ماهان شبکه ایرانیان

کارل پوپر به زبان ساده

ما باید همیشه آماده باشیم که از باورهایمان دست بکشیم، زیرا دانش ما همواره ناقص و موقت است. علم با تلاش برای ابطال نظریات پیشرفت می‌کند، نه با تلاش برای تأیید آن‌ها.

عصر ایران - کارل پوپر (1902-1994) نامی آشنا در فلسفه معاصر و قرن بیستم است که علاوه بر فلسفه علم، در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی نیز ایده‌های مهمی ارائه کرد.

 پوپر معتقد بود که اشتباه کردن نه تنها بد نیست، بلکه بخش مهمی از پیشرفت علم و فهم انسان است. 

زندگی پوپر: از وین تا لندن

کارل پوپر در سال 1902 در خانواده‌ای روشنفکر و علاقه‌مند به فرهنگ و هنر  در شهر وین، پایتخت اتریش به دنیا آمد و بزرگ شد. در جوانی، به مارکسیسم علاقه‌مند شد، اما بعد از دیدن خشونت‌ها و شکست‌های این ایدئولوژی، از آن فاصله گرفت. این تجربه تأثیر زیادی بر فلسفه او گذاشت و باعث شد به اهمیت نقد و اصلاح در اندیشه و عمل اعتقاد پیدا کند.

خودش می گوید: در 13 سالگی مارکسیست شدم و در 17 سالگی، ضد مارکسیست، اما تا 35 سالگی همچنان سوسیالیست بودم.

سرانجام احترام عمیقی که برای فردیت و جنبه های ملموس و مشخص انسانها قائل بود و ایمانی که به بشر دوستی و عدالت و مساوات داشت موجب روی گردانی اش از سوسیالیسم شد.

پوپر در دانشگاه وین در رشته‌هایی مثل فیزیک، روانشناسی و فلسفه تحصیل کرد. در سال 1934، کتاب مهمش به نام "منطق اکتشاف علمی" را منتشر کرد که در آن ایده‌هایش درباره فلسفه علم را مطرح کرد. با قدرت گرفتن نازی‌ها در اتریش، پوپر به دلیل یهودی‌تبار بودنش مجبور به ترک وطن شد و در نهایت به نیوزیلند و سپس به بریتانیا مهاجرت کرد. در بریتانیا، او به عنوان استاد فلسفه در مدرسه اقتصاد لندن مشغول به کار شد و تا پایان عمرش در آنجا ماند.

 فلسفه پوپر در یک جمله 

 فلسفه کارل پوپر بر اصل ابطال‌پذیری (Falsifiability) استوار است؛ او معتقد بود: "یک نظریه علمی باید امکان رد شدن داشته باشد" و دانش از طریق آزمون و خطا و نقد مداوم پیشرفت می‌کند، نه از طریق تأیید تجربی مطلق.

به عبارت دیگر، اگر نظریه‌ای آنقدر کلی باشد که هیچ‌چیز نتواند آن را رد کند، علمی نیست! 

فرض کنید دوست شما ادعا می‌کند: "همه قوها سفید هستند." این یک ادعای علمی است، چون می‌توانیم آن را آزمایش کنیم. اگر یک قوی سیاه پیدا کنیم، این نظریه رد می‌شود. اما اگر دوست شما بگوید: "بعضی قوها سفید هستند و بعضی دیگر نامرئی هستند!" این ادعا علمی نیست، چون نمی‌توانیم آن را رد کنیم (چون قوهای نامرئی را نمی‌بینیم!).

یا فرض کنید یک دانشمند ادعا کند: «ویتامین C سرماخوردگی را درمان می‌کند.»

این یک ادعای علمی است، زیرا می‌توان آزمایش‌هایی انجام داد که نشان دهند آیا افرادی که ویتامین C مصرف می‌کنند کمتر سرما می‌خورند یا سریع‌تر بهبود می‌یابند. اگر آزمایش‌ها نشان دهند که ویتامین C هیچ تأثیری بر درمان سرماخوردگی ندارد، این ادعا ابطال می‌شود.

اما اگر کسی بگوید: «هر وقت احساس بهتری داشته باشی، یعنی ویتامین C اثر کرده است.» این ادعا ابطال‌پذیر نیست، زیرا تعریف روشنی از «احساس بهتر» ارائه نمی‌شود و نمی‌توان آن را با آزمایش‌های دقیق رد یا تأیید کرد.

پوپر می‌گوید: یعنی یک نظریه علمی باید طوری باشد که بتوانیم آن را آزمایش کنیم و اگر اشتباه بود، ردش کنیم. این ایده به ما یاد می‌دهد که علم بر پایه اثبات نظریه‌ها نیست، بلکه بر پایه رد نظریه‌های اشتباه است.

پوپر معتقد بود که علم همیشه در حال پیشرفت است. دانشمندان نظریه‌هایی ارائه می‌دهند، اما این نظریه‌ها موقتی هستند. اگر شواهد جدیدی پیدا شود که نظریه را رد کند، دانشمندان باید آن را کنار بگذارند و نظریه بهتری بسازند. این یعنی علم هیچ‌وقت به "حقیقت نهایی" نمی‌رسد، اما همیشه به آن نزدیک‌تر می‌شود.

این ایده به ما یاد می‌دهد که تواضع علمی داشته باشیم. یعنی قبول کنیم که ممکن است اشتباه کنیم و همیشه آماده باشیم نظریه‌هایمان را تغییر دهیم. این نگرش، علم را از دگماتیسم (جزم‌اندیشی) دور می‌کند و آن را به فرآیندی پویا و زنده تبدیل می‌کند.

پوپر و دموکراسی: جامعه باز و نقدپذیر

پوپر فقط درباره علم حرف نمی‌زد. او معتقد بود که جامعه هم باید مثل علم باشد: باز و پذیرای نقد. او در کتاب معروفش به نام "جامعه باز و دشمنان آن"، از دموکراسی دفاع کرد و مخالف حکومت‌های تمام‌خواه (توتالیتر) بود. پوپر می‌گفت جامعه باید طوری باشد که مردم بتوانند آزادانه نظراتشان را بیان کنند و اگر سیاست‌ها اشتباه بودند، آنها را تغییر دهند.

او معتقد بود که هیچ کس یا هیچ گروهی نمی‌تواند ادعا کند که به "حقیقت مطلق" دست یافته است. بنابراین، جامعه باید همیشه آماده باشد تا نظرات و سیاست‌هایش را مورد نقد و بازبینی قرار دهد. این ایده، پایه‌های دموکراسی مدرن را تقویت می‌کند و به ما یاد می‌دهد که تحمل عقاید مخالف و آزادی بیان چقدر مهم هستند.

بر اساس نظریات کارل پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنان آن، دشمنان جامعه باز کسانی هستند که استبداد، عوام‌فریبی و سرکوب آزادی‌های فردی را ترویج می‌کنند و نقد و ابطال‌پذیری را نمی‌پذیرند.

پوپر جامعه باز را جامعه‌ای می‌دانست که:

  1. آزادی بیان و نقدپذیری در آن وجود دارد.

  2. تحمل عقاید مخالف و گفت‌وگوی آزاد در آن تشویق می‌شود.

  3. قدرت سیاسی محدود و پاسخگو است و از تمرکز قدرت جلوگیری می‌شود.

  4. تغییرات اجتماعی از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز و دموکراتیک انجام می‌شود.

    پوپر معتقد بود که جامعه باز باید همیشه آماده باشد تا در برابر دشمنانش بایستد و از اصول خود دفاع کند.

نسخه اصلی و یکی از ترجمه های فارسی جامعه باز و دشمنان آن
جامعه باز و دشمنان آن - کارل پوپر


نقدهایی به پوپر و اندیشه‌هایش

با وجود تأثیر گسترده‌ای که پوپر بر فلسفه علم و اندیشه سیاسی گذاشت، اندیشه‌های او از نقدها در امان نماندند. برخی از مهم‌ترین نقدها عبارتند از:

  1. محدودیت ابطال‌پذیری:
    برخی فیلسوفان علم، مانند توماس کوهن و پل فایرابند، معتقدند که معیار ابطال‌پذیری پوپر بیش از حد سخت‌گیرانه است. آن‌ها استدلال می‌کنند که در عمل، دانشمندان همیشه نظریه‌های خود را به محض مواجهه با شواهد مخالف کنار نمی‌گذارند. بلکه سعی می‌کنند نظریه را اصلاح کنند یا شواهد جدید را تفسیر کنند. به عبارت دیگر، علم به‌اندازه‌ای که پوپر ادعا می‌کند، منطقی و خطی پیش نمی‌رود.

  2. عدم توجه به نقش جامعه در علم:
    پوپر بیشتر بر منطق و روش‌های فردی در علم تأکید داشت، اما منتقدانش می‌گویند که او به نقش جامعه، فرهنگ و قدرت در شکل‌گیری علم توجه کافی نکرده است. برای مثال، توماس کوهن در کتاب "ساختار انقلاب‌های علمی" نشان داد که چگونه تغییرات علمی تحت تأثیر عوامل اجتماعی و تاریخی قرار می‌گیرند.

  3. انتقاد از دیدگاه سیاسی پوپر:
    برخی اندیشمندان، مانند هربرت مارکوزه، معتقدند که دیدگاه پوپر درباره جامعه باز بیش از حد لیبرال و محافظه‌کارانه است. آن‌ها استدلال می‌کنند که پوپر به نابرابری‌های ساختاری و قدرت سرمایه‌داری توجه کافی نکرده و بیش از حد بر اصلاحات تدریجی تأکید دارد.

  4. مشکل در تعریف ابطال‌پذیری:
    برخی فیلسوفان استدلال می‌کنند که تعریف پوپر از ابطال‌پذیری خودش می‌تواند مبهم باشد. برای مثال، چه چیزی دقیقاً یک نظریه را ابطال‌پذیر می‌کند؟ آیا همه نظریه‌های علمی واقعاً می‌توانند به‌راحتی ابطال شوند؟ این سوالات نشان می‌دهند که معیار پوپر ممکن است در عمل به‌سادگی قابل اجرا نباشد.

کارل پوپر می گفت که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری و پیشرفت است. علم و جامعه هر دو باید باز و پذیرای نقد باشند. به جای ترس از اشتباه، باید از آن درس بگیریم و بهتر شویم. این ایده ساده اما قدرتمند، فلسفه پوپر را به یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌های قرن بیستم تبدیل کرده است.

با این حال، مانند هر اندیشه‌ی بزرگ دیگری، فلسفه پوپر نیز از نقدها در امان نمانده است. این نقدها به ما یادآوری می‌کنند که حتی بزرگ‌ترین اندیشمندان نیز ممکن است اشتباه کنند و این اشتباهات خود بخشی از فرآیند پیشرفت اندیشه هستند.

پوپر به ما یاد داد که چگونه با تواضع و شجاعت، به دنبال حقیقت باشیم و همیشه آماده باشیم تا نظراتمان را تغییر دهیم. این درس‌ها نه تنها برای دانشمندان، بلکه برای همه ما در زندگی روزمره مفید هستند.

بخشی از کتاب اسطوره چارچوب ، اثر کارل پوپر

«جامعه باز (یعنی جامعه‌ای که نه تنها نظرات مخالف را تحمل می‌کند بلکه به آن‌ها احترام می‌گذارد) و دموکراسی (یعنی شکلی از حکومت که به حفاظت از جامعه باز متعهد است) نمی‌توانند شکوفا شوند اگر علم به مالکیت انحصاری گروهی بسته از متخصصان تبدیل شود.

مهم‌ترین وظیفه دانشمندان در این رقابت، البته انجام کار خوب در حوزه‌های خاص خودشان است. وظیفه دوم این است که از خطر تخصص‌گرایی محدود دوری کنند: دانشمندی که علاقه‌مند به دیگر حوزه‌های علم نباشد، خود را از مشارکت در آن آزادی از طریق دانش که وظیفه فرهنگی علم است، محروم می‌کند. وظیفه سوم این است که به دیگران کمک کند تا حوزه کاری و کارهای او را درک کنند، و این کار آسانی نیست. این به معنای کاهش اصطلاحات علمی تا حد ممکن است.

اصطلاحاتی که بسیاری از ما به آن افتخار می‌کنیم، تقریبا مثل اینکه نشان خانوادگی یا لهجه آکسفوردی باشد. این نوع افتخار قابل درک است. اما اشتباه است. باید افتخار ما این باشد که خودمان را تعلیم دهیم تا همیشه به ساده‌ترین و روشن‌ترین و بی‌تکلف‌ترین شکل ممکن صحبت کنیم، و چنانکه از طاعون می‌گریزیم از این که وانمود کنیم در اختیار دانش عمیقی هستیم که نمی‌توان به طور واضح و ساده بیان کرد، اجتناب کنیم.»

5 جمله از کارل پوپر

1. «ما باید همیشه آماده باشیم که از باورهایمان دست بکشیم، زیرا دانش ما همواره ناقص و موقت است.»

2. «علم با تلاش برای ابطال نظریات پیشرفت می‌کند، نه با تلاش برای تأیید آن‌ها.»

3. «آزادی بدون مسئولیت، خودویرانگر است.»

4. «زندگی سراسر حل مسئله است.»

5. «هیچ قدرتی نباید آن‌قدر زیاد باشد که نتوان آن را مورد انتقاد قرار داد.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان