خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الحمدلله قاصم الجبارین مبیر الظالمین مدرک الهاربین نکال الظالمین صریخ المستصرخین موضع حاجات الطالبین معتمد المومنین.نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکل علیه و نصلی و نسلم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سره و مبلغ رسالاته سیدنا ابی القاسم المصطفی محمد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المومنین.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله.
همه ی برادران و خواهران عزیز نمازگزار را و خود را توصیه می کنم به رعایت تقوا و پرهیزگاری.خداوند متعال وعده می دهد که اگر تقوا را پیشه کنید; یعنی مراقب رفتار خود, گفتار خود, و مواظب حرکات خود در زندگی باشید که از امر و نهی الهی تخطی نکنید خداوند هدایت, نور, فرج و رزق خود را و سعادت دنیوی و اخروی را به شما عطا خواهد کرد.اولین و آخرین حرف ما رعایت تقواست.بخصوص شما جوانهای عزیز که دلهای نورانی و پاکتان, آماده ی پذیرش حق و آماده ی رابطه ی با خدای متعال است; این آمادگی و این صفا را قدر بدانید و رابطه ی خود را با خدا مستحکمتر کنید.
همه ی ما بخصوص کسانی که مسوولیتی بر دوش دارند عقلا وظیفه داریم که در همه ی حرکات, گفتارها, نوشتارها و همه ی موضعگیریها و توصیه های خود به کسانی که از ما توصیه می پذیرند, خدا را و وظیفه را در نظر داشته باشیم.راه نجات در دنیا و آخرت این است و بس.بنده در خطبه ی اول لازم می دانم از مردم عزیزمان بخاطر احترامی که به حسین بن علی (علیه السلام) در عمل و زبان نشان دادند صمیمانه تشکر کنم.امسال که ایام سال نو با ایام عاشورا همزمان بود از مدتی پیش از ایام فروردین دستگاههای تبلیغی دشمن, در مراکزی که همه ی فکرشان این است که مردم ما را, ملت شجاع و مومن ما را از مواضع حقیقی خود منصرف بکنند, همه ی این مراکز تلاششان را به کار انداختند تا محرم را و عاشورا را در چشم مردم کمرنگ کنند.لکن مردم با حضور خود در مجالس و مراسم عزاداری و بزرگداشت عجیبی که امسال در مراسم عاشورا نشان دادند یک بار دیگر به همه ثابت کردند که ملت ایران از روی معرفت و آگاهی راه خود را انتخاب کرده است.امسال آن طوری که از نقاط مختلف به بنده گزارش شد مجالس و مراسم عزاداری اگر از سالهای دیگر پرشورتر و پرجمعیت تر نبود خلوت تر هم نبود.این معنایش این نیست که مردم, آغاز بهار, فروردین و اول سال را مورد اعتنا قرار نمی دهند, خیر, امسال نوروز ما رخت عزا به تن داشت, امسال اول سال ما عاشورایی بود.خود عاشورا هم یک مراسمی است که در انسانها شور و تحرک و رویش و تفکر و اندیشه به وجود میآورد.عاشورا یک مراسم خشک و خالی نیست, یک مراسمی است که در آن فکر, برنامه, هدف, آگاهی بخشی و معرفت دهی هست.مردم از مراسم مربوط به سیدالشهدا (علیه الصلاه والسلام) قدردانی کردند.
بهار هم هست, رویش طبیعت و رویش انسان هم هست, نشاط و شادابی جسمی هم هست, اینها با هم کاملا در رفتار مردم عزیز ما منطبق و متعامل شدند.لذا بجاست از مردم مومن و بزرگوار ما تشکر شود.این را هم اضافه کنم که اهمیت دادن به نماز در ظهر عاشورا و در میان مراسم سینه زنی و عزاداری خود یک نقطه ی برجسته ی دیگر بود.ما همیشه از این که می دیدیم جوانان ما و مردم ما, سینه زنی روز عاشورا را می کنند و نمازشان به نزدیک غروب می افتد رنج می بردیم.مردم اهمیت نماز و ذکر خدا و یاد الهی را در لابه لای مراسم عاشورا نشان دادند; لذا جای سپاسگزاری و تشکر دارد.یک تذکر هم در باب مسائل مربوط به فروردین عرض کنیم:اولا این تعطیلات طولانی و بی دلیل هیچ منطق عقلایی ندارد.وضع خوبی نیست که اول سال روزهای متوالی گاهی دو هفته, گاهی بیشتر همه ی چرخهای فعالیت در کشور از حرکت بیفتد.خلاف مقررات هم هست, طبق مقررات تعطیلیها محدود است.ما در ایام سال, تعطیلی زیاد داریم که این به زیان کشور است.در بعضی از کشورهای دنیا طبق فهرستی که مشاهده می کردم, همه ی تعطیلات رسمی در طول سال از پنج, شش روز تجاوز نمی کند.لکن ما تعطیلیهایمان بسیار زیاد است, علاوه ی بر آن هم عده یی با بی توجهی و بی اعتنایی خود به کار, علم, تحصیل و به اشتغالات روزمره ی زندگی و کارهای اداری و سازندگی, بر این تعطیلات اضافه هم می کنند آنهم در آغاز سال.
بالاخره در اول سال, اول یک دوره ی جدید مالی و کاری است.توصیه موکد بنده این است که هم مسوولین, هم آحاد مردم عزیزمان تصمیم بگیرند این تعطیلات را کم کنند.
این همه تعطیلات پی درپی زیانهایی به بار میآورد که هر چند در اول کار محسوس نیست لکن نتایج آن برای همه زیانبار است.
یک سفارش هم به مناسبت همین آغاز دوره ی جدید مالی و کاری که اول سال است به مردم عزیزمان عرض می کنم.مردم عزیزمان در میدانهای مختلف امتحانهای خوبی داده اند لذا لازم است این تداوم به سمت بهتر شدن و ارتقا زندگی روحی و روابط اجتماعی و فضای اجتماعی و سیاسی جامعه همچنان در طی سال به وسیله ی خود مردم مورد توجه قرار بگیرد.
در روایات ما وارد است که مومنین با یکدیگر تراحم و تعاطف دارند; یعنی به هم رحم می کنند و با یکدیگر عطوفت می ورزند; این یک وظیفه ی اخلاقی است, و این امر در پیشرفت و بنای اجتماعی ما تاثیر دارد.به هم رحم کنید.مردم به هم رحم کنند تا خدا هم به آنها رحم کند.وقتی که در دل مردم نسبت به یکدیگر ترحم و عطوفت و حسن ظن و محبت هست, فضای جامعه, فضای بهشت می شود.و آن گاه که در دل افراد, با انگیزه های سیاسی یا شخصی, کینه, بددلی, سوظن وجود داشته باشد, فضای جامعه فضایی تاریک و تلخ می شود.با هم همکاری کنیم, با هم کمک کنیم, نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشیم.مجادلات سیاسی برای کشور زیانبار است نه فقط امروز که دشمن ما را تهدید می کند, بلکه همیشه مضر است, برای سازندگی و راه انداختن چرخهای اقتصادی مضر است.اگر بعضیها هر روزی به یک نحوی مساله ی جدیدی را درست کنند و افکار عمومی را متوجه به یک مساله ی موهوم بکنند, اینها به ضرر کشور است.امسال همه, بخصوص گویندگان, نویسندگان, سیاسیون, منبردارها و تریبون دارها, تصمیم بگیرند فضا را, فضای محبت و عطوفت قرار بدهند, ذهنها و دلها را نسبت به یکدیگر تحریک نکنند, در این مملکت کار زیاد داریم, مسوولین کار دارند, دولت کار دارد, دستگاه قضائیه کار دارد, مجلس کار دارد, همه کارهای مهم و اساسی دارند, همه باید با همه ی توان, با همه ی وجود تلاش کنیم تا بتوانیم کشور را به سرمنزل امن و سعادت برسانیم و این کاری است ممکن; این کاری است ممکن.ما یک ملت بزرگ, دارای عناصر فراوان قدرت در میان خودمان هستیم, ما ایمان داریم, عزم و همت داریم; ملت ما این جور است, و این را در میدانهای مختلف نشان داده است, جوانان ما هوش و استعداد و ابتکار دارند, مسوولین ما علاقه و اخلاص و کارایی دارند.ما باید خیلی زودتر از این و بهتر از این می توانستیم کارهایمان را راه بیندازیم.آنچه که به این امر کمک می کند عبارت است از آرامش فضای جامعه از لحاظ سیاسی و از لحاظ اجتماعی; این آرامش را حفظ کنیم, این کمک را به خودمان بکنیم, این کمک به خود است و این مصداقی از همان تقوایی است که در صدر عرایضم عرض کردم تقوای الهی را پیشه کنیم, این مصداق آن تقواست.خدا را شکر می کنیم که دل ملت ما را با معرفت خود و با معرف اولیا خود نورانی کرده است.خدا را شکر می کنیم که ملت ما را ملت آگاه و حساسی قرار داده است که مسائل مهم جهانی برای او مطرح است; مسائل را می فهمد و نسبت به حوادث جهانی بی تفاوت نیست; این, قدرت تصمیم گیری این ملت را بالا می برد; از این فرصتهای بزرگ بایستی استفاده کنیم.
پروردگارا! به محمد و آل محمد و به مقام و مرتبت و منزلت سید شهیدان و سرور آزادگان عالم, حسین بن علی (علیه الصلاه والسلام) که این روزها روزهای عزای اوست تو را سوگند می دهیم, ما را همیشه در راه خودت و در راه هدفهای خود ثابت و پابرجا بدار.
پروردگارا ! عزم و اراده ی ملت عزیز ما را در این راه پرافتخار و پرعزت, همواره مستقر و مستحکم نگهدار.
پروردگارا ! ملت ایران را بر دشمنانش پیروز کن.
پروردگارا ! بدخواهان ملت ایران را هرجا و در هر لباسی هستند و زیر هر پوششی و شعاری, خود را مخفی می کنند, پروردگارا ! ناکام و ذلیلشان بفرما.
پروردگارا ! ملت عزیز ایران را به هدفهای بزرگ خود برسان.
شهیدان عالی مقام ما را با پیغمبر محشور کن; امام عالی مقام ما را با اولیائش با پیغمبر محشور کن. بسم الله الرحمن الرحیم
و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیما علی امیرالمومنین و الصدیقه الطاهره سیده نسا العالمین والحسن و الحسین سبطی الرحمه و امامی الهدی و علی بن الحسین زین العابدین و محمدبن علی باقرالعلوم و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر الکاظم و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی الجواد و علی بن محمد الهادی و الحسن بن علی الزکی العسکری والحجه الخلف القائم المهدی.اللهم صل علیهم صلاه دائمه زاکیه متواتره متواصله و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المومنین.
مساله ی امروز ما که مایلم در خطبه ی دوم به آن بپردازم, مساله ی بسیار مهم فلسطین و فاجعه یی است که این روزها در سرزمینهای فلسطینی نشین از کشور عزیز اسلامی فلسطین, جریان دارد.قبل از شروع این بحث, مجددا همه را به تقوای الهی توصیه می کنم.در همین بحثی که می کنیم, خدا را همه مان در نظر می گیریم که آن چه وظیفه ی ماست, آن را بر زبان بیاوریم و در عمل بدان, اقدام کنیم.
آنچه که امروز در سرزمینهای فلسطینی نشین کشور فلسطین جریان دارد, یک فاجعه ی انسانی کم نظیر است; در طول تاریخ فلسطین هم ما شبیه این را سراغ نداریم با این شدت, با این خشونت, با این قساوت!!! جنایاتی که در فلسطین دارد اتفاق می افتد, حقیقتا تکان دهنده است.دولت جعلی صهیونیست با امکانات نظامی, با تانک, با سرباز (شنیده ام در حدود سی هزار نیرو و صدها تانک وارد کرده است) وارد شهرها و خیابانها می شوند و فاجعهآفرینی می کنند.شهرهای ((رام الله)), ((نابلس)), ((غزه)), ((خان یونس)), ((بیت اللحم)), ((رفح)) و دیگر مناطق فلسطینی نشین, همه دچار این مصیبتند.کاری می کنند که شبیه این کار را ما در دوره های نزدیک به خودمان با این شدت و خشونت در هیچ جا سراغ نداریم!; خانه ها را ویران می کنند, با تانک و بلدوزر به جان خانه های محقر فلسطینی ها می افتند چه در این شهرها, چه در اردوگاهها خانواده ها را آواره می کنند.مرد و زنی که دم تیغشان بیاید, می کشند; هیچ ملاحظه نمی کنند.شنیده ام جوانها را و مردان را از سنین سیزده سال تا پنجاه سال دستگیر می کنند و تعداد زیادی از مردان این خانواده ها بخصوص جوانان و نوجوانان را دستگیر کرده و به مناطقی برده اند که معلوم نیست کجاست! خبرهایی که از داخل بازداشتگاهها بعضا به بیرون درز کرده است که در مطبوعات دنیا منعکس شده, خبر می دهد که اینها را شکنجه و آزار می کنند, و حتی در داخل این بازداشتگاهها هم به آنها دستبند می زنند.به مسجدها و کلیساها در بیت اللحم حمله کرده اند, از رساندن آمبولانس, از رساندن آذوقه و دارو به مردمی که مجروح می شوند جلوگیری می کنند, آمبولانسها را تیرباران می کنند.(آن طوری که نقل کرده اند) بسیاری از مجروحان این حوادث براثر خون ریزی و بی دارویی از بین رفته و به شهادت رسیده اند.حتی بیمارستانها و داروخانه ها را مورد تهاجم قرار می دهند.مراکز و مغازه هایی که در آن مواد غذایی هست, غارت می کنند.مردم در ((رام الله)) و بعضی شهرهای دیگر جرات بیرون آمدن از خانه های خودشان را ندارند; زنها, بچه ها; این خانواده های آواره شده; کسانی که مجبورند چون سقف خانه شان فرو ریخته است, به خانه ی خویشاوندانشان و دیگران بروند, خدا می داند اینها با چه مصیبتی, با چه سختی زندگی می کنند.آب و برق را در بعضی از این شهرها قطع کرده اند.وقاحت را به جایی رسانده اند که در شهر ((رام الله)) به مقر اقامت گاه رئیس حکومت خودگردان حمله کرده اند و آن جا را تصرف کرده اند.
یعنی همان حکومتی که خودشان او را به رسمیت شناخته اند, خودشان قرارش را بسته اند و خودشان امضا کردند; وضع عجیبی به وجود آورده و صدای دنیا را در آورده اند! سیاستمدارانی که به خاطر رودربایستی از صهیونیستها حاضر نبودند یک کلمه علیه دولت صهیونیستی حرف بزنند, حالا صریحا اعتراض می کنند.ملتهای مسلمان در همه جا خشمگینند و دارند می جوشند.اگر جلوی ملتهای مسلمان و ملتهای عرب را حکومتهاشان نمی گرفتند, آن وقت دیده می شد که این یک میلیارد مسلمان چه می کند و چه می تواند بکند.مساله این است که نماد خونخواری و وحشی گری و درندگی و بی اعتنایی به همه ی موازین بشری, حقوق بشر و ارزشهای بشری, در یک طرف (که همین نظامیان صهیونیستند) و نماد مقاومت قهرمانانه و مظلومانه در یک طرف (که ملت مظلوم فلسطینند); اینها در مقابل هم ایستاده اند.من وجدان جهانی را به داوری و قضاوت دعوت می کنم.همه ی حرفهایی که به عنوان تحلیل سیاسی, راه حل و به عنوان توصیه می زنند, در مقابل این واقعیت, افسانه و موهوم است.واقعیت این است:یک ملتی در خانه ی خود تحقیر می شود, دستگیر می شود, کشته می شود, جوانش از او گرفته می شود, امنیت جان و مال و مسکن اش به وسیله ی غاصبهای همان سرزمین تهدید می شود.حالا وجدان جهانی قضاوت کند; این جا حق با کیست و وظیفه ی انسانها چیست؟ ما به هیچ چیز دیگری احتیاج نداریم; همین واقعیت را مقابل خودشان بگذارند ببینند چه اتفاقی در حال وقوع است؟ در اول کار که همین صهیونیستها پنجاه وچهار سال قبل سر کار آمدند, نگذاشتند که دنیا بفهمد که اینها دارند چه فجایعی انجام می دهند, اما امروز دنیا دارد می بیند.البته تلویزیونها و دوربینها قادر نیستند حقیقت را نشان بدهند; فقط یک بخشی از حقیقت, یک تصویر و یک شبحی از حقیقت را نشان می دهند; حقیقت خیلی بیشتر از اینها و خیلی تلخ تر از اینهاست.واقعیت را از روی همین فیلمهای تلویزیونی که در دنیا دارد پخش می شود (آنجایی که پخش می شود) قضاوت کنند.البته صهیونیستها که بسیاری از دستگاههای ارتباط جمعی و رسانه ها در قبضه ی قدرت آنهاست, زیر نفوذ و یا متعلق به آنهاست, نمی گذارند حقایق روشن بشود, اما مردم جستجو کنند; ملتهای دنیا جستجو کنند.این, واقعیت قضیه است.این, مساله یی است که این روزها دارد اتفاق می افتد, مربوط به تاریخ گذشته نیست, متعلق همین زمانی است که من و شما این جا داریم با هم حرف می زنیم.
به کلیساها حمله کرده اند.خب, مسیحیان دنیا حداقل از آن کشیش مسیحی دفاع کنند که در همین روزهای گذشته در حین انجام مراسم عبادی خودش کشته شد, او که در محاصره ی کلیسا در ((بیت اللحم)) و حمله ی صهیونیستها به کلیسا و کسانی که در آن کلیسا پناه آوردند; جان خود را از دست داد.این جا مساله, مساله ی اسلامی نیست, مساله ی بشری است, مساله ی انسانی است; این جا ملاک قضاوت, انسان بودن است, فهمیدن ارزشهای انسانی است.خب, این, واقعیت.البته بعضی از دولتها در اروپا و غیراروپا موضع گیری کرده اند, حالا, هر چند ضعیف هم بوده است ولی بالاخره یک موضعی نشان دادند, یک اخم مختصری نسبت به اسرائیل کردند.اما موضع امریکا: امریکا در این قضیه بدترین موضع گیری را کرد; دیگر از این بدتر, امکان ندارد.در این هفت هشت ده روزی که این حوادث شدت فوق العاده یی گرفته است, تا به حال رئیس جمهور امریکا دو سه مرتبه صحبت کرده است که آخرین مرتبه همین صحبت دیروز است که سخنرانی مفصلی کرده است, تقریبا یک سره در حمایت از عملیات و کارهای اسرائیل.برای خالی نبودن عریضه, در خلال این سخنرانی و حمایتهای فراوانی که از جنایتکاران صهیونیست می کند, این را هم می گنجاند که بله دولت اسرائیل در مناطق فلسطینی نشین, شهرکهای یهودی نسازد.خب خودش هم می داند, همه ی دنیا هم می دانند که این یک توصیه ی دروغین و صوری و سطحی است.
سالهاست مجامع جهانی تصویب کرده اند, مراکز قدرت جهانی و سیاست جهانی گفته اند که اسرائیلیها حق ندارند در مناطق فلسطین نشین, شهرک یهودینشین بسازند.
همین درنده یی که امروز در فلسطین اشغالی در راس قدرت است, همین شخص, آن وقت وزیر مسکن بود, مقابل همه ی اینها ایستاد و گفت من می سازم و ساخت و تا الان هم ادامه دارد.چه کسی این حرفها را گوش می کند؟ خودش هم می داند که گوش نمی کنند.یکسره حمایت از صهیونیستها آنهم با منطق ضعیف, با منطق غلط و غیرقابل قبول برای افکار مردم جهان.این رئیس جمهور کنونی آمریکا متاسفانه از اولی که سرکار آمده تا حالا با هر سخنرانی و با هر اقدام خودش یک ضربه یی به صلح و امنیت جهانی زده است.تصمیمهایی که گرفته است همه بر ضد صلح و امنیت جهانی است; از پیمان حفظ محیط زیست که یک پیمان جهانی بود در کیوتو و رئیس جمهور قبلی امریکا آن را امضا کرده بود, خارج شد.از پیمان محدود کردن سلاحهای ضدموشکی خارج شد و کارهای اتمی و فعالیتهای ساخت اتمیش را توسعه داده و علنا و صریحا هم آن را اعلان می کند.بعد از قضیه ی بیست شهریور نیویورک, هر مرتبه که سخنرانی کرده است یا دنیا را تهدید کرده و یا ملتها را تحقیر کرده, یا ملت امریکا و ملتهای غربی را به تنفر از مسلمین و عموم شرقیها دعوت کرده و یا خبر از حملات آینده ی خودش به این جا و آن جا داده و یا کشورها را به حمله ی اتمی تهدید کرده, حرفها و موضعگیریهای او دقیقا نقطه ی مقابل صلح و امنیت جهانی است.چه کسی دارد اینها را اداره می کند؟ جای تامل و تفکر است.چه کسی دارد این آدمهای تازه وارد در میدان سیاست و جاه طلب و بی خبر از معنویت را به سوی این وضعیتی را که دارند پیش میآورند هدایت می کند؟ خیلی در خور تامل است.از حرکات حکومت غاصب اسرائیل دفاع کرده و می گوید که اسرائیل دارد از خودش دفاع می کند; اسرائیل این کشتارها را انجام می دهد و او می گوید اسرائیل دارد از خودش دفاع می کند و کار او را مبارزه ی با تروریسم به حساب میآورد.آیا کشتن زن و کودک و جوان, خراب کردن خانه های گلی فلسطینیان با بلدوزر, این دفاع از خود است؟! آن کسی که از خود دفاع می کند ملت فلسطین است, آن کسی که از جور و ستم غاصب اشغالگر به جان آمده است, او همین زن و مرد فلسطینیند که دیگر به جان آمده و قدرت تحملشان را از دست داده اند و راه چاره را در این دانسته اند که بیایند بیرون.کی حاضر است جوانش برود در یک واقعه ی خونین و یک ساعت دیگر به قتل برسد.اینی که یک مادر, جوان خودش را در آغوش می گیرد, می بوسد اما گریه نمی کند.می گوید من این را می فرستم, شما ببینید بر سر این مادر, شما چه آورده اید؟! شما ببینید بر سر این ملت چه آورده اید که حاضر است به این نحو جوانش را به میدان بفرستد و می گوید اگر صد جوان هم داشته باشم می فرستم که این جور کشته بشوند.شما با این ملت چه کرده اید که یک دختر هفده هجده ساله حاضر است به خودش بمب ببندد و برود در بین دشمنان صهیونیست خودش را از بین ببرد که آنها از بین بروند; همه ی راهها را جلوی اینها بسته اید, آن وقت می گوید دولت اسرائیل دارد از خودش دفاع می کند, دفاع این است؟! این حرف منطقی است؟ این حرف شایسته ی یک رئیس جمهور است؟ این حرف شایسته ی آن دولتی است که خودش را رهبر دنیا می داند و می گوید همه ی دنیا باید از من اطاعت کنند؟ مردم دنیا بیایند از این برهان سخیف و از این منطق ضعیف پشتیبانی و اطاعت کنند؟ یک ملت را تحقیر کرده اید, با حیله و خشونت خانه اش را از او گرفته اید, زندگیش را تباه و سیاه کرده اید, روزانه او را تحقیر می کنید, از این شهر به آن شهر که می رود, در خانه ی خود, و در کشور خود باید به وسیله ی بیگانه ها کنترل بشود.یک وقت اگر هجوم بیاورند یکی را بکشند, هیات دولتشان می نشینند تصویب می کنند که این آدمها را هر جا دیدید ترور کنید.دنیا چنین چیزی را دیگر کجا سراغ دارد؟ غیر از این صهیونیستها؟ آن وقت به این ملت می گوید تروریست.و به این تروریستهای وقیح و درنده و مفتضح می گوید:دارند از خودشان دفاع می کنند.آیا می شود دولت امریکا موضعی بدتر از این بگیرد؟ اقدام اسرائیل هم با همین تاییدهای آمریکا شروع شد.اگر آمریکا تایید نمی کرد, اگر چراغ سبز نشان نمی داد, اگر قول حمایت نمی داد و اینها جرات نمی کردند این جور وارد بشوند.پشتشان به حمایتهای بی منطق امریکا گرم است, لذا دارند این همه جنایت می کنند.بنابراین امریکا در همه ی جنایاتی که امروز در فلسطین اتفاق می افتد شریک است, شریک جرم است. توجه کنید! انتفاضه ی ملت فلسطین, قیام یک ملت است, ملت فلسطین دست خود را از آستین بیرون آورده است, این را به گردن این و آن نیندازید.یک ملت قیام کرده, شرف او و عزت او و هویت و آگاهی او, او را به میدان کشانده, حال به اینها می گویید تروریست؟! اینها تروریستند؟! اگر دولت اسرائیل ادعا می کند که با یک گروه معدودی مواجه هست پس چرا وارد خانه ی مردم می شوند؟ چرا خانه ها را ویران می کنند, چرا در کوچه و بازار این همه جنایتآفرینی می کنند؟ بروید با همان گروه معدود روبرو بشوید.زن و بچه ی مردم چه گناهی کرده اند؟ منطق غلط اندر غلط, مقدمات غلط, استنتاج غلط; آن وقت این را یک رئیس, جمهور جلو چشم مردم دنیا بر زبان جاری می کند, برای خالی نبودن عریضه این دولت و آن دولت جمهوری اسلامی و عراق و سوریه و دیگران را هم متهم می کند.اینها امریکا را در چشم مردم جهان منفور می کند; اینها توجه ندارند.امروز در دنیای اسلام هیچ دولتی منفورتر از دولت امریکا نیست.همین رئیس جمهور امریکا که در یک سخنرانی با مردم خودش صحبت می کرد, آن وقتی که می خواستند به افغانستان حمله کنند گفت کسانی هستند دچار نفرتند; بله مخصوص مردم افغانستان هم نبود, بعد خودشان آمارگیری و نظرخواهی کردند, و در مطبوعات هم منتشر شد, در همه ی کشورهای اسلامی و عربی تقریبا معلوم شد که اکثریت قاطع مردم از امریکا متنفرند اما این نفرت بر خلاف آنچه که او ادعا می کرد نفرت از علم نیست, نفرت از تمدن نیست.می گوید اینها با تمدن طرفند, با علم طرفند.نه خیر, یا بد فهمیده ای یا خلاف واقع بیان می کنی.مردم از علم, از تمدن متنفر نیستند.مردم کشورهای اسلامی از مردم آمریکا هم متنفر نیستند.این تنفر متوجه است به هیات حاکمه ی امریکا, رئیس جمهور امریکا و کسانی که پشت سر اینها سیاستهای امریکا را تنظیم می کنند.مردم از اینها متنفرند.خب منطق امروز امریکا این است که دنیا را باید با زور اداره کرد.می گویند زور داریم, سلاح داریم, دنیا را با زور وادار می کنیم که آنچه که ما می خواهیم همان را قبول کنند و عمل کنند; اما اشتباه می کنند, نمی شود, چنین چیزی امکان ندارد.قبل از اینها هم در طول تاریخ در دنیا و حتی در زمان خود ما کسانی بوده اند که خیال می کردند آسیب پذیرند, خیال می کردند با زور و سرنیزه می شود بر ملت خودشان یا ملتهای دیگر سوار شد و حکمرانی کرد.دنیا هیتلرها را دیده است, رهبران اوایل کار شوروی را دنیا دیده است, دنیا بعضی از قدرتهای دیگر را هم این زمان و قبل از این زمان دیده است; اینها شکست خوردند.خود امریکاییها در ویتنام همین را تجربه کردند.آن روزی که بعد از خارج شدن فرانسویها امریکا وارد ویتنام شد, قدرتمندان و سیاستمداران امریکا شک نداشتند که با پیروزی خارج خواهند شد.یک هفت, هشت, ده سال آن جا با قدرت نمایی ظاهری مردم را کشتند, اذیت کردند, مزارع را نابود کردند, آخر با خجالت و فضاحت در سال 1354 شکست خورده از ویتنام خارج شدند.همه ی دنیا هم گفتند و قبول کردند و اعتراف کردند که اینها شکست خوردند, ویتنام یکپارچه در اختیار مردم ویتنام ماند و اینها مجبور شدند بیرون بروند.اینها نمی دانند که قدرتی وجود دارد که بالاتر از قدرت سلاح آنهاست و آن قدرت ملتهاست, قدرت انسانهاست.هر ملتی که به یک مبدا و به یک منطق و به یک مبنای فکری اعتقاد داشته باشد و با عزم راسخ پای آن منطق بایستد, هیچ قدرتی, چه قدرت اتمی و چه بالاتر و پایین تر از اتم نمی تواند این ملت را مقهور کند.اینها قدرت ملتها و قدرت خداوند قادر متعال را که پشت سر اراده و عزم و اقدام ملتهاست دست کم گرفته است ((کلا نمد هولا هولا)); هر گروهی که برای اهدافی که به آن ایمان دارند کار کنند, خدای متعال آنها را کمک و مدد خواهد کرد.اگر آنها مومن به خدا باشند, آن وقت در آویختن با آنها و شکست دادن آنها ده برابر مشکلتر هم می شود; مگر آسان است؟! هر کسی با این نیرو, نیروی ملتها و انسانها درافتاد خرد می شود.امریکا هم خرد خواهد شد, اینها می خواهند قدرت مقاومت ملت فلسطین را نابود کنند و نمی توانند.خب حالا بالاخره چه خواهد شد؟ این حادثه یی که امروز اتفاق افتاده است, ظواهری دارد و بواطنی ظواهرش همین است که گفتیم.یک گروهی با زور و سرنیزه و تفنگ و تانک و پشتیبانی سیاسی امریکا به جان زن و مرد و پیرزن و کودک و غیره افتاده است.آنها را می کشند, خانه شان را ویران می کنند, دستبند به دستشان می زنند, تحقیرشان می کنند آنها را با اهانت از خانه و زندگیشان دور می کنند, خانواده ها را آواره می کنند.این ظاهر قضیه است.اما باطن قضیه این است که همین قدرت بظاهر مسلط, دارد در درون خود ذوب می شود, دارد آب می شود, ملت فلسطین تصمیم گرفته است سازمانهای مبارز فلسطینی اعم از سازمان فتح, سازمان حماس, جبهه ی خلق, جهاد, حزب الله و دیگران, دستشان را روی هم گذاشته و تصمیم گرفته اند, همه به یک نتیجه رسیده و راه فداکاری را پیدا کرده اند, فهمیده اند که راه نجات فلسطین آماده شدن برای فداکاری است.شهادت را تجربه کرده و فهمیده اند که دشمن در مقابل شهادت و شهادت طلبی و نترسیدن از مرگ ناتوان است, یاسر عرفات هم پیغام داده است که من آماده ی شهادتم; این تصمیم خوبی است.
امیدواریم که ایشان از این تصمیم منصرف نشود و پای این حرف بایستد, آن کسی که در راه خدا شهید می شود او می ماند, فکر او و شخصیت او می ماند; اما آن کسی که با اختیار خود به سمت فداکاری برای آرمانش نمی رود ممکن است که جسمش چند صباحی زنده بماند اما شخصیت و هویت او از بین می رود.شهادت; این را مردم فلسطین پیدا کرده اند, امیدواریم که مسوولان حکومت خودگردان هم همان طور که گفتند پای این حرف بایستند و با مردم خودشان در این راه همراهی کنند, تسلیم نشوند, دشمن روزبه روز رو به ضعیفتر شدن است.همه ی امید تندروان صهیونیست به همین درنده یی بود که امروز در راس قدرت و در راس دولت و در آن حکومت جعلی و دروغین است, امیدشان به این بود که این با چکمه ی آهنین بیاید و با مشت پولادین و سرنیزه بتواند مردم فلسطین را که به پا خواسته اند به زانو درآورد و انتفاضه را خاموش کند, لکن از روزی که این آمده است روزبه روز انتفاضه شعله ی بیشتری پیدا کرده است, این آخرین امیدشان بود.در داخل خودشان الان اختلاف هست.آن کسانی که از راههای دور آمده بودند تا در این سرزمین مغصوب و کشور مغصوب, با امنیت, زندگی کنند, حالا دارند برمی گردند خیلیهایشان دارند برمی گردند, و دیگر کسی جرات نمی کند بیاید.بی روحیه اند, احساس ضعف می کنند و بین خودشان اختلاف هست, از آینده ی خودشان ناامیدند, افق روشنی در آینده ی خودشان نمی بینند.این صهیونیستهای غاصب, سراسیمه و شتابزده اند و کارهایشان و حرفهایشان این را نشان می دهد.اگر این حوادث برای ملت فلسطین تلخ و اندوه بار است, برای دشمن آنها هم خیلی تلخ است.این آیه ی شریفه ی قرآن چقدر گویاست:((اسن تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لا یرجون)).اگر شما در این مبارزه دچار درد و الم می شوید, دشمن هم دچار درد و الم می شود; او هم زخم می خورد, سخت تر از شما.
تفاوت در این است که ملت فلسطین افق روشنی در مقابل دارد لکن غاصب صهیونیست این افق روشن را ندارد.ملت فلسطین افق روشنی دارد که می تواند خودش را به آن جا برساند.با تلاش و سعی و کوششی که همه بکنند.
خب, حالا راه حل چیست؟ ما برای این قضیه راه حل داریم.این راه حلهایی که ارائه می شود, اینها راه حل نیست.فلسطین در پنجاه سال اخیر یک مساله ی مهم دنیا و خاور میانه بوده است, برای این که این مساله ی مهم, این مشکل مهم حل بشود, دو جور راه حل همیشه پیشنهاد شده است:یک راه حل غلط, یک راه حل درست.راه حل غلط, این است که با همین غاصبی که نه به ارزشهای انسانی پایبند است و نه به قوانین بین المللی, و نه به قطع نامه های سازمانهای بین المللی گردن می نهد, بیایند با همین مذاکره کنند و با او به یک نقطه ی توافق برسند; این راه حل, راه حل غلطی است; این به هر شکلش ظاهر بشود غلط است.اسرائیل نشان داده است که به هیچ امضای خود پایبند نیست; اگر توافق هم بکنند, امضا هم بکنند, پایبند نمی ماند.بزرگ ترین و قویترین استدلال بر این معنا هم همین وضع امروز ((رام الله)) است.خب خودشان نشستند در ((اسلو)) امضا کردند, حکومت خودگردان را به رسمیت شناختند; حالا بفرمایید; این رفتاری است که دارند با حکومت خودگردان و با طرف مذاکره شان یعنی یاسر عرفات انجام می دهند; اینها به امضا خودشان پایبند نیستند.هر امضایی که طرف مقابل به اینها بدهد, پایشان را می گذارند روی آن امضا, یک قدم میآیند جلو; طبیعتشان این است.این راه حل, راه حل درستی نیست.البته من این مطلبی که دارم می گویم, طرف خطاب من آن کسانی نیستند که می خواهند به هر قیمتی شده, این غده ی سرطانی را حفظ کنند; آنها این حرف را قبول نمی کنند; ما این را می دانیم.لکن طرف خطاب من, دولتهای عربی, دولتهای اسلامی, ملتهای مسلمان, و وجدانهای بیدار در همه جای دنیاست; من دارم با آنها حرف می زنم.این راه حل که یک طعمه یی در دهن این متجاوز بیندازند که او را فربه تر کنند تا قادر بشود که قدم بعدی را بردارد این راه حل نیست; این تجربه ی پنجاه ساله ی فلسطین است.قطعنامه ها صادر شده در سازمان ملل, هر چند امریکا هم که مدافع صهیونیستها بوده به ظاهر پای آن قطعنامه ها را امضا کرد, اما این غاصب به این قطعنامه ها عمل نکرد و کسی هم نگفت بالای چشمت ابروست.با این جور دولتی, با این جور طرفی, انسان چه مذاکره یی بکند؟!
این راه, راه حل غلطی است; این راه حل درستی نیست.
اما برای این مساله راه حل منطقی وجود دارد.راه حل منطقی یک راه حلی است که همه ی وجدانهای بیدار دنیا و همه ی کسانی که به مفاهیم امروز دنیا معتقدند, ناچارند آن را قبول کنند و آن این است که ما یک سال و نیم قبل هم این راه حل را گفتیم و دولت جمهوری اسلامی بارها در مجامع و در مذاکرات بین الدولی این را تکرار کرده است.الان هم ما همان را می گوییم و بر آن هم اصرار می ورزیم; راه حل نظرخواهی از خود مردم فلسطین; همه ی کسانی که از فلسطین آواره شده اند البته آنهایی که مایلند به سرزمین فلسطین و به خانه ی خودشان برگردند این یک امر منطقی است.این کسانی که در لبنان و در اردن و در کویت و در مصر و در بقیه ی کشورهای عربی سرگردانند, اینها به کشور و به خانه ی خودشان, به فلسطین خودشان برگردند; آنهایی که مایلند; نمی گوییم کسی را به زور بیاورند.و آن کسانی که قبل از 1948 که تشکیل دولت جعلی اسرائیل است در فلسطین بوده اند چه مسلمانشان, چه مسیحی شان, چه یهودیشان از اینها نظرخواهی بشود.اینها در یک نظرخواهی عمومی, رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین را تعیین کنند; این دموکراسی است.چطور برای همه ی دنیا دموکراسی خوب است, برای مردم فلسطین دموکراسی خوب نیست؟!
چطور همه ی مردم دنیا حق دارند که در سرنوشت خود دخالت کنند, اما مردم فلسطین حق ندارند؟! هیچ کس شک ندارد رژیمی که امروز در فلسطین سرکار است, یک رژیمی است که با زور, با حیله و ترفند و با فشار روی کار آمده است; در این کسی شک ندارد.صهیونیستها با مسالمت نیامده اند; مقداری با حیله و ترفند, و مقداری با زور سلاح و فشار سرکار آمدند ; لذا یک رژیم تحمیلی است.خیلی خوب, مردم فلسطین جمع بشوند, رای بدهند, نوع رژیمی را که در این کشور باید حاکم باشد, آن را انتخاب کنند; آن رژیم, آن دولت, تشکیل بشود, درباره ی آن کسانی که بعد از 1948 به سرزمین فلسطین آمده اند, تصمیم گیری کند; هر چه تصمیم گرفت.اگر تصمیم گرفت بمانند, پس بمانند, اگر هم تصمیم گرفت بروند, پس بروند.این, هم آرا مردم است, هم دموکراسی است, هم حقوق بشر است, هم منطبق با منطق فعلی دنیاست.
این راه حل.خب این راه حل باید اجرا بشود.غاصب که با زبان خوش این راه حل را قبول نمی کند, اینجاست که همه ی اطراف قضیه باید خودشان را مسوول بدانند; هم دولتهای عربی, هم دولتهای اسلامی, هم ملتهای مسلمان در همه ی دنیا, هم بخصوص خود ملت فلسطین و هم مجامع جهانی; هرکدام مسوولیتی دارند, که اصرار بورزند این راه حل منطقی باید تحقق پیدا کند و می شود تحقق پیدا کند; بعضیها نگویند آقا! چنین چیزی خواب و خیال است, ممکن نیست; نخیر! می شود.کشورهای دریای بالتیک بعد از بیش از چهل سال که جزو شوروی سابق بودند, برگشتند و مستقل شدند.کشورهای قفقاز بعضی در حدود صد سال قبل از این که شوروی تشکیل بشود در اختیار روسیه تزاری بودند, بعد برگشتند و مستقل شدند; الان قزاقستان, آذربایجان, گرجستان و بقیه, مستقلند; خودشان هستند.پس این ممکن است.این جور نیست که این یک چیز نشدنی باشد; نخیر, شدنی است.منتها اراده و عزم لازم دارد, جرات و دلیری لازم دارد; کی أ باید دلیری به خرج بدهد؟ ملتها یا دولتها؟ ملتها دلیرند, ملتها نمی ترسند; ملتها نشان داده اند که آماده اند.پس دولتها اینجا وظیفه دارند; در راس همه, و مقدم بر همه, دولتهای عربی.این نشست سران عرب در بیروت, نشست خوبی نبود; اینها می توانستند از این اجلاس استفاده های خیلی بزرگی بکنند; فقط به سود فلسطین نبود, به سود خود دولتهای عرب هم بود.امروز دولتهای عرب می توانند جلو بیفتند و محبوبیت و حمایت ملت خودشان را کسب کنند در این قضیه ی فلسطین.اگر دولتی, حکومتی مورد حمایت مردم خود باشد, دیگر امریکا نمی تواند با او کاری بکند, دیگر از امریکا نخواهد ترسید, دیگر لازم نمی داند که ملاحظه ی امریکا را بکند.در این قضیه, دولتهای عرب خیلی کارهای خوب می توانستند بکنند و می توانند بکنند.
من این جور به نظرم می رسد, از جمله ی کارهای مهمی که دولتهای عرب می توانند بکنند آنهایی که صادر کننده ی نفت اند از نفت استفاده کنند.این حرفی که غربیها در دنیا به راه انداخته اند که از سلاح نفت استفاده نکنید, این حرف, حرف درستی نیست; نفت مال ملتهاست, باید به سود خودشان از آن استفاده کنند.امریکاییها از گندم و از محصولات غذایی به عنوان سلاح استفاده کردند, در خیلی جاهای دنیا هم می کنند, چرا کشورهای اسلامی و عربی این حق را نداشته باشند؟ یک ماه فقط یک ماه بصورت نمادین, به صورت سمبلیک, نفت را به همه ی کشورهایی که با اسرائیل روابط حسنه دارند قطع کنند; امروز دنیا حرکت را حرکت کارخانه ها را روشنایی را, انرژی را انرژی برق را و حرارت را, این سه عنصر اصلی زندگی خودش را از نفت ما دارد.اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد, حرکت کارخانجات, روشنایی و حرارت متوقف خواهد شد; مگر این چیز کمی است؟ دولتهای عرب برای خاطر خودشان این کار را بکنند.یک ماه; نه این که دائم; یک ماه به صورت نمادین به عنوان حمایت از مردم و ملت فلسطین این کار را بکنند, دنیا تکان می خورد; این از کارهایی است که می توانند بکنند.
کار دیگری که می توانند بکنند این است که تمام روابط و قراردادهای سیاسی و اقتصادی خودشان را با این دولت صهیونیست قطع کنند; هیچ همکاری نکنند; ملتهای عرب از این خوشحال خواهند شد.ملتهای عرب پشت سر آن دولتهایی قرار خواهند گرفت که این اقدام شجاعانه را بکند; وای به حال آن دولتی که ملتش بفهمد که این از پشت سر با اسرائیل رابطه ی اطلاعاتی و امنیتی و اینها دارد.ملتها این را می خواهند.
دولتهای اسلامی هم موظفند; آنها هم وظیفه شان کم تر از دولتهای عربی نیست; چون این قضیه قضیه ی عربی نیست; این قضیه فراتر از اینهاست; یک قضیه ی انسانی است و اسلامی است.دولتهای اسلامی هم هر کدام که توانایی های نفتی و امثال آن را دارند, همین جور می توانند عمل بکنند.این کنفرانسی که وزرای خارجه در مالزی داشتند, این هم کنفرانس خوبی نبود.البته اظهار موضعی کردند, اظهار وجودی کردند, اما ضعیف بود; بایستی از این قویتر اینها اقدام می کردند.این همه دولت اسلامی, این همه کشور اسلامی, برادران مسلمانشان آن جور گرفتار; باید اینها اقدام قویتری می کردند.
همه ی ملتها هم می توانند در اثرگذاری بر این قضیه تاثیر داشته و در آن شرکت داشته باشند.همه ی ملتهای مسلمان می توانند کمک کنند.کمک مالی به فلسطینی ها, مخصوص به دولتها نیست که فلان دولت بگوید آقا! من ده میلیون دلار, بیست میلیون دلار, پنجاه میلیون دلار داده ام, معلوم هم نیست کجا داده اند, چه جوری داده اند, به کی داده اند.امروز ملت فلسطین محتاج غذاست, محتاج داروست; ملت فلسطین گدا نیست, آقاست, اما زیر سلطه ی دشمن است; همه موظفند به او کمک کنند.فرض بفرمایید اگر همه ی دنیای اسلام در کشور ما کشورهای دیگر هر فردی از افراد مردم فقط هزار تومان به مردم فلسطین کمک کند, ببینید چه اتفاقی می افتد.یک میلیارد هزار تومان, چه تاثیری در مردم فلسطین و زندگی مردم فلسطین می گذارد.
هر خانواده یی به عدد افراد خانواده, هر کدام هزار تومان در این کار خیر سهیم بشوند (حداقلش این است; هر کس هم خواست بیشتر بدهد, بیشتر بدهد.) و این را به ملت فلسطین برسانند, وادار کنند.برایشان آذوقه, دارو, امکانات, هر چه که برای ایستادگی و مقاومت لازم دارند, برایشان تهیه کنند و بفرستند; این کار را ملتها می توانند بکنند; دیگر احتیاج نباشد که فلان دولت بگوید من فلان قدر می دهم, حالا چقدر می دهد, چه جور می دهد, آیا می دهد یا نمی دهد, بعد هم مورد تهدید یک قدرتی قرار بگیرد.نه, ملتها در این جهت سهیم بشوند; با ملتها چه کار می توانند بکنند؟! در کشور ما اگر مردم ما دوست داشته باشند این کار را بکنند, می توانند همین هزار تومانها را در همین مراکز امدادی مثل هلال احمر و کمیته ی امداد و این مجامع امدادی که هست جمع کنند, یک ثروت مفصلی می شود می تواند یک کمکی به مردم فلسطین بکند.و بالاتر از کمک مادی, کمک معنوی است; چرا که فلسطینیان احساس می کنند که دل ملتها با آنهاست.این تظاهراتی که این روزها در دنیای اسلام اتفاق افتاد خیلی با ارزش بود.این حرکتی که امروز شما می خواهید بکنید و تا میدان فلسطین و مقابل سفارت فلسطین راهپیمایی کنید, بسیار کار با ارزشی است; اینها خیلی ارزش دارد, اینها خبرش منعکس می شود, مردم مظلوم فلسطین احساس می کنند که ملتها پشت سر اینهایند.البته ملت ما که بحمدالله در این زمینه ها هیچ وقت کم نگذاشته است; هر وقت که برای این قضیه فرا خوانده شده, حضور پیدا کرده و اعلام موضع کرده است.و بالاخره مجامع جهانی; سازمان ملل باید فعال بشود.این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالبا در خدمت هدفهای استکباریاند, اینها ولو یکبار هم شده, برخلاف خواسته دستگاههای استکباری, به نفع ملتها وارد بشوند.افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجه کنند, ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تایید کنند.اگر این فشارها انجام بگیرد, آن طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود; متجاوز مجبور خواهد شد.اگر دولتهای عربی, دولتهای اسلامی, ملتهای مسلمان, مجامع جهانی, همه در این راه فعال بشوند, آن کار, عملی است.هر کسی که در این زمینه کوتاهی بکند, مسلما در نظر ملتها, در نظر تاریخ, و بالاتر از همه در پیشگاه خداوند متعال مواخذ است, مسوول است; همه وظیفه داریم.
پروردگارا! به محمد و آل محمد فرج اسلام و مسلمین و بخصوص فرج ملت مظلوم فلسطین را نزدیک بفرما.
پروردگارا! به محمد و آل محمد این ظالمین متجاوز و زورگو و قلدرصفت را با باس و عذاب خود, بر سر جای خودشان بنشان.
پروردگارا! اسلام و مسلمین را عزت عنایت بفرما.
روز به روز بر عزت و افتخار ملت مسلمان ایران بیفزا.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر.فصل لربک و انحر.ان شانئک هو الابتر.