شناسه : ۳۱۱۳۷۷ - جمعه ۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۸
بمناسبت ولادت با سعادت علمدار کربلا، ابوالفضل العباس علیه السلام
قال ابوالفضل العباس علیه السلام :
قال ابوالفضل العباس علیه السلام :
«لا ابقانا اللّه یوما بعد الحسین علیه السلام
| حاشا که من جدا ز شه کربلا شوم |
حاشا که من مخالف اهل ولا شوم |
| بیگانگی چرا کنم از شاه انس و جان |
با دشمنان دین خدا آشنا شوم؟ |
| ابن زیاد کیست که ما را دهد پناه؟ |
حاشا که من مطیع به شمر دَغا شوم |
| هرگز جدا نمی شوم از شاه کربلا |
بایست با گروه بلا همصدا شوم |
| آیا رواست دامن پاکش کنم رها؟ |
دور از طریق و صحبت اهل وفا شوم؟ |
| آخر کدام رتبت از این بیشتر که من |
بر نور چشم فاطمه صاحب لوا شوم |
| صد بار اگر دو دست من از تن جدا شود |
حاشا که من جدا ز شه نینوا شوم |
| در راه دوست گر بکشندم هزار بار |
باز آرزو کنم که به دینم فدا شوم |
| با بذل جان، به عرش رسانم سریر فخر |
گر مایه سرور دل مصطفا شوم |
| آخر کدام رتبت از این خوبتر که من |
خدمتگذار آل رسول خدا شوم |
| این فخر را به مُلک دو عالم نمی دهم |
کاندر جهان، غلام شه کربلا شوم |
| در راه دوست از سر و از جان گذشته ام |
حاشا که در خیالِ سر و دست و پا شوم |
| در راه دوست، هرچه رسد بهر من نکوست |
گر من فدای آن شه گلگون قبا شوم |
| عین الحیات را نکنم اعتنا یقین |
گر خضروار بر لب آب بقا شوم |
| آب فرات چیست که لب تر کنم از او؟ |
آن به که پیرو خَلَفِ مرتضا شوم |
| آیا رواست تشنه بود پیشوای من |
من آب خورده، بی خبر از پیشوا شوم |
| من با خدای خویش چنین عهد کرده ام |
کاماج تیر و نیزه و تیغ بلا شوم |
| بر هر بلا که روز ازل گفته ام بلی |
باید به آن بلا و مِحَن مبتلا شوم |
| مِهر حسین در رگ و خونم گرفته جای |
من آن نِیَم ز خیل شهیدان، سوا شوم |
| پروانه ام به شمع حقیقت، چه غم مرا |
در عشق اگر بسوزم و یکسر فنا شوم |
| من خادم حسینم و جانم فدای اوست |
این فخر بس که خادم میر هدی شوم |
| یارب! روا مدار که روزی در این جهان |
من از گروه صبر و سعادت جدا شوم |
| آماده ام به راه خدا بذل جان کنم |
باید صبور در همه جور و صفا شوم |
| در آستان ما که «رسولی» مدیحه گوست |
او را شفیع جرم به روز جزا شوم |