ماهان شبکه ایرانیان

خانم اقبال معلم دینی از بوسنی

ضمن اینکه خودتان را معرفی می فرمایید اشاره ای هم داشته باشید به فعالیت های فرهنگی و شغلی تان، و در کل فعالیت های اجتماعی خودتان را برایمان شرح دهید.

ضمن اینکه خودتان را معرفی می فرمایید اشاره ای هم داشته باشید به فعالیت های فرهنگی و شغلی تان، و در کل فعالیت های اجتماعی خودتان را برایمان شرح دهید.

خانم اقبال: من معلم دینی هستم، در شهر پور صریح با توجه به اهمیتی که برای نسل جوان و نوجوان قایل هستم سعی می کنم اسلام را در بین آنها تبلیغ و ترویج کنم و آنها را با قوانین اسلامی و شرعی و دستورات قرآن آشنا نمایم.

البته فعالیت ما در آنجا زیاد سازمان یافته نیست، ولی من در مقام معلم و تا آنجایی که توانایی داشته باشم و امکان و زمینه فراهم باشد، جوانان را با حقایقی که در اسلام نهفته است، و با سیر اتفاقات جهانی آشنا می کنم. شهر گراژده 5/1 میلیون جمعیت دارد، و 95% آن مسلمان و 5% دیگر آن صربها هستند، با این وجود، همان 5% زمام امور و حکومت را در دست دارند. تصمیم گیری در دست همین 5% صورت می گیرد و این ظلم عظیمی است بر مسلمانان این دیار. آرزوی ماست که در وطنمان اسلام را با آزادگی به کودکان و جوانان خود بیاموزیم و آن را به آنها بسپاریم، ولی حکومت صربها بر مسلمانان مانعی آزار دهنده و ظالمانه است.

قرار بود که از فعالیت های خودم صحبت کنم، البته معلم بودن برای یک انسان کار بسیار باارزشی است، اما در جوامع امروزی، اینگونه نیست و معلمی بیشتر به صورت یک حرفه شناخته می شود، یعنی اینکه فقط می توانی در یک رشته خاص از علم نقش آموزشی داشته باشی، و فضای الفت روحی و گفتگو پیرامون انسان، خالق، مخلوق و هستی، و زمینه شناخت بشر از طریق مفاهیم هستی را نمی توان از یک معلم انتظار داشت. به این دلیل است که کمتر توانسته ایم در زمینه های اجتماعی نقش مربی و آموزش دهنده را داشته باشیم. آموزگار بودن شغلی است که می تواند در جنبه های گوناگون، نقش مؤثری داشته باشد. بخصوص زمانی که یک آیین و یک مفهوم هستی شناسی را می خواهی آموزش دهی، من بیشتر سعی می کنم، که در اوقات تدریس درباره شناخت هستی و جهان بینی اسلامی برای دانش آموزان سخن بگویم و در این خصوص از لحظه ها و امکانات موجود آموزش استفاده می کنم. و به موازات آموزش علوم، پیرامون شناخت هستی و انسان از جهت واقف بودن به تعالیم الهی نیز آموزشهایی می دهم.

چطور شد که شما تدریس علوم دینی را به عنوان شغل و حرفه انتخاب کردید.

من در گذشته، مسلمان و سنی مذهب بودم، بعدها با تعالیم امام جعفر صادق آشنا شدم و به مذهب شیعه گرویدم، اهل بیت را شناختم و با عشق بیشتری با آنها به راز و نیاز پرداختم. آنگاه به پاس سعادت و نعمتی که نصیبم شده بود، وظیفه خود دانستم تا آنچه را که آموخته و کسب کرده ام سینه به سینه، و خط به خط به جوانان وطن بیاموزم و از این رو سعادت این را یافتم که در مقام معلم به تدریس علوم دینی بپردازم و زندگی خود را وقف این کار کرده ام.

مسلمانان بوسنی و هرزگوین مظلوم ترین مسلمانان جهان هستند و این کمترین خدمتی بود که از دستم بر می آمد. هر جوانی که از باغ های سبز تعالیم اسلامی عبور می کند به بهشت ایمان می رسد، و این همچون تیری است که در قلب دشمنان اسلامی و مسلمین بنشیند، و تنها با پرورش و گسترش تعالیم الهی و کتاب، سنت و قرآن است که می شود در برابر دشمنان مقاومت کرد. مقاومت فقط در جناح نظامی نیست، مقاومت در جناحهای آموزش و در جبهه های فرهنگی و در پرورش و بسط دادن افکار اسلامی و مترقی در نیروهای جوان نیز می تواند همواره ایجاد مانع برای دشمن باشد.

این اولین سفر شما به ایران اسلامی است. بعد از سفرتان به ایران که به مناسبت شرکت در مراسم ارتحال امام خمینی (س) انجام شد شما ایران را چگونه یافتید؟

ایران کشور زیبایی است، از نعمات طبیعی بسیاری برخوردار است، ملتی هوشیار، کوشا و مسلمان دارد، در تمام این مدت که ما در ایران اقامت داشته ایم زنان و مردان ایرانی را همچون خواهران و برادران خود دیدیم. قبل از آمدن به ایران راجع به کشور شما بسیار شنیده بودم. تبلیغات منفی در غرب برای ایران کم نیست. بعد از سفر به ایران این نکته برای ما روشن شد که ملت مسلمان ایران مردمی هستند بسیار مبارز و کوشا، و در عین حال صمیمی. نکته دیگری که در سفر به ایران برای من شاخص بود محبوبیت امام خمینی و خانواده اش در بین ملت ایران بود. عشق به خمینی در کوچه ها و خیابانهای ایران موج می زند و هر انسانی را متاثر می کند.

خمینی در قلب ملت ایران است، همانطور که در قلب مسلمانان جهان جا دارد. و ما افتخار می کنیم که در چنین زمانی در مراسم ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان گذار جمهوری اسلامی در ایران به سر می بریم و از نزدیک شاهد این همه خلوص هستیم.

با شخصیت حضرت امام تا چه حد آشنا هستید و تا چه میزان آثار ایشان را مورد مطالعه قرار داده اید؟

من احساس می کنم امام را آنطور که باید دریافته ام، شناخت من از امام خمینی شناختی است که با عشق به ایشان به دست آورده ام. من اغلب آثار امام را خوانده ام و یا گوش داده ام. امام خمینی شخصیتی بسیار مهم در سطح جهان هستند، و من در مطالعه آثار ایشان و از سخنانشان دریافته ام که آن حضرت ارزش و اهمیت بسیاری را برای زنان قایل هستند. و بازتاب همین دیدگاه است که اکنون در جامعه اسلامی ایران ما شاهد آن هستیم.

ما امروز این حرکت «بیدارباش » انسان را مدیون حرکت رهبری و ایجاد انقلاب اسلامی هستیم. شناخت چنین شخصیتی در این فاصله زمانی کم که از نظر بعد زمان میان ما و اندیشه ایشان گذشته است ساده و راحت نیست، در این باره باید کتابها نوشته و به تاریخ سپرده شود تا بر اساس بنیان و اساس تفکرات آن حضرت در حد یک رخداد تاریخی آنرا مطالعه و بررسی نماییم، اما در حد یک استنباط از واقعه ای که در جهان کنونی روی داده است و ایجاد یک قطب سوم برای تعریف دوباره الهی انسان می توان گفت که در مقام و جایگاه ویژه یک رسول حقیقی برای رهایی انسان کار کرده اند و دیدگاههای ایشان آرمان و سرلوحه است و بسیاری از مسلمین هم اکنون چشم به ایده ها و اندیشه های این مصلح کبیر دارند، و همواره سعی بر آن می کنند تا از سلطه و ظلم پذیری عبور کنند و به نقطه اصلی آزادی اندیشه و تفکر انسانی خود دست یابند، و ما نیز به عنوان معلم و همچنین به عنوان مسلمان هم اکنون به ترویج این اندیشه و پیروی از آرمانهای او حرکت می کنیم و می دانید که چنین اقدامی در کشورهایی که در آن التقاط و تفکرهای غیر الهی حکومت دارد کار مشکلی است. اما انسان بودن و الهی زندگی کردن پشتوانه این مقاومتهاست و امام خمینی مدرس این گونه زندگی است.

موقعیتی که زنان در جامعه اسلامی ایران دارند، موقعیت بسیار شرافتمند و با ارزشی است که در سطح جهان کمیاب و بی نظیر است. زنان مسلمان در ایران، با وجود رعایت پوشش اسلامی دارای فعالیت های وسیع در سطح فرهنگی و اجتماعی و سیاسی هستند و این برای همه جهانیان و برای همه آنان که دم از حقوق بشر می زنند و زن را چون کالایی تبلیغ می کنند، درس عبرت است.

من فکر می کنم، امام خمینی تمام مواردی را که در اسلام دستور داده شده، و امر خداوند متعال بوده است، در کشور اسلامی ایران پیاده کرده است و اینگونه است که امام خمینی کار پیامبران را به اتمام رسانیده است و رسالتش ادامه رسالت امامان است.

من فکر می کنم در حال حاضر کشور ایران آمادگی ظهور امام مهدی (عج) را دارد و کشور اسلامی ایران به عنوان قطب اسلام معاصر در جهان، و قلب تپنده تمام مسلمانان است. ما تا آنجایی که دسترسمان باشد آثار امام خمینی را به زبانهای عربی یا انگلیسی مطالعه می کنیم، اولین کتاب از آثار حضرت امام که منتشر شده است وصیت نامه آن حضرت است (به زبان ترجمه برای مردم ما) این کتاب در بین مردم ما جایگاهی بسیار دارد و مورد توجه قرار گرفته و تاثیر عمیقی ایجاد کرده است. کتابهایی از حضرت امام که به زبان آلبانیایی ترجمه شده راجع به حکومت اسلامی و فقه اسلامی و ولایت فقیه که آنها نیز دست به دست میان مردم می گردد و به عنوان مرجع مورد استفاده قرار می گیرد.

ضمن همه اینها مجله ای هر ماه منتشر می شود به نام ماهنامه «نور» و ما به عنوان خبرنگاران داوطلب با اشتیاق بسیار با این نشریه همکاری می کنیم، و همچنین مطالبی راجع به اهل بیت یا زندگی ائمه و یا در مورد مسائل فقهی و شرعی و اسلامی تهیه کرده و در آن به چاپ می رسانیم، انجام چنین فعالیتهای فرهنگی در راستای تفکر اسلامی به من و سایر دوستان من احساس آرامش و رضایت می دهد.

مطبوعات اگر متعهد و معتقد به آرمان های انسانی باشند می تواند آیینه مسائل روز و رخدادها در سطح جهان باشند. با این همه می بینیم که از این ابزار تا کنون برداشت های غیر انسانی فراوانی شده است. تصویری را که مطبوعات غرب از انقلاب اسلامی ایران ترسیم کرده اند چگونه تحلیل می کنید؟

مطبوعات، همواره به عنوان یک اهرم قوی در دست حکومت های سرمایه داری بوده است. با تاکید فراوانی که غربی ها خصوصا آمریکاییها نسبت به تبلیغات دارند، و با توجه به اینکه مطبوعات غرب همیشه تیزترین سرنیزه ها را بر گلوی آرمانهای انقلاب اسلامی در سطح جهان فشرده اند، می توان به نقش تخریبی مطبوعات غربی علیه آزادی و آزادیخواهی که انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنا نبوده است، پی برد.

به محض اینکه غربیها متوجه شدند انقلاب ایران با تفکر اسلامی ناب و بدون هیچ گونه وابستگی به شرق یا غرب قد علم کرده و در قلب جهانیان حضور یافته است کارآترین تدابیر تبلیغاتی خود را علیه انقلاب اسلامی به کار بستند. اما خوشبختانه از آنجا که حقیقت هیچگاه چهره پنهان نمی دارد و آرمانهای انقلاب اسلامی چون آفتابی بر سرنوشت انسان معاصر تابنده است، هیچ کدام از تلاش های مذبوحانه غرب تاثیر چندانی بر اذهان عمومی ملتها نداشته است. خصوصا با توجه به محبوبیتی که حضرت امام (س) در بین جهانیان داشته است تمام این دسیسه ها رنگ باخت و انقلاب اسلامی همچنان محبوبیت خود را در قلب عموم مسلمین و طالبان حق در جهان داراست. ضمن اینکه اخیرا با توجه به برنامه هایی که از طریق ماهواره توسط تلویزیون پخش شده است ما این سعادت را داشته ایم که مستقیما و به طور ملموس با تصاویری از انقلاب اسلامی ایران آشنا شویم. در یک سخنرانی حضرت امام که از تلویزیون پخش می شد ایشان فرمودند: امروز جنگ ما با دشمنان اسلام جنگ تبلیغاتی است. در همین سخن گرانقدر به اهمیت این موضوع پی می بریم و همین جاست که واقعا من فکر می کنم. وظیفه تمام دولتمردان و سیاستمداران اسلامی است که از اهمیت مطبوعات و تبلیغات در زمینه ترویج کلام خداوند و رشد و گسترش اسلام غافل نمانند، چرا که از آغاز به عنوان یک وظیفه، تبیین و ترویج سخن حق و کلام خداوند بر دوش تک تک ما مسلمانان بوده است و امروزه با توجه به سیستم های جدید تبلیغاتی و رسانه های گروهی این وظیفه بر دوش ما دو چندان می شود.

من در انتهای مطلب به یک موضوع اشاره می کنم و آن این است که به طور کل همه آنها که خدا و کلام خدا را دوست دارند از ایران به خوبی یاد می کنند و همه آنها که خدا را نمی شناسند و با کلام خدا بیگانه اند از ایران به بدی یاد می کنند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان