روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: مسئولان نظام جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل درباره وحدت کلمه شعارهای خوبی میدهند، همایشهای زیادی برگزار میکنند، بودجههای قابل توجهی برای اعلام ضرورت وحدت کلمه صرف میشود، در موارد مختلف تعارفات زیادی با همدیگر تیکهپاره میکنند و عناوین و القاب خوبی برای همدیگر بکار میبرند ولی خروجی اینهمه شعار و تعارفات و دور همدیگر جمع شدنها و صرف بودجههای کلان چیزی نیست که به وحدت کلمه کمک کند.
آنچه در جامعه دیده میشود دوقطبی عمل کردن و هر روز شدیدتر شدن تفرقه است. برای یک نظام سیاسی زیبنده نیست بعد از گذشت چند دهه نتواند درباره اینکه مذاکره خوبست یا نه، تصمیم روشن و قطعی بگیرد. برای یک نظام اسلامی مناسب نیست بعد از سالها جدال نتواند درباره بعضی احکام دینی و چگونگی اجرای آنها به نتیجه روشنی برسد.
برای یک نظام سیاسی برآمده از آراء مردم و مبانی دینی زیبنده نیست نتواند تکلیف موضوعاتی از قبیل FATF، فیلترینگ و حدود و ثغور آزادیهای فردی و اجتماعی مردم را روشن کند. ما هنوز درباره اینکه تحریم بد است یا خوب، با هم اختلاف نظر داریم. هنوز عدهای چنان با بعضی موضوعات شرعی افراطی برخورد میکنند و عدهای دیگر با همان موضوعات به صورت عکسالعملی چنان تفریطی عمل میکنند و سخن میگویند که مردم با مشاهده این دو برخورد غیرمتعارف به اصل دین نگاه تردیدآمیزی پیدا میکنند.
در عرف جوامع آنچه مورد پذیرش عقلاست اینست که داناترین، باتدبیرترین و صالحترین افراد به مناصب مختلف حکمرانی میرسند. در نظام جمهوری اسلامی هم افرادی که مناصب کلیدی را در اختیار دارند همین ادعا را دارند.
بنابراین، انتظاری که از آنها وجود دارد اینست که تکلیف این موضوعات بلاتکلیف را روشن کنند و مردم را از سردرگمی خارج نمایند. اسلام چه گناهی کرده است که شما به نام او به قدرت رسیدهاید و بر مناصب مختلف تصمیمگیری تکیه زدهاید ولی درباره حیاتیترین موضوعات تصمیم روشنی نمیگیرید و یا به تصمیماتی میرسید که در مرحله عمل دچار مشکل میشوند و خروجی کارهای شما به جای آنکه وحدت باشد تفرقه و بدبینی و بیاعتمادی است؟
آیا وقت آن نرسیده است که ثابت کنید اسلام دین بلاتکلیفی نیست؟!