خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین فاطر السموات و الارضین و باعث الانبیا و المرسلین و الصلاه و السلام علی خاتم النبیین و شفیع المذنبین و رحمه للعالمین ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین.
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آباه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله, شما عزیزان نمازگزاران جمعه را و خودم را توصیه می کنم به رعایت تقوی مخصوصا در این ماه عزیز در این ماه شریف که همه ی متقین به درگاه خدا بازمی یابند و از خدا آمرزش گناهانشان را می گیرند و حوائج خودشان را از خدا می خواهند برآورده می کنند, ماه رحمت و مغفرت ماهی که متقین به درجات عالیه می رسند و اعمالشان به دلیل تقوایی که دارند مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع می شوند.
خطبه ی این هفته را استثنائا اختصاص می دهم به چند جمله ای درباره ی حضرت امام مجتبی سبط اکبر سلام الله تعالی علیه و مقدمتا میلاد آن حضرت را به همه ی مسلمین, پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و شما عزیزان نمازگزاران جمعه تبریک عرض می کنم, امام مجتبی اولین مولودی بود که در خانه ی علی علیه السلام متولد شد و مایه ی روشنی چشم پیامبر و علی علیه السلام و زهرای اطهر سلام الله علیها بود.
وقتی که متولد شد قنداقه ی آن حضرت را خدمت جدش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بردند و حضرت دعا کردند در حق او فرمودند تو را و فرزندانت را به خدا پناه می دهم از شر شیطان رجیم و بعد نامش را حسن گذاشتند که در عرب قبل از اسلام و مخصوصا عمدتا در آن منطقه نام حسن سابقه نداشت اولین کسی که حسن نامیده شد, آن بزرگوار بود و بعد اذان در گوش راستش و اقامه در گوش چپش فرمودند و بعد هم برای او عقیقه کردند که مستحب است برای مولود عقیقه کردن.
زندگی امام مجتبی سلام الله علیه زندگی تلخی بود در آن مخصوصا در زمانی که پدر بزگوارش شهید شد و لوای امامت بر دوش او نهاده شد واین مسئولیت بزرگ یعنی بزرگترین مسئولیت تاریخ را به عهده گرفت و در میان مردمی که هیچ آمادگی برای پذیرش این امام و این هادی الی الله را نداشتند و در شرایطی که جنگ با معاویه پایان نیافته بود و علی علیه السلام آمادگی داشت برای مقابله ی دیگری , معاویه و مردم شام و شرایط کوفه شرایط بدی بود وضع بدی داشت که واقعا قابل تحمل نبود, مردمی از جنگ خسته شده مردمی که علی علیه السلام از دست آنها فریاد می زد و مرگ خودش را از خدا می خواست و بی وفایی آنها و ناپایداری آنها و بی عنصری آنها را مکرر شکایت می کرد.
مردم از جاهای مختلف به آنجا مهاجرت کرده بودند آمده بودند, یک فرهنگ در آنجا حاکم نبود چون مرکز حکومت اسلامی شده بود و نزدیک ایران هم بود فرقه های مختلف, قومیتهای مختلف, ملیتهای مختلف, آنهایی که مسلمان شده بودند تازه مسلمان بودند آمده بودند آنجا فرهنگ اسلام را هنوز باور نکرده بودند ایمان در قلبشان نفوذ و رسوخ نکرده بود, ضعیف الایمان بودند, ضعف بینش اسلامی داشتند, معارف اسلامی را درک نکرده بودند, و هیچ گونه آمادگی برای فداکاری و ایثارگری نداشتند و حضرت گرفتار شد در یک عده دشمنان بسیار شیطان و فتنه گر و زیرک در کارهای شیطانی و یک عده دوستان خام, دوستان سفت عنصر دوستان بی اراده و بی تصمیم و درمانده ولی این شرایط حضرت می خواهد این مسئولیت امامت را ایفا بکند و بتواند آن هدف علی علیه السلام را یعنی ادامه جنگ با معاویه دنبال کند به هرحال دیگر مسائل را کم و پیش شنیده اید و می دانید و برادر عزیزمان حاج آقای مروی هم در این زمینه صحبت کردند من در این وادی معطل نمی شوم اجمالا کار به اینجا رسید که امام مجتبی سلام الله علیه از ناحیه دوستانش یعنی همانهایی که بودند و در موصل که دوستانش بودند مورد تهاجم گرفت کاری که با هیچ امامی نشد با او شد یعنی سجاده از زیر پای او همینها کشیدند که پشت سرش می خواستند نماز بخواند و نماز می خواندند ضربت شمشیر را هیمنها بر او وارد کردند اساس البیت و خیمه و خلوتگاه او را خود اینها غارت کردند واینقدر این بزرگوار غریب بود که در آخر به دست همسرش شهید شد یعنی به وسیله محرم رازش که باید در خانه ی خودش محرمترین افراد به او باشند به دست او شهید شد.
همچنین وضعیتی داشت امام مجتبی علیه السلام ولی در هر صورت حجت خدا بود و هادی مردم بود وامامی بود که حق طلبان و خداپرستان از او تبعیت می کردند مومنین مخلص از او تبعیت می کردند بالاخره ایشان ناچار شد از کوفه مراجعت کرد به مدینه و در کنار قبر جدش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تا پایان عمر ماند و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت.
هدایت ارشاد هم لفظی و هم عملی, با عمل نشان داد اسلام یعنی چه و آن پیاده رفتنش از مدینه تا مکه با این که اسبهای راهوار همراهش بودند نشان داد که او کسی که می خواهد رضای خدا را بدست بیاورد باید زحمت بکشد باید رنج ببرد و سختی را بر آسایش ترجیح بدهد و بگزیند و با آن انفاقهایی که می کرد نشان داد که باید در راه خدا انفاق کرد که چند مرتبه مال خودش و هر چه داشت بین خودش و فقرا تقسیم کرد و با آن اخلاقش با آن حلمش با آن عبادتش ترس از خدا و لرزیدن بدن در پیشگاه خدا و در محراب عبادت نشان داد اجمالا که اسلام یعنی چه معارف اسلام چیست؟ احکام اسلام چیست؟ و هر کی می خواهد هدایت بشود این مشعل در مقابلش راه او را روشن می کرد من چند جمله از سخنان حضرت مجتبی علیه السلام و جنبه وضعی هم دارد.
خدمتتان عرض می کنم و بعد یک جمله نامه ای که علی علیه السلام پدر بزرگوارش به او نوشته ماه مبارک رمضان است و باید ما آماده باشیم برای شنیدن وعظ و برای اندرز گرفتن و پند گرفتن و توجه به خداوند متعال جمله ای که خود حضرت مجتبی علیه السلام می فرماید, می فرماید یاابن آدم انک لم تزل فی هدم عمرک منذ سقطت من بطن امک ای پسر آدم از آن وقتی که از شکم مادر روی زمین افتادید از آن لحظه عمرت شروع کرد کوتاه شدن یعنی لحظه به لحظه از این عمرت فرض کن 70 ساله هی کاسته دارد می شود فخذ مما فی یدیک لما بین یدیک, از آنچه که در دست دارید برای آن که در پیش دارید ذخیره کن آنچه دارید از مال و امکانات که در دست دارید برای آینده ی خودت بفرست و ذخیره کن فان المومن یتزود و الکافر یتمتع مومن زاد وتوشه برمی دارد یعنی هرچه در دستش می رسد جمع می کند انبار می کند برای این که توشه ی راه آخرتش باشد بفرستد برای آخرت و کافر خرج خورد و خوراکش می کند هر چه دارد می خورد هرچه دارد مصرف می کند ولی آنچه دارد می فرستد برای آینده ی خودش.
اما آنچه در نامه ی علی علیه السلام به امام مجتبی سلام الله علیه آمده که نامه ی مفصلش در نهج البلاغه می فرماید: من الوالد الفان المقر للزمان المدبر العمر جمله با این نامه با این جمله شروع می شود این نامه از یک پدری فناپذیر المقر بالزمان که به زمان اقرار دارد ظاهرا مراد همین است که به هر حال باید از این دنیا برود و این دنیا جای ماندن نیست و گذراست المدبر العمر پدری که عمرش پشت سر گذاشته بعد دنبال این مطالبی هست که تا اینجا می رسد که ((وجدتک بعضی بل وجدتک کلی)) می گوید پسرم من تو را بعض از وجود خودم قسمتی از وجود خودم یافتم بلکه همه ی وجود خودم هستید تو, تو همه ی وجود من هستید حتی لو کان شیئا لو اصابک اصابنی تا آنجا که اگر مصیبتی به تو برسد به من رسیده و کان الموت لو اتاک اتانی و اگر مرگ سراغ تو بیاید سراغ من آمده یعنی من از تو جدا نیستم, تا می رسد به اینجا فانی اوصیک بتقوی الله و لزوم امره من به تو سفارش می کنم من به تو وصیت می کنم به تقوای خدا و پرهیزگاری در درگاه خدا و ملازم امر خدا بودن یعنی هرکه دستور خدا دارد تو آنجا باید آماده باشید برای اطاعت و عمارت قلبک بذکره قلبت را به یاد خدا زنده کن مامور کن آبادش کن این قلب خرابی دارد و آبادی دارد.
همینطور که خانه خراب می شود قلب هم خراب می شود همینطور که این بدن افسرده و پژمرده می شود قلب هم همین حالت را دارد می فرماید قلبت را آباد کن به یاد خدا, یاد خدا دل را آباد می کند و الاعتصام بحبله به ریسمان خدا چنگ بزن تا قلبت زنده بزن احی قلبک بالموعظه با موعظه قلبت را زنده نگه بدار هر کسی احتیاج به موعظه دارد و اول واعظ هم خداوند متعال است.
یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا بعد هم انبیا و اولیا و اوصیا و بندگان صالح خدا می فرماید قلبت را با موعظه زنده نگه بداد و امته بالزهاده با زهد در دنیا و با پارسایی این دل را از این دنیا جدا کن و نسبت به دنیا بمیران که هوس دنیا در این دل نباشد و قوه بالیقین و با یقین قلبت را قوت بده تقویت کن و نوره بالحکمه با سخنان حکمتآمیز با مطالب حکمتآمیز دل را روشن و نورانی کن و ذلله به ذکر الموت با یاد مرگ این دل را رامش کن دل آدم خیلی سرکش است از هر اسب چموشی چموشتر است واقعا من نمی دانم چه در وجود انسان به نام قلب خدا خلق کرده که این حالت را دارد خیلی چموشی دارد باید رامش کرد.
می فرماید اگر می خواهید رام بشود قلبت با یاد مرگ شاید تنها چیزی که می تواند این دل را رامش بکنید یاد مرگ است آدم یادش بیاید یک روزی نیست یک روزی می رسد که همه اطراف بغل این جمع شدند هر چه تلاش می کنند که این را نجاتش بدهند دیگر نمی توانند همه دیگر مایوس شدند از زندگی او و او دارد کم کم چشمش به عالم دیگر باز می شود و از این دنیا ناامید می شود و می برد از این دنیا و می خواهد وارد بشود در یک جایی که هیچ از آن خبر ندارد هیچ سابقه ای از آن ندارد هیچ تصوری از آن نمی تواند بکند کجاست آنجا چه خبر است آنجا در یک وادی تنهایی و اعرض علیه اخبار الماضین اخبار گذشتگان بر این دل عرضه کن چه کسانی بودند و چه قدرتهایی و چه وضعیتهایی و چه زندگیهایی با چه خوشی و ناخوشیهایی آمدند و رفتند فانظر فیما الی مافعلی و عما انتقلوا بنگر که چه کردند و از چه زندگی منتقل شدند و این حلوا و نزلوا کجا نازل شدند کجا حلول کردند از کجا به کجا رفتند.
فانک تجدهم قد انتقلوا عن الاحبه و حلوا دیار الغربه, تو اینها را می یابید که از میان دوستانشان رفتند از میان همه ی بستگان و دوستان و رفقهایشان از اینجا منتقل شدند و رفتند به دیار غربت, غربت به تمام معنی آدم در آن دنیا یک جایی می خواهد می رود غریب است واقعا وحشت می کند غربت می کند که نمی فهمد آنجا چه کار باید بکند چه می شود احساس غربت خیلی سخت است آنجایی که غربت به تمام معنی که اصلا سابقه ای نداشته دنیا نمونه ای نداشته که بفهمد مثل مانندی داشته باشد.
کانک عن قریب قد سرت کاحدهم تو هم عن قریب مثل این که از آنها خالی شد تو هم از آن میان دوستان و محبینت منتقل می شوید به دنیای غربت فاصلح مثواک جایگاه خودت را اصلاح کن آنجایی که می خواهی منزلگاه کنید منزلگاه خودت را اصلاح کن و لا تبع آخرتک بدنیاک آخرتت را به دنیایت نفرش ان احسن الموعظه و ابلغ الحدیث کتاب الله تبارک و تعالی ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتا ذی القربی و ینهی عن الفحشا و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون.
خدایا به حق محمد و آل محمد ما را پیرو علی و آل علی علیهم السلام قرار بده.
خدایا دلهای ما را زنده کن.
خدایا علاقه ی ما را از این دنیا قطع کن.
خدایا با خودت آشنا کن.
خدایا توفیق بهره برداری از این شب و روزها به ما کرم فرما, اعمالمان را قبول فرما.
قل هو الله احد الله الصمد
لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین, الحمد لله الواحد الاحد الفرد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد و الصلاه و السلام علی البشیر النذیر و السراج المنیر ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین.
اللهم صل علی مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب سلام الله علیه و علی فاطمه الزهرا سیده نسا العالمین و علی سبطی الرحمه و امامی الهدی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی ائمه المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله مجددا شما عزیزان را و خودم را به تقوی توصیه می کنم و از خدا می خواهم که ما در راه تقوی کمک کند و ما را پیرو امام متقین علی علیه السلام قرار بدهد.
خطبه ی دوم مناسبتهایی است که در این ایام داریم مقدمتا من روز نیروی دریایی را به این عزیزان تبریک عرض می کنم و از خدمات اینها تقدیر و تشکر می کنم انصافا آبرویی دادند به نظام جمهوری اسلامی و دوستان یادداشته باشند که اینها سابقه جنگیدن در رژیم گذشته نداشتند و دورادور آدم خیال می کرد اگر یک دشمنی جرار به اینها حمله بکند اینها عقب نشینی می کردند و اینها مردانه و دلیرانه آمدند به میدان و واقعا کاری کردند که ما باور نمی کردیم یک مرتبه طعم تلخ شکست را به دشمن چشاندند و برای همیشه آنها را سرجای خودشان در دریا نشاندند و این افتخار بزرگی بود خدا انشاالله شهدایشان را با شهدای کربلا محشور کند و اینها که ماندند عزت و قدرتشان زیاد کند و بتوانند همیشه پشتوانه جمهوری اسلامی باشند انشاالله.
از مناسبتهایی دیگری که داریم در این ایامی که مسئله ی افغانستان که باید یک اشاره ی بکنم افغانستان وضع ناجوری دارد خیلی خوب شما در جریانش کم و پیش هستید, و من باز تشکر می کنم از همه ی شما عزیزان و از صدا و سیما و کمیته امداد که به داد این مردم رسید و دارد می رسید دیدید چه وضعی دارند از نظر سرما از نظر گرسنگی وضعی که در عین این که ما در مملکت خودمان هم افراد گرفتار و فقیر کم نداریم و در گلستان به خصوص آن سیلی که آمده در آنجاها خلیها خانه و مالشان ازبین رفته و از نظر چادر هم مشکل دارند تا چه رسد به خانه, جهات مختلف در زحمتند, در رنجند که آنها را هم نباید حتما فراموش کرد.
ولی وضع این افغانستان دلخراشتر است اینها دارند می میرند واقعا مرتب می گویند شبانه روز تعدادی از این بچه های اینها دارند از گرسنگی و سرما تلف می شوند حالا غیر از بیماریها و مریضیهایی که در کار است در هر صورت من تشکر می کنم از همه ی شما عزیزان و از خدا می خواهم که اجر هر چه بیشتر به همه ی کسانی که به محرومین کمک می کنند و مخصوصا به این افغانستانیهای بیچاره و مضطر انشاالله عنایت بفرماید و یک جمله هم به این مجاهدین افغانی باز توصیه می کنم که شما 20 سال و بیشتر از 20 سال سختی کشیدید رنج کشیدید با گرسنگی با تلخی با دشمن با جنگ با مجروح شدن با کشته شدن شهید شدند ساختید تحمل کردید حالا شما را کشیدن سر میز مذاکره مواظب باشید مفت نبازید آنها حتما به شما می گویند کمک می کنیم پول می دهیم نمی دانم کمکهای مختلف می کنیم همین است که با پول همه را می خواهند بخرند و می خرند خیلیها را شما خودتان را و مملکتتان را و دینتان را و شرفتان را و آبرویتان را به پول نفروشید سر یک میز مذاکره که آمریکا فشار آورده رو اینها مثل همیشه برای این که بتواند منافع خودش را تامین بکند با یک وعده هایی که می دهد شما که عادت کردید به سختی کشیدن و آسایش طلب نموده اید و در بستر راحت زندگی نکردید دیگر تحمل کنید سختیها را و دینتان را و سوابقتان را و جهادهای خودتان را به اینها نفروشید.
این یک جمله ای بود که به اینها سفارش می کنم و انشاالله امیدوارم فراموش نکنند و واقعا همینطوری که حالا مقاومت کردند اینجا هم مقاومت خودشان را داشته باشند.
ما روز شهادت شهید مدرس را داریم و روز مجلس هم هست, شهید مدرس از افتخارات تاریخ ایران است از افتخارات روحانیت است از افتخارات اسلام است یعنی یک روحانی یک طلبه که با زندگی بسیار ساده و زاهدانه طلبگی زندگی کرده و در حجره های مدرسه درس خوانده و هیچ طمعی به دنیا ندارد این را به عنوان یک وظیفه به صحنه ی سیاست کشانده شده و در آن موقع که مسئله ی مشروطیت مطرح شد و مسئله ی طراز اول در مجلس 5 مجلس از علما آنجا باشند و احکام را ببینند و مصببات مجلس را ببینید خلاف شرع نباشد و اگر خلاف شرع جلویش بگیرند.
ایشان به عنوان یکی از آن 5 نفر معرفی شد و در دوره ی اول وارد مجلس شد و از آن وقتی که وارد شد واقعا افتخار آفرید عزت آفرید وضع بدی بود یک دورانی که این مرد زندگی می کرد دورانی بود که دشمن در داخل کشور نفوذ کرده بود از چپ و راست آمده بودند از روسها آمده بودند, انگلیسها آمده بودند اروپائیها آمده بودند در داخل خانه ی مردم وارد شده بودند و همه چیزها نوشتند تهدید می کردند در یک شرایط اینطوری این مجلس بود که باید تصمیم بگیرد و باید بایستد و مقاومت بکند و دشمن را دفع بکند و آن چهره ای که در مجلس مانند یک خورشید درخشان شعله افروزی کرد و همه را روشن کرد و به همه هشدار داد و بیدارباش داد و در مقابل دشمن مردانه ایستاد و سینه سپر کرد و مدرس بود و هر کسی دیگر هم آنجا بود از دوستانش و یارانش روی محور این می چرخیدند و او پرچمدار مبارزه با استکبار و استبداد دشمن بود و در این را هم همه سختیها را تحمل کرد همینطور است کار کردن برای رضای خدا سختی دارد نمی شود برای رضای خدا کار کرد و در مقابل دشمنان خدا ایستاد و هیچ خمی هم به ابرو نیاورد دشمن رحم ندارد دشمن انصاف ندارد دشمن شرف ندارد دشمن قصاوت دارد دشمن خون می خورد دشمن ترحم انسان در وجودش نیست همین می کند که می بینید همه جا کرده با خود ما چه کردند.
در زمان خودمان در این دوران انقلاب چه کردند همین دارند چه می کنند با افغانستان چه کردند با فلسطین چه کردند که هنوز دارند کودکان را می کشتند بچه های مدرسه می کشند, نمی دانم والله این چه فرهنگی است چه تربیتی است اینها هم به اسم دینی هم حکومت خودشان را حکومت دینی معرفی می کنند اینطور معامله می کنند با بچه های بی گناه اینطور است دیگر حالا مدرس ایستاده در مقابل همچین دشمنی این ایستادگی و مقاومت خودش و با آن پشتیبانیهایی که مردم کردند که بعدا در مجلسهای دوم و سوم و چهارم و پنجمش رای دادند و مورد اعتماد مردم قرار گرفت.
بهرحال توانست این مملکت را نجات بدهد وقراردادهایی که بسته می شد قراردادهای وثوق الدوله و امثال اینها را اینها ازبین برد و فصخ این قراردادها و این قراردادها را بکلی لغوش کرد و هر جا که یک کسی می خواست یک کاری بکند که یک طوری به دشمن بند و بست می کند مدرس و یاران مدرس در مقابلش ایستادند و دسته آخر هم که با سردار سپه طرف شد که آن هم یک دیکتاتوری آمد سر کار با مقدماتی که انگلیسیها فراهم کردند و اروپائیها پشتیبانی کردند و ایشان در مقابل آن هم ایستاد وبا صراحت در جایی که گوش خود آن می شنید صدای مرگ بر سردار سپه و مرگ بر رضاخان را فریاد کرد و مردم هم به دنبال او فریاد کردند و در هر صورت عمری را در این راه با این وضعیت گذراند و بعد هم شهید شد شهید به چه صورتی شهید در غربت بعد از یک مدت حدود دو سه ماه در آنجا تبعید بود و بعد هم روز 27 ماه مبارک رمضان موقع افطار توی چای زهر ریختند به او نوشاندند زهر اثر نکرد عمامه اش برداشتند پیچیدن به گردنش خفه اش کردن شهید شد.
این پایان یک دوره ی مبارزه بود با چه سختیهایی که در همان تبعید گذراند نه آب و نان مرتبی داشت نه لباس و وضعیت گرمایی مرتبی داشت و به سختی زندگی کرد خدا انشاالله او را با اجداد طاهرینش انشاالله محشور بفرماید به همین مناسبت روز شهادت مدرس را روز مجلس نامگذاری کردند بسیار بسیار مناسب بوده انتخاب بسیار خوبی بود.
ولی قهرا از این مجلس انتظار هست که راه مدرس را طی بکند و از همان تاریخی که این نام گذاشته شد انتظار این بود که مجلس مرتب در آن راهی که مدرس رفت یعنی راه زهد راه بی توجهی به مطامع دنیا راه مبارزه بادشمن تا مرز جان و راه مقاومت این راه را باید ادامه بدهد تا همینطور که او افتخار تاریخ ما شد آنها هم افتخار تاریخ بشوند من برای این که از خودم چیزی نگفته باشم یک مطالبی از حضرت امام رضوان الله علیه درباره ی مجلس خدمت شما می خوانم ایشان می فرمایند امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را دربر می گیرد و در راس برنامه ها قرار گیرد در راس برنامه ها این باید باشد به داد مظلومین و محرومین رسیدن , طرحها و پیشنهادهایی که مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصا مستضعفین است انقلابی و با سرعت تصبیب کنید.
بسیاری از مشکلات به عهده ی مجلس حاضر است از این جمله حل مسائل بسیار مهم اقتصادی و مبارزه با تورم و حل مسئله ی مسکن و زمین است و رسیدگی هرچه بیشتر به امور محرومان و قشرهای کم درآمد اینها وظائف مجلس در مقام مصلحت اندیشی برای کشور یا برای اشخاص آن نظر حب و بغض خودش را کنار بگذارد برود دنبال حق و باطل حق هر کجا هست باید دنبالش رفت اشخاص و گروهها و اینها را باید کنار گذاشت و حق و باطل را ملاحظه کرد اگر انسان گرفتار شود به عصبانیت و غیض و غظبت کردن نمی تواند حق را بدست بیاورد و نمی تواند باطل را رفع کند این سفارش امام بزرگوار است.
این مرد نورانی و ملکوتی در زمان حیاتش رهبر و راهنمای ما بوده تا هستیم هم او را به راهنمایی و رهبری قبول داریم و انشاالله باید از او اطاعت کنیم که اطاعت او اطاعت خداست.
بعد مسئله دیگرمان باز روز بسیج, هفته بسیج به پایان رسید در این باره هم ما باید عرض ادب و ارادت به بسیج عزیزمان بکنیم مقام معظم رهبری برای بسیج سنگ تمام را گذاشتند و مطالب بسیار عالی فرمودند و من در حاشیه مطالب ایشان چند جمله ای عرض می کنم بسیج یک نظامی نباید معرفی کرد و در مقابل ارتش و سپاه و نیروهای نظامی نباید قرار داد بسیج یک نیروی مردمی یعنی همین مردمند منتهایش مردم با این شرایط با این قیود مردمی که به دنیا نظر ندارند آماده هستند برای که هر جا فراخوانشان بکنند حضور پیدا بکنند اگر جنگ است بروند میدان جنگ و همان افتخار و حماسه ای را که در 8 سال آفریدند حالا هم آمادگی دارند بیافریدند اگر یک روزی نیازی به آنها شد در جبهه جنگ اگر یک روزی سیلی آمد زلزله ای آمد مردم منطقه احتیاج پیدا کردند به کمک و امداد بسیج آماده است برای کمک به اینها.
اگر یک روز ناامنی شد در مناطقی که نیروهای مسئول قانونی این کار نتوانستند از عهده بربیاورند بسیج آماده است برای کمک کردن به آنها و برقرار کردن امنیت اگر یک روزی اشرار و اوباش توی خیابانها ریختند و خواستند شرارت بکنند و مردم را به جان هم بیاندازند تفرقه ایجاد بکنند آتش افروزی بکنند بسیج آماده است برای سرکوب کردن اینها همینطوری که در تیر ماه دو سال پیش این کار را کرد و الان هم هر جایی یک همچین اتفاقاتی بیافتد بسیج آمادگی دارد و همین بس در افتخار بسیج که دشمنهای مردم با اینها دشمنند دشمنهای خدا با اینها دشمنند, دشمنهای نظام جمهوری اسلامی با اینها دشمنند.
این که می بینید بعضیها میآیند می گویند توپ و تانک و بسیجی دیگر اثر ندارد اینها کیها هستند که این حرفها می زنند اینها اشرارند اینها افتخار است برای اینها برای بسیج افتخار است که اینها دشمنش هستند وقتی یک کسی با کسی دشمنی می کند آن کسی ببینید کی است باش دشمنی می کند اگر یک بنده ی خداست بلرزند که معلوم می شود که من خیلی خرابم فاسدم و از انسانیت و از خدا دور شدم که بنده ی صالح خدا را دشمنی می کند اگر دید دشمنان خدا هستند این دلگرم می شود که معلوم می شود که من دوست خدا هستم که دشمنان خدا با من هم دشمنی می کنم و این از مفاخر بسیج است که اینگونه افراد با او دشمنی می کنند و ننگی است بر دامن اینها که با بسیج دشمنی می کنند.
بسیج چه خواسته؟ از این نظام چه امتیازی خواسته بگیرد؟ کدام حقوق را خواسته؟ کدام مزایا را خواسته؟ آنهایی که دارند خودشان مردمند دیگر قشرهای مختلف مردمند بروند برای خودشان زندگی می کنند کار می کنند کاسبند کارگرند اداریند دانشجویند طلبه هستند و کشاورزند هر جایی در هر روستا بروید هستند در هر شهری می روید هستند و اینها توقعی از کسی نداشتند و باری هم بر دوش مردم و بر دوش مملکت نگذاشتند و همیشه هم حاضر بودند برای تحمل بارهای سنگین و در همه ی صحنه ها هم حضور داشتند و هر جا آنها خواندند فراخوان شدند حضور پیدا کردند بنابراین باید از بسیج قدردانی بشود و واقعا باید همه ی ما سعی بکنیم که یک بسیجی باشیم.
خدایا ما را توفیق بده بسیجی زندگی بکنیم و بسیجی بمیریم. بسیجی یعنی همان سربازهای اول اسلام ارتش منظمی اسلام نداشته است اول جنگهای اسلامی در زمان پیامبر بزرگ اسلام ارتشی نبود که همین مردم بودند وقتی می خواستند بروند یک جایی به دشمن حمله بکنند و دشمن حمله می کرد می خواستند دفاع بکنند اعلام می کردند خلق الله بیایید به جنگ اینها راه می افتادند هر کسی پیر جوان شرایطی آمادگی خودش را اعلام می کرد حرکت می کردند می رفتند خیلیها هم با خرج خودشان یک غذایی چیزی برمی داشتند حالا اگر چیزی هم کم داشتند به ایشان می دادند این بسیج یعنی این بسیج یعنی بنده ی عابد در محراب عبادت عبادت می کند در میدان جنگ جنگ می کند در میدان کمک کمک می کند در هر جایی ارزشها و نظام و جمهوری اسلامی و اسلام دفاع می کند.
و آخرین عرضم این که ای برادران و خواهران عزیز آماده باشید برای شبهای احیا آماده باشید برای روز قدس آماده باشید برای روز مناجات آماده باشید برای شستشوی این دلهای سیاه و تیره آماده باشید برای پاک کردن گناهان آماده باشید برای گرفتن حاجت از خدا خدا حاجت می دهد ولیس من صفاتک یاسیدی ان تامر بالسوال و تمنع العطیه فرصت ندارم ولی دلم می خواهم یک خورده در این زمینه عرض بکنم ولی نمی خواهم شما را خیلی معطل بکنم اجمالا از حالا آماده باشید وقتتان را ماه مبارک می گذرد همینطوری که 13 یا 14 روزش گذشته بقیه اش هم می گذرد و حسرت بر آن کسانی که استفاده نکردند و خوشحالی بر آن است که بهره برداری کردند.
خدایا بحق محمد و آل محمد از همه ی برکات این ماه مخصوصا برکات شب قدر ما را بهره مند فرما.
خدایا گناهان ما را بیامرز, امواتمان را رحمت فرما, مریضهایمان را شفاکرم فرما.
خدایا شر اشرار شر دشمنان شر آمریکاییها و اسرائیلیها را و همه ی دشمنان اسلام را از سر مسلمانها را کوتاه بفرما.
خدایا دلهای مسلمانها را باهم مهربان فرما.
خدایا ما را با وظائفمان آشنا بفرما.
امام بزرگوارمان را درجاتش را متعالی فرما.
رهبر عزیزمان را با ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا فداه با عزت و قدرت مستدام بدار.
فرج آن حضرت را نزدیک بفرما.
ما را از انصار و یارانش مقرر بفرما.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا انزلناه فی لیله القدر و ما ادراک مالیله القدر. لیله القدر خیر من الف شهر.
تنزل الملائکه و الروح فیها. باذن ربهم من کل امر. سلام هی حتی مطلع الفجر.