خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین باری ءالخلائق اجمعین الذی بعد فلایری و قرب فشهد النجوی تبارک و تعالی و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء المقربین و افضل السفراء المنتجبین محمد و آله الطاهرین.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله فان خیرالزاد التقوی.
خود و شما را توصیه و سفارش می کنم به رعایت تقوی و مراعات حدود و احکام الهی.
در این مطلب یک جمله ای فقط از بین یکی از خطبه های حضرت امیر(س)عرض می کنم، ظاهرا خطبه 196 هست از اواسط خطبه اش حضرت می فرماید بندگان خدا من شما را به تقوی سفارش می کنم و بر حذر می دارم شما را از علاقه مند شدن به دنیا و وابسته شدن به دنیا چون که خانه ای است گذرا و گذشتنی و محله ای است دارای ظلمت ها و تاریکیها و گرفتاریها کسانی که در این خانه ساکن هستند حتما خواهند گذشت و کوچ خواهند کرد و کسانی که به آرامی در او زندگی می کنند و غافلند ازاینکه یک روزی باید بروند آنان را جدا خواهند کرد و در بخش اول یعنی خودشان توجه دارند که یک روز باید بروند وبراحتی می روند و دربخش دوم و باطنها بائن او را جدا خواهند کرد غفلتا عزرائیل خواهد آمد او را از دنیا بیرون خواهد برد بعد مثال می زنند که مردم دنیا و زندگی مثل یک کشتی هست که بادهای تندی و طوفانهای شدیدی این کشتی را شکسته و راکبین آن در دریا پراکنده و برخی غرق شدند و برخی نجات یافتند و آنها که غرق شدند دیگر قابل برگشت نیستند و آنها که نجات یافتند در هول و و دنیا چنین وضعیتی دارد و این تشبیه را مثال می زند و در این زمینه یک مقدار توضیح می دهند تا می رسد به این عبارت که من منظورم این جمله است :
عباد الله الان فاعلموا یا فاعملوا و الالسن مطلقة و الابدان صحیحة ...
بندگان خدا حالا که راحتید حالا که آزادید زبان گویا دارید بدن سالم دارید اعضای بدنتان آماده برای کار و تلاش هست حالا که راحت می توانید رفت و آمد بکنید والمنقلب فصیح و المجالل عریض میدان باز است هرکاری می توانید بکنید هم عبادت می توانید بکنید هم معصیت بکنید هم کار خوب می توانید بکنید همه جور حرفی می توانید بزنید زبانتان باز و آزاد است اعضا و جوارح شما در اختیارتان ست حالا که وضع چنین است اگر فعلموا بخوانیم معنا این جور می شود که هوشیار باشید بیدار باشد توجه بکنید بدانید که وضعیت دنیا این جور است، این جور نیست که همیشه این جا هستید چند روزی هستید و بعد هم بخواهید نخواهید باید بروید یا می برنتان حالا که فرصتی هست فعلموا بدانید وضعیت این است خود بخود کارهایتان را تنظیم می کنید بهتر انجام می دهید.و اگر فعملوا خوانید نتیجه این می شود که حالا که وضعیت این است از این فرصت استفاده کنید بدن سالمی دارید زبان گویایی دارید زبان دارید اعضای بدنتان در اختیارتان هست میدان رفت و آمد باز است کسی با شما برخورد تندی ندارد پس شما هم از این فرصت استفاده بکنید و تلاش کنید و عمل کنید و کار بکنید برای فردای خودتان این نصیحتی است که علی علیه السلام به بنده و جنابعالی و به همه دوستان خودشان کردند که دنیا را بشناسید طبیعتا دنیا این است و اگر درست این طبیعت را شناختیم خود بخود کارهایتان را بهتر تنظیم می کنیم.
در خطبه اول ما بحثی داشتیم تحت عنوان شکل حکومت اسلامی در قانون اساسی رسیدیم به بند شانزدهم و به بند پانزدهم از اصل سوم من سعی می کنم خیلی خلاصه به دلیل شرایط جوی و هوای سرد خلاصه تر عرض کنم متن بند پانزدهم اصل، می گوید که وظایف دولت را ذکر کرده است و در شانزده بند که این بند پانزدهمین می شود قبلیها یکی یکی بحث شده است توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم از جمله وظایف دولت اسلامی ایران از نظر قانون اساسی این است برادری اسلامی را توسعه بدهند تعاون عمومی را تحکیم و توسعه بدهند توسعه و تحکیم هر دو، هم بیشتر کردن هم محکم تر کردن دو امر را یکی تعاون و یکی اخوت و خوب معلوم هست که همه شما عنایت می فرمایید که ریشه این بند دو آیه قرآن کریم هست که یکی در سوره مبارکه مائده است بخشی از آیه هست
تعاونوا علی البر والتقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان
و خوب این صریح قرآن کریم هست بر نیکی و بر پرهیزکاری کمک کنید به هم همدیگر یاری بدهید در این که کار نیک انجام بگیرد و انجام بدهید به همدیگر یاری برسانید در پرهیزکاری و تقوا سعی کنید که تقوا و پرهیزکاری را توسعه بدهید و تحکیم کنید و بیکدیگر کمک کنید و آیه دوم هم درباره اخوت و برادری اسلامی حداقل و این بخشی از آیه که همه می دانیم
انما المؤمنون اخوة
که اهل فن گفتند اگر کلمه انما جلوی یک مطلبی آمد مفید حصر است با تاکید مومنین برادرند دو برادر مذهبی چه وضعیتی با هم دارند با هم برادرند یعنی عواطف بینشان حاکم است دوستی و محبت بینشان حاکم است کمک می کنند در جامعه اسلامی مومنین برادرند و باید به همدیگر کمک بکنند مومنین که گفتند دیگر زن و مرد ندارد یعنی خواهر و برادرند خواهران و برادران در یک خانواده چه وضعیتی دارند در نهایت دوستی و محبت و مهر و عاطفه با هم زندگی می کنند مومنین هم باید چنین وضعی داشته باشند خوب این بند از قانون اساسی از این دو آیه گرفته شده است خیلی روشن است که خطاب آیات به عامه مردم است یعنی تعاونوا علی البر و التقوی که به حکومت ندارد حکومت نمی گوید این کار را بکن به مسلمانها می گوید همه شما باید این حالت را داشته باشید که به نیکی و تقوا کمک یکدیگر باشید و همینطور انما المومنون اخوه به مومنین می گوید به جامعه اسلامی می گوید به جامعه مومنین می گوید مخاطب آیه شریفه مسلمانها هستند مومنین هستند باید با هم تعاون داشته باشند کمک همدیگر بکنند و برادری را رعایت بکنند برادر هم هستند اما وقتی در قانون اساسی آمد و به عنوان یک بند از وظ ایف حکومت و دولت ذکر شد یعنی دولت اسلامی البته بارها هم اشاره کردیم مقصود از دولت در این اصل سوم مجموعه نظام حاکم اسلامی است یعنی نه تنها قوه مجریه هم قوه مقننه هم قوه مجریه هم قوه قضائیه و هم همه سازمانها و موسسات ادارات وابسته و وزارت خانه های وابسته به آنها همه موظفند این بندهایی که ذکر شده است حال حکومت و دولت مقصود از دولت مجموعه حاکمیت نه تنها قوه مجریه همه باید در حکومت اسلامی برای توسعه و تحکیم تعاون تلاش بکنند روحیه همکاری و کمک بین مردم همه باید توسعه بدهند همینطور برادری را خوب که وارد سایر اصول قانون اساسی می شویم می بینیم که در بخش اقتصادی آمده اند تقسیم کرده اند و گفته اند که اقتصاد سه بخش دارد یک بخش دولتی یک بخش تعاونی و یک بخش خصوصی و در بخش تعاونی تعریف کردند و آنجا یک حث حقوقی جالب و دقیقی وجود دارد که این تعاونی که در اقتصاد بر اساس مصوبات مجلس آمده اند غیر از شرکت تعاونی هست و غیر از شرکت هست که احکام شرعیه ای خاصی دارد مثلا عقد شرکت عقد جائر است ولی در تعاونیها این گونه نیست که به راحتی بتوان قرارداد را به هم زد سهامداران شرکت اگر یکیشان فوت شد طبیعی است که به حکم قانون ارث سهم او منتقل می شود به ورثه متوفی در تعاونیها این گونه نیست که بلافاصله ورثه متوفی عضو شرکت تعاونی بشوند یک سری بحث هایی دارد که در جای خودش وقتی به آن بحث رسیدیم بحث نمی کنیم منظورم این هست که در قانون اساسی می بینیم که مسئله تعاون را بیشتر در بخش اقتصاد آوردند و در تفصیل این بند افتصاد تعاونی را رویش تکیه کردند ولی تعاون عمومی را که در جاهای دیگر هم باید تعاون باشد کمتر بهش توجه شده نه اینکه بهش توجه نشده من ادعا نمی کنم در سایر اصول به مسئله تعاون و اخوت توجه نشده ولی آنطور که در بخش اقتصاد تصریح شده و تفصیلا بحث شده در سایر بخشها اینکار نشده به هر حال آیات شریفه همه متدینان و مسلمانان را دعوت می کند به اخوت و برادری به تعاون اما این بند قانون اساسی حاکمیت را بخصوص توصیه می کند چرا که خوب حاکمیت هم حکام حکومت اسلامی هم جزء مردمند مثل سایر مسلمانها هستند این خطاب به آنها نیز هست چرا جداگانه یک بندی در قانون اساسی تشکیل شده که حکام می بایست به مسئله تعاون و اخوت توسعه و تحکیم این دو مطلب توجه خاص داشته باشند ظاهرا فلسفه اش خیلی روشن است اگر فاصله بین مردم و دولت و مردم و حکومت پیدا بشود و فاصله زیاد بشود کم کم حکومت جدای از مردم بشود و یا مردم از حکومت جدا شوند معلوم است که چه مصیبتی برای حکومت پیش خواهد آمد اگر حکومت کارهایی انجام بدهد که مردم آن کارها را قبول ندارند آن کارها را خود فساد می دانند تذکر می دهند دولت توجه نکند نتیجتا چه می شود فاصله می گیرد بین مردم و دولت فاصله ایجاد می شود و فاصله اولین قدم تضعیف دولت و حکومت است اولین قدم اشکال برای حکومت است و لذا دشمن هم به دنبال همین مطلب هست این بند به این نکته توجه دارد که حکام می بایست مسئله توسعه و تحکیم تعاون و برادری را بهش توجه بکنند یعنی کوشش بکنند اگر بین مردم معاونت هایی وجود دارد این را وسیعترش بکنند که مردم بدرد یکدیگر برسند غصه یکدیگر را بخورند مردم دست یکدیگر را بگیرند و دولت هم دست مردم را بگیرد و مردم هم دست دولت را بگیرند تا این دولت و حکومت دولت که می گویم عرض کردم کل اکمیت بتواند استمرار استقلال و عظمت و شخصیت خودش را داشته باشد و الا این مطلب مهمی نیست که حالا در قانون اساسی برایش بندی تشکیل بدهند فلسفه اینکه چنین بندی تشکیل دادند و تصریح کردند این نکته هست که اگر بین مردم و بین دولت فاصله باشد دولت کم کم می خواهد متوسل به قدرت بشود متصل به زور بشود کاری به مردم نداشته باشد مرم هم بالاخره وقتی که دیدند دولت چنین وضعی را دارد برای همیشه ساکت نخواهند ماند و خود بخود فاصله بین مردم و دولت به وجود می آید و این اولین قدم خطر است و لذا ملاحظه می کنید که حکام و مسوولان حکومت باید به این مطلب توجه داشته باشند حالا قرآن و همینطور در بحثهای تفصیلی عرض کردم که قانون اساسی بیشتر به بحث اقتصاد می رسد ولی قرآن که وسیعتر می گوید بر تقوا تعاون دولت و حاکمیت برای تحکیم و توسعه بر تقوا یعنی چه در حاکمیت خوبیها ترویج بشود ارزشها ترویج بشود پاکیها ترویج بشود فضیلتها مورد تایید قرار بگیرد حاکمیت نرود دنبال اثم و عدوان و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان مفهوم بر تقوا خیلی روشن نیکی چیزی نیست که ما بخواهیم خیلی تفسیر برایش بکنیم بدرد مردم رسیدن برای مردم وسایل رفاه و آسایش و زندگی درست کردن این موجب تحکیم یا توسعه و تحکیم تعاون ولی اگر کاری به زندگی مردم نداشته باشیم روز به روز مردم مثلا فقیرتر یا فاصله بین فقیروغنی بیشتربشود بقول بعضی ها وماراه حل پیدا نکنیم بظاهرتوجه کنیم دنبال بحثهای دیگری برویم خیلی کار نداشته باشیم مردم چه می خواهند چه می گویند دنبال چه هستند درد مردم را نرسیم مراجعین در ادارجات و دستگاههای حکومتی که می آیند تحقیر بشوند آنکسی که پشت میز نشسته اند با آنکه جلوی میز می آید آنکسی که پشت میز نشسته خیلی خودش را می گیرد برای آنکسی که جلوی میز هست فکر می کند همیشه این طرف پشت میز است و آنطرف جلوی میزاست تحقیر مردم مراجعه کننده اثم است عدوان است احترام گذاشتن به مراجعین و رسیدن به درد دلشان و راه حل پیداکردن و کمک کردن حتی اگر (یکبار ما اینجا این مسئله را توضیح دادیم) در توان آن مسوول هم نیست می تواند با زبان خوش و خوبی با طرف برخورد بکند می تواند رفتارش را جوری تنظیم کند که مراجعه کننده متوجه شود که این کار در توان این مسوول محترم نیست این کار مربوط به دستگاه دیگری است یا راهنمایی اش کند و کمکش کند نه اینکه با برخوردهای تند و خشن و بهر حال این ظاهرا خیلی بحث ندارد که ما بگوییم بر چیست و تقوی چیست نیکی ها شناخته شده است در جامعه و قدر متیغن هایش دیگر معلوم است تقوی و پرهیزکاری قدر متیقنش معلوم است اگر دیدیدم توی ادارات رشوه خواری هست فساد اداری هست برخورد تند با مردم هست نرسیدن به درد دل مردم ست خوب این اثم و عدوان است تا تعاونوا علی اثم والعدوان و اگر رسیدیم کمک کردیم و حل و فصل کردیم تعاونوا علی البر و التقوی همین طور برادری ، برادری بین احکام و مردم معنایش چیست واقعا فلان وزیر، فلان وکیل، فلان رئیس اداره، فلان مدیر کل برادر است با دیگران یعنی چه یعنی اگر شما خودت این مشکل را داشتی چه می کردی اگر شما خودت این کار را داشتی چه می کردی با مراجعه کننده چه جور برخورد می کردی و دوست داشتی برخورد بکنند به تعبیر روایات ما همانجور که دوست داری با شما برخورد کنند شما هم بادیگران همانطور برخورد کن و به همین ترتیب بنابراین این فرصت اینکه من بخواهم بیشتر باز کنم نمونه ها - مثالهابحثهایی را بیشتر توضیح دهم در این شرایط فعلی نیست لذا بحث را کوتاه می کنم پس حاصل این بحث این است که همانطور که عامه مردم به حکم قرآن کریم و دستور اخلاقی اسلام موظفند که تعامل و همکاری با یکدیگر داشته باشند موظفند که برادری را در بین خودشان به آن توجه کنند و بادید برادری به یکدیگر نگاه کنند - حکومت هم به حکم این بند قانون اساسی حاکمیت هم مسوولان حکومت هم باید دلسوز مردم باشند نه دنبال تفکر شخص خودشان نه دنبال تفکر حزب خودشان دنبال تفکر گروه خودشان فاصله ایجادکردن بین مردم اثم و عدوان است گروه ، گروه کردن مردم اثم عدوان است ایجاد دوئیت ها و نقاضتها و برخوردها و حسادتها و کینه ها و یا گفتن و نوشتن چیزهایی که این وضعیت را بوجود می آورد اثم عدوان است مطابق این آیه و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان این خصلت و روحیه استکبار است ان فرعون اری فی الارض و جعل اهلها شیئا دسته دسته کردن و تفرقه ایجاد کردن و گروه گروه کردن خاص امریکاست و خواست استکبار خواست دشمن است همه ما می دانیم بخاطر وحدت و اتحاد توانسته ایم حکومت و انقلاب و اسلام را به این نقطه اوج و به این درجه بالا برسانیم دشمن همیشه سعی می کند بین ما فاصله ایجاد بکند که ممکن است من در خطبه بعد فی الجمله به آن اشاره کنم بنابراین این بند از قانون اساسی هم غیر از آن تکلیف عمومی اخلاقی برای عامه مسلمانها یک تکلیف برای حاکمیت درست کرده است یعنی برای کلیه کسانی که در حاکمیت زندگی می کنند همه دستگاهها از هر قوه و هر وزارتخانه و هر سازمان، اداره و موسسه ای که وابسته به حاکمیت باشد موظف است که این بند را رعایت کند.
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه و الصلاة و السلام علی محمد و آله وعلی وصیه علی امیر المؤمنین (ع) و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء سیدة نساء رب العالمین و علی سبطی الرحمة الحسن والحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
نعمت برف و باران بسیار خوبی که بحمد الله در بیشتر قسمتهای کشور باریده ست شکر گزار هستیم و باید خداوند عالم را شکر کرد.
افرایتم ماء الذی تشربون اانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون لو نشاء جعلناه اجاجا فلولا تشکرون.
همین آب آشامیدنی که می خورید توجه ندارید که از کجا آمده است و چگونه است از باران آمده است و بهر حال رودها را و مخازن زیر زمین را سرچشمه ها را و چشمه ها را پر از آب کرده است - لونشاء جعلناه اجاجا فلولا تشکرون - چرا شکر نمی کند خدا را شکر می کنیم که این نعمت به ما عنایت شده است امیدوار هستیم که تا آنجا که مفید برای بندگان خداست این نعمت از ما برداشته نشود .
میلاد مبارک حضرت معصومه سلام الله علیها را هم تبریک می گوییم و امیدوار هستیم که به دوستان خاندان عصمت و طهارت از برکات ادعیه آنها برخوردار باشیم ان شاء الله.
من دو ، سه تا مطلب خلاصه ای بیان می کنم تا وقت وارد شود خیلی شما را اذیت نکنم اول یک مطلبی من در خطبه گذشته در اینجا عرض کردم برخی حقوقدانها به اصطلاح نامه به من نوشتند و من می خواهم خواهش کنم از کسانی که نامه برای ما می نویسند آدرس بنویسند و مطمئن باشند که جواب آن داده می شود و از اینکه گاهی هم تند بنویسند احتیاط نکنند که جواب داده نمی شود برای اینکه ما مقید هستیم که جواب نامه ها را بدهیم و بخصوص نامه ای بود وقتی تمام کردم دیدم متاسفانه هیچ آدرسی و نشانه ای از طرف نیست و بحث بسیار خوبی بود که حالا کار ندارم. اونی که من عرض کردم و باید کمی توضیح دهم این بود که در جلسه گذشته در آخر بند سیزدهم امنیت قضایی مطرح بود من درباره امنیت قضایی صحبت می کردم در بیان هم گفتم که وقتی قاضی حکم کرد که مراحل اداری را پیمود حکم نهایی حکم قضایی و حکم لازم الاجراست اگر فلان حقوقدان نظرش نظر خلاف است این نظر برای خودش حجت است این آقا نوشته است که من نمی دانم شما به مبانی دینی که می رسید در قانون اساسی می گویی که نظر حقوقدانها برای خودشان حجت است و جمع بین این دو حرف چیست من نمی دانم لابد ایشان درست دقت نکرده اند یا بحث را توجه نفرموده اند که چیست من مثال می زنم خیلی خلاصه بعد اگر خواستند مکاتبه بکنند مجلس شورای اسلامی یک قانونی را تصویب می کند شاید کمتر قانونی در مجلس باشد که با اتفاق آراء تصویب شود معمولا با اکثریت تصویب می شود اکثریت نصف به علاوه یک حالا نصف به علاوه یک به اضافه پنج تا ده تا بیست تا بیشتر هم باشد بهر حال از نصف باید بیشتر باشد خوب آنهایی که موافق نیستند بالاخره نظر دارند حتی در مخالفت صحبت می کنند اگرکسی گفت که نماینده ای در مخالفت صحبت کرده ولی مجلس تصویب کرده است آن قانون را نظر آن نماینده مخالف برای خودش حجت است و مصوبه مجلس لازم الاجراست و مسیر خودش را باید طی کند این توهین به نماینده است!
نمی دانم ببینید واقعا این جور است مصوبه مجلس با اکثریت تصویب می شود و می آید شورای نگهبان - شورای نگهبان دوازده نفرند بحث می کنند هشت نفر نه نفرشان می گویند این خلاف قانون اساسی نیست و این درست است و باید به دولت ابلاغ شود برای اجرا یک نفر دو نفر از حقوقدانها یا از فقها می گویند خلاف قانون اساسی است و استدلال هم دارند ولی اکثریت ندارند اکثریت می گویند که خلاف قانون اساسی شناخته نشد و لازم الاجراست حالا اگر کسی بگوید که نظر فلان حقوقدان یا فلان فقیه در شورای نگهبان برای خودش حجت است این توهین به آن حقوقدان یا آن فقیه است حتی در مسائل شرعی که فقط فقهای بررسی می کنند اگر شش تا فقیه دارند بحث می کنند درباره مصوبه قانونی که خلاف شرع است یا نیست پنج تا شان می گویند خلاف شرع نیست و یکی شان می گوید خلاف شرع است اگر ما بگوییم این آقای فقیه که می گوید خلاف شرع نظرش برای خودش حجت است این توهین به آن فقیه است توهین نیست - در دستگاه قضائی اگر کسی حکم کرد و این حکم مطابق سیستم قضائی مورد اعتراض قرار گرفت و رفت تجدید نظر سه تا قاضی برخورد کردند دیدند تایید کردند یا اعتراض کردند بهر حال رفت دیوان عالی، دیوان عالی بررسی کردند یک شعبه یا حتی اضطراری شد و آمد هیات عمومی دیوان عالی نمی دانم شما چه مقدار با جلسات هیات عمومی دیوان عالی آشنا هستید ما مکرر شرکت کردیم بهرحال می بینید 50 تا 60 تا قاضی نشسته اند بحث می کنند که کدام یک از این دو برداشت درست است معمولا با اکثریت نظری دهند اتفاق آراء خیلی کم پیدا می شود قضات سابقه دار کار کرده 20 سال 25 سال 30 سال سابقه دار اکثریت نظری می دهند یک طرف حکم می کنند و حکم آن طرف ارزش قانونی پیدا می کند که هم در آن مورد عمل می شود و هم در آینده قضات موظفند مطابق رای هیات عمومی عمل کنند حالا اون قاضی که نظر خلاف داشته است اگر کسی گفت نظرش برای خودش حجت است یعنی اعتبار قانونی ندارد و نمی شود به آن اعتنا کرد این توهین به آن قاضی است نخیر در جایی دیگر آن قاضی تو اکثریت آمده است این قاضی تو اقلیت آمده است برای یک عمل جراحی خطرناک و سنگین یک تیم پزشکی اختلاف پیدا می کنند که این عمل جراحی باید انجام بگیرد یا نه فرض کنید 6 تا 7 تا پزشک هستند و اکثرشان می گویند خطرناک است و نباید عمل کرد 2 تای آنها می گویند باید عمل کرد حال اگر ما گفتیم قول اکثریت را باید رعیات کرد و از عمل باید خوددرای کرد نظر آن دو پزشک برای خودشان حجت است این توهین با آن پزشک است ! نه . این ملاک طبیعی است که در قوانین با اکثریت عمل می کنند تازه این برای کسانی است که توی مجموعه و سیستم هستند یعنی نمایندگان یعنی اعضای شورای نگهبان - یعنی قضات - قضات دیوان - قضات تجدید نظر و قضات محاکم و هکذا حالا یک حقوقدان حتی خارج از سیستم هم هست یک دفتری دارد یکجا یک لیسانسی دارد خیلی خوب آدم محترمی است و لیسانس قضایی هم هست می گوید دیوان قضایی بی خود حکم کرده می گه فلان محکمه بی خود حکم کرده به نظر من من اینجا عرض کردم این بی خود خیلی بی خود است بی خود حکم نکرده او در اینجا حکم کرده و قانون می گوید حکم او معتبر است و حکم حقوقدان بیرون اعتبار قانونی ندارد این جسارت به حقوقدان بیرون یا این حرف حرف غیر منطقی است که من اینجا از تریبون عرض کردم تصور کرده که یک حرف غیر منطقی را از تریبون عمومی مردمی زدم نخیر این طور نیست از تریبون عمومی مردمی نمی توان حرف غیر منطقی زد - من به خود آن آقا هم عرض می کنم سعی کن اگر تریبون عمومی دستت آمد آن کار را نکنی بخاطر حزب و گروه و دسته و اینها اینکار نشود و سعی کنیم حرف منطقی را حرف درست ، حرف حقوقی، حرف قانونی باید بزنیم هیچ مشکلی هم ندارد - آن بحث تفسیری را هم که اشاره کردیم من واقعا خیلی دلم می خواست که آن آقا آدرس می داد و اتفاقا نقطه مثبت تفسیر المیزان را من مراجعه کردم نقطه مثبت تفسیر المیزان را که آن آقا گفته بود که من اینجا اشاره کردم ایشان می گوید در آن جمعیتی که صحبت می کرده گفتند که تفاسیر مصری ها عمل کنیم و تفاسیر ایران خیلی چیز یست بخصوص تفاسیر المیزان که حرفهای ناوارد هم خیلی دارد یا حرفهای ناوارد غیر صحیح نا مربوط و حرفهای غیر صحیح خیلی دارد و موردی را ذکر کرده و برای من نوشته و اتفاقا آن مورد از نقاط مثبت تفسیر المیزان هست بهرحال این یک نکته که لازم بوده عرض کنم. هر نوع مکاتبه ای هم که انجام بگیرد خیلی خوب است ماها ازنامه سخت و تند و بد هم ناراحت نمی شویم بنده در دستگاه قضایی که بودم یک پرونده داشتم برای نامه هایی که به من بد و بیراه می نوشتند و همه بد و بیراه ها را جمع کردم و به هیچ کس هم نمی نوشتم که چرا بد و بیراه نوشتی در حدی که می توانستم جواب منطقی می دادم اگر بد و بیراه در حدی بود که آیه شریفه به من می گوید و اذا مروا بالغو مروا کراما جواب نمی دادم ولی اگر قابل جواب بود جواب می دادم نامه هم اگر بنویسند بد و بیراه هم بگویند ما ناراحت نمی شویم اگر ناراحت می شدیم که اینجا نمی آمدیم.
مطلب دوم دهه فجر است که ما در آینده نزدیکی این مراسم را شروع خواهیم کرد در روز 12 بهمن تا 22 بهمن دهه فجر نامیده شده است حالا به خاطر آن جمله ای است که امام فرمودند انقلاب ما فجر نور بود خوب فجر نور بود یعنی واقعا نور بر طلمت غالب شد و تاریکیها را شکافت حکومت طاغوت را واژگون کرد و حکومت الله را حاکم کرد فجر نور یا از آیه شریفه والفجر و لیال عشر هم گرفته شده باشد که آنجا لیال عشر است انیجا شبانه روز ده گانه است که منتهی شده به اینجا به هر صورت این دهه دهه فجر نامیده شده است و هر سال باید احترام کرد تجلیل کرد و جشن گرفت آنطور که من در یک گزارشی می خواندم در روز 12 در 300 شهر و 600 بخش و 17 هزار گلزار شهدا جشن افتتاحیه دهه فجر است شما رقم را ملاحظه کنید 17 هزار گلزار شهدا یا مزار شهدا چون هر شهری برای خودش شهیدش را دفن کرده و مزار و گلزاری تهیه کرده خوب بسیار خوب است در شروع این جشن باید این کارها را کرد من از برگزار کنندگان می خواهم خواهش کنم در این جشنها اکتفا نشود به یکسری مراسم عادی و سرود و بهرحال نمایش و چیزهایی که خوب است نمی گویم نباشد می گویم اکتفا نشود و اگر سرود هست اگر سرور هست اگر نمایش ست خوب است اما هدف اصلی از این چیزها این است که نسل جوان را متوجه کنیم که این انقلاب چه بوده و الان کجا هستیم نه صرفا جشن بگیریم و در این ایام دهه فجر نویسندگان گویندگان مسوولان به نسل جوان بخصوص که در آن روز یا کودک بودند یا نوزاد یا نوجوان و درست نمی توانست مطالب را بیابد امروز با یک وضع جدیدی روبرو شده است به نسل جوان بگویید این انقلاب انقلاب مذهبی و دینی بود - موسس این انقلاب پایه گزار این انقلاب - رهبر انقلاب یک فقیه بزرگ یک مرد آسمانی و یک شخصیتی که از روح خدا برخوردار بود و برای خدا شروع کرد و تا لحظه آخر برای خدا حرکت کرد و مردم از او اطاعت کردند وبرای دین این کار را کرد به نسل جوان بگویید آن روزی که هنوز شاه در اینجا مسلط بود و شهرها تحت چکمه های حکومت نظامیان شاه قرار گرفته بود امام فرمود خانمها و زنها بدون اجازه شوهر و پدر بیایند به خیابانها و بگویند مرگ بر شاه با این که بعضی از فقها اشکال کردند و مردم آمدند و زنها آمدند دخترها آمدند بدون اجازه شوهر آمدند بدون زضایت پدر آمدند این جز مذهب و رابطه مذهبی چه چیزی بود حتما شنیده اید یکبار هم خودم اینجا نقل کردم در روزهای اولی که امام آمده بودند تهران در مدرسه رفاه و خانمها می خواستند برای دیدن بیاند و تراکم جمعیت گاهی موجب می شد که بعضی ها ناراحت شوند یکی از شهدای عزیز ما یک روحانی شهید ظاهرا آقای محلاتی بوده است که به ایشان عرض کرده بودند که آقا اجازه بفرمایید که بگویند خانمها تشریف نیاورند امام همان موقع فرموده بود آقای محلاتی فکر می کنید من و تو شاه را از این مملکت بیرون کردیم همین خانمها و همین زنها و همینها که آمدند در خیابانها و گفتند مرگ بر شاه شاه را بیرون کردند خوب این رابطه مذهبی بود انقلاب، انقلاب دینی بود آن روزی که امام فرمود که سربازان از پادگانها فرار کنند سرباز با چه اعتمادی و با چه نیرویی به این فرمان گوش کرد و فرار کرد و بزرگترین ضربه را به حکومت نظامی و حکومت آن موقع زد بسیاری از شماها به جریان فرار سربازان در آن موقع که به دستور امام شکل گرفت هستید. خوب این جز رابطه دینی مگر چیز دیگری بود سربازان مسلمان بودند متدین بودند و همه شما از این نمونه ها دارید و ما که بهرحال در خدمت شما بودیم گاهی نمونه های عجیب و غریبی داریم که باید توی نوشته هاو خاطرات بیاید بر اساس دین امام مردم را تکلیف می کرد آنروزی که حکومت نظ امی در روزهای آخری که منتهی به سقوط شاه شد و دولت وقت اعلام حکومت نظامی کرده بود و امام فرموده بود اعتنا نکنید و در خیابانها بریزید این دستور چه دستوری بود و مردم با چه اساسی بیرون آمدند بخاطر اینکه یک فقیه بزرگ و یک عالم دینی دستور داده بود و اطاعت کردند و آمدند و منتهی به نتیجه سقوط پهلوی و سلطنت هم شد پس انقلاب دینی بوده انقلاب مذهبی بوده به آنان که گاهی دنبال تحریف تاریخ انقلاب هستند بگویید این جریانها را هنوز خیلیها شاهد بودند چطور واقعا این بحثها علیه انقلاب این بحثها می شود به سنل جوان بگوئید در این دهه فجر انقلاب برای حاکمیت اسلام بود و هم رهبرش دینی بود هم برای حاکمیت بود هم برای حاکمیت اسلام بود شعارهای آنروزها که در سراسر کشور همه گیر شده بود وهمه جای کشور شعار می دادند استقلال آزادی حکومت اسلامی بود هنوز صدایش تو گوش خیلی ها هست هنوز صدای شعار آنروز توی گوش بسیاری از مردم هست مگر چند سال گذشته است وقتی مردم شعار می دادند که استقلال و آزادی برای حکومت اسلامی می خواهند و بعد مردم آمدند شرکت کردند و رای دادند و منتهی شد به این جمهوری و بجای حکومت اسلامی شد جمهوری اسلامی بعد ما بیاییم یک چیزهای دیگری به آن اضافه کنیم و کم کنیم و کم و زیادهایی را خودمان بگویم و بهر حال نسل جوان را فکر و ذهنش را مشغول کنیم به نسل جوان بگویید مسئله این نیست ، به نسل جوان بگویید همکاری روحانیت و دانشگاه و بازاری و اداری و مردم و زن و مرد سبب شد که انقلاب پیروز شد همه با هم کمک کردند تا انقلاب پیروز شد روحانی تنها نبود دانشگاهی هم تنها نبود بازاری هم تنها نبود، بنابر این تحریف نکنید تاریخ را احزابی درکار نبودند احزاب نتوانستند حتی در روزهای اولی که کم کم شکل گرفت بتوانند کاری انجام دهند به نسل جوان بگویید که برخلاف همه انقلابهایی که در تاریخ رخ داده است امام ما و رهبر انقلاب ما در فاصله بسیار کوتاهی سال دوم یا سال سوم بود که اعلام کردند سال سال قانون است و نظام را قانونمند کردند شورای انقلاب و بعد قانون اساسی و بعد دولت موقت و بعد دولت دائم سریع کشور را قانونمند کردند جوانها خیلی نمی دانند - بندگان خدا تقصیری ندارند - فرزند من و شما جوان پاکی است جوان بی گناهی است جوان معصومی است می آید توی کلاس می آید تو آن سمینار توی آن جلسه حرف من و شما را گوش می کند حرفی بزنیم که بهر حال واقعیتها را عوض نکنیم قلممان را کنترل بکنیم زبانمان را کنترل بکنیم دیگران می خوانند می بینند - جشن باید گرفت سرود و سرور باید داشت اما حقایق را هم به نسل جوان بگویید من اینجا اگر بخواهم نمونه بگویم به نسل جوان بگویید خیلی نمونه ها هست به نسل جوان بگوئید منافقین در روزهای اول وقتی امام در جریان قرار گرفت فرمود تا دست به کاری نزده اند کاریشان نداشته باشید تحت حاکمیت اسلام بگذارید زندگی کنند ولی آنروز که از خیابانهای تهران به جان مردم افتادند و مردم را بی گناه می کشتند امام دستور داد باید طبق حکم خدا و قرآن باید برخورد کرد ناچار شدند به دشمن پناه ببرند می بینید که سیاه روز ترین دشمنان اسلام شده اند و به دشمنان اسلام هم پناه آورده اند و دیگران هم کمکشان می کنند.
عرضم را تمام کنم وقت کم هست یعنی هوا سرد، می خواهم خیلی کوتاه بگم به نسل جوان بگویید 8 سال جنگ در این کشور تکلیف شد همه موجودی کشور در جنگ بلعیده شد حکومت با اصطلاح واقعا با سیلی صورتش را سرخ نگهداشت و پیش هیج کس نه شرق و نه غرب تواضع نکرد دشمن نتوانست کمترین نتیجه ای از این جنگ 8 ساله بگیرد و این همه شهید که من عرض کردم 17 هزار گلزار شهدا می خواهند مراسم بگیرند یعنی ببینید این جوانها برای چه رفته اند کشته شده اند تو این جنگهای ده روزه دهه فجر حقایق را بگویید بگویید که آن موقع کشور 30 میلیون جمعیت داشت ولی اکنون بیش از 60 میلیون جمعیت دارد بگویید که شهرهایتان 3 تا 4 برابر شده است بگویید که تهران چقدر وسیعتر شده است بگویید که در همه شهرها عمران و آبادانی زیادتر شده است آب بروق تلفن و راه و اکثر خدمات را همین دولت با همه نقصهایی که شما می گویید در طول 21 سال با همه مشکلات بسازد و زیر بار هیچکس نرود و بتواند اسلام را هم حاکم بکند خیلی کار کردند بگویید به نسل جوان، به نسل جوان بگویید در کشور خود دولت و دولتمردان حاکمانند تصمیم می گیرند هیچ قدرت و هیچ حکومتی در بیرون کمترین نفوذی ندارد واین خیلی مهم است دیگران دنبال همین هستند که نفوذ کنند دیگران دنبال همین هستند که در کشور در تصمیمات ما دخالت کنند در اداره کشور دخالت بکنند طبعا راهش این است که ما را تکه تکه بکنند ما را جدا بکنند گروه گروه بکنند علیه همدیگر حرف بزنیم دانشگاهی با روحانی - روحانی را با دانشگاه دوتایی را با بازاری و بازاری را با اداری و بهرحال دو مرتبه اون وضع قبلی را بوجود بیاورند تا بتوانند وارد بشوند و در اداره کشور دخالت بکنند به نسل جوان بگویید این افتخار بزرگی است که امروز این کشور تابع هیچ قدرتی نیست و با همه قدرتها کار خودش را مستقل انجام می دهد نمی گویم هیچ نقصی هم ندارد نمی گویم هیچ ضعفی هم ندارد طبیعی است که ممکن است در حکومتی نقص و ضعف هم باشد ولی مستقل است روی پای خودش است وابسته به هیچکس نیست از هیچکس گوش به حرف نمی کند خودش خودش را اداره می کند این خیلی مهم است ولی دشمن دنبال این است که چرا چنین است چرا اسلام حاکم است که همه را یکی می کند چرا آخوندها هستند که هر روز نماز جمعه می آیند مردم را به وحدت دعوت می کنند چرا روحانیون نصیحت می کنند و به مردم می گویند دینتان را مواظب باشید - چرا اسلام و مسلمین و روحانیون دنبال این هستند که کومت باید رنگ اسلامیش حفظ شود دشمن حرفش این است و این خواسته مردم است این کشور عرض کردم مردم مسلمانند اینها را ان شاء الله برای نسل جوان روشن بکنید.
مساله انتفاضه ازمسائل بسیارمهمی است و واقعا باید به برادران و خواهران فلسطینی از هر جهت کمک کرد این انتفاضه ادامه پیدا کند ان شاء الله فلسطینیها به وطن خو برگردند طرح آخرین یا آخرین طرح جمهوری اسلامی ایران را هم مقام رهبری گفتند هم رئیس جمهور گفتند هم دیگران گفتند و مسئله روشن است که باید مردم فلسطین باید برای حکومت در این نقطه تصمیم بگیرند این مذاکراتی که در رام الله در کجا در کجا هی تشکیل می شود این مذاکرات مثل سایر مذاکرات است هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و به هیچ جایی نمی رسد و می بینیم که جرایم روز مره اسرائیل هم روز به روز شدیدتر می شود و این قتلهایی که انجام دادند و اقعا آدم شرم می کند که حتی بیمار را از آمبولانس اجازه ندهند تا بیمار در آمبولانس باید جان بدهد یک انسان که هست شما که ادعای حکومت می کنید روحانی بزرگواری که در پاکستان به شهادت رسید من نمی دانم از دولت پاکستان و دولتمردان پاکستان باید به دولتمردان گفت باید به دستگاه قضایی آنها گفت باید به دستگاه امنیتی آنها گفت اگر سر چشمه را از روز اول می گرفتید به اینجا نمی رسید که این قبیل ترورها پیش بیاید و مرحوم سلطانی این عالم بزرگوار ایرانی سالها آنجا خدمت کرده خدمت می کند به خاطر این گروه گراییهای مذهبی با این وضعیت ترور بشود که لابد در اخبار هم شنیدید که بدن مقدسش را آوردند ایران و در کاشان تشییع شد و احترام شد. من به همه بازماندگانشان تسلیت می گوییم و امیدواریم که مقامات امنیتی و مقامات قضایی پاکستان و همینطور دولتمردان پاکستان برای این قضیه فکری بکنند - بهر حال ادامه این روش قابل تحمل نمی تواند باشد. دیگر من بعضی جزئیات هم هست که رفع تصریح می کنم.
خدایا به عزت و جلا محمد و آل محمد این دین مقدس را از شر همه اشرار مصون و محفوظ بدار .
خدایا نقشه هایی که دشمنان اسلام و انقلاب می کشند به خودشان بازگردان.
خدایا کسانی که قصد مخالفت و براندازی دارند در این نظام با گفتن با شنیدن با برخوردهایی که دارند اگر قابل هدایت هستند هدایت و اگر قابل هدایت نیستند آنچه خودت لازم می دانی با آنها عمل کن.
رهبر معظم انقلاب را در پناه امام زمان محفوظ بدار.
خدمتگزاران اسلام را موید و منصور بدار.
ولی عصر امام زمان ما در در ظهور حضرتت تعجیل بفرما.
بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته