ماهان شبکه ایرانیان

باز تاب اندیشه سیاسی عاشورا در شعر معاصر

از آنجا که جوهره حرکت عاشورا، حرکتی سیاسی بود، نگاه سیاسی، مبارزاتی و اصلاح طلبانه بدان از دیرباز در بین صاحبان اندیشه و قلم رواج داشته است

از آنجا که جوهره حرکت عاشورا، حرکتی سیاسی بود، نگاه سیاسی، مبارزاتی و اصلاح طلبانه بدان از دیرباز در بین صاحبان اندیشه و قلم رواج داشته است . شاعران بسیاری نیز به بعد اجتماعی - سیاسی عاشورا توجه کرده در کنار سروده های پرسوز و نوحه های جانگداز بر مصائب سیدالشهداء و یاران آن حضرت، بعد حماسی و انقلابی آن را مورد توجه خاص قرار داده اند . عناصری چون ذلت ناپذیری و عزت نفس، ظلم ستیزی، افشای ستم جائران، عدالت و برابری، اصلاح جامعه و پیکار با مفاسد، و الهام گیری آزادگان از مکتب عاشورا از جمله محورهای سروده های انقلابی و سیاسی بوده است .

نویسنده در این مقاله بعد از توجه به بعد سیاسی حماسه عاشورا و ذکر محورهای اندیشه سیاسی در نهضت کربلا، گلگشتی در بوستان شعر شاعران داشته، آنها را با عناوین: آزادی و حریت، نپذیرفتن ذلت، عدالت و آزادی، مکتب مبارزه، جاودانگی در تاریخ و .. . سامان داده است .

نگاه سیاسی به عاشورا

اهل ادب و قلم و شاعران و نویسندگان، به حادثه عاشورا از زاویه های مختلف نگریسته اند و به تبع آن «زاویه نگاه » ، آثار شعری و ادبی آنان نیز همان صبغه و درونمایه را یافته است .

جوهره حرکت عاشورا، حرکت سیاسی بود . امام حسین (ع) از موضع امامت مسلمین، با نپذیرفتن بیعت یزید و نامشروع دانستن حکومت امویان و ادعای اینکه امامت و خلافت و رهبری حق مسلم، مشروع و مغصوب اهل بیت است، از مدینه بیرون شد و چند ماه در مکه اقامت گزید و در آن مدت، مواضع سیاسی خویش را نسبت به حکومت، با مردم در میان گذاشت و در پاسخ به «استنصار» مردم کوفه و نامه های دعوت کوفیان و بصریان، مسلم بن عقیل را به نمایندگی به عراق فرستاد و پس از دریافت گزارش مساعد از اوضاع کوفه و بیعت هزاران نفر هوادار مسلح، به قصد تشکیل حکومت اسلامی و برپایی عدل و برانداختن سلطه ستم و ریشه کن ساختن غده شوم بنی امیه، عازم سرزمین عراق شد .

مبارزه با سلطه یزیدی و تلاش در راه احقاق حق ائمه و اهل بیت، حرکتی سیاسی الهی و از شؤون امامت بود که آن حضرت بدان پرداخت . این، نگاه واقع بینانه به حرکت عاشورا است .

امامت امت «قدس سره » ، در بعد سیاسی حرکت عاشورا سخنان فراوانی دارد که جهت نمونه به این فراز دقت کنید:

«تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد، تا اینکه این ملت را اصلاح کند، تا این که این علم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد» (1). «تکلیف الهی خودش را تشخیص داد که باید نهضت کند و راه بیفتد، برود و مخالفت بکند و اظهار مخالفت و استنکار کند، هر چه خواهد شد .» (2). «آن حضرت به فکر آینده اسلام و مسلمین بود، به خاطر اینکه اسلام در آینده و در نتیجه جهاد مقدس و فداکای او در میان انسان ها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود، مبارزه کرد و فداکاری کرد .» (3)

نگاه سیاسی و مبارزاتی و اصلاح طلبانه به قیام عاشورا، از دیرباز بین اهل اندیشه و قلم، کم و بیش بوده است، چرا که خود سیدالشهدا (ع)، خروج خویش را برای مبارزه با ظلم و بدعت و جهت احیای قرآن و حق و به قصد امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت معرفی کرده است:

«... انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ...» (4)

شاعران بسیاری هم به بعد اجتماعی و سیاسی آن نهضت مقدس توجه داشته و آن را سروده اند، هر چند در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی، این نگرش، روشن تر و جدی تر بوده است و پس از انقلاب، چنین رویکردی عمق و شفافیت بیشتری یافته و این از برکات این نهضت است . به تعبیر مقام معظم رهبری:

«امروز هم شاعران و گویندگانی هستند که برای ظلم، و فساد شعر می گویند و اگر انقلاب ما و این تحولی که در همه ارکان ملت ما پیدا شد به وجود نمی آمد، معلوم نبود که چه می شد و به کجا می رسید؟» (5)

اندیشه سیاسی در قیام کربلا

در کنار شاعرانی که با سروده های پرسوز و نوحه های جانگداز خویش، تنها به بعد عاطفی و نوحه گری و مرثیه بر جسم چاک چاک و لب عطشان سیدالشهدا (ع) می پرداختند، شاعرانی هم بودند و هستند که در آن حادثه، بعد حماسی و انقلابی و اندیشه های سیاسی و الهام بخشی های اجتماعی و مبارزاتی آن را از نظر دور نداشته اند . عناصری که در سروده های شاعران در این محور وجود دارد، قابل عنوان گذاری به صورت محورهای زیر است:

- ذلت ناپذیری و عزت نفس

- ظلم ستیزی و افشاگری ستم جائران

- حق گرایی و دعوت به رهبری ائمه

- عدالت و برابری

- آزادی و آزادگی

- احیاگری دین و سنت های اسلامی

- رسواسازی باطل و مبارزه با بدعت

- اقامه حق و عدل و امر به معروف و نهی از منکر

- اصلاح جامعه و پیکار با مفاسد

- جاودانگی نام حسین (ع) و شهدای کربلا

- موج آفرینی حادثه عاشورا در تاریخ

- الهام بخشی عاشورا به انقلابیون و ستمدیدگان

- الهام گیری آزادگان از مکتب عاشورا

- نقد حکومت یزید و شیوه های جاهلیت اموی

- آگاه سازی توده ها و دریدن پرده های غفلت

- تبیین مظلومیت اهل بیت (ع)

- شایستگی امام حسین (ع) و عترت به امامت و پیشوایی

- ضرورت فداکاری و جهاد در راه عقیده و مرام

- شکست سلطه ها در برابر سلاح شهادت و مظلومیت

- برتری شهادت با افتخار، بر زندگی ذلیلانه

- ضرورت پیام رسانی در حماسه های خونین

- دشمنی دیرینه جبهه یزیدی با اساس اسلام

و ... موارد و مفاهیمی از این دست، که هم در قیام عاشورا وجود داشته و از درس ها و پیام های اجتماعی و سیاسی آن به شمار می رود، و هم در سروده های شاعران متعهد و آگاه عاشورایی به وضوح دیده می شود .

روشن است که پرداختن به مفاهیم سیاسی یاد شده و تحلیل و کاوش آنها در اشعار شعرا، کاری عظیم و پرحجم و بیرون از حوصله این نوشتار است . ناچار باید اشاراتی به نمونه هایی از سروده های شاعران داشت، تا گوشه ای از بازتاب این اندیشه ها در آینه شعر و ادب، روشن گردد . از آنجا که بهره گیری از شعر، به لحاظ زبان عام و فراگیر و جذاب و دلنشین آن، در جاودانه ساختن مفاهیم دینی و اجتماعی مؤثر است، اهتمام جدی تر در زمینه سرودن شعرهای آیینی با نگرش های سیاسی اجتماعی به حادثه کربلا و کلا مضامین مکتبی و حرکت مستمر و ریشه دار دین در جامعه، می تواند یکی از گام های اساسی و ارزشمند به شمار آید .

گلگشتی در بوستان شعر

از محورهای یاد شده به عنوان اندیشه سیاسی نهضت عاشورا، به چند نمونه اشاره می شود و ابیاتی در باره آنها آورده می شود:

1 . آزادی و حریت

ناظر زاده کرمانی می گوید:

ای یاد تو در عالم، آتش زده بر جانها

هر جا ز فراق تو چاک است گریبانها

ای گلشن دین سیراب با اشک محبانت

از خون تو شد رنگین هر لاله به بستانها

بسیار حکایتها گردیده کهن اما

جانسوز حدیث تو، تازه است به دورانها

در دفتر آزادی، نام تو به خون ثبت است

شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوان ها

این سان که تو جان دادی، در راه رضای حق

آدم به تو می نازد، ای اشرف انسان ها

قربانی اسلامی با همت مردانه

ای مفتخر از عزمت همواره مسلمانها (6)

مرحوم خوشدل از شاعران پیش از انقلاب، در مفاهیم سیاسی اجتماعی نهضت کربلا بسیار شعر سروده است . در یکی از آنها که به فلسفه نهضت حسینی اشاره می کند، می گوید:

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است

که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

حسین مظهر آزادگی و آزادی است

خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است

نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو

که این مرام حسین است و منطق دین است

همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است

اگر چه گریه بر آلام قلب تسکین است

ببین که مقصد عالی وی چه بود ای دوست

که درک آن سبب عز و جاه و تمکین است

ز خاک مردم آزاده بوی خون آید

نشان شیعه و آثار پیروی این است (7)

نیز دکتر قاسم رسا، در ترجمه کلام اباعبدالله (ع) می گوید:

گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست

لااقل مردم آزاده به دنیا باشید (8)

در سروده فضل الله صلواتی می خوانیم:

درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین

بذر همت در جهان افشاند افکار حسین

با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد

تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین (9)

در یکی از سروده های محسن حافظی می خوانیم:

جان فدا کردی به راه مکتب آزادگی

جان هر آزاده ای گردد فدایت یا حسین (10)

شاعر دیگری چنین سروده است (در باره عباس بن علی):

درس آزادگی عباس به عالم آموخت

زانکه شد مست از آن باده که در ساغر توست (11)

احد ده بزرگی از زبان پیشوای آزادی چنین می سراید:

منم آزاد مرد ملک هستی

منم قانونگذار کشور گل

منم ویرانگر کاخ ستمگر

منم روح عدالت گستر گل (12)

2 . نپذیرفتن ذلت

شاید این عنوان، هم مضمون با آزادگی باشد، ولی به هر حال به صورت جداگانه «زیر بار ظلم نرفتن » و «پذیرای ذلت نشدن » که فلسفه شهادت اباعبدالله بود و در جمله معروف «هیهات منا الذلة » تجلی یافته، در سروده های فراوانی آمده است که به چند نمونه اشاره می شود:

روزی که به کوفه رو نمود از عرفات

بگزید طریق عشق، بر حب حیات

در گوش نسیم روزگاران فرمود:

آزاده، ستم پذیر گردد؟ هیهات! (13)

و جواد محقق گوید:

آنکه به حق خم نگشت در بر ظالم

سرو صفت، قامت رسای حسین است (14)

در شعر خسرو نژاد هم می خوانیم:

جان ز کف دادن و تسلیم به ظالم نشدن

آری، آری به خدا همت عالی این است

جان به قربان تو ای کشته که خود فرمودی

مرگ با نام به از زندگی ننگین است (15)

و نیز این رباعی که از زبان سیدالشهداست:

من تن به زیر بار مذلت نمی دهم

نورم، عنان خویش به ذلت نمی دهم

جان می دهم ز دست، ولی با یزید پست

دست از برای دادن بیعت نمی دهم (16)

قاسم سروی می سراید:

کشته شد اما نشد تسلیم نامردی و زور

چون سرافرازی و مردی ایده و ایمان اوست

درس رادی و جوانمردی به عالم داد و رفت

کاخ حریت به پا از درس جاویدان اوست (17)

شاعران، اغلب با الهام از خطبه ها و رجزهای امام حسین (ع) این مفهوم را ترسیم کرده و «ذلت پذیری » را منافی شان امام و روح بلند و آزاده او دانسته اند . باز هم شعری از دکتر رسا:

من نه آن باشم که آرم پیش دشمن سرفرود

کی ز جان بازی بود آزادمردان را حذر

عزت و مردانگی را یاد گیرید از حسین

تا چو جان گیرید در بر شاهد فتح و ظفر

مظهر ناموس و غیرت، آیت مردانگی

کی شوم تسلیم حکم غاصب بیدادگر (18)

و این شعر زیبای خوشدل را همه حفظ اند که:

نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم برو

که این مرام حسین است و منطق دین است

ز خاک مردم آزاده بوی خون آید

نشان شیعه و آثار پیروی این است (19)

جمله «موت فی عز خیر من حیاة فی ذل » که از کلمات درخشان سیدالشهدا است، (20) در برخی سروده ها چنین انعکاسی یافته است:

(مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است)

نغمه ای می باشد از لعل درربار حسین

از آستان همت ما ذلت است دور

و اندر کنام غیرت ما نیستش ورود

بر ما گمان بردگی زور برده اند

ای مرگ، همتی که نخواهیم این قیود

3 . عدالت و آزادی

از فلسفه های مهم قیام کربلا، دعوت به حق و عدل و تامین آزادی برای انسانها و شکستن سلطه ستم و گسستن حصارها و بندهای بردگی از دست و پای مردم بود . در زیارت نامه امام، گواهی می دهیم که وی دعوتگری به سوی قسط و عدل و برپا دارنده عدالت و ایجاد امنیت برای ستمدیدگان بود: «اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما» ، (21) «و یامن المظلومون من عبادک ...» (22) امثال اینگونه تعابیر در متون عاشورایی بسیار است . به تعبیر امام راحل قدس سره:

«سیدالشهدا سلام الله علیه از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود ... تمام زندگیش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته شود و از بین برود .» (23)

شاعری از زبان سیدالشهدا چنین می سراید:

دادن جان به ره آزادی

به خدا بهتر از این زندگی است

مرگ اندر ره آزادی و عدل

بهتر از بندگی و بردگی است (24)

عدالتخواهی، مفهوم ظلم ستیزی و مبارزه با سلطه جائر را هم با خود دارد . در اشعار شاعران، این مقوله هم زیاد به چشم می خورد، بصیر اصفهانی گوید:

سر سلسله مردم آزاد حسین است

آن کس که در این ره سر و جان داد حسین است

مردی که چون کوهی به بر تیشه بیداد

دامن به کمر برزد و استاد حسین است

مردانه در این مرحله بگذاشت قدم را

بر ضد ستمکار برافراشت علم را

با نیروی یزدانی و با دست خدایی

بشکست به هم قدرت ارکان ستم را

او کرد به نوع بشر این قاعده تعلیم

کاندر ره آزادگی از جان نبود بیم

دیگر نهراسید ز ستمکار ستمکش

مظلوم به ظالم نکند کرنش و تعظیم

اعلامیه از قتلگه کرب و بلا داد

با زینب و سجاد سوی شام فرستاد

این جمله ز خون بود در آن نشریه مسطور

باید بشر از قید اسارت شود آزاد (25)

اقبال لاهوری، متفکر و شاعر بلند آوازه از اهل سنت، در سروده خویش از حریت حسین (ع) و لاله کاشتن او در سرزمین کربلا و استبداد ستیزی حضرتش و بیدار ساختن ملت دم می زند و چنین می گوید:

آن شنیدستی که هنگام نبرد

عشق با عقل هوس پرور چه کرد؟

آن امام عاشقان پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر

معنی ذبح عظیم آمد پسر

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

ما سوی الله را مسلمان بنده نیست

نزد فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله ها اندوختیم (26)

4 . مکتب مبارزه

پیوسته انقلابیون، از زندگی و شهادت سرخ جامگان شهید الهام می گیرند و حماسه های متجلی در شهادت ها، انگیزه آفرین و مبارز پرور و شهیدساز بوده و خواهد بود . نگاه به عاشورا به عنوان مکتبی که الگوی جهاد و شهادت طلبی و فداکاری است و همه ملل جهان و آزادگان باید از این سرچشمه سیراب شوند، از عناصر دیگری است که در اشعار عاشورایی مطرح است، به نمونه هایی نیز از اینگونه سروده ها توجه کنید:

حجة الاسلام بهجتی شفق می سراید:

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز

نهضتت مایه الهام جهان است هنوز

کربلای تو پیام آور خون است و قیام

مکتبت راهنمای دگران است هنوز

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست

از قیام تو پیام تو عیان است هنوز

همه ماه محرم، همه جا کرب و بلاست

در جهان، موج جهاد تو روان است هنوز

جاودان بینمت استاده به پیکار، دلیر

لا اری الموت ترا ورد زبان است هنوز

باغ خشکیده دین را تو ز خون دادی آب

نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز

تربت پاک تو کازادگی آموزد و عشق

سرمه دیده صاحب نظران است هنوز (27)

جعفر نوا، در اشاره به درسهای مکتب حسینی می گوید:

ز سربازی سرافرازی بود آزاد مردان را

سرافرازی و سربازی ز شاه کربلا آموز

حسین آسا به دفع فتنه بیگانگان برخیز

شعار آشنایی با خدا، از آشنا آموز (28)

قاسم سروی ها نیز در اینکه آزادی خواهان جهان خوشه چین مکتب اویند، می گوید:

شرح جانبازی او یکسر کتاب زندگی است

جان فدا کردن نخستین مطلع دیوان اوست

هر که در عالم دم از قانون آزادی زند

در حقیقت خوشه چین خرمن احسان اوست

درس رادی و جوانمردی به عالم داد و رفت

کاخ حریت به پا از درس جاویدان اوست (29)

این آموزه ها نه تنها ویژه حسین (ع)، بلکه رهنمود همه عاشوراییان و یاران شهید اوست . عباس بن علی (ع) در راس اینگونه آموزگاران حریت است . در شعر «صلواتی » می خوانیم:

داد درس یاری و جانبازی و مردانگی

بر همه اهل جهان، عباس، سردار حسین (30)

قاسم رسا نیز درا ین زمینه می سراید:

قامت مردانگی افراشت سبط مصطفی

تا بیاموزد فداکاری به افراد بشر (31)

از شیوه های مبارزه حق جویانه و مکتبی، «شهادت طلبی » است . با تکیه به این فرهنگ، خون بر شمشیر پیروز می شود و حنجر بریده بر خنجر کین غلبه می یابد . این درس نیز برای مبارزان شهادت طلب در سراسر جهان دستمایه الهام است . «جواد محقق » چنین می سراید:

اگر چه داد به راه خدای خود سر را

شکست حنجر او خنجر ستمگر را (32)

فرهنگ «احدی الحسنیین » و خود را در همه حال پیروز دیدن، از آموزه های سیاسی عاشورا است . حسین بن علی (ع) خود را در مسیر خیر و خداخواهانه می دید، چه پیروز شود، چه کشته گردد:

«ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا» (33).

این تلقی خاص و پیشرو، پیوسته انگیزه آفرین مبارزان است و هرگز مبارزان راه خدا خود را شکست خورده نمی بینند، چون به تکلیف عمل کرده اند .

گرچه از داغ لاله می سوزیم

ما همان سربلند دیروزیم

چون به تکلیف خود عمل کردیم

روز فتح و شکست پیروزیم (34)

این فرهنگ، در طول زمان دعوتگر حق طلبان و ستم ستیزان است و فریاد «هل من ناصر» او پیوسته در گوش زمان جاری است .

«امام انقلاب کربلا با روح این دعوت

زمان ها را، مکان ها را به یاری می زند فریاد استمداد

از آن فریاد دعوتگر که در متن زمان جاری است

و پیغامش شعار شور و بیداری است

میان حق و باطل، داد با بیداد

نبردی جاودان بر پاست

در این میدان و این پیکار

ندای دعوتش چشم انتظار پاسخی از ماست

که حق تنهاست

و هر جا کربلا، هر روز عاشوراست .» (35)

مکتب بودن عاشورا برای مبارزه دائمی علیه ستم و استبداد، تنها با همان دید «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» قابل تحقق است . این بینش سیاسی و مبارزاتی در شعرهای بسیاری مطرح است، از جمله اینها:

تا شود این عرصه خاکی سراسر کربلا

تا ابد می جوشد از رگهای عاشورا عطش (36)

امام راحل قدس سره کوشید تا این بینش را در باور مردم رسوخ دهد . می فرمود:

«دستور آن بود که این برنامه، سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمینی باشد . روزهایی که بر ما گذشت، عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و بر زنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر .» (37)

5 . جاودانگی در تاریخ

در مبارزه حق و باطل، علی رغم تصور ستمگران که می پندارند با قتل عام و خونریزی، ندای عدالت خواهی را می توانند خاموش کنند، شهیدان زنده جاویدند، همواره اثر گذار و پرآوازه و حیاتشان در سایه مماتشان است و به تعبیر قرآن کریم: «بل احیاء عندربهم یرزقون » . مفهوم جاودانگی نام و یاد و فرهنگ شهیدان، در آثار شاعران بازتاب گسترده ای دارد . در شعر بلند و زیبای «صادق سرمد» ، این ابیات، اشاره به این بینش است:

پایان زندگانی هر کس به مرگ اوست

جز مرد حق، که مرگ وی آغاز دفتر است

آغاز شد حیات حسینی به مرگ او

وین قصه، رمز آب حیات است و کوثر است

آن کس که در اقامه حق می شود شهید

عمر ابد نصیب وی از موت احمر است (38)

نیز در این شعر از بهاءالدین:

خاموش گشته ایم و فراموش کی شویم

بس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست

هر جا که هست روی زمین ارغوان سرخ

آبش ز خون ما، گلش از خاک کوی ماست (39)

و دکتر رسا می گوید:

فرق بین حق و باطل بین که بعد از قرن ها

جلوه حق مانده جاویدان و باطل بی اثر (40)

این حقیقت، شکست سلطه های ستم را در متن حاکمیت می رساند، چرا که در اندیشه ها و وجدانهای بشری محکومند . حضرت زینب (س) در بارگاه یزید، در خطابه ای صریح به آن طاغوت سر مست از قدرت، فرمود:

«فکد کیدک و اسع سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا; (41) هر چه نیرنگ و تلاش داری به کارگیر، به خدا قسم نه یاد ما را می توانی محو کنی، نه وحی ما را می توانی بمیرانی!»

در شعر معروف «فراز» ، چنین می خوانیم:

دشمنت کشت، ولی نور تو خاموش نگشت

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم

ظالم از دست شد و خانه مظلوم به جاست

زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست

بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست (42)

ای که در کرب و بلا بی کس و یاور گشتی

چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست (43)

قنبرعلی تابش نیز در این زمینه چنین می سراید:

تا در گلوی تشنه حنجر، صدا جاری است

خون گلویت، کربلا در کربلا جاری است

تا آسمان کوفه پابرجاست، می دانم

خون تو در این خاک، چون آب و هوا جاری است (44)

آنچه از بازتاب حماسه عاشورا در رواق تاریخ و ذهنیت بشر و وجدان انسانها باقی ماند، «حیات شهید» بود و زوال ستم . ظالمان نیز هرگز تصور چنین شکستی را نداشتند . «سید مهدی حسینی » از این جاودانگی چنین می گوید:

که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟

و شب را از سراشیب سکون، تا اوج فردا برد

کسی آمد، کسی آن سان که دیروز توهم را

به سمت مشرق آبی ترین فردای زیبا برد

به خاک افکند ذلت را، شرف را از زمین برداشت

و او را تا بلندای شکوه نیزه، بالا برد

بگو با من، بگو ای عشق، اگر چه خوب می دانم

که بود این موج، این طوفان که خواب از چشم دریا برد (45)

و این همان جلوه ای است که در شعر محتشم کاشانی دیده می شود و شور محشری که حسین بن علی (ع) در تاریخ افکنده و موجی که هرگز پایان نمی پذیرد: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است ...» .

6 . پیام خون

آنچه یک مبارزه را ماندگار، مؤثر، حرکت آفرین و مصون از تحریف می سازد، «تبیین » است، یعنی رساندن پیام خون و ترسیم فلسفه نهضت و مقابله با فریب ها و تبلیغات دروغین و تحریف چهره واقعی یک حماسه . اگر در نهضت عاشورا این بعد از حرکت که به صورت خطابه های پرشور امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) جلوه کرد، وجود نداشت و مکمل خون شهدای کربلا نمی شد، بی شک این حماسه نه ماندگار می شد، و نه دور از تحریف . «فرید» چه زیبا به این واقعیت اشاره کرده است:

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود (46)

نقش خطابه های شورانگیز افشاگر، الهام بخش و رسواساز باطل، بسیار عظیم است و شاعران به این نکته وقوف کامل داشته اند و در پرداختن به سیمای پیام رسان نهضت عاشورا آن را بیان کرده اند . موزون اصفهانی گوید:

این همان بانوست کز نطق و بیان همچون علی

انقلاب از کوفه تا شام خراب انداخته

دخترش در کوفه از تیغ زبان چون ذوالفقار

مغز جان خصم را در التهاب انداخته

از خطابی آل سفیان را به رسوایی کشید

پرده از کار پلیدان زان خطاب انداخته (47)

مرحوم صغیر اصفهانی در اشاره به نقش خطابه هایش چنین می سراید:

بر هم زن اساس جفا کاری یزید

لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است

ابن زیاد شوم به دارالاماره اش

رسوا ز منطق شرر افشان زینب است (48)

«سروی » نیز چنین سروده است:

با کلام جان فزا اثبات دین حق نمود

عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت

در دیار شام بر پا کرد از نو انقلاب

سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت

خطبه ای غرا بیان فرمود در کاخ یزید

کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت

فاش می گویم که آن بانوی عظمای دلیر

از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت (49)

گاهی «اسارت » ، تبدیل به «درس آزادی » می شود و اسیران آزاده، با مقاومت و روحیه بالا و عزت نفس، جباران را به ستوه می آورند . تبدیل کردن اسارت به آزادگی در فرهنگ عاشورا و در رفتار بازماندگان آن حادثه خونین جلوه گر است، تا آنجا که می توان زینب کبرا را «اسیر آزادی بخش » نامید . (50) در برخی سروده ها چنین نگاهی به «کاروان اسارت » شده است:

در بطن این اسارت ما خفته است

آزادی تمام گرفتاران

مرگ پر افتخار پدرهامان

سرمایه حیات هدفداران

ما وارث شهادت و ایثاریم

بنیانگذار عزت و آزادی

ما شور پرشراره ایمانیم

آنجا که نیست جرات فریادی

ما رهسپار شهر خموشانیم

شهری که سایه بان زده از وحشت

شاید به تازیانه یک فریاد

بیدارشان کنیم از این غفلت

رفتیم پیشواز اسارت ها

تا کاخ های ظلم براندازیم

تا در زمان قحطی حق جویان

آبی به آسیاب حق اندازیم (51)

7 . جهاد، رمز عزت

از روشن ترین پیام های سیاسی دین که در عاشورا هم تجلی یافته است، عزتی است که در سایه جهاد به دست می آید . حسین بن علی (ع) و یارانش چون جهاد کردند، عزیز خدا و خلق شدند و آنان که از حمایت آن شهید مظلوم دست کشیدند، گرفتار ذلت و خواری گشتند . قیام حسین (ع) مایه حیات دین و عزت اسلام نیز گشت و بقای دین در سایه خون و شهادت اوست . این نکته و نگرش، در اشعار فراوانی دیده می شود که به چند نمونه اشاره می شود .

خسرونژاد چنین سروده است:

جاودان خاطره نهضت خونین تو شد

چون که دین زنده از آن خاطره خونین است

بر تو و بر همه یاران شهید تو درود

که ز خون شهدا عزت دین تضمین است (52)

آنچه خود سیدالشهدا (ع) فرمود و از مرگی که موجب بقای دین گردد استقبال فرمود (ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی) در اشعار شاعران نیز بازتاب یافته است:

وفاست وامدار تو، حماسه یادگار تو

حیات دین ز خون تو، خداست خونبهای تو

اگر که نام مصطفی (ص) هنوز در جهان به پاست

از آن سر بریده توهست و از نوای تو (53)

«حسین بود، آنکه گفت:

اگر که دین جد من

به جز به کشتنم نمی شود به پا

اگر نهال تازه پای دین حق

نیازمند خون پیکر من است

کنون من و نبرد و تیغ های تیز ...» (54)

حجة الاسلام بهجتی شفق چنین می سراید:

باغ خشکیده دین را تو ز خون دادی آب

نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز

تربت پاک تو کازادگی آموزد و عشق

سرمه دیده صاحب نظران است هنوز (55)

محمود شاهرخی (جذبه) نیز در احیاگری جهاد حسینی نسبت به دین می گوید:

در ساحل فرات که لب تشنه شد شهید

سیراب گشت مزرع دین ز آبروی او

فری دوباره یافت حقیقت ز فیض وی

آبی دوباره یافت شریعت ز جوی او (56)

شاعری دیگر چنین سروده است:

تا قیام خوب به دشت عشق برپا کرده ای

ای مسیحا، عالمی را از دم، احیا کرده ای

درس جانبازی به مردان خدا آموختی

نهضت خونین خود سرمشق دنیا کرده ای

خون تو در پیکر تاریخ می جوشد هنوز

مات خود، افکار اعصار و قرون را کرده ای (57)

عبدالحسین رضایی از زبان سیدالشهدا (ع) چنین می سراید:

هیهات ذلت من و آقایی یزید

بیعت به آن ستمگر رسوا نمی کنم

در پیشگاه ظلم نیاید سرم فرود

تعظیم جز به خالق یکتا نمی کنم

من زنده و یزید کند رهبری خلق؟

امضا من این حرمت بیجا نمی کنم

مرگ شرف به است از این زندگی مرا

چیزی به غیر مرگ تمنا نمی کنم (58)

عزت مسلمانان در سایه جهاد و فداکاری است . حسین بن علی (ع) برای بازگرداندن عزت دین و شرافت مسلمین خون و جان داد و نهال اسلام را شاداب ساخت . حجة الاسلام بهجتی شفق اینگونه می سراید:

باید از استاد عشق، شاه شهیدان

یاد گرفتن، گذشتن از سر و تن را

رهبر آزاده، پیشوای فداکار

دید چو بر پای دین ز جور، رسن را

خاست چون طوفان و بر ستم بخروشید

داد رهایی ز بند، دین و سنن را

ریخت چو خونش به خاک، خاست دو صد موج

کند ز بنیان بنای ظلم و فتن را

کرد ز باران خون سرخ وی آغاز

باغ فضیلت، ز نو شکفته شدن را (59)

همو در بیان مفهوم زندگی عزیزانه و شکستن حصار بیداد در عصر حکومت طاغوت، چنین می سراید:

اندر آنجا که باطل امیر است

اندر آنجا که حق سر به زیر است

اندر آنجا که دین و مروت

پایمال و زبون و اسیر است

راستی زندگی ناگوار است

مرگ، بالاترین افتخار است

این اساس مرام حسین است

روح و رمز قیام حسین است

«یا که آزادگی، یا شهادت »

حاصلی از پیام حسین است

شیعه او هم اینسان غیور است

تا ابد از زبونی به دور است

زان شهید سر از دست داده

زان فداکار در خون فتاده

جاودان آید این بانگ پرشور

«لا اری الموت الا سعادة »

آری آزادمردان بکوشند

بر ستمگر چو طوفان خروشند (60)

8 . عاشورا، پیامد تنها گذاشتن امام

رابطه دو جانبه «بیعت » و «اطاعت » ، بین امام و امت، نصرت پیشوای عدل و حمایت از امام معصوم و حجت خدا را الزامی می سازد . آنچه در عاشورا اتفاق افتاد و فرزند پیامبر مظلومانه به شهادت رسید، ثمره عمل نکردن امت به تکلیف خویش و تنها گذاشتن امام بود . و این حادثه، ریشه در سقیفه و جریانات پس از رحلت رسول خدا (ص) دارد . این بینش سیاسی که حادثه کربلا و ظلمی که به اهل بیت شد، از سقیفه و شورا و عمل نکردن به سفارش پیامبر اکرم (ص) بود، و اگر آن روز چنان نمی شد، در سال 61 هجری چنین نمی شد (61) در آثار شاعران دیده می شود .

نیر تبریزی در ترسیم پیوند این دو حادثه می گوید:

کانکه طرح بیعت شورا فکند

خود همانجا طرح عاشورا فکند

چرخ در یثرب رها کرد از کمان

تیر کاندر نینوا شد بر نشان (62)

مرحوم آیة الله کمپانی در اشعار عربی خود به وضوح این بینش سیاسی و تحلیل تاریخی را تشریح می کند; این مضمون که: تیری را که حرمله رها کرد، حرمله نبود که تیرانداخت، بلکه تیرانداز اصلی کسی بود که زمینه ساز آن شد . تیری از سوی سقیفه آمد که کمانش در دست خلیفه بود، آن تیر نه بر گلوی آن کودک شیرخوار، بلکه بر جگر دین و بر دل رسول خدا فرود آمد:

«سهم اتی من جانب السقیفة ...» (63)

اگر پیمان مردم با «ولی » بود

اگر پیوند با آل علی بود

نه فرمان نبی از یاد می رفت

نه رنج و زحمتش بر باد می رفت

نه خون دل نصیب مجتبی بود

نه پرپر لاله ها در کربلا بود ... (64)

این نگرش مجموعه ای و تحلیل به هم پیوستگی حوادث تلخ کربلا و مظلومیت اهل بیت، با آن رزیه و نقطه انحراف و ظلم نخستین به خاندان عصمت، بسیاری از وقایع را روشن می سازد و اگر بناست از «عبرت های عاشورا» پندی گرفته شود، با همین دید میسر است . این، همان نکته ای است که در «زیارت عاشورا» هم بر آن تاکید مکرر شده و از نخستین کسی که بر آل پیغمبر ستم کرد و آخرین کسی که از او پیروی نمود و هر کس که به هر نحو و با هر وسیله و امکانات مالی و سیاسی تبلیغاتی و زمینه سازی (والممهدین لهم . .). با نفرت و نفرین یاد شده است . وقتی پیمان شکنی عهدی که در غدیر بستند رخ داد، تیغ کشیدن به روی حجت خدا در عاشورا پیامد آن خواهد بود .

علی رضا قزوه می سراید:

ابتدای کربلا مدینه نیست . ابتدای کربلا غدیر بود

ابرهای خون فشان نینوا، اشکهای حضرت امیر بود

نطفه خلافت ار چه بسته شد، در سقیفه بیعتی شکسته شد

امت رسول، دسته دسته شد، او سکوت کرد، ناگزیر بود

بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت

هر چه دانه کاشتند سنگ شد، پشت هر کویر، صد کویر بود

بعد، مکه و مدینه دام شد، کوفه صرف عیش و نوش شام شد

آفتاب سربلند سایه سوز، در حصار نیزه ها اسیر بود (65)

اینها نمونه هایی از این نگرش در تسلسل و پیوست حوادث است و حادثه عاشورا را سرشار از درس می سازد .

شعار مردمی «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» نیز جلوه ای از همین نگاه و شناخت است .

پی نوشت:

1) صحیفه نور، ج 2، ص 208 .

2) همان، ج 4، ص 15 .

3) ولایت فقیه، ص 161 .

4) مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 89 .

5) ستودگان و ستایشگران، ص 101 .

6) رضا معصومی، اشک شفق، ج 1، تهران، رشیدی، 1366، ص 339 - 340 .

7) گلواژه، ج 1، ص 105 .

8) همان .

9) همان، ص 95 .

10) چلچراغ اشک، ص 159 و 166 .

11) همان .

12) شب شعر عاشورا، ج 1، ص 63 .

13) همان، ج 2، ص 132، 133 .

14) همان .

15) چلچراغ اشک، ص 172 .

16) همان، ص 179 .

17) گلواژه، ج 1، ص 94 .

18) همان، ص 96 .

19) همان، ص 105 .

20) مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 68 .

21) زیارت امام حسین در اول ماه رجب، مفاتیح الجنان، ص 439 .

22) تحف العقول، ص 239 .

23) صحیفه نور، ج 20، ص 189 و 190 .

24) گلواژه، ج 1، ص 98 .

25) همان، ج 2، ص 119; و نیز: اشک شفق، همان، ص 201 - 200 .

26) همان، ص 125 .

27) هفتاد و دو زخم کربلایی، ص 35 .

28) گلواژه، ج 1، ص 93 .

29) همان، ص 94 .

30) همان، ص 95 .

31) همان، ص 96 .

32) شب شعر عاشورا، ج 1، ص 107 .

33) اعیان الشیعه، ج 1، ص 597 .

34) از نویسنده، برگ و بار، ص 181 .

35) همان، ص 105 .

36) هفتاد و دو زخم کربلایی، ص 55 .

37) صحینفه نور، ج 9، ص 57 .

38) گلواژه، ج 1، ص 92 .

39) همان، ص 95 .

40) همان، ص 96 .

41) مقتل الحسین، مقرم، ص 464 .

42) چلچراغ اشک، ص 162 .

43) همان، ص 167 .

44) هفتاد و دو زخم کربلایی، ص 46 .

45) گل نغمه های عاشورایی، ص 15 .

46) فرهنگ عاشورا، ص 217 .

47) گلواژه، ج 1، ص 112 .

48) همان، ص 113 .

49) همان ص 114 .

50) نام شعر و مجموعه شعری از نویسنده که با الهام از همین نکته است .

51) از نویسنده، برگ و بار، ص 131 .

52) چلچراغ اشک، ص 173 .

53) از نویسنده، برگ و بار، ص 98 .

54) همان، ص 100 .

55) هفتاد و دو زخم کربلایی، ص 35 .

56) همان، ص 100 .

57) گل نغمه ها، ص 55 .

58) چهره های گلگون، ص 49 .

59) بهار آزادی، ص 42 .

60) همان، ص 71 .

61) در این زمینه ر . ک: «فرهنگ عاشورا» ، ص 289 .

62) دیوان «آتشکده » ، ص 59 .

63) الانوار القدسیه، ص 99، فرهنگ عاشورا، ص 291 .

64) از نویسنده . برگ و بار، ص 60 .

65) هفتاد و دو زخم کربلایی، ص 19 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان