ماهان شبکه ایرانیان

توحید در عالم بی نهایت کوچک یعنی اتم

پیش از آنکه وارد جهان‌ بینهایت‌ کوچک‌ شـویم و اسـرار آن را مو به مو(گرچه‌ تعبیر مو به مو برای چنین عالمی خیلی نارساست) مورد مطالعه قرار‌ دهیم لازم است ایـن‌ نکته را خاطر نشان سازیم که در ضمن این‌ بحث ها ممکن است یک‌ موضوع‌ خـاطر شما را ناراحت کند، و آن ایـنکه

توحید در عالم بی نهایت کوچک یعنی «اتم»

پیش از آنکه وارد جهان‌ بینهایت‌ کوچک‌ شـویم و اسـرار آن را مو به مو(گرچه‌ تعبیر مو به مو برای چنین عالمی خیلی نارساست) مورد مطالعه قرار‌ دهیم لازم است ایـن‌ نکته را خاطر نشان سازیم که در ضمن این‌ بحث ها ممکن است یک‌ موضوع‌ خـاطر شما را ناراحت کند، و آن ایـنکه ....
اگـر راستی سازمان جهان آفرینش این اندازه منظم و دقیق‌ و مملو از اسرار و حکمت ها است که با کمال وضوح حکایت از یک منبع قدرت و علم‌‌ فوق ‌العاده می کند که آن را به وجود آورده است؛ پس چرا عده ‌ای از دانشمندان عـلوم طبیعی‌ که در صف اول مطالعه کنندگان جهان هستی قرار دادند خودشان به آن مبدأ بزرگ ایمان‌ ندارند؟ چطور ممکن است ما‌ از‌ نتایج مطالعات آنها خدا را بشناسیم اما خود آنها خدا را نشناسند عجیب نیست که سـاحل نـشینان دریاها آب را نشناسند ولی بیابانگردان‌ صحراها از گفتگوی دیگران به حقیقت آب آشنا شوند؟!
ولی‌ تنها‌ شما نیستید که شاید این ایراد را در دل به ما می کنید، بلکه پیش از شما نیز کم و بیش این ایراد را به ما کرده ‌اند، امـا چـون فصل جداگانه ‌ای برای حل‌ اشکالات‌‌ مادی ها و پاسخ پرسش هائی که در مورد مسأله توحید شده در نظر گرفته شده که پس از فراغت از «استدلال نظم» و ذکر نمونه ‌هائی از نظم جهان هستی؛ آن را عنوان می کنیم، ناچار‌ پاسـخ‌ ایـن‌ ایراد را کمی به تاخیر می اندازیم‌ تا‌ همه‌ را یک جا بحث کنیم و اتفاقا اولین ایرادی که‌ مشروحاً به جواب آن می پردازیم همین ایراد است، خلاصه اینکه اگر ضمن مطالعه‌ این‌ مباحث‌ چنین‌ ایرادی بـه خاطرتان آمـد عـجله نکنید بگذارید «بحث نظم‌» تـمام‌ شـود سـپس این ما و این شما و آن هم حل اشکال.
اتم
کوچکترین موجودی که تاکنون شناخته شده «اتم» و اجزاء اتم‌ است‌، یک‌ اتم‌ بـه اندازه ‌ای کـوچک و ریـز است که حتی نیرومندترین میکروسکوپ های الکترونی‌ که‌ مـوجودات را چـندین هزار برابر بزرگتر نشان می دهد (و باصطلاح کاهی را کوه‌ جلوه می دهد) از نشان دادن‌ آن‌ عاجز‌ است.
برای پی بردن به کوچکی یـک اتـم هـمین قدر بدانید که «پروتون‌» که‌ یکی از اجزاء اتم است به اندازه ‌ای کـوچک است که باید هزار میلیارد تا ده هزار میلیارد‌(هر‌ میلیارد‌ یک هزار ملیون است) آن را کنار هم چید تـا یـک‌ سـانتیمتر را تشکیل‌ دهد‌!
یک‌ سر سوزن معمولی از ملیون ها اتم تشکیل یافته و یـک‌ قـطره آب بیش از تمام‌ نفرات‌ روی‌ زمین اتم دارد و در این کلمات کوچکترین‌ اغراقی نیست!
یعنی اگر بخواهیم پروتون های یـک‌ قـطعه‌ سـیم نازک را که فقط یک سانتیمتر طول‌ دارد بشماریم و از هزار نفر‌ دیگر‌ هم‌ کـمک بـگیریم و در هـر ثانیه یکی از پروتون ها را برداشته کنار بگذاریم باید مدت 30‌ سال‌ تا 300 سال (به اختلاف اتم ها) شب و روز بـیدار بـمانیم و مـشغول فعالیت باشیم تا‌ تمام‌ آنها‌ را بشمریم.
اگـر راستی سازمان جهان آفرینش این اندازه منظم و دقیق‌ و مملو از اسرار و حکمت ها است که با کمال وضوح حکایت از یک منبع قدرت و علم‌‌ فوق ‌العاده می کند که آن را به وجود آورده است؛ پس چرا عده ‌ای از دانشمندان عـلوم طبیعی‌ که در صف اول مطالعه کنندگان جهان هستی قرار دادند خودشان به آن مبدأ بزرگ ایمان‌ ندارند؟ چطور ممکن است ما‌ از‌ نتایج مطالعات آنها خدا را بشناسیم اما خود آنها خدا را نشناسند عجیب نیست که سـاحل نـشینان دریاها آب را نشناسند ولی بیابانگردان‌ صحراها از گفتگوی دیگران به حقیقت آب آشنا شوند؟!
لابد می پرسید: اگر اتم و اجزاء آن اینقدر کوچکند پس بـا چـه وسیله به این‌ اشیاء‌ نامرئی پی ‌برده ‌اند و چطور دل آن را می شکافتند و نیروی آن را آزاد می کنند؟! ولی باید بدانید‌ کـه‌ راه کـشف اتم و اجزاء آن در درجه اول محاسبات ریاضی و در درجه دوم آثاری است که‌ از‌ آنها‌ روی شیشه‌ های عکاسی و مانند آن ظـاهر مـی شود، و برای شکستن اتم از یک‌ واحد‌ آن‌ استفاده نمی شود بلکه توده ‌ای که مرکب از مـلیون ها اتـم اسـت در معرض بمباران الکتریکی‌ (به وسیله‌ ماشین های‌ مخصوصی) قرار می دهند، یکی از آنها که شکسته شد به شکستن و آزاد شـدن‌ نـیروی‌ بقیه کمک می کند.
خوب؛ این را هم همه می دانیم‌ که‌ تمام‌ موجودات زمین و آسـمان و آب و هـوا و ... از اتـم‌ تشکیل‌ یافته؛ حالا فکر کنید که تنها در کره زمین ما (با حسابی که‌ گفته‌ شـد) چـقدر اتـم وجود دارد‌، و اگر‌ مجموعه اتم های‌ تمام‌ منظومه‌ شمسی و سایر کرات آسمانی‌ و کهکشان ها را‌ بـه آن‌ اضـافه کنیم سر از کجا بیرون می آورد! اینجاست که فکر بشری‌ حتی‌ از‌ تصور آن خسته و عاجز می شود و باید‌ حـساب آن را به پدید آورنده ی‌ آنها‌ واگذارد.
تاریخچه ی اتم
اتم سیر‌ تاریخی‌ طولانی دارد، شاید «دمـوکریت (ذی مقراطیس) نخستین کسی بود که نظریه ترکیب مـوجودات را‌ از‌ اجـزاء لایـتجزی و نشکن (و به عبرات‌ دیگر ‌«اتم‌» که متأسفانه امـروز‌ شـکسته‌ شده و فقط اسمی از‌ آن‌ باقی مانده است!) اظهار داشت، ولی همانطور که از اسم آن پیـدا اسـت دموکریت‌ عقیده‌ داشت که اتـم بـه هیچ وجه قـابل‌‌ شـکستن‌ نـیست، یعنی‌ اصلا‌ اجزائی‌ ندارد که بـه آنها تـقسیم‌ شود.
این نظریه مدتی مورد بحث و گفتگو بود، در ابتدا طرفدارانی پیدا کـرد و بـعدا از‌ طرف‌ دانشمندان و فلاسفه رد شد و اساسا وجـود‌ جزئی‌ که‌ قابل‌ تـجزیه‌ بـه اجزاء دیگری‌ نباشد‌ مردود‌ شناخته شـد.
تـا سال 1919 میلادی یعنی تقریبا چهل سال پیش؛ خبری از شکستن اتم‌ نبود‌ ولی‌ در‌ آن سـال نـخستین قدم برای شکستن اتم‌ بـه وسیله‌ یـکی‌ از‌ دانـشمندان‌ به نام‌‌ «روترفورد» بـرداشته شـد و روز به روز شکافتن اتم وارد مـرحله تـازه ‌ای گردید و توانست آن قدر کسب اهمیت کند که این قرن را قرن اتم (یا صحیح تر، قـرن‌ اتـم شکافی‌) بنامند!.
ولی باید دانست اتمی کـه ذی مقراطیس طرفدار آن بـود و فـلاسفه بـعد، آن را (نظم فوق‌العاده:تا کنون 104 عنصر کشف شده که تعداد‌ الکترونهای‌ آنها‌ بـترتیب از یـک شروع شده و تدریجا بالا میرود،یعنی تعداد الکترونها در بعضی عناصر‌) اگر تمام درخـتان روی زمین قلم و آب های هفت دریا مرکب شوند (تا کلمات و مخلوقات‌ خدا را بنویسند‌) تمام‌ نخواهد شـد «آیـه 26 سوره لقمان» مردود شناختند با اتـمی کـه امـروز در فـیزیک مـورد بحث است بـیشتر در اسـم شباهت دارد تا در حقیقت!
اجزاء اتم و حرکت الکترون ها‌
به هر‌ حال اتم با آن همه کوچکی و حقارت ظاهری دارای اجـزاء مـتعددی اسـت که‌ عمده آن سه جزء است، یکی هـسته اتـم کـه از دو‌ جـزء‌ تـشکیل یـافته: «پروتون» که دارای‌‌ الکتریسته‌ مثبت است و «نوترون» که فاقد هرگونه الکتریسته است، و دیگر اجزائی‌ است که در اطراف هسته با سرعت فوق ‌العاده زیادی در گردشند و آن را «الکترون» یا‌ «نـگاتون‌» می نامند که دارای الکتریسته‌ منفی‌ است.
دانشمندان حرکت الکترون ها را به دور هسته به حرکت سیارات منظومه شمسی تشبیه کرده‌ اند، با این تفاوت که سرعت‌ سیر سیارات اتمی به درجات بیشتر از سرعت سیر سیارات مـنظومه شـمسی است‌، و همین هاست‌ که حکایت از وجود یک برنامه متحد و عمومی می کند که در سراسر جهان‌ هستی از کوچک و بزرگ اجرا می گردد.(«کوچک و بزرگ‌ در برابر ذات مقدس او یکسانند» نهج البلاغه)
سرعت حرکت الکترون ها به دور هسته اتم راستی حیرت‌ آور است، زیرا سـرعت‌ سـیر‌ آنها از‌ سه هزار کیلو متر در ثانیه (در اتم ئیدرژن) تا 2011164 کیلو متر در ثانیه (در اتم‌‌ اورانیوم) می رسد! فکر کنید درین میدان بی‌ نهایت کوچک موجودی بـا ایـن‌ سرعت‌‌ که‌ هیچ وسیله مـتحرکی بـه گرد آن نمی رسد چه وضعی به خود می گیرد و در یک ثانیه چند مرتبه باید در ‌‌گرد‌ مرکز خود طواف کند؟!
یک فضای خالی و هولناک در درون اتم
اما گمان نکنید‌ همین‌ فـضای‌ کـوچک درون اتم پر است،زیرا مـیان الکـترون ها و هسته مرکزی فاصله و خلاء نسبتا وسیعی وجود‌ دارد بطوری که‌ اگر هسته را بصورت جسمی بشعاع یک‌ متر فرض کنیم الکترون ها‌ در‌ فاصله یک‌ کیلومتری آن گردش می کنند و بقیه را خلاء تـشکیل داده اسـت،درست مانند خلاء وسیعی که در میان سیارات منظومه شمسی وجود دارد و با این حساب روشن می شود که ماده اصلی اتم چقدر کوچک است.
به گفته «ژولیـو» دانشمند مـعروف اگر فضای خالی میان اتم های بدن یک انسان را از بین ببرند‌، یعنی‌ اتم های آن آنقدر فشرده شود که الکـترون ها به هسته مرکزی برسند بدن او آنقدر لاغر و کوچک می شود که به زحمت بـا مـیکروسکپ دیـده خواهد شد و عجب تر آنکه وزن آن همانست که بود‌، یعنی‌ آن بدن بصورت یک ذره نامرئی بیرون می آید که‌ 60 کیلو گـرم ‌ ‌یـا بیشتر وزن دارد!زیرا وجود این فضای خالی در وزن اتم که ناشی از وزن‌ هسته‌ است‌ ابـدا دخـالتی نـدارد.
تفاوت اتم ها
این راهم باید دانست که عناصر مختلف جهان با آن همه اشکال و خواص گوناگونی‌ کـه دارند سازمان اصلی ساختمان اتمی آنها یکی است،همه از اتم‌ تشکیل‌ یافته‌ و اتـم هم‌ از الکترونها و پروتون ها‌ و نـوترن ها‌،بـا‌ این تفاوت که در بعضی تعداد الکترون ها فقط یکی است(مانند اتم ئیدرژن) و دربعضی بیشتر تا می رسد به اتم اورانیوم که در‌ هراتم‌‌ «92‌»الکترون وجود دارد که دیوانه ‌وار دور هسته اصلی در‌ گردشند‌ و بعد از آن هم‌ عناصر دیـگری کشف شده که الکترون های بیشتری دارند.
اما درس های توحیدی اتم
اتم شناسی یکی از‌ مهترین‌ مباحث‌ علوم طبیعی امروز است و با آن همه پیچیدگی‌ و ابهامی که دارد‌ سرار نشاط انگیز و حیرت آور است، درس هائی توحیدی کـه در هـمین‌ دنیای بی‌نهایت کوچک می آموزیم ما را به خداوند بی ‌نهایت‌ بزرگ‌ راهنمائی‌ می کند و از این موجودی که از فرط کوچکی نامرئی است خداوند‌ یگانه ‌ای‌ را که از فرط عظمت نامرئی است به خوبی می توان شناخت،در این جهان کـوچک چـهار قسمت‌ بیش‌ از‌ همه جلب توجه می کند و هرکدام نشانه بارزی از علم و قدرت فوق ‌العاده‌ای که‌ آن‌ را‌ بوجود آورده است می باشد:
فقط‌ یک و در بعضی دو و در بعضی سه و بهمین ترتیب تقریبا به صورت یک رشته‌ بهم‌ پیوسته‌ و منظم پیش میرود،این نظم و تـرتیب دقـیق را چـگونه می توان معلول علل فاقد عـلم‌ و عـقل‌‌ دانست؟!
تـعادل جاذبه و دافعه: لابد می دانید و الکتریسته مخالف،یکدیگر را جذب‌ می کنند؛یعنی اگر‌ یک‌ جسم‌ دارای الکتریسته مثبت و دیگری دارای الکتریسته‌ منفی باشد آن دو جسم بـه سوی یـکدیگر حـرکت کرده‌ و یکدیگر‌ را در آغوش می گیرند روی این حساب، الکترون ها کـه دارای بـار الکتریکی‌ منفی‌ و پروتون ها‌ که دارای‌ بار الکتریکی مثبت هستند، باید بفوریت یکدیگر را جذب کنند و این حرکات عجیب‌‌ که‌ در‌ دل ذرات اجـزاء عـالم اسـت جای خود را به سکون مرگباری دهد؛در‌ حالی‌ که‌ ممکن است مـلیونها سال بر یک اتم بگذرد و کوچکترین تغییری در وضع داخلی و حرکات‌ موزون‌ الکترون های‌ آن رخ ندهد،رمز این مطلب را باید در ایـن نـکته جـستجو‌ کرد‌ که:هر جسمی بر اثر حرکت در‌ اطراف‌ جسم‌ دیگر دارای قـوه دافـعه ‌ای می شود که‌ آن‌ را‌ از جسم مزبور به عقب می راند و آنرا «قوه گریز از مرکز» می نامند.
اکنون فکر‌ کنید‌ کـه بـرای حـفظ موجودیت اتم‌ (پروتونهاو‌ الکترونها و حرکات‌ آنها‌) لازم‌ است سرعت سیر الکترون ها بـدور هـسته‌ مـرکزی‌ به اندازه‌ای باشد که قوه ی دافعه ‌ای درست باندازه قوه جاذبه ‌ای که در میان‌ آنهاست‌ بوجود آورد، و اگـر کـوچکترین تـفاوتی در‌ میان این دو قوه‌ به وجود‌ آید، یا تدریجا اجزاء اتم‌ بهم‌‌ نزدیک شده و از کار مـی افتند، و یـا الکترون ها تدریجاً دور شده و فرار می کنند و در‌ نتیجه‌‌ اتم خود به خود تجزیه می شود‌. بنابراین‌ مـی توان‌ گـفت «مـوجودیت اتم‌ مرهون‌ یک محاسبه‌ بسیار دقیق‌ و پایدار‌ است».
ضمنا این نکته جالب را هم نـباید فـراموش کرد که وقتی ما می فهمیم‌ الکترونها‌ به سرعت‌ غیر قابل تصوری در اطراف‌ هسته‌ در گـردشند‌ بـاید‌ بـدانیم‌ که یک «قوه ی گریز‌ از مرکز» فوق ‌العاده شدیدی در آنها تولید می شود، از این معلوم می شود که قـوه جـاذبه‌ اجزاء‌ اتم به اندازه‌ای زیاد است که نیروی‌ دافعه‌ مزبور‌ را‌ خنثی‌ کرده و از فـرار‌ الکـترون ها‌ جـلوگیری می کند همین قوه است که وقتی آزاد شد قدرت تخریبی زاید الوصف بمب های اتمی‌ را‌ بوجود‌ مـی ‌آورد.
آیـا بـه وجود آورنده این تعادل و نظم دقیق‌ ممکن‌ است‌ طبیعتی‌ باشد‌ که‌ حتی‌ بـه اندازه کـودک دبستانی از اعمال ساده ریاضی بی خبر است بلکه اساساً هیچ گونه شعور ندارد؟!
نظم مدارات اتم:
همانطور که گـفته شـد بعضی از اتم ها الکترون های متعددی دراند‌ اما مبادا گمان کنید که تمام الکـترونها در یـک مدار و خط سیر هسته در گردشند، خیر،مـدارات‌ مـختلفی دارنـد که به فاصله ‌های مختلفی از هسته قرار دارند؛ حـال بـاید فکر کرد‌ که‌‌ در این جهان بسیار کوچک چقدر باید حساب ها دقیق باشد کـه در ایـن فاصله ناچیز و غیر قابل‌ رؤیـت هـر الکترون در مدار خـود گـردش کـند بدون اینکه پا را از‌ گلیم‌ خود درازتر کـرده‌ و وارد مـدار الکترون دیگری شده و با او تصادم کند، و میلیون ها سال هم به همین وضع‌ پایـدار بـماند؛ این حساب راستی به فکر‌ نمی گنجد‌، چـطور می توان باور کرد کـه‌ مـولود‌ طبیعت بی فکر است؟!
نیروی فوق ‌العاده ی اتـم
آیـا بـه وجود آورنده این تعادل و نظم دقیق‌ ممکن‌ است‌ طبیعتی‌ باشد‌ که‌ حتی‌ بـه اندازه کـودک دبستانی از اعمال ساده ریاضی بی خبر است بلکه اساساً هیچ گونه شعور ندارد؟!
هـمانطور که دانستیم «دل هرذره را که بشکافیم» نیروی فوق ‌العاده درآن‌ نهفته بینیم (و شاید چیزی جـز نـیرو نباشد!) و به همین‌ دلیل‌ وقتی نـیروی تـعددی از‌ اتـم ها‌ به هم ضمیمه مـی شود انـرژی بسیار عظیمی بوجود مـی آورد کـه مبدأ آثار بزرگی‌ می تواند باشد.
فکر کنید مهار کردن یک نیروی بزرگ و دیوانه؛ آن هم در مـحیطی به این‌ کوچکی؛ کار ساده‌ای نیست‌؛و از‌ آن بـالاتر وجـود این الفـت شـدید در مـیان اجزاء بسیار کوچک اتـم که برای شکافتن و جدا کردن رشته ی اتحاد آنها باید از ماشین های‌ عظیم الکتریکی استفاده شود؛ مـوضوع حـیرت آوری‌ است‌، آیا آن‌ تمرکز نـیرو، و ایـن هـمبستگی اجـزاء جـز در سایه یک قـدرت و عـلم فوق ‌العاده معقول است؟!
بمب های اتمی
برای پی‌ بردن به عظمت نیروی اتم و هم برای اینکه بدانیم این بـشر مـغرور‌ و بـی خبر‌ از‌ آفریدگار اتم، بدبختانه این منابع عظیم حـیاتی را در چـه راه های خـطرناکی‌ مـصرف مـی کند؛ بد نیست دو ‌‌نمونه ی‌ زیرا از نظر بگذرانیم:
1-نخستین آزمایشی‌ که برای انفجار بمب های اتمی بعمل آمد‌ در‌ سال‌ 1945 در صحرای بی‌ آب و علفی در «مکزیک»بود، یک بمب کوچک اتمی را در بالای یک‌ بـرج فولادی نصب کرده بودند و با وسائل مخصوصی آن را منفجر کردند. شدت انفجار‌ به قدری بود که برج‌ فولادی‌ آب و سپس بخار شد! و برق و صدای عظیمی برخاست که دانشمندان از فاصله زیادی آن را مـشاهده کـردند و ابری از آن متصاد گردید که 12 کیلو متر در آسمان بالا رفت!
2-در همین‌‌ سال دو بمب اتمی (البته از نوع کوچک!) در جنگ ژاپن از طرف آمریکائی ها پرتاب‌ شد یکی را روی شهر «هیروشیما» و دیگری را سه روز بعد روی شهر «نـاکازاکی» مـنفجر کردند‌. در‌ شهر اول هفتاد هزار نفر به کلی نابود شدند و به همین مقدار هم مجروح‌ گردیدند، و در شهر دوم تلفات سی الی چهل هزار نفر وعده ی مجروحین نیز بـه همین‌ مـقدار بود، بعد از‌ 5 روز‌ ژاپنی ها در مقابل آمـریکائی ها تـسلیم بلا شرط شدند، بیشتر خانه ‌ها آسیب دید یا به کلی ویران شد و کودکان بی گناه و حیوانات هم قربانی این عمل‌ گردیدند.
آن بود نکات جالب توحیدی‌ اتـم‌ و ایـن بود طرز استفاده بـشر مـتمدن از آن؛ جائی که بعضی از افراد بشر راه استفاده صحیح از این نیروی عظیم را این طور گم‌ کنند چه جای تعجب که‌ از‌ مطالعه‌ آن به آفریدگار آن آشنا نشوند‌. به هر‌ حال‌ مطالعه‌ اسرار یک اتم برای شناسائی خـدای جـهان کافی است و بنابراین به تعداد اتم های عالم دلیل‌ بر وجود مبدء بزرگ عالم داریم‌!
منبع:
توحید در عالم بی ‌نهایت کوچک‌ یعنی «اتم»؛ نوشته مکارم شیرازی،ناصر/ «درس هایی از مکتب اسلام » بهمن 1338، سال دوم - شماره 2


منبع : پایگاه تبیان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی