در تاریخ پیامبران الهی مواردی یافت می شود که پیامبر خدا به دلایلی از میان امت و قوم خود غایب شده است، و این مطلب یکی از وجوهی است که در توجیه غیبت امام زمان بیان شده است.
در تاریخ پیامبران الهی مواردی یافت می شود که پیامبر خدا به دلایلی از میان امت و قوم خود غایب شده است، و این مطلب یکی از وجوهی است که در توجیه غیبت امام زمان بیان شده است.
مسئله غیبت امام زمان (عج) را می توان از رازهای غیبی خدا دانست که آگاهی بر حقیقت و اسرار آن فراتر از توان و ظرفیت فکر بشری است، ولی با استناد به براهین عقلی و نقلی می دانیم که همه افعال الهی مشتمل بر حکمتها و مصالحی است که تضمین کننده سعادت بشری می باشند، هر چند علم و آگاهی بشر از درک کامل آن ناتوان باشد.
بنابراین، پس از اثبات حکمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غیبت با مشکلی مواجه نخواهیم شد؛ زیرا علم اجمالی به این که این کار، حکیمانه و عالمانه بوده، و در برگیرنده مصلحت عمومی بشر است، برای اعتقاد به آن کافی است.
مطلب فوق مضمون روایتی است که مرحوم صدوق از امام صادق علیه السلام روایت کرده است. عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «برای صاحب این امر، غیبتی مقرر شده است که باید به آن عمل کنند، و در زمان غیبت او اهل باطل دچار شک و تردید می شوند؟»
پس از اثبات حکمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غیبت با مشکلی مواجه نخواهیم شد؛ زیرا علم اجمالی به این که این کار، حکیمانه و عالمانه بوده، و در برگیرنده مصلحت عمومی بشر است، برای اعتقاد به آن کافی است.
به امام علیه السلام عرض کردم گفتم: فدایت شوم! این غیبت برای چیست؟ امام علیه السلام پاسخ داد: برای امری است که ما مأذون به کشف آن نیستیم. گفتم: پس وجه حکمت الهی در غیبت او چیست؟
امام علیه السلام فرمود: «وجه حکمت آن، جز پس از ظهور او آشکار نخواهد شد، چنانکه وجه حکمت سوراخ کردن کشتی، و کشتن جوان، و ساختن دیوار توسط خضر علیه السلام ، برای موسی علیه السلام روشن نشد، مگر هنگام مفارقت آن دو از یکدیگر. ای فرزند فضل! این امر، امری الهی، و سری خدایی و غیبی از غیوب خداوند است. هرگاه ما دانستیم که خداوند عزوجل حکیم است، تصدیق می کنیم که همه افعال او حکیمانه است، هر چند وجه حکمت آن ها برایمان روشن نگردد». (علل الشرایع، باب 179، علة الغیبة، حدیث 8)
مسئله غیبت در تاریخ امت های پیشین
در تاریخ پیامبران الهی مواردی یافت می شود که پیامبر خدا به دلایلی از میان امت و قوم خود غایب شده است، و این مطلب یکی از وجوهی است که در توجیه غیبت امام زمان بیان شده است، چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ این سؤال که وجه حکمت غیبت حضرت قائم (عج) چیست؟ فرمود: «وجه حکمت غیبت آن حضرت همان وجه حکمت غیبت های سایر حجت های خدا قبل از اوست.» (علل الشرایع، ص 246)
و در حدیث دیگری آمده است که امام صادق علیه السلام به حنان بن سدیر فرمود: «مشیت خدا بر این استقرار یافته که سنتهای پیامبران پیشین علیهم السلام را در مورد غیبت قائم ما جاری سازد، پس حاصل جمع مدت غیبت های آنان درباره او واقع خواهد شد.» (علل الشرایع، ص 245)
بنابراین می توان نتیجه گرفت که مسئله غیبت در تاریخ امت های پیشین هم وجود داشته است ولی هر کدام با دیگری متفاوت بوده است.
در قائم آل محمد پنج شباهت از پنج پیامبر موجود است:
1. شباهت به یونس علیه السلام و آن عبارت است از بازگشت به سوی قوم خود پس از غیبت از آنان، به گونه ای که وقتی از میان آنان رفت جوان بود، و وقتی بازگشت پیر شده بود.
امام صادق علیه السلام به حنان بن سدیر فرمود: «مشیت خدا بر این استقرار یافته که سنتهای پیامبران پیشین علیهم السلام را در مورد غیبت قائم ما جاری سازد، پس حاصل جمع مدت غیبت های آنان درباره او واقع خواهد شد.» (علل الشرایع، ص 245)
2. شباهت به یوسف علیه السلام که عبارت است از غیبت از قوم و خویشاوندان و دشوار شدن امر غیبت وی بر پدرش یعقوب علیه السلام .
3. شباهت با موسی علیه السلام در خفای ولادت، و غیبت از شیعیان و پیروانش، و آزارهایی که از دشمنانشان دیدند، تا این که بازگشت و خداوند او را بر فرعونیان پیروز ساخت.
4. شباهت با عیسی علیه السلام در این که در مورد زنده بودن او اختلاف نمودند، برخی گفتند: زنده است، و برخی گمان کردند که او مرده است.
5. شباهت با جدش رسول اکرم صلّی الله علیه و آله که با شمشیر قیام خواهد کرد و دشمنان خدا و رسول خدا را نابود خواهد ساخت. (بحار الانوار، ج 51، ص 218 217)
نیز درباره غیبت صالح علیه السلام از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: او مدتی طولانی غایب بود. و هنگامی که بازگشت قیافه اش کاملاً تغییر کرده بود، و مردم در مورد او سه دسته شده بودند، عده ای او را تصدیق کردند، عده ای او را تکذیب نمودند، و گروهی نیز دچار شک و تردید شدند.
هم چنین از آن حضرت پرسیده شد: آیا در دوران غیبت صالح علیه السلام عالم و دانشمندی در میان قوم او بود تا آنان را راهنمایی کند؟ امام علیه السلام پاسخ داد: خدا عادل تر از آن است که زمین را بدون عالمی که مردم را به خدا دعوت نماید، باقی گذارد. (بحار الانوار ، ص 216 215)
منابع:
سایت اندیشه قم
بحارالانوار ج 52
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت اندیشه قم