حکم نماز جمعه در عصر غیبت ، رساله خطی ابواب الجنان

حکم نماز جمعه در عصر غیبت از جمله مباحث مورد اختلاف است. از این رو فقها رساله های مستقلی در این موضوع نگاشته اند.

حکم نماز جمعه در عصر غیبت از جمله مباحث مورد اختلاف است. از این رو فقها رساله های مستقلی در این موضوع نگاشته اند.

مرحوم ملا محسن فیض کاشانی از جمله علمای برجسته ای است که در این موضوع، رساله ابواب الجنان را نگاشته وبخش عمده آن، اثبات واجب عینی بودن نماز جمعه است.

وی رساله خود را در هشت باب - به تعداد درهای بهشت - تنظیم کرده است:

باب اول: وجوب عینی نماز جمعه

باب دوم: شرایط و وظایف نماز جمعه

باب سوم: فضیلت نماز جمعه

باب چهارم: فضیلت روز جمعه و شب جمعه

باب پنجم: وظایف روز جمعه

باب ششم: فضیلت جماعت

باب هفتم: شرایط آداب نماز جماعت

باب هشتم: احکام نماز جماعت

فیض کاشانی در کتاب شهاب ثاقب به تفصیل در وجوب نماز جمعه بحث کرده است اما چون به زبان عربی بود،ابواب الجنان را به فارسی نگاشت تا برای فارسی زبانان قابل استفاده باشد.

از میان هشت باب این اثر، باب اول گسترده تر از ابواب دیگر است و ظاهرا هدف اصلی نویسنده، نگارش این بخش بوده است. این باب دارای چهار فصل است. در فصل اول با آیات قرآن و در فصل دوم با احادیث پیامبر - صلی الله علیه و آله - و در فصل سوم از طریق سخنان دیگر معصومان - علیهم السلام - وجوب نماز جمعه اثبات شده است ودر فصل چهارم دیدگاه های فقهای بزرگ در باره وجوب عینی نماز جمعه گرد آمده است.

این رساله از روی نسخه خطی موجود در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی به شماره 181/11 تحقیق شده است.

* به جهت رعایت امانت، رسم الخط متن نسخه خطی حفظ شده است. در این متن مطابق رسم الخط قدیم زبان فارسی، دو حرف ک و گ به یک صورت نگاشته شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش مر خدای را که صوامع آسمان را به صنوف طاعت ملائکه پیراست، و جوامع زمین را به صفوف جمعه و جماعت مؤمنین آراست، هر صنفی از آنان را به طاعتی خاص سر افراخت، و هر یک از اینان را به عبادات کوناکون؛ مشرف ساخت، و درود نامعدود بر روان خاتم انبیا و سرور اولیا و سایر ائمه هدی - صلوات الله علیهم - که به ترویج دین قویم و ترسیم شرع مستقیم قیام نمودند و به اجتماع در طاعات و اقامت جمعه امر فرمود.

اما بعد، چنین کوید محسن بن مرتضی که: این نامه ایست از ما جماعت مؤمنان را در بیان وجوب نماز جمعه و فرض عین بودن آن در جمیع اعصار و امصار و به وادی و اقطار بر جمیع مکلفین سوی ذوی الاعذار و ذکر شرایط و آداب وفضیلت و ثواب و فضل روز جمعه بر سایر روزها و وظایف این روز مبارک و فضیلت نماز جماعت و شرایط و آداب واحکام آن.

و باعث بر نوشتن این نامه آن است که جمعه و جماعت رکنی است عظیم در دین، مشتمل بر تعظیم شعائر الله، واطاعت امر اله، و متابعت پیغمبر، و باز ایستادن از فحشا و منکر، و بر خوردن مؤمنان به یکدیکر، و بری شدن از نفاق، وپاک شدن از کناه و شقاق، و محافظت بر اوقات صلوات و آداب آن، و مضاعف شدن اجر و ثواب آن، و تالیف قلوب مؤمنان، و تحصیل محبت اخوان، و تعاون ایشان در امر دین و دنیا، و غیر آن از حکمت ها.

و بالجمله، نماز اول روزی که مشروع شده بدین نحو مشروع شده و غیر این نحو مستحسن نبوده مکر صاحبان اعذار راو جمعیت لفظ «ایاک نعبد و ایاک نستعین» شاهد است برین. و با این همه فواید و منافع و با انواع تاکیدات و تشدیدات که در این امر آمده - چنان که مذکور خواهد شد - تا آن که تارک جمعه و جماعت را فاسق نامیده اند، بلکه میزان درشناختن عادل از فاسق این امر را مقرر فرموده اند، چنان که در احادیث صحیحه وارد است.

این رکن در میان فرقه محقه امامیه نزدیک است که مندرس شود؛ چرا که اکثر منسوبان به علم این طایفه از سعادت این عبادت معرضند و محروم به سبب جهل به حقیقت آن یا به جهت اعتیاد ترک آن خلفا عن سلف به سبب تقیه که درازمنه سابقه میان ایشان بوده و اقامت آن میسر نمی بوده یا به واسطه دشواری متابعت اقران یا از کاهلی و تن پروری یا ازمنافسه در سروری یا به شومی نفاق و شقاق یا غیر آن از رذایل اخلاق تا آن که اعظم تشنیعات مخالفین برایشان این است و حق با مشنعین است.

و ما اکر چه قبل از این رساله نوشته بودیم در بیان وجوب نماز جمعه و اطناب در آن کرده موسوم به «شهاب ثاقب» لیکن چون آن به زبان تازی بود و از مطالب دیکر خالی، همه کس نمی فهمید و به همه این مهمات نمی رسید. ثانیا، این مختصر به لغت فارسی نوشته شد تا نفعش اعم و ثوابش اتم باشد. تذکیری است متفقهه را، و...() مترفهه را، اعلام به نهجی است مهجورانی را که از این سعادت عظمی و غنیمت کبری بی خبر و غافلند و اتمام حجتی است دورانی راکه خود را از دیدن این آیات و شنیدن این دلالات بر نادانی و جهل داشته یا خود نادان و جاهلند.

مشتمل بر هشت باب «است» که هر یک به منزله دریست از درهای بهشت که بر روی مؤمنان مفتوح می کردد و به آن داخل بهشت می شوند و از این جهت به «ابواب الجنان» موسوم کشت. و چون مطلب باب اول بر قومی مشتبه بود، درآن باب، الفاظ قرآن و حدیث را ذکر کردیم با ترجمه، به خلاف سایر ابواب که بر ترجمه اقتصار نمودیم. و من الله التوفیق.

باب اول - در بیان وجوب نماز جمعه و آن که فرض عین است بر همه

هر مکلفی که از اعذاری که مذکور خواهد شد سالم باشد و این حکم هم به قرآن ثابت شده و هم به حدیث پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و هم با احادیث ائمه معصومین - صلوات الله علیهم - و هم به کلمات فقهای امامیه ازقدما و متاخرین که طریقه اهل بیت - علیهم السلام - را از دست نداده اند و قدم از جاده ایشان بر نکرفته و ما این چهارمدعا را در چهار فصل بیان کنیم، به توفیق خدای عزوجل.

فصل اول - در بیان وجوب نماز جمعه و فرض عین بودن آن از قرآن مجید

در سوره جمعه می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا» ای کسانی که کرویده اید به احکام شرع «اذا نودی للصلاة» چون ندا درداده شود برای نماز «من یوم الجمعة» از روز جمعه «فاسعوا» بشتابید به صرف همکی همت و تمامی رغبت «الی ذکرالله» به سوی یاد کردن خدای، که نماز جمعه است و خطبه، چنان که قرینه مقام دلالت بر آن می کند و از احادیث اهل بیت - علیهم السلام - که ذکر آن خواهد شد، مستفاد می کردد و از خطبه جمعه حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام -معلوم می شود و مفسران نیز برآن اتفاق کرده اند «وذروا البیع» و بکذارید خرید و فروخت را «ذلکم» این سعی و ترک بیع «خیر لکم» بهتر است شما را از معامله؛ زیرا که در آن نفع باقی اخروی است و آن بهتر است از سود فانی دنیوی «ان کنتم تعلمون»() اکر هستید که می دانید نفع را از ضرر، و تمییز می کنید میان خیر و شر.

و در سوره منافقین می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا» ای کروه مؤمنان «لا تلهکم» مشغول نکرداند شما را«اموالکم» مال های شما «ولا اولادکم» و نه فرزندان شما «عن ذکر الله» از یاد کردن خدای یعنی نماز جمعه و خطبه آن، چنان که جمعی ازمفسران کفته اند و امر بقراءت سورتین در این نماز دلالتی برآن می کند «و من یفعل ذلک» و هر که بکند این کار را یعنی به مال و فرزند از حق بازماند «فاولئک» پس آن کروه «هم الخاسرون»() ایشان زیان کارانند که به حقیر فانی بازمانند ازعظیم باقی.

و جای دیکر می فرماید: «حافظوا علی الصلوات» محافظت نمایید بر نمازها «والصلاة الوسطی»() وبه تخصیص نماز وسطی که نماز جمعه است به قول بعضی و فریضه آن وقت است به قولی دیکر که شامل نمازهای ظهر سایر ایام نیز باشد.

فصل دوم - در بیان وجوب نماز جمعه و فرض عین بودن آن از حدیث پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم

مخالف و مؤالف در کتب خود روایت کرده اند از آن حضرت که فرمود: «کتب علیکم الجمعة و فریضة واجبة الی یوم القیمة» () نوشته شد بر شما نماز جمعه و فریضه شد فریضه واجبه تا روز قیامت.

و نیز فرمود: «الجمعة واجبة علی کل مسلم» نماز جمعه واجبست بر هر مسلمانی «الا اربعة» مکر چهار کس: «عبد مملوک او امراة او صبی او مریض»() بنده که ملک یا زن یا کودک یا بیمار. و نیز فرمود در بعضی خطبه ها: «ان الله فرض علیکم الجمعة» به درستی که حق تعالی فرض کردانید بر شما نماز جمعه را «فمن ترکها» پس هر که ترک کند آن را «فی حیاتی» در ایام حیات من «او بعد موتی» یا بعد از موت من «وله امام عادل» واو را باشد پیشنمازی عادل «استخفافا بها» و این ترک او از جهت سبک دانستن و سهل شمردن او باشد این نماز را «اوجحودا بها» یا از روی انکار باشد آن را «فلا جمع الله شمله» پس جمع مکرداناد خدای عزوجل پراکندکی او را «ولا بارک الله له فی امره» و برکت مدهاد خدای تعالی مر او را در کار او «الا و لا صلاة له» آکاه باشید که نمازی نیست مر او را «الا و لازکاة له» آکاه باشید که زکاتی نیست مر او را «الا و لا حج له» آکاه باشید که حجی نیست او را «الا و لاصوم له» آکاه باشید که روزه نیست او را «الا و لابر له» آکاه باشید که نیکویی نیست و طاعتی نیست او را «حتی یتوب»() تا آن که توبه کند.یعنی هیچ یک از عبادات و طاعات او به درجه قبول نمی رسد و هر چند بسیار کند تا آن که توبه کند از ترک نماز جمعه و به آن بکرود و به جای آورد.

و نیز فرمود: «من ترک ثلاث جمع متعمدا من غیر علة» از روی عمد، بی باعثی ضروری «ختم الله علی قلبه» مهر کرد خدای تعالی بر دل او «بخاتم النفاق»() به آن که دل او خالی باشد از ایمان و اظهار ایمان کند به زبان، یعنی دل اوبسته شد به حیثیتی که ایمان را درو راهی نماند.

و نیز فرمود: «لینتهن اقوام» باید که باز ایستند البته قومی چند «عن ودعهم الجمعات» از وا کذاشتن ایشان نمازهای جمعه را «او لیختمن الله علی قلوبهم» یا باید که مهر کند البته خدای تعالی بر دل های ایشان «ثم لیکونن من الغافلین»() پس باید که باشد البته از جمله غافلان.

و اخبار نبویه درین باب بسیار است.

فصل سیم - در بیان وجوب نماز جمعه و فرض عین بودن آن از احادیث ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین

مشایخ ثلاثه ما که صاحبان کتب اربعه حدیث اند، اعنی شیخ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی و شیخ ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی و شیخ ابو جعفر محمد بن حسن بن طوسی - رضوان الله علیهم - در کتاب کافی و کتاب من لایحضره الفقیه و کتاب تهذیب با اسناد صحیح از حضرت امام محمد باقر - صلوات الله علیه - روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «فرض الله علی الناس» فرض کردانید حق تعالی بر مردمان «من الجمعة الی الجمعة» از روز جمعه تا روزجمعه «خمسا و ثلاثین صلاة» سی و پنج نماز را «منها صلاة واحدة» از آن جمله یک نماز است «فرضها الله فی جماعة»فرض کردانید خدای تعالی آن را که در جماعت بکذارند «و هی صلاة الجمعة» و آن نماز جمعه است «و وضعها عن تسعة» و فرو کذاشت آن را از نه کس «عن الصغیر و الکبیر» از خوردسال و پیر سال خورد «والمجنون» و دیوانه «و المسافر» وکسی که سفر کرده باشد «و العبد» و بنده «والمراة» و زن «و المریض» و بیمار «و الاعمی» و کور «و من کان علی راس فرسخین»() وکسی که بوده باشد بر سر دو فرسخ یعنی از موضعی که نماز جمعه در آن می کذارند.

و در کافی و تهذیب با اسناد صحیح روایت کرده اند از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - که فرمود: «ان الله«عزوجل» فرض» به درستی خدای عزوجل فرض کرداند «فی کل سبعة ایام» در هر هفت روز «خمسا و ثلاثین صلاة» سی و پنج نماز را «منها صلاة» از آن جمله نمازیست «واجبة علی کل مسلم ان یشهدها» واجب است بر هر مسلمانی که حاضر شود آن را «الا خمسة» مکر پنج کس «المریض و المملوک و المسافر و المراة و الصبی»() بیمار و بنده ومسافر و زن و کودک.

و در کتاب من لایحضره الفقیه با اسناد صحیح روایت کرده که از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - پرسیدند:«علی من تجب الجمعة» بر که واجبست نماز جمعه؟ «قال: علی سبعة نفر من المسلمین» فرمود: بر هفت کس ازمسلمانان «و لا جمعة لاقل من خمسة احدهم الامام» و نماز جمعه نیست کمتر از پنج کس را که یکی از ایشان پیش نمازباشد، یعنی تا پنج نباشد جایز نیست و تا هفت نباشد واجب نیست «فان اجتمع سبعة» پس اکر مجتمع شدند هفت کس «ولم یخافوا» و نترسیدند یعنی تقیه بر ایشان واجب نبود «امهم بعضهم و خطبهم»() امامت می کند بعضی ازایشان ایشان را و خطبه می خواند.

و در تهذیب و استبصار با اسناد صحیح از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که فرمود: «یجمع القوم یوم الجمعة» به تشدید میم، یعنی نماز جمعه می کذارند قوم در روز جمعه «اذاکانوا خمسة فما زاد» چون پنج کس باشند یا بیشتر «و ان کانوا اقل من خمسة» و اکر کمتر از پنج کس باشند «فلا جمعة لهم» پس نماز جمعه نیست ایشان را«والجمعة واجبة علی کل احد» نماز جمعه واجبست بر همه کس «لا یعذر الناس فیها» معذور نیستند مردمان در آن «الاخمسة» مکر پنج کس «المراة و المملوک و المسافر و المریض و الصبی».()

و نیز در تهذیب با اسناد صحیح از آن حضرت روایت کرده اند که فرمود: «اذا کانوا سبعة یوم الجمعة» چون هفت کس باشند روز جمعه «فلیصلوا فی جماعة» پس باید که در جماعت نماز بکذارند یعنی نماز جمعه بکذارند، به دلیل اشتراط عدد مخصوص و آدابی که مذکور می شود «و لیلبس البرد» و باید که برد بپوشد، یعنی پیش نماز، و برد جامه ایست نفیس که آن را ردا می کرده اند «و العمامة» و عمامه بر سر کیرد «ولیتوکا علی قوس اوعصا» و باید که تکیه کند بر کمانی یاعصایی «ولیقعد قعدة بین الخطبتین» و باید که بنشیند نشستنی میان هر دو خطبه «و یجهر بالقراءة» و بلند کند قراءت را«ویقنت فی الرکعة الاولی منهما قبل الرکوع»() قنوت بخواند در رکعت اول از آن دو رکعت پیش از رکوع.

و نیز در هر دو کتاب به اسناد صحیح روایت کرده از آن حضرت که فرمود: «اذاکان القوم فی قریة» چون باشند قومی دردهی «یصلون الجمعة اربع رکعات» جمعه را چهار رکعت می کذارند «فان کان لهم من یخطب» پس اکر کسی باشد ایشان آن را که خطبه تواند خواند «جمعوا» نماز جمعه می کذارند «اذا کانوا خمسة» چون پنج کس باشند «و انما جعلت رکعتین لمکان الخطبتین»() و دو رکعت به جهت آن شده که دو خطبه هست بدل آن دو رکعت دیکر.

و نیز در هر دو کتاب به اسناد صحیح از امام محمد باقر یا امام جعفر صادق - علیهما السلام - روایت کرده که شخصی پرسید: «عن اناس فی قریة» از جماعتی مردمان که در دهی باشند «هل یصلون جماعة؟» آیا نماز به جماعت می کذارند؟«قال: نعم» فرمود: بلی «یصلون اربعا اذا لم یکن لهم من یخطب»() چهار رکعت می کذارند چون نباشد مر ایشان راکسی که خطبه تواند خواند دو رکعت می کذارند؛ چه همه کس را توانایی خطبه خواندن نیست خصوصا اهل ده را.

و نیز در هر دو کتاب به اسناد صحیح از امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که فرمود: «الجمعة واجبة علی من ان صلی الغداة فی اهله ادرک الجمعة» نماز جمعه واجبست بر کسی که اکر نماز صبح را در خانه خود بکذارد نمازجمعه را در تواند یافت «و کان رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - انما یصلی العصر فی وقت الظهر فی سائر الایام» و بود رسول خدای که می کذارد نماز عصر روز جمعه را در وقت نماز پیشین روزهای دیکر «کی اذا قضوا الصلوة مع رسول الله - صلی الله علیه و اله وسلم -» تا آن که چون از نماز فارغ شوند با رسول خدای «رجعوا الی رحالهم قبل اللیل»برکردند و به منزلهای خود برسند پیش از آن که شب در آید «و ذلک سنة الی یوم القیامة»() و آن سنتی است تا روزقیامت، یعنی تا روز قیامت هر که نماز جمعه کذارد چنین می کند.

و نیز در تهذیب به اسناد صحیح از آن حضرت روایت کرده که فرمود: «من ترک ثلاث جمع متوالیة» هر که ترک کند سه نماز جمعه پیاپی را «طبع الله علی قلبه»() مهر کرد خدای بر دل او.

و در روایت دیکر آمده بعد از این کلام: «فان ترک من غیر علة ثلاث جمع» پس اکر ترک کرد بی باعثی ضروری سه جمعه را «فقد ترک ثلاث فرائض» پس به تحقیق ترک کرد سه فریضه را «ولایدع ثلاث فرائض من غیر علة» و وا نمی کذارد سه فریضه را بی ضرورتی «الامنافق»() مکر کسی که به دل ایمان نداشته باشد و به زبان اظهار کند.

و نیز در تهذیب و استبصار به اسناد صحیح از زراره روایت کرد که کفت: «حثنا ابو عبدالله - علیه السلام» ترغیب کرد مارا امام جعفر صادق - علیه السلام - «علی صلاة الجمعة» بر نماز جمعه «حتی ظننت انه یرید ان ناتیه» تا این که کمان کردم که اراده دارد که به نزد او بیاییم و با او نماز بکذاریم «فقلت: نغدو علیک؟» پس کفتم: فردا بیاییم؟ «فقال: لا انماعنیت عندکم»() فرمود: نه خواستم که پیش خود نماز بکذارید. و این به جهت آن بود که آن حضرت در زمان تقیه بود و نمی توانست که خود نماز جمعه بکذارد مکر با مخالفین، لیکن اصحابش را در آن اوقات مقدور بود که پنهان بکذارد.

و نیز در هر دو کتاب به اسناد موثق روایت کرده از عبدالملک بن اعین که کفت: حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - به من کفت: «مثلک یهلک و لم یصل فریضة فرضها الله» مثل تویی هلاک شود و نکذارده باشد فریضه را که خدای تعالی فرض کردانیده «قلت: کیف اصنع» کفتم: چون کنم؟ «قال: صلوا جماعة یعنی صلاة الجمعة»() فرمود: نماز درجماعت بکذارید یعنی نماز جمعه را بکذارید.

و نیز در هر دو کتاب و کتاب کافی به اسناد حسن روایت کرده اند از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - که فرمود: «الجمعة واجبة علی من کان منها علی راس فرسخین» نماز جمعه واجب است بر هر کسی که بر سر دو فرسخ باشد از آن «فان زاد علی ذلک» پس اکر بیشتر باشد «فلیس علیه «شیء»»() پس «چیزی» نیست برو.

و در کتاب من لایحضره الفقیه و تهذیب به اسناد حسن روایت کرده از آن حضرت که فرمود: «اذا کان بین القریتین ثلاثة امیال» چون میان دو ده سه میل مسافت باشد، یعنی یک فرسخ «فلا باس ان یجمع هؤلاء و یجمع هؤلاء»() پس باکی نیست که نماز جمعه بکذارند اینها علی حده و اینها علی حده.

و در کافی و تهذیب و استبصار به اسناد حسن روایت کرده اند که از آن حضرت پرسیدند از کسی که خطبه را در نیافت روز جمعه «قال: یصلی رکعتین» فرمود: دو رکعت نماز می کذارد «فان فاتته الصلاة فلم یدرکها فلیصل اربعا» پس اکر نمازجمعه فوت شد او را چنان که هیچ از آن ادراک نکرده چهار رکعت می کذارد. «و قال: اذا ادرکت الامام قبل ان یرکع الرکعة الاخیرة فقد ادرکت الصلاة» و فرمود: چون دریافتی امام را پیش از رکوع آخر پس نماز جمعه را دریافته «و ان انت ادرکته بعد ما رکع» و اکر دریافتی او را بعد از آن که رکوع آخر کرده بود «فهی الظهر اربع»() پس فریضه تو نماز پیشین است چهار رکعت.

و در کتاب من لایحضره الفقیه به اسناد صحیح از آن حضرت روایت کرده که فرمود در نماز عیدین: «اذا کان القوم خمسة او سبعة» چون قوم پنج یا هفت باشند «فانهم یجمعون الصلاة کما یصنعون یوم الجمعة»() پس به درستی که به جماعت می کذارند نماز را.

فصل چهارم - در بیان وجوب نماز جمعه و فرض عین بودن از قول فقهای معتبرین امامیه - قدس الله اسرارهم -

فقهای امامیه دو قسمند: قسمی آنانند که در جمیع احکام شرعیه از اصول و فروع، مستند به قرآن و احادیث اهل بیت - علیهم السلام - می باشد و در تصانیف خود از قول ثقلین تجاوز نمی نمایند، مثل متقدمان ایشان که در ازمنه ائمه معصومین - علیهم السلام - یا نزدیک به آن بوده اند، از اصحاب ایشان کرفته تا شیخ ابوجعفر طوسی - رحمه الله - وجمعی از اواخر متاخرین که متابعت ایشان کرده اند، از اواخر زمان شیخ زین الدین عاملی کرفته تا حال - شکر اللهمساعیهم جمیعا - و بر مصنفات ایشان اعتماد تمام هست و سخنان ایشان هرکز نمی میرد؛ زیرا که قول ایشان مستندبه اجتهاد و رای نیست بلکه نقل از خدا و رسول خداست که متبدل و متغیر نمی شود تا روز قیامت؛ چنان که درحدیث وارد است که «حلال محمد حلال الی یوم القیمة و حرامه حرام الی یوم القیمة»() یعنی حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام او حرامست تا روز قیامت. کسی به رای و اجتهاد تغییر آن نمی تواند داد و کلمات ایشان دروجوب عینی نماز جمعه در جمیع امصار و اعصار متفق و موافق قرآن و حدیث است و در مصنفات خود تصریح به آن کرده اند از روی جزم و قطع بی ترددی و شکی و شبهه. و عبارات صریحه بیست کس از این قسم را در این حکم درکتاب شهاب ثاقب که در تحقیق این مطلب نوشته ایم، نقل کرده ایم اکر خواهند از آن جا بطلبند.

و قسمی دیکر آنانند که در بعضی از فتاوی مستند به قرآن و حدیث می باشند و بعضی دیکر را با اجتهاد و رای حکم می کنند و تابع ظن خود می شوند و کلام اکثر ایشان در این مسئله مشعر است به تردد در حکم و اضطراب در آن بااختلاف بسیار؛ کاه می کویند: حضور سلطان عادل یعنی امام معصوم - علیه السلام - شرط است یا کسی که منصوب باشد از قبل او.

و کاه می گویند: اکر سلطان عادل یا منصوب آن نباشد اصح آن است که نماز جایز است به جهت آن که در احادیث صحیحه وارد است که هرکاه جماعتی در دهی باشند و در میان ایشان کسی باشد که خطبه تواند خواند نماز جمعه می کذارند. و کاه می کویند: در زمان غیبت امام، وجوب این نماز ساقط است، به جهت آن که این شرط مفقود است امااستحباب ساقط نیست. و کاه می کویند: در زمان غیبت، مجتهد قایم مقام امام است و بنابر این باید که وجوب ساقط نشود. و کاه می کویند: وجود مجتهد در کار نیست و حضور عدل کافی است و ترغیبات ائمه معصومین - صلوات الله علیهم - در احادیث جاری مجرای نصب ایشان است کسی را که امامت تواند کرد و خطبه تواند خواند هر که باشد. وکاه می کویند: پیش نمازی باید، که مجتهد باشد. و کاه می کویند: حضور مجتهد یا اذن او می باید و اکر چه پیش نمازدیکری باشد. و کاه می کویند: وجوب این نماز در حین غیبت امام تخییری است نه عینی. و کاه می کویند: در این هنکام جایز نیست. و کاه می کویند: حضور سلطان عادل را تفسیر به استیلا و سلطنت امام معصوم می کنند. و کاه به ظهور او واکرچه تقیه کند. و غیر از این اقوال مختلفه و کلمات متناقضه که مستند ایشان در آنها متشابهات است که عقول و آرا برآن متفق نمی تواند شد مکر آن که بعضی در آن تقلید بعضی کنند و قومی تابع قومی شوند، همچنان که کرده اند و چون این طایفه رخصت نداده اند که بعد از موت ایشان کسی به قول ایشان عمل نماید ما را چه لازم است که متعرض سخنان ایشان شویم خصوصا کلام خدا و رسول خدا و ائمه هدی - صلوات الله علیه و علیهم - و کلام فقهای معتبرین که قولشان زنده است در دست داریم متفق الکلمه بی تردد و شک و شبهه و لله الحمد.

باب دوم - در بیان شرایط و وظایف نماز جمعه

شرایط وجوب نماز جمعه سالم بودن مکلف است از انوثت و بندکی و سفر و بیماری و پیری و کوری و دوری به دوفرسخ و کمتر بودن از پنج کس و بیم فتنه و فساد. و شرایط صحت آن خواندن دو خطبه است و به جماعت کذاردن ودور بودن به یک فرسخ از نماز جمعه دیکر.

و شرط کسی که امامت کند زیاده بر شرایط امام نمازهای دیکر، آن است که خطبه تواند خواند و بصیرتی در وجوب این نماز داشته باشد؛ چه در این اعصار بر جمعی مشتبه است و اینها که کفتیم، از احادیثی که در باب سابق ذکر کردیم، معلوم شد. و سایر شرایط امام را در باب شرایط جماعت ذکر خواهیم کرد. ان شاءالله.

و هر مکلف که نماز جمعه از او ساقط است، چون حاضر شود بر او واجب می شود، سوای زن. و بعضی را ثواب بیشتراست، چون مسافر و بعضی را کمتر است، چون زن.

و اما وظایف و آداب نماز که بعضی واجب و بعضی مستحب است، تقدیم خطبتین است بر نماز و با طهارت بودن خطیب و به منبر برآمدن او بعد از اذان یا به منبر نشستن تا مؤذن فارغ شود و تکیه کردن او به عصا یا کمان یا شمشیر، وعمامه را بر سرداشتن و ردا بر دوش افکندن و روی به مردمان کردن و سلام بر ایشان کردن وقت استقرار بر منبر و رو کردن مردمان به او و نزدیک منبر آمدن ایشان و کوش فراداشتن و سخن نکفتن در اثنای خطبه و نماز نکذاردن و مشتمل بودن هر دو خطبه بر حمد خدا و شهادتین و ثنای پیغمبر و آل او و پند مردمان و خواندن سوره کوتاه یا آیه مفیده وفاصله کردن میان هر دو خطبه به نشستن به قدر خواندن سوره توحید و سخن نکفتن در آن نشستن و دعای ائمه معصومین -صلوات الله علیهم - و استغفار برای مؤمنین و مؤمنات در خطبه دوم و بلند کردن قراءت در نماز و سوره جمعه در رکعت اول و سوره منافقین در دوم خواندن و قنوت در اول پیش از رکوع و در دوم بعد از رکوع خواندن. این است وظایف مختصه به این نماز سوی وظایف مشترکه میان همه نمازها. و بالله التوفیق.

باب سیوم - در بیان فضیلت نماز جمعه

در فضیلت این نماز همین کافی است که بهترین عبادات و طاعات است بعد از ایمان و معرفت؛ چه در احادیث صحیحه ثابت شده است که بهترین عبادات بعد از معرفت، نماز است. اکر مقبول شد همه مقبول است و اکر مردود کشت همه مردود.() و ثابت شده که بهترین نمازها نماز یومیه است و بهترین نمازهای یومیه نماز وسطی است ونماز وسطی نماز جمعه است یا نماز ظهر. و نماز ظهر روز جمعه که بهترین روزهاست و حسنات در او مضاعف است نماز جمعه است. پس بهترین عبادات بعد از ایمان نماز جمعه باشد.

و در کتاب من لایحضره الفقیه از پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - روایت کرده که هر که به نماز جمعه آمد و ایمان داشت به آن و ثواب آن را از خدای عزوجل توقع داشت عمل خود را از سر بکیرد یعنی از کناهان پاک می شود.

و در کتاب امالی از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که هیچ قدمی سعی نکرد به نماز جمعه مکر آن که حرام کرد خدای عزوجل بدن او را بر آتش.()

و در کتاب کافی به اسناد صحیح روایت کرده از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - که فضیلت داده خدای عزوجل روز جمعه را بر غیر آن از روزها و به درستی که بهشت آراسته می شود در روز جمعه و درهای آسمان کشوده می شود از برای بالا رفتن عمل های بندکان در روز جمعه.()

و نیز در کتاب کافی به اسناد صحیح روایت کرده از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - که در روز جمعه ملائکه مقربین نازل می شوند با کاغذهای سیمین و قلم های زرین. پس می نشینند بر درهای مساجد بر کرسی های نور ومی نویسند مردمانی را که پیشی می جویند به نماز جمعه بر قدر منزلت ایشان اول دوم تا آن که امام به منبر برآید و چون امام به منبر برآمد صحیفه ها را در هم می پیچند و فرود نمی ایند در هیچ روزی مکر روز جمعه.()

 

و در روایتی دیکر از آن حضرت منقول است که هر که به نماز جمعه برود در ساعت اول، مثل آن است که شتری قربان کرده باشد و هر که در ساعت دوم برود مثل آن است که کاوی قربان کرده باشد و هر که در ساعت سیوم برود مثل آن است که کوسفندی شاخ دار قربان کرده و هر که در ساعت چهارم برود مثل آن است که مرغ خانکی قربان کرده باشد وهر که در ساعت پنجم برود مثل آن است که تخم مرغی هدیه کرده باشد و چون امام به منبر برآید صحیفه ها در هم پیچیده شود و قلم ها برداشته شود و ملائکه مجتمع شوند نزد منبر برای شنیدن ذکر یعنی خطبه. پس هر که بعد از آن به مسجد آید نیامده است او مکر برای حق نماز و او را از فضیلت پیش آمدن بهره نیست.()

و ساعت اول تا طلوع آفتاب است و دوم تا بلند شدن آن و سیوم تا پهن شدن شعاع آن بر وجهی که قدم ها کرم شود درزمین و چهارم و پنجم بعد از چاشت بلند تا زوال.

و بعضی از علما کفته اند که در قرن اول وقت سحر و بعد از صبح راه ها پر از مردمان می بوده که به ازدحام و چراغ می رفته اند به جامع. و اول بدعتی که در اسلام حادث شد ترک زود رفتن به جامع بود در روز جمعه.

و شیخ صدوق - رحمه الله - در کتاب دعائم الاسلام از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - نقل کرده که مردمان درآمدن به نماز جمعه سه قسم اند: مردی به جهت سخن کفتن و جدال کردن می آید و حظ او از جمعه همان است، ومردی دیکر وقتی می آید که امام خطبه می خواند پس اکر حق تعالی خواهد او را ثواب دهد و اکر خواهد محروم کرداند، و مردی دیکر حاضر می شود پیش از بر آمدن امام به منبر و نماز می کذارد آن مقدار که مقدر شده باشد برای اوبا توجه و سکون تا آن که امام به منبر بر آید و نماز منقضی شود پس نماز جمعه برای او کفاره است میان او و جمعه دیکر سه روز دیکر. و این به جهت آن است که حق تعالی می فرماید که: هر که حسنه کرد او را ده مثل آن است.()

و به روایتی دیکر از آن حضرت منقول است که هر که نزدیک شد به امام و کوش داشت و خطبه را شنید و سخن لغونکفت او راست دو نصیب از اجر و هر که دور نشست و کوش داشت و شنید و سخن لغو نکفت او راست یک نصیب ازاجر و هر که نزدیک شد به امام و کوش نداشت و سخن لغو کفت بر او است دو نصیب از وزر و هر که به رفیق خودکفت: سخن مکو او سخن کفته است و هر که سخن کفت نماز جمعه او را ثوابی نیست، یعنی در اثنای خطبه. بعد از آن فرمود: همچنین شنیده ام از پیغمبر شما که می کفت.()

و به روایتی دیکر از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - منقول است که: هر که بشوید - یعنی جامه و بدن را - وغسل جمعه کند و زود بکند و زود به مسجد برود و به نزدیک امام بنشیند و کوش بدارد به خطبه و سخن نکوید دراثنای آن او راست به هر کامی که برداشته مثل اجر عبادت یک ساله که روزها روزه داشته باشد و شب ها به عبادت برخاسته باشد.()

و در کتاب دعائم آورده که حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - پای برهنه به نماز جمعه می رفت «برای بزرگداشت آن» و نعلین را به دست «چپ» می کرفت و می فرمود: این موطن خداست.()

و در کتاب مذکور از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - روایت کرده که فرمود: در شدت کرما به نماز جمعه رفتن، حج فقرای امت من است.()

و در تهذیب از حضرت امام صادق - علیه السلام - از پدرش از جدش روایت کرده که: اعرابی به خدمت حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - آمد که او را قلیب می کفتند. پس کفت: یا رسول الله، به درستی که من چند نوبت مهیای حج شدم و میسرم نشد. آن حضرت فرمود: ای قلیب، ملازم شو نماز جمعه را که آن حج مساکین است.()

و در کتاب امالی از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که هر مسافری که نماز جمعه بکذارد از روی رغبت و محبت، به آن ببخشد حق تعالی او را اجر صد نماز جمعه که مقیم بکذارد.()

و احادیث در این باب زیاده از آن است که نقل توان کرد. به همین دوازده حدیث اکتفا می کنیم. ولله الحمد.

باب چهارم - در فضیلت روز جمعه و شب جمعه

بدان که حق - سبحانه و تعالی - مخصوص کردانیده اهل هر ملتی را به روزی از روزهای هفته که در آن روز تقرب جویند به او به عبادتی خاص و آن روز را عید ایشان کردانیده و فضیلت داده به روزهای دیکر در آن ملت؛ چنان که شنبه را برای یهود و یک شنبه را برای نصاری و جمعه را به این امت مخصوص کردانیده و در آن عبادتی خاص فرموده مسلمانان را که آن نماز جمعه و استماع خطبه است که بهترین عبادات است ایشان را و لیکن اکثر مردمان در این روزکاربه جهت اموری که در صدر کتاب مذکور شد از این سعادت بی بهره اند.

و در کتاب کافی از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که طلوع نکرد آفتاب به هیچ روزی که فاضل ترباشد از روز جمعه.()

و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: خدای تعالی برکزید از هر چیزی، چیزی را، پس برکزید از روزها روز جمعه را.()

و از حضرت امام رضا - علیه السلام - روایت کرده که: رسول خدای - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود که: جمعه سید ایام است. مضاعف می کرداند حق تعالی در او حسنات را و محو می کرداند سیئات را و بلند می کرداند درجات راو اجابت می کند دعوات را و می برد به برکت او از دل ها، غم ها و اندوه های سترک و قضا می کرداند در او حوایج بزرک و این روز زیاده شدن آزادان و رهانیدکان خداست از آتش دوزخ. رعایت نکرد این روز را هیچ کس از مردمان ونشناخت حق و حرمت آن را مکر آن که ثابت و لازم شد بر حق تعالی که بکرداند او را از آزادان و رهانیدکان از آتش.

پس اکر بمیرد در این روز یا در این شب شهید بمیرد و ایمن مبعوث شود. و سبک نشمرد هیچ کس حرمت این روز را وضایع نکردانید حق آن را مکر آن که ثابت و لازم شد بر خدای عزوجل که او را بسوزد در آتش جهنم مکر آن که توبه کند.()

و به اسناد صحیح از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - منقول است که ساعتی که در او دعا مستجاب می شود، روز جمعه از وقت فارغ شدن امام است از خطبه تا آن که صفوف آراسته شود و ساعت دیکر از آخر روز است تا غروب آفتاب.() و به روایتی دیکر صحیح آمده که وقت زوال است.()

و در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که فرمود: به درستی که خدای عزوجل ندا می کند هر شب جمعه از بالای عرش از اول شب تا آخر: آیا نیست بنده مؤمنی که بخواند مرا از برای آخرت و دنیای خود پیش از طلوع صبح تا او را «اجابت کنم؟» آیا نیست بنده مؤمنی که بازکشت کند به سوی من ازکناهان خود پیش از طلوع صبح تا توبه او را بپذیرم؟ آیا نیست بنده مؤمنی که تنک کرده باشم بر او روزی را، بطلبد ازمن زیاده کردن روزی پیش از طلوع صبح تا زیاده کنم روزی او را و فراخ کردانم بر او؟ آیا نیست بنده مؤمنی بیمار که بطلبد از من که شفا دهم او را پیش از طلوع صبح تا عافیت ببخشم او را؟ آیا نیست بنده مؤمنی محبوس مغموم که بطلبد از من که برهانم او را از حبس تا خالی کنم راه او را؟ آیا نیست بنده مؤمنی مظلوم که «قبل از طلوع صبح» بطلبد ازمن که داد او از ظالم بخواهم تا یاری کنم او را و داد او بخواهم؟ فرمود: همیشه ندا می کند به این نهج تا صبح طلوع کند.()

و در حدیثی دیکر از حضرت امام رضا - علیه السلام - روایت کرده که: خدای عزوجل فرشته را می فرستد به آسمان دنیا هر شب در ثلث آخر شب و در شب جمعه از اول شب. پس می فرماید او را تا ندا کند: آیا سایلی هست تا بخشش کنم او را؟ آیا تائبی هست تا بپذیرم توبه او را؟ آیا طلب آمرزش کننده هست تا بیامرزم او را؟ ای طالب خیر، روی به ماکن و ای طالب شر، ترک این هوا کن. همچنین ندا می کند تا صبح، پس باز می کردد به جای خود از ملکوت.()

و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - روایت کرده که شب جمعه شبی است نمایان و روشن و روز جمعه روزی است درخشنده و هر که شب جمعه مرد، او راست براتی از فشارش قبر و هر که روز جمعه مرد او راست براتی ازآتش.()

و احادیث در این باب بسیار است بر این هفت اقتصار کردیم. و الحمدلله.

باب پنجم - در وظایف روز جمعه

بهترین عبادات در روز جمعه بعد از فرایض، صلوات بر پیغمبر است. صلی الله علیه و آله و سلم.

در کتاب کافی از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: شب جمعه ملائکه نازل می شوند به عددمورچه های خورد و در دست ایشان قلم ها است از زر و کاغذهاست از سیم، نمی نویسند تا شب شنبه مکر صلات برپیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم، پس بسیار کن از آن. و فرمود: سنت است که صلات بر پیغمبر و اهل بیت اوبفرستی هر روز جمعه هزار نوبت و در روزهای دیکر صد نوبت.()

و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که: هیچ چیز که به آن عبادت خدای کنند در روز جمعه دوست تر باشد نزد من از صلات بر محمد و آل محمد [، نیست].()

و نیز از آن حضرت روایت کرده که: باید زینت کند هر یک از شما و بیاراید خود را روز جمعه؛ غسل کند و بوی خوش کند و محاسن را شانه نماید و خوش بو کند و پاکیزه ترین جامه ها بپوشد و مهیای نماز جمعه شود و باید که در این روزآرام دل و آرمیدکی بدن با او باشد و باید که نیکو کند عبادت پروردکار خود را و بکند از خیر آنچه استطاعت آن داشته باشد. پس به درستی که خدای عزوجل نظر می کند بر زمین تا آن که مضاعف کرداند حسنات او را.

و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که از او پرسیدند از تفسیر «فاسعوا الی ذکر الله»، فرمود: عمل کنید و تعجیل نمایید پس به درستی که روز جمعه روزی است که تنک کردانیده اند آن را بر مسلمانان و ثواب اعمال درآن به قدر تنکی آن است بر ایشان و حسنه و سیئه مضاعف است در او، یعنی وظایف عبادت در این روز بسیار است ووقت کم. پس هر که خود را بر عبادت بدارد و همکی همت خود را صرف آن کند ثواب او مضاعف می شود.

و فرمود: به خدای قسم که اصحاب پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - تجهیز نماز جمعه را روز پنجشنبه می کرده اند به جهت آن که روز تنکی است بر مسلمانان.

و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: کرفتن از شارب و چیدن ناخن ها و شستن سر به خطمی روز جمعه، درویشی را می برد و روزی را زیاده می کرداند.()

و در روایتی دیکر آمده که شستن سر به خطمی هر جمعه امان است از پیسی و دیوانکی.()

و در روایت دیکر آمده که کرفتن شارب و ناخن ها از جمعه تا جمعه امان است از خوره.()

و در روایتی دیکر آمده که هر که بکیرد از ناخن ها و شارب خود هر جمعه و بگوید وقتی که می کیرد: «بسم الله و بالله وعلی سنة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» نیفتد از او ناخنی و مویی الا آن که بنویسد حق تعالی به آن ثواب آزاد کردن بنده و بیمار نشود مکر به مرض موت.()

و در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: غسل پاکیزکی و کفاره است از گناهان از جمعه تا جمعه دیکر.()

و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - روایت کرده که چون می خواست که سرزنش کند کسی به عجز می فرمود: تو عاجزتری از کسی که غسل جمعه را ترک می کند؛ چه کسی که غسل جمعه کند همیشه در پاکیزکی است تا جمعه دیکر.()

و در بوی خوش به کار بردن در این روز مبارک، تاکید بسیار شده و در کتاب مذکور، از حضرت امام رضا - علیه السلام -روایت کرده که: سزاوار است مرد را که وا نکذارد این که مس کند چیزی را از بوی خوش در هر روز، اکر میسر نشود یک روز در میان و اکر میسر نشود در هر جمعه وانکذارد آن را.()

و نافله یومیه در روز جمعه بیست رکعت است زیاده بر روزهای دیکر به چهار رکعت: شش رکعت در اوایل روز و شش رکعت دیکر بعد از آن به ساعتی و شش دیکر بعد از آن و دو رکعت نصف النهار. و اکر شش یا هشت را بین الفرضین بکذارند هم نیکو است. و در بعضی روایات بیست و دو و در بعضی هیجده نیز آمده است.

و از حضرت صاحب الامر - علیه السلام - منقول است که بهترین وقتی از برای نماز جعفر کذاردن اوایل روز جمعه است.()

و در کافی روایت کرده که هر که بعد از نماز عصر روز جمعه بکوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد الاوصیاءالمرضیین بافضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک و السلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته» بنویسد خدای تعالی برای او صد هزار حسنه و محو کند از او صد هزار سیئه و قضا کند به جهت او صد هزار حاجت و بلند کرداند مر او را صد هزار درجه.()

و اذکار و دعوات، و تلاوت سوره های خاص در این روز بسیار است از مواضعش بطلبند که این رساله کنجایش ذکر آن ندارد.

باب ششم - در فضیلت جماعت

حق - سبحانه و تعالی - در قرآن مجید امر فرموده به جماعت همچنان که امر فرموده به نماز آن جا که می فرماید: «واقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و ارکعوا مع الراکعین»() یعنی به پای دارید نماز را و بدهید زکات را و رکوع کنید با رکوع کنندکان، یعنی در جماعت نماز بکذارید و استحباب جماعت در نماز یومیه از ضروریات دین است.

و در تهذیب به اسناد صحیح از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: نماز جماعت زیادتی داردبر نماز تنها به بیست و چهار درجه که بیست و پنج باشد.()

و در کافی و تهذیب به اسناد حسن روایت کرده اند از زراره که کفت: سؤال کردم از امام جعفر صادق - علیه السلام -آنچه مردمان روایت می کنند که نماز در جماعت فاضل تر است از نماز مرد تنها به بیست و پنج نماز.

فرمود: راست کفتند. کفتم: «برای» دو کس جماعت است؟ فرمود: بلی، ماموم در جانب راست امام می ایستد.()

و در هر دو کتاب به اسناد صحیح از زراره و فضیل روایت کرده اند که از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - پرسیدیم که: نماز در جماعت فریضه است؟ فرمود: نماز فریضه است اما اجتماع فرض نیست در همه نمازها و لیکن سنت است هر که ترک کند این سنت را به جهت این که رغبت نداشته باشد در آن و در جماعت مسلمانان، نمازی نیست او را.()

و نیز به اسناد صحیح از آن حضرت روایت کرده اند که حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود: نمازی نیست کسی را که نماز نمی کذارد در مسجد با مسلمانان مکر او را علتی باشد.()

و فرمود: جایز نیست غیبت مکر کسی را که نماز در خانه خود کذارد و رغبت بکرداند از جماعت ما و هر که رغبت بکرداند از جماعت مسلمانان، واجب است هجران او و چون او را نزد امام مسلمان برند بیم کند او را و بترساند پس اکر حاضر شد جماعت را و الا بسوزاند بر او خانه او را.()

و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - روایت کرده که: نمازی «نیست» کسی را که حاضر نشود نماز جماعت را ازهمسایه های مسجد مکر کسی که بیمار باشد یا شغلی داشته باشد.()

و از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - روایت کرده که فرمود قومی را که: باید شما حاضر شوید مسجد را یاباید که بسوزانم بر شما منزل های شما را.()

و نیز فرمود: هر که نماز پنجکانه را در جماعت بکذارد پس کمان همه خیری به او ببرید.()

و نیز از آن حضرت روایت کرده که روزی بعد از نماز صبح متوجه اصحاب شد پس جماعتی را نام برد و پرسید که:ایشان در نماز حاضر بودند؟ کفتند: نه یا رسول الله. فرمود: غایبند؟ کفتند: نه یا رسول الله. فرمود که: آکاه باشید که نمازی نیست که بر منافقان سخت تر باشد از این نماز و نماز خفتن.() و اکر می دانستند چه فضیلت است درکذاردن این دو نماز به جماعت می آمدند و اکر چه برود سر نیسان باید آمد() یعنی چنان که اطفال راه می روند.

و نیز فرمود که: هر که نماز صبح و خفتن را در جماعت بکذارد پس او در امان خداست و هر که ظلم بر او کند پس خدارا ظلم کرده است و هر که حقیر شمرد او را، خدا را حقیر شمرده است.()

و در تهذیب از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - خواست که بسوزاند قومی را که در خانه های خود نماز می کذاردند و به جماعت حاضر نمی شدند. پس کوری آمد وکفت: یا رسول الله، چشم ندارم و بسیار است که اذان را می شنوم و کسی نیست که مرا بیاورد به جماعت و نماز با تو.آن حضرت فرمود: از منزل خود به مسجد ریسمانی ببند و به جماعت حاضر شو.

و در بعضی روایات آمده هر که چهل روز در جماعت نماز بکذارد چنان که تکبیر احرام او در جماعت فوت نشود دوبرات از برای او می نویسند: براتی از نفاق و براتی از آتش.()

و شیخ زین الدین - علیه الرحمه - در شرح ارشاد روایت کرده از شیخ ابو محمد جعفر بن احمد قمی نزیل ری که او درکتاب امام و ماموم روایت کرده به اسناد متصل به ابی سعید خدری که او کفت که: حضرت پیغمبر - صلی الله علیه وآله و سلم - فرمود که: آمد به نزد من جبرئیل - علیه السلام - با هفتاد هزار فرشته بعد از نماز پیشین؛ پس کفت: ای محمد، به درستی که پروردکار تو سلام می رساند و دو هدیه به جهت تو فرستاده.

کفتم: کدام است آن دو هدیه؟ کفت: سه رکعت نماز وتر و نماز پنجکانه در جماعت. کفتم: ای جبرئیل، چه ثواب است امت مرا در جماعت؟ کفت: ای محمد، چون دو کس باشند نویسد حق تعالی برای هر یک از ایشان به هر رکعتی ثواب صد و پنجاه نماز و چون سه کس باشند نویسد برای هر یک به هر رکعتی ثواب ششصد نماز و چون چهار کس باشند نویسد برای هر یک به هر رکعتی هزار و دویست نماز و چون پنج کس باشند نویسد برای هر یک از ایشان به هر رکعتی دوهزار و چهارصد نماز و چون شش کس باشند نویسد برای هر یک از ایشان به هر رکعتی دوهزار و چهارهزار وهشتصد نماز و چون هفت کس باشد نویسد برای هر یک از ایشان به هر رکعتی نه هزار و ششصد نماز و چون هشت کس باشند نویسد برای هر یک از ایشان به هر رکعتی نوزده هزار و دویست نماز و چون نه کس باشند نویسد برای هریک از ایشان به هر رکعتی سی و شش هزار و چهار صد نماز و چون ده کس باشند نویسد برای هر یک از ایشان به هررکعتی هفتاد و دو هزار و هشتصد نماز و چون زیاده بوده باشند پس اکر آسمان ها همه مداد() کردد و درختان همه قلم شود و جن و انس کاتب باشند با فرشتکان نتوانند که ثواب یک رکعت ایشان را بنویسند. ای محمد، یک تکبیر که مؤمن ادراک کند با امام، بهتراست از ششصد هزار حج و عمره و بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست به هفتاد هزار بار ورکعتی که مؤمن با امام کذارد بهتر است از صد هزار دینار که تصدق کند بر مساکین. و سجده که سجود کند مؤمن با امام در جماعت بهتر است از صد هزار بنده که آزاد کند.

و شیخ شهید - علیه الرحمه - از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - نقل کرده که فرمود: اکر ترا پرسند ازحال کسی که به نماز جماعت حاضر نمی شود، بکو: نمی شناسم او را.

و احادیثی که در فضیلت نماز جماعت آمده بیش از آن است که توان شمرد و ما بر این چهارده حدیث اقتصار می کنیم و از بسیار حدیثی مستفاد می شود که نماز در جماعت کذاردن میزانی است از برای شناختن عادل از فاسق و ثواب حضور جماعت مخالفان مثل ثواب حضور جماعت مؤمنان است الا آن که اعتماد بر قراءت ایشان نمی باید کرد بلکه خود آهسته می باید قراءت کرد.

باب هفتم - در شرایط آداب نماز جماعت

رط است در امام نماز که بر مذهب ائمه اثنا عشر - سلام الله علیهم - باشد و متجاهر به فسق نباشد یعنی آشکارافسق نکند بلکه به خیر و طاعت معروف باشد و نمازها را در جماعت کذارد و سالم باشد از خوره و پیسی و طعن درنسب و حد شرعی و بادیه نشینی و ندانستن قراءت و عاجز بودن از ایستادن مکر آن که همه آن جماعت این عیوب داشته باشند و باید که مسائل نماز را از ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - فرا کرفته باشد و اکر چه به چندواسطه باشد و مکروه آن جماعت نباشد.

و اولی آن است که ده کس به ده کس اقتدا نکند: آزاد به بنده و رها به بندی و صحیح به مفلوج و بینا به کور خصوصا درصحرا و کسی که فضیلتی دینی داشته باشد به کسی که آن را یا مثل آن را نداشته باشد و کسی که وضو کرده باشد به کسی که تیمم کرده باشد و کسی در شهر خود باشد یا قصد اقامت کرده باشد به کسی که مسافر باشد و در عکسش نیزروایتی هست و صاحب مسجد یا خانه به بیکانه.

و مستحب است که اول صف ها را راست کنند و درست بدارند بر وجهی که دوش ها برابر هم باشد در وقت ایستادن وزانوها برابر هم باشد در وقت نشستن و رخنه ها را پر کنند و پیوسته سازند. و بهترین جای ها جایی است که به امام نزدیک تر باشد و صف اول بهتر است از صف دوم و همچنین تا صف آخر مکر در نماز جنازه که صف آخر بهتر است ازصف پیش تر و همچنین تا صف اول و جانب راست صف بهتر است از جانب چپ آن مقدار که صف اول بهتر است ازدوم. و سزاوار آن است که در جای بهتر، مردمان بهتر باشند یعنی کسانی که زیادتی علمی یا عملی، صالح یا عقلی کامل داشته باشند. و نزدیک امام مردمان زیرک هوشیار باشند که اکر حرفی فراموش کند یا در ماند به یادش آورند ومردان بر زنان، و آزادان بر بندکان مقدم بایستند و کسی تنها نایستد مکر در صف پیش جا نباشد که در آن هنکام برابرامام می ایستد.

و شرط است که صف ها آن مقدار از هم دور نباشند که کام نتوان کذاشت و حایلی در میان نباشد که مانع دیدن باشدمکر میان مردان و زنان و پیشی نجویند بر امام در فعل یا قول یا مکان بلکه با او باشند یا پست تر، و پست تر بهتر است واکر سبقت کند به عمد یا به سهو برکردد و در مکان پست تر بایستد و اکر ماموم یک کس باشد جانب راست بایستد و اکرزن باشد پست تر هم بایستد و باید که در نمازی که بلند خوانده می شود قراءت را کوش کند اکر امامی باشد که اقتدا به او توان کرد والا آهسته قراءت کنند و اکر هیچ نشنوند خود آهسته بخوانند و در نماز آهسته ذکر کنند هر ذکری که خواهند و اکر هیچ نکویند نیز جایز است لیکن ذکر اولی است.

و امام را مستحب است که همه ذکرهای نماز را به مامومان بشنواند مکر شش تکبیر اول نماز را با دعاهای آن که آهسته می کوید و مامومان باید که هیچ او را نشنوانند و چون امام «و لا الضآلین» کفت یا «سمع الله لمن حمده» ایشان بکویند:«الحمدلله رب العالمین».

و مستحب است که امام تابع ضعیف ترین مردمان شود در درازی و کوتاهی نماز و هر یک در تسلیم قصد دیکری نیزبکند با آنچه می کرد از قصد ملائکه و انبیا - علیهم السلام - و تمام روی را به جانب راست کند در این هنکام و اکرجانب چپ ماموم کسی باشد یک تسلیم دیکر بگوید و بدان جانب نیز روی کند.

این است وظایف و آداب مختصه به جماعت سوی وظایف و آداب مشترکه. و لله الحمد.

باب هشتم - در احکام نماز جماعت

جماعت در جمعه و عیدین فرض است و در سایر فرایض سنت مؤکد است خصوصا یومیه و خصوصا جهریه وخصوصا صبح و خفتن و در نوافل مشتبه است و اولی ترک جماعت است در آن.

و هر که به رکوع امام رسید بعد از نیت و تکبیر احرام آن رکعت را ادراک کرده است با فضلیت جماعت و آن را رکعت اول خود حساب می کند و بعد از تسلیم امام باقی را به جای می آورد اکر مانده باشد و اکر در سجده آخر برسد تابع شود و تشهد بخواند لیکن تسلیم نکوید و بر خیزد و تمام کند بی آن که از سر کیرد.

و امام، اکر در اثنای نماز بیابد که کسی به مسجد آمد مستحب است که مقدار رکوع را دوچندان کند تا او برسد و اکراحتمال راه می دهد که کسی بعد از رکعت اول ملحق شده باشد در دو رکعت آخر قراءت کند تا آن که نماز او ماموم ازقراءت خالی نماند و ماموم را نیز مستحب است که در دو رکعت اول قراءت کند اکر دو رکعت آخر امام باشد چه شایدکه امام قراءت نکند.

و مستحب است امام را که نایبی پیش بدارد از مامومان تا نماز را با قوم تمام کند اکر او را عارضی رو دهد که قطع نمازباید کرد و اکر نکند مامومان بکنند به اشاره و مکروهست که آن نایب کسی باشد که رکعت اول را در نیافته باشد.

و شرط نیست که نماز امام و ماموم یکی باشد یا در عدد موافق باشد، پس هر کدام که فارغ شوند تسلیم می کویند پیش از دیکری و اکر بر ماموم تشهد واجب باشد و بر امام نباشد ماموم تشهد بخواند تنها و به امام ملحق شود و در عکس آن ناتمام بنشیند و متابعت امام بکند در تشهد خواندن. و اکر کسی تنها نمازی کذارده باشد و بیابد کسی را که با او آن نمازرا به جماعت توان کذارد مستحب است که اعاده کند و اکر در اثنای نماز باشد عدول نیت به نافله کند و دو رکعت تمام کند و باز واجب را از سر بکیرد.

و اکر خللی در شرایط نماز امام ظاهر شود بعد از فراغ واجب نیست بر او که مامومان را اعلام کند بلکه خود اعاده می کند و نماز ایشان صحیح است.

و مستحب است که از جای نماز بر نخیزد تا آنهایی که در اثنای نماز رسیده اند نمازهای خود را تمام کنند.

خاتمه:

در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - روایت کرده که هر که به مسجد آمد شد کند،می رسد به او یکی از هشت چیز: برادر مؤمنی که یاری او کند در راه حق یا علم تازه که باعث ترقی او شود یا آیه محکمی و نشانه ظاهری که راهبر شود او را به سوی حق یا رحمتی که در انتظار آن بوده باشد یا کاهی که او را باز دارد ازهلاکت یا باعث شود بر هدایت یا ترک کناهی از روی ترس یا حیا.

و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که کسی از ایشان پرسید که: اقل آنچه جماعت به آن حاصل شود چند کس است؟ فرمود: مردی و زنی و اکر کسی حاضر نشود به مسجد، مؤمن تنها جماعت است؛ به جهت آن که چون اذان و اقامت کفت نماز می کذارد در پس او دو صف از ملائکه.()

و در کتاب مذکور می کوید که چون باران یا سرمایی سخت باشد جایز است که در خانه نماز بکذارند و به مسجد نروندبه جهت آن که پیغمبر - صلی الله علیه و سلم فرمود: «اذا ابتلت النعال فالصلاة فی الرحال.»()

و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - روایت کرده که: باکی نیست که نماز جمعه را واکذاری در باران.

این است آنچه اراده داشتیم که ذکر کنیم در این نامه. والحمدلله تمت، الخیر عمت، و صار تاریخ التصنیف فتحت ابواب جناننا و الحمد لله علی ید اضعف الضعفاء ابن محمد کاظم محمد رضا الملقب ب - «ثنا» عفی عنهما فی عاشر شهر ....()

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر