درباره پیامبر و فضیلت خویش
پس از سپاس: خداوند پیامبر صلى الله علیه و آله را برانگیخت در حالى که احدى از عرب نبود که کتابى بخواند، و نه دعوى پیامبرى و نزول وحى کند. پس با آنان که نافرمان بودند به همراهى مطیعانش جنگید، عاصیان را به سوى نجات سوق مىداد، و براى رهانیدن مردم از گمراهى پیش از آنکه مرگشان فرا رسد پیشدستى مىنمود.
بر سر از راه مانده و از پاى درآمده اقامت مىکرد تا او را به مقصدش برساند، مگر هلاک شوندهاى که خیرى در او نبود. تا آنجا ایستاد که راه نجات را به آنان نشان داد، و در جایگاه انسانیشان جاى داد، تا آسیاى حیاتشان به کار افتاد، و امورشان استوار شد. به خدا سوگند من پیشرو لشگر اسلام بودم تا آنکه ارتش کفر به عقب گریخت، و در سایه پرچم اسلام درآمد، هرگز ناتوان نگشتم و دچار ترس نشدم، و خیانت و سستى ننمودم. به خدا سوگند باطل را مىشکافم تا حق را از پهلوى آن درآورم.
مؤلف: انتخاب شده این خطبه در گذشته نیز آمد، جز اینکه من آن خطبه را در این روایت با اندکى اختلاف و کم و زیاد دیدم، به همین جهت آن را بار دیگر ذکر کردم.
در وصف پیامبر (ص) و تهدید بنىامیه و پند به مردم
تا اینکه خداوند محمّد صلّى اللَّه علیه وآله را گواه و بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت. در کودکى بهترین مردم، در بزرگسالى نجیبترین انسان، در اخلاق پاکترین پاکان، و دوام جود و سخایش از همه بیشتر بود.
پس شما (اى بنىامیّه) از شیرینى دنیا لذت نبردید، و براى نوشیدن شیر از پستان آن توانمند نشدید، مگر بعد از آنکه مهارش را رها، و تَنگ پالانش را نبسته یافتید. حرامش نزد اقوامى به منزله درخت سدر بىخار (آسان و در دسترس) و حلالش دور از دسترس و غیر موجود بود. به خدا قسم به آن دنیایى دست یافتید که چون سایهاى گسترده تا زمانى معین است. زمین براى شما از هر مانعى آزاد، و دستتان در آن باز است، ولى دستان رهبران واقعى از سر شما کوتاه است، و شمشیرهاى شما بر آنان غالب، و شمشیر آنان از شما بازگرفته شده است.
بدانید هر خونى را خونخواهى، و هر حقّى را خواهندهاى است. خونخواه خونهاى ما چون حاکمى است که درباره خودش حکم دهد، و او همان خدائى است که خواهنده حاجتى او را ناتوان نکند، و گریزندهاى از پنجه عدالتش بیرون نرود. اى بنى امیّه، به خدا سوگند مىخورم که پس از اندک زمانى این حکومت را در دست غیر خود، و در خانه دشمنانتان خواهید دید. بدانید بیناترین دیده دیدهاى است که در خیر نفود کند و شنواترین گوش آن گوشى است که پند را بشنود و بپذیرد.
اى مردم، دل از نور چراغ پند دهندهاى که خود پندپذیر است روشن کنید، و آب را از چشمه زلالى که از تیرگى صاف مانده بکشید.
اى بندگان خدا، به نادانى خود تکیه ننمایید، و هواى نفس شما را به دنبال خود نکشد، زیرا آن که به نادانى خود تکیه زد و اسیر هوا شد به لبه پرتگاه هلاکت افتاده، بار ضلالتى را که به دوش گرفته از جایى به جایى انتقال مىدهد، آن هم به خاطر اندیشه باطلى که به دنبال هم به بازار مىآورد، و مىخواهد آنچه را نمىچسبد بچسباند، و آنچه را نزدیک نمىگردد نزدیک گرداند.
خدا را خدا را، از اینکه نزد کسى شکایت برید که اندوه شما را برطرف نمىسازد، و توانایى بازکردن گره از کار شما را ندارد. امام به غیر آنچه از جانب خدا مأمور است وظیفهاى ندارد، تکلیف او ابلاغ کامل پند و اندرز، و جدیت در خیرخواهى، و زنده کردن سنّت، و اقامه حدود بر کسى که سزاوار حدّ است، و رساندن سهم بیت المال به کسى که مستحق آن است.
پس براى فراگیرى دانش بشتابید پیش از آنکه درختش خشک شود، و قبل از آنکه در بهرهگیرى علمى از معادن آن، گرفتار خود مشغولى شوید. دیگران را از منکر نهى کنید و خود نیز از ارتکاب به آن بپرهیزید، زیرا مسئولید اول خود از گناه کنارهگیرى کنید سپس دیگران را از آن نهى نمایید.
در زمینه برترى اسلام، و توصیف پیامبر اکرم، آنگاه توبیح اصحاب
خدا را سپاس که اسلام را تشریع، و آبشخوارهاى آن را براى آنکه بخواهد وارد شود آسان نمود، و ارکانش را در برابر آنکه قصد غلبه بر آن دارد غیر قابل شکست قرار داد، و آن را براى کسى که به آن آویخت پناهگاه امن و براى وارد بر آن حریم سلامت قرار داد. آن را برهان ساخت براى کسى که به وسیله آن سخن گفت، و شاهد براى کسى که به وسیله آن به دفاع برخاست، و نور براى آنکه طلب روشنى کرد، و فهم براى آنکه اندیشه نمود، و مغز براى آنکه آراسته به تدبیر شد، و نشانه براى بافراستى که راه حق جست، و بینایى براى کسى که عزم جزم کرد، و پند براى کسى که پند آموخت، و نجات براى آنکه تصدیق کرد، و تکیهگاه براى کسى که به آن متّکى شد، و آسایش براى آنکه خود را به آن واگذاشت، و سپر براى آنکه صبر پیشه کرد. اسلام روشنترین راه، و آشکارترین مسلکهاست، علائم راهش بلند، جادههایش روشن، چراغهایش درخشان، میدان تمرینش آماده براى مسابقه، هدفش مرتفع، و جاىدهنده مسابقه گذاران است، جایزهاش مورد رغبت، و سوارانش شریف. راهش تصدیق، نشانهاش اعمال شایسته، پایانش مرگ، میدان تمرینش دنیا، محل گرد آمدن مسابقه گذارانش قیامت، و جایزه مسابقهاش بهشت است.
در وصف پیامبر صلّى اللَّه علیه وآله
تا آنکه پیامبر شعلهاى براى خواستار نور برافروخت، و نشانهاى براى وامانده در گمراهى روشن ساخت. خداوندا، او امین و مورد اعتماد تو، و گواه حضرتت در قیامت، و نعمتى است که به رسالت فرستادى، و رحمتى است که به حق گسیل داشتى. الهى، بهرهاى وافر از عدالت خود به او عنایت فرما، و از احسانت پاداشى صد چندان به او کرامت کن. خدایا، بنایش را از همه بناها بالاتر قرار ده، و او را بر سفره مهمانیت گرامى دار، و مقامش را نزد خود شریف گردان، و او را از جانب خود بالاترین درجه بهشتى بخش، و از رفعت و فضیلت بهرهمندش ساز، و ما را بدون دچار شدن به رسوایى و گرفتار شدن به پشیمانى و آلوده شدن به انحراف و پیمان شکنى و گمراهى و گمراه کردن و فریب خوردگى، در زمره او محشور فرما.
منبع: ترجمه نهج البلاغه استاد انصاریان