ماهان شبکه ایرانیان

بیان موضع خود در برابر نظام حاکم

ثم قالت ایها الناس اعلموا انی فاطمة، و ابی محمد(ص) اقول عوداً و بدأ ولا اقول ما اقول غلطاً، و لا افعل ما افعل شططاً.

متن

ثم قالت ایها الناس اعلموا انی فاطمة، و ابی محمد(ص) اقول عوداً و بدأ ولا اقول ما اقول غلطاً، و لا افعل ما افعل شططاً.

«لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم»

فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابی دون نساءکم، و اخا ابن عمی دون رجالکم، و لنعم المعزی الیه 9.

فبلغ بالرسالة صادعاً بالنذارة، مائلا عن مدرجة المشرکین ضارباً ثبجهم، آخذاً باکظام داعیاً الی سبیل ربه بالحکمة و الموعظة الحسنة، یکسر الاصنام و ینکت الهام، حتی انهزم الجمع و ولوا الدبر، حتی تفری اللیل عن صبحه، واسفر الحق عن محضه، و نطق زعیم الدین، و خرست شقاشق الشیاطین، و طاح و شیظ النفاق، و انحلت عقد الکفر و الشقاق و فهتم بکلمة الاخلاص فی نفر من البیض الخماص.

و کنتم علی شفاحفرة من النار، مذقة الشارب و نهزة الطامع، و قبسة العجلان، و موطی ء الاقدام، تشربون الطرق، و تقتاتون الورق، اذلة خاسئین، تخافون ان یتخطفکم الناس من حولکم.

فانقذ کم اللّه تبارک و تعالی بمحمد(ص) بعد اللتیا والتی، بعد ان منی ببهم الرجال، و ذؤبان العرب و مردة اهل الکتاب کلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه، اونجم قرن للشیطن، او فغرت فاغرة من المشرکین قذف اخاه فی لهواتها، فلا ینکفأ حتی یطأ صماخها باخمصه، و یخمد لهبها، بسیفه - مکدوداً فی ذات اللّه، مجتهداً فی امر اللّه قریباً من رسول اللّه، سیداً فی اولیاء اللّه، مشمراً ناصحاً، مجداً کادحاً و انتم فی رفاهیة من العیش، و ادعون فاکهون، آمنون تتربصون بنا الدوائر، و تتوکفون الاخبار و تنکصون عند النزال، و تفرون عند القتال».

ترجمه:

سپس فرمود: ای مردم!

بدانید من فاطمه ام! و پدرم محمد است، که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد.

آنچه می گویم آغاز و انجامش یکی است - و هرگز ضد و نقض در آن راه ندارد - و آنچه را می گویم غلط نمی گویم، و در اعمالم راه خطا نمی پویم.

پیامبری از میان شما برخاست، و به سوی شما آمد که از رنجهای شما رنج می برد، و به هدایت شما علاقه وافر داشت و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم بود.

هر گاه نسب او را بجوئید می بینید او پدر من بوده است، نه پدر زنان شما! و برادر پسر عموی من بوده است، نه برادر مردان شما! و چه افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد!

آری او آمد و رسالت خویش را به خوبی انجام داد، و مردم را به روشنی انذار کردند، از طریقه مشرکان روی بر تافت، و بر گردنهایشان کوبید، و گلویشان را فشرد - تا از شرک دست بردارند و در راه توحید گام بگذارند-.

او همواره با دلیل و برهان و اندرز سودمند مردم را به راه خدا دعوت می کرد.

بتها را درهم می شکست، و مغزهای متکبران را می کوبید، تا جمع آن ها متلاشی شد، و تاریکی های برطرف گشت، صبح فردا رسید، و حق آشکار شد، نماینده دین به سخن در آمد، و زمزمه های شیاطین خاموش گشت.

افسر نفاق بر زمین افتاد، گره های کفر و اختلاف گشوده شد، و شما زبان به کلمه اخلاص «لا اله الا اللّه» گشودید، در حالی که گروهی اندک و تهی دست بیش نبودید!

آری شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید، و از کمی نفرات همچون جرعه ای برای شخص تشنه، و یا لقمه ای برای گرسنه، و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می رود، بودید، و زیر دست و پاها له می شددید!

در آن ایام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود، و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید، و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!

اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمد(ص) بعد از آنهمه ذلت و خواری و ناتوانی نجات بخشید، او با شجاعان درگیر شد، و با گرگهای عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند، ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند خدا آن را خاموش کرد.

و هر گاه شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه های مشرکان دهان می گشود، پدرم برادرش علی(ع) را در کام آن ها می افکند، و آن ها را به وسیله او سرکوب می نمود، و او هرگز از این مأموریتهای خطرناک باز نمی گشت مگر زمانیکه سرهای دشمنان را پای مال می کرد و بینی آن ها را بخاک می مالید!

* * *

تفسیر:

در این بخش نیز حقایق بزرگی نهفته است:

1- من کیستم؟

او قبل از هر چیز خودش را به جمعیت معرفی می کند، و عذر و بهانه ها را از آن ها می گیرد، تا کسی نگوید من بی خبر بودم و دختر پیامبر را نشناختم، و گرنه به یاریش برمی خاستم.

او مخصوصاً روی نسبتش به پیامبر(ص) تکیه می کند، و ارتباطش با علی(ع) را بازگو می نماید، سپس تأکید می کند که آنچه را می گویم عین حقیقت است، سخنی را نسنجیده نمی گویم، و کلمه ای را بی حساب بر زبان نمی آورم. درست بشنوید و ببینید چه می گویم و مسئولیت عظیم خود را در برابر حادثه دریابید!

2- دلسوزی فوق العاده

سپس علاقه رسول اللّه(ص) را به آن ها یادآور می شود که چگونه از رنجهای آن ها رنج می برد، و چگونه در غمهای آن ها شریک بود، مخصوصاً روی پنج وصف از اوصاف پیامبر که قرآن مجید در یک آیه روی آن تکیه کرده است، تکیه فرمود:

«پیامبری از دل جامعه و از میان توده مردم به سوی شما آمد، پیامبری دلسوز، و علاقمند به هدایت شما، و پیامبری پرمحبت، و مهربان».

اوصافی که همه اصحاب آن را در رسول اللّه(ص) دیده بودند و می شناختند.

3- زحمات طاقت فرسای پیامبر.

سپس زحمات سنگین پیامبر(ص) را یادآور می شود که چگونه یک تنه برای ابلاغ آن رسالت بزرگ برخاست، و کمترین انحرافی در او راه یافت، و بینی گردنکشان را بر خاک مالید، و مغز متکبران را درهم کوبید، و سلاح او در برابر حق جویان و حق طلبان منطق و دلیل و موعظه و حکمت بود، و تا آنکه قدرت مشرکان را در هم شکست، و بتکده ها فرو ریخت، و دشمنان خدا پراکنده شدند، ظلمتها برطرف شد و سپیده دمید، خفاشها فرار کردند، و گروهی توانستند آشکارا نغمه «لا اله الا اللّه» سر دهند و آوای توحید را در دیار کفر زمزمه کنند.

4- شما اینگونه بودید!

فاطمه(س) به یاد آن ها می آورد که آن روز شما گروه اندک با ایمان در میان طوفان سخت و وحشتناک گرفتار بودید، از یک سو وسوسه های دوران شرک و بت پرستی، گاه و بیگاه به سراغتان می آمد و شما را به لب پرتگاه آتش دوزخ می کشید، و از سوی دیگر دشمنان نیرومند و بیرحم از هر طرف شما را احاطه کرده بودند، به گونه ای که با یک چشم برهم زدن ممکن بود شما را زیر دست و پای خود له کنند و آنچنان در فشار بودید که جز آب ناگوار و غذای نامناسب و خشن چیزی نصیبتان نمی شد، و پیوسته از آینده خود بیمناک بودید.

اما خدا اراده کرده بود دندان این گرگان خونخوار را بشکند، و سرهای این افعیها را به سنگ بکوبد، و این گروه مستضعف و اندک را بر آن ها مسلط کند و چنین کرد.

چیزی نگذشت که آتش فتنه ها خاموش گشت، و طوفانها فرو نشست، اهریمنان فرار کردند، و راهزنان و دزدان که از تاریکی های شب ظلمانی جاهلیت استفاده می کردند با طلوع آفتاب عالمتاب اسلام در بیغوله ها پنهان شدند.

آری فاطمه(س) این لحظات حساس را که هر روزش همچون یک قرن بر دوش مؤمنان سنگینی می کرده به یاد آن ها می آورد، تا نعمتهای عظیم خدا را به دست فراموشی نسپارند، و مواهب الهی را ناسپاسی نکنند، و در تداوم این خط الهی و رسالت عظیم بکوشند و تسلیم جوسازیها نشوند.

5- خدمات علی(ع):

دختر پیامبر(ص) در این میان خدمات بزرگ حضرت علی(ع) را یاد آور می شود، که چگونه پیامبر(ص) در حوادث خطرناک، او را به مقابله می فرستاد، و او با ایثارگری فوق العاده و جانبازی و فداکاری تمام، به مقابله بر می خواست، در کام فتنه ها فرو می رفت و آن را خاموش می کرد و پیروزمند باز می گشت، سرهای سرکشان را با شمشیر خود فرو می افکند و دماغ طاغوتها را به خاک می مالید، و همه جا یار و یاور پیامبر(ص) و حامی و پشتیبان او بود.

آری چنین کسی می تواند تداوم بخش خط این انقلاب بزرگ و مانع انحراف آن باشد.


1. قرآن کریم، سوره توبه، آیه .129
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان