ماهان شبکه ایرانیان

نقش اذان در تبلیغ

در سال (۱۳۷۴) جهت تبلیغ به جمهوری خودمختار نخجوان عزیمت کردم، مدت زیادی در این جمهوری مشغول تبلیغ اسلام بودم و در این مدت به فضل و لطف الهی موفقیت های زیادی به دست آمد. بعضی از دانش آموزان از نقاط بسیار دور جهت فرا گرفتن قرآن و احکام در کلاسها شرکت می کردند.

در سال (1374) جهت تبلیغ به جمهوری خودمختار نخجوان عزیمت کردم، مدت زیادی در این جمهوری مشغول تبلیغ اسلام بودم و در این مدت به فضل و لطف الهی موفقیت های زیادی به دست آمد. بعضی از دانش آموزان از نقاط بسیار دور جهت فرا گرفتن قرآن و احکام در کلاسها شرکت می کردند.

روزی به یکی از روستاهای دور افتاده شهر «شرور» به نام «تانه نم » رفتیم و با اصرار یکی از اهالی دو شب در خانه او ماندیم. شب اول هنگام غروب بالای بام خانه صاحب خانه که در کنار کوهی قرار گرفته بود و تقریبا به کل روستا اشراف داشت، رفتم و با صدای بلند اذان گفتم. اهالی روستا با شنیدن صدای الله اکبر به سوی ما شتافتند، نگاه های آن ها به سوی من خیره شده بود، بعضی از پیرمردها و پیرزن ها اشک می ریختند. اذان به پایان رسید در حالی که همه منتظر ادمه آن بودند آن ها تازه جان و دل غبار گرفته شان را با آب زلال معرفت الهی و با گلبانگ الله اکبر شست و شو می دادند و دل های زنگار زده خویش را که یک عمر در ضلالت و گمراهی و بی دینی و آلودگی سپری شده بود پاک می کردند. با آوای دلنشین لا اله الله همه اندوهها و غصه هایی که در غربت تنهایی اسلام و قرآن خورده بودند از دل بیرون می راندند و با نثار اشک شوق حسرت دوران گذشته را می خوردند.

آن ها می گفتند: ای رفیق ایرانی! تو ما را به گذشته بسیار پر افتخارمان بازگرداندی و ما را به یاد اجداد و آباء پاک و مسلمان خویش انداختی. خواهش ما این است که دوباره اذان بگویی و جان های بی رمق ما را جانی دوباره ببخشی و فضای روستای قدیمی ما را به عطر دل انگیز اذان و ذکر خدا معطر سازی و جوان های ما را با گذشته پر افتخارمان آشنا سازی.

دوباره اذان شروع می شود کلماتی که برای اکثریت آن ها تازگی دارد و آن ها در عمرشان این کلمات را نشنیده اند. فقط عده ای پیرمرد و پیرزن این کلمات را می شناسند. اذان گفته شد و جمعیت حاضر تحت تاثیر شدید معنویت اذان قرار گرفتند به طوری که عده ای اشک می ریختند و عده ای مات و مبهود شده بودند و زمینه برای سخنرانی پدید آمد و با ایراد سخنرانی به لطف و فضل الهی جمعیت حاضر تحت تاثیر شدید قرار گرفتند به حدی که خواهش کردند که حداقل هفته ای یک بار به این روستا جهت انجام سخنرانی و آموزش احکام سفر کنم. بنده هم موافقت کردم و الحمد الله بفضل الهی آن روستا در حال از لحاظ مبلغ غنی شده است و وضعیت فرهنگیشان نسبت به جاهای دیگر بهتر است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان