سرویس سیاست مشرق- شهریور سال 1394 چند روز قبل از پرداخت یارانه ماهانه به دهکهای مختلف بیژن زنگنه که آن روزها وزیر نفت شده بود در یک برنامه تلویزیونی حاضرشده و اعلام کرد که وزارتخانهاش برای پرداخت هرماهه یارانه عزا میگیرد.
وزیر نفت سابق از یارانه بهعنوان یک مصیبت بزرگ یادکرده و با اشاره به اینکه تقریباً 80 تا 90 درصد درآمد ناشی از فروش شرکت گاز و 80 درصد درآمد شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی از محل فروش فرآوردهها به هدفمندی یارانهها اختصاص مییابد، گفته بود که جمعکردن پول هدفمندی و رساندن بهموقع آنها واقعاً «عذاب الیمی» است!
بعدازاین اظهارنظر عجیب یکی از روزنامههای منتقد دولت در سرمقاله خود از دولت روحانی خواسته بود که نسبت به اظهارات وزیر نفت واکنش نشان داده و عذرخواهی کند. این روزنامه نوشته بود که دولت نیابد نگاه بالا به پایین به دهکهای مختلف اجتماعی داشته باشد، همین موضوع باعث شد که نوبخت که آن روزها سخنگوی دولت بود در یک نشست خبری اعلام کند که دولت از مردم عذرخواهی میکنید اما شرایط بهگونهای نیست که روحانی بتواند رفاه شایسته برای مردم ایجاد کند.
در آن روزها تازه برجام امضاشده اما کشمکشها بر سر نحوه اجرای آن همچنان نقل محافل بود، برخی اعتقاد داشتند که دولت در برخورد با غرب برخی مواقع رفتارهای از خود بروز داده که پالس منفی داده و نشانههای ضعف در خود دارد. این سیگنالهای غلط در بیرون ترجمه بدی پیدا خواهد کرد.
دادن سیگنالهای غلط از درون و صداهایی خطرناک از بیرون!
البته روحانی خودش را شیخ دیپلماتی میدانست که زبان دنیا را بلد بوده و میداند که چگونه میتواند از آمریکاییها در وقت ضروری امتیاز بگیرد. اما همین دست اشتباهات ازجمله پیامهایی با رمز خالی بودن خزانه، تعطیل کردن کلیه فعالیتهای عمرانی کشور، ورشکستگی بانکها و مواردی متعددی ازایندست باعث شد که دولت در دام حوادث دیماه سال 1396 افتاده و بهمرور روحانی کنترل فرمان دولت را ازدستداده و کارش بهجایی برسد که در آخرین روزهای حضور در پاستور تقریباً محبوبیتش به زیر 6 درصد برسد. در آن زمان یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی در نشست درون تشکیلاتی گفته بود که حتی اگر یک چوب خشک جای روحانی گذاشته بودیم بهتر از او عمل میکرد.
آنقدر فضا بر روحانی سخت آمده بود که در آخرین روزهای مانده به پایان ریاستجمهوریاش اصلاحطلبان رادیکال با کلماتی چون «رحم اجارهای» با دولت چون بچه سرراهی برخورد کرده و سعی میکردند تا یکی پس از دیگری از روحانی اعلام برائت کنند، تبدیل شیخ دیپلمات به فرزند نامشروع چپها درس عبرت عجیبی برای رئیسجمهور وقت شد.
اما آنچه بر سر حسن روحانی آمد اگر از آن درس گرفته نشود همچنان قابل تکرار است! ازجمله در ماجرای پرداخت نشدن یارانه در سر موعد خود که در عرض کمتر از 24 ساعت شانس آن را داشت تا تبدیل به یک مسئله امنیت ملی شود.
درحالیکه رئیسجمهور در تدارک اولین سفر استانی خود در سیستان و بلوچستان بود به ناگهان ستاد هدفمندی یارانهها در خبری که تنظیم آن بوی شیطنتهای خاص سیاسی میدهد اعلام کرد که تا زمانی که اعتبار لازم از سوی وزارت نفت صورت نگیرد امکان پرداخت یارانه را نخواهد داشت.
همزمان با پخش این خبر شایعه دیگری نیز پخش شد که بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین اجتماعی نیز قطعشده است. در کنار هم قرار گرفتن این دو خبر التهاب شدیدی در جامعه بهویژه دهکهای بالایی ایجاد کرده و برخی گمان کردند که کلیه خدمات اجتماعی دولت در یکشب قطعشده است.
در حالیکه تأخیر در پرداخت یارانه درگذشته نیز سابقه داشته صداهای متعدد و متناقض آر درون دولت باعث شده بود تا استرس فراوانی در بخشهایی از جامعه شکل بگیرد. البته همه این اخبار را باید در کنار گزارش مرکز آمار قرارداد تا موج درونی آن را بهخوبی درک کرد. مرکز آمار در آخرین گزارش خود نوشته است که وضعیت درآمد خالص ملی سرانه در سال 1402 نسبت به سال 1390، 20 درصد کاهشیافته است.
صداهایی مرموز که آن را باید رئیسجمهور بشنود!
پخش اخبار متعدد و گزارشهای متناقض از درون دولت نشان میداد که در شرایطی که یارانه روی قشر قابلتوجهی از جامعه اثر مستقیم دارد انتشار شایعاتی چون حذف آن میتواند مانند یک بمب ساعتی رهاشده در خیابان عمل کرده و بازی را به مرحله غیرقابل برگشتی ببرد.
حتماً رئیسجمهور بهخوبی میداند که ریشه حوادثی چون آشوبهای سال 1396 عملکرد دولت در حوزه اقتصادی و ناامیدی فزاینده مردم از حل مشکلاتی مانند بیکاری و رکود در آینده بوده است. بررسیهای تحقیقی نشان میدهد که نه در دی 96 و نه در فتنه سال 98 هیچ اثری از «مسئله حاکمیتی» در حوادث پیشآمده پیدا نشده و صرفاً استرسهای اقتصادی و اجتماعی روی تشدید آن اثر داشته است.
در حال حاضر خطر جدی بیخ گوش رئیسجمهور تکرار حوادثی است که از درون «نا ترازیهای مرکب» بیرون خواهد زد، البته این شکل جدید از نا ترازی محصول تناقض در حکمرانی بوده که پزشکیان با کنترل دولت از درون باید برای آن فکری اساسی کند، واقعیت آن است که در ماجرای پرداخت یارانه بافاصله کمتر از 24 ساعت سیگنالهایی دادهشده است که در درون و بیرون از کشور تفسیرهای متعددی دارد، رئیسجمهور باید این صداها را شنیده و با هوشمندی و ظرافت پاسخهای درخوری بدهد.
بیشتر بخوانید:
نشانههایی عجیب از سیاهمستی اروپاییها در آغاز فصل زمستان/ کلید خوردن فاز اول عملیات شب اول ژانویه!
تدارک وسیع برای آشوبهای زمستانی در خیابان به بهانه مدیریت مصرف برق/ عملیات «شب اول ژانویه» علیه دولت پزشکیان در لندن!
این پاسخهای فضای درونی کشور را از مرز رسیدن به خط آنتالپی آشوب فاصله داده و به عناصر بیرونی فرصت سوءاستفاده را نخواهد داد، البته این صرفاً یک پیشبینی نیست. انبوهی از اطلاعات نشاندهنده این است که جریانی مشکوک در داخل و حلقه جنگطلبان خارجی به اجماعی رسیدهاند که هدف نهایی آن پروژه تخریب اقلیم و اتمسفر ایران به امید براندازی است. راهحل عبور از این وضعیت تا قبل از دیماه دقت نظر رئیسجمهور در اطرافیان، رقبای داخلی و دشمنان بیرونی است.
کشور در شرایطی قرار دارد که باید مانند یک ساعت بهصورت منظم کار کند، در دورهای که موتور دولت تازه روشنشده و در استان سیستان و بلوچستان به حرکت درآمدهاست هر نوع سیگنالی چه از درون و چه در فضای بینالمللی (بیرون) میتواند تفسیری ایجاد کند که روی مؤلفههای مختلفی چون پرونده هستهای، مسئله مقاومت و حتی برخوردهای ترامپ اثر بگذارد.
پیشازاین گفته بودیم که در عملیات «شب اولیه ژانویه» جریانهای متعدد باانگیزههایی یکسان در تدارک آن هستند که چون دو لبه یک قیچی دولت را به مرحلهای برسانند که نتواند برف زمستانی در حیاط پاستور را تجربه کند، تنها کسی که از این صحنه شاد و سرمست خواهد شد نتانیاهو است که این روزها حتی نمیتواند مخفیانه از محل اقامت خود خارج شود! رئیسجمهور با شنیدن موجهای بلند و کوتاه صداهای مختلف در اطراف خود فرصت را از این شبکههای ویرانی باید بگیرد.