شناسه : ۲۹۶۵۵۷ - دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۵۶
گفتاری از آیتللهالعظمی جوادی آملی درباره نوروز؛
دور شمس حقیقت بگردیم تا سنّمان بالا برود/ صله رحم؛ ملاتی که اجتماع را منسجم میکند
گروه حوزههای علمیه: آیتاللهالعظمی جوادی آملی با اشاره به دعای ارزشمند تحویل سال، به بیان نکاتی درباره سنت صله رحم و اولویت بلوغ اخلاقی و علمی انسان بر افزایش سن طبیعی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، آیتاللهالعظمی جوادی آملی در گفتاری با اشاره به دعای تحویل سال اظهار کرد: ما در آستانۀ فروردین هستیم و مستحضرید که این دعا دعای بسیار مبارکی است که «یا مُقلّب القلوب و الأبصار یا مدبّر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا إلی أحسن الحال»؛ این دعا، دعای بسیار آموزندهای است. این دعا برای آن است که خودمان بالغ بشویم و حرکت کنیم؛ این دعا به ما میآموزد که معنای بالا آمدن سن، این نیست که زمین دور آفتاب بگردد تا این شخص بالغ بشود؛ الان میگوییم فلان شخص، بالغ است یا بیست سال سن دارد؛ یعنی چه؟ یعنی بیست بار زمین به دور آفتاب گشته و زمین حرکت کرده است.
اما در واقع، اگر این آقا بیست قدم علمی و اخلاقی برداشته باشد، میشود بیست ساله؛ وگرنه کودک بیست ساله است. ما باید به دور شمسِ حقیقت بگردیم تا سنّمان بالا برود؛ وگرنه "شیخٌ یتصبّیٰ" میشویم. برخی از افراد، کودک هشتاد ساله و هفتاد ساله اند؛ الآن هم که سنّشان به سالمندی رسیده است، فکرشان همان فکر کودکانه است و سرگرم بازیاند.
این وصف به حال، متعلّق موصوف است؛ زمین بیست بار گشته است، اما به این آقا چه ربطی دارد؟! این دعا نشان میدهد که باید از خدایا بخواهیم، به ما توفیق بدهد که حرکت کنیم. در سورهٴ مبارک "فاطر" دارد که «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛ در آن جا این روایت هست که یعنی «یحومُ حومَ نفسه»؛ یعنی خودمحور است و به دور خود میگردد؛ چنین کسی دیگر بالغ نمیشود. او بیست یا سی بار به دور هوس خود گشته است؛ او همان کودک بیست یا سی ساله است. بنابراین فروردین که میآید، معنایش این است که ما باید سنّمان بالا بیاید؛ و بالغ شویم. اما این بلوغ چیز دیگری غیر از بلوغ طبیعی است.
وجود مبارک حضرت فرمود: به زیارت یکدیگر بروید؛ صِله رحم کنید. راه صلۀ رحمتان هم این گونه باشد. چرا؟ چون شما شیعیان ما هستید؛ وقتی دور هم مینشینید حرف های ما را نقل کنید. حرفهای ما در شما عاطفه، گرایش و اتحاد، ایجاد میکند و اختلاف را بر میدارد. «تَزاوَروا فإنَّ فی زیارتِکم إحیاءً لِقلوبِکم و ذکراً لأحادیثِنا و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکم علی بعضٍ.» این مَثل معروف که میگویند «سنگ روی سنگ بند نمیشود» یک مَثل آموزنده است. پس این برج ها را چگونه میسازند؟ واقعاً سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ بلکه یک ملات که موجود نرمی است، باید بین این سنگ ها باشد تا آن ها را با هم جمع کند. آن عاطفه، این ملات نرم است که افراد را دور هم جمع میکند. فرمود این عاطفه و محبّت عامل نزدیکی است. این ملات نرم است؛ وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود. اخلاق و گذشت، عاطفه هستند و این کارها را انجام میدهند.