چکیده
امام خمینی (ره) قرآن کریم را پس از آنکه مهجور و متروک شده بود، با قیام و رهبری خود به صحنه آورد. از مهمترین علل مهجوریت قرآن بی توجهی مسلمانان بویژه علمای اسلامی به معارف و احکام قرآن در مدارس مذهبی و مجامع عمومی و نیز تبلیغات سوء دشمنان مبنی بر کهنه و افیون بودن تعلیمات قرآن بوده است. حضرت امام (ره) بازگشت به قرآن را وسیله سعادت آدمی و نفی سلطه بیگانه می دانستند و بر آن تاکید می ورزیدند.
کلیه واژه ها: مهجوریت قرآن، بازگشت به قرآن، تبلیغات سوء، سلطه بیگانه.
1. مقدمه
بی تردید یکی از بارزترین ویژگی نهضت های اصلاحی سده های اخیر در ممالک اسلامی، خصیصه "بازگشت به قرآن" است که به وسیله رهبران مسلمان این جنبش هااظهار شده است.
از سلسله جنبان این نهضت ها یعنی سید جمال الدین اسد آبادی (1314 -1254ق) گرفته تا بزرگ ترین مصلح جهان اسلام در قرن حاضر، یعنی حضرت امام خمینی (1368 - 1279ش) که نهضت اصلاحی خویش را به انقلابی مردمی بر ضداستبداد داخلی و استعمار خارجی تبدیل نمود، جملگی شعار "بازگشت به قرآن" راسر لوحه برنامه های خویش قرار دادند و جوامع اسلامی را به اتحاد حول محور قرآن و اسلام فرا خواندند.
نتیجه این دعوت و اهتمام آن شد که قرآن تا حدودی از زاویه نسیان و فراموشی به درآید و در دو صحنه علم و عمل، چراغ پر فروغ و مشعل روشنگر راه باشد که نگارش ده ها تفسیر تمام و نیمه تمام بر قرآن و برپائی صدها و بلکه هزارها جلسات تفسیر قرآن در محافل و مجامع اسلامی نشان دهنده حضور علمی قرآن در میان ملت های مسلمان در قرن حاضر است. همان گونه که برپائی ده ها نهضت اصلاحی وجنبش آزادی بخش در کشورهای مسلمان، که همگی بازگشت به قرآن را اساس کارخویش قرار داده بودند، بهترین گواه حضور عملی قرآن، و خاصیت انقلابی و رهائی بخش آن در صحنه زندگی مسلمانان و حیات مجدد آنان است.
یکی از محققان در این باره می نویسد: "تفسیر نگاری در قرن چهاردهم از هر قرن دیگری در تاریخ اسلام، متفاوت و ممتاز است. این امتیاز صرفا به فراوانی انبوه تفاسیر هر مشرب و مکتبی ارتباط ندارد; بلکه به تحول دیدگاه تفسیرنویسی نیزمربوط است. در این قرن سمت و سوی تفسیرنویسی از دیدگاه فردی و اخروی به دیدگاه عرفی و اجتماعی تحول یافته است.
چنین به نظر می رسد که بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیر نویسی در قرن چهاردهم، بارزترین مختصه و مشخصه انقلاب اصلاحی فراگیر یا رنسانس اسلامی است. آهنگ همواره شنیدنی در این نهضت سراسری اصلاح در عالم اسلامی، نوای دل انگیز قرآن، این قلب تپنده زندگی بخش اسلام و ایران است.
باری، در یک کلام، هیچ مشخصه ای از بازگشت به قرآن و کشف مجدد قرآن وارزش اصلاحگر و انقلاب انگیز آن، در رنسانس اسلامی بارزتر نیست »[1].
پنهان نیست که قرآن در هیچ دوره ای به طور کلی در زاویه فراموشی و نسیان نبود; بلکه مراد از این فراموشی، عملی نشدن احکام اجتماعی و حکومتی قرآن است که قرنها تحت الشعاع احکام فرعی و فقهی قرار داشت. چنانکه امام خمینی از این غفلت جوامع اسلامی بارها با اندوه و تاثر سخن گفت و از جمله در وصیت نامه سیاسی - الهی خود فرمود: "هر چه این بنیان کج به جلو آمد، کجی ها و انحراف هاافزون شد، تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان[است]... چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر ازطاغوتیان، وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل قرآن، این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه واختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد[2]".
ناگفته پیداست که تکیه بر شعار "باز گشت به قرآن" هرگز به معنای حذف سنت وبسنده کردن به کتاب خدا نبوده و نیست. این شیوه مذمومی است که یکبار در تاریخ اسلام تجربه شد و در قالب شعار "حسبنا کتاب الله" جلوه کرد و تایج سوء و ثمرات زیان بخش این تجربه نامیمون، هنوز هم به مانند شرنگی، کام جوامع اسلامی راشدیدا تلخ ساخته است.
شهید مطهری که از عالمان بیدار دل و درد آشنای جامعه ما است، آنجا که درباره اهداف اصلاح طلبانه سید جمال سخن می گوید، در این باره می نویسد: "باز گشت به اسلام نخستین دور ریختن خرافات و پیرایه ها و ساز و برگ هایی است که به اسلام درطول تاریخ بسته شده است. بازگشت مسلمانان به اسلام نخستین از نظر سید به معنای بازگشت به قرآن و سنت معتبر و سیره سلف صالح است. سید در بازگشت به اسلام تنها بازگشت به قرآن را مطرح نکرده است; زیرا او به خوبی می دانست که خودقرآن رجوع به سنت را لازم شمرده است; به علاوه، او به خطرات «حسبنا کتاب الله » که در هر عصر و زمانی، به شکلی، بهانه برای مسخ اسلام شده است، کاملا پی برده بود[3].
شک نیست که پرداختن به بحث و بررسی پیرامون نهضت "بازگشت به قرآن" درقرون اخیر، نه تنها در حوصله یک یا دو مقال نمی گنجد; بلکه نیازمند تالیف های مستقل و جداگانه ای در این زمینه است تا به همه زوایای آشکار و نهان این بحث، آن گونه که شایسته است رسیدگی شود. آنچه در این مجال مطرح خواهد شد، صرفاطرح موضوع مذکور از دیدگاه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است تا بلکه اندیشمندان با کفایت و صاحب نظران با صلاحیت، در فرصت های مناسب به بررسی همه جانبه آن اقدام نمایند. امید آن که در همین اندازه هم توفیق، رفیق راه باشد و بتوانیم گوشه ای از مسائل فراوان این بحث را طرح کنیم.
2. علل مهجوریت قرآن
با مطالعه و دقت در آثار مکتوب و اظهارات شفاهی حضرت امام چنین بدست می آیدکه دو عامل سبب مهجوریت قرآن در میان مسلمانان شده است: یکی بی توجهی خودمسلمانان به قرآن و مشغولیت به غیر قرآن و دیگری تلاشهای تبلیغی دشمنان.
1.2. بی توجهی مسلمانان به قرآن
امام خمینی (ره) ریشه ای ترین مشکل و بزرگ ترین درد جوامع اسلامی را دوری مردم از قرآن و در نتیجه مهجور ماندن این آخرین صحیفه آسمانی می دانست و براین واقعیت تلخ همواره تاکید می کرد که "مشکلات مسلمین زیاد است، لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته اند و تحت لوای دیگران درآمده اند"[4].
به اعتقاد ایشان "دوری دول اسلامی از قرآن کریم، ملت اسلام را به این وضع سیاه و نکبت بار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی رادستخوش سیاست سازشکارانه استعمار چپ و راست قرار داده است"[5].
مساله مهجوریت قرآن و دور شدن جوامع اسلامی از قرآن، از جمله نگرانی های بسیار جدی حضرت امام و دغدغه خاطر مستمر ایشان است که از همان آغازین روزهای نهضت در سال 42 تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تا واپسین روزهای حیات هم، بارها و بارها بدان اهتمام ورزیده و لزوم توجه به قرآن را تاکیدفرمودند. مثلا در یک سخنرانی در سال 43 در مورد نقشه های استعمار بیان داشتند که سلطه مستکبرین بر دولتهای اسلامی در اثر دست برداشتن از قرآن کریم و اتکانداشتن بر قواعد اسلام بوده است [6] و در مقدمه مفصل وصیت نامه سیاسی - الهی خود که در واقع آخرین دیدگاه های ایشان درباره مسائل مختلف است، نوشتند:"شاید جمله «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض » اشاره باشد، بر این که بعد از وجودمقدس رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هر چه بر یکی از این دو گذشته است بردیگری گذشته است و مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است، تا آن گاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض » وارد شوند... اکنون ببینیم چه گذشته است برکتاب خدا، این و دیعه الهی و ما ترک پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم). مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی علیه السلام شروع شد، خود خواهان و طاغوتیان قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت های ضدقرآنی... و با قرآن در حقیقت قرآن را، که برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگ ترین دستور زندگانی مادی و معنوی بوده و هست، از صحنه خارج کردند"[7].
همچنین در جای دیگری فرمودند: "قرآن مهجور و احکام قرآن مهجور است. به این که در ماذنه ها اذان بگویند و نماز بجا آورند، قرآن از مهجوریت بیرون نمی رود.البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شؤون زندگی انسان از امور لازم است،لکن کافی نیست. قرآن باید در تمام شؤون زندگی ما حاضر باشد...[8].
نکته مهمی که به عنوان یکی از محوری ترین ارکان بازگشت به قرآن در بیانات امام به چشم می خورد، این است از نظر حضرت امام، بازگشت به قرآن، یعنی بازگشت به اسلام راستین و حقیقی که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم منادی آن بود. این چنین دیدگاهی درباره قرآن، نه تنها به هیچ روی نمی تواند از سنت جدا باشد; بلکه در واقع، عین پیروی از سنت نیز هست. این حقیقتی است که با نگاهی گذرا به مقدمه وصیت نامه ایشان به خوبی قابل درک و دریافت است; علاوه بر این در موارد متعدد دیگری هم بدان تصریح فرمودند. مثلا در کتاب "ولایت فقیه" در این باره می نویسند: "قرآن مجید و سنت، شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد. در کافی فصلی است به عنوان «تمام احتیاجات مردم در کتاب وسنت بیان شده است » و کتاب یعنی قرآن، «تبیان کل شی » است. روشنگر همه چیز وهمه امور است. امام سوگند یاد می کند (طبق روایات) که تمام آنچه ملت احتیاج دارد،در کتاب و سنت است و در این شکی نیست." [9] و در جایی دیگر می فرمایند: "انبیاهم، همه چیزهایی که مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراکزفیضیه است، برای ما بیان کرده اند و قرآن هم بیان کرده است و اهلش می دانند. هم آن چیزهایی که وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تکامل انسان است درسنت و در کتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی که مربوط به امور سیاسی اجتماعی است، بیان فرموده است [10].
همچنین در نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب، در جمع نمایندگان شیعیان لبنان در این باره اظهار داشتند: "در قرآن همه چیز هست، لکن مع الاسف ما از آن استفاده نکرده ایم و مسلمین مهجورش کردند; یعنی استفاده ای که باید از آن بکنندنکردند. باید مردم را به قرآن توجه داد [11].
در موردی دیگر، تقریبا در همان ایام، فرمودند: "از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود.
در قرآن شریف هم پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به خدای تبارک و تعالی شکایت کرده است که «ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» [فرقان، 30].
مهجوریت و مظلومیت قرآن و اسلام در این است که معارف آن مورد توجه نباشد و به احکام آن عمل نشود; لذا باید گفت در این زمان نیز اسلام و قرآن مهجور ومظلومند[12].
از جمله احکام قرآن که به عقیده حضرت امام، همانند خود قرآن مهجور مانده است و ایشان اصرار داشتند که آن را به حقیقت اصلی و اولی خود برگردانند، احکام عبادی- سیاسی حج ابراهیمی است. چون به اعتقاد امام، حج مظهر کامل احکام فردی و عبادی قرآن و نمونه اعلای مقررات عبادی و سیاسی آن است. دشمنان اسلام وقرآن پیوسته سعی داشتند که این حکم و فرمان الهی را از محتوا تهی سازند وپوسته ای به ظاهر اسلامی به جامعه مسلمان عرضه کنند. از این رو، گویا که امام تجلی عینی و عملی همه معانی و مضامین قرآن را در چهره تابناک حج مجسم می بینند و درمقایسه آن با قرآن می فرمایند: "حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند می شوند;ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی، اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، ازصدف این دریا، گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهندنمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد، واین غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجاب های خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکری های ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی، و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر، تنزل کرده است; حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است"[13].
همان گونه که مشاهده می شود، حضرت امام از یک سو، با غم و اندوه فراوان ازمهجوریت قرآن سخن می گوید و از سوی دیگر مسلمانان را بیدار باش می دهد که ازخواب غفلت چند صد ساله برخیزند و قرآن را با تمام ابعادش هادی و راهنمای خویش قرار دهند و از جهت سوم بر این نکته اصرار می ورزد که مراد از توجه به قرآن، توجه به تمامیت اسلام و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است که قرآن جامع و حاکی آن است.
نکته آخری که در خور طرح است، این است که مهجوریت از دیدگاه امام دارای مراتب و درجات است و محروم ماندن از معارف عمیق قرآن به واسطه حجاب های غلیظ شیطانی از همه تاسف بارتر است.
ایشان در کتاب "آداب الصلوة" در این باره می فرمایند: "مهجور گذاردن قرآن مراتب بسیار و منازل بی شمار دارد که به عمده آن شاید ما متصف باشیم. آیا اگر ما این صحیفه الهیه را مثلا جلدی پاکیزه و قیمتی نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم آن را مهجور نگذاشتیم؟ آیا اگر غالب عمر خود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن کردیم این کتاب شریف را ازمهجوریت بیرون آوردیم؟ آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا کردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن راتعلم کردیم از شکایت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم مستخلص شدیم؟ هیهات که هیچ یک از این امور مورد نظر قرآن و منزل عظیم الشان آن نیست. قرآن کتاب الهی است و در آن شؤون الهیت است. قرآن حبل متصل ما بین خالق و خلق است و به وسیله تعلیمات آن باید رابطه معنویه و ارتباط غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود. از قرآن بایدعلوم الهیه و معارف لدنیه حاصل شود. رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به حسب روایت کافی شریف فرمود: انما العلم ثلاثة: آیة محکمة و فریضة عادلة و سنة قائمة. قرآن شریف حامل این علوم است. اگر ما از قرآن این علوم را فرا گرفتیم آن را مهجور نگذاشتیم.اگر دعوت های قرآن را پذیرفتیم و از قصه های انبیا علیهم السلام که مشحون ازمواعظ و معارف و حکم است، تعلیمات گرفتیم، اگر ما از مواعظ خدای تعالی ومواعظ انبیا و حکما که در قرآن مذکور است موعظت گرفتیم قرآن را مهجورنگذاشتیم و الا غور در صورت ظاهر قرآن نیز اخلاد الی الارض است و از وساوس شیطان است که باید به خداوند از آن پناه برد"[14].
اکنون بی مناسبت نیست که بخش هایی از سخنان یکی از برجسته ترین شاگردان مکتب امام، یعنی استاد شهید مطهری را در این زمینه نقل کنیم که با تاسی از استادفرزانه خویش، با دلی پر درد، از مهجور ماندن قرآن سخن می گوید و همگان را به بازگشت به قرآن فرا می خواند.
ایشان در ضمن یک سخنرانی که در سال 41 شمسی تحت عنوان "رهبری نسل جوان" ایراد شد در این باره می فرمایند: "ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ البته جای تاسف است. اما باید از خودمان بپرسیم آیا با همین فقه وشرعیات و قرآن که در مدارس است، توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟ عجبا! که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آن وقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است. اگرکسی علمش علم قرآن باشد و تفسیر قرآن را کاملا بداند، در میان ما چندان احترامی ندارد. اما اگر کسی «کفایه » آخوند ملا کاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و باشخصیتی شمرده می شود. عجیب است که اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند،به هزار سختی و مشکل دچار می شود، از نان، زندگی، شخصیت، احترام و از همه چیز محروم می شود; اما اگر عمر خود را صرف کتابهایی از قبیل کفایه بکند، صاحب همه چیز می شود. در نتیجه هزارها نفر پیدا می شوند که کفایه را چهار لا بلدند، یعنی خودش را می دانند، رد کفایه را هم می دانند، رد رد آن را هم می دانند، رد رد رد آن راهم می دانند; اما چندان کسانی که قرآن را به درستی بداند، پیدا نمی شوند. از هر کسی درباره آیه ای قرآن سؤال شود می گوید: باید به تفاسیر مراجعه کرد. در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی باید درد این نسل را شناخت وآن گاه در فکر درمان و چاره شد. زیرا بدون شناختن آن هر گونه اقدامی بی مورداست. دیگر این که نسل کهن باید اول خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگ ترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است (1) [15].
2.2. تلاشهای تبلیغی دشمنان
امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام که قرآن ناطق و تجلی معارف و فضائل این کتاب جاودانه الهی است و از دوستان جاهل و نادان و دشمنان عالم و دانا رنجها دیده، ودردها در سینه داشته است، در زمینه دیدگاه این دو طایفه درباره خود می فرماید: قصم ظهری رجلان: عالم متهتک او جاهل متنسک[16].
اگر فضای حاکم بر جامعه اسلامی آن روزگار، به گونه ای زهرآلود و مسموم بوده است که قرآن ناطق و مجسمه عینی حقایق قرآن را وادار ساخته تا به "زبان قال" چنین بفرماید که دو طایفه، یعنی دوست نادان و دشمن دانا پشت مرا شکستند; بدون کم ترین تردیدی باید منتظر شنیدن همین بانگ و فریاد از قرآن صامت و کتاب جاودانه الهی بوده که به " زبان حال" بفرماید: دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه در حق من جفا کردند و شؤون الهی مرا نادیده گرفتند و آن گونه که شایسته بود مرا در جایگاه واقعی خود قرار ندادند. البته گله از دشمن دانا نیست. او اقتضای طبیعتش عناد ودشمنی است; بلکه شکایت از دوست نادان است که آن همه سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را در حق قرآن فراموش کرد و آن چنان که سزاوار بود شان قرآن را حفظ نکرد.
شاید امام خمینی نظر به این حدیث شریف داشته است; آنجا که می گوید: «هان ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق بپاخیزید و قرآن را از شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از روی علم و عهد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند، نجات دهید»[17].
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 که اقشار مختلف مردم یانمایندگان آنان برای دیدار حضرت امام می آمدند، علاوه بر مردم ایران، از دیگرممالک اسلامی نیز نمایندگانی برای ملاقات با امام می آمدند، لحن کلام امام درمواجهه با مخاطبان مختلف به نحو محسوسی تفاوت داشت. معمولا وقتی امام بامهمانانی از دیگر بلاد اسلامی مواجه بودند، سعی می کردند مشکلات جهان اسلام وتوطئه دشمنان قرآن را برای نابودی اساس اسلام و قرآن مطرح نمایند، تا از این رهگذر به بیداری ملتهای مسلمان و دعوت آنان به پایبندی به قوانین و مقررات قرآن کمک نمایند; زیرا معتقد بودند" در یک همچو زمانی که سیاست های ابر قدرتها،بلعیدن همه جاست، مسلمین باید بیدار شوند." [18] و چون به تعبیر خودشان ازبیداری دولتها و حکومتها مایوس شده بودند، تلاش می کردند که به هر وسیله ممکن و در هر فرصت پیش آمده دعوت "بازگشت به قرآن" را به گوش همه ملتهابرسانند."مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها، دولتها را من از اکثرشان مایوس هستم،لکن ملتها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند"[19];بر این اساس، در اولین ماه های پیروزی انقلاب اسلامی، در جمع نمایندگان مردم بحرین و پاکستان مطالبی ایراد فرموده، از جمله چنین اظهار داشتند:" یکی از کارهای بزرگی که شده است و گمانم این است که آنها را آن شیاطین کرده اند، این است که قرآن و اسلام را آن طوری که هست نگذاشتند ما مسلمانان بفهمیم، این تبلیغات حتی در عمق حوزه های دینی نجف و قم نفوذ کرده است. برای این که یکی از خطرهایی که برای خودشان می دیدند، همین بود که اگر اسلام را آن جوری که هست بفهمند، همه به آن رو می آورند و برای آنها دیگر مقام باقی نمی ماند."[20]به اعتقاد ایشان، این توطئه شیاطین نه تنها اتفاقی و تصادفی نبود; بلکه صد درصد آگاهانه و با مطالعه قبلی و همراه با طرح و برنامه از پیش تعیین شده بود. به باورحضرت امام"دستهای خیانتکار اجانب که می خواستند شرق و خصوصا بلاد اسلامی را برای منافع خودشان قبضه کنند، با مطالعاتی که در این بلاد کرده بودند و تمام بلادرا اعم از بیابانهایش، قصبه اش و شهرستانهایش را وجب به وجب مطالعه کرده اند،نیز روحیه گروه هایی که در این بلاد زندگی می کردند و آیین هایی که این ها داشتند وکیفیت نفوذ آیین ها در این ها مطالعه کردند، به آنجا رسیده اند که نباید بگذارندمسلمین به قرآن تمسک جویند; چون آنها قرآن را سد راه می دانستند. اگر همه مسلمین به قرآن تمسک می جستند، برای آنها مجال سلطه باقی نمی ماند; لذا قرآن واسلام را از مردم جدا کردند"[21].
همچنین درباره نحوه تبلیغات بر ضد اسلام فرمودند: "آنان می خواهند ملت اسلام را از قرآن و اسلام جدا کنند. یکی از تعبیراتشان این است که «اسلام افیون جامعه است ». آنان متن قرآن را مطالعه کرده اند و فهمیده اند که قرآن یک کتابی است که اگر مسلمان ها به آن پیوند بخورند، آنانی را که قصد سلطه برای مسلمین را دارند،کنار خواهند زد. قرآن می گوید: هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است; هرگز نباید راه پیدا کند: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا»[نساء، 141]،[22].
همچنین ایشان پیوسته در پی ترویج این اندیشه صحیح و صواب بوده اند که "درپناه قرآن بود که اسلام در نیم قرن بر همه امپراتوری ها در آن وقت غلبه کرد و ما،مادامی که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد و اگر خدای نخواسته دشمنان اسلام ما را از اسلام و قرآن جدا کردند، باید در ذلت، خفت و بندگی زندگی کنیم. استقلال و آزادی در پیروی از قرآن کریم و رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است"[23].
به اعتقاد امام، تنها راه نجات و رهایی از فتنه دشمنان، روی آوردن به قرآن، و پناه جستن در حصن حصین اسلام و رکن رکین ایمان است و بس. ایشان بر این باورصحیح به درستی پای می فشردند که یگانه عامل موفقیت انقلاب ملت مسلمان ایران،گرایش به قرآن و بازگشت به احکام الهی این آخرین کتاب آسمانی است و شرط دوام پیروزی را هم عمل به قوانین قرآن و پیاده کردن حقایق نورانی آن می دانستند.
حضرت امام (ره) در یک مورد در این باره فرمودند: "شما دیدید علیرغم آنکه جمعیت سی و پنج میلیونی که در مقابل یک میلیارد چیزی نیست و چندان ابزارجنگی پیشرفته ای در دست نداشتند، به واسطه قدرت ایمان و به اتکای قرآن و اسلام، بر این قدرت شیطانی که پشت سر او قدرت های بزرگ تر شیطانی بود غلبه کرد ودست آنها را از مخازن ایران قطع کرد" [24] و در موردی دیگر اظهار داشتند: "رمزپیروزی، اتکای به قرآن و این شیوه مقدس شیعه که شهادت را استقبال می کردند،بوده است"[25] و درباره علت و انگیزه این نهضت که در واقع شرط دوام پیروزی آن نیز هست، می فرمایند: "ما برای آن نهضت کردیم که قرآن و قوانین آن در کشور ماحکومت کند و هیچ قانونی در مقابل اسلام و قرآن عرض اندام نکند"[26].
3. بازگشت به قرآن
هیچ چیز برای جامعه اسلامی و جماعت مسلمانان مقدس تر و بر انگیزاننده تر ازقرآن نیست. از این رو باید همه کوشش ها و تمام جنبش ها یک سو و یک جهت شده،صرفا سمت و سوی قرآنی به خود بگیرد. این آن چیزی است که مورد خواست ورضایت حضرت امام است.
امام در یکی از پیامهای خود به زائران بیت الله الحرام، به انس با قرآن و توجه به کتاب آسمانی و انسان ساز سفارش اکید فرموده، چنین اظهار داشتند: "به زائران محترم تذکر می دهم که در این مواقف معظمه و در طول سفر به مکه مکرمه و مدینه منوره، از انس با قرآن کریم، این صحیفه الهی و کتاب هدایت، غفلت نورزند; که مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ گذشته و آینده، از برکات سرشار این کتاب مقدس است و از همین فرصت از تمام علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که «تبیان کل شیئی » است وصادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابیده است غفلت نورزند... و اکنون [که] صورت کتبی آن که به لسان وحی، بعد از نزول از مراحل ومراتب بی کم و کاست و بدون یک حرف کم و زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مبادا که مهجور شود... و هر طایفه ای از علمای اعلام و دانشمندان معظم به بعدی از ابعاد الهی این کتاب مقدس، دامن به کمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوی عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی وجنگ و صلح قرآن، وقت صرف نمایند تا معلوم شود این کتاب سرچشمه همه چیزاست. از عرفان و فلسفه تا ادب و سیاست... و شما ای فرزندان برومند اسلام،حوزه ها و دانشگاه ها را به شؤونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را مد نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید"[27].
از دیدگاه امام بازگشت به قرآن نفی سلطه بیگانه را به دنبال دارد; چنانکه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی در سال 60 اظهار داشتند: "تا ملتهای اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستکبران جهانی و بچه های آنان خصوصا اسرائیل غاصب قیام نکنند،دست جنایتکاران آنان از کشورهای اسلامی کوتاه نخواهد شد... چاره برای دفع این ستمکاران، پناه به اسلام و گرایش متعهدانه به قرآن کریم و در زیر پرچم توحید باوحدت و انسجام به پاخاستن است"[28].
این دعوتی است که امام از آغاز برپائی نهضت از سال 42 به بعد پیوسته از آن سخن می گفتند. مثلا در سخنرانی ای که به مناسبت تصویب لایحه کاپیتولاسیون ایراد فرمودند، از جمله چنین اظهار داشتند:" آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، «سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم » یادکردند؟ من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدی دیده است، که این قدر پافشار برای محو اسم آن می کند؟ اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد و مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود"[29].
سخن را با دعایی از ایشان به پایان می بریم. "ای قرآن، ای تحفه آسمانی، وای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده کردن دل های ما و باز کردن گوش وچشم توده فرستاده. تو نور هدایت و راهنمای سعادت ما هستی. تو ما را از منزل حیوانی می خواهی به اوج انسانی و جوار رحمانی برسانی. فسوسا که آدمی زادگان قدر تو را ندانسته و پیروی از تو را فرض خود نشمردند. اسفا که قانون های تو درجهان عملی نشد تا همین ظلمت خانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان که خود رامتمدنین جهان می دانند رشک بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان درآغوش همه در آید"[30].
منابع
1. تفسیر و تفاسیر جدید، ص 10 - 9.
2. وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی، ص 2.
3. مطهری، مرتضی; نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 22 - 21.
4. خمینی (امام); صحیفه نور، ج 13، ص 123.
5. همان، ج 1، ص 186.
6. همان، ص 88 با تصرف و تلخیص.
7. همو; وصیت نامه سیاسی - الهی، ص 2 - 1.
8. همو; صحیفه نور، ج 16، ص 39 با تصرف و تلخیص.
9. همو; ولایت فقیه، ص 21.
10. همو; صحیفه نور، ج 1، ص 257 با تلخیص.
11. همان، ج 6، ص 219 با تصرف.
12. همان، ج 16، ص 39 - 36 با تصرف و تلخیص.
13. همان، ج 20، ص 229.
14. همو; آداب الصلوة، ص 219 - 218 با تصرف و تلخیص.
15. مطهری، مرتضی; ده گفتار، ص 222 - 219.
16. ینابیع الموده، ج 2، ص 415 و فیض القدیر، ج 6، ص 378.
17. خمینی (امام)، صحیفه نور، ج 20، ص 20.
18. خمینی (امام); صحیفه نور، ج 6، ص 218.
19. همان، ج 6، ص 218.
20. همان، ص 205 با تلخیص.
21. همان، ج 5، ص 172 با تصرف.
22. همان، ج 3، ص 4 - 3 با تلخیص و تصرف.
23. همان، ج 6، ص 113 با تلخیص.
24. همان، ص 81 با تصرف.
25. همان، ص 17.
26. همان، ج 8، ص 171 با تلخیص و تصرف.
27. همان.
28. همان، ج 9، ص 246.
29. همان، ج 1، ص 110 با تلخیص.
30. همو; کشف الاسرار، ص 220.
پی نوشت:
1) چنانکه اشاره شد، این سخنرانی مربوط به سال 41 و حال و هوای آن دوران است; اما اکنون به یمن استقرار نظام اسلامی، تلاشهای چشمگیر و گسترده ای در زمینه علوم و معارف قرآن در حال انجام است که شاید در هیچ دوره ای از تاریخ این مرز و بوم نتوان نظیری برای آن سراغ گرفت.