محبت و عشق، قوی ترین جاذبه در میان دو موجود است.
در قانون معروف جاذبه که بر عالم ماده حکومت می کند می خوانیم: «هر قد جرم اجسام زیادتر، و فاصله آن ها کمتر باشد جاذبه آن ها بیشتر است» این قانون در جهان معنی و محبتهای الهی نیز حاکم می باشد، هر قدر شخصیتها والاتر و فاصله ها کمتر باشد این محبت و عشق قویتر می گردد!
با این تفاوت که در جهان ماده گاهی اختلاف و تضاد باعث جاذبه است (مانند جاذبه دو الکتریسیته مثبت و منفی) در حالی که در جهان ارواح هر قدر سنخیت و شباهت بیشتر باشد این جاذبه نیرومندتر است، و تضاد باعث دوری است.
با توجه به این مقدمه کوتاه به سراغ احادیث می رویم، ببینیم پیغمبر اکرم (ص) تا چه حد به دخترش فاطمه (س) اظهار علاقه می کرد و او را دوست می داشت؟:
10- در حدیثی از زبان «عایشه» می خوانیم که می گوید:
«ما رأیت احدا اشبه کلاما و حدیثا من فاطمة برسول اللّه (ص) و کانت اذا خلت علیه رحب بها، و قام الیها، فاخذ بیدها فقبّلها، و اجلسها فی مجلسه»:
«من هیچکس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا(ص) ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر می شد به او خوشآمد می گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می خاست دست او را می گرفت و می بوسید، و او را جای خود می نشاند»
11- در حدیث دیگری آمده است که گیسوان او را می بوسید.
(کان کثیراً ما یقبل عرف فاطمه)
12- در حدیث دیگری می خوانیم: در بسیاری از اوقات دهانش را می بوسید.
(کان کثیرا ما یقبلها فی فمها)
13- خلاصه آنقدر اظهار محبت به دخترش فاطمه می کرد که گویا «عایشه» نارحت شد، و گفت: ای رسول خدا(ص) چرا وقتی فاطمه می آید اینقدر او را می بوسی، و زبان خود را در دهان او می گذاری، گوئی می خواهی عسل به او بخورانی؟!
فرمود: بله، عایشه. هنگامی که مرا به معراج بردند... سپس داستان میوه بهشتی را نقل فرمود.
14- هر زمان پیغمبر اکرم (ص) به سفر می رفت آخرین کسی را که خداحافظی می کرد دخترش فاطمه (س) بود و هنگامی که از سفر باز می گشت نخستین کسی را که دیدار می کرد زهراء (سلام اللّه علیها) بود چنانکه در «صحیح ابی داود» آمده است:
«کان رسول الله (ص) اذا سافر کان آخر عهده بانسان من اهله فاطمه (علیهاالسلام) و اول من یدخل علیه اذا قدم فاطمة (علیهاالسلام)»
این حدیث را «احمد بن حنبل» در مسند خود نیز آورده است.
ولی می دانیم محبت و مهربانی واقعی همیشه طرفینی است که یک سر مهربانی هم درد سر است، و هم کم عمق و کم ارزش، و همانگونه که گفتیم محبت و عشق حقیقی نشانه سنخیت است، و هنگامی که سنخیت برقرار شود جاذبه از دو طرف خواهد بود.
لذا همانگونه که در روایات اسلامی شدت علاقه پیغمبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا(س)منعکس است، شدت علاقه فاطمه زهرا(س) به آن حضرت (ص) نیز به وضوح دیده می شود، گواه این سخن احادیث زیر است.
15- در صحیح «مسلم» می خوانیم: هنگامی که پیامبر(ص) در مکه بود، یک روز در کنار خانه کعبه مشغول نماز بود، ابوجهل و گروهی از یارانش در گوشه ای نشسته بودند در حالی که در روز قبل شتری در آنجا ذبح شده بود.
ابوجهل گفت: کدامیک از شما حاضر است برود و بچه دان آلوده این شتر را بردارد و هنگامی که «محمد» در سجده است پشت شانه هایش بگذارد؟!
شقی ترین آن ها از جا برخاست، و آن را گرفت، و هنگامی که پیغمبر(ص) سجده کرد پشت شانه های او افکند، و آن ها از مشاهده این منظره بسیار خندیدند...!
کسی این ماجرا را به فاطمه (س) خبر داد، و او در حالی که دختر خردسالی بود آمد و آن را از شانه پدر برداشت و به کناری افکند، رو به ابوجهل و یارانش کرد و به آن ها بدگوئی کرد و ملامت و سرزنش نمود.
هنگامی که پیغمبر(ص) نماز را پایان داد آن ها را نفرین فرمود ولی آن ها باز هم خندیدند، پیامبر مخصوصا «ابوجهل» و «عتبه» و «شیبه» و «ولید» و «امیه» و «عقبه» را به نام مورد نفرین قرار دارد (و همه آن ها در روز جنگ بدر به هلاکت رسیدند).
آری فاطمه زهرا(س) از همان کودکی مجموعه ای از «محبت» و «شجاعت» بود و در دفاع از پدر در همه حال آماده بود.
16- و نیز در همان کتاب ماجرای «غزوه احد» آمده است: «هنگامی که پیشانی پیامبر(ص) و دندانهای پیشین او شکست فاطمه (سلام اللّه علیها) بمیدان احد آمد خون را از صورت مبارک پدر شست، علی(ع) با سپر آب می آورد و فاطمه صورت پدر را شستشو می داد، ولی خون پیوسته فزونتر می شد، ناچار قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را روی زخم قرار داد و خون ایستاد.
17- «ابو نعیم اصفهانی» در «حلیة الاولیاء» نقل می کند که پیغمبر اکرم (ص) از یکی از غزوات باز می گشت، به مسجد آمد و دو رکعت نماز خواند، و همیشه دوست داشت چنین برنامه ای را عمل کند، سپس به خانه فاطمه (س) آمد، و قبل از دیدار با همسرانش با او دیدار کرد، فاطمه (س) به استقبال پدر شتافت، و پیوسته صورت و چشمهای پدر را می بوسید، و گریه می کرد.
پیغمبر(ص) فرمود: چرا گریه می کنی؟
عرض کرد می بینم رنگ و رویت دگرگون شده!
فرمود ای فاطمه (غم مخور) خداوند پدرت را به کاری مبعوث کرده که هیچ خانه ای و خیمه ای در روی زمین باقی نخواهد ماند مگر اینکه عزت (اسلام) یا ذلت (شکست و خواری) در آن وارد خواهد شد، و این دعوت تا آنجا که تاریکی شب پیش می رود پیش خواهد رفت (و سیاهیها را در هم خواهد شکست، و با وجود آن تحمل مشکلات آسان است).
18- در ماجرای جنگ خندق نیز آمده است «هنگامی که رسول خدا(ص) مشغول حفر حندق بود فاطمه (س) قطعه نانی برای پیامبر(ص) آورد، و می خواست در دهان پیغمبر بگذارد.
پیامبر فرمود: فاطمه جانم این چیست؟ عرض کرد قرص نانی برای فرزندان پختم این قطعه را برای شما آوردم.
فرمود: دخترم! بدان این اولین طعامی است که بعد از سه روز به پدرت می رسد»
چه جاذبه نیرومندی این پدر و فرزند را به هم پیوند می داد؟
جاذبه ای که در اعماق جانشان ریشه دوانده، محبتی که از تمام وجودشان سرچشمه گرفته، و عشق و علاقه ای که روح پاک آن دو را در ملکوت اعلی با هم متحد ساخته است.
و چه افتخاری برای فاطمه زهرا(س) از این برتر؟ افتخار و فضیلتی که درباره هیچکس در تاریخ اسلام جز علی بن ابیطالب(ع) دیده نمی شود.
1. مستدرک الصحیحین ج 3 ص .154
2. کنز العمال ج 7 ص .111
3. فیض الغدیر ج 5 ص .176
4. تاریخ بغداد ج 5 ص .87
5. صحیح ابی داود ج 26 باب ما جاء فی الانتفاع بالعاج.
6. مسند احمد بن حنبل ج 6 ص .282
7. صحیح مسلم «کتاب الجهاد و السیر» و صحیح بخاری «کتاب بدأ الخلق باب ما لقی النبی و اصحابه من المشرکین».
8. صحیح مسلم «کتاب الجهاد و السیر» و صحیح بخاری «کتاب بدأ الخلق» باب ما لقی النبی (ص) و اصحابه من المشرکین.
9. حلیه الاولیاء ج 2 ص .30
10. ذخائر العقبی ص .47