ابوالقاسم اسماعیل بن عباد فرزند عباس ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق . در اصفهان دیده به جهان گشود. (1)
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عباس رسیده بود که مردم او را ((شیخ امین )) می گفتند.
پدر صاحب و همسرش نهایت کوشش خود را در تربیت فرزند خود به کار بستند. اولین استاد صاحب پدرش ((عباد)) بود که علاوه بر ایفای پدری استادی مهربان و دلسوز برای وی به حساب می آمد. ((صاحب )) پس از فراگیری مقدمات به تحصیل فقه ، حدیث ، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت .
پس از چندی که او را از اساتید و بزرگان اصفهان بی نیاز دید به ((ری )) که از مراکز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس ((ابن عمید)) وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست و ابن عمید توانایی ((صاحب )) در انشای متون ادبی را مشاهده کرد. و او را از نویسندگانی مقام وزارت قرار داد. کاردانی و توانایی صاحب در انجام این وزارت قرار داد. کاردانی و توانایی صاحب در انجام این امور، راه پیشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکن الدوله ، فرزندش مؤ یدالدوله را به مقام دبیری او و نویسندگی وی به زادگاهش اصفهان بازگشت . (2)
نگاهی به آل بویه
این خاندان شیعی از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه ای از تاریخ این کشور (320)بر مناطق وسیعی از ایران حمرانی می کردند.
در عصر آل بویه بسیاری از محدودیتها و سختیهایی که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت ، شهادت به ولایت حضرت علی علیه السلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنی کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبی شیعیان ، از خدمات این خاندان به اسلام است .
معزالدوله - از پادشاهان آل بویه - مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود.به فرمان وی در دهه اول محرم بازارهای بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزاداری می پرداختند.
بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشن های باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین علیهم السلام و تبلیغ و نقل فضیلتهای امامان شیعه علیهم از خدمات این خاندان است .تجدید بنای مرقد مظهر حضرت علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان ، در شمار فعالیتهای آل بویه است .
در سال 347 ق . صاحب به همراه مؤ ید الدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت . او در این شهر که مهترین پایگاه علوم اسلامی در آن عهد بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت . وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی ، قاضی ابوالسائب ، ابوبکر احمد بن کامل ، مهلبی وزیر خلیفه ، ابوبکر زکریا محیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و بهره های فروان از آنها برد (3)
در سال 366 ق . مؤ ید الدوله ، حاکم اصفهان صاحب را که 13 سال نویسندگی او را بر عهده داشت ،به وزارت برگزیده ، صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت . رفته رفته نام او به دانش پروری اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.
در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی ، ابوعبدالله خطیب اسکافی ،ابن فورک اصفهانی ، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی ، محدث معروف و برخی دیگر.
او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج می کرد.در این راه سعی وافر مبذول می داشت . او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره می کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب می آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فروانی حاضر می شدند. ابوالندی محمد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است .(4)
پس از مرگ رکن الدولة در سال 366 ق .مؤ ید الدولة فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهده دار شد. او پس از مدتی وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ((ابن عمید)) را که جوانی کم تجربه ولی مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤ یدالدولة که به فضایل و نیکیهای صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و تواناییهای وی را در کشور داری و اداره امور مشاهده کرده بود پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل به وی عطا کرد به گونه ای که صاحب می توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته می دانست تصرف کند و در همه مسائل رای خویش را به کار بندد. صاحب نیز در گسترش عدل و آیین های نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم ، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند ((اصفهان )) برقرار ساخت .(5)
صاحب در سال 370 ق . نزاع میان مویدالدولة و عضدالدولة را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدولة و مؤ یدالدولة بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی که در سال 371 ق . رخ داد. پس از وفات مویدالدولة ، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخر الدولة رسید. عظمت و شان والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت . ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدولة نیز به احتیاط با او برخورد کرده ، چندان جرات مزاح با او را نداشت .
در دوران حکومت فخرالدولة ، صاحب با پیگیری فراوان توانست خلفت حکومتی و القاب و پرچم خلیفه عباسی را به دست آورد. او همچنین توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدولة بیفزاید و فتنه هایی را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.
مذهب صاحب
بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کرده اند. سید بن طاووس ، شیخ صدوق ، علامه مجلسی ، شیخ حر عاملی ، شیخ بهایی ، شیخ آقا بزرگ طهرانی ، شیخ عباس قمی ، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جمله اند. جز تصریح بزرگان ، دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین علیه السلام بهترین شاهد بر این شخصیت بزرگ است (6) به نمونه ذیل دقت کنید:
ابا حسن لو کان حبک مدخلی
جهنم ، ان الفوز عند جحیمها
فکیف یخاف النار من هو مؤ من
باءن امیرالمؤ منین قسیمها
- ابا حسن ای امام همام اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جحیم رستگاری مرا در پی خواهد داشت .
- آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسی دارد؟
اخلاق و سیره صاحب
تحقیق در احوال و آثار بزرگان و نوابغ علم و ادب و بررسی سجایا و ملکات اخلاقی آنها، نقش بسزایی در شناساندن آنان ایفا می کند.
بررسی کتب و مدارک مربوط به احوال و شرح زندگی صاحب نشانگر آن است که وی از مجلسی نیکو بهره داشته و به پشتوانه اخلاق پسندیده خود بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود.
کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب می باشد و حکایات بسیار در این باره از وی نقل شده است . او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی می داشت . صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض ، فراست ، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را می توان در صاحب یافت . (7)
سیاست و روش کشورداری
هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام ، بدعتهای ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت .
او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانیها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار می داد؛ که می توان از رونق یافتن شهرهای قزوین ، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت . نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است می گوید: ((نزد صاحب چیزی گزیده تر از تصنیفی در اخبار شهر قم اهل آن نیافتم .))(8)
صاحب در دوران .وزارت خود اقتصاد کشور مردم را رونق بخشید و دارایی خزانه دولت را به مرتبه ای عالی رساند.او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار می داد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمی سپرد. و هر زمان آگاه می شد که فردی شایسته و کاردان بیکار می باشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، می گرفت و به او واگذار می کرد. (9)
علم آموزی و دانش گستری صاحب
صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات دمی از علم آموزی دانش گستری غفلت نورزید. صاحب کوشش در آموختن ، محدود به زمان معین نبود به گونه ای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان ، بغداد و ری و چه مسافرت همیشه با برخی از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتی در ماءموریتهای نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو می داد.
فراهم آوردن زمینه های گسترش علم در میان عموم مردم از سیاستهای مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب می دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده ، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند.
صاحب به تاءلیفات اهل قلم عنایت توجه ویژه داشت هرگاه از تاءلیفات کتابی جدید آگاهی می یافت با سعی و کوشش فراوان نسخه ای از آن فراهم می کرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار می داد. او در نتیجه تلاش فراوان توانست کتابخانه ای عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب ، بیشتر آثار و تاءلیفات علمی آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد را آن گنجینه ارزشمند استفاده می بردند .((مقدسی )) جغرافی دان پر آوازه و مشهور قرن چهارم ، یکی از کسانی است که به تصریح خودش استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است . فهرست نام کتابهای موجود در کتابخانه مذکور حاوی ده جلد و برای کتابها به تعدادی زیاد شتر نیاز بود. به گفته برخی مدارک میزان کتابهای موجود در قرن دهم میلادی مقارن بوده است برابر مجموع کتابهای موجود در کتابخانه های اروپا برآورده شده است .
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی می داشت و از احترام به آنان کوچک ترین مضایقه ای نمی کرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده ، و در شمارش همراهان او در می آمدند و برخی دیگر با نامه نگاری به وی اظهار ارادت می کردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران . سید رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است .
ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد می فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد.
برخی از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
1 - ابوالقاسم زعفرانی 2 - ابوالقاسم بن اءبی العلاء 3 - ابوالعباس ضبی 4 - ابوسعید رستمی 5 - ابودلف خزرجی 6 - ابومحمدخان اصفهانی 7 - بدیع الزمان همدانی و بسیاری دیگر(10) یاقوت در معجم الاءدباء می گوید: صاحب بن عباد از پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفته اند.
او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار می داد و هر سال با کاروان حجاج برای هر یک به فراخور شاءنش هدایایی می فرستاد.
حکایت و وقایع متعدد از روابط نیک صاحب بن عباد و بزرگان معاصرش در مدارک و مآخذ نقل شده که حاکی از بزرگواری و ستایش معاصران او نسبت به صاحب بن عباد می باشد. در یکی از این وقایع هلال بن هارون صایی حرانی نویسنده نامی عصر خود که نزدیک به نود سال در خدمت خلفا و وزرا متصدی دیوان رسائل بود و شعرای عراق او را همچون رؤ سا مدح می گفتند، در نامه ای که خطاب به صاحب نوشته است می گوید: ((هنگامی که صحیفه ای را در دستان آورنده آن گذارم ، بر آن نامه بوسه زدم زیرا می دانستم که پس از وصول ، چشمان مبارک تو بر آن خواهد افتاد.))
مطالبی نیز در توصیف اهمیت جلسات صاحب با ادبا بزرگان می گوید:
((در این گونه مجالس ثمرات عقول و افکار و ذوقهای مختلف بر صاحب عرضه می شد و از نتایج این اجتماعات بود که سخن صاحب در فصاحت و بلاغت به مرز سحر رسید و داخل در حد اعجاز گردید و نظم نثرش چون خورشید در همه آفاق پرتو افکن شد و شرق غرب را فرا گرفت .))(11)
الف - مقام علمی صاحب
پشتکار و شوق به یادگیری علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونه ای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید.
صاحب در دانشهای چون علوم قرآن و تفسیر حدیث ، کلام ، لغت ، نحو، عروض ، نقد ادبی ، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت .(12)
الف - تاءلیفات
آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است :
1 - کتاب الادبانه (در علم کلام ) 2 - الاقناع (در کلام عروض ) 3 - الامثال السائره (در علوم ادبی ) 4 - التذکرة (در کلام و اصول دین ) 5- دیوان اشعار 6 - رسائل صاحب (مباحث اخلاقی ، اعتقادی و اجتماعی ) 7 - رساله ای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 8 - رساله ای در علم طب 9- عنوان المعارف 10 - الفراق بین الضاد و الظاء 12 - المحیط (در علم لغت ) 13 - المنظومة الفریدة .
مؤ لفاتی که تمامی آنها در دست نیست عبارت اند از: 14 - الاءنوار 15 - الروزنامجة 20 - الامامة 21 - تاریخ الملک و اختلاف الدول 24 - الحجر 25 - الزیدیة 26 - الشواهد 27 - الفصول المهذبة للقول 28 - القضاء و القدر 29 - الوزراء 30 - الوقف و الابتداء 31 - الکافی فی الترسل و برخی دیگر.(13)
ب - اساتید صاحب
از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست . رخی از اساتید مهم وی عبارت اند از: 1 - عباد(پدر او) 2 - ابن عمید 3 - ابن فارس 4 - ابوالفضل عباس بن محمد نحوی مشهور به صدام 5 - ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافی 6 - ابوبکر محمد بن یعقوب -7 قاضی ابوبکر احمد بن کامل 8 - ابوزکریا یحیی بن عدی 9 - ابوعمر صباغ (14)
شاگردان صاحب
اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است :
1 - شیخ عبدالقاهر جرجانی 2 -ابوبکر بن مقری 3 - قاضی ابوطیب طبری 4 - ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوی شافعی 5 - ابوبکر علی ذکوانی . (15)
ج - کتابهایی که به نام صاحب نوشته شده و به او هدیه گردید.
1 - عیون اخبار الرضا علیه السلام : از شیخ جلیل و فقیه عالی مقام صدوق رحمه الله علیه
2 - کتاب رجال ، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق
3 - تاریخ قم ، از حسن بن محمد قمی
4 - لطایف المعارف ، از ثعالبی (ادیب مشهور)
5 - الصاحبی ، از ابن فارس
6 - تهذیب ، از قاضی عبدالعزیز جرجانی
7 - الحجر، از ابوجعفر احمد بن اءبی سلیمان .(16)
سروده های صاحب
صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح ، رثاء،هذل ، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است . او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی علیه السلام و در بیان مقام والای آنان سروده است . صاحب در مدح امیرالمؤ منین علیه السلام 27 قصیده سروده که در هر یک از قصیده ها یکی از حروف به کار نرفته است . (صنعت حذف ) قصیده بیست و هشتم که از حرف و او خالی بود ناتمام ماند.ابن شهر آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بوده اند.
برخی از سروده های او از این قرار است :
حب علی بن ابیطالب
هوالذی یهدی الی الجنه
ان کان تفضیلی له بدعة
فلعنة الله علی السنة
- دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام که راهبر همگان به سوی بهشت است .
- اگر ترجیح او بر صحابه ، بدعت به شمار می آید و خلافت سنت است پس نفرین خدای بر سنت باد.
و نیز می سراید:
ناصب قال لی : معاویة خا
لک خیر الاعمال و الاخوال
فهو خال للمؤ منین جمیعا
قلت خال لکن من الخیر خال
- بدکیشی به من گفت : معاویه دایی تو است ، بهترین عموها و دایی ها.
- و ادامه داد که در واقع معاویه خالوی همه مؤ منان است !گفتم آری او ((خال ) می باشد ولی بدین معنا که خالی از خیر است .(17)
نثر صاحب
صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشاءت صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک می دانست .صاحب نوشته های
خود را به آیات قرآن ، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعرای مشهور مزین می ساخت . جمله ایها القاضی بقم قد غزلناک فقهم (18)
ای قاضی شهر قم ،همانا تو را از قضاوت برکنار نموده ایم ، پس از جای خود برخیز، از جمله های ادبی مشهور صاحب است .توقیعات (19) متعدد صاحب نیز از دیگر نشانه های فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبی می باشد.
صاحب و زبان فارسی
برخی گمان می کنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسی تعصب به خرج می داده است و حال آنکه بررسی احوال او این باور را تکذیب می کند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعرای پارسی گویی همچون منطقی ((بندار رازی )) غضائری و جنیدی و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان می باشد.
تحقیق و تاءمل در آنچه مدارک گفته اند نشان می دهد که صاحب هیچ گاه با زبان فارسی و فارسی زبانان مخالف نبوده است ، بلکه وی با نژادپرستی و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسی انجام می شد، دشمنی می ورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، بویژه که در دولت آل بویه برخی بزرگان دیالمه بر کیش زردشتی باقی بودند و در منصبهای مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پای بندی به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همین روگاهی در بیان دلتنگی از آنها سخن می گفت و نمی توان این موضع گیری را مخالفت با زبان فارسی شمرد.(20)
غروب خورشید
تا تو ای ماه زیر خاک شدی
خاک را بر سپهر فضل آمد
صاحب در اواخر عمر خویش ، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود و از کشور بااطلاع می شد. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته ، برای بهبودی اش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا می کردند. ولی صاحب که از زندان تن به تنگ آمده ، مشتاق لقای پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر سال 385 ق . جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و روح متعالی به سرای باقی شتافت . بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر باوفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و دروازه های ری به هم آمد.جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود. بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدولة و سران سپاه در حالی که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند مدتی تابوت صاحب در خانه اش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارت گاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیه السلام مقبره صاحب را زیارت حاجات خود را در جوار مرقد او از طلب می کنند ( مرقدش در میدان طوقچی ، جنب مزار آیت الله طیب واقع است .)
خبر ارتحال وزیر دانشور و دین پرور شیعه به سرعت در تمامی مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت . دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونی و اندوه قلبی خویش را در شعاری بر زبان آورده ، مراثی جانسوزی در رثای این شخصیت گرانقدر اسلام که معاصر صاحب بود 112 بیت در رثای صاحب از خود به یادگار گذاشت و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تاءلیف نمود.
در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه در شاءن او می فرماید: او از کسانی است که شرح حال نویس هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده ، زبانش در کلام می خشکد.
والسلام
پینوشتها:
1-وفیات الاعیان ، ابن خلکان ، ج 1، ص 206؛ شذرات الذهب ، ابن عماد حنبلی ، ج 3، ص 115.
2-صاحب بن عباد، شرح حال و آثار، احمد بهمنیار، ص 37، معجم الادباء، یاقوت حموی ، ج 6، ص 221.
3-معجم الادباء، ج 6 ص 306 و 307.
4-تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی ، نورالله کسایی ، ص 23 و 24. صاحب بن عباد،شرح حال و آثار، ص 39،40 و 113.
5-اعیان الشیعه ، محسن امین عاملی ، ج 3، ص 341.
6-برای اگاهی کامل از اشعار صاحب ر.ک : الغدیر، علامه امینی (ترجمه ) ج 7، ص 103، اعیان الشیعه ، ج 3.
7-صاحب بن عباد شرح حال و آثار، ص 72.
8-همان ، ص 68-70.
9-همان ، ص 68.
10-همان ، ص 143.
11-همان .
12-صاحب بن عباد حیاته ادبه ، ص 154، 169 و 125؛ معجم الادباء، ج 6، 252، 278.
13-معجم الادباء،ج 6 ص 260؛ الغدیر، ج 7، ص 87؛صاحب بن عباد حیاته و ادبه ، ص 197؛ صاحب بن عباد، شرح احوال و آثار، ص 21.
14-وفیات الاعیان ، ج 3، ص 228.
15-اعیان الشیعه ، ج 3، صاحب بن عباد، شرح احوال و آثار، ص 120.
16-همان .
17-الغدیر، ج 7 ص 103؛ یتیمة الدهر، ج 3، ص 247.
18- این جمله را صاحب به قاضی شهر قم که تخلف ورزیده و رشوه ستانده بود، نوشته است . (ر.ک : صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، ص 200 - 194).
19-توقیع جوابی است که بزرگان در ذیل نوشته های دادخواهان و کسانی که به آنها عریضه تقدیم می داشتند می نوشتند. توقیع با عبارتی موجز و مختصر که از فصاحت وبلاغت برخوردار بود نوشته می شد.
20-همان ، ص 102.