منبع: نیویورک تایمز
تاریخ انتشار: 28 نوامبر 2024
نویسنده: دیوید بروکس
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
«دیوید بروکس»، روزنامهنگار و مفسر محافظهکار آمریکایی است که در آثارش بر ارزشهای مدنی، روانشناسی و اخلاق اجتماعی تمرکز دارد. او در این مقاله به نظمگریزی و ضدنهادگراییِ ماگائیسم اشاره دارد و از برآمدنِ نظام ارزشیِ درونتهی، هنجارگریز و قهرمانپروری سخن میگوید که در تقابل با نهادگرایی، حاکمیت قانون و شایستهسالاری قرار دارد.
نویسنده هشدار میدهد که: «اینک پنتاگون آشفته، کنگره ناکارآمد و سیستم مهاجرتِ ما معیوب است. تغییرات مثبت را افراد مجربی به ارمغان خواهند آورد که به نهادهای قانونی ارادت دارند، نه آنهایی که نظم و قانون را خوار میشمارند ... جورج مارشالهای امروزی را باید به جای افرادی مثل پیت هگست، تولسیگابارد و رابرتافکندیجونیور نشاند.» او با تأکید بر اهمیت نهادها در زندگی اجتماعی میگوید: «ما نهادها را ساختهایم، زیستهایم، پاس داشتهایم و مشروع میدانیم تا بسامان باشیم، اما بینش ماگا ضدنهاد است» و این پرسش را مطرح میکند که: «ترجیح میدهید آینده از آنِ کدامیک باشد؟ اصلاحطلبانی که متعهد به پاسداشتن و بازساختنِ نهادها هستند یا آتشافروزانی که میکوشند دنیا را به آتش بکشند؟»
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
من میت رامنی را تحسین میکنم. شخصیتی مثالزدنی دارد. همسر و پدر نمونهای است و با حمایت از کسبوکارهای جوانِ موفقی مثل «استیپلز» [شرکت بینالمللی و زنجیرهایِ تجهیزات اداری آمریکایی]، سرمایهگذاریِ پررونقی ایجاد کرده است.
او بهعنوان رئیس المپیک زمستانیِ 2002 و در مقام فرماندار به مردم خدمت کرده و در جایگاه سناتور در دو هیئتِ استیضاحِ مستقل، دو بار به محکومیتِ دونالد ترامپ رأی داده است. شمار معدودی از جمهوریخواهان چنین جسارتی به خرج میدهند.
[م. میت رامنی، سناتور جمهوریخواه ایالتِ یوتا و از منتقدان سرسخت ترامپ است. او پس از مخالفت با ترامپ به دلیل نقش مؤثر در یورشِ 6 ژانویۀ 2021 ماگائیستها و حمله به ساختمان کنگره از تهدیدات جانیِ حامیان ترامپ در امان نبود و مجبور شد از گارد شخصی برای محافظت از خود و خانوادهاش استفاده کند. رامنی از مؤسسان شرکت سرمایهگذاریِ «بین کپیتال» است و مدیر تجاری موفقی است. در سال 1994 بهعنوان نامزد جمهوریخواه در انتخابات سنای ایالات متحده از ماساچوست در سال 1994 شرکت کرد و از تد کندی شکست خورد. پیش از آن اسقف بود و در کلیسایی در حوالی بوستون فعالیت میکرد. او در انتخابات ریاستجمهوریِ سال 2012 نامزد حزب جمهوریخواه بود و از اوباما شکست خورد.]
اما همانطورکه «نوآ میلمن» (پژوهشگر و استاد جامعهشناسی) در سابِستک نوشته است: «ماگائیستها، او را جور دیگری میبینند. از دید آنها رامنی در زندگی خصوصی با هنجارهای بورژواییِ اطرافیان همنوایی میکند. در کسبوکار، معطوف به مشاورۀ مالی و تجاری است. در سیاست به اقتضای زمانه پیش میرود تا از جمهوریخواهِ میانهرو به محافظهکار افراطی تبدیل شود و در سنا میکوشد نظر تشکیلات واشنگتن را جلب کند.»
[م. سابِستک، نوعی پلتفرم روزنامهنگاری و خبرنامهنویسی است که در سال 2017 راهاندازی شد و در اختیار نویسندگان و بلاگرها قرار گرفت تا بتوانند آثار شخصی و حرفهای خود را برای کاربران با حالوهوای متفاوت و نرخ آزاد منتشر کنند. بسیاری از خبرنگاران مستقل، برای انتشار مطالب خود از سابستک (Substack) استفاده میکنند.]
جان کلام میلمن این است که: «نباید ترامپ را صرفاً سرکردۀ گروهی پنداشت که قدرت را به چالش اخلاقی کشاندهاند. ترامپیسم حاکی از نظام ارزشیِ جایگزین است. آنها که به آیین ما راستکردار و ستایشبرانگیزاند، در نگاه ماگائیستها مایۀ خجلتاند و آنها که در چشم ما تبهکار و خودپرستاند، از دید ماگائیستها قهرمان محسوب میشوند.»
تمایز اساسی در این است که ما میخواهیم دیدگاه نهادی داشته باشیم، اما بینش ماگا ضدنهاد است. ما در دنیایی از نهادها متولد شدهایم و با چارچوبهایی مثل خانواده، مدرسه، نظام حرفهای و ساختار دولت خو گرفتهایم. ما با این نهادها شکل گرفتهایم و میدانیم که مردم با رعایت استانداردهای اندیشیده و نهادینهشده، با نمایانکردنِ فضایل مدنی که در قانون اساسی گنجانده شده، با زیستن در شمایل آموزگار و پرستار دلسوخته، با نگاه به عشقِ مسیحیِ بیخویشکننده و مواردی از این دست، درستکار و بسامان میشوند. ما نهادها را به ارث میبریم، پاس میداریم و میکوشیم آنها را به بهترین نحو به نسل آینده بسپاریم. ما واقفایم که نهادهای اجتماعی کاستیهایی دارند و نیازمند اصلاح و بازاندیشیاند، اما همین قالبهای نظمدهنده را مشروع میدانیم.
اما در اخلاقیات ماگا به موشهای پرتکاپوی آزاردهندهای شباهت داریم که از پلکان شایستهسالاری بالا رفتهایم و در لباس معلم، کارمند و گماشته کارهایی کردهایم که نظام اجتماعی از ما خواسته است. بدتر این که به زعم آنان خدمتگزار و نگهدار سیستمهایی هستیم که فاسد و نامشروع قلمداد میشوند. درنتیجه دستاندرکار مؤسسات مالی بودهایم که به بحران مالی دامن زدهاند، مراکز بهداشتی برپا کردهایم که در هنگامۀ کرونا مدارس را به تعطیلی کشاندهاند، رسانههایی ساختهایم که پیوسته خیانت کردهاند و بوروکراسیِ فدرالی روی کار آوردهایم که کشور را به تباهی کشانده است.
قهرمانی در اخلاقیات ماگا چگونه است؟ به نظر میرسد افرادی که ترامپ برای حضور در کابینهاش برگزیده، از خصایل خاصی برخوردارند. انسانی که از فضایلِ مبتنی بر اخلاق ماگا برخوردار است، خودجوش، مبارز، متجاوز و انتقامجو است. اِبایی از زیر پا گذاشتنِ قوانین و پیامدهایش ندارد. نهادگرایی را خوار میشمارد و به وجد میآید که با خشونت، ریشه به تیشهاش بزند. در پی تحقیر خواص است، از پایمالکردنِ نخبگان مشعوف میشود و میکوشد جای آنها را بگیرد. کافی است هر چیزی را خلاف تعاریف رایج قرار دهید. اگر شما را اهریمن قلمداد کردهاند، موفق بودهاید و اگر انگِ حقوقی زدهاند، شایستگی به خرج دادهاید.
در اخلاقیاتِ آنها، اگر نامزد ریاستجمهوری متهم به تجاوز جنسی شده باشد، ایرادی بر او وارد نیست. تعرض یعنی پیشروی، جنگاوری، مردانگی و باید به آن مباهات کرد. مردانگی به زعم آنان یعنی سلطه، تملک، درندگی. باید بغری، دندان تیز کنی، فاتح باشی، به زیر بکشی و برهم بزنی تا فضیلت ماگائیستی از آنِ تو باشد.
در جهانبینیِ ماگائیستی، نامزدی که رسواتر است، قهرمانتر و قابل اعتمادتر از شخصی است که صادقانه زیسته است. عضو فاسدی که در این حلقه قرار میگیرد، مدیون رهبر و سرسپردۀ مطلق است. هیچ قلمرو دیگری نیست که بتواند در آن جولان دهد و به قدرت و موفقیت دست یابد. جهانِ ماگا خواهانِ او است. ماگائیستها ترجیح میدهند پیرامونشان را با افراد فاسد و سرسپرده پر کنند، چون تسلط بر چنین افرادی آسان است و نابودکردنشان به اقتضای شرایط آسانتر.
ماگا چالشی اساسی نه فقط برای سیاست مرسوم، که برای اخلاق متعارف است. «دیمون لینکر» (استاد علوم سیاسی در دانشگاه پنسیلوانیا) در مقالۀ اخیرش میگوید: «ترامپیسم با وارونهکردنِ اخلاقیاتی که زیربنای محافظهکاریِ سنتی و نهادگرایی لیبرال است، سعی در پیشبرد نظام ارزشیِ نوینی دارد. در این جهان وارونه، هنجارها و قواعدی که بر شایستگی، خویشتنداری و احترام به اقتدار نهادی پای میفشارند، مبدل به رذایل شدهاند. بدیهی است که تخطی از آن هنجارها، فضیلت محسوب میشود.»
فکر میکنم تا دو سال آینده، شاهد جدالهایی بین نهادگرایان و ضد نهادگرایان باشیم. منظورم صرفاً جنگ قدرت بر سر تصاحب وزارت دادگستری، سازمانهای اطلاعاتی، مدارس و نهادهای دموکراتیک نیست. مراد از این جدال، مبارزه برای ارزشها است؛ مبارزه بر سر این که چه نوع فردی را باید تحسین کنیم و چه ارزشهایی باید بر جامعه حاکم باشد. نبرد برای سیطره بر قلب و روحِ نسلهای آینده در جریان است.
ضد نهادگرایان خصایص مبرهنی دارند. تنزلدادن و تخریبکرن برایشان آسانتر از محافظت و اصلاحکردن است. ما در بحبوحۀ بحران مشروعیتِ دهههایی به سر میبریم که صداهای قدرتمندی مثل الیور استون از جناح چپ تا تاکر کارلسون در جناح راست، حامل این پیام شدهاند که همهچیز پوسیده است.
همین اخلاقیات، فرجام کار را رقم میزند و خودفریفتگان را به مغاکِ ماران میافکند. نزاع و رسوایی، خودویرانگر است و هر سازوکاری را از بین میبرد. فساد و تباهی به حدی میرسد که اجرای سیاست سخت میشود و برونرفت از این راه سختتر.
ما که در اردوگاه نهادگرایان به سر میبریم، باید آموزههای اخلاقیِ بزرگانی همچون «جورج مارشال» را سرلوحه قرار دهیم که در خلال جنگ جهانی دوم با درایت و سرسختی بهعنوان فرماندۀ ارشد نظامی خدمت کرد و در سراسر زندگی حرفهای، مقید به نهادگراییِ دموکراتیک بود. رُکنِ زرین اخلاقیاتِ او این است: «هرگز جاهطلبیهای خود را برتر از منافع ارتش یا ملت قرار نخواهم داد.» مارشال فریفتۀ قدرت نبود و با چنگزدن به وضع موجود به تهدیدات خارجی پاسخ نمیداد. او اصلاحطلبی بنام، حقیقی و کامل بود که زندگیاش را وقف مبارزه با سنتگراییِ سرکوبگرانهای کرد که هرلحظه میتوانست سامان کار را برهم زند.
[م. جُرج مارشال از مشاوران ارشد و رهبران نظامی آمریکا در خلال جنگهای جهانی بود که با تبحر و مدیریت هوشمندانه سببِ پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی شد. چرچیل او را «طراح پیروزی» نام نهاد و به خاطر ارائۀ طرح مارشال در سال 1953 برندۀ جایزۀ نوبل صلح شد.]
اینک پنتاگون آشفته، کنگره ناکارآمد و سیستم مهاجرتِ ما معیوب است. تغییرات مثبت را افراد مجربی به ارمغان خواهند آورد که به نهادهای قانونی ارادت دارند، نه آنها که نظم و قانون را خوار میشمارند ... جورج مارشالهای امروزی را باید به جای افرادی مثل پیت هگست (گزینۀ ترامپ برای وزارت دفاع)، تولسیگابارد (نامزد تصدی پست مدیریت اطلاعات ملی) و رابرتافکندیجونیور (گزینۀ پیشنهادی ترامپ برای وزارت بهداشت و درمان) نشاند.
ما نهادها را ساختهایم، زیستهایم، پاس داشتهایم و مشروع میدانیم تا بسامان باشیم، اما بینش ماگا ضدنهاد است. ترجیح میدهید آینده از آنِ کدامیک باشد؟ اصلاحطلبانی که متعهد به پاسداشتن و بازساختنِ نهادها هستند یا آتشافروزانی که میکوشند دنیا را به آتش بکشند؟»