ماهان شبکه ایرانیان

میرزا مسیح مجتهد

دوران کودکی و تحصیلات

در سال 1193 ق . قاضی سعید استر آبادی فرزند ملا آقا بابا صاحب فرزندی شد که وی را ((مسیح )) نام نهاد. مسیح نوباوه در خانه ای دیده به جهان گشود که نهر جوشان دانش و تقوا در آن جاری و سایه همت و تلاشی خستگی ناپذیر در پی گسترش اندیشه های اسلامی بر آن حاکم بود. وی تحت عنایت ویژه پدری فاضل و تربیت مادری مومن و پاک سرشت ، نشو و نما یافت و از اوان کودکی با نغمه توحید آشنا شد.
از هفت سالگی تمرینهای دینی و آموزش حکمت برای این فرزند صالح در نظر گرفته و در همین دوران به خواندن نماز فرا خوانده شد تا این فریضه دینی بنیانهای عقیدتی را در روان وی سامان دهد. برنامه های تربیتی که به هنگام پرورش وی دنبال می شد موجب گردید که مسیح نوجوان اندیشمند خویش را در چشمه ارزشها شستشو دهد و از نور معنویت بهره مند شود. وی که از همان دوران کودکی بر اثر این شیوه تربیتی به مکارم و فضایل علاقه مند شده بود پس از آنکه از محضر پدر فاضل و وارسته خویش خوشه هایی از خرمن دانش برچید با ارشاد پدر به مدرسه علوم دینی زادگاهش استر آباد پا نهاد و مقدمات دروس حوزوی را با شوق زیاد و استعداد شگفت آموخت . پس از آن بار سفر بست و برای تکمیل آموخته هایش خانواده را به قصد قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س ) رحل اقامت افکند.
حوزه درسی فقیه نامدار و دانشور پرآوازه جهان تشیع ، میرزای قمی بسان چشمه ای جوشان این تشنه معرفت را به سوی خویش جذب کرد و میرزا مسیح در طول سالهای اقامت خویش در قم از این استوانه فقاهت در رشته های فقه ، اصول ، حدیث ، درایه و رجال بهره برد و در اندک مدتی جزو شاگردان برجسته میرزای قمی قلمداد گردید. میرزا مسیح به استفاضه از دانش استادش اشاره کرده ، در آثار خود از او به عنوان ((استاد ما)) و القابی نظیر آن یاد می کند. (1) یاد شده پس از پی گرفتن تحصیل در فقه تا مرز اجتهاد، تهران را به عنوان محل سکونت خویش برگزید و به ((مجتهد تهرانی )) اشتهار یافت . (توضیح آنکه از سایر اساتید میرزا مسیح اطلاعی در دست نیست .)

شاگردان

میرزا مسیح در تهران علاوه بر آنکه در مقام مرجع تقلید و مجتهدی پرآوازه به امور شرعی و اجتماعی مردم مشغول بود از پرورش شاگردان غافل نبود و حوزه درسش پررونق بوده است . با اینهمه از زندگی شاگردانی که در تهران محضر این فقیه وارسته را درک کرده اند اطلاعی نداریم و متاسفانه شرح حال نگاران در این مورد نوشته ای که بتوان به آن استناد نمود، نیاورده اند. لیکن در حوزه درسی که با تلاش او در جوار بارگاه هشتمین فروغ امامت حضرت علی بن موسی الرضا(ع ) تشکیل شد افرادی حضور داشتند که به زندگی برخی از آنها اشاره می شود.
1- حاج میرزا نصرالله مشهدی (تربتی ) (متوفی 1298 ق ):
وی مراتب فقه و حکمت را در خدمت حاج سید محمد حائری ، حاج میرزا مسیح و ملا هادی سبزواری تکمیل کرد. (2) نامبرده در علوم نقلی و عقلی و نیز ادبیات عرب نامور بوده و مردم خراسان او را به عنوان مرجعیت فتاوا و احکام فقهی پذیرفته بودند. از آثارش کتاب طهارت ، کتاب بیع و حواشی متفرقه بر کتاب قوانین و کتاب فصول و جواب سئوالات فقهی را می توان برشمرد. (3)
2- حاج میرزا احمد ساوجی (متوفی 1305 ق ):
نامبرده از مشاهیر علما و مشایخ فقهای عصر خویش بود و در خدمت استاد اخلاق حاج ملا احمد نراقی مولف کتاب شریف معراج السعاده پاره ای از علوم دینی را آموخت و نزد میرزا مسیح کسب فقه و اصول را پی گرفت . (4)
3- مولانا عبدالرحمن شیخ الاسلام (متوفی 1290 ق ):
یاد شده شیخ الاسلام مشهد و مدرس آستان مقدس رضوی بوده است که علوم عقلی و ریاضی را نزد پدرش عبدالوهاب شیخ الاسلام فرا گرفت و موقعی که حاج میرزا مسیح به مشهد مقدس آمد محضرش را درک کرد و فقه و اصول را نزد وی تکمیل و تحصیل نمود و از آن پس خود به افاضه علوم عقلی و نقلی و نشر احکام شرعی ، اوقات می گذرانید.(5)
از افتخارات بزرگی که نصیب میرزا مسیح مجتهد شد، این بود که به رغم اختلافات و فشار ناشی از سلطنت سلسله قاجار و دخالت بیگانگان در امور کشور و نیز اوضاع پریشان و آشفته آن روز، با شخصیتها و دانشوران نامداری معاصر بود که هر یک پرتوافشان محافل علمی بوده اند. سید محمد باقر شفتی بید آبادی عالم فقیه و جامع علوم نقلی و عقلی ، عالم ربانی شیخ ابراهیم کرباسی و سید صدرالدین عاملی از جمله معاصران میرزا مسیح اند. سید صدر الدین عاملی یاد شده در سالی که میرزا مسیح رحلت کرد (سال 1263) دار فانی را وداع گفت و در همان حجره ای دفن گردید که میرزا مسیح در آنجا به خاک سپرده شده است . (6)

چشمه اندیشه

میرزا مسیح که انسانی وارسته ، زهد پیشه و ساده زیست بود در نخستین روزهای ورود به تهران تنها به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع شهر اکتفا کرد و در ضمن آن به نشر احکام دین و پاسخگویی به مشکلات فقهی مردم پرداخت . وی اوضاع محرومان را مورد بررسی قرار می داد، در حل گرفتاریهای شیعیان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در حد توان جامعه مسلمین را مراقبت و نظارت می کرد و اگر در جایی خلاف یا رفتار ناروایی می دید و یا متوجه می شد که احکام اسلامی نادیده انگاشته می شود چون تندر می غرید و با حرکتی مدیرانه به مقابله و اصلاح آن می پرداخت و از این طریق فرهنگ جامعه را تصحیح می نمود.
وی علاوه بر تسلط کامل بر اصول و قواعد کلی فقه و منابع دینی ، وضع موجود و حدود موضوعات و زمینه ها را می شناخت و مقتضیات زمان و مکان از نظرش دور نبود. چنین ویژگی افزون بر خوشخویی ، صیانت نفس و تواضع وی موجب گردید تا مومنان چون پروانه بر گردش جمع شده ، از محضرش استفاده کنند رفته رفته در پی اصرار گروهی از طالبان و شیفتگان علوم دینی حوزه درسی تشکیل داد و در اثر تقاضای فراوان مردم رساله علمیه خود را انتشار داد و بسیاری از مردم تهران و حتی ساکنان نقاط شمالی و غرب کشور ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش شناختند. پس از مدتی اعتبار علمی و اجتماعی ، نفوذ اخلاق و رفتارش در قلوب مردم چنان بود که به عنوان بارزترین و ارجمندترین مجتهد تهران شناخته شد و ایشان رساله ای برای استفاده عموم مقلدان به رشت تحریر درآورد که از لحاظ استحکام مضامین ، کاوشهای علمی و استناد به منابع روایی و کتب فقها و محدثان گذشته در خور توجه صاحبان فضل است . البته گویا میرزا مسیح نخست رساله ای درباره احکام فقهی نوشته و سپس آن را تغییر داده و با مسائل جدیدتر تنظیم کرده است . (7) علاوه بر رساله یاد شده میرزا مسیح در طول مدت هفتاد سال عمر با برکت خود آثار متعددی در فقه و اصول تالیف نمود که عبارتند از:
1. قواعد الاصولیه
2. کشف النقاب فی شرح لمعه الدمشقیه . (تصویری از نسخه خطی آن در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران مضبوط است .)
3. شرح کتاب المعاطاه : که متضمن کتاب الصلح و الاجاره و الوکاله است .
4. شرح قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام . این شرح در بردارنده بخش طهارت و برخی از مباحث و موضوعات فقهی است . نسخه ای از این کتاب در نزد نواده او میرزا عبدالله مجتهد تهرانی بوده است . (8)
5. شرح مختصر النافع : نسخه خطی این کتاب در 110 صفحه به صورت عکسی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می شود. مطالب آن از کتاب تجارت آغاز می گردد.
6. رساله فی احکام النیایه و جواب الاسئله الفقهیه : این کتاب رساله استدلالی گران سنگی است که در خصوص احکام فقهی بحث کرده و در جواب سئوالهایی نوشته شده که سئوال کنندگان آن مشخص نیستند.
در بخشی از این کتاب میرزا مسیح به ایام سخت تبعید خود در عتبات عالیات اشاره کرده است و تاریخ بیستم شوال 1248 ق در پاسخ یکی از مسائل فقهی دیده می شود.(9)
7. رساله علمیه ((المصباح لطریق الفلاح )): نسخه ای از این رساله با چاپ سنگی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می شود.
8. المصباح : کتابی است به زبان عربی در خصوص مسائل فقهی که در سال 1262 ق در تهران چاپ سنگی شده است . (10)

قیام مردم تهران به رهبری میرزا مسیح

در روزگاری که میرزا مسیح مشغول آگاهی بخشیدن به مردم در امور شرعی و اجتماعی بود به موجب بی کفایتی و سستی دربار و اختلاف شاهزادگان و عیاشی فتحعلی شاه قاجار و نیز به سبب ویژگیهای جغرافیایی و اقتصاد، ایران به پهنه ریاست بازی جهانی کشیده شد و آلت دست توسعه طلبی ، غارت ، تجاوز و تهاجم بیگانگان گردید. میرزا مسیح که نیرنگها و دسیسه های قوای سلطه طلب واقف بود، با بیانات افشاگرانه خویش مردم را نسبت به سیاستهای حیله گرانه متجاوزان آگاه می ساخت و از اینکه سیاستمداران قاجار در غفلت و بی خبری و عیاشی به سر می بردند بسیار نگران بود. روسها از ضعف و نابسامانی و اختلاف شاهزادگان ایران سوءاستفاده کرده ، در تجاوزات پی در پی خود بخشهایی از ایران را به قلمرو خود افزودند و معاهده های ننگینی را به کشور ایران تحمیل کردند. از جمله آنها معاهده ننگین ترکمانچای است که در پنجم شعبان 1243 بین ایران و روس بسته شد و چون زنجیر گرانی برای مدت تقریبا یک قرن سیاست و اقتصاد ایران را خدشه دار کرد و آثار نکبت بار فرهنگی و نظامی فراوانی به بار آورد. (11) در تحمیل غرامت سنگین ناشی از جنگ با ایران ، الکساندر گریبایدوف نقش موثری داشت . (12) او با رفتار سراسر نخوت و پرتکبری که داشت ماموریت یافت که به عنوان وزیر مختار به ایران آمده ، ماده سیزدهم عهدنامه ترکمنچای را که با اصرار خود در آن گنجانیده بود، عملی سازد. یادآور می شود که بر طبق این برنامه باید همه کسانی که از دو سو در جنگ اسیر شده اند - خواه از نبرد اخیر و جنگهای سابق - به فاصله چهار ماه باز پس گردانده شوند. (13) گریبایدوف که در تاریخ یکشنبه 5 رجب 1244 ق . برای استرداد اسراء و دریافت غرامت به ایران آمد می خواست به ضرب و زور و از سر غرور و جاه طلبی هر چه سریع تر کار خود را انجام دهد به همین بهانه به تحقیر و توهین مردم پرداخت و نسبت به شیعیان و علمای دینی رفتار بدی از خود بروز داد. او بدون اینکه لحظه ای در فرجام کار خویش اندیشه کند با گستاخی تمام به بهانه جستجوی گرجیان و روسهای پناهنده ، به حریم خانه های مسلمین تجاوز کرد و در پی تعقیب زنان گرجی برآمد، غافل از آنکه بسیاری از این زنان در زمان آغا محمد خان قاجار به ایران آورده شده و در پی حقانیت اسلام و تشیع و موقعیت مذهبی جامعه ایران مسلمان شده و ازدواج کرده و صاحب چندین فرزند شده بودند. (14) حاج میرزا حسن حسینی فسایی می نویسد:... (گریبایدوف ) اسرای گرجستان و ارمنستان را که از زمان قدیم در حرمسرای دولت ارباب شوکت صاحب اولاد بودند از فرط غرور مطالبه می نمود.(15)
جهانگیر میرزا هم در تاریخ خود آورده است که گریبایدوف زنان اهل اسلام را به زور و با حالتی توام با ضرب و جرح به خانه خود برده ، شبها نگهداری می کرد، که این اعمال او در نظر اهل اسلام ناپسند آمد.(16)
از این بدتر آنکه زنان را در داخل سفارت وادار کردند تا از مذهب خود دست برداشته ، اسلام را ترک کنند ولی آنان که از روی انگیزه های دینی و علاقه درونی ، مذهب تشیع را برای خود برگزیده بودند با این تقاضا بشدت مخالفت ورزیدند و به وسیله ذکر دعا و خواندن قرآن آن هم با صدای بلند و به صورت جمعی تنفر خویش را از سفیر و همراهان اعلام داشته ، کوشیدند فریاد استغاثه خود را به گوش علمای شهر برسانند. (17)
حوادث اسفناکی که از سوی گریبایدوف و همکاران وی روی داد و ضمن آن اهالی مومن تهرانی تحت فشارهای سخت قرار گرفتند از نظر علمای ایران خصوصا مجتهد ژرف اندیش و فقیه وارسته ، میرزا مسیح تهرانی دور نبود و سکوت کارگزاران دربار قاجار نسبت به این وقایع اسف انگیز او را بشدت عصبانی نمود و به موجب بیانات افشاگرانه او و دیگر علمای مقیم تهران ، شهر یکپارچه جوش و خروش گردید و حمیت مذهبی و تعصب دینی زمینه های اقتدار شایان تحسینی را به وجود آورد. مردم و روحانیان با همبستگی بی نظیر، برای سوزانیدن ریشه این تجاوز آماده شدند و علما وظیفه خود دیدند که از شرف دینی در مقابل آن شقاوت پیشگان دفاع کنند. طبیعی بود که مردم به سراغ مجتهدی می روند که پیشتر با سخنان خردمندانه خود مخالفت خویش را با تجاوز و سلطه اعلام کرده بود و او کسی غیر از میرزا مسیح نبود. وی که نمونه کاملی از مراجع عامل ، عالیقدر و زاهد بود موفق شد شکوه مذهب تشیع را به استکبار نشان دهد و غبار شرم و درماندگی از رخسار مردم شکست خورده ایران بزداید.
حامد الگار می نویسد: مقابله ای که بین مردم به رهبری میرزا مسیح و سفارت روس به وقوع پیوست حالتی از جنگ و ستیز با دربار قاجار را به همراه داشت زیرا حکومت بیش از پیش در معرض اتهام ، خیانت و همکاری با قدرتهای بیگانه بود.(18)
سرانجام روز حادثه فرا رسید و مردم مسلمان تهران با هدایت علمای شیعه و فتوای میرزا مسیح مجتهد در روز ششم شعبان 1244 ق . در مسجد جامع شهر اجتماع کردند و از این کانون توحید و تقوا به سوی لانه فساد گریبایدوف روانه شدند تا حکم اسلام و فتوای میرزا مسیح را مبنی بر آزاد نمودن زنان مومن از دست سفیر شقی و بدرفتار، به اجرا درآوردند. هدف میرزا مسیح در این ماجرای شکوهمند تنها موضوع چند زن گرجی و مشابه آن نبود بلکه مساله اصلی بقای اسلام بود و نفی هر گونه سلطه و تجاوز. هنگامی که گروهی از شیعیان در منزل خویش آسایش ندارند و کارگزاران قاجار هم ذلیلانه به چنین آشفتگی تن داده اند برای روحانی برجسته ای چون میرزا مسیح تکلیفی بالاتر از این قیام وجود ندارد.
جمعیتی که به فرمان میرزا مسیح از مسجد جامع به سوی سفارت روس حرکت کرد در آغاز بیش از هزار نفر نبود ولی وقتی به در سفارت رسیدند رقم آنان به صد هزار نفر بالغ گردید. آنان با خشم و هیجان ، خواسته بر حق و منطقی خود را مبنی بر آزاد سازی زنان مطرح کردند اما گریبایدوف به جای بردباری در مقابل مسلمانان خروشان دستور داد تا به وسیله تیراندازی جواب آنها را بدهند. بر اثر این تیراندازی نوجوان 14 ساله ای که بین جمعیت بود به شهادت رسید! مردم خشمگین جسد او را به مسجدی در آن حوالی برده ، بر سر نعشش به سوگواری پرداختند و برای گرفتن انتقام به سوی سفارت یورش بردند و با هجوم دسته جمعی در سفارت را باز کردند و با افراد سفارت درگیر شدند. بر اثر این نبرد خونین که در یک طرف گروهی مهاجم و مسلح و در سوی دیگر عده ای مسلمان معتقد بودند 80 نفر از مردم در راه دفاع از حق و ایستادگی در مقابل تجاوز و اجرای حکم اسلامی و عملی ساختن فتوای مجتهدی مبارز به شهادت رسیدند و 38 نفر از ساکنان سفارت کشته شدند که در بین آنان جنازه گریبایدوف دیده می شد.(19)
دولت روسیه در همین ایام بر سر مساله اداره سرزمینهای تصرف شده عثمانی در بالکان و حقوق مسیحیان یونان با قوای عثمانی در حال نبرد بود و چون در قیام مردم علیه سفارت روس تنها ((مالتسف )) دبیر اول سفارت از گزند حادثه جان سالم بدر برده و رفتار تحریک آمیز گریبایدوف را در دربار روس روشن کرده بود، از این نظر مصلحت ندید در این خصوص پافشاری نموده ، درگیری تازه ایجاد نماید. از همین رو بر آن شدند که روش ملایم تری در پیش بگیرند. البته از سوی تزار روس درخواست شده بود که رهبر قیام (میرزا مسیح ) دستگیر و تبعید شود که متاسفانه دربار تصمیم تبعید میرزا مسیح گرفت . وقتی خبر تبعید میرزا مسیح در تهران پیچید بار دیگر توفانی از خشم مردم برانگیخته شد.
تظاهرات وسیعی صورت گرفت و موج انسانها از معابر و خیابانها به راه افتادند و مخالفت خود را با این برنامه اعلام کردند. مزدوران قاجاریه به جای عملی ساختن خواسته مردم ، به حملات وحشیانه ای علیه آنان پرداخته ، به ضرب و جرح مسلمانان اقدام کردند. سرانجام در هشتم صفر 1245 ق . میرزا مسیح را به مسجد شاه (مسجد امام خمینی کنونی ) در تهران آوردند و وی را مجبور ساختند تا در انظار عمومی با مریدان و خانواده خود وداع کند، اما به دلیل خشم و اعتراض اهالی تهران در آن روز موفق نشدند میرزا مسیح را به تبعید بفرستند و این ماجرا چند روزی به تعویق افتاد و در روز بیستم صفر 1245 ق این مجتهد خیراندیش شهر تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. وی در یکی از آثار خود به ماجراهای سخت و سراسر رنج دوران تبعید اشاره دارد.

به سوی خدا

بارقه معنوی بارگاه مقدس حضرت امام حسین علیه السلام و انوار ملکوتی مرقد مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف چنان آرامش و اطمینان خاطری را برای میرزا مسیح فراهم ساخت که در پرتو آن توانست تحقیقات علمی خود را گسترش داده ، آثاری نیک را به انجام رساند. ولی ضعف بینایی و روی آوردن امراض و تشنجات و ناامنی حاکم بر عراق سبب شد که وی مدتی پس از این در بستر بیماری افتد و سرانجام در سال 1263 هجری دار فانی را وداع گوید و به سوی سرای باقی بشتابد.
آری ! میرزا مسیح مظلومانه دور از یاران سالهای گذشته اش ، اما در کنار دیگر یاورانی آسمانی جان سپرد و فقیه بلند آوازه شیخ محمد حسن نجفی مولف کتاب جواهرالکلام و تنی چند از علمای مشهور نجف بر پیکرش نماز گزاردند و آن مرحوم را با شکوه خاصی در یکی از حجره های طرف بالا سر صحن حضرت امیرالمومنین علیه السلام دفن کردند.(20)

پینوشتها:

1-ر. ک : مکارم الاثار، محمد علی معلم حبیب آبادی ، ج 5، ص 170، تاریخ علمای خراسان ، میرزا عبدالرحمن ، ص 208.
2-چهل سال تاریخ ایران ، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر کتاب الماثر المآثر و الاثار، ج 1، ص 210.
3-تاریخ علمای خراسان .
4-چهل سال تاریخ ایران ، ج 1، ص 220.
5-تاریخ علمای خراسان ، ص 85، 86، 114.
6-روضات الجنات ، خوانساری ، ج 4، ص 128 و 129. فوائد الرضویه ، حاج شیخ عباس قمی ، ص 214 و 215. بیان المفاخر، سید مصلح الدین مهدوی ، ج 1، ص 241.
7-استر آباد نامه ، به کوشش مسیح ذبیحی ، ص 175.
8-الذریعه الی تصانیف الشیعه ، شیخ آقا بزرگ تهرانی ، ج 14، ص 22 و 23.
9-مجله یاد، شماره 29 و 30، مقاله سیره صالحان ، ص 209 و 210.
10-مولفین کتب فارسی و عربی ، خان بابا مشار، ج 6، ص 191.
11-تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران ، سعید نفیسی ، ج 2، 179 - 189، عصر بی خبری یا تاریخ امتیازات ایران ، ابراهیم تیموری ، ص 239.
12-همان ماخذ، ج 2، ص 177.
13-تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران ، علی اکبر بینا، ص 250.
14-ایران و جهان از قاجاریه تا پایان عهدنامه ناصری ، عبدالحسین نوایی ، ج 2، ص 272.
15-فارسنامه ناصری ، حاج میرزا حسن حسینی فسایی ، تصحیح و تحشیه منصور رستگار فسایی ، ج 2، ص 737.
16-تاریخ نو، جهانگیر میرزا، ص 121.
17-ناسخ التواریخ ، جزوء دوم ، سلاطین قاجاریه ، ص 27.
18-نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت ، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم سری ، ص 143.
19-تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال 1858 میلادی ، آگرانتوسکی و... ترجمه کیخسرو کشاورز،
ص 237.
20-تاریخ علمای خراسان ، ص 208 و 209.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان