نمازجمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۲ / ۹ / ۱۳۸۰

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین والصلاه و السلام علی رسول الله(ص) و علی آله الائمه المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون بحث اخلاقی که در خطبه های اول معمولا داشتیم امروز به ماه رمضان و روزه اختصاص می دهم که با مطالبی که خواهم گفت تعقیب همان بحث هایی است که همان اخلاقی هم هست.منتها به صورت یک بحث مستقل که من آخرین خطبه ام که ناقص هم مانده بحث قناعت و حرص بود که هنوز یک خطبه باقی دارد که بعدا خدمتتان عرض می کنم.
امروز مخصوص ماه مبارک رمضان است.
به خاطر اهمیتی که این ماه درسازندگی واصلاح فرد وجامعه و رشد و کمال و سعادت انسانها دارد فکر می کنم وظیفه خطبای جمعه است که مطالبی را مطرح کنند گرچه ممکن است تکراری هم باشد.
به خصوص برای آنهایی که اهل مسجد ومنبر, خطابه هستند.تکراری میتواند باشد اما برای بسیاری از مردم که از طریق تریبونهای دیگر می شنوند میتواند مطالب تازه ای هم درآن باشد ومن امروز تقریبا همه صحبتم حرفهای پیغمبر اکرم(ص) است بصورت یک خطبه ای که ایشان در ماه رمضان خوانده اند و شاید هم تکراری خوانده باشند همین مطالب راتکرار کرده باشند در ماههای رمضان چون گوناگون نقل شده اولامی دانید که روزه در ماه شعبان سال دوم هجری برمسلمانان واجب شد.یعنی قبلا در دورانی که پیغمبر اکرم درمکه بودند تکلیف روزه نبود و مدینه هم که آمدند تا حدود 15 ماه بعدش روزه نبود, فقط یک نوع روزه ای پیغمبر(ص) اجازه داده بودند و آن روزه ای بود که ظاهرا یهودیها می گرفتند در روز عاشورا چون معتقد بودند روزی که بنی اسرائیل باغرق فرعونیان نجات یافتند آن روز راروزه بگیرند مسلمانها هم می گرفتند و تبعیت می کردند به خاطراینکه آنها هم این پیروزی بنی اسرائیل را بر فرعونیان مقدس می دانستند و جشن می گرفتند امادرماه شعبان سال دوم هجری تکلیف روزه گرفتن درماه رمضان آمد وهمان رمضان رامردم شروع به روزه گرفتن کردند مثل اینکه از این مقطع برنامه های مهم اجتماعی و سیاسی و سازندگی پیغمبر(ص) دارد آغاز می شود چون همین سال است که عید فطر هم و ذکات فطر مطرح می شود و در همین سال است که در ماه رمضان جنگ بدر پیش میآید و تحولات مهمی در آن دو سه ماه افتاده به هرحال اولین ماه رمضانی که مردم روزه گرفتند طبق نقل تواریخ, سال دوم هجری است پیغمبر اکرم(ص) در شروع آن ماه حالا یا در آخر شعبان که جمعه بوده مثل امسال یا در اول رمضان جمعه اول ماه مبارک رمضان مثل امروز این خطبه را برای مردم خوانده اند و در باره ماه رمضان و روزه مطالب بسیار مهمی گفته اند این خیلی خطبه مهمی است من فکر می کنم خوب است که جزو محفوظات نیروهای انقلاب باشد یک متن خیلی زیبایی هم دارد, یک صفحه دو صفحه تقریبا است میتوانند حفظ کنند همیشه داشته باشند آسان هم هست کلماتش هم فصیح و بلیغ و روشن است.سه زاویه دراین خطبه هست, یکی درتوضیح عظمت و ارزشهای ماه رمضان است و یک قسمت دروظایف مردم و مسلمانان نسبت به این ماه است و کارهایی که باید بکنند رئوس آنها را پیغمبر(ص) مطرح فرمودند.و یک قسمت هم الطافی است که خداوند به مردم داده و به خاطر این ماه رمضان امتیازاتی را در اختیار ماها گذاشته است.
البته اینها مخلوط است و 3 بخش مستقل نیست, ولی من سعی میکنم در ضمن خواندن آنها را جدا کنم خطبه اینطوری شروع می شود.ایهاالناس قدافلح علیکم شهرالله و من برکت و رحمت ومغفرت ماه رمضان باهمراهی برکت و رحمت ومغفرت خدا بسویشما آمده خوب این مطلع خطبه است و یکی از خاصیتهای این ماه رامطرح می کنند که در این ماه شما دعوت شدید به میهمانی خدا والبته ما همیشه میهمان خدا هستیم همه موجودات عالم دارند از رزق الهی زندگی می کنند, یک لحظه اگر رزق خداوند قطع شود همه ما نابود می شویم این که در اصل همه جا و همه چیز است اما اینجایک ویژگی دارد و یک میهمانی ویژه ای است و یک حالت جدیدی است درماه رمضان که شرایط آن میهمانی عمومی موجودات را در حال رحمت خداوند بیشتر دارد.
خوب آن ویژگی ها چیست؟ اینها را گفتم 3 قسمت است یکی امتیازاتی که در ماه رمضان گذاشته اند اولا ممکن است درذهن بعضی ها بیاید که بخواهند همه چیز را در نظر بگیرند بالاخره ماه رمضان هم مثل بقیه روزهای دیگر خورشید طلوع می کند و غروب می کند و ماه هم چنین و این چرخ و فلک می چرخد و زمان که تاثیری ندارد در این ویژگیهایی که می گویید می شد گفت:اولا میتواند قراردادی باشد خداوند برای این قطعه از زمان یک احکامی صادرفرمودند به خاطر اهداف تربیتی و تکاملی بشر و میتواند هم طبیعی باشد این امتیازات, البته ما آنها را نمی فهمیم چگونه است, اصرار زمان و حرکت کائنات و تاثیر زمان و لحظات را خیلی کم می فهمیم از آن چه که هست همه علومی که بشر دارد تا امروز هم یک حرف از ه3 حرف به تعبیر بعضی از روایات, به هرحال حالا اینهاست که پیغمبر(ص) فرموده و من این رااز وسایل الشیعه از قول امام رضا(ع) و امام رضا هم از آبا و اجدادخودشان و از علی ابن ابیطالب نقل می کنند که علی بن ابی طالب درموقعی که این صحبتها را می فرمودند از مستمعان این خطبه بودند و ما راویمان علی ابن ابیطالب است, از زبان امام رضا(ع) اولش گفته است ما دوعیتم الی ضیافت الله و جعلتهم من اهل کرامت الله من ه2 تا21 مورد آن را عرض می کنم.
شما میهمان خداو به میهمانی دعوت شده ایدو خداوند شما را می خواهد اکرام بکند و احترام بکند.این ماه ایامش و لیالیش و ساعاتش از همه ایام و لیالی و ساعات سایر ماهها افضل است که عرض کردم حالا چرا افضل است خداوند می خواهد و می تواند قراردادی و می تواند آثار طبیعی باشد که ما آنها را نمی فهمیم خوب ماکه میهمان خدا شدیم خداوندبرای ما یک مزیت هایی از این ماه قرار داده و آن این است که انفاسکم فیه تسبیح, این نفسهایی که می کشیم به حساب تسبیح و ذکر خدا میآید و انسان چقدر نفس می کشد در این ماه عددش را خودتان می توانید دربیاورید و خوابی که ما می کنیم البته اینها شرطش این است که ما همان چیزهای بعدی را عمل بکنیم و اگر عمل بکنیم اینطوری میشود.اگر انسانهایی عمل نکنندبدتر می شود.بغض خداوند میآید خوابمان هم عبادت است, بالاخره 7 تا 8 ساعت کسانی که می خوابند در همان موقع درپرونده و نامه اعمالشان عبادت تلقی می شود و عملی که می کنند با این تعبیر پیغمبر(ص) قبول است ما خیلی اعمال داریم مطمئن نیستیم که همه اش پذیرفته می شود.
اما اینجا پیغمبر(ص)می فرماید در این ماه خداوند گفته است این اعمال را می پذیرم و دعایی که می کنید مستجاب می شود البته استجابت دعا حتما معنایش این نیست که شما فورا همانی که خواستید داده شود به استجابت دعا یک مراحلی و مطالبی دارد شیوه هایی دارد, بعضی وقتها ما مصلحتمان نیست نباید بشود چیزی که جایگزین آن میآید آن را در بحث دعا باید یک روزی توضیح بدهیم, پیغمبر(ص) می فرماید دعایی که می کنید خداوند می پذیرد و بی نتیجه نمی رود.یکی از امتیازات مهمش در این ماه می فرماید درهای بهشت باز است و شمامواظب باشید که درهای بهشت به رویتان بسته نشود.و دیگر اینکه درهای جهنم بسته است مواظب باشید دوباره این درهابرای شما باز نشود برای همیشه برایتان بسته بماند.و سوم اینکه شیطان ها در غل وزنجیر هستند مواظب باشید این غل و زنجیر از شیطانها در مقابل شماباز نشود, شیطان را برشمامسلط نکند البته اینها همه توضیح معقول دارد باتوجه به اعمال و شرایطی که درماه رمضان داردکه خیلی آسان می توانید خودتان تحلیل کنید چرا این سه مزیت مهم که در اینماه گذاشته شده خوب ما چه بکنیم, قسمتی را ما حالا عرض می کنیم, اولا دعا بکنیم فسئلو ربکم به نیات الخالصه قلوبم طاهره با دلهای پاک ونیتهای خالصی از خدا بخواهید که توفیقتان بدهد که در این ماه بتوانید عبادت بکنید و روزه رابگیرید و قرآن بخوانید ان یعفقکم لسیامهی و تلاوتک کتابک حالا بعدا هم روی قرآن یک بند مستقلی داریم این هم جزو دعاهایتان باشد که خداوند از شما سلب توفیق نکند,توفیق بدهد که هم بتوانید روزه را بگیریدو هم بتوانید قرآن بخوانید که نوعی عبادت است عبادت را هم جداگانه داریم بعد همینجا پیغمبر(ص) تاکید می کند با این شفاعتی که در ماه و با این امتیازاتی که خداوند داده و با حضوری که در سر سفره رحمت خدا پیدا می کنید به عنوان میهمان اگر دراین ماه ازرحمت خدا نتوانیدبهره گیری بکنید, شقیقه است که بدترین چیزها برای ماها این است که نعوذ بالله صفت شقاوت بتواند بر ما اطلاق شود.
همه زحمتها در راه خدا ودیگران این است که به سعادت برسند و خطر مهم انسان هم این است که شقی بشود, آن حالات شقاوت بدترین مهری است که بر پیشانی انسان می خوردو هستی انسان را به باد می دهد و ان شقی من حروم ان غفران الله تعالی فی هذا الشهر العظیم هفتم خوب روزه تشنگی, گرسنگی دارد, البته حالا با روزهای کوتاه و این شبهایی که هست خیلی محسوس نیست برای ماها, اما درمجموع در شرایط خاص, تابستانها و روزهای بلند قطعا گرسنگی وتشنگی دارد این طور نیست که آدم فکر کندکه روزه بگیرد و هیچی هم از او کم نشود می فرماید که ازاین تشنگی و گرسنگی هم درس بگیرید یادتشنگی طولانی صحرای قیامت وگرسنگی طولانی را بکنید که آنها مهم است این چیزی نیست زودگذر است از دیگر چیزهایی که تاکید کردند فرمودند که و تصدقو فقراعکم ومساکینکم این هشتم است , به نیازمندان, مساکین و فقرا انفاق کنید, همه ماتصمیم بگیریم همه انسانها که یک چیزی از امکانات خودش را به فقرا بدهد حالا همسایه است, آشنا است, آشنانیست بهترش این است که انسان آن کسانی که می شناسد و نیازمندند به آنها برسد و بعضی ها هم که نمی توانند البته الحمد الله جاهایی مثل کمیته امداد و بهزیستی وخیلی جاهای دیگر که الان خیریه ها هستند, آنها می شناسند فقرا را و ایشان پرونده دارند از طریق آنها می توانند بدهند.و آنهائی که کم دارند, کم بدهند.همین کم اینها از خیلی آنها درجه ای که به انسان می دهد می تواند بیشتر باشد چون انسان ((لن تنالوا البرحتی تنفقوا مماتحبون)) اگر می خواهید انفاقات شما درجه بیاندازد, از آنهائی که دوست دارید, بدهید.دوست دارید هم, خود انسان نیاز دارد و یک کمی از نیازش را قیچی می کند و میدهد.این حالت اگر باشد تحقیقا در جامعه تاثیر فوق العاده انسجام و وحدت دارد و آینده ساز است و روی ماههای بعد هم تاثیر می گذارد ((وقروا کیارکم و ارحموا صغارکم)).
نسبت به بزرگترها و پیرمردها و پیرزنها احترام کنید, آنها را موقر بدارید و این اخلاق اسلامی را در این ماه بیشتر مراعات کنید و نسبت به کودکان و کوچکان هم ترهم بیشتری کنید, مهربانی را بیشتر کنید, دلها آنها را بیشتر جذب کنید که این حالت سازنده است.((واحفظوا اسنتکم و غضوا اعمالایحل النظرالیه بصارکم)).زبانتان را حفظ کنید و با ماههای دیگر تفاوت داشته باشد.غیبت نکنید, تهمت نزنید, حرفهای بی مورد نگوئید, دروغ نگوئید, سعی کنید آنهائی که به عنوان آفات زبان می شناسید, از آنها پرهیز کنید و چشم هایتان را در این ماه محرم کنید به چیزهائی که نباید این چشم ها به این ها بیفتد, نگاه نکنید, معلوم است که چه مواردی هست که انسان نباید به آنها نگاه کند, حالا یکقدری هم می تواند عمومی تر باشد که اصولا انسان چشم واقعی خودش را از حرام ها و از همه اینها ببندد.من نمی توانم همه این جملات را در این خطبه توضیحات کلی بدهم فقط می خوانم که تشویق کنم اینها را دیگران حفظ کنند و بعد خودشان شرح آنرا هم می بینند.((و تحننوا علی ایتام الناس)) نسبت به ایتام بخصوص پیغمبر تاکید کرده اند و ما هم همین تاکید را حفظ کنیم.ایتام یک ویژگی دارند که محبت بیشتر به آنها می تواند برای جبران مشکلاتی که در زندگی یک یتیم هست, بی سرپرست هست, خیلی می تواند موثر باشد, لذا بخصوص پیغمبر برروی این تاکید کرده اند که اگر چنین بکنید خداوند هم با ایتام شما مهربانی خواهد کرد.و یک دستور بسیار کلی تری که اینجا یادداشت کرده ام ((توبوا الی الله من ذنوبکم)).در این ماه از گناهانی که مرتکب شدیم در طول دوران سال و گذشته های دور, توبه کنید.خالصانه پشیمان بشویم و نخواهیم دیگر آنها را تکرار کنیم.از خداوند بخواهیم گذشته ما را پاک کند چون قبلا پیغمبر فرموده خداوند قبول می کند این دعای شما را.
خوب آدم خودش می داند, پرونده اش را بیشتر از همه می داند که چه کرده و چه نکرده, توبه بکند.((ان انفسکم مرهونه باعمالکم فکفوها باستغفارکم)).جان شما اکنون در گرو عمل شماست.عمل شماست که شما را در احاطه خودش دارد شما اگر اعمال بدی دارید با استغفار جانتان را آزاد کنید.ما اسیر اعمال بدمان هستیم و در این ماه می توانیم خودمان را آزاد کنیم.پشت های شما, دوش های شما, زیر بار خطاهائی است می توانید پشت و دوش خود را از این بارها سبک کنید ((وظهورکم ثقلیه من اوزاکم و نحففواعنها بطول سجودکم)).
سجده های طولانی که نزدیکترین راه بخداوند از همان حالت سجده بدست میآید, شما در حال سجده های طولانی این پشت های سنگین زیر بار گناه و مسئولیت ها را یکقدری سبک کنید که باز اشاره است به اینکه راه درخواست خوب در سجده ها از مواقع دیگر موثر است.یکی از مسائلی که باز مطرح می فرمایند ((حسن خلق)) است این حسن خلق غیر از آن اخلاق هائی است که ما فصل های مفصل برایش داریم همچنین در معاشرت ها با همین معنای عرفی که خودمان داریم, با مردم حسن خلق داشته باشیم, خوش اخلاق باشیم.((من حسن منکم فی هذا الشهرخلقه کان له جوازا علی الصراط)).حسن خلق یک جوازی به شما می دهد که از پل صراط بخوبی عبور کنید, احتیاج دارد به توضیح بیشتر که فرصت نداریم بهرحال حسن خلق را جدی بگیرید در این ماه که این تمرین یک ماهه بعدا هم باقی خواهد ماند, بعدا که قطع نمی شود.اگر شری دارید, مزاحمتی با مردم دارید, با همسایه, با هم چراغ, با همکار, با رقیب, با هر کس, در این ماه سعی کنید شرتان را کم کنید.مزاحمتتان را از مردم کم کنید.مثل هم نباشید, شما مثل همیشه زندگیتان در این ماه باید یک امتیاز بگیرید.((من کفافیه شره کف الله عنه غضبه یوم یلقاه)) کسیکه در این ماه موفق بشود که مزاحم دیگران نباشد اینجا مسئله سلبی است, مزاحم دیگران نباشیم به هر نحوی, خودمان هم می دانیم که کجاها و چگونه مزاحم مردم هستیم.خداوند روز قیامت غضب خود را از ما برمی دارد.
در ملاقاتمان با خدا احساس غضب خداوند نمی کنیم.یکی از چیزهائی که ممکن است متروک شده باشد ((صله رحم)) است که انسان به قوم خویش خود باید برسد, محبت کند, رفتار محبتآمیز داشته باشد, اگر نیاز دارند, اولویت دارند آنها بر دیگران, باید به آنها رسید.اگر قطع رحم کرده باشید خدای نکرده در این ماه جبران کنید.((ومن وصل فیه رحمه وصله الله برحمته)).اگر در این ماه صله رحم کردید, خداوند هم رحمتش را به شما وصل می کند و برعکس آن ((ومن قطع فیه رحمه, قطع الله عنه رحمته)).کسیکه قطع رحم بکند در این ماه با بستگان خود, خداوند هم رحمتش را از او قطع می کند این همیشه است ولی در این ماه بر روی آن تاکید شده است.یکی از چیزهائی که پیغمبر خواسته اند و جالب هم هست حالا ایشان که برای خودشان نخواسته اند اما برای یک راه درست خواسته اند.فرموده اند در این ماه هرکس صلوات بر من را زیاد کند (صلوات نمازگزاران).((ومن اکثر فیه من الصلوه علیه, ثقل الله میزانه)) خداوند کفه میزان اعمال او را سنگین تر می کند و این خیلی مهم است اینکه پیغمبر بیآیند از مردم بخواهند اینکار را نسبت به من بکنند, این قطعا یک مساله خودخواهانه ای نیست.
ما از پیامبر معصوم چنین احتمالی هم نمی دهیم.شاید با تلخی پیغمبر این را مطرح کرده باشند چون این راهی است برای کفه سنگین اعمال حسنه مان که فرموده باشند.و باز می فرمایند این نوزدهمی است کسیکه آیه ای از قرآن را در این ماه بخواند ((مثل کسی است که یک ختم قرآن بخواند.اینقدر تفاوت عمل در این ماه با ماههای دیگر وجود دارد.ولذا سعی کنید آیات قرآن را زیاد بخوانید که استفاده نمائید.علی بن ابیطالب که مستمع بودند بلند شدند و فرمودند, از پیغمبر فرمودند بهترین اعمال چیست, بهترین را بگو که ما از آن استفاده کنیم.فرمودند, خودشان سئوال کردند ((ما افضل الاعمال فی هذه الشهر)) حضرت رسول جواب دادند:((الورع من محارم الله)) بهترین عمل ها اینستکه شما, آنهائی که خداوند حرام کرده, از آنها پرهیز کنید.این بیستمین و آخری که من عرض می کنم و آیه ای هم که اول خطبه خواندم, روزه و ماه رمضان را نتیجه اش را این می داند ((لعلکم تتقون)) تقوا.تقوا و تقوا.این جوهر, این گوهر, این ملکه با ارزش در وجود انسان باشد همه این چیزهائی که عرض کردم همه فروع تقواست.اگر ما متقی باشیم و واقعا همیشه خدا را حاضر و ناظر بدانیم و از خلاف ها بترسیم و به فضل خدا امیدوار باشیم, به نتایج مطلوبی می رسیم که آن ((سعادت)) است.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک وانحر
ان شانئک هو الابتر.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره وسبطی الرحمه و علی ابن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی صلواه الله علیهم اجمعین.اوصیکم عبادالله بتقویالله فانه من تیق الله و یکفر عین سیئاته و یعظم له اجرا.
مناسبت های این هفته باز فراوان است که من بعضی ها را به اختصار و بعضی ها را با توضیح بیشتر عرض می کنم.اولین آن هفته بسیج است که برای انقلاب, آینده ها, جامعه و امنیت ما و سعادت و کمال و رشد و فرهنگ ما, پایگاه مهمی است و بسیج یک حرکتی بود که اول انقلاب با الهام از حرکت پیغمبر اکرم(ص) در صدر اسلام و در مدینه انتخاب شد.پیغمبر که آمدند مدینه و حکومت جوانشان را شروع کردند, مواجه شدند با بغض ها و کینه ها خطرها و تهدیدهائی که احزاب و گروههای مسلح و پولدار جزیره العرب و ایشان که این امکانات را نداشتند, متوسل شدند به بسیج عمومی و همه مردم مکلف شدند که بنحوی خودشان را آماده کنند برای دفاع و فرمان پیغمبر بخوبی اجرا شد و نیروهای اسلامی همه جهاد را و دفاع را جزو تکالیف مهم خودشان پذیرفتند و از آن به بعد پیغمبر همیشه در صحنه ها با نیروی مردمی دفاع موفقی داشتند اصولا هم اسلام برنامه اش دفاعی است نه تهاجمی.
اگرهم گاهی دست به تهاجم می زند بخاطر اینستکه پیشگیری کند از خطر آینده یا اینکه منع دیگران که مانع ابلاغ پیام می شوند بردارد و الا اصل ابلاغ پیام خداست و نیروهای نظامی پشتوانه این است که این پیام بتواند درجامعه مطرح باشد و امام تقریبا 9 یا 9 ماه و نیم بعد از پیروزی انقلاب بلافاصله خیلی فرصت کمی گذشته بود واقعا که امام اعلام بسیج عمومی کردند چون ایشان فهمیدند و متوجه شدند که خطرها دارد میآید و استکبار بنا ندارد انقلاب را تحمل کند و تقریبا شبیه حرکت پیغمبردر صدر اسلام بود و بسیج مستضعفین را اعلام کردند و ارتش ه2میلیونی را گفتند و آنروز هم ظرفیت ایران ه2 میلیون جوان بود خب حالا بیشتر است و تقریباخواستند بفرمایند همه کسانیکه می توانند باید به نحوی با این بسیج همکاری کنند حالا یا عضو فعال بشوند یا شکل دیگری که می توانند و شد و ما آثارش را در جنگ دیدیم, در امروز می بینیم, در مسائل اجتماعی و سیاسی می بینیم, در مقابل شرارتهائی که می شود می بینیم و در تاثیرات فرهنگیشان می بینیم و در خدمات بسیار وسیع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که می کنند و الحمدلله امروز شما برنامه ها را از زبان فرمانده سپاه پاسداران اینجا شنیدید و توضیحات را در هفته بسیج می شنوید و روزنیروی دریائی است که بنظر من یکی از روزهای مهم تاریخ انقلاب است.ما یکی از تهدیدهای بسیار جدی که داشتیم, از طریق خلیج فارس بود.آنجا که منابع اقتصادی ما هست و نقطه ایکه دروازه ورود ما به آبهای آزاد است و تنفس آن است و اصولا هر کشوری که راه به دریاهای آزاد نداشته باشد, مشکل دارد.
افغانستان یکی از مشکلات اساسی اش همین است.دشمن هم تصمیم گرفته بود آنجا را از ما بگیرد و ما را آنجا محدود کند.از پیش هم نیرویدریائی عراق را تقویت کرده بودند و عراق هم یک قرارداد بسیار پرهزینه ای با ایتالیا بسته بود که به قیمت آنروز دو میلیارد دلار ناوگان جنگی جدید و مدرن تهیه کرده بود که البته در حال ساخت بود و هنوز نیامده بود.
خیلی مهم بود و با این ارزیابی آن حرکتی که نیروی دریائی در ششم و هفتم آذر سال 59 و چند ماه بعد از شروع جنگ داشت, این حرکت انجام شد و نیروی دریائی عراق تقریبا منهدم شد.دو ضربه بزرگ به عراق وارد شد با این حرکت, اولا اسکله هاینفتی البکر و الامیه منهدم شد و دیگر عراق تا آخرجنگ نتوانست از خلیج فارس نفت صادر کند که این بسیار, بسیار مهم بود, حالا با زحمت از طریق اردن با کامیون و یا لوله ای که در ترکیه داشت, یک مقداری صادر می کرد و این خیلی مهم بود و دوم اینکه نیروی دریائی عراق را طوری منهدم کردند که دیگر تاآخر آنها نتوانستند از آن پناهگاه خودشان در ام القصر بیرون بیایند.ناوچه ها و کشتی های آنها منهدم و دیگر راه بر آنها بسته شد و ما دیگر تا آخر جنگ مواجه با مزاحمت های هوائی عراق در خلیج فارس بودیم.
البته آنهم بدبود, غربی ها خیلی به عراق کمک کردند, خیلی موشکهای حساس دادند, خیلی هواپیما و هلیکوپترهای موثری دادند ولی بالاخره ما سیادتمان را بر خلیج فارس از اروند تا هرمز حفظ کردیم و دیگران بما وابسته بودند نه ما به دیگران وابسته بودیم و این واقعا مهم بود.آنروز ما یک ناوچه پیکان را از دست دادیم که آن خودش مظهرمقاومت بود چون خیلی خوب کار کرده بود و لذا بنده این روز را به ملت ایران ونیروی دریائی و نیروهای مسلح و نیروی هوائی که آنموقع خیلی موثر بود در پیروزی چون حفاظت هوائی را در آن عملیات بعهده داشت و ضربه های کاری زد, به آنها تبریک عرض می کنم و روز حمله وحشیانه رژیم پهلوی به حرم مقدس امام رضا است در این هفته, که واقعا از بی شرمی های رژیم پهلوی و شخص محمدرضاست که خودش را هم متولی حرم امام رضا می دانست و آنروز نیروهای سفاکش ریختند داخل حرم و به حرم و زوار و مقدسات ما آنروز تجاوز شد و اهانت شد که واقعا این عمل رژیم پهلوی بی شرمانه بود و این مساله ضربه بزرگی هم به این رژیم زد چون آنها یکی از تظاهرات و ریاکاریشان این بود که مدام به حرم می رفتند و آنجا عکس می گرفتند و فیلم می گرفتند به عنوان متولی و مسئول آنجا.خب این پرده ریای آنها دریده شد و خیلی چیزها را زوار فهمیدند و زوار که برگشتند, موج تنفر را در سراسر ایران منتقل کردند.مسائل جهانی مهم است قبل از آن من یک نکته ای از خودمان باید عرض کنم و آن شرایطی است که الان در ایران است.البته شرایط جهانی را چون بعدا می گویم, وضعی که در منطقه هست, وضعی که در افغانستان است, در پاکستان است, در عراق است.
ما در داخل کشورمان به انسجام, وحدت, همدلی و همکاری نیاز داریم در این روزها صدمه زدن به وحدت ملی و به تلاش مردم و به فعالیتهای جاری کشور خیانت و خطر است.
در تمام این دوره در سایه اتحاد, انسجام و حضور در صحنه و فداکاری حداقل نیروهای انقلاب توانسته اند خطرها را دفع کنیم الان می بینیم که دشمن هم فهمیده و ارزیابی کرده و سرمایه گذاری می کند تا سرمایه ملی را در داخل کشور ضعیف کند, خوب می بینید اینقدر درگیریها و تشنج ها و تنش ها و تهاجم های به یکدیگر فراوان شده که انسان واقعا احساس می کند که افراد غیربالغ می خواهند مسئولیت کشور را برعهده بگیرند یعنی افرادی که این رشد و بلوغ را ندارند و شرایط زمان را درک نمی کنند, این مساله چیست؟
چرا ما باید اینقدر نسبت به خودمان و اجزا بدن و پیکر خودمان اینطوری بدرفتاری کنیم.از این تشنج هائی که در جامعه می بینید البته یک بعد سیاسی دارد که به هر حال جامعه یک مقدار زنده و حرفها مطرح می شود و آموزشهایی دارد خوب اینها در همه شرایط می تواند مطرح باشد اما نه بدین صورت, تنها می بینید آمریکائیها یک ضربه خوردند شروع کردند و چه قوانینی می گذرانند آزادیها را محدود می کنند اجازه شکنجه, بازداشت بدون دلیل, نگهداری زندانیان را تا هر وقت که بخواهند را صادر می کنند اجازه بازجوئی همه خارجیها, کنترل و ورود پلیس بدون حکم دادگاه می دهند قوانین مدنی را معلق می کنند و هر چه که دولت ادعا می کند لازم دارد مجلس فورا برایش تصویب می کند حالا فقط بخاطر اینکه یک ضربه خورده است.
ما در زمان جنگ اینکارها را نکردیم, پنج استان ما اشغال بود و تهران را بمباران و موشک باران می کردند دست به اینکارهایی که آمریکائیها زدند, نزدیم خوب شما می بینید که همانموقع به ما می گفتند اینها حقوق بشر و آزادی را مراعات نمی کنند و حرفهایی که فراموش نکنید, می زدند.
اگر ما در این شرایط بخواهیم مصالح ملت و انقلاب و اسلام را بازیچه کنیم که واقعا نشان از عدم بلوغ است و خطر زیادی دارد دشمن در کنار ماست هر روز هم یک کلمه ای می گویند و تهدید می کنند همین دو روز پیش یکی از مسئولان سیاست گذاری آمریکا مشاور رئیس جمهور و وزارت دفاع این کشور رسما اعلام کرد که رژیم ایران را باید عوض کرد و نظام سیاسی ایران قابل تحمل نیست خوب این صراحت با حضور این نیروهای متعفن شان در کنار ما, بالاخره یک پیامی ندارد, تفاوتی ندارد.
این وضعی که شما می بینید اگر بخواهد ادامه یابد اولا مانع کار است بالاخره مسئولان, مدیران, تصمیم گیرها و همه و بخصوص مردم منتظرند تا ببینند که نتیجه چه می شود و این درگیریهای سیاسی داخلی با آن تهدیدهای خارجی به کجا می انجامد.
وقت مسئولان را می گیرد چقدر مسئولان از مجلس, دولت و مدیران و سایر مسئولان الان وقت خود را صرف حل این تنازعات می کنند اگر کسی اینها را جمع می زد شما می دیدید که بخش عمده ای از وقت باارزش کشور آنهایی که حقوق می گیرند تا برای مردم کار کنند صرف چیزهای مضر می شود, سرمایه گذاری در این شرایط بسیار مشکل است هم خود دولت با توجه به امکانات محدود مشکل دارد و با این وضع نه مدیران ریسک می پذیرند و نه افراد دیگر حاضرند, خیلی دشوار است مردم هم دیگر بدتر از این آنهایی که پولدارند پولشان را دوست دارند پول دوست می داشتند که پولدار شده اند و نمیآیند در شرایطی که ابهام داشته باشد پولهایشان را به زمین و کارخانه بچسبانند و جایی که دور بر خودشان نیست و در بانکها هم به زحمت سرمایه گذاری می کنند خیلی ها ترجیح می دهند در خارج از کشور سرمایه گذاری کنند البته این افراد در این شرایط خائن هستند اما اینطور نمی شود و هر کسی پولش را به نوعی سرگردان نگه می دارد, خوب نتیجه اینها چه می شود طرحهای مهم ما یکی پس از دیگری معطل می شود طرح بزرگراه شمال, نیشکر کارون که نیشکر اهواز که بنا بود ما را از لحاظ شکر و کاغذ و چوب و نئوپان و....و دو میلیون تن محصولات استراتژیک به ما بدهد به بهانه هائی معوق و معطل مانده است طرحهایی مثل وصل آستارا به اترک این دو رود که همه شمال را مصون می سازد از یاد می رود و همه چیزهای دیگر که شما می بینید بدتر از همه اینها رکود تورمی در کشور اتفاق می افتد که بدترین حالت موجود در اقتصاد و اجتماع دنیاست که هر کس دچار این شود باید یک طراحی کند هم بیکاری بدین صورت خوب واقعا قابل تحمل نیست تا بهترین جوانان با انرژی ترین انسانها, تحصیل کرده ها, نیروهای ماهر کار اینها هم در پی کار باشند حالا این عاطلند یک خسارت عمده است و مشکلاتی که برای خانواده ها, روحیه اینها پیش میآید بدتر از همه اینها می باشد.
قطعا در این شرایط اینگونه درگیریها موجه نیست و اینگونه حرکتها توسعه سیاسی نیست و در این شرایط اولویت اول این است که اولا وحدت حفظ شود و ثانیا فضای کشور از هر جهت امن کنیم که صاحبان سرمایه, ابتکار, مدیریت قوی بتوانند از این سرمایه ها استفاده کنند و اقتصاد کشور رونق یابد و انسجام و اتحاد درونی را حفظ کنیم و امیدواریم که کسانی که می توانند کمک کنند بحثهایشان را محافل خصوصی داشته باشند و به سطح جامعه نکشانند و تازه بحثهای خصوصی هم در این زمان مناسب نیست الان باید همه کار کنیم شبیه اول انقلاب که شما شاهد بودید تهدیدها همانگونه است.
مساله بعدی فلسطین است که واقعا چیز عجیبی است و روح و قلب انسان از این شرایط حاکم بر دنیای اسلام آزرده می شود آمریکا آمد یک کلمه ای گفت که بنا داریم یک سیاست جدید در فلسطین اعمال کنیم دولتهای عربی و اسلامی هم پیش از اینکه بدانند این چیست شروع به تحسین کردن نمودند برای اینکه سربازگیری کند برای افغانستان و بعد که وزیر خارجه شان اعلام کردند دیدیدم که هیچ چیز از حرفهای گذشته که در اسلو و سایر مذاکراتشان گفته بودند و حتی امضا کرده بودند بیشتر ندارد و فقط یک کلمه ((اشغال)) را به کار برد که اسرائیل اشغال کرد که این هم روشن است بله اسرائیل اراضی فلسطین را اشغال کرده است, من تعجب می کنم حتی بعد از اینکه دیدند هیچی نیست بعضی از کشورهای عرب تحسین کردند و اسرائیل هم بیش از همه استقبال کرد این ریاکاری و تبلیغات از طرف دیگر و فریب از طرف دیگر و سادگی و خودباختگی مسلمانان مایه تاسف است.
همین دیروز اسرائیل با تانک به یک مدرسه حمله کرد و پنج کودک را به شهادت رساند و عده ای بسیاری را زخمی ساخت و حقوق بشریها نشستند, واقعا خیلی غصه دارد و اگر مقایسه کنید ببینید که یک نفر از عوامل اینها کشته شود چقدر در مطبوعات و رسانه هیاهو می کنند 5 نفر بچه را با گلوله تانک جزغاله کردند و کسی نمیآید برای اینها گریه کند و یک گوشه ای از روزنامه چیزی می کنند و یک سرزنش پدرانه هم به اسرائیل می کنند و همین شرایطی است که آمریکا می گوید سیاست نوین خاورمیانه ای را اعلام کردیم خیلی تلخ است و مساله تلخ تر موضوع افغانستان است علیرغم اینکه طالبان متلاشی شدند تقریبا هر روز بمبارانهای فراوانی صورت می گیرد و صحبت از آوردن نیروهای زمینی است انگلیسیها می گویند چند هزار نیرو آماده دارند که به افغانستان وارد کنند و آمریکا بیش از آن, فرانسه, آلمان, ایتالیا, استرالیا و بعضی ناوگان و بعضی امداد دیگر به افغانستان می فرستند این همه نیرو برای یک گروه متلاشی شده هیچ سازگار نیست و این صحبت از نیرو پیاده کردن می باشد.
البته تلخ است و من فکر می کنم تلخی بیشتر آن برای خود افغانها و بعد آمریکائیها و انگلیس هاست اینها فکر می کنند که با این حرکات می توانند افغانستان را دوباره فتح کنند چون این سابقه ای دارد و خیلی مهم است و در بحثهای جاری مغفول عنه مانده است.
اشتباه می کنند همین مقداری که آمریکا به پای خودش نوشت که طالبان را متلاشی کرد این را خود افغانها کردند اگر پنج سال دیگر هم بمباران ادامه می یافت و چیزی بنام جبهه متحد و یا شبیه آن از زمین به طالبان حمله نمی کرد هیچ اتفاقی جز کشتار نمی افتاد, الان خود افغانها یک حرکتی کردند.
البته قبلا در برنامه داشتند و آمریکا می خواهد این را به حساب خودش بگذارد نه اینکه آمریکا موثر نبود اگر آمریکا بمباران نمی کرد آنان هم موفقیت را بدست نمیآوردند و هر دو تاثیر داشتند اما آمریکا این را نمی خواهد و الان آمریکا و انگلیس الان دنبال چیز دیگری هستند که ببینیم جبهه متحد می خواهد برای آن اهداف پل شود یا نه و این مساله خیلی مهمی است.
اما حرف دیگر من به انگلیسیها و آمریکائیها یک چیز دیگری است می خواهم یک قطعه تاریخ را یادآوری کنم شاید شما اخیرا نشنیده باشید و آمریکائیها و انگلیسیها هم در فایلهای امروزی خود نداشته باشند این موضوع به یک و نیم قرن قبل است و یک تجربه ای در خود نهفته دارد که انگلیسیها دارند و تعجب می کنم که چرا انگلیسها آن تجربه را نمی بینند شما الان بیشتر دوران شوروی را می دانید می گوئید شوروی آمد یک دفعه افغانستان را اشغال کردند و هفتاد هزار کشته دادند و بعد برگشتند, چه شد و حقیقتا هم یکی از عوامل مهم از هم پاشیدن امپراطوری جماهیر شوروی مساله افغانستان بود چون اینجا هم خرج کرد و هم کشته داد و در سراسر کشورهای مجموعه شوروی وقتی که این کشته ها و زخمیها را دیدند و به ضعف شوروی پی بردند آنها به خودشان حق دادند که حرکتی بکنند و کردند و این اتفاقات افتاد پاشیدن شوروی را بیش از هر چیز البته بنیان و سیستم آنها غلط بود اما این مساله تسریع کرد و یک ضربه و یک زلزله برای شوروی بود.
انگلیس قبلا با حادثه تلخ تر از این روبرو شده و الان کسی نمی گوید من زمانی که کتاب امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار را می نوشتم این قطعه تاریخ را خوب خواندم تحلیل دارم جزئیاتش را می دانم محور سیاست جهانی انگلیس ها در آن موقع هند بود هند مستعمره بود پاکستان هم جزئی از این کشور بود و افغانستان بیشتر تحت تاثیر ایران بود به عنوان یک حفاظی از زمین برای هند به شمار می رفت که روسیه و ایران نتوانند به هند برسند در آن زمان فرانسه و امپراطوری روسیه با هم متحد شده بودند و انگلیس احتیاج داشت که ایران را هم داشته باشد به ایران نزدیک شده بود و به کمک ایران در زمان قاجار هند را حفظ می کرد بعد وقتی که ناپلئون سقوط کرد و ارزش افغانستان را انگلیس ها فهمیده بودند فکر کردند چرا اینهمه امتیاز به ایران بدهند خودشان در افغانستان باشند و افغانستان را خودشان نگه دارند شروع کردند به آمدن به این کشور, افغانستان ملوک الطوایفی و هر گوشه ای یک امیر بود شاه شجاع را در سال 1838 به عنوان یک دولت دست نشانده در کابل مستقر کردند پول فراوانی دادند صد هزار روپیه و...ارقام عظیمی است همه امرای افغانستان را کم و بیش خریدند و اطمینان پیدا کردند که خودشان هستند خانواده های انگلیسی به وفور به این کشور آمدند افسران انگلیسی میآمدند و خانواده هایشان را میآوردند و تقریبا همه افغانستان پخش شدند و رفتار مستکبرانه انگلیسها با مردم افغان ظرف مدت کوتاهی آنان را عصبانی کرد افغانیها اولا مسلمان بودند و روحیه دینی و تعصب دینی در آنان قوی بود و ثانیا واقعا عرق ناسیونالیستی افغانی داشتند تحقیرها, بی دینی ها و این چیزها را دیدند و ظرف سه سال فقط شاه شجاع توانسته بماند سال 1841 قیام مردم افغانستان علیه انگلیس شروع شد این دفعه علیه انگلیس فقط, حالا ببینید سرعت عمل در افغانستان چه بود انگلیس تقریبا همه جا را تحت سلطه یا افراد خودش و یا دست نشاندگانش داشت شاه شجاع هم در راس بود و همه چیز را اداره می کرد در دوم نوامبر 1841 یعنی سه سال پس از روی کار آمدن شاه شجاع جهاد شروع شد و بسرعت همه جا را تحت تاثیر قرار داد و مردم اسلحه برداشتند در مقابل انگلیس ها ایستادند و سه هفته طول کشید که فقط انگلیس ها فهمیدند که تاب مقاومت ندارند کشتار سختی کردند اما دیدند مردم استوار و مقاوم ایستاده اند.
در 24 نوامبر انگلیسی ها تصمیم گرفتند که وارد مذاکره شوند برای اینکه افغانها را راضی کنند, شروع به مذاکره کردند, در 18 دسامبر یک برف سنگینی را خداوند به سراسر افغانستان فرستاد, انگلیسی ها همه جا زمین گیر شدند.حالا این زمستانی هم برای اینها هشدار است.این فشار روی انگلیسی ها که با موتوریزه حرکت می کردند مشکل شد, دشوار دشوار, در ششم ژانویه یعنی دو ماه فقط در یک جهاد دو ماهه انگلیسی ها تسلیم شدند و قرارداد تسلیم شدن بستند, قراردادی افغانها و انگلیسی ها تحمیل کردند که ننگین ترین قرار تاریخ کشورهای بزرگ است, که ویلیام کیک که از بزرگترین مورخان و صاحب نظران آن روز است می گوید که این مصیبت ننگآور را عملیات لعنتی دربار انگلستان بر ملت انگلستان تحمیل کرد و ما ننگآورترین قرار داد را در طول تاریخ بریتانیای کبیر بستیم در بیست بند اولا انگلیسی ها پذیرفتند متجاوزند, پذیرفتند قاتل هستند, پذیرفتند باید خسارت بدهند, خوب اینقدر پول هم نداشتند بدهند.پذیرفتند اسلحه شان را باید بگذارند و بروند, پذیرفتند دست خالی باید از افغانستان بیرون بروند, پذیرفتند غرامت بدهند.
آن شاه شجاع را در قلعه بالاها گرفته و محبوس کرده بودند و فرمانده انگلیسی ها را کشته بودند, میانجیگریها آمده بودند مذاکره می کردند.افغانها می گفتند ما یا پول نقد باید بدهید یا ما تعهد شما را قبول نداریم.بالاخره اینگونه حل شد که تجار کشمیری و هندی که در افغانستان بودند, آمدند ضامن انگلیسی ها شدند و انگلیسی ها حواله صادر کردند, سرتجار که اینقدر پول بپردازید به افغانها که اینها مسئول شوند چون اینها, نمی توانستند بروند, اینها در افغانستان بودند اجازه گرفتند که بروند, همه آنها را خلع سلاح کردند حالا در زمستان و در برف در 6 ژانویه بروند و حرکت کنند به طرف هندوستان, از کابل 16 هزار انگلیسی در یک کاروان حرکت کردند به طرف هند, افغانها در کمین نشستند, همه این 16 هزار نفر را کشتند البته من این قساوت ها را نمی خواهم تمجید کنم و می خواهم بگویم واقعیت افغانستان این است, اینها هستند با چنین مردمی اینها مواجه اند, فقط یک نفر دکتر به نام برایدن مجروح زنده نگاه داشتند و گفتند برو این تاریخ را برای دربار انگلیس بگو و این تاریخ از زبان او چیزهای زیادی نوشته است, این سابقه انگلیس در افغانستان است, آن موقع هم برای هند که ناوگان انگلیس در جنوب هند و پاکستان مستعمره را حفظ می کرد و افغانستان یک حفاظ بود انگلیسی ها خواستند اینها حضور پیدا کنند,نخواستند متکی به ایران باشند, ایران در گذشته این مرز را حفاظت می کرد, نخواستید به ایران متکی باشند و این اتفاقات افتاد.
البته امروز با دویست سال پیش فرق دارد.نمی خواهم بگویم حالا همه چیز مثل آن موقع است ولی شرایط در هر دو طرف یک طور است, آنروز افغانها آنجا می توانستند اینها را قتل عام کنند ولی امروز در نیویورک می توانند قتل عام کنند.اینها اگر ناوگان دارند, اگر اینها هواپیما و موشک کروز دارند آنها از اینها دارند, آنروز نمی شد با یک میکروب سیاه زخم یک ملت سیصد میلیونی مثل آمریکا را اینطور مثل اسفند روی آتش بکنیم ولی امروز می شود.البته آنروز کروز را هم نمی شد از اقیانوس هند به کابل بزنیم, دو طرف فرق کرده اند و شرایط فرق کرده و لی روح قضیه همان است آن موقع امپراطوری روسیه بود البته این کشورهای آسیای میانه جز شوروی نبودند, یک قسمتی به ایران مربوط بود, یک قسمتی مستقل بودند, مثل خود افغانستان بود, همانطور نیمه جان بودند, الان هم همانطور است, آن موقع هند را می خواستند حفظ کنند حالا می خواهند بیایند در افغانستان ببینند و بمانند و در مقابل ایران در مقابل روسیه, پاکستان, را داشته باشند و خیلی کارهای دیگر, ذخائر دریای خزر برای آنها چشمک می زند, راه زمینی می خواهند به آنجا و لوله می خواهند, نقطه مطمئن می خواهند, سرباز حافظ و ژاندارم منطقه می خواهند, همانطور که اسرائیل را ژاندارم کانال سوئز و بعضی از دست نشانده هایشان را در منطقه ها ژاندارم خلیج فارس کردند آنجا احتیاج به این ژاندارم دارند.اگر آدم تحلیل کند, تقریبا مثل آن زمان است من پیشنهاد می کنم, به آنهائیکه اهل مطالعه هستند این قطعه تاریخ را بخوانند, کتاب روابط ایران و انگلیس به خصوص نوشته های محمود محمود که واقعا اسناد را دارد.
اسناد منتشر شده خود انگلیسی هاست, وزارت خارجه انگلیس منتشر کرد.
این ها را بخوانید, ببینید, افغانها بخوانند, ببینند انگلیسی ها یکبار دیگر بخوانند, ببینند, ایرانیها بخوانند موقعیت آنروز ما و امروز ما شبیه به هم هست.
آنروز ایران نقطه مهم حل مشکلات منطقه بود و امروز هم هست, جغرافیای ایران این را به ما هدیه می کند و مردم ایران, می خواهم نتیجه بگیرم به عنوان یک آدمی که به هر حال در منطقه خودش و خانه خودش را می تواند تحلیل کند به غربی ها عرض کنم که اشتباه دوران ناوگان استعماری را از مغزتان بیرون کنید.شما دارید همان کارهایی که دویست سال پیش انگلیسی ها و پرتغالیها, اسپانیائیها, فرانسویها, آلمانها و همه در کشورهای سواحل دریاهای دنیا می کردند و با ناوگان کشورها را فتح می کردند و مستعمره می کردند می خواهید تکرار کنید, نمی شود, عرض کردم نه شما آن شکل می خواهید عمل کنید چون دوره آن گذشته است, نه مردم آن کشور مثل گذشته دفاع می کنند, اما حقیقت تفاوت نکرده, به هر حال آزادی, عظمت, استقلال, کرامت, شرافت, افتخارات ملی برای مردم ها هم مطرح هست, این همه نیرو آوردن به چه منظور است چه اصراری دارید دولت دست نشانده ای در جایی مثل افغانستان بگذارید که تاریخ شاه شجاع را تکرار کنید و قلعه بالاها را دوباره محبس اینها بکنید, چه اصراری دارید نیرو بیاورید, چند هزار نیروی شما در افغانستان چه می تواند بکند در مقابل میلیونها آدم مسلح و عصبانی و فقیر که از همه چیزش گذشته و چیزی ندارد تا از دست بدهد, بعضی از اینها بمیرند راحت می شوند, برای آنها مسئله ای مطرح نیست, خوب عاقلانه باید نشست و راه درست کرد.فکر ایجاد پایگاهی در نقاط حساس دنیا از افکار استعماری گذشته است که دوره اش امروز دیگر نیست, حتی اسرائیلی که شما امروز کنار کانال سوئز دارید این هم متزلزل است و مطمئن باشید اگر چند نفر فلسطینی بپذیرند که شما چند هزار کیلومتر از خاک اسرائیل را در اختیار اسرائیل بگذارید به عنوان دولت ماندنی ابدی, ملت فلسطین این را نمی پذیرد.
ژاندارمی که در کنار کانال سوئز گذاشته اید الان خود آن ژاندارم احتیاج به محافظت دارد, این نمی تواند محافظ شما باشد و شما خودتان باید بیائید از او دفاع کنید, این جایی است که ماهی دام را خواهد برد.دامی که گسترده اید خودتان در آن خواهید رفت, بگذارید امروز به آزادی و استقلال و عظمت و خواست ملت ها احترام گذاشته شود.
چیزی که شما به ریا و دروغ و فریب همیشه آنرا دسیسه قراردادید برای حضور و سلطه بر دنیا, بگذارید واقعیت آن در دنیا اجرا شود, ایران هم از همان جاهاست, ایران جایی است که در تاریخ بشریت همیشه پیشتاز بوده و ما معتقدیم امروز هم این حق مال ملت ایران است, به خصوص که با مکتب اهل بیت و با فرهنگ اهل بیت و با فرهنگ اهل بیت و با قرآن امروز مجهز است و با نیروهای مثل این بسیجی ها که نمونه های آنرا دیدید که صدام یکبار در یکی از ملاقاتهای رسمی گفته بود که مدیران ما که با او ملاقات کرده بودند ما در مقابل این بچه های شما که پیشانی بند سبز می بندند و تا هر جا که می خواهند پیش می روند کاری نمی توانیم بکنیم و راست هم می گفت, آنجائیکه بچه ها با این حالت می رفتند.سخت ترین سنگرهای عراق را تسخیر می کردند که نمونه های آنرا در فاو و شلمچه و اینها دیدید و خیلی فراوان است ما حالا بحث ها نه بحث جنگ است و نه درگیری است بحث ما آن مسائل حق و حقیقت و عدالت و استفاده از تجربه تاریخ است که بنظر من فراموشی تاریخ گذشته افغانستان برای غرب یک بلیه ای است و فاجعه ببار خواهد آورد.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد.