانه اینگونه برخورد با نعمت این است که نسبت به امور دنیا جز به آنچه که سبب قرب به سوى خداست خوشحال نگردى.
سوم از ارکان شکر عمل است، و این عمل در ارتباط با قلب و زبان و اعضاء است.
«اما عمل القلب فالقصد الى تعظیمه و تحمیده و تمجیده والتفکر فى صنایعه و افعاله وآثار لطفه والعزم على ایصال الخیر والاحسان الى کافة خلقه:»
عمل قلب توجه به تعظیم و تمحید و تمجید خداست و اندیشه در صنایع و افعال و آثار و لطف اوست، و عزم جدى بر رساندن خیر و احسان به همه مردم میباشد.
«و اما عمل اللسان فاظهار ذلک المقصود بالتمحید والتسبیح والتهلیل والامربالمعروف والنهى عن المنکر:»
عمل زبان اظهار نعمت به حمد و تسبیح و تهلیل و امر به معروف و نهى از منکر است.
«و اما عمل الجوارح فاستعمال نعمه الظاهرة والباطنة فى طاعته وعبادته والتّوقى من الاستعانة بها فى معصیتة ومخالفته:»
عمل اعضا به این است که نعمتهاى ظاهرى و باطنى را در طاعت و عبادت به کار گیرد، و از این که از نعمتها در معصیت و مخالفت با خدا بهره گیرى کند خوددارى نماید.
«فظهر ان الشکر من امهات صفات الکمال، وتحقق الکامل منه نادر کما قال: وقلیل من عبادى الشکور:»
از این حقایقى که بیان شد روشن گشت که شکر از امهات صفات کمال است، و تحقق شکر کامل بسیار کم است چنانکه خداوند فرموده: بندگان شکر گزارم اندک هستند.
قرآن و مسئله شکر
قرآن مجید با این که ذکر را که حالتى قلبى و امر عملى مخلصانه است اکبر و بزرگ تر از هر حقیقتى دانسته، ولى شکر را به خاطر ارزش والایش و این که از امهات صفات کمال است با ذکر قرین و همراه آورده است:
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ: «4»
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر نمائید و به کفران نعمت برنخیزید.
مسئله باعظمت ذکر در آیه 152 سوره مبارکه بقره به طور مشروح گذشت.
خداوند بزرگ عدم عذاب بندگان را مشروط به شکرگزارى و ایمان نموده است.
از این که اعلام میکند شاکران را عذاب نمیکند معلوم میشود شکر یک حقیقت قلبى و عملى و زبانى است، چنان که از آیه اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً و روایت امام صادق که فرموده «شکر النعم اجتناب المحارم» و مقاله خواجه نصیرالدین طوسى استفاده میشود، و مردم و صاحبان نعمتها تصور نکنند که با دورى از عبادت رب، و بخل از خدمت به خلق، و تنها با گفتن الحمدلله شکر محقق میشود و از عذاب قیامت و دچار شدن به جریمههاى دنیائى در امان میمانند.
ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللَّهُ شاکِراً عَلِیماً: «5»
اگر شما سپاسگزار نعمتهاى حق باشید و ایمان آورید خدا را با عذاب شما چه کار، خدا همواره پاداش دهنده و داناست.
خداوند مهربان به شاکران وعده داده که یقیناً به آنان پاداش مناسب خواهد داد، و او خدائى نیست که مزد پاکان و نیکوکاران را تباه نماید.
وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ: «6»
و قطعاً گزاران را پاداش خواهیم داد.
عظمت شکر و ارزش آن در حدّى است که ابلیس در داستان هبوط و طردش از مقام ارجمندش و در مرحله خوار شدنش تهدید کرد که بندگان را از حرکت در صراط مستقیم باز دارد و در آن صورت حضرت حق انسانها را شاکر نیابد، بدون تردید این شکرى که در زبان ابلیس مطرح شده گفتن یک الحمدلله ساده نیست، که نگفتنش انسان را جزء حزب ابلیس نماید و در قیامت به دوزخ بکشاند.
قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ.
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ. «7»
گفت: به سبب آن که مرا از رحمتت محروم نمودى «7» و به بیراهه انداختى یقیناً به سر راه راست تو [که رهرو دانش را به سعادت ابدى میرساند] در کمین آنان خواهم نشست، سپس از پیش رو و پشت سر و اطراف راست و از جانب چپشان بر آنان میتازم و تا جائى آنان را به وسوسه و اغوا و گناه و معصیت دچار میکنم که بیشترشان را شاکر نخواهى یافت.
خداوند قطعیت ازدیاد نعمت را که نتیجه شکر و سپاسگزارى است وعده داده و استثنائى در این زمینه قائل نشده است، و جمله «اگر بخواهد را» در ازدیاد نعمت پس از شکر که به عربى ان شاء میشود بکار نگرفته است، ولى در پنج مورد جمله:
ان شاء را یا ان شاءالله را به کار گرفته است:
1- در بینیاز نمودن به وسیله ثروت، 2- در اجابت، 3- در رزق، 4- در مغفرت، 5- در توبه.
به ترتیب فرموده است:
فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ: «9»
پس خدا اگر بخواهد شما را از فضل و احسانش بینیاز میکند.
فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شاءَ: «10»
او اگر بخواهد آسیب و گزندى که به سبب گناهانتان به شما رسیده بر طرف میکند.
لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ «11»
کلیدهاى آسمانها و زمین فقط در سیطره مالکیت اوست رزق و روزى را براى هر کس که بخواهد وسعت میدهد.
وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ: «12»
و براى هر کس بخواهد گناهان غیر شرک را میآمرزد.
وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ یَشاءُ
و براى هر کس بخواهد توبه را قبول میکند.
شکر صفتى از اوصاف پروردگار مهربان است چنان که کراراً در قرآن مجید به این حقیقت اشاره شده، یعنى خداوند با صفت شاکر و شکور ستوده شده است.
شکر شروع سخن اهل بهشت است چون وارد شوند میگویند:
«الحمدلله الذى صدقنا وعده:»
خداى را سپاس که به وعدهاش در بهشت بردن ما وفا کرد. «13»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- سبا 13.
(2)- سبا 13.
(3)- اصول کافى چاپ اسلامیه، ج 3، ص 153، ح 10.
(4)- بقره 152.
(5)- نساء 147.
(6)- آل عمران 145.
(7)- اعراف 16- 17.
(8)- مجمع البیان ج ص.
(9)- توبه 28.
(10)- انعام 41.
(11)- شورى 19.
(12)- نساء 48.
(13)- آیات به ترتیبى که تحریر شد در محجة البیضاء ج 7، ص 142 و توضیحاتش از محرّر این نفسیر است.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته: استاد حسین انصاریان