روزهای بلند را روزه بودند
امام چهارده سال نجف بودند. از تمام بچه ها دور بودند، هوای به آن گرمی نجف را تحمل می کردند و در آنجا روزهایی به آن بلندی را روزه می گرفتند. کارگر منزلشان صبح که می آمد گلایه می کرد می گفت: «خانم من سینی غذای آقا را که می برم، اصلا وقتی برمی گردانم احساس نمی کنم از این سینی غذایی خورده شده است، شاید یک کمی مثلا یک نصفه کتلت خورده اند .» آقا با این شرایط روز به آن بلندی نجف را روزه می گرفتند. (1)
جزییات وضو رو به قبله بود
امام هر وقت وضو می گرفتند، تمام جزییات وضو را رو به قبله انجام می دادند. حتی اگر دستشویی رو به قبله نبود، در هر مورد پس از اینکه یک کف دست آب بر می داشتند شیر را می بستند و رو به قبله آب را به صورت یا به دست می زدند. (2)
حین وضو ذکر می گفتند
یک روز که امام مشغول وضو گرفتن بودند به نحوه وضو گرفتن ایشان دقت کردم. دیدم ابتدا دستشان را زیر شیر آب می گیرند و با دست دیگر آهسته شیر را به مقدار کمی باز می کنند دستشان که پر می شد شیر را می بستند و آب را به صورتشان می زدند. بعد دوباره این کار را تکرار می کردند و بعد دو مرتبه دستشان را زیر شیر آب می گرفتند، که دست چپ را بشویند و یک بار آب می ریختند و با نم دست، دست دیگر را تر می کردند و باز یک بار دیگر آب می ریختند و ضمن اینکه ذکرهایی را هم می خواندند هر حرکت را که می خواستند انجام دهند رو به طرف قبله بر می گشتند و آن عمل را انجام می دادند. (3)
تمامی مستحبات نماز را به جا می آوردند
امام در اواخر عمر نیز مانند دوران جوانیشان عبادت می کردند. زمانی که در بیمارستان بستری بودند، با وجودی که سرم به دست و پایشان وصل بود، بر روی تخت بیمارستان، حتی یکی از مستحبات را ترک نکردند. تعقیبات، قرآن، عطر، تحت الحنک، شانه و تمامی مستحبات نماز را به جا می آوردند. (4)
قبل از حمد استعاذه می کردند
امام در نمازهای نافله مثل نمازهای معمولی که می خواندند قبل از اینکه سوره حمد را شروع کنند ذکر اعوذ بالله من الشیطان الرجیم را می گفتند. (5)
تسبیحات حضرت زهرا را انجام می دادند
امام پس از هر نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) را شروع می کردند و این تسبیحات را با دست می شمردند. با تسبیح نمی شمردند. (6)
تعقیبات هر نماز
امام بعد از سلام نماز و ذکر سه تکبیر به تعقیبات مشترکه می پرداختند. ابتدا تسبیحات حضرت زهرا (س) را که عبارتست از تعداد سی و چهار ذکر «الله اکبر» سی و سه ذکر «الحمدلله» و سی و سه ذکر «سبحان الله» معمولا با انگشتان مبارکشان شماره می فرمودند. سپس با ذکر «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» آغاز به تلاوت سوره مبارکه حمد می کردند و به خوبی مشهود بود که قبل از سوره حمد استعاذه می فرمودند، چه در نماز واجب یا مستحب البته در رکعت اول و چه در تعقیبات. پس از قرائت سوره حمد آغاز به تلاوت آیة الکرسی می فرمودند و بعد از آن چند آیه دیگر که به ترتیب به آنها اشاره می کنیم.
الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تأخذه سنة و لا نوم له ما فی السماوات و ما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشی ء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السماوات و الارض و لا یؤده حفظهما و هو العلی العظیم.
(سوره بقره آیه 255)
«شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم» .
(سوره آل عمران آیه 18)
«قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی ء قدیر» .
(سوره آل عمران آیه 26)
«تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و ترزق من تشاء بغیر حساب» .
(سوره آل عمران آیه 27)
«استغفر الله الذی لا اله الا هو ذو الجلال و الاکرام و اتوب الیه»
اینها تعقیبات مشترکه بود. ولی بعد از نماز مغرب و تعقیبات مذکوره هفت مرتبه می فرمودند :
«بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» (7)
سالهاست این دعا را می خوانم
یکی از بستگانمان که از علمای بزرگ حوزه علمیه بود می گفت: «دعایی است که خواندنش بعد از نماز صبح مستحب است. آن دعا سلام به انبیا و ملائکه است. من حدود بیست و چهار سال است که این تعقیبات را می خوانم. بیست و چهار سال قبل حاج آقا روح الله خمینی به من فرمودند: «فلانی به این دعا مداومت کن که من سالهاست این دعا را می خوانم» . (8)
با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند
امام پس از برگزار کردن نماز مغرب و عشا به داخل حیاط خانه و رو به قبله در حالی که با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند حدود پنج دقیقه دعایی را زیر لب زمزمه می کردند . در این مورد از یک فرد موثق شنیدم که ایشان ذکر «تحصنت بدار سقفها لا اله الا الله و ثورها محمد رسول الله و بابها علی ولی الله و ارکانها لا حول و لا قوة الا بالله» ، را مرتبا تکرار می کردند. (9)
ترک مستحبات نمی کردند
امام در نجف هر وقت می خواستند به حرم مشرف بشوند، کفشهایشان را دستمال می کشیدند. همان طوری که خانمشان می گویند، همیشه کفشهایشان را دستمال می کشیدند. یک آینه هم توی حیاط داشتند که جلوی آینه می رفتند و محاسنشان را شانه می زدند، عطر می زدند و از خانه بیرون می رفتند. ایشان حتی مستحبات زیارت را هم ترک نمی کردند. (10)
در نوافل هم مستحبات را رعایت می کردند
امام در نوافلی که انجام می دادند بعضی مستحبات را رعایت می کردند مثلا در نمازها، چه فریضه و چه نافله بعد از تکبیرة الاحرام ذکر «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» را که مستحب است خیلی مقید بودند و می خواندند. یا مثلا در نمازهای نافله خواندن سوره توحید شرط نیست و می توان آن را حذف کرد ولی امام مقید بودند و می خواندند. (11)
با زبان روزه تمام نافله ها را می خواندند
وقتی امام در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی تشریف می آوردند اول هشت رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه نسبتا طولانی به جا می آوردند و بعد از تعقیب نماز ظهر هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و بعد نماز عصر را با اذان و اقامه مانند نماز ظهر ادا می کردند و بعد از تعقیبات تشریف می بردند. این کار در آن سن و آن هوای گرم و آن حال روزه کار آسانی نبود که حتی جوانها بتوانند موفق به آن بشوند. اما امام با اقبال تمام این گونه جدیت در عبادت داشتند. (12)
غسل جمعه امام ترک نمی شد
امام همیشه قبل از اذان ظهر روز جمعه غسل می کردند و هیچ وقت غسل جمعه ایشان ترک نمی شد . (13)
حالا وقت مستحبات است
در پاریس یکی از آقایان آمد و گفت آمریکاییها آمده اند مصاحبه ای با امام انجام دهند و این برنامه که مستقیم پخش می شود اگر صورت بگیرد بالطبع سایر کشورهای اروپایی هم چنین کاری را انجام می دهند و این می تواند برای نشان دادن مواضع و حرکت انقلاب مؤثر باشد . اتفاقا روز جمعه بود، بنده آمدم خدمت امام و موضوع را عرض کردم. امام فرمودند: «حالا وقت انجام مستحبات است، وقت مصاحبه نیست.» بعد که مستحبات روز جمعه را بجا آوردند فرمودند : «من برای مصاحبه آماده هستم» . (14)
اذکاری پیش از خواب می خواندند
شبها که امام تصمیم می گرفتند بخوابند چراغ را خاموش می کردند. ایشان معمولا یک ذکری را می خواندند. اول «بسم الله الرحمن الرحیم» می گفتند و بعد اذکاری را می خواندند که پیدا بود مربوط به قبل از خوابیدنشان است. (15)
انتخاب اصلح در مستحبات می کردند
امام در جزیی ترین شئون زندگی خود نه فقط ملزم به انجام واجبات و اجتناب از محرمات بودند، بلکه در آداب مستحب نیز همین التزام را داشتند و بالاتر این که در این مناجات و مستحبات مقید به انتخاب احسن و اصلح بودند و به مستحبات عمل می کردند. مثلا طی دهها و صد بار که برای تشرف خدمت ایشان لازم بود برای ورود یا دق الباب به در یا غیر آن اذن گرفته شود، امام به جای آنکه از کلمه بفرمایید که کلمه مطبوع و متعارفی است استفاده کنند، می فرمودند: «بسم الله» و ضمن ذکر نام خدا با استعاره ای لطیف اجازه ورود و آغاز دیدار را با نام خدا قرین می کردند. (16)
صلوات می فرستادند
روزهای ملاقات عمومی در حسینیه جماران که مردم از یکی دو ساعت قبل تدریجا جمع می شدند، گاه و بیگاه صدای صلواتشان بلند می شدند و طبعا صدای این صلواتها در داخل به گوش امام می رسید. متوجه می شدیم که امام با شنیدن صدای صلوات و نام مبارک پیامبر اکرم (ص) آهسته صلوات می فرستادند من مدتها دقت کردم ولی هیچ گاه ندیدم که ایشان صدای صلوات مردم را بشنوند و صلوات نفرستند. (17)
اول نماز تحیت مسجد می خواندند
امام به انجام شعائر دینی خیلی مقید بودند. به طور مثال درباره آداب مسجد آمده است، چنانچه کسی به مسجدی وارد شود، مستحب است دو رکعت نماز به عنوان تحیت مسجد بخواند. من به این خصلت یا عادت امام خیلی توجه کردم. ایشان هر وقت به مسجدی وارد می شدند، اول دو رکعت نماز تحیت می خواندند. مسجدی بود به نام «گذر قلعه» که آقای خوانساری در آنجا نماز می خواندند و امام به عنوان مأموم و نمازگزار در این مسجد حاضر می شدند. امام در غیاب آقای خوانساری در این مسجد امامت می کردند. من هر دفعه دقت می کردم متوجه می شدم امام علاوه بر نمازهای نافله نماز تحیت مسجد را هم می خواندند. (18)
مسجد را نباید طریق قرار داد
(زمان حیات مرحوم آیت الله بروجردی) که امام در قم تشریف داشتند و ما در جلسه درس ایشان حاضر می شدیم، یکی از دوستان امام از کربلا آمده آقا اظهار علاقه کردن که به دیدار او بروند من با پسر آن آقا هم مباحثه بودم. به واسطه او از پدرشان وقت ملاقات گرفتم. اتفاقا روزی که قرار شد برویم باران آمده بود و کوچه ها پر از گل بود. وضع شهر قم در سالهای 36 و 37 غیر حالا بود. وسیله رفت و آمد، درشکه بود. در خدمت ایشان با درشکه تا سر کوچه رفتیم، پسر آن آقا چون کوچه پس کوچه ها را می شناخت تصمیم گرفت از راهی برویم که نزدیک باشد تا امام کمتر در مضیقه قرار بگیرند. مسجدی آنجا بود که ایشان راهنمایی کرد و با هم وارد حیاط مسجد شدیم و از بغل مسجد، از در فرعی خارج شدیم و از کوچه سر درآوردیم . بعد از پیچ و خم کوتاهی به منزل دوست امام رسیدیم و آقا با ایشان دیدار کردند. وقتی برگشتند، باز به در آن مسجد رسیدیم تا خواستیم از همان راه برگردیم که راه نزدیکتر بشود و امام اذیت نشوند. امام فرمودند: «مسجد را نباید طریق قرار داد. از کوچه برویم» گفتیم : «آقا! گل است اذیت می شوید، ناراحت می شوید» گفتند: «مانعی ندارد.» راهشان را گرفتند و رفتند و اصلا به ما هم اعتنایی نکردند. ما هم به دنبال ایشان رفتیم. این نکته ای بود که به دلیل برخورد عملی امام در ذهن من جای گرفته است که خیلی رعایت می کردند حتی یک عمل مکروه هم انجام ندهند. (19)
قبل از اینکه اراده کنم سلام می کردند
به جرأت می توانم بگویم هیچ گاه نشد که من در مسیر رفت و آمد امام را زیارت کنم و ایشان در سلام کردن پیش دستی نکرده باشند. گاهی اوقات در هنگام دیدنشان فاصله ما حدود ده الی پانزده متر بود و من احتمال می دادم که اگر سلام کنم نمی شنوند لذا تصمیم می گرفتم وقتی فاصله کمتر شد سلام کنم. ولی ایشان همیشه قبل از اینکه من اراده کنم سلام می کردند. (20)
خنده بلند نمی کردند
امام به ندرت می خندیدند و همیشه به جای خنده بلند، تبسم می کردند چون خنده بلند و یا قهقهه کراهت داشت. (21)
اینطور نخندید
امام ما را از مکروهات منع می کردند مثلا گاهی که ما در منزل با صدای بلند می خندیدیم می گفتند: «این طور نخندید، خنده بلند مکروه است» . (22)
خودم ماه را دیدم
شب اول ماه شعبان امام فرمودند: برو دفتر به آقای انصاری بگو چند نفر را بفرستند در یک نقطه بلندی که ماه را ببینند، خودتان هم سعی کنید. گفتم چشم. اتفاقا آن شب ماه بلند بود و هوا هم صاف و ماه خیلی راحت رؤیت شد. فورا آمدم که بگویم آقا ماه دیده شد، دیدم خود امام در ایوان ایستاده اند. فرمودند: خودم ماه را دیدم. (23)
اجازه می دهید؟
امام در اوقات خاصی که دارند بعضی از دعاها مانند دعای کمیل و اینها را می خوانند و کاری هم ندارند که کی آمده و چه کسی مهمان است و یا کسی در اتاق هست یا نیست. فقط خیلی که بخواهند محبت کنند می گویند: «اجازه می دهید؟» و ما هم می گوییم آقا خواهش می کنیم، ما هم می شنویم و استفاده می بریم. (24)
پی نوشت ها:
.1 صدیقه مصطفوی سروش ش .476
.2 دکتر محمود بروجردی سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ج .2
.3 زهرا مصطفوی.
.4 آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی پا به پای آفتاب ج 4 ص .208
5 و .6 حجة الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی البته همانگونه که در تصاویر دیده می شود گاهی هم با تسبیح این ذکر را می گفتند.
.7 زهرا مصطفوی ندا ش .1
.8 حجة الاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی.
.9 حجة الاسلام و المسلمین آشتیانی پاسدار اسلام ش .92
.10 زهرا اشراقی سروش ش .476
.11 حجة الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی.
.12 آیت الله قدیری ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی خرداد .70
.13 دکتر محمود بروجردی سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ج .3
.14 مرضیه حدیده چی ج .4
.15 حجة الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی.
.16 حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان.
.17 حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ج .4
.18 آیت الله عباس ایزدی نجف آبادی پا به پای آفتاب ج 2 ص .292
.19 آیت الله محمد یزدی حوزه ش .49
.20 حجة الاسلام و المسلمین مرتضی صادقی تهرانی.
.21 حجة الاسلام و المسلمین قرهی اطلاعات هفتگی ش .2442
.22 فاطمه طباطبایی زن روز ش .1267
.23 سید رحیم میریان.
.24 زهرا مصطفوی شاهد بانوان ش .149