یا ایهاالذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فما لکم علیهن من عدة تعتدونها فمتعوهن و سرحوهن سراحا جمیلا (49)یا ایها النبی انا احللنا لک ازواجک اللاتی آتیت اجورهن و ما ملکت یمینک مما افاء الله علیک و بنات عمک و بنات عماتک و بنات خالک و بنات خالاتک اللاتی هاجرن معک و امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبی ان اراد النبی ان یستنکحها خالصة لک من دون المؤمنین قد علمنا ما فرضنا علیهم فی ازواجهم و ما ملکت ایمانهم لکیلا یکون علیک حرج و کان الله غفورا رحیما (50)ترجی من تشاء منهن و تؤوی الیک من تشاء و من ابتغیت ممن عزلت فلا جناح علیک ذلک ادنی ان تقر اعینهن و لا یحزن و یرضین بماآتیتهن کلهن و الله یعلم ما فی قلوبکم و کان الله علیما حلیما (51)لا یحل لک النساء من بعد و لا ان تبدل بهن من ازواج و لو اعجبک حسنهن الا ما ملکت یمینک و کان الله علی کل شی ء رقیبا (52)یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم الی طعام غیر ناظرین اناه و لکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستانسین لحدیث ان ذلکم کان یؤذی النبی فیستحیی منکم و الله لا یستحیی من الحق و اذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن و ما کان لکم ان تؤذوا رسول الله و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابدا ان ذلکم کان عند الله عظیما (53)ان تبدوا شیئا او تخفوه فان الله کان بکل شی ء علیما (54)لا جناح علیهن فی آبائهن و لا ابنائهن و لا اخوانهن و لا ابناء اخوانهن و لا ابناء اخواتهن و لا نسائهن و لا ما ملکت ایمانهن و اتقین الله ان الله کان علی کل شی ء شهیدا (55)ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما (56)ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و اعد لهم عذابا مهینا (57)و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوابهتانا و اثما مبینا (58)یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما (59)لئن لم ینته المنافقون والذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا (60)ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا(61)سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا (62)
صفحه : 500
ترجمه آیات
ای کسانی که ایمان آورده اید، چون زنان مؤمن را نکاح کردیدو بعد طلاقشان دادید، اگر قبل ازنزدیکی طلاق داده اید، لازم نیست عده طلاق شما را نگه دارند،پس می توانید با آنان ازدواج کنید، و(اگربنای سازش نیست)، می توانید به صورتی خوش طلاق دهید(49).
ای پیامبر اسلام!ما همسرانت را برایت حلال کردیم، چه آنها که حق شان را داده ای، و چه آنهاکه کنیز تو هستند، و خدا به عنوان غنیمت نصیبت کرده، و نیز دختران عمو، و نیز دختران عمه، و دختران دایی، و دختران خاله هایت، که با تو مهاجرت کردند، همه را برایت حلال کردیم،و نیز زن مؤمن اگرخودش را به پیغمبر ببخشد، و پیغمبر هم بخواهد با او ازدواج کند، تنها این نکاح بدون مهر برای اوست،نه همه مؤمنین، ما می دانیم چه احکامی در باره همسران مؤمنین و کنیزهایشان واجب کرده ایم،تا در این باره حرجی بر تو نباشد، و خدا همواره آمرزنده رحیم است(50).
از آنان هر یک را بخواهی می توانی قبول پیشنهاد را تاخیراندازی، و هر یک را بخواهی می توانی پیشنهاد ازدواجش را بپذیری، و آن راهم که قبلا طلاق گفته ای می توانی بگیری، این به خوشنودی آنان، و
صفحه : 501
اینکه اندوهناک نشوند، و اینکه به همه آنچه به آنان داده ای راضی شوند، نزدیکتر است، و خدا آنچه دردلهای شماست می داند، و خدا دانای شکیبا است(51).
بعد از آنچه برایت شمردیم، دیگر هیچ زنی برایت حلال نیست،و نیز حلال نیست که همسرانت رابه همسری دیگر مبدل کنی، هر چند که از کمال وی خوشت آید، مگر کنیزان، و خدا بر هر چیز مراقب بوده است(52).
ای کسانی که ایمان آوردید!به خانه های پیغمبر در نیایید،مگر آنکه شما را به طعامی دعوت کنند، به شرطی که به انتظار طعام زودتر نروید، بلکه وقتی شما راخواندند، داخل شوید، و چون طعام خوردید، متفرق گردید، و آن جا را محل انس و گفتگو مکنید، که این، پیغمبر را ناراحت می کند، او از شماخجالت می کشد، ولی خدا از بیان حق خجالت نمی کشد، و چون از همسران او چیزی می پرسید،از پشت پرده بپرسید، این برای طهارت دل شما و دل آنان بهتر است، و شما حق ندارید رسول خدا(ص)را اذیت کنید، و بعداز مرگش با همسران او ازدواج نمایید، این کار تا ابد ممنوع است، چون نزدخدا کاری عظیم است(53).
چه آنکه چیزی را اظهارکنید، و چه پنهان دارید، خدا به هر چیزی دانا است(54).
هیچ حرجی برای همسران در خصوص نامبردگان زیر نیست،یعنی لازم نیست خود را در برابرپدران، فرزندان، برادران، و برادرزادگان، پسران خواهران، زنان ایشان و کنیزانی که دارند بپوشانند، و بایدکه از خدا بترسند، که خدا همواره بر هر چیزی شاهد و ناظر است(55).
خدا و فرشتگان او بر پیامبر اسلام درود می فرستند، شما هم ای کسانی که ایمان آورده اید بر اوصلوات بفرستید، و آن طور که باید تسلیم شوید(56).
خدا آن کسانی را که او و پیامبرش را اذیت می کنند، در دنیاو آخرت لعنت کرده، و عذابی خوار کننده برای ایشان مهیا نموده(57).
و کسانی که مؤمنین و زنان مؤمن را بدون جرم اذیت می کنند، مرتکب بهتان و گناهی بزرگ می شوند(58).
هان ای پیامبر!به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنین،بگو تا جلباب خود پیش بکشند، بدین وسیله بهتر معلوم می شود که زن مسلمانند،در نتیجه اذیت نمی بینند، و خدا همواره آمرزنده رحیم است(59).
اگرمنافقان و بیماردلان و گل آلودکنندگان جو مدینه، دست بر ندارند،تو را علیه آنان مامورمی کنیم، تا دیگر جز مدتی کوتاه در مجاورتت نمانند(60).
در حالی که ملعون ورانده باشند، به طوری که هر جا دیده شوند کشته شوند(61).
صفحه : 502
سنت خدا در اقوام گذشته و قبل از این نیزهمین بود، و تو هرگز سنت خدا را دگرگون نخواهی دید(62).
بیان آیات بیان آیات مربوط به نکاح و طلاق که بعضی مخصوص پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و برخی راجع به همه
مسلمانان است
این آیات احکام متفرقی را متضمن است که بعضی از آنهامخصوص رسول خدا(ص)و همسران او، و بعضی دیگر مربوط به عموم مسلمانان است.
یاایها الذین آمنوا، اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فما لکم علیهن من عدة تعتدونها فمتعوهن و سرحوهن سراحا جمیلامنظور ازنکاحزنان، عقدکردن آنان است، و کلمهمسبه معنای دخول وانجام دادن عمل زناشویی است.و منظور ازمتعوهناین است که چیزی از مال به ایشان بدهند، که مناسب حال و شان ایشان باشد، و کلمه تسریح به جمیل، به معنای این است که بدون نزاع و خصومت طلاق دهند.
و معنای آیه این است که: ای کسانی که ایمان آورده اید!وقتی زنان را طلاق می دهید، بعد از آنکه با ایشان عقد ازدواج بسته اید، و قبل از اینکه عمل زناشویی با ایشان انجام داده باشید، دیگر لازم نیست زن مطلقه شما عده نگه دارد، و بر شما واجب است که اولا بدون خشونت و خصومت طلاق دهید، و در ثانی با چیزی از مال بهره مندشان کنید.
این آیه مطلق است، و آن موردی را که مهر برای زن معین کرده باشند، و نیز موردی راکه معین نکرده باشند شامل است، و خلاصه به اطلاقش شامل می شود آنجا را هم که مهرمعین کرده اند، و می فرماید هم باید مهر بدهید، و هم به چیزی از مال بهره مندشان کنید.
چون هردو صورت را شامل بود، آیهو ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن وقد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم(1) آن را مقید به صورتی می کند، که مهریه معین نکرده باشند، چون آیه مزبور می فرماید: و چون زنان را قبل از آنکه عمل زناشویی انجام داده باشید طلاق دهید، در صورتی که مهر برای ایشان معین کرده اید، تنها نصف مهر را می برند، آنگاه آیه موردبحث در جایی حجت می شود که مهر معین نکرده باشند.
یاایها النبی انا احللنا لک ازواجک اللاتی آتیت اجورهن...خدای سبحان در این آیه شریفه برای رسول خدا(ص)بیان
............................................ (1)سوره بقره، آیه 237.
صفحه : 503
می کنداز زنان آنچه من حلال کرده ام هفت طایفه اند، طایفه اول: ازواجک اللاتی آتیت اجورهنکه مراد ازاجورمهریه ها است،طایفه دوم: و ما ملکت یمینک مما افاء الله علیکیعنی کنیزانی که به عنوان غنیمت و در جنگها خدا در اختیار شما قرارداد، و اگرملک یمین(کنیز)را مقید بهما افاء الله علیک - آنچه خدا به عنوان غنیمت نصیب توکرد، نمود صرفا به منظورتوضیح بود، نه احتراز، نظیر تقییدی که در ازدواج کرد، و فرمود: همسرانی که مهرشان را داده ای.
سوم و چهارمین طایفه از زنانی که حلالند، یعنی می توان با آنان ازدواج کرد، و بنات عمک و بنات عماتکدختر عموها و دختر عمه هایند،بعضی(1) از مفسرین گفته اند: منظور ازاین دو طایفه زنان قریشند.
پنجم و ششمین طایفه: و بنات خالک و بنات خالاتکدختران دایی ودختران خاله اند، بعضی(2) از مفسرین گفته اند یعنی زنان بنی زهره، و قیداللاتی هاجرن معک آنهایی که با تو هجرت کرده اند - به طوری که در مجمع البیان گفته - مربوط به قبل از تحلیل غیر مهاجرات و نسخ آیه مورد بحث است، یعنی مربوط به ایامی است که ازدواج آن جناب باغیر زنان هجرت کرده حلال نبوده، لذا در این آیه فرموده:زنان نامبرده به شرطی بر تو حلالندکه با تو هجرت کرده باشند، و گر نه ازدواج تو با آنان حرام است.
هفتم از زنانی که آن جناب می توانسته با آنان ازدواج کند: وامراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبی ان اراد النبی ان یستنکحهازن مؤمنه ای است که خودرا به رسول خدا(ص)ببخشد و آن جناب هم بخواهد با او ازدواج کند، که خداوند چنین زنی را که بخواهد بدون مهریه خود را در اختیار آن جناب بگذارد، برای آن جناب حلال کرده است، اگربخواهد می تواندبا او ازدواج کند.خالصة لک من دون المؤمنین- این جمله اعلام می دارد که این حکم - یعنی حلال شدن زنی برای مردی بصرف اینکه خود را به او ببخشد،از خصایصی است که مختص به آن جناب است، و در مؤمنین جریان ندارد، قدعلمنا ما فرضنا علیهم فی ازواجهم و ما ملکت ایمانهماین جمله حکم اختصاص را تقریر می کند و می فرماید: آنچه برای مؤمنین حلال و فرض کردیم می دانیم که چه زنی و چه کنیزی بر آنان حلال شد.
لکیلا یکون علیک حرج- این جمله حکمی را که در صدر آیه بود، و می فرمود: انا احللنا لکتعلیل می کند، ممکن هم هست تعلیل ذیل آیه باشد، و بفهماند که چرا این
............................................ (1 و 2)مجمع البیان، ج 8، ص 364.
صفحه : 504
حکم مخصوص تو است، ولی احتمال اول روشن تر به نظر می رسد،به خاطر اینکه مضمون آیه بیان رحمتهای الهی نسبت به آن جناب، و تنزیه ساحت مقدس او بود، و آیه با دو کلمهغفورورحیمختم شد.
ترجی من تشاء منهن و تؤوی الیک من تشاء...کلمهترجیاز مصدرارجاءاست،که به معنای تاخیر و دور کردن است، و دراینجا کنایه است از رد و نپذیرفتن، و کلمهتؤویازایواءاست،که به معنای اسکان دادن در مکان می آید، و این نیز کنایه است از پذیرفتن و به خود نزدیک کردن.
سیاق آیات دلالت دارد بر اینکه مراد از این کلام این است که رسول خدا(ص)مخیر است در قبول و یا رد آن زنی که خود را به وی بخشیده.
و من ابتغیت ممن عزلت فلا جناح علیک - کلمهابتغاءبه معنای طلب است، ومعنای جمله این است که اگر یکی از آنهایی که بعد از آنکه خود را به تو بخشیدرد کردی، دو باره خواستی بپذیری منعی بر تو نیست، می توانی بپذیری، نه گناهی دارد، و نه سرزنش می شوی.
و ممکن هم هست جمله مورد بحث اشاره باشد به مساله تقسیم بین همسران، و اینکه آن جناب می تواند اصلا خود را در بین همسرانش تقسیم نکند، و مقید نسازد که هر شب به خانه یکی برود، و به فرضی هم که تقسیم کرد، می تواند این تقسیم را به هم بزند، و یا نوبت کسی را که مؤخراست مقدم، و آن کس را که مقدم است مؤخر کند، و یا آنکه اصلا با یکی از همسران متارکه کند، و قسمتی به او ندهد، و یا اگر متارکه کرده، دو باره او را به خودنزدیک کند، و این معنا با جملهو من ابتغیت ممن عزلت فلا جناح علیک ذلک ادنی...نزدیک تر است، و بهتر می سازد، چون حاصل آن این است که: اگر همسری را که قبلا کنارزده بودی، دو باره بخواهی نزدیک سازی، می توانی، و هیچ حرجی بر تو نیست، و بلکه این بهتر و نزدیک تر است به اینکه چشمشان روشن شود،یعنی خوشحال شوند، و راضی گردند به آنچه تو در اختیارشان قرار داده ای، و خدا آنچه در دلهای شماست می داند، چون آنکه قسمتش را پیش انداخته ای خوشحال، و آنکه عقب انداخته ای به امید روزی می نشیند که قسمتش جلوبیفتد.
و کان الله علیما حلیما - یعنی خدا مصالح بندگان خود را می داند،و چونحلیماست در عقوبت آنان عجله نمی کند.
در این آیه اقوال مختلف دیگری هست که آنچه ما گفتیم با سیاق آیه، و سیاق آیات
صفحه : 505
سابق بر آن سازگارتر است، روایاتی هم که از ائمه اهل بیت(ع)رسیده،همین معنا را تایید می کند، و به زودی آن روایات از نظر خواننده خواهد گذشت.
لا یحل لک النساءمن بعد و لا ان تبدل بهن من ازواج و لو اعجبک حسنهن...ظاهرآیه به فرضی که مستقل از ماقبل باشد، و اتصال بدان نداشته باشد، این است که زنان را بر آن جناب حرام می کند، مگر آن زنی که آن جناب مختارش کند، و آن زن خدا رااختیار کند، این که فرمود: جایز نیست زنان را عوض کنی، خود مؤید این احتمال است.
ولیکن اگر فرض شود که متصل به ماقبل است که می فرماید: انااحللنا لک...، در این صورت مفادش تحریم ماسوای شش طایفه ای است که قبلا شمرد.
و دربعضی روایات از ائمه اهل بیت(ع)آمده که مراد از آیه شریفه تحریم آن زنانی است که در آیهحرمت علیکم امهاتکم و بناتکم(1) نام برده شده اند.
پس معنای کلمه بعد در جملهلا یحل لک النساء من بعدبعداز زنانی است که خدا و رسول را برگزیدند، که همان نه زن نامبرده اند،و یا بعد از آنانکه در آیهانا احللنالکبرایت شمردیم می باشد، و یا بعد از زنان حلالی که برایت معین کردیم، که بنا به احتمال سوم مقصود زنان محرم خواهد بود.
ولا ان تبدل بهن من ازواج - یعنی و دیگر نمی توانی بعضی از همسرانت را طلاق گفته و به جای آنان همسرانی دیگر بگیریالا ما ملکت یمینکیعنی مگر کنیزکان، واین استثناء از صدر آیه است، که می فرمود: لا یحل لک النساء.
و کان الله علی کل شی ء رقیبامعنای این جمله روشن است، و منظور از آن تحذیر، و زنهار دادن مردم است از مخالفت.
یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوابیوت النبی الا ان یؤذن لکم...من الحقکلمهالااستثناءاز نهی است، و جملهالی طعام متعلق است به اذن، و جملهغیر ناظرین انیهمعنایش این است که منتظر ورود ظرف طعام نباشید، و خلاصه زیادمزاحم او نشوید، که به انتظار رسیدن طعام زودتر از موعد حاضرشوید، و در نتیجه وقت بیشتری از او تلف کنید.جملهو لکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا - وقتی دعوت می شوید داخل خانه اش بشوید(نه قبل از موعد)، و وقتی غذا خوردید متفرق شویداین
............................................ (1)سوره نساء، آیه 23.
صفحه : 506
دستور به مسلمانان که از ورای حجاب با همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)ملاقات کنندوظیفه را بیان می کند، و جملهو لا مستانسین لحدیث - و منزل او را محل انس و گفت وشنود قرار ندهیدعطف است بر جملهغیر ناظرین انیه و جمله حالیه ای است بعد از جمله حالیه دیگر، که مجموعا می فهماند، نه قبل از طعام به انتظار رسیدن طعام در آنجا بنشینید، و نه بعداز صرف طعام جا خوش کرده و منزل او را محل انس و نقالی قرار دهید.
ان ذلکم کان یؤذی النبی فیستحیی منکم - این عمل شماهمیشه باعث اذیت پیغمبر است، و او شرم می کند از شما که بگوید بیرون شویداین جمله نهی قبلی را که می فرمود:در منزل وی زیاد ننشینید، تعلیل می کند، و می فرماید علتش این است که این عمل شما مایه اذیت پیغمبر است و او از شماشرم دارد، که تقاضا کند بیرون شوید، و الله لایستحیی من الحق - و خدا از بیان حق شرم نمی کندو حق دراینجا همان خاطر نشان ساختن، و اعلام این معنا است، که پیغمبر از طرز رفتار شما ناراحت می شود، و نیز حق عبارت است از همان ادب لایقی که قبلا به مردم یاد داد.
واذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهنضمیرهنبه همسران رسول خدا(ص)بر می گردد، ودر خواست متاع از ایشان، کنایه است ازاینکه مردم با ایشان در باره حوائجی که دارند سؤال کنند، و معنایش این است که اگر به خاطر حاجتی که برایتان پیش آمده، ناگزیر شدید بایکی از همسران آن جناب صحبتی بکنید، از پس پرده صحبت کنید، ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهناین جمله مصلحت حکم مزبور را بیان می کند، و می فرماید: برای اینکه وقتی از پشت پرده با ایشان صحبت کنید، دلهایتان دچار وسوسه نمی شود، و در نتیجه این رویه، دلهایتان راپاکتر نگه می دارد.
و ما کان لکم ان تؤذوا رسول الله و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابدا...شما را نمی سزد که رسول خدا(ص)را با مخالفت کردن دستوراتش - چه آنها که در خصوص همسرانش داده، و چه غیر آنها - او را اذیت کنید، و نیزسزاوار نیست که شما بعد از در گذشت او با یکی از همسرانش ازدواج کنید، چون این عمل نزدخدا جرمی است بزرگ.
در این آیه اشعاری هست به اینکه گویا بعضی از مسلمانان گفته اند که بعد ازدر گذشت او همسرانش را می گیریم، و به طوری که در بحث روایتی آینده خواهید خواند، همینطور هم بوده.
صفحه : 507
ان تبدوا شیئا او تخفوه فان الله کان بکل شی ء علیمامعنای این آیه روشن است، و در حقیقت تنبیهی است با لحن تهدید علیه کسانی که آن جناب را اذیت می کرده اند،و یا می گفته اند که پس از وی با فلان همسرش ازدواج خواهیم کرد.
لاجناح علیهن فی آبائهن...ضمیرعلیهنبازبه همسران آن جناب بر می گردد، و در حقیقت آیه شریفه در معنای استثنایی است از عمومیت حکم حجاب، می فرماید:اینکه گفتیم مسلمانها باید از پس حجاب با ایشان گفتگو کنند، شامل پدران، فرزندان، و برادران، برادر زادگان،خواهر زادگان، و خلاصه محرمهای ایشان نمی شود، نامبردگان می توانند بدون حجاب با آنان گفتگو کنند بعضی(1) از مفسرین گفته اند: اگر عموها و داییهای آنان را نام نبرد، برای این است که ممکن بود عموی یکی از زنان رسول خدا(ص)بعداز گفتگوی با او برود، و برای پسرش تعریف کند، که برادر زاده و یا خواهرزاده من فلانی چنین و چنان است.
و نیززنان قوم و خویش ایشان را نیز استثناء کرده، و اینکه فرموده:زنان ایشان، اشاره دارد به اینکه مراد از زنان ایشان تنهاآن زنان از فامیل ایشان است که ایمان داشته باشند، نه کفار، همچنان که در تفسیر کلمهاو نسائهن(2) نیز این معنا خاطر نشان شده،و نیز از کسانی که استثناء شده اند، کنیزان و غلامان خود ایشان است.
واتقین الله ان الله کان علی کل شی ء شهیدا - در این جمله حکم مذکور تاکید شده، و بخصوص از جهت التفاتی که از غیبت به خطاب شده، و با اینکه سیاق قبل از این جمله زنان را غایب گرفته بود، در این جمله خطاب به خود ایشان کرده، کهواتقین الله - از خدابترسیداین تاکید روشن تر به چشم می خورد.
ان الله و ملئکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلمواتسلیماقبلاگفتیم که کلمهصلوةدر اصل به معنای انعطاف بوده، و صلات خدا بر پیغمبربه معنای انعطاف او به وی است، به وسیله رحمتش، البته انعطافی مطلق، چون در آیه شریفه
............................................ (1)روح المعانی، جلد 22، ص 74. (2)سوره نور، آیه 31.
صفحه : 508
معنای اینکه خدا آزار دهندگان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را در دنیا و آخرت لعنت کرده است صلات را مقید به قیدی نکرده، و همچنین صلات ملائکه او بر آن جناب، انعطاف ایشان است بر وی، به اینکه او را تزکیه نموده و برایش استغفار کنند، وصلات مؤمنین بر او انعطاف ایشان است به وسیله درخواست رحمت برای او.
و در اینکه قبل از امر به مؤمنین که بر او صلوات بفرستید،نخست صلات خود وملائکه خود را ذکر کرده، دلالتی هست بر اینکه صلوات مؤمنین بر آن جناب به پیروی خدای سبحان، و متابعت ملائکه اوست، و این خود نهی آینده را تاکید می کند.
از طریق شیعه و سنی هم روایت بسیار زیاد رسیده، در اینکه طریق صلوات فرستادن مؤمنین بر آن جناب، این است که از خدا بخواهند بر او و آل او صلوات بفرستد.
ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و اعد لهم عذابامهیناهمه می دانیم که خدای تعالی منزه است از اینکه کسی او را بیازارد، و یا هر چیزی که بویی از نقص و خواری داشته باشد به ساحت او راه یابد، پس اگر در آیه مورد بحث می بینیم که خدا را دراذیت شدن با رسولش شریک کرده می فهمیم که خواسته است از رسول خود احترام کرده باشد، و نیز اشاره کند به اینکه هر کس قصد سویی نسبت به رسول کند، درحقیقت نسبت به خدا هم کرده، چون رسول بدان جهت که رسول است، هدفی جز خدا ندارد، پس هر کس او را قصد کند، چه به خیر و چه به سوء، خدا را قصد کرده است.
در آیه مورد بحث افرادی که در صدد بر می آیند که رسول خدا(ص)را اذیت کنند، به لعنت در دنیا و آخرت وعده داده شده اند، ولعنتبه معنای دورکردن از رحمت است، و چون رحمت مخصوص به مؤمنین، عبارت است از هدایت به سوی عقاید حق، و ایمان حقیقی و بدنبال آن عمل صالح، در نتیجه دوری از رحمت در دنیا، به معنای محرومیت او از این هدایت است، و این محروم ساختن جنبه کیفر دارد، و درنتیجه همان طبع قلوبی است که در آیهلعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة(1) و آیهو لکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون الا قلیلا(2) و آیهاولئک الذین لعنهم الله، فاصمهم و اعمی ابصارهم(3) به آن اشاره نموده، و آیه شریفه مورد بحث با این آیات منطبق است.
............................................ (1)لعنتشان کردیم و دلهایشان را دچار قساوت ساختیم.سوره مائده، آیه 13. (2)لیکن خدا لعنتشان کرد،و در نتیجه دیگر ایمان نمی آورند، مگر اندکی.سوره نساء، آیه 46. (3)اینان کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده، و در نتیجه کر و کورشان ساخته.سوره محمد، آیه 23.
صفحه : 509
وجه اینکه آزار مؤمنین رابهتانواثم مبینخوانداین معنای لعنت در دنیا، و اما لعنت در آخرت به معنای دور کردن از رحمت قرب است، که باز در جای دیگرفرموده: کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون (1).
در آیه مورد بحث بعد از لعنت آزار کنندگان رسول خدا(ص)دردنیاو آخرت این تهدید را کرده که برای آنان و برای آخرتشان عذابی خوار کننده تهیه کرده است.واگر عذابشان را به وصف خوار کننده توصیف کرده، بدان جهت است که تلافی استکبار آنان باشد، چون اینان دردنیا، خدا و رسول را اهانت می کردند، در مقابل این رفتارشان عذابشان خوار کننده خواهد بود.
و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتانا واثما مبینادر این آیه ایذاء مؤمنین و مؤمنات را در گناه بودن، مقید کرده به قیدبغیر ما اکتسبوا- بدون اینکه تقصیری کرده باشندو این برای آن است که شامل صورت قصاص و حدشرعی، و تعزیر نشود، چون ایذای مؤمنین و مؤمنات، در این چند صورت گناه نیست، زیرا خودشارع اجازه داده، تا مظلوم از ظالم خود قصاص بگیرد، وبه حاکم شرع اجازه داده تا بعضی ازگنهکاران را حد بزند، و بعضی دیگر را تنبیه کند.
و اما در غیر این چند صورت خدای تعالی آزار مؤمنین ومؤمنات را احتمال(و زیر بارو بال رفتن)بهتان و اثم مبین خوانده.و بهتان عبارت است از دروغ بستن به کسی در پیش روی خود او، و اگر ایذای مؤمنین را بهتان خوانده، وجهش این است که آزار دهنده مؤمنین حتماپیش خودش علتی برای این کار درست کرده، علتی که از نظر او جرم است، مثلا پیش خودش گفته: فلانی چرا چنین گفت؟وچرا چنین کرد؟گفته و کرده او را جرم حساب می کند، در حالی که در واقع جرمی نیست، و این همان دروغ بستن، ونسبت جرم به بی گناهی دادن است، و گفتیم که این طور نسبت دادن بهتان است.
و اگر آن را اثم مبین خواند، بدین جهت است که گناه بودن افتراء و بهتان، ازچیزهایی است که عقل انسان آن را درک می کند،و احتیاجی ندارد به اینکه از ناحیه شرع نهیی در مورد آن صادر شود.
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن...کلمهجلابیبجمع جلباب است، و آن جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را
............................................ (1)نه ایشان در امروز از دیدار پروردگار خود در پرده اند.سوره مطففین، آیه 15.
صفحه : 510
تهدید منافقین و بیمار دلان و شایعه پراکنان به اخراج از شهر و مهدور ساختن خونشان، اگر از فساد دست نکشندمی پوشاند، و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر می شود، و منظور از جملهپیش بکشند مقداری از جلباب خود را، این است که آن راطوری بپوشند که زیر گلو وسینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد.
ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین - یعنی پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک تر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی شوند، یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی گردند.
بعضی(1) از مفسرین در معنای آن گفته اند: این پوشیدگی،نزدیک تر بودن ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را می شناساند، چون زنان غیر مسلمان، و نیزکنیزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتیجه کسی متعرض آنان نمی شد، و حتی کسی نمی پنداشت که ایشان کنیز و یا غیر مسلمانند، و از ملت یهود و نصاری هستندلیکن معنای اول به ذهن نزدیک تر است.
لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینک بهم...کلمهانتهاءبه معنای امتناع از عملی و ترک کردن آن است، و کلمهمرجفونجمع اسم فاعل ازارجافاست، وارجافبه معنای اشاعه باطل، و در سایه آن استفاده های نامشروع بردن است، و یا حداقل مردم را دچار اضطراب کردن است.
و کلمهلنغرینکازاغراءاست،واغراءبه معنای تحریک کسی است به انجام عملی.
و معنای آیه این است که: سوگند می خورم، اگر منافقین و بیماردلان دست ازفساد انگیزی بر ندارند، و کسانی که اخبار و شایعات دروغی در بین مردم انتشار می دهند،تا ازآب گل آلود اغراض شیطانی خود را بدست آورند، و یا حداقل در بین مسلمانان دلهره واضطراب پدید آورند، تو را مامورمی کنیم تا علیه ایشان قیام کنی، و نگذاری در مدینه درجوارت زندگی کنند، بلکه از این شهر بیرونشان کنی، و جزمدتی کم مهلتشان ندهی، ومنظور از این مدت کم فاصله بین مامور شدن، و ماموریت را انجام دادن است.
ملعونین این ماثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلاکلمهثقفوامجهول ماضی از مادهثقفاست، که به معنای ادراک، و ظفر
............................................ (1)تفسیر کشاف، ج 3، ص 560.
صفحه : 511
یافتن به چیزی است، و جمله مورد بحث حالیه است، که حال منافقین و آن دو طایفه دیگر رابیان می کند، و حاصل مجموع این حال و آن صاحب حال، این می شود که اگر سه طایفه مذکور دست از فساد برندارند، تو را علیه آنان می شورانیم، در حالی که این سه طایفه هرجا که یافت شوند ملعون باشند، و خونشان برای همه مسلمانان هدر باشد.
سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلاکلمهسنةبه معنای طریقه معمول و رایج است، که به طبع خود غالبا یا دائماجاری باشد.
خدای سبحان می فرماید: این عذاب و نکالی که به منافقین و آن دو طایفه دیگر وعده دادیم و گفتیم که تبعیدشان می کنیم و خونشان را هدر می سازیم، سنتی است از خدا که درامتهای پیشین نیز جاری ساخته، هر وقت قومی به راه فساد انگیزی و ایجاد فتنه افتادند، وخواستندتا بمنظور استفاده های نامشروع، در بین مردم اضطراب افکنده، تا در طغیان و سرکشی بی مانع باشند، ما آنان را به همین طریق گرفتیم، و تو هرگز دگرگونی در سنت خدا نخواهی یافت، پس در شما امت همان جاری می شود که در امتهای قبل از شما جاری شد.
بحث روایتی چند روایت در باره احکام و آداب طلاق
در کتاب فقیه آمده که عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع)روایت کردکه در ذیل کلام خدای عز و جلثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فما لکم علیهن من عدة تعتدونها فمتعوهن و سرحوهن سراحا جمیلافرموده: متعوهنمعنایش این است که تا آن جا که می توانید به ایشان نیکی کنید، چون زن طلاق گرفته با نکبت، وحشت، اندوه بزرگ، وشماتت دشمنان، به خانه خود بر می گردد،و چون خدا خودش کریم و با حیاء است، اهل کرامت و حیاء را دوست می دارد، و گرامی ترین شما کسی است که نسبت به همسر خودکرامت و بزرگواری بیشتری داشته باشد (1).
و در کافی به سند خود از حلبی، از امام صادق(ع)روایت کرده،که درپاسخ این مساله که مردی همسرش را قبل از آنکه عمل زناشویی با وی انجام دهد طلاق داده، فرمود:اگر مهرش را معین کرده، نصف آن را باید بدهد، و اگر معین نشده، باید به مقدار پولی
............................................ (1)الفقیه، ج 3، ص 327، ح 2.
صفحه : 512
که معمولا به مثل چنین زنی می دهند، او را بهره مند سازد (1).
روایاتی در ذیل آیات مربوط به ازدواج پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم)و احکام مربوط به همسران آن جناب(صلی الله علیه و آله و سلم)مؤلف: روایات در این معنا بسیاراست، و همه آنها بر این اساس صحیح است که همانطور که در تفسیر آیه گفتیم - آیه شریفه با آیه سوره بقره تخصیص خورده باشد.
و در الدر المنثوراست که عبد بن حمید، از حبیب بن ثابت روایت کرده که گفت: مردی نزد علی بن الحسین(ع)آمد، و از او درباره شخصی سؤال کرد که گفته است اگر من با فلان زن ازدواج کنم او خود بخود مطلقه باشد، حال آیا می تواند با او ازدواج کند؟فرمود:این سخن او هیچ اثری ندارد، چون طلاق بعد از ازدواج است، و قبل از ازدواج اثری ندارد، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: یا ایهاالذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن (2).
مؤلف: این روایت را صاحب مجمع البیان نیز از حبیب بن ثابت از آن جناب نقل کرده (3).
و نیز در الدر المنثور است که ابن ماجه، و ابن مردویه،از مسور بن مخرمه، از رسول خدا(ص)روایت کرده اند که فرمود: طلاق قبل از نکاح، وآزاد کردن برده قبل از مالک شدن وی، باطل است و اثری ندارد (4).
. (5)
و در کافی به سند خود از حضرمی، از ابی جعفر(ع)روایت کرده که درذیل آیهیا ایها النبی انا احللنا لک ازواجکدر پاسخ کسی که پرسید: خداوند چند همسر رابرای رسول خدا(ص)حلال کرد؟فرمودند: هر چه می خواست می توانست بگیرد (6).
که گفت: از آن جناب پرسیدم که معنای آیهلا(7) یحل لک النساء من بعد و لا ان تبدل بهن من
............................................ (1)کافی، ج 6، ص 106، ح 3. (2)الدر المنثور،ج 5، ص 207.(در الدر المنثور بجای حبیب بن ثابت حسین بن ثابت آمده است). (3)مجمع البیان، ج 8، ص 364. (4 و 5)الدر المنثور، ج 5، ص 208. (6)کافی، ج 5، ص 389، ح 4. (7)کافی، ج 5، ص 387، ح 1.
صفحه : 513
ازواجچیست؟فرمود: برای رسول خدا(ص)جایز بود که هر قدرمی خواست زن بگیرد، از دختران عموها و عمه ها، و دختران دایی ها ودختران خاله ها، با داشتن زنانی که با خود او مهاجرت کردند (1).
و نیز حلال بود برای او اینکه با همسران مؤمنین(البته بعداز طلاق یا بعد از مرگ شوهرشان)، بدون مهر ازدواج کند، و این جنبه بخشش و هبه را داشت، که زنی خود را به اومی بخشید، و این از خصایص آن جناب بود، و بر سایر مسلمانان جایز نیست و نمی توانند بدون مهر زن بگیرند.این خصیصه رسول خدا(ص)همان است که قرآن درجملهو امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبیبدان اشاره می کند.
و در الدر المنثور است که ابن سعد، ابن ابی شیبه، عبد بن حمید، ابن جریر، ابن منذر، و طبرانی، از علی بن الحسین(ع) روایت کرده اند، که در ذیل جملهوامراة مؤمنةفرمود:این جمله در باره ام شریک ازدی نازل شد، که خود را به رسول خدا(ص)بخشید (2).
مؤلف: روایت شده که نام آن زن خوله دختر حکیم بوده، و نیز آمده که لیلی دخترحطیم بوده، و نیز آمده که وی میمونه بود، و ظاهرا زنانی چند بوده اند که خود را به آن جناب بخشیده اند.
و در کافی(3) با ذکر سند، از محمد بن قیس، از ابی جعفر(ع)روایت کرده که فرمود: زنی از انصار نزد رسول خدا(ص)آمد، و عرضه داشت: یارسول خدا(ص)هر چندرسم نیست که زن به خواستگاری شوهر رود، ولی من از آن جایی که زنی رسیده هستم، و سالها است که شوهر ندارم، وفرزند دار نشده ام، آیا شما میل داری مرا بگیری؟اگر حاجتی به من داشته باشی، من خود را به تو می بخشم، درصورتی که قبول کنی، و رسول خدا(ص)روی خوش به او نشان داد، ودعای خیر کرد.
آن گاه فرمود: ای خواهر انصار، خدا از ناحیه رسول خودبه همه شما جزای خیر دهد، مردان شما مرا یاری کردند، و زنانشان به من رغبت نمودند، حفصه(دختر عمر و همسر آن
............................................ (1)این جمله اخیر با سوده دخترزمعه منطبق می شود که رسول خدا(ص)قبل از هجرت طلاقش داده بود و بعد از هجرت مجددا او را گرفت(مترجم). (2)الدر المنثور، ج 5، ص 209. (3)کافی، ج 5، ص 568، ح 53.
صفحه : 514
جناب)به آن زن گفت: چقدر حیای تو کم است، و چقدرپر رو و بی اختیاری در مقابل مردان، رسول خدا(ص)فرمود: ای حفصه دست از او بردار که او از توبهتر است، برای اینکه او به رسول خدا(ص)رغبت کرده، و تو او راسرزنش می کنی، و از او عیب می گیری.
آن گاه به آن زن فرمود: برگرد، خدا رحمتت کند، برگردکه خدا بهشتش را بر تو واجب کرد، به همین جهت که در من رغبت کردی و دوستدار من شدی، و مرا خوشحال ساختی، به زودی خبر من به تو خواهد رسید ان شاء الله.
دنبال این ماجرا بود که آیهو امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبی ان ارادالنبی ان یستنکحها خالصة لک من دون المؤمنین نازل شد، آن گاه امام فرمود: خدا با این پیامش این عمل را که زنی خود را به پیامبر هبه کند برای آن جناب حلال کرد، ولی برای غیر او حلال نکرد (1).
و در مجمع البیان گفته بعضی گفته اند که: وقتی آن زن خود را به رسول خدا(ص)بخشید، عایشه گفت: زنان را چه شده که خود را بدون مهر می بخشند؟پس این آیه نازل شد، و عایشه گفت: چقدر خدا موافق میل تو عمل می کند؟رسول خدا(ص)فرمود: تو هم اگرخدا را اطاعت کنی، به میل و خواهش تو هم عمل می کند (2).
............................................ (1)کافی، ج 5، ص 568، ح 53. (2)مجمع البیان، ج 8، ص 365.
ونیز در مجمع البیان در ذیل جملهترجی من تشاء منهن و تؤوی الیک من تشاءازامام ابی جعفر، و امام صادق(ع)نقل کرده که فرمودند: هر یک را که رسول خدا(ص)ارجاء می کرد در حقیقت طلاقش داده بود، و هر یک را که منزل می داد نگهش داشته بود (3).
و در کافی به سند خود از حضرمی، از ابی جعفر(ع)روایت کرده که درذیل آیهلا یحل لک النساء من بعدفرمود: منظور این است که: بعد از آنکه در آیهحرمت علیکم امهاتکم وبناتکم و اخواتکم و عماتکم و خالاتکم...عده ای از زنان حرام شدند دیگربر تو حلال نیست که با یکی از آنان ازدواج کنی.
چون اگر معنای آیه آن طور بود که مردم می گویند، بایدزنانی که بر شما حلال است بر آن جناب حلال نباشد، چون شما می توانید زن خود را عوض کنید، یکی را طلاق داده یکی
............................................ (3)مجمع البیان، ج 8، ص 367.
صفحه : 515
دیگر را بگیرید، آن وقت چگونه ممکن است این عمل برای رسول خدا(ص)جایز نباشد؟پس معنای آیه آن نیست که مردم می گویند، بلکه خدای عز و جل برای پیامبرش حلال کرده که هر زنی را خواست بگیرد، تنها آنهایی را که در آیه سوره نساء نام برده بر او و همه مسلمانان حرام کرده است (1).
و در الدر المنثور است که عبد بن حمید، ابن منذر، و ابن ابی حاتم، از طریق علی بن زید، از حسن روایت کرده، که در ذیل جملهو لا ان تبدل بهن من ازواجگفته است: خدای تعالی در این آیه زنان را بر آن جناب حرام کرد، مگر همان نه نفری که تا روز رحلتش داشت.
علی می گوید: من این شنیده خود را، به علی بن الحسین(ع)گفتم، فرمود: آن جناب اگر می خواست می توانست غیر از آن نه نفر، زنان دیگری را بگیرد.و در روایت عبدبن حمید به این عبارت آمده: آن جناب باز هم می توانست غیر از آن نه نفر زنان دیگر بگیرد (2).
و درتفسیر قمی است که فرمود: اما اینکه خدای عز و جل فرموده: یاایها الذین آمنوالا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکمسبب نزولش این بودکه چون رسول خدا(ص)با زینب دختر جحش ازدواج کرد، و او را دوست می داشت، پس ولیمه ای درست کرد و اصحابش را به آن ولیمه دعوت کرد، و اصحاب بعد از خوردن غذا دوست می داشتند بنشینند، و با هم گفتگو کنند، و آن جناب دلش می خواست میهمانان خانه را برای او و همسرش خلوت کنند، پس خدای عز و جل این آیه را فرستاد که: ای کسانی که ایمان آورده اید!داخل خانه های رسول نشوید، مگر بعد از آنکه به شما اجازه داده شود، چون قبلابدون اجازه هم داخل می شدند، و این آیه این کار را منع کرد، و نیز گفتگو کردن با همسران آن جناب را بدون پرده و حائل منع نمود (3).
مؤلف: تفصیل این قصه به چند طریق مختلف از انس روایت شده (4).
و در الدر المنثوراست که ابن سعد، از صالح بن کیسان، روایت کرده که گفت: حجاب همسران رسول خدا(ص)در ذی القعده سال پنجم از هجرت
............................................ (1)کافی، ج 5، ص 389. (2)الدر المنثور، ج 5، ص 212. (3)تفسیر قمی، ج 2، ص 195. (4)الدر المنثور، ج 5، ص 213.
صفحه : 516
نازل شد (1).
چند روایت در باره معنای صلوات خدا و ملائکه و مؤمنین برپیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و کیفیت صلوات فرستادن بر آن حضرت مؤلف: این حدیث راابن سعد، از انس نیز روایت کرده، و در آن آمده که سال پنجم همان سالی است که رسول خدا(ص)با زینب ازدواج کرد.
ونیز در آن کتاب در ذیل آیهو ما کان لکم ان تؤذواآمده که ابن ابی حاتم ازسدی روایت کرده که گفت: به ما چنین رسیده، که طلحة بن عبید الله گفته: محمد مارا ازگرفتن دختر عموهایمان منع می کند، آن وقت بعد از ما زنان ما را می گیرد؟!ما هم صبر می کنیم تا او بمیرد، زنان اورا بعد از او می گیریم، پس آیه مورد بحث در باره اش نازل شد (2).
مؤلف: در اینکه آیه مذکور در باره این قصه نازل شده، چندروایت رسیده، که دربعضی از آنها آمده که: منظور طلحه، عایشه، و ام سلمه بوده.
و در کتاب ثواب الاعمال از ابی المعزا از حضرت ابی الحسن(ع)روایتی نقل شده که در ضمن حدیثی که از آن جناب سؤال شد معنای صلوات خدا و صلات ملائکه وصلات مؤمن بر رسول خدا(ص)چیست؟فرموده: صلات خدا، رحمت خدا است، و صلات ملائکه،تزکیه ایشان وی راست، و صلات مؤمن دعایشان برای اواست (3).
و در کتاب خصال، از امیر المؤمنین(ع)در ضمن حدیث معروف به اربع مائة(چهار صد)آمده که فرمود: صلوات را بر محمد و آل او بفرستید که خدای تعالی دعای شمارا هنگامی که نام محمد را ببرید، و حق او را رعایت کنید، مستجاب می کند، پس وقتی می خوانیدان الله و ملائکته یصلون علی النبیچه در نماز آن را بخوانید، و چه در غیر نماز، صلوات را بفرستید (4).
و در الدر المنثور است که: عبد الرزاق، ابن ابی شیبه، احمد،عبد بن حمید، بخاری، مسلم، ابو داوود، ترمذی، نسائی، ابن ماجه، و ابن مردویه، از کعب بن عجره،روایت کرده که گفت: مردی از رسول خدا(ص)پرسید: ما سلام کردن به تو را فهمیدیم که چگونه است، بفرمایید ببینم صلوات راچگونه بفرستیم؟فرمود: بگواللهم صل علی محمدو علی آل محمد کماصلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی
............................................ (1 و 2)الدر المنثور، ج 5، ص 214. (3)ثواب الاعمال، ص 187. (4)خصال صدوق، ص 613 و 629.
صفحه : 517
آل محمدکما بارکت علی ابراهیم انک حمید مجید (1).
دو روایت در ذیل آیه مربوط به حجاب زنان و در ذیل آیه متضمن تهدید منافقان و بیمار دلان و شایعه پراکنان مؤلف: سیوطی در الدر المنثور غیر از این حدیث هجده حدیث دیگرآورده، که همه دلالت دارند بر اینکه بایدآلرا نیز در صلات اضافه نمود، یعنی باید گفت: اللهم صل علی محمدو آل محمدو این روایات را صاحبان سنن، و جوامع حدیث، از عده ای از صحابه رسول خدا(ص)از آن جمله ابن عباس،طلحه، ابو سعید خدری، ابو هریرة، ابومسعود، کعب بن عجره، و علی(ع) نقل کرده اند، و اما روایات شیعه از حد شماربیرون است (2).
و در آن کتاب است که احمد و ترمذی از حسین بن علی(ع)روایت کرده اندکه فرمود: رسول خدا(ص)فرمود: بخیل کسی است که نام من نزد او برده شود، و صلوات نفرستد (3).
و در تفسیرقمی در ذیل آیهیا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهناز معصوم نقل کرده که فرموده: سبب نزول این آیه چنین بود، که زنان ازخانه بیرون می شدند تا به مسجد آیند، و دنبال رسول خدا(ص)نمازبخوانند، و چون شب می شد،و زنان برای نماز مغرب و عشاء بیرون می آمدند، جوانان سر راه آنان می نشستند، و متعرض ایشان می شدند، خدای تعالی این آیه را نازل فرمود (4).
و در الدر المنثور است که عبد الرزاق، عبد بن حمید، ابو داود،ابن منذر، ابن ابی حاتم، و ابن مردویه، از ام سلمه روایت کرده اندکه گفت: وقتی آیهیدنین علیهن من جلابیبهننازل شد، زنان انصار طوری از خانه ها بیرون شدند که گویی کلاغ سیاهند، چون کیسه ای سیاه به خود پوشانده بودند که سراپایشان گرفته بود (5).
و در تفسیر قمی در ذیل آیهلئن لم ینته المنافقوناز معصوم نقل کرده که فرموده: این آیه در باره مردمی از منافقین نازل شد که در مدینه زندگی می کردند، و همواره به رسول خدا(ص)زخم زبان می زدند، و چون آن جناب می خواست به جنگی برود، دربین مسلمانان انتشار می دادند که باز هم مرگ و اسیری، و مسلمانان اندوهناک می شدند،ونزد رسول خدا(ص)شکایت می کردند، خدای تعالی در این آیه تا جمله
............................................ (1)الدر المنثور، ج 5، ص 216. (2 و 3)الدر المنثور، ج 5، ص 218. (4)تفسیر قمی، ج 2، ص 196. (5)الدر المنثور، ج 5، ص 221.
صفحه : 518
الا قلیلادستورداد جز اندکی از ایشان همگی را از مدینه بیرون کند.
ملعونین این ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا.و در روایت ابی الجارود از ابی جعفر(ع)آمده که فرمود: معنایملعونیناین است که به فرمان خدا واجب شده است بر آنان لعنت بعد از لعنت (1).
............................................ (1)تفسیر قمی، ج 2، ص 196 و 197.