خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین فاطر السموات و الارضین و باعث الانبیاء والمرسلین و الصلاه و السلام علی خاتم النبیین و شفیع المذنبین و رحمه للعالمین ابی القاسم محمد ((صلوات نمازگزاران )) و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله شما برادران و خوهران عزیز نماز جمعه و خودم را توصیه می کنم به تقوی به پرهیز از گناه پرهیز از آنچه موجب غضب خداوند متعال می شود که هیچ کس و هیچ چیز طاقت تحمل غضب خدای بزرگ را ندارد توصیه می کنم به رعایت حدود الهی در صغیر و کبیر اعمال ، توصیه می کنم به آشنائی بیشتر با قرآن آشنائی بیشتر با دعاء ائمه ی علیهم السلام دستورات پیامبر و آل .
خطبه ی اول موضوعش این بود گناهانی بدون پاسخ نمی ماند منتهایش گاهی مهلت دارد گاهی هم سریع و آنی و فوری مجازات می شود ولی غالبا با مهلت است مهلتها هم طبق مصلحت و حکمتی که خداوند دارد کم و زیاد می شود گاهی بشتر است گاهی کمتر است موارد فرق می کند اشاره کردم به جریان اول اسلام و آنچه که واقع شد در صدر اسلام و عواقبی که پیدا کرد در واقعه ی حره که چطور شد زحمات 23 ساله ی پیامبر بزرگ اسلام و این همه ی شهید در بدر و احد و غزوه های دیگر جنگهای دیگر و این همه مجاهدتها و این همه زخم برداشتن بدن پیامبر عزیز و علی علیه السلام و خالصترین و مخلصترین صحابه ی رسول الله و این گسترش اسلام و این قدرتی که در اسلام بوجود آمده بود که همه ی دنیا را لرزانده بود یک مرتبه پس از قریب 50 سال از رحلت پیامبر بزرگ ، کارش به آنجا رسید که این مدینه مرکز حکومت اسلامی مرکز قدرت پیامبر عزیز محل نزول وحی و آن سرزمینی که هر وجبی از این سرزمین خاطرات زیادی ، بسیار شورانگیز در آن نهفته است چطور شد یک مرتبه مورد هجوم لشکریان دیوانه ی جنایتکار بی بندوبار شام شد و در آنجا به نوامیس مردم بسیار تجاوز شد و نطفه های حرام منعقد شد اموال غارت شد آن بلاها به سر مردم مدینه آمد و بعد هم مکه که آن هم یک اشاره باز می کنم چطور شد این قضیه را نباید یک مقداری رویش فکر بکنیم ما، چرا اینطور شد هم از نظر شناخت پیامبر و آل و اهل بیت عصمت علیهم السلام و فاطمه ی زهرا و علی علیه السلام و هم از نظر عبرت گیری که آیا در آینده هم این تکرار این تاریخها ممکن است یا ممکن نیست فقط مال آن زمان بود یک جمله ی را حضرت زهرا سلام الله علیها دارند در عیادتی که زنان مهاجر و انصار از ایشان در آن روزهای آخر عمرشان داشتند که در بستر افتاده بودند می آیند می پرسند که حال شما چطور است شب را چه جور گذراندید می فرمایند شب را طوری گذراندم در حالی گذراندم که از این دنیای شما متنفرم بر این نسلهای شما غضبناکم و شروع می کند گله و درد دل کردن از این مردهایی که علی علیه السلام را تنها گذاشتند و بعد هم می گوید که اینها از علی چه بدی دیده بودند چه عیبی از علی اینها می شناختند که او را کنار گذاشتند خودش می گوید که عیب علی این بود که در میدانهای جنگ و در میدانهای خطر از مرگ باکی نداشت هجوم می آورد بر دشمن ، شمشیر برنده ی خودش را به کار می گرفت برای از بین بردن فساد و مفسدین و بر آن کار خدایی از هیچ کس ملاحظه نمی کرد و در مسائلی که مربوط به خداوند متعال بود سخت گیر بود عیب علی این بود و برای این عیب علی را کنار گذاشتند این خیلی مسئله ی مهمی است یعنی جرم علی علیه السلام این است که بالاترین فضیلتها داشته ، یعنی اگر نبود همین وضعیت علی علیه السلام از اسلام خبری نبود اسلام دفن شده بود از همان اوائل کار این را به عنوان جرم بر علی علیه السلام می گیرند و آن حالت پیش می آید بعد می فرماید زهرا سلام الله علیها صبر کنید این شتر آبستن شد بگذارید تا این شتر بزاید بعد آن وقت از پستان این شتر شما خون تازه خواهید دوشید و نوشید و سم مهلک کشنده به جای شیر از این پستان به کام شما ریخته خواهد شد صبر کنید یک خورده تا ببینید چه می شود هنالک یخسر المبطلون ; آنوقت که باطلگرایان زیان می بینند و حس می کنند که چه زیانی کرده اند اینها زهرا سلام الله علیها در آن ایام آخر عمرش به این زنها و خانمهای مهاجر وانصار فرمود مثل این که کاملا حضرت زهرا سلام الله علیها آینده را در آینه می دیده است که چه آینده ای هست بله همین که جبرائیل که می آمد آینده برای حضرت زهرا می گفت و او کاملا برایش روشن بود به همان آینده دارد خبر می دهد و همین شد حالا ببینیم این خون که از این بستان این شتر بیرون ریخت چی بود یکیش همان واقعه ی حره بود، دیگر از این بدتر می شود واقعا شما ببینید آن تجاوزهای ناموسی آن مغارت اموال اینها ریخته بودند اینها دیگر چیزهایی است که یک قسمتش هست ، ابن قتیبه دینوری یک عالم بسیار بزرگ اهل سنت مورد احترام همه ی اهل اسلام هم هست و در قرن سوم زندگی می کرده در اوائل قرن سوم زندگی می کرده تاریخ وفاتش 276 هجری قمری است ، این کتاب الامامه و السیاسه خیلی اینها را می نویسد می گوید اینجا وقتی که اینها ریختند در خانه های مردم هرچی بود می بردند حتی مثلا یک دوتا دانه مرغ داشت این صاحب خانه برمی داشتند می رفتند یک جفت کبوتر داشت برمی داشتند می رفتند یک خورده سیر در خانه اشان مثلا بود برمی داشتند می رفتند و آماده بودند آنوقت یک منظره ی رقت باری نقل می کند که می گوید آمدند در خانه ی که خانه ی ابو شفیع انصاری بود به این خانم خانه بانوی خانه گفتند هر چی دارید بیاورید گفت من چیزی ندارم قبلا آمدند هرچی داشتیم بردند چیزی دیگر برای ما نگذاشتند بیا شما ببینید گفتند یا باید هرچی دارید چیزی دارید بیاورید یا می کشیمت تهدیدش کردند یا هر بلا به سرت می آوریم قسم خورد گفت اولا که این خانه خانه ی یک انصاری است یکی از انصار پیغمبر است بعد من خودم هم کسی هستم که در بیعت الشجره با پیغمبر من خودم بیعت کردم همان بعیتی که مربوط به زنان بود علی ان لایشرکن بالله و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن ; من بیعت کردم با پیغمبر شما چه طور می آیید اینجور با من برخورد می کنید زن هم در حال نفاس بود بچه تازه پیدا کرده بود این بچه در زیر پستان مادر بود بچه را از زیر پستان مادر کشیدند کوبیدن به دیوار و رفتند که چرا چیزی اینجا نبوده به اشان بدهند این شیری است که تبدیل به خونی شده و در کام اینها دارد می ریزد دیگر از این بدتر هم می شود جنایت از این بدتر در مدینه حرم پیغمبر و بعد مسئله حالا اینها مسائل ظاهر قضیه است از نظر باطنی همه چیز زیر و رو شد نباید یک چیزهایی را ساده گرفت یعنی جاهلیت برگشت ببینید اصول اسلام که حکم اسلام اگر این رکن خراب شد دیگر چیزی باقی نمی ماند برای اسلام این ارکان متزلزل شد یکی از ارکان اسلام مسئله این بود که مردم همه باهم برادرند و همه فرزندان یک پدر و مادر هستند و عرب بر عجم فخری ندارد و سفید بر سیاه فخر ندارد و یک مساوات بین همه ی انسانها این متزلزل شد یعنی مسئله ی قومی و قبیله ای و عرب و عجم و مسئله ی اوس و خزرج و تیم و عدی و امثال اینها دوباره برگشت و شروع شد ما از فلان قبیله ایم شما از فلان قبیله اید بهم افتخار می کنند بر قبائلشان و تعصبات قبیله ای از سر گرفته شد این یکی از رکنهای بزرگ اسلام یکی دیگر از ارکان اسلام زهد در دنیا و بی اعنایی به دنیا اسلام با تکاثر با دنیاپرستی صددرصد مخالف است یعنی صددرصد هیچ گوشه اش نساییده ، و با همین اصل هم مسلمانها آمدند با همین روحیه ایثارگری و جانشان که می داند دیگر مال برایشان اهمیتی نداشت و هر چی داشتند در راه خدا می دادند حتی در بعضی وقتها باید نهی اشان بکنند همه ی چیز را ندهند یک قدری برای خود و زن وبچه ات نگه دارد حالا این حالت آمد به صورت ثروت اندوزی چشمگیر نجومی اسطبلهای پر از دهها و صدها اسب از اموال بیت المال تداول نقره های کلان زیاد که با تبر می شکستند و باغ و عقار و ساختمان و گوسفند و شتر و گاو و امثال اینها یک وضعیت عجیبی است که اینها تاریخ مروج الذهب نوشته تاریخهای معتبر اسلام نوشتند فرق هم نمی کند فرق اسلامی همه اینها را نوشتند این شد خوب اگر این آمد یعنی دنیاپرستی آمد به جای خداپرستی چه برای اسلام می ماند ببینید چه بلایی به سر اسلام آمد اینها همان خونی بود که از پستان این شتر جوشید و آمد بیرون افرادی از قبیله ی عمار یاسر ببینید شما از عمار یاسر در صحابه ی رسول الله پرافتخارتر نداریم حالا غیر از یک مقاماتی مال حضرت سلمان دارد که آن مقامات معنوی حضرت سلمان سر جای خودش ولی از نظر سابقه این خانواده ای بودند که پدرش در شکنجه کشته شد اول اسلام در مکه مادرش در شکنجه کشته شد خودش هم شکنجه دید ولی کشته نشد وبعد هم در جنگها شرکت می کرد در خندق آمده بود کلنگ می زد گرد و خاک رفت بود همه صورتش را گرفته بود بعضی که ادعایشان می رسید در دماغشان را گرفته بودند از کنار این رد می شدند که گرد و خاک در حلقشان نرود و از این ثوابها خیلی و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ((صلوات نمازگزاران )) وقتی ناظر بود این شکنجه ها در مکه به اینها می کنند فرمود ابشروا آل عمار فان لکم الجنه ; آنجا بشارت به اشان داد که تحمل کنید صبر کنید میعادگاه شما بهشت است یک همچین آدمی این کارش به جایی می رسد که وقتی طاقت ندارد که می بیند این همه بیت المال دارد حیف و میل می شود و ریخت و پاش می شود با مخش بازی می شود و اینها به هر کی هرچی دلشان می خواهد می دهند و قهرا نتیجه اش این می شود که یک عده گرسنه و محروم و فقیر و بدبخت می ماند دلش طاقت نیاورد مکرر نهی از منکر کرد مکرر گفت چرا همچین می کنید اعتراض کرد به مسئولینی که داشتند این کار را می کردند یک دفعه یک طوماری که مسلمانها امضا کرده بودند همین بیچاره ها امضا کرده بودند که اعتراض کرده بودند شکایت کرده بودند به این کارهای ریخت و پاشهای بی جای مالی این طومار را برداشت برد و داد به مقام مسئولی که بود بعد آنها خیلی به اشان برخورد که این فضولیها به شما چی چه کار به این کارها دارید شما دستور دادند یک دو نفر دستهایش گرفتند یک دو نفر پاهایش گرفتند کشیدنش روی زمین انداختنش زیر کتک در حدی که فتق پیدا کرد و گفت الحمد لله این دفعه ی اولم نیست که من شکنجه در راه اسلام دارم می بینم باز هم از این شکنجه ها دیدم و این است که در جنگ صفین هم با همان سن بالا شرکت کرد و شهید شد ببینید عمار وضعش اینجوری می شود یعنی آنوقت چی چی باقی می ماند یعنی آدمهای زاهد و متدین و متقی و پرهیزکار و مجاهد و ایثارگر کنار می روند آدمهایی که خدماتی نداشتند زحماتی نداشتند بی تقوائیهایی داشتند و یا بعد آلودگی پیدا کردند اینها می آیند توی صحنه یعنی کاملا عکس می شود در زمان پیغمبر افاضل بودند جلو اراذل عقب بودند بعد شد اراذل آمدند جلو افاضل رفتند عقب این آن خونی بود که از پستان این شتر ریخت من دیگر بیشتر از این حالا در این زمینه صحبت نمی کنم اجمالا اینها مسائلی است که باید هر کسی این صدای من می شنود محض رضای خدا تاریخ را بخواند و قضاوت کند و بعد ببیند حالا ما چه کار کنیم آیا در زمان ما هم در این انقلاب هم ممکن است یک همچین اتفاقی بیافتد یا نه اگر ممکن است پس باید پیشگیری کرد.
خدایا بحق علی بن ابی طالب بحق فاطمه ی زهرا بحق همه کسانی که در راه تو جهاد کردند و از خود گذشتند و زحمت کشیدند تا این دین به دست ما امروز رسید خدایا دین و ایمان ما را خودت حفظ کن .
خدایا توفیق بده ما از این دنیا بیزاری بجوییم .
خدایا ما را آلوده ی به نجاستها و کثافتهای این دنیا نکن .
خدایا توفیق امر به معروف و نهی از منکر به ما کرم کن .
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین الحمد لله الواحد الاحد الفرد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد و الصلاه و السلام علی البشیر النذیر و السراج المنیر ابی القاسم محمد ((صلوات نمازگزاران )) صلی الله علیه و علی آله ، اللهم صل علی مولانا امیرالمومنین و فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین والحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین ((صلوات نمازگزاران ))
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله باز هم مجددا توصیه می کنم به تقوی توصیه می کنم ببینید دنیا چه می کند با بشر، دنیا بشر را به چه لجنزارهایی می فرستد ببینید دنیا چه جور همه چیز را فضیلتها را عفت ها را پاکیها را تقواها را می سوزاند و خاکستر می کند و ببینید دنیاپرستان با خداپرستان بر سر دنیا چه می کنند و ببینید خداپرستانی که مقاومت می کنند و می ایستند و سختیها را تحمل می کنند برای رضای خدا چه افتخاراتی از خودشان در تاریخ می گذارند و نام نیکشان برای همیشه باقی می ماند و افتخار بشریت می شوند و در آخرت هم اینها رو سفیدند و سرفراز و ما در راه همانها به خواست خدا حرکت می کنیم انشاءالله که تقوی این است .
مناسبتها زیادی هست من خیلی مختصر اشاره می کنم هفته ی دولت را تبریک عرض می کنیم وامیدواریم که این هفته بر همه ی کارکنان دولت کارگزران دولت مبارک باشد و بر همه ی امت هم مبارک باشد و بتوانند خدماتی را که از آنها شایسته است و انتظار هست به مردم بکنند و برای خودشان ذخیره آخرت و توشه ی آخرت فراهم بکنند با این مسئولیتهایی که به دوش گرفتند.
شهادت دو عزیز بزرگوارمان رجائی و باهنر را تبریک و تسلیت عرض می کنم واقعا مصیبتی بود دلخراش واقعا غصه ای بود ماندنی و پایدار که از دل آدم بیرون نمی رود دو عنصری که با صفا با وفا با تقوی وارد صحنه شدند و کار کردند و طور زندگیشان قبل از مسئولیت و بعد از مسئولیت از خودشان ضعفی نشان دادند دینشان را حفظ کردند مقام و پشت فریبشان نداد خدا را فراموش نکردند برای این پستی که به دستشان آمده مردم فراموش نکردند آرایی که به آنها داده شده بود به آرا وفادار ماندند خدمت کردند به مردم زاهدانه زندگی کردند فریب دنیا را نخوردند ارثی از خودشان به جایی نگذاشتند اینها افتخاراتی است که باقی مانده از اینها خدایا درجاتشان را بحق آل پیغمبر متعالی فرما فرصت ندارم بیشتر از این صحبتی بکنم درباره ی اینها حرف خیلی زیاد است .
مسئله ی دیگر باز مسئله ی سیل در داخل سیل سیل بنیانکنی بود این هم قابل بحث است قابل مطالعه است چه شد که اینجور شد البته سیل مسلم که می آید هست قطعا گاهی کمتر گاهی بیشتر ولی آیا قبلا نمی شد یک کاری بکنند که این همه خسارت وارد نشود خسارتها کمتر می شود آیا در آنجا در آن جنگلها اتفاقاتی نیافتاده بود درختهایی بی جا بی جهت بریده نشده بود که دیگر آنها مانع از شدت هجوم سیل می شد اگر این بود یک فکری بکنند برای آینده که تکرار نشود این کارها و بعد هم هواشناسی اعلام کرده بود که سیل می آید با این هشداری که داده بود هواشناسی آیا نمی شود یک مقداری از شدت کار و شدت فاجعه کم بکنند و در هر صورت این اتفاق افتاد و خسارتهای زیادی به بار آمد حالا فعلا همه مسئولند و در درجه اول دولت مسئول است که هر چی زودتر قبل از فصل سرما به داد اینها برسد یک سر پناهی برای اینها درست بکنند که بالاخر بعد هم ممکن است باران بیاید فصل باران باز هم ادامه دارد و دیگر آنها می خواهند زیر چادر باشند و یا جا نداشته باشند در موقعی که بارندگی می شود چیزی خیلی سخت است که واقعا دیگر تحملش طاقت فرسا است بنابراین باید یک خدمتی بکنند ما برای آن کسانی عزیزانی که از دست رفتند طلب آمرزش می کنیم و برای آنهایی که ماندند طلب اجر و صبر می کنیم واقعا سخت است خیلی زندگیشان عزیزانشان از دست رفتند اموالشان از دست رفته است خدا انشاءالله به همه اشان اجر بدهد انشاءالله .
مسئله ی دیگر از مسائل روز ما مسئله ی اجرای حدود الهی در داخل باز این هم با اختصار ازش عبور می کنم خدا خیر بدهد برادر عزیزمان حاج آقای دری مطالب بسیار خوبی فرمودند که بار خطبه ی من سبک کردند و من از ایشان تشکر می کنم و چند جمله عرض می کنم که ما اگر می بینیم الان فسادهای خیلی دور از انتظار بوجود آمده برای همین بود سگها را آزاد گذاشتند و سنگها را بستند هر وقت آمدند یک سنگی بردارند بزنند به اینها یک کسی دادش درآمد و فریادش درآمد و بلندگوهای خارجی سر و صدا راه انداختند و عرض شود که و در داخل هم یک عده ای باورشان آمد حالا یا فهمیده یا نافهمیده هماهنگ با آنها شدند مگر می شود مملکت اداره کرد با این وضعیت شل ول زندگی کردن ، این همه چیز از بین می رود مناظری را جناب آقای دری فرمودند که من نمی توانم دیگر از آن مناظر که باز هم بوده عرض بکنم و مایل هم نیستم که این مسائل اینجوری مطرح بشود که خوب دنیا به ما بخندند که تا حالا شما ببینید چه کردید حیثیت انقلاب اسلامی در خطر است بیگانگان درباره ی ما چه قضاوتی می کنند وقتی بنا شد نوامیس مردم امنیت نداشته باشند چه باقی می ماند مردم از جانشان حتی ممکن بگذرند از مالشان ممکن است بگذرند ولی از ناموسشان نمی گذرند آنوقت اینجور باندهای فساد بیاید اینجور فحشاهای خیلی زشت و زننده را مرتکب می شود فقط هم وقتی می خواهند یک برخوردی باشان می کنند این همه جنجال راه بیافتد من اینجا دارم می گویم شما بشنوید هرکی هم بشنود به ذهن بسپرد من به عنوان وظیفه می گویم شما رویش مطالعه کنید آن کسانی که گوش به رادیو صداهای خارجی امواج خرجی می دهند و حرفهای آنها باورشان می آید اینها طعمه ی دشمنند ((تکبیر نمازگزاران )) توجه ندارند اینها دارند سم می پاشند چطور یک عده ی مردم ما عزیزانی که ازشان انتظار نیست این سمها را جذب می کنند در روح خودشان و روحشان مسموم می شود توجه ندارند آنها از خدا دلشان می خواهد که فساد در این مملکت همه جا را بگیرد کسی در این شک دارد و هر جایی که برخورد با فساد بشود آنها دلشان می خواهد با این برخوردکننده برخورد کنند دستگاه قضائی را من باز هم تشکر می کنم ازشان که برخوردهای بسیار قاطعی کردند و دارند می کنند و باید هم بکنند یعنی اگر قاضی یک دستگاه قضائی شل آمد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود یعنی یک روزی می آید که یک زن جرعت نمی کند تنها ساعت 9 مثلا ساعت 10 برود مثلا در دکانی سبزی بخرد برگردد یک کسی جرعت نمی کند یک پولی در جیبش از در جای خلوت از یک کوچه خلوت عبور می کند یک کسی جرعت نمی کند ماشینش 10 دقیقه یک جایی بگذارد برگردد چه باقی می ماند چرا اینقدر گیجند یک عده ای دست اینها را باید بوسید و در ملاء عام اجرای حدود برای بازدارندگی بسیار بسیار موثر است من نمی خواهم بگویم بی حد و مرز البته روایات ما می فرمایند خدا برای هر چیز حدی قرار داده و برای حد هم حدی قرار داده است حدود رعایت بشود مرزها رعایت بشود ظرافتها در نظر گرفته بشود حساب شده باشد کار ولی اصل قضیه دیگر نباید زیر سئوال برد باید این کار بشود و باید جلوگیری بشود حتما و باید تشویق و تقدیر بشوند و کسانی که با اصل کار حالا یک نفر با خصوصیات کسی مخالفت است می گوید این خصوصیت و آن خصوصیت من آن را کار ندارم ولی کسانی که با اصل اجرای حدود در ملاء عام مخالفت می کنند واقعا آب به آسیاب دشمن دارند می ریزند و آب به آسیاب همین افراد فاسد و مفسد و باندهای فساد این ننگ نیست برای ما که ما امنیت به اندازه عربستان سعودی نتوانیم تامین بکنیم چه حرفی دیگر داریم بزنیم یا آقای دری خدا حفظش کند طالبان مثال زد واقعا اینجور این برای ما ننگ نیست پس این اسلام اگر نتواند جان و مال و ناموس مردم را حفلظ بکند چه کار می خواهد بکند از این می گذرم دیگر بس است راجع به این .
راجع به فلسطین هم دو جمله عرض می کنم که این برادر عزیزی که شهیدش کردند ابوعلی مصطفی رهبر جبهه ی خلق برای آزادی فلسطین به آن صورت ترورش کردند واقعا مصیبتی بود فاجعه ی بود عناصر فعال ، عناصر محوری عناصر کارگردان انتفاضه اینها اینجوری می آیند ترور بکنند و بعد هم دنیا بشیند سکوت بکند من در همین جا ضمن طلب آمرزش برای این عزیز و ضمن تشویق و تقدیر و تاءیید برای انتفاضه و این مقاومتهای مردانه ای که دارند می کنند که واقعا دارند افتخار می آفرینند حماسه می آفرینند برای تاریخ اسلام وتاریخ منطقه از کشورهای مختلف اسلامی مخصوصا کشورهای مجاور ما می خواهیم که به این عزیزان انتفاضه که همه چیزشان در طبق اخلا گذاشتند کمک بکنند کمک نظامی کمک مالی کمک نیروی انسانی کمک تسلیحاتی خوب اینها جانشان را دارند می دهند شما پولتان بدهید به ایشان شما سلاح به اشان بدهید شما کمکشان بدهید و این حکم جهاد هم که یک تعداد زیاد از علمای اسلام دادند در هر صورت باید پیگیری کرد نباید این چیزها سبک گرفته بشود.
راجع به مسئله دیگر یک مسئله ی اصلی من بود وقتم هم خیلی باقی نمانده ولی مسئله اش مهم است مطالبی که مقام معظم رهبری در دیدار هیئت محترم دولت فرمودند مسائل بسیار عالی بود واقعا ذلک ما اوحی الیک ربک من الحکمه ; مسائل حکمت آمیز بود و من یعطی الحکمه فقد اعطی خیرا کثیرا; و من این تداعی برایم به ذهنم آمد ولو این که فاصله خیلی زیاد است اصلا قابل قیاس نیست از زمین تا آسمان بیشتر است ولی تداعی عهدنامه مالک اشتر به ذهن من شد که آن برای یک حاکمی که می خواهد برای مصر علی علیه السلام می فرستد آن عهدنامه می فرستد و این داغ هم به دل ما ماند که مالک اشتر نتوانست برود در مصر و این عهدنامه اجرا کند آن هم شهید شد به دنبال همان خونی که از آن پستان ریخته شد خوب این هم واقعا کلماتی یکی از دستورالعمل بود اگر دوستان ما وزرای عزیز این را بردارند تابلو کنند در وزارتخانه هایشان را بگذارند این شش هفت بند را چقدر خوب است نگاه بکنند و خودشان ببینند و به کار بگیرند یکی از این بندها همین بود که کار کردن به جای حرف زدند ما اینجا خیلی حرف داریم بزنیم اینقدر هم دلم رنج می برم که حرفهای بی عمل حرف زدن و کار نکردن ، مواردی بود اصلا بعضی چیزها جزئی هم بوده ما دنبال می کردیم که دیگر اینقدر هم مالیاتی نداشته با بالاترین مقامات مسئول آن کار تماس می گرفتیم یک دفعه دو دفعه پنج دفعه ده دفعه بعضی وقتها من بیست دفعه من مراجعه کردم که برای یک امری که قبول داشت که همینجور باید بشود و حق به جانب این درخواست کننده است و عمل نشد که نشد چنگ در کلان مملکت است کار کردن و حرف کمتر زدن فقط آن مسئله ی اصلی مسئله ی معنویت و اخلاق که زیر بنای است آن حکومت و انقلاب اسلامی است من یک جمله ی در حاشیه مطالب رهبر عزیزمان عرض می کنم ایشان مسئله ی دولت کریمه را مطرح کردند من می خواهم استفاده بکنم از دعای افتتاح که این دولت کریمه چه خصوصیتی دارد در دعای افتتاح شما می خوانید در ماه رمضان معرفی می کند نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بهاالنفاق و اهله ; این تابلوی حکومت کریمه است دولت کریمه است که در آن دعا آمده است البته چیزهایی دیگر هم هست مسلما، دولت کریمه آن است که اسلام و اهل اسلام مسلمانهای متعهد عزیز باشند در آن دولت و منافقین و افرادی که ایمان کافی و ایمان درستی به اسلام و آخرت و خدا و پیغمبر ندارند اینها ذلیل بشوند این اگر شد در هر جایی این یک ویژگی بند سه از دولت کریمه است این را آنجا بیان کرده دیگر امام سلام الله علیه اساس کار ما رشد معنویت و اخلاق است زیربنای همه چیز است اگر این درست شد همه چیز درست می شود یعنی همان حرف نزدن و عمل کردند هم با این درست می شود با زیربنای معنوی و ترس از خدا و تقوی ، تقوایی که هر هفته خطیب جمعه باید بگوید ((اتقوا الله )) با تقوی درست می شود و اگر نشد خیلی کار مشکل می شود دیگر خیلی مشکل می شود در هر صورت ایشان تصریح کردند که با تظاهر به فساد با جلو مبارزه بشود آن یک کسی که در خانه اش هر کاری می کند بکند اما در خیابان به صورت علنی فساد می خواهد بیاید این را نباید حکومت اسلامی چه دولتش چه دستگاه قضائیش چه هر مسئول دیگری بتواند تحمل بکند واقعا قابل تحمل نیست فساد از آتش بدتر است یک نقطه ی جرقه می افتد یک خرمنی را بر باد می دهد این فساد از آتش سوزنده تر و گسترده تر است و باید جلویش گرفت و هر کجا پیدا شد باید زود خاموشش کرد و یک راه خاموشش کردنش همان مقابله و اجرای حدود الهی مخصوصا به صورت عبرت انگیز برای دیگران و برای خود مرتکب فساد است ((تکبیر نمازگزاران )) در هر صورت این بیانات مقام معظم رهبری باید به صورت یک فرهنگ دربیاید یعنی مسئله ای نباشد که از این گوش بشنود و از آن گوش در کند و یا یک روز عمل بکند یک ماه عمل بکند شش ماه عمل بکند دیگر دنبالش ول کند این نمی شود اگر می خواهد حکومت اسلامی یک حکومت پایدار و برخوردار و مورد حمایت مردم است مسلمان این مملکت باشد باید به صورت یک فرهنگ این برای آنها دربیاید رویش عمل بکنند آنوقتی که آدم آینده کاملا می تواند امیدوار باشد مسئله ی پرهیز از تجملات اشرافی گری اینها بسیار بسیار لازم است ایشان مکرر تذکر دادند از هر چیز مسئله ی ساختمان باشد مسئله ی ماشین باشد مسئله ی دکور باشد مسئله ی پذیرائیها باشد مسئله ی مسافرتهای خارجی غیر لازم که مکرر اتفاق افتاده باشد اینها باید جلویش گرفته بشود پول مال مردم است مال گرسنه هاست مال بینواهاست مال آن کسی است آن بچه ایست که وقتی پولش می دهند برود دوایش بخرد گرسنه است شکمش به جای دوا با این که مریض است می رود نان بربری می خرد می خورد و خیلی شکر می کند که الحمد لله این پول من دارم برای یک شکم نان بربری بخورم این پول مال اینه پول مال اینه این باید ببینیم آنجایی که لازم است حذف بشود به نفع همین هم هست برای همین هم دارند خدمت می شود دولت بر این دارد خدمت می کند ملت بعد مسئولین برای این دارند خدمت می کنند همه خدمتگذاری اینها هستند ولی اگر بی جا خرج شد این طلبکاری می کند روز قیامت می گوید من اینجور بودم تو اینجور عمل کردید و چند نکته دیگر اضافه می کنم و به عرایضم خاتمه می دهم که یک مسئله این که یکی از کارهایی که بنده عرض می کنم در حاشیه ی مطالب مقام معظم رهبری این است که از افراد صالح استفاده بشود با هر سلیقه ای با هر سلیقه ای خط خا سیاسی حاکم نباشد اگر آموزگار است اگر معلم است اگر استاد است اگر صنعتگر است اگر دارای فن متخص فنی است دارای هر تخصصی یا هر مهارتی هست از هر جناحی می خواهد باشد با هر طرز و تفکری و سلیقه ای می خواهد باشد ازاش استفاده بکنند این کار در گذشته نشد یا کم شد کم شد حالا نمی توانم بگویم نشد ولی کم شد ولی در آینده الان بشود الان همینطور مقام معظم رهبری فرمودند دولت واقعا در شرایط بسیار خوبی است یعنی مشکل مالی ندارد مشکل فشار خارجی ندارد تجربه چهار ساله دارد هماهنگی با مجلس دارد واقعا چیزی کمبودی برای ارائه خدمات ندارد با این وضعیت باید کمر ببندد برای کار کردند و خدمات که می رساند یکسان برساند دیگر خاصه خرجی نشود که یک عده ای که فلان سلیقه ای دارند خدمات به اشان بیشتر میشود یک عده ای که چون سلیقه ی دیگری دارند خدمات به اشان کمتر رسیدگی بشود این واقعا یک ظلم است و قابل تحمل نیست و آخرین عرضم که در بیانات مقام معظم رهبری هم اشاره ای بود نظارت مردم بر همه ی عملکردها و از جمله عملکرد دولت بالاخره ما که از اول گفتیم و شعارش هم دادیم و هنوز هم می گوییم و واقعا هم معتقدیم و مومنیم به این حرف که مملکت مال مردم است دولت هم خدمتگذار مردم است و همه مسئولین هم خدمتگذار مردمند و مردم ولینعمت همه هستند خوب وقتی این حقیقت هست بنابراین این مردم باید نظارت کنند ببینند چه جور دارد عمل می شود درست کار می شود درست کار نمی شود این هم خودش یک کمک برای دولت است ممکن است دولت خیلی کارهایی در زیردست افرادی انجام بشود و ببیند وخبر نداشته باشد خوب به مقامات بالاترشان بگویند همینطوری که خود دولت و مسئولین بالا باید کار زیردستهایشان باید نظارت بکنند اینجوری که مقام معظم رهبری فرمودند ببینند که اینجور نباشد که آن مقام بالا دستور می دهد این مقام پایین می ریزد توی سطل این اصلا ضعف یک مدیر است که امضایش اینقدر بی ارزش باشد برای زیردست خودش پس خود مسئولین نظارت کنند بر زیردستان و مردم هم بر مسئولین نظارت کنند.
خدایا بحق حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرجش را بر ما نزدیک فرما.
خدایا چشم ما را به جمال مبارکش روشن فرما.
ای پروردگار عزیز با رحمتت و با مغفرتت گناهان ما را ببخش وبیامرز.
خدایا آبروی ما را در دنیا و آخرت نریز.
اسلام و مسلمین را عزیز و عزیزتر فرما.
دشمنان مسلمانها را ذلیل فرما.
شر و آمریکا و اسرائیل را از سر بشریت کوتاه فرما.
خدایا مقام معظم رهبری را تا ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه با عزت و قدرت مستدام بدار.
خیر دنیا و آخرت بر این مردم عزیز ما نازل بفرما.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلد و لم یولد
و لم یکن له کفوا احد