داستان جدایی پیتسو موسیمانه از استقلال به طرز عجیبی به ماجرای مارک ویلموتس و فدراسیون فوتبال شباهت دارد.
به گزارش فوتبال 360، پیتسو موسیمانه با فسخ قراردادش با باشگاه استقلال آنهم به صورت یکطرفه، به حضور کوتاهمدتش در ایران پایان داد. او بعد از عملکرد نه چندان خوبی که در این باشگاه داشت، درخواست دریافت کل مبلغ قراردادش را داشته و تازه ددلاینی تعیین کرده تا باشگاه استقلال ظرف مدت 10 روز، به خواستههای مالی او توجه کند. در غیر این صورت تهدید کرده کار را به فیفا میکشاند تا هم اصل پول قراردادش و هم جریمه دیرکرد آن را وصول کند. موسیمانه درشرایطی قراردادش را با استقلال فسخ کرده که دلیل این کار را اهمال باشگاه در پرداخت به موقع قسط و مطالباتش توصیف کرده است. طبق قانون، اگر یک مربی در بازه زمانی مشخصی از باشگاه و یا فدراسیون مربوطه، دستمزدش را دریافت نکند، میتواند قرارداد را یکطرفه فسخ و به همکاریاش پایان دهد.
شبیه به چنین رفتارهایی در فوتبال ایران، خاصه از زمانی که تحریمها اثرش را روی بانکها گذاشته، زیاد است ولی به طرز شگفتآوری، داستان قطع همکاری موسیمانه با استقلال به داستان مارک ویلموتس و فدراسیون فوتبال ایران شباهت دارد که در زیر به تعدادی از وجه تشابهات اشاره شده است.
ورود با سلام و صلوات
اگر قرار باشد با محوریت موسیمانه، چنین مقایسهای شروع شود بهتر است به جملات دلنشینی که روز معارفه این سرمربی از زبان فرشید سمیعی، مدیرعامل وقت باشگاه استقلال، بیان شد، رجوع شود. او آن روزها در بخشی از اظهاراتش درباره موسیمانه گفته بود: «آنچه که درباره موسیمانه موردتوجه بود، این است که او از تمام ابزارش برای فتح جام و قهرمانی استفاده میکند، یعنی استفاده از سبکهای مختلف برای کسب جام. شاید خیلی جاها زیبا باشد و خیلی جاها هم زیبا نباشد. در اکثر جاهایی که ایشان بوده، نتیجه گرفته است. همین موضوع باعث شد که ما از حضور ایشان استقبال کنیم، برای اینکه استقلال را به مسیر قهرمانیهای متعددی که یک دهه است از آن دور شده، برگردانیم. استقلال تیمی است که باید فردی مثل او میآمد که به مرد جامها معروف است تا دوباره بتوانیم جامها را برگردانیم».
اینکه «مرد جامها» چه بلایی بر سر استقلال آورد موردی است که در ادامه به بخشی از آن اشاره میشود ولی جالب است که با این همه تعریف و تمجید، موسیمانه قریب به 4 ماه در استقلال دوام آورد.
از این حیث، شرایط مارک ویلموتس هم مشابه است؛ او هم روزهای نخستی که در فوتبال ایران حضور داشت، حسابی مورد توجه و تمجید مهدی تاج قرار میگرفت. تاج در بخشی از اظهارات آن روزهایش درباره ویلموتس گفته بود: «گاهی از نجابت ویلموتس خجالت میکشم؛ مگر میشود منکر این شد که ویلموتس مربی بزرگی است؟ قراردادی که با ویلموتس بستیم، خیلی خوب بود. قرارداد او منطقی بود. هرکس دیگری جای ویلموتس بود و پول نمیگرفت، کار نمی کرد ولی ویلموتس مدام میگوید میدانم مشکل دارید و نجابت به خرج میدهد».
اینکه «مرد نجیب» مهدی تاج هم چه بلایی بر سر فدراسیون فوتبال آورد از آن دست موضوعاتی است که باید گذرا به آن پرداخته شود.
نتایج بد
دیگر وجه اشتراک این دو نتایج است؛ اگر قرار نباشد از واژه فاجعه درباره کارنامه موسیمانه استفاده کرد، باید عبارت «خیلی خیلی معمولی» را جلوی عملکردش گذاشت. در لیگ برتر، اوج این معمولی بودن هویدا است؛ 10 بازی و تنها 2 برد. ضمن اینکه او استقلال را در جایگاه باورنکردنی یازدهمی در جدول ردهبندی تحویل مربی موقت یا دائم بعدی داد.
درباره ویلموتس هم نتایج مشابه است؛ او کاری کرد که نزدیک بود تیم ملی ایران از همان مرحله اول انتخابی جام جهانی در گروهی که رقبای بسیار سادهای حضور داشتند، بالا نیاید. مشخص نبود که با تداوم کار ویلموتس روی نیمکت، چه فاجعهای در انتظار تیم ملی بود.
فسخ یکطرفه
وجه اشتراک اصلی دونفر هم همین داستان فسخ یکطرفه و البته قانونی است. هر دو از اینکه مطالبات را به موقع از طرف مقابل نگرفتند، اقدام به ارسال نوتیس و سپس فسخ قرارداد کردند. جالب آنکه هر دو هم تا یک روز قبل از فسخ، بداخلاقی و پرخاشی نداشتند و گویی کاملا با تسلط بر ماجرا، جهت پیشبرد اهدافشان از قبل آماده پیاده کردن نقشه بودند.
مویرا تلاگاله و کاترین لمبیتس
اینجا دقیقا همان موضوعی است که باید قدری تامل کرد. شاید عجیب باشد ولی در این دو پرونده، به طور مشخص پای دو زن حقوقدان و کاربلد در میان است که دست بر قضا هر دو هم همسر مربیان مذکور هستند. مویرا تلاگاله و کاترین لمبیتس که به ترتیب همسر موسیمانه و ویلموتس به شمار میروند، نقش وکیل و ایجنت این دو مربی را ایفا میکنند و اتفاقا هر 2 نفر با توصیه همین 2 زن، اقدام به فسخ قرارداد به صورت یکطرفه با مدیران ایرانی کردند.
درباره مویرا تلاگاله همین بس که او پیشتر با عقد قرارداد موسیمانه با سانداونز این باشگاه بیچاره آفریقایی را تا مرز سکته پیش برد. بندهای حقوقی و مالی آن قرارداد به قدری عجیب و غریب بود که کار به دادگاه کشید ولی موسیمانه طرف همسرش را گرفت و طرفین توانستند کمیسیون خوبی به جیب بزنند. مویرا تلاگاله برخلاف همسر ویلموتس که فقط برای خودش به تنهایی کارهای وکالت و عقد قرارداد انجام میدهد، دفتر ثبت شدهای در امور ورزشی دارد و مشخص است که کارش را به خوبی بلد است. حسب تجربه به دست آمده در این زمینه، از همین حالا میتوان حدس زد که اگر کار به دادگاه بکشد، چیزی به غیر از شکست عاید مدیران استقلال نخواهد شد.
درباره کاترین لمبیتس هم که نیاز به نوشتن زیاد نیست؛ همه واقف هستند که او چطور توانست در قرارداد ویلموتس با مهدی تاج، با اضافه کردن یک عبارت جلوی عبارت شرایط فسخ، بزرگترین غرامت تاریخ را از فوتبال ایران بگیرد. کاترین که در کل دوران حرفهای ویلموتس فقط عهدهدار وکالت برای همسرش بوده، هرگز در هیچ پرونده حقوقی شکست نخورد و دست آخر برخلاف ادعای مهدی تاج که وکلای ویلموتس را بیسواد خوانده بود، گوش فدراسیون فوتبال ایران را برید و نزدیک به 8 میلیون یورو از فدراسیون فوتبال ایران غرامت گرفت. ضمن اینکه فدراسیون در این زمینه نه تنها مجبور شد ساختمانش را به «شستا» بسپارد بلکه علاوه بر پرداخت 2 میلیون یورو قسط اول قرارداد، بیش از 6 میلیون یورو هم از سوی فیفا جریمه شد، تا مسئولان فدراسیون فوتبال مجبور شوند وکلای ویلموتس را یک شارلاتان خطاب کنند.
پیدا کنید پرتقال فروش را
قسمت تلخ این دو داستان و البته سایر داستانهای مشابه، گم شدن پرتقال فروش است. روشن است همانطور که کسی نتوانست مهدی تاج را بابت بستن آن قرارداد عجیب و غریب و پرداخت این غرامت سنگین مشمول جریمه و محرومیت کند، پیدا کردن پرتقال فروش استقلالی که بخواهد مسئولیت این قرارداد نزدیک به 1.3 میلیون دلاری را هم بپذیرد، کار محالی است. تازه باید خوشبین بود که مدیریت استقلال کاری نکند تا این باشگاه در ادامه مجبور شود چندبرابر این پول را هم صرف گرفتن رضایت موسیمانه در پروندههای حقوقی فیفا کند!