ماهان شبکه ایرانیان

موسویان : مذاکرات ایران با اروپای منهای آمریکا به نتیجه نمی رسد/ اروپا توان رفع تحریم های ایران را ندارد

زمانی که ترامپ در سال ۱۳۹۷ از برجام خارج شد، اروپا تلاش کرد تا توافق را اجرا کند، اما به دلیل تحریم‌های ثانویه ایالات متحده علیه شرکت‌های خارجی که با ایران تجارت می‌کردند، نتوانست این کار را انجام دهد. اکنون، به دلیل اینکه ایران در مسائل مختلف به سمت روسیه و چین رفته است، موضع غرب علیه ایران حتی خصمانه‌تر شده است.

سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین و کارشناس سیاست خارجی  در تازه‌ترین نوشتار در بولتن دانشمندان هسته‌ای آمریکا به بررسی وضعیت رابطه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در دوره دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا پرداخته و می‌نویسد:
 
به گزارش جماران، هفته گذشته، هشت هفته قبل از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطعنامه‌ای را که توسط بریتانیا، فرانسه و آلمان پیشنهاد شده بود، تصویب کرد. این قطعنامه از مدیر کل آژانس می‌خواهد تا بهار 1404 ارزیابی‌ای «جامع و به‌روز» از فعالیت‌های هسته‌ای ایران ارائه دهد تا مبنایی برای ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل فراهم شود و در نتیجه، بازگشت تحریم‌های شورای امنیت پیش از مهر 1404، زمانی که پرونده برجام در شورای امنیت سازمان ملل باید بسته شود، اجرایی گردد.
 
در پاسخ، ایران مجموعه‌ای از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته را به بهره‌برداری رسانده است که توانایی آن در غنی‌سازی اورانیوم را گسترش می‌دهد. در عین حال ایران اطمینان داد که همچون گذشته همکاری فنی و نظارتی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را در چارچوب موافقتنامه پادمان ادامه خواهد داد، یعنی ایران از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای خارج نخواهد شد. با این حال، ایران و سه کشور اروپایی توافق کردند که روز جمعه در ژنو مذاکراتی برگزار کنند تا به راه‌حلی ممکن برای بن‌بست هسته‌ای ایران دست یابند. ایالات متحده از مشارکت در این مذاکرات امتناع کرده است.
 
بیست سال پیش، من سخنگوی تیم هسته‌ای ایران بودم که از مهر 1382 مذاکرات با سه کشور اروپایی آغاز شد. تا بهار 1384، مذاکرات هسته‌ای ایران و سه کشور اروپایی به توافق نهایی نزدیک شده بود، اما دولت جورج بوش، از طریق بریتانیا، توافق را وتو کرد، زیرا این توافق به ایران اجازه می‌داد که برنامه غنی‌سازی محدود اورانیوم خود را ادامه دهد. جک استراو وزیر خارجه وقت انگلیس گفت: بدون مداخله آمریکا، ما می‌توانستیم واقعاً پرونده هسته‌ای ایران را در سال 1384 حل کنیم و احتمالاً به‌دلیل شکست مذاکرات، رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد را هم نداشتیم. بعد از شکست مذاکرات هسته ای، احمدی‌نژاد، یک اصول‌گرا، بعد خاتمی اصلاح‌طلب، رئیس جمهور شد.
 
پس از پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری 1384، ایران برنامه غنی‌سازی خود را از سر گرفت و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد که منجر به تصویب چندین قطعنامه تحریمی علیه ایران شد. در پاسخ، ایران هم میزان غنی‌سازی خود را افزایش داد و هم سطح غنی‌سازی اورانیوم را بالاتر برد. تا سال 1394، ایران قادر بود در عرض دو ماه مقدار کافی اورانیوم با درجه تسلیحاتی برای ساخت یک بمب هسته‌ای تولید کند. هم ایران و هم آمریکا خود را در موقعیتی باخت - باخت می‌دیدند؛ لذا در سال 1392 وارد مذاکرات مستقیم شدند و در نهایت به توافق برجام در سال 1394 منجر شد، که پروتکل‌های بازرسی سختگیرانه‌ای را بر تأسیسات هسته‌ای ایران اعمال کرد و زمان گریز ایران برای ساخت بمب را به حدود 12 ماه افزایش داد.
 
پس از آنکه رئیس‌جمهور ترامپ، ایالات متحده را از توافق هسته‌ای ایران خارج کرد، رئیس‌جمهور بایدن این خروج را به موضوعی در کمپین انتخاباتی آمریکا درسال 1399 تبدیل کرد. او گفت: «پنج سال پیش، دیپلماسی تحت رهبری آمریکا توافقی را به دست آورد که تضمین می‌کرد ایران حداقل یک سال زمان لازم دارد تا مقدار کافی مواد شکافت‌پذیر برای یک بمب تولید کند. حالا -به‌دلیل اینکه ترامپ ایران را از تعهداتش تحت توافق هسته‌ای معاف کرد- زمان گریز تهران به چند ماه کاهش یافته است». اخیراً بایدن هشدار داد که اگر ایران بمب هسته‌ای را به دست آورد، عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز پیروی خواهند کرد.
 
اخیرا جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا نیز گفته: «این توافق قوی‌ترین توافق هسته‌ای بود که ایالات متحده از دهه 1950 تاکنون امضا کرده است». ایران به مدت سه سال به طور کامل به تعهدات خود تحت برجام پایبند بود تا اینکه ترامپ از توافق خارج شد. این امر منجر به یک سری تحریم‌های تازه از سوی غرب و افزایش سطح غنی‌سازی از سوی ایران شد. از سال 1397 به بعد، ایالات متحده و متحدانش هزاران تحریم علیه ایران اعمال کرده‌اند و در پاسخ، ایران به یک کشور در «آستانه‌ای تسلیحات هسته‌ای» تبدیل شده است.
 
زمانی که ترامپ در سال 1397 از برجام خارج شد، اروپا تلاش کرد تا توافق را اجرا کند، اما به دلیل تحریم‌های ثانویه ایالات متحده علیه شرکت‌های خارجی که با ایران تجارت می‌کردند، نتوانست این کار را انجام دهد. اکنون، به دلیل اینکه ایران در مسائل مختلف به سمت روسیه و چین رفته است، موضع غرب علیه ایران حتی خصمانه‌تر شده است.
 
اروپا در تلاش است تا مذاکرات هسته‌ای با ایران را احیاء کند، اما به دلیل از دست دادن امتیازات قبلی خود بر ایران، احتمالاً این مذاکرات به دلایل پنج‌گانه ذیل شکست خواهد خورد:
 
در سال 1382، اروپا روابط اقتصادی گسترده‌ای با ایران داشت، اما به دلیل تحریم‌های ثانویه ایالات متحده، این روابط به چین منتقل شده است.
 
عمان و قطر در سال‌های اخیر نقش میانجی‌گری بین ایران و ایالات متحده را به عهده گرفته‌اند و این امر موقعیت اروپا را بیشتر تضعیف کرده است.
 
اتحادیه اروپا در داخل خود دچار بحران سیاسی است.
 
در قالب برجام ایران و به دلیل رفع تحریم ها، پذیرای قوی‌ترین مکانیسم‌های راستی‌آزمایی و شفافیت در تاریخ عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای شد. اما اکنون، با قطعنامه جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سه کشور اروپایی از ایران خواسته‌اند که به مکانیسم‌های راستی‌آزمایی برجام بازگردد؛ در حالی که اروپا توانایی ارائه امتیازات متقابل برای لغو تحریم‌های کلیدی را ندارد.
 
اروپا قرار است مسائل منطقه‌ای و اوکراین را مطرح کند. اما باز هم، اروپا هیچ توانی برای ارائه امتیازات متقابل به ایران در مورد رفع تحریم‌های آمریکا را ندارد.
 
آغاز مذاکرات جدید بین ایران و سه کشور اروپایی گامی مثبت و ضروری است، اما همانطور که من بیش از دو دهه است بر آن تأکید کرده‌ام، در غیاب ایالات متحده، هیچ توافقی ممکن نخواهد بود. تنها راه خروج از بحران فعلی بستگی به نحوه تعامل ایالات متحده و ایران در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ دارد. اگر ترامپ به سیاست قبلی خود یعنی «فشار حداکثری» بازگردد و رویارویی‌های نظامی اسرائیل و ایران ادامه یابد، احتمالاً ایران از مرز خواهد گذشت و از آستانه توانمندی هسته‌ای به سمت ساخت سلاح‌های هسته‌ای حرکت خواهد کرد. اما ترامپ همچنین فرصتی طلایی دارد؛ نه تنها برای حل بحران هسته‌ای بلکه برای پایان دادن به 40 سال دشمنی میان غرب و ایران و حل بحران منطقه‌ای فعلی.
 
او می‌تواند با پیروی از سه اصل، تاریخ ساز شود:
 
اولین اصل این است که واشنگتن و تهران مذاکرات مستقیم سطح بالا را از سر بگیرند.
 
دومین اصل این است که به یک توافق هسته‌ای پایدار دست یابیم که برای هر دو طرف آبرومندانه و برد-برد باشد. چنین توافقی نیازمند اجرای کامل معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT)، با حداکثر شفافیت و راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌ها علیه ایران خواهد بود. فراتر از آن، و به عنوان بهترین تضمین بلندمدت برای عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای، هشت کشور کشور‌های حاشیه خلیج فارس می‌توانند در چارچوب یک توافق بزرگتر در زمینه امنیت و همکاری جمعی، یک معاهده برای ایجاد یک منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای در منطقه خلیج فارس امضا کنند.
 
سومین اصل این است که مذاکرات جامع در مورد نه تنها مسأله هسته‌ای بلکه در مورد وضعیت خطرناکی که هم‌اکنون در سراسر خاورمیانه در جریان است، برگزار شود. بهبود روابط ایران و عربستان سعودی فرصتی برای ایالات متحده فراهم کرده است تا از یک توافق جامع بین هشت کشور حاشیه خلیج فارس برای ایجاد یک سیستم امنیت و همکاری جمعی حمایت کند.
 
رئیس‌جمهور ترامپ همچنین فرصتی برای پایان دادن به رویارویی‌های نظامی بین ایران و اسرائیل دارد و با فشار آوردن بر اسرائیل برای اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل که خواهان راه‌حل دو دولتی برای فلسطین هستند، می‌تواند به بحران 80 ساله فلسطین پایان دهد و قطعنامه سازمان ملل در مورد خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته‌ای را محقق کند. مردم ایران در انتخابات اخیر خود، یک سیاستمدار میانه‌رو را به ریاست جمهوری انتخاب کردند. مسعود پزشکیان در پی آشتی با غرب است. این فرصتی است که ایالات متحده و رئیس‌جمهور ترامپ نباید آن را از دست بدهند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی