توکل، همان دلبستگی و اعتماد کامل به پروردگار است که پس از کمال معرفت حاصل می شود. زیرا که آدمی هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و حکمت او بیشتر آگاه شود، توکل و دلبستگی او به آن ذات بی همتا بیشتر می شود.
توکل
در معنای توکل وارد شده است که: روزی جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد. حضرت از او پرسید: ای جبرئیل! توکل چیست؟ گفت: اینکه بدانی آفریده ها ـ به تنهایی ـ قادر به رساندن ضرر و یا نفع به تو نیستند و نیز نمی توانند از پیش خود ـ و بدون اذن خدا ـ چیزی به تو عطا کنند و یا چیزی را از تو باز دارند.
همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل.
این معنا از توکل آثاری با خود به همراه دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) آرامش روحی و روانی شخص اشاره کرد (آل عمران آیه 172 و 173). از میان آن کسان که پس از زخم خوردن باز هم فرمان خدا و رسولش را اجابت کردند، آنان که نیکوکار باشند و از خداى بترسند، پاداشی بزرگ دارند. (آل عمران 172)
آن مومنانی که وقتی مردم (منافق) به آنها گفتند لشکری بسیار بر علیه شما مومنان فراهم شده، از آنها بترسید، و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاورى است. (آل عمران 173)
همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل
2) از دیگر آثار آن می توان به افزایش انگیزه و حرکت و تحرک اشاره کرد؛ زیرا شخصی که خداوند خالق و پروردگار هستی را به عنوان تکیه گاه و پشتوانه خویش می بیند، بی هیچ ترسی از آینده و نرسیدن به مقصد و مقصود و اندوهی از گذشته گام بر می دارد و می داند که به هدف خواهد رسید و اگر به ظاهر به امری نرسید در حقیقت به چیز دیگری دست یافته که از مقصد و مقصود مهم تر است و آن ارتباط تنگاتنگ با خدا و تقرب و نزدیکی به اوست.
از این رو اشخاص متوکل، دارای اعتماد به نفس بیش تر برای اقدام و کار هستند و هرگز خسته نمی شوند و از راهی که می روند باز نمی گردند و کوتاه نمی آیند. (اعراف آیه 88 و 89 و یونس آیه 84 و 86)
در سوره اعراف خداوند حضرت شعیب و پیروان ایشان را به صبر و استقامت در راه خدا و در برابر کافران دعوت می کند. بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست.
3) از صفات ایشان می توان به پایداری اشاره کرد، به گونه ای که در برابر شکست ها کوتاه نمی آیند و هرگاه دچار شکستی شدند با گام های استوارتر حرکت خویش را از سر می گیرند. (آل عمران آیه 121 و 122 و 172 و 173)
4) آنان در کارهای خویش از امدادهای غیبی خداوند بهره مند می شوند و خداوند از جایی که امید و روزنه ای به آن نبود به ایشان یاری می رساند. (آل عمران آیه 160 و مائده آیه 11 و انفال آیه 62 و 64)
5) انسان متوکل از فضل خدا و محبت او بهره مند می شود. (آل عمران آیه 159) و چون کارهایش مبتنی بر خلوص و اخلاص و وجه الهی است، رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد. (آل عمران آیه 173 و 174)
6) در هر حال، پیروزی از آن او خواهد بود، چه به ظاهر شکست بخورد و چه پیروز شود چون به رضای خدا عمل کرده است و لذا موفق و پیروز خواهد بود. (آل عمران آیه 122 و 123 و انفال آیه 48 و 49)
7) از دیگر آثار توکل و اعتماد به نفس اسلامی و قرآنی می توان به شجاعت و شهامت در برابر مخالفان و دشمنان (یونس آیه 71 و 83)، صبر در برابر شکست ها و اذیت و آزار ها و مقاومت ها، 8) سلامت روحی و روانی و جانی در دنیا و آخرت (آل عمران آیه 173 و 174) و برخورداری از روحیه بالا (آل عمران آیه 122) اشاره کرد؛ زیرا خداوند را کفیل خود می داند و همه امور خویش از ریز و درشت را به او تفویض و واگذار کرده است. (آل عمران آیه 173) ابراهیم آیه 12 و نحل آیه 41 و 42)
از امام رضا علیه السلام پرسیدند: حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی. (جهاد النفس،ح 292)
این گونه است که در پناه خداوند از مصونیت خاصی برخوردار می شود و هرگز آسیبی از سوی دشمان انسی و جنی به وی نمی رسد و از ضرر و زیان وآسیب های شیطان در امان و محفوظ می ماند. (حجر آیه 65 و نحل آیه 98 و 99) و اینکه: «هر که بر خداوند توکل کند، خداوند ـ به تنهایی ـ او را بس است». (طلاق: 3)
حقیقت توکل
در سوره اعراف خداوند حضرت شعیب و پیروان ایشان را به صبر و استقامت در راه خدا و در برابر کافران دعوت می کند. بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست
حقیقت امر در مساله توکل، این است که به کرسى نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابى طبیعى و اسبابى روحى دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعى تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امرى شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعى آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحى و معنوى (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وى به هدف خود برسد، مثلاً اراده اش سست بوده، یا مى ترسیده یا اندوه و غم مانعش شده یا شدت عمل و یا حرص و یا سفاهت به خرج داده یا سوء ظن داشته و یا چیز دیگرى از این قبیل مانع به هدف رسیدنش شده است، و این گونه امور بسیار مهم و عمومى است و اگر همین انسان در هنگام ورود در آن امر، به خدا توکل کند در حقیقت به سببى متصل شده که شکست ناپذیر است، سببى است فوق هر سبب دیگر، و در نتیجه تمسک به چنین سببى، ارادهاش نیز قوى مى شود، دیگر هیچ یک از اسباب ناسازگار روحى، بر اراده او غالب نمى آید و همین است موفقیت و سعادت. (ترجمه المیزان، ج4، ص: 102)
مولوی که خود، از سیراب شدگان سرچشمه وحی است، با پیروی و الگو پذیری از مکتب وحیانی و با تصویر کردن چهره توکل در آیینه شعر، در حالی که از تمسک جستن به اسباب دنیوی نیز غفلت نکرده است. در مقام اهتمام به ارزش والای توکل تا آنجا پیش رفته است که هیچ کسبی را برتر از توکل نمی داند و چنین می گوید:
نیست کسبی از توکل خوب تر چیست از تفویض خود محبوب تر
آن که او از آسمان باران دهد هم تواند کاو ز رحمت نان دهد
آن که با اسباب، روزی داده بود بی سبب هم می تواند ای عنود
گفت آری گر تو کل رهبر است این سبب هم سنت پیغمبر است (مثنوی)
منابع :
1) ترجمه تفسیر المیزان
2) جهاد نفس (وسائل الشیعه)
3) سایت پرسمان دانشجویی
4) پایگاه اطلاع رسانی حوزه
منبع : tebyan