ماهان شبکه ایرانیان

امام در مصباح اندیشه شاگردان

حضرت آیت اللّه محمد هادی معرفت، فقیه، محقق و اندیشمند معاصر، از مدرسین حوزه علمیه قم و از اعضاء محترم مجلس خبرگان می باشند. ایشان در زمینه های مختلف علوم اسلامی، به ویژه فقاهت و علوم قرآنی، دارای آثار فراوان و ارزشمندی به زبانهای عربی و فارسی است که بسیاری از آنها به چاپ رسیده و برخی آماده چاپ می باشند. از جمله آثار این فرزانه حکیم عبارتند از:

PAGE

حضرت آیت اللّه محمد هادی معرفت، فقیه، محقق و اندیشمند معاصر، از مدرسین حوزه علمیه قم و از اعضاء محترم مجلس خبرگان می باشند. ایشان در زمینه های مختلف علوم اسلامی، به ویژه فقاهت و علوم قرآنی، دارای آثار فراوان و ارزشمندی به زبانهای عربی و فارسی است که بسیاری از آنها به چاپ رسیده و برخی آماده چاپ می باشند. از جمله آثار این فرزانه حکیم عبارتند از:

رساله های «حقوق المرأة فی الاسلام» درباره حقوق زن در اسلام؛

- «تمهید القواعد» در باب نمازهای قضا؛

- «ولایت فقیه» به عربی؛ و رساله های متعدد دیگر در موضوعات مختلف فقهی، قرآنی و اجتماعی و کتابهای:

«ولایت فقیه» به زبان فارسی، «تناسخ الارواح» که در فارسی به نام «بازگشت روح» است. «التفسیر والمفسرون» در دو جلد و ترجمه آن به نام «تفسیر و مفسران» به فارسی، «صیانة القرآن من التحریف»؛ «عصمت انبیا»؛ «تاریخ قرآن» به عربی و فارسی؛ «علوم قرآنی» به عربی و فارسی؛ «سیاست در اسلام» به فارسی؛ «الموسوعة القرآنیة الکُبری» مجموعه ای 30 جلدی، جامع مباحث قرآنی که در پایان مرحله تدوین است و «تعلیقه ای بر جواهر الکلام» در 10 مجلد آماده چاپ است و مقالات ارزنده فراوانی که در بسیاری از نشریات علمی و فرهنگی کشور تاکنون به چاپ رسیده است.

حضرت آیت اللّه معرفت از شاگردان و همراهان امام خمینی (ره) در نجف اشرف بوده و دوران جوانی را در محضر آن بزرگوار گذرانده اند. از خدمات ارزنده دیگر ایشان به ساحت اسلام و فقاهت، ترجمه دروس و آثار استاد خود، حضرت امام خمینی (ره) می باشد.

به مناسبت سال امام خمینی و آشنایی بیشتر با شخصیت آن حضرت به محضر حضرت آیت اللّه معرفت رسیدیم و از آشنایی ایشان با امام و ابعاد شخصیتی ایشان و موضوعاتی در این راستا سؤال نمودیم:

حضرت استاد لطفا کمی از سابقه تحصیلی و دوران کسب علمتان بفرمائید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم. بنده اصالتا اصفهانی هستم و متولد کربلا. پدر و اجدادم روحانی بودند. کسب علم را قبل از سن بلوغ آغاز کردم و در رشته علوم حوزوی مشغول شدم، تا پایان سطح را در کربلا نزد اساتید معتبر کسب فیض کردم. بعد از آن به نجف اشرف آمدم، در دروس آیت اللّه حکیم و آیت اللّه خویی شرکت می کردم. بعدها که حضرت امام «ره» به نجف آمدند، شیفته شخصیت و درس ایشان شدم و به اتفاق چند تن از جوانان طلبه تصمیم گرفتیم که در درس امام شرکت کنیم البته به نحوی که درسهای قبلی را نیز دنبال می کردیم.

سال 1351 به قم مهاجرت کردم و آنجا نیز از محضر علمای برجسته چون آقا میرزا جواد آملی بهره گرفتم. بنده تقریبا از ابتدای تحصیل تاکنون خود را موظف به ایفای سه وظیفه کرده ام: تحصیل، تدریس و تحقیق که الان در تحقیق و تدریس منجّز شده است. همواره پابه پای تحصیل و تدریس از تحقیق که از کارهای مورد علاقه من بوده است، فارغ نبوده ام و بحمداللّه توفیقاتی داشته ام و هرگز احساس خستگی نکرده ام.

آشنایی شما با حضرت امام (ره) از چه زمانی آغاز شد و ارتباط شما با ایشان تا چه حد بوده است؟

قبل از اینکه حضرت امام به نجف تبعید شوند ما از قیام ایشان مطلع بودیم و در نجف به همراه پدران و دوستانمان از ایشان حمایت می کردیم. قیام امام (ره) آرزوی همه کسانی بود که به دین علاقه مند بودند.

برای من مسایل سیاسی از روزهای اول همپای تحصیل و تدریس و در کنار مسایل اعتقادی و عبادی اهمیت داشت و علاقه مفرطی به آن داشتم، پدرم هم با اینکه واعظ و روحانی بود، فردی سیاسی و مشوق مابود. وقتی حضرت امام به نجف آمدند بنده برای شرکت در درس ایشان تفألی به قرآن زدم. این آیه آمد:

«ولا تیأسو من روح اللّه ....»

با جدیت خاصی در درس ایشان شرکت می کردم و ما در نجف از یاران ایشان بودیم. من بحثهای امام را به عربی ترجمه می کردم. بحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه و بسیاری از مباحث درسی ایشان را می نوشتم و آماده چاپ می کردم.

حضرت استاد مایلیم بدانیم کدام بعد از شخصیت حضرت امام شما را بیشتر جذب کرده بود؟

دو بعد از شخصیت جامع ایشان برای من قابل توجه بود یکی علمیّت و دیگری سیاست ایشان.

کلاً من از ابتدای آشنایی با امام، مجذوب شخصیت ایشان شده بودم و در برابر او بسیار خضوع داشتم؛ با این حال در میان ابعاد مختلف و جذابیت حضرت امام، دو بعد علمی و سیاسی ایشان برای من بسیار جالب بود؛ همینطور صلابت ایشان. ما به علمیت ایشان ایمان داشتیم. و چون برای ما محرز شد، نظرگاههای سیاسی ایشان برای ما مُتّبع بود. اهل علم بیشتر از کسانی پیروی می کنند که تفوق علمی و ولایت او را قبول داشته باشند. و امام این موقعیت را پیدا کرده بودند. همه به ایشان اعتماد داشتند، ایشان اسلام را کامل و درست فهمیده بودند و این برای مردم و حوزه ها به اثبات رسیده بود که امام راه را درست تشخیص داده و درست حرکت می کند. مجذوبیت ایشان در درجه اول در همین بود که مردم بالاخص قشر تحصیل کرده شناخت او را نسبت به اسلام و حقیقت دین دقیق و عمیق می دیدند و پذیرفته بودند که نظرات ایشان، اعلامیه هایشان و حرکات سیاسی شان تحت تأثیر نفس نیست.لذا تبعیت می کردند، در حقیقت به هیچ وجه سیاست ایشان را جدای از دیانتشان نمی دانستند، و همه را الهی و برای خدا می دیدند.

یکی از شاخصه های امام، صلابت امام بود چیزی را که درست تشخیص می داد روی آن ایستادگی می کرد، رمز موفقیتش هم همین بود. تحت تأثیر هیچ کس قرار نمی گرفت و در این راه ملاحظه هیچ کس را نمی کرد. از هیچ چیز هراس نداشت. از چیزهایی که در زندگی امام راه پیدا نمی کرد، ترس بود. و خلاصه این صلابت امام، همچنین شجاعتشان، خیل عظیم مردم، محصلین، بازاریها و همه و همه را به دنبال ایشان می کشاند.

طبیعی است که علمیت، سبب تشخیص درست و تشخیص درست، موجب سیاست صحیح و صلابت می گردد. در وجود امام، همه این ویژگیها با شجاعت همراه بود و موفقیت امام در همین بود. حضرت امام در بُعد علمی، فقهی، فلسفی، عرفانی و کلام و حدیث و شعر بسیار سرآمد و متبحّر بودند. حتی در فقه، ایشان مؤسس و دارای مبنا و مکتب بودند. مکتبی بسیار اصیل، که حوزه نجف و شاگردانش را جذب کرده بود. به طوری که در برابر شخصیت علمی او، همه متواضع بودند.

مستحضرید که مقام معظم رهبری امسال را بنام مقدس حضرت امام (ره) تشرف بخشیدند و فرمودند: «امیدوارم امسال که سال امام خمینی و زنده کننده یاد امام بزرگوار است، فرصتی برای بررسی هر چه بیشتر در زندگی و خصوصیات و اهداف و غایات مورد نظر آن بزرگوار باشد.» بهترین بهره گیری از این سال، آشنایی بیشتر با شخصیت علمی و عملی حضرت امام و سعی در تبعیت بیشتر از آن حضرت است. در این رابطه تقاضا داریم با توجه به اینکه حضرتعالی سالهایی را در کنار امام بوده اید و با اعمال و کردار ایشان از نزدیک آشنا هستید، از جنبه های عملی آن حضرت نکاتی را بفرمایید. بطور مثال سعه صدر امام در برابر افراد تا چه حد بود؟ از اصل تساهل و تسامح، چگونه استفاده می کردند؟ و اصولاً کاربرد این اصل را شما در شریعت مقدس اسلام چگونه می بینید؟

اساسا تساهل و تسامح یکی از اصول شریعت اسلامی است. «شریعةٌ سهلةٌ سَمِحَة»، این اصل از پایه های شریعت است. اما مسئله مهم این است که تساهل و تسامح با مداهنه فرق دارد. مداهنه یعنی سازش. در اسلام سازش با مخالف معنی ندارد. مسلمان با مخالف خودش سازش نمی کند، امام مسامحه دارد، مسامحه یعنی تحمل. آیه «وَاِن أحدٌ من المشرکین استجارکَ فَاجِرهُ حتی یَسمع کلام اللّه ...»

این مساهله است، روح تسامح است، اما سازش نیست. می گوید: «هرگاه یکی از مشرکان به تو روی آورد که از دین آگاه شود، بدو پناه ده تا کلام خدا را بشنود.» همین قرآن است که می گوید: «فاقتلوا المشرکین حیث وجد تموه ...»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «در جزیرة العرب نباید یک عدد مشرک وجود داشته باشد.» با آنها برخورد شدید داشتند. پس تحمل کردن با سازش کردن متفاوت است. سازش مداهنه است، یعنی تنازل از ایده ها و مبادی برای رضای خصم. یعنی من با طرف اختلاف دارم و برای سازش با او از نظراتم پایین می آیم.

قرآن هم تصریح می کند و می فرماید: «اگر می خواهی اینها را راضی کنی، اینها راضی نمی شوند.» حضرت امام هم در برابر دشمنان اهل مداهنه و سازش نبودند و فرمودند: «اگر در برابر دشمن یک قدم تنازل کنیم آنها جلو می آیند و به این هم قانع نیستند.»

در اسلام، ما به دشمن مجال می دهیم. مسامحه یعنی مجال دادن به کسی که قصد اضرار ندارد و در مکتب و مرام خودش است. به او فرصت می دهیم که در کشور اسلامی زندگی کند.«...حتی یسمع کلام اللّه ...» ما هم از عرض و دین و اموال او حفاظت و حمایت می کنیم تا تحت لوای اسلام مصون بماند، ولی باید شرایط ما را بپذیرد. توطئه در سر نداشته باشد. فرصت و مجال، برای زندگی مسالمت آمیز در کنار هم است، نه سوء استفاده و ضربه زدن. یعنی خلاصه مسامحه و مساهله برای ایجاد زمینه نزدیکی او به اسلام است نه تنازل ما.

معنای دیگر مساهله، این است که اسلام در انجام تکالیف سخت گیری نمی کند. در احکام با مکلف راه می آید. مثلاً اگر نمی تواند وضو بگیرد، تیمم کند. یا در روزه، در حج و ...، توانایی استطاعت فرد لحاظ می شود. امروزه متأسفانه برخی همان معنای مداهنه را از مسامحه بهره می گیرند، یعنی قایلند در برابر مخالفین، ایادی غرب و سیاستهای غربی، ما از اصولمان تنازل کنیم.

امام در این قسمت سخت می ایستادند. زمانی که در نجف بودند، میان حزب بعث و شاه اختلاف شده بود، صدام حسین توسط مأمورینش از امام خواستند که یک بیانیه علیه شاه بدهد، امام نپذیرفتند و نظرشان این بود که ما به همان دلیل که با شاه می جنگیم، با تو هم می جنگیم. ما با شاه به دلیل کفر و ظلمش می جنگیم و در این زمینه بین تو و شاه فرقی نیست.

زمان دیگری رژیم عراق تصمیم گرفت، به حوزه های علمیه یک نظم و برنامه بدهد و حوزه ها را تحت نظامی قرار دهد. وقتی این درخواست را از امام کردند، امام فرمودند:

«انحلال الحوزة أهونُ عَلیَّ»

«اگر من حوزه را منحل کنم برایم آسان تر از قبول این برنامه است.»

خلاصه حضرت امام (ره) برای اساس اسلام همه جا محکم می ایستادند و ذره ای تخفیف یا عقبگرد نداشتند.

به نظر شما آیا می توان محدوده خاصی را برای تساهل و تسامح در شریعت تعیین کرد و مرزی یا به اصطلاح خط قرمزی را قایل شد؟

ما در هیچ یک از ابعاد شریعت، چه عبادیات، چه معاملات، چه انتظامیات و ...، در هیچ بخشی حاضر نیستیم یک گام به عقب برویم. اگر به عقب رفتیم مداهنه است و مسلمان اهل مداهنه نیست. اما نسبت به افراد بیگانه سخت گیر نیستیم. آنها را می پذیریم، اکرام می کنیم ولی چیزی را به او تحمیل نمی کنیم.

زیرا در پذیرش دین اکراهی نیست. دین یک باور است و باور با فشار و اکراه امکان ندارد. ما در اسلام نه تنها اکراه در دین نداریم، بلکه به منکر دین فرصت می دهیم اشکالاتش را مطرح کند، در سایه نظام اسلامی آرامش داشته باشد و آنچه در دل و ذهنش دارد طرح کند و شبهاتش برطرف شود. اما شبهه را باید در محافل علمی طرح کند تا پاسخ علمی بشنود نه اینکه در مجامع عمومی یا رسانه ها بخواهد یک حرف شبهه ناک را که برای خودش هم حل نشده، مطرح کند. خلاصه حق توطئه و ایجاد انحراف در افکار ندارد.

بنابراین در این اصل، حد و مرز ما اسلام است. در همه شئون، برای اینکه حق خصم ضایع نشود و مهلت یابد برای اصلاح و نزدیک شدن به ما، نه اینکه ما از خواست و نظر خود دور شویم. یا فرود آییم.

حضرت امام همواره این مرز را نگه داشتند و اجازه تعدی و تعرض نمی دادند. از خود می گذشتند اما از اسلام نه. زمانی ما در دادگاه انقلاب بودیم. فردی نامه توهین آمیزی برای امام نوشتند. امام فرمودند اگر کسی به من اهانت یا جسارت کرد، من اجازه نمی دهم به او متعرض شوید، ولی اگر به اسلام اهانت شد یا علیه اسلام توطئه بود، شما بایستید.

توصیه شما برای بهره برداری بیشتر در این سال و یافتن رهگشودی برای ملت ایران چیست؟

سفارش بنده این است که همه سعی داشته باشیم تا خط امام احیا شود. بر این قضیه همه پافشاری کنند و مراقب باشند که انحرافی در این صف ایجاد نشود.

من متأسفانه احساس می کنم دستهایی از طرق مختلف دارد به خط امام خدشه وارد می کند.

هرگونه انحراف از خط امام انحراف از اسلام و انقلاب است. و بر همه مسلمین و دلسوزان انقلاب است که خود را ملزم به حفظ خواست و اهداف امام بدانند و ببینند خط مشی امام چگونه بود و اجازه بروز ضعف و سستی چه از حیث نظری و چه عملی در این راه ندهند. تفکر و راه امام را زنده نگه دارند، که این بزرگترین ارمغان برای مردم دنیاست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان