ماهان شبکه ایرانیان

ولادت امام هادی(ع)

مجله: گلبرگ - اسفند ۱۳۷۹، شماره ۱۳میلاد فرخندهامام هادی علیه السلام سحرگاه روز پانزده ذیحجه قدم به عرصه گیتی نهاد تا وجود تابناکش روشنایی بخش تاریکی های جهل و بی ایمانی شود

ولادت امام هادی(ع)

مجله: گلبرگ - اسفند 1379، شماره 13


میلاد فرخنده
امام هادی علیه السلام سحرگاه روز پانزده ذیحجه قدم به عرصه گیتی نهاد تا وجود تابناکش روشنایی بخش تاریکی های جهل و بی ایمانی شود. نوزادی در آینده ای نه چندان دور مایه سربلندی و افتخار اسلام شد. امام دهم ادامه دهنده رسالت خطیر امامان ماقبل خویش بود. میلاد با سعادت و پر برکت امام علی النّقی علیه السلام بر تمامی دوست داران خاندان نبوّت و شیعیان جهان مبارک باد.

محل ولادت
دهمین ثمره باغ ولایت و دوازدهمین نهال عصمت و طهارت و نخستین فرزند پیشوای نهم در یکی از محلات مدینه، شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام، در محلی به نام «صریا» دیده به جهان گشود. میلادش به پیشگاه مقدس خاندان عصمت و طهارت مبارک باد.

نام و القاب حضرت
در چنین روزی هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد، ماه نورافشان امامت و مولود مسعود خاندان ولایت، امام هادی علیه السلام دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش او را به زیباترین نامی که در خاندان رسالت سابقه داشت نامید و نام علی بر وی نهاد. بعضی ازالقاب مبارک حضرت علیه السلام هادی، ناصح عالم،فقیه، امین، عسکری، دلیل، فتّاح، نقی، و مرتضی است؛ چنان که امروز بیشتر شیعیان و دوست داران اهل بیت علیه السلام حضرت را با لقب مشهور «هادی» می شناسند.

مادر حضرت هادی علیه السلام
حضرت هادی علیه السلام فرزند اول حضرت جواد علیه السلام است. مادر عزیز و مهربانش، سَمانه نام داشت و از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان درآمد و به عنوان «ام ولد» آزاد شد و افتخار همسری امام نهم را پیدا کرد. وی در نهایت فداکاری و دلسوزی و از بانوان صالح و درستکار و پاکدامن روزگار بود و از پشتیبانان سرسخت امامت و خلافت الهی و نسبت به مقام ولایت آشنا و آگاه بود.

دانش امام هادی علیه السلام
حضرت هادی علیه السلام فرزند دریای دانش و معرفت و میوه درخت امامت و ولایت، و همچون پدران خویش از فضل و دانش سرشار بهره مند بود آن حضرت هفت سال و اندی تحت تربیت الهی و معنویِ پدر زندگی کرد و بعد از وفات پدراز درخشان ترین و برجسته ترین چهره های علمی اسلام بود و مشکلات فقهی و علمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل می فرمود.

سیمای حضرت هادی علیه السلام
حضرت امام هادی علیه السلام علاوه بر روشنایی ضمیر چهره ای درخشان و دوست داشتنی داشت. آنان که امام را دیده اند، نقل کرده اند که آن گرامی قامتی متوسط، چهره ای سپیدِ آمیخته به سرخی، چشم هایی درشت، ابروهایی گشاده و سیمایی شاداب و دلگشا داشت، به طوری که هرکه غمگین بود و به ایشان نظاره می کرد اندوهش را از یاد می برد.

عرض تبریک به امام زمان
بارِ دیگر فرزندی از دودمان پاک رسول اللّه صلی الله علیه و آله به دنیا آمد و زمین را به روشنایی وجودش متبرک ساخت. صدای کودکی معصوم از خانه امام جواد بلند شد که در آینده ای نه چندان دور روشنی بخش محفل شیعیان و دوست داران حق و حقیقت می شد. بار دیگر روح قدسی در کالبد انسانی از سلاله پیامبر علیه السلام دمید و چراغ روشنی بخش ظلمات جهل و بی ایمانی شد. میلاد سعید امام هادی علیه السلام ، امام دهم شیعیان، را به حضور فرزند گرامی اش، امام زمان(عج) تبریک و تهنیت می گوییم.

تسلط بر زبان های گوناگون
از آن جا که دانش خاندان رسالت از منبع وحی و الهام سرچشمه می گیرد توانایی هایی در وجود امامان و اولیای الهی نهفته است که در انسان های معمولی نیست؛ زیرا آنان در مکتب وحی الهی پرورش پیدا می کنند و برای هدایت جامعه انسانی آماده می شوند. امام هادی علیه السلام ، دهمین امام شیعیان، از همان دوران کودکی از دانش الهی برخوردار بود. گاهی در محیط های عربی با یک ترک با زبان ترکی گفتگو می کرد و دیگر هنگام با علی ابن مهزیار اهوازی چنان به فارسی صحبت می فرمود که گویی از فارسی زبانان است.

نشانه ای از نفوذ در دل ها
با وجود آن همه مخالفت و مبارزه پنهان و آشکاری که خلیفه معاصر، متوکّل، در برابر نفوذ و محبوبیّت امام هادی علیه السلام به کار می برد و همیشه در صددِ خاموش ساختن این مشعل فروزان الهی بود، محبوبیت امام روز به روز گسترده تر می شد. تا حدّی که اشعه تابناک آن تا اندرون حرمسرای خلیفه نیز نفوذ کرده بود. نقل شده است که مادر خلیفه اعتقاد استوار و بی ریایی نسبت به امام هادی علیه السلام داشت و او را انسان شریف و شایسته ای می دانست و در عرض حاجت به پروردگار متعال امام را وسیله و شفیع خود قرار می داد.

مذمت روزگار
یکی از یاران امام هادی علیه السلام که نزد حضرت می رفت در بین راه اتفاقا با یک «اسب سوار» برخورد می کند و انگشت و شانه اش آسیب می بیند. وقتی به محضر امام هادی علیه السلام می آید امام او را پانسمان می کند. او به حضرت می گوید: امروز عجب روز شومی بود. خداوند مرا از شرِّ آن نگه دارد. حضرت هادی علیه السلام به این سخنش ایراد می گیرد و می فرماید: کردار شماست که موجب کیفر و پاداش است. یقین داشته باشیدکه تنها جزا دهنده در دنیا و آخرت خدای یکتاست و هرگز ایّام و گردش روزگار در خلقت و افعال پروردگار عالم کوچک ترین دخالتی ندارد.

جدال و برتری جویی
امام هادی علیه السلام درباره بحث های بی ثمر و جِدال آمیز می فرمایند: بحث های خصومت آمیز، درستی های کهن را از میان می برد و پیوندهای محم را گسسته می سازد. کم ترین ضرر این بحث ها آن است که هر یک از دو طرف می خواهد بر دیگری غلبه کند و برتری یابد و این خود مایه اصلی جدایی و پراکندگی است.

جاذبه معنوی امام علی النقی علیه السلام
محمد بن حسن علوی می گوید من و پدرم بر درِ سرای متوکل، خلیفه عباسی، ایستاده بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در آن سرا جماعت بسیاری حضور داشتند در این هنگام حضرت امام هادی علیه السلام وارد شد. تمام حضار به احترام حضرت پیاده شدند تا آن که امام وارد خانه شدند. بعضی از آن جماعت جاهل صفت به بعضی دیگر گفتند ما چرا برای این جوان پیاده شویم. نه شرافتش از ما بیشتر است و نه سنّش. به خدا سوگند که برای او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم رو به جمعیت کرد و گفت به خدا سوگند که با دیدن هیبت و وقار سرشارش ناخود آگاه پیاده خواهید شد. و حضرت امام هادی علیه السلام تشریف آوردند و جماعت چون نظرشان به جمال حضرت افتاد، همگی به احترام او پیاده شدند و از تاثیر معنوی امام بر خود و جلال و جذبه ایشان تعجّب کردند.

مولودی از سلاله پاک پیغمبر
در صبح درخشان و زیبایی در خانه امام جواد علیه السلام فرزندی پاک به دنیا آمد که با قدوم مبارکش زمین را نورانی ساخت. با تولد امام دهم غنچه های علم و معرفت و ایمان شکفت و دل های مؤمنان شاد شد. زمین و زمان بار دیگر شاهد میلاد با سعادت فرزندی از سلاله پاک پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. امام علی النقی علیه السلام نمونه کامل پرورش نبوی بودند و سیرت ایشان همان سیرت امامان گذشته و راه و روشِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود.

مقام الهی حضرت امام هادی علیه السلام
ابوهاشم می گوید: متوکل محلی بنا کرده بود که در آن جا افراد به ملاقاتش می آمدند و در ان پنجره های مشبک قرار داده بود و کبوتران و مرغان آوازخوان و انواع پرندگان را نگهداری می کرده، به طوری که نه متوکل صدای کسی را می شنیدند و نه کسی صدای او را. لیکن چون حضرت امام هادی علیه السلام وارد آن مجلس می شد، پرندگان ساکت می شدند و هیچ صدایی شنیده نمی شد و هنگامی که حضرت خارج می شدند دوباره شروع به خواندن می کردند. این موضوع برای متوکّل دردناک بود که حتی مرغان هوا نیز به مقام الهی حضرت هادی علیه السلام واقف اند.

امام هادی علیه السلام و مجلس بزم
شبی متوکل امام هادی علیه السلام را به بزم شرابخواری خویش احضار کرد. متوکل در صدر مجلس مشغول میگساری بود و امام علیه السلام را در کنار خود جای داد. متوکل برای تحقیر آن بزرگوار با کمال بی شرمی جام شرابی که در دست داشت به امام علیه السلام تعارف کرد. چون امام مقاومت و نکوهش کردند، متوکل به ایشان گفت: پس شعری بخوان و مجلس ما را رونق ده. او نمی دانست که صاعقه های آتش بار سخنان امام بر سرش فرو می بارد. امام علیه السلام شروع به خواندن اشعار عبرت انگیز و هشدار دهنده ای فرمودند که در آن از منزل نهایی ستمکاران و شهوت پرستان و سرانجام شرابخواران یاد کردند و چنان تصویری در برابر چشمان شان ترسیم فرمودند که مستی از سرشان پرید عیش شان منغّص شد.

اقتباسی از اشعار امام هادی علیه السلام
بعضی از اشعار عبرت انگیز امام هادی (ع) که با هدف روشن ساختن عاقبت جایگاه ستمگران است بدین ترتیب است .آنان در قله های مرتفع منزل گزیدند و مردان مسلح را به پاسداری از آن منازل گماشتند.لیکن آنان را از گزند مرگ حتمی نجات نداد و از آن کاخ ها و قله های سر به فلک کشیده با فلاکت و بدبختی به دورن گودال مرگ فرود آمدند. سپس فریادی برخاست و بانگ زد: کجا رفتند آن تاج ها و زینت ها و آن شکوه و شوکت؟

کجا رفتند آن چهره های نازپرورده ای که در پس پرده های رنگارنگ، خویشتن را از دیگران ممتاز ساختند؟ سرانجام قبر آنان را رسوا ساخت و آن چهره های شاداب و نازپرورده جولانگاه کرم های زمین شد.

آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند، لیکن امروز غذای کرم ها و حشرات زمین شدند.

تمام عمر خود را در دنیا به ساختن منازلی صرف کردند که آن ها را از گزند طوفان حوادث ایمن سازد، لیکن با شنیدن بانگ کوچ آن خانه ها و اهل و عیال را ترک گفتند و رفتند....

جود و بخشش و تقویت اراده
ابوهاشم از اصحاب امام هادی علیه السلام می گوید: چنان سختی معیشتی به من روی آورد که چاره ای جز اظهارنیاز به پیشگاه سرور سخاوتمندان، امام هادی علیه السلام نداشتم. به حضور امام شرف یاب شدم. تا نشستم فرمودند: ابوهاشم توانایی به جا آوردن سپاس یک از نعمت های الهی را داری؟ من نتوانستم پاسخ بگویم. امام علیه السلام شروع به شمردن نعمت های الهی کردند و فرمودند: آیا از این که خداوندبه تو توفیق ایمان عنایت فرموده و به سبب آن بدنت را از آتش دوزخ مصون داشته، یا از این که نعمت عافیت و سلامت یا نعمت قناعت به تو عنایت فرموده و تو را از ذلت و حقارت مصون داشته است، از او سپاسگذاری می کنی؟ سپس سفارش فرمودند که صد دینار به من بدهند؟!

فرزندان امام دهم علیه السلام
امام هادی علیه السلام دارای پنج فرزند به نام های ابومحمد معروف به ـ حسن عسگری علیه السلام ـ، محمد بزرگترین آنان، حسین، جعفر و دختری به نام عایشه بود.

راه و رسم امام علیه السلام
امام هادی علیه السلام زندگی ساده و بی آرایشی داشت. همیشه با مردم و در عمق اجتماع بود. ایشان نمونه انسان کامل بودند.

داروی یک بیمار
زید بن علی بن الحسین می گوید: در سامرا به بستر بیماری افتاده بودم و سخت در تاب و تب و اضطراب به سر می بردم. در دل شب طبیبی به بالینم آوردند و نسخه ای برای من نوشت که به دست آوردن آن در شب امکان نداشت. تصمیم گرفتیم که صبح آن را تهیّه کنیم. ولی درد همچنان به شدّت مرا می آزرد. وقتی پزشک رفت دیدم خدمتکار امام هادی علیه السلام وارد شد و با خود کیسه ای همراه داشت. وقتی کیسه را باز کرد، دیدم همان دوایی است که دکتر سفارش کرده است. خدمتکار امام گفت: ابوالحسن علیه السلام به شما سلام می رساند و می فرماید این دارو را به این ترتیب میل کنید، شفا خواهید یافت. من طبق دستور امام رفتار کردم و شفا یافتم.

نام او را محمد انتخاب کن
ایوب پسر نوح می گوید: به امام هادی علیه السلام نوشتم من در انتظار مولودی هستم. از شما درخواست می کنم که دعا فرمایید خداوند متعال پسری به من عطا کند. امام در پاسخ مرقوم داشتند هنگامی که نوزاد به دنیا آمد، نام او را محمد بگذار. خداوند متعال به من پسری عنایت فرمود که نامش را مطابق فرموده امام علیه السلام محمد گذاشتم.

بهتر از پسر
یحیی پسر زکریا می گوید: من در انتظار نوزادی بودم. به امام هادی علیه السلام نوشتم دعا فرمایید که آن نوزاد پسر باشد. امام در پاسخ نامه من مرقوم داشتند بسا از دختران بهتر از پسرانند. پس از مدتی خداوند متعال به من دختری عنایت فرمود.

احترام به حضرت هادی علیه السلام
رسم متوکل این بود که هر وقت امام هادی علیه السلام وارد می شدند، فوق العاده احترام می کرد. حتی دستور داده بود که همه در مقابل او متواضع باشند. روزی حسودان به متوکل گفتند که تو به دست خود خلافت را از میان می بری. متوکل فرمان داد کسی به حضرت احترام نکند. حضرت بعداز چند لحظه وارد شدند. اما این بار هم همه احترام گذاشتند و استقبال کردند. وقتی حضرت رفتند همه از خود می پرسیدند چه شد؟ چرا بلند شدی و چرا استقبال کردی؟

متوکل و امام هادی علیه السلام
کاتب معتز می گوید: شبی پیش متوکل رفتیم و او را غضبناک دیدیم. او به چند نفر از غلامان خود امر کرد که حضرت هادی علیه السلام را بیاورند. مرتب زیر لب می گفت او را می کشم، بدن او را می سوزانم. ناگهان حضرت با کمال شهامت و وقار وارد شد. متوکل به استقبال رفت، تواضع کرد، صورت حضرت را بوسید و پهلوی خود نشاند و پرسید این وقت شب کجا بودید؟ حضرت فرمودند: تو دنبالم فرستاده ای. گفت: دروغ گفته اند و آن گاه حضرت را بدرقه کرد.

امام هادی علیه السلام در مجلس متوکل
روزی متوکل در مجلس خود برای اعتراف گرفتن از امام هادی علیه السلام پرسید: فرزندان پدرت درباره عباس بن عبدالمطلب چه نظری دارند؟ امام علیه السلام فرمودند: شمای خلیفه بگویید که فرزندان پدرم در مورد کسی که خداوند اطاعت فرزندان او را بر مردم واجب کرده است، چه نظری دارند.

متوکل از این پاسخ خوشحال شد و گمان کرد امام از خاندان بنی عباس تعریف کرد. در صورتی که هدف امام از این جمله این بودکه به خلیفه برساند خلافت و ولایت خاندان رسالت از جانب پروردگار عالم تعیین شده است و خلافت آنان همانند دیگر حکومت ها نیست.

چرا عسگری گویند؟
حضرت امام علی النقی علیه السلام و فرزندش امام حسن عسگری علیه السلام را در سامرا نگاه داشتند. چون آن مکان مرکز ارتش عباسی تا عصر متوکل بود. آن دو بزرگوار را عسگری نام نهادند.


منبع : پایگاه حوزه
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی