هزاران نفر روز یکشنبه به پارک واشنگتن اِسکوئِر در شهر نیویورک آمدند تا تماشاگر مسابقهای به نام «مسابقه همزاد تیموتی شالامی» باشند یا در آن شرکت کنند. هرج و مرج ناشی از این مسابقه، از جمله حضور پلیس و ظاهر شدن خود تیموتی شالامی، به طور گسترده در رسانههای اجتماعی ثبت شد و بسیاری از داوران بر سر انتخاب برنده واقعی، بحث و جدل میکردند.
به گزارش فرادید، چرا خیلی از افراد به طرز شگفتانگیزی شبیه تیموتی شالامی هستند؟ تحقیقات نشان میدهد قانعکنندهترین شبیهها یا همزادهای شالامی، با اینکه از نظر بیولوژیکی با او مرتبط نیستند، اما ویژگیهای ژنتیکی مشابهی دارند.
دِمپسی بابیت 18 ساله، یکی از شرکتکنندگان مسابقه همزاد تیموتی شالامه در نیویورک در 27 اکتبر 2024 است
شباهتهای ژنتیکی میان دو فرد شبیه به هم
مانِلِاستِلِر، متخصص ژنتیک مولکولی مستقر در موسسه تحقیقات سرطان خون کارِراس در اسپانیا، شباهتهای ژنتیکی همزادها را در سری عکسهای جذاب فرانسوا برونل، عکاس فرانسوی-کانادایی که پروژهی «من همزاد نیستم» را از سال 1999 آغاز کرده، آزمایش کرد.
استلر درباره تماسش با این عکاس گفت: «او فکر میکرد من دیوانهام، چون معمولاً با هنرمندان تماسی از طرف دانشمندان گرفته نمیشود.» برونل عکاس، سری عکسهای «غریبههای دوقلو» از سراسر جهان را در اختیار استلر گذاشت که نمونههای ژنتیکی را به شکل بزاق دهان برای محققان فرستاده بودند. استلر و تیمش پیش از انتشار نتایج در سال 2022، چهار سال را صرف جمعآوری و همبسته کردن دادههای ژنتیکی کردند.
ابتدا آنها تشخیص دادند کدام یک از همزادها واقعاً شبیهتر هستند. استلر میگوید: «من بسیار بیطرف بودم. برای این افراد سه الگوریتم صورت که توسط پلیس و در فرودگاهها استفاده میشد، بکار گرفته شد. آنهایی را که از نظر الگوریتمی نمیشد از دوقلوهای همسان واقعی تشخیص داد، برای مطالعه بیشتر انتخاب شدند».
مانل استلر، متخصص ژنتیک مولکولی، از نرمافزار تشخیص چهره برای شناسایی غریبههای شبیه استفاده کرد. DNA آنها نشان داد گونه های ژنتیکی یکسان دلیل ویژگیهای فیزیکی مشترک آنها است
ژنومهای این گروه منتخب از همزادها به همراه اپیژنوم آنها (تغییرات شیمیایی در DNA که بر نحوه بیان آن تأثیر میگذارند) و میکروبیومها به طور مستقیم با هم مقایسه شدند.
نتیجهگیری استلر این بود: در حالی که اپیژنومها و میکروبیومهای همزادهای نامرتبط کاملاً متفاوت است، در واقع بخشهای متمایزی از ساختار ژنتیکی آنها یکی است. توالیهای ژنتیکی که ویژگیهایی مانند ساختار استخوان، رنگدانههای پوست و احتباس آب را کنترل میکنند، همگی بر ظاهر چهره انسان اثر میگذارند. در ژنوم انسان، این توالیها شامل مکانهای چندشکلی میشوند که در آنها یک جفت باز واحد DNA انواع یا واریانتهای مختلفی در سراسر جمعیت دارد و همزادها واریانتهای مشابه دارند.
مقایسههای ژنتیکی تضمین کرد «همزادهای فوقالعاده شبیه» مطالعهشده واقعاً به هم مرتبط نیستند و شباهتهای ظاهری و ژنومی آنها کاملاً تصادفی است. در نهایت، استلر اشاره کرد راههای زیادی برای شکل گرفتن چهره انسان وجود دارد.
«در حال حاضر افراد زیادی در جهان وجود دارند که در نهایت انتظار میرود تعداد بیشتری از گونههای ژنتیکی یکسان را داشته باشند.»
استلر امیدوارست با اثبات اینکه افرادی که به هم شباهت دارند ژنهای خاصی دارند، علم تشخیصی را با استفاده از تشخیص چهره برای تشخیص زودهنگام بیماریهای ژنتیکی نادر در کودکان ارتقا دهد.
اساس ژنتیکی شخصیتها
دانشمند دیگری که از پروژه عکس برونل به عنوان مبنای تحقیقات علمی خود استفاده کرد، نانسی سِگال، استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا فولِرتون بود او در این دانشگاه مدیر و موسس مرکز مطالعات دوقلو است. تحقیقات او روی دوقلوها متمرکز است، اما وقتی از پروژه برونل مطلع شد، فرصتی برای حل یک بحث علمی کوچک یافت.
سگال توضیح داد: «برخی دانشمندان معتقدند شباهتهای شخصیتی دوقلوها به دلیل اشتراک ژنتیکی آنها نیست، بلکه به این دلیل این حقیقت است که مردم بر اساس ظاهرشان با آنها یکسان رفتار میکنند. پس این همزادهای غیرمرتبط باید از نظر شخصیتی به اندازه دوقلوهای همسانی که جدا از هم بزرگ شدهاند، شبیه باشند».
او از همزادهای پروژهی برونل استفاده کرد و همچنین جفتهایی را که خودش اتفاقی در زندگی واقعی در دانشگاه و کنفرانسها با آنها برخورد کرده بود و به آنها پرسشنامهای شخصیتی داد که روانرنجوری، برونگرایی، سازگاری، استقبال از تجربه و وظیفهشناسی را اندازهگیری میکرد (پنج جنبه بزرگ شخصیت). نمرات حاصل با گروههای مختلف دوقلوها مقایسه شد، از جمله با آنها که جدا از یکدیگر بزرگ شدهاند.
سگال دریافت همزادها در قیاس با دوقلوهایی که شانس بیشتری برای اشتراک این ویژگیها داشتند، شانسی برای اشتراک ویژگیهای شخصیتی ندارند.
وقتی سگال عزتنفس همزادها را اندازه گرفت، شباهتی به هم نداشتند. او گفت: «این همزادهای نامرتبط، گرچه از لحاظ چهره شباهت داشتند اما از نظر شخصیتی بسیار بسیار متفاوت بودند.»
شیفتگی به همزادهای زندهمان
اگرچه سگال ثابت کرده شخصیتهای همزادها بسیار ناهمسانتر از شخصیتهای دوقلوها است، «غریبههای دوقلو» در مطالعه استلر بیشتر از چهرههای مشابه با یکدیگر اشتراک داشتند، آن هم به لطف ژنهایی که طول استخوانهای آنها را کنترل و در نتیجه راه رفتنهای آنها را هم به هم شبیه کردهاند.
استلر توضیح داده: «اگر یکی سیگاری بود، دیگری هم احتمالا سیگاری بود و برعکس، زیرا این ویژگیها تا حدی ژنتیکی هستند، مانند چپدستی یا راستدستی و نزدیکبینی».
بنابراین همزاد تیموتی شالامی شاید صدایی شبیه خود او داشته باشد، اما لزوماً همان کاریزما و استعداد را نخواهد داشت.
انسانها به طور گسترده تمایل دارند جذب افرادی شوند که شبیه خودشان هستند. سگال میگوید: «فکر میکنم این موضوع مربوط به طبیعت انسان است به این معنا که همه ما خواهان شباهت هستیم. ما چیزی شبیه به خودمان را میخواهیم. دوستان خیالی بچهها، همیشه مثل خودشان هستند.»