فاطمه(س) در کنار پدر

ان اول شخص یدخل علی الجنة فاطمه بنت محمد:

ان اول شخص یدخل علی الجنة فاطمه بنت محمد:

«نخستین کسی که در بهشت بر من وارد می شود، فاطمه دختر محمد است».

* * *

در آن روزگار که مسلمانان دوران آمادگی خود را در مکه می گذراندند، محیط زندگی آنان سخت طوفانی و شرائط فوق العاده بحرانی بود.

آغاز اسلام بود و مسلمانان در اقلیت شدیدی قرار داشتند، و تمام قدرت و نیرو و حاکمیت و ثروت دست دشمنان بی رحم و بی منطق اسلام بود و هر کاری می خواستند، می کردند.

آزاری نبود که بر سر مسلمانان نیاورند، و جسارت و توهینی نبود که نسبت به مقام شامخ پیامبر(ص) روا ندارند.

در این دوران دو نفر بیش از همه ایثار و فداکاری کردند: از میان زنان «خدیجه» بود که بر زخمهای قلب و جسم پیامبر(ص) مرهم می نهاد، و غبار غم و اندوه را با فداکاریهایش، با محبت و صفایش با همدردی و دلسوزی اش، از قلب مبارکه پیامبر می زدود.

و دیگر «ابوطالب پدر بزرگوار امیرمؤمنان علی (ع) بود که نفوذ و اعتباری بسیار در میان مردم مکه داشت، و از تدبیر و هوش و ذکاوت فوق العاده ای برخوردار بود، او خود را سپری نیرومند در برابر پیامبر(ص) کرده بود و یار و یاور و حامی مهربان پیامبر اسلام(ص) بود.

ولی با نهایت تأسف این هر دو یار وفادار، و دو شخصیت بزرگ و انسانهای ایثارگر، در سال دهم هجرت به فاصله کمی چشم از جهان پوشیدند، و پیغمبر(ص) را در مرگ خود عزادار ساختند، و رسول خدا(ص) از این نظر تنها ماند.

شدت اندوه پیامبر(ص) در سوگ این دو شخصیت که به حق هر کدام سهم قابل ملاحظه ای در پیشرفت اسلام داشتند، از اینجا روشن می شود که آن سال را «عام الحزن» نام نهادند یعنی «سال غم و اندوه»!.

اما از آنجا که خداوند هر نعمتی را از بندگان برگزیده اش می گیرد نعمت دیگری را جانشین آن می کند هر کدام از این دو بزرگوار فرزندی از خود به یادگار گذاشتند که درست نقش آن ها را ایفا می کردند.

امیرمؤمنان علی(ع) یادگار «ابوطالب» همانند پدر حامی و مدافع و یار و یاور پیامبر(ص) بود، قبلا نیز چنین بود اما بعد از ابوطالب جای خالی او را نیز پر کرد.

و خدیجه دخترش «فاطمه» را به یادگار گذاشت، دختری مهربان، فداکار و شجاع و ایثارگر که همواره در کنار «پدر» بود و گرد و غبار و رنج و محنت را از قلب پاک پدر می زدود.

امیر مؤمنان علی(ع) در آن هنگام 19 سال داشت در حالی که فاطمه سلام اللّه علیها طبق احادیث معروف بیش از پنجسال از سن مبارکش نگذشته بود، قابل توجه اینکه هر دو در خانه پیامبر(ص) زندگی می کردند و مونس ساعتهای تنهائی او بودند.

هنوز سه سال به هجرت باقی مانده بود، سه سال مملو از حوادث سخت و طوفانهای شدید زندگی، مملو از مرارتها و ملالتها، مملو از آزارها و اهانتها و تلاشهای دشمنان برای محو اسلام و مسلمین.

گاه دشمنان سنگدل، خاک، یا خاکستر بر سر پیامبر(ص) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(ص) خانه می آمد، فاطمه سلام اللّه علیها خاک و خاکستر از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(ص) می فرمود:

دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر تواست.

گاه دشمنان در حجر اسماعیل اجتماع داشتند و به بتها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند.

فاطمه سلام اللّه علیها این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رساند تا مراقب بیشتری از خود کند و این نشان می دهد که نه تنها در درون خانه که در بیرون نیز فاطمه سلام اللّه علیها در فکر دفاع و نجات پدر بود.

در یکی از همان سالها، ابوجهل مشتی اراذل مکّه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(ص) در مسجد الحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(ص) را به باد مسخره گرفتند.

بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانائی بر دفاع نداشتند، ولی هنگامی که این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(س) رسید به سرعت به مسجد الحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش ر با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آن ها نفرین فرمود.

آری در آنجا که گاهی مردن دلاور جرأت دفاع از پیامبر(ص) را نداشتند، این دختر شجاع و خردسال، حضور داشت و به دفاع از پیامبر(ص) می پرداخت.

این دوران هر چه بود، سپری شد، پیامبر(ص) عازم هجرت به مدینه گشت. فاطمه سلام اللّه علیها باید موقتاً از پدر جدا شود و در خانه تنها بماند، تا زمانی که اجازه هجرت به او داده شود، در حالی که 8 سال بیشتر از سن مبارکش نمی گذشت. ولی همانگونه که امیرمؤمنان علی(ع) در لحظات حساس و بحرانی هجرت با خوابیدن در بستر پیامبر(ص) امتحان ایثار و فداکاری خود را داد و بدن خویش را در معرض شمشیرهای دشمن گذارد، فاطمه(ص) نیز بدون جزع و بیتابی آمادگی خود را برای پذیرش این رسالت جدید اعلام داشت.

ولی دوران جدائی او نمی توانست زیاد طولانی باشد، و باید در کنار پدر همچنان بماند. و در محیط مدینه همچون مکه به دفاع خود ادامه دهد، و گردو غبار اندوه و حوادث سخت را از قلب نورانی پدر بشوید، لذا بعد از چند روز به اتفاق چند نفر از همسران پیامبر(ص) به همراهی امیر مؤمنان علی(ع) به مدینه آمد.

فاطمه نه تنها در روزهای عادی (هر چند پیامبر(ص) روز عادی نداشت) بکله در روزهای جنگ و طوفانی نیز همچون یک مرد شجاع در شعاعی که مأموریت داشت، از پیامبر(ص) دفاع می کرد.

هنگامی که جنگ «احد» پایان گرفت و تازه لشگر دشمن صحنه را ترک گفته بود و پیامبر(ص) با دندان شکسته و پیشانی مجروح هنوز در میدان احد بود فاطمه سلام اللّه علیها با سرعت به «احد» آمد و با اینکه هنوز نوجوان کم سن و سالی بود فاصله میان «مدینه» و «احد» را با پای پیاده و با شوق زیاد طی کرد، صورت پدر را با آب شستشو داد، خون را از چهره اش زدود، اما زخم پیشانی همچنان خونریزی می کرد.

قطعه حصیری را سوزاند، و خاکستر آن را برجای زخم ریخت و مانع خونریزی شد، و عجیبتر اینکه برای جنگی که در روز بعد اتفاق می افتاد. اسلحه برای پدر فراهم می کرد.

در جنگ احزاب که از پررنجترین غزوات اسلامی بود، و در ماجرای فتح مکه در آن روز که سپاه پیروزمند اسلام با احتیاطهای لازم آخرین سنگر شرک را از دست مشرکان گرفت و خانه را از لوث وجود بتها پاک کرد، باز می بینیم فاطمه سلام اللّه علیها در کنار پیامبر قرار گرفته، و به کنار خندق می آید و برای پیامبر(ص) که چند روز گرسنه مانده، غذای ساده ای که از قرض نانی تجاوز نمی کرد، تهیه می کند، و به هنگام فتح مکه برای او خمیه می زند، آب برای شستشو و غسل آماده می کند، تا گردو غبار را از تنش بشوید و لباس پاکیزه ای بپوشد و رهسپار مسجد الحرام شود.


1. این حدیث را «کلینی» در «کافی» و جمعی از اهل سنت در کتب خود مانند «کنز العمال» و «میزان اعتدال» و غیر آن نقل کرده اند.
2. سیره، ابن هشام، جلد 1، صفحه .416
3. مناقب، جلد 1، صفحه .71
4. صحیح، بخاری، جلد 5، صفحه .8
5. این غزوه «حمراء الاسد» بود که مشرکان از نیمه راه به سوی مدینه بازگشتند تا ضربه ای را که در «احد» زده بودند تکمیل کنند، اما خدا می خواست مأیوس و نومید بازگردند، لذا وقتی خود را با مسلمانان شجاع و حتی کسانی که در «احد» مجروح شده بودند، مواجه دیدند، ترسیدند و بازگشتند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر