مقدمه
درباره انسان، گفته ها و ناگفته های فراوانی وجود دارد و هر یک از اندیشمندان و متفکران از زاویه ای به او نگریسته است. یکی از موضوعات جالب توجه سیر تحول و دگرگونی هایی است که حیات جوامع بشری شاهد آن بوده اند. شاید بهترین تبیین در جهت تحلیل دگرگونی های درون نظام های اجتماعی، سیر تکامل و پویایی جوامع است. این سیر تکاملی موجب شده که اجزای درون نظام نیز به فراخور تحولات کلان و همراه آن دگرگون شود تا متناسب با آن رشد کند و پاسخ گوی نیازهای آن گردد.
نظام ارتباطات نیز به تبعیت از این اصل کلی، دوره های گوناگونی به خود دیده است. ایجاد روابط (1) و اشکال آن ازپیک ها و چاپارها گرفته تا علایم صدایی همانندکوبیدن بر طبل و پیام های تلگرافی و امواج رادیویی و سایر ارتباطات جهانی، همه روش ها و الگوهایی بوده اند تا از طریق آن ها، پیام هایی را به مخاطبان خود برسانند. بدین روی، ایجاد ارتباط امری اجتناب ناپذیر بوده است. لنسکی می گوید: «نخستین نیاز ناشی از نظام عبارت است از وجود ارتباط میان اعضا. این امر در هر نوع سازمان اجتماعی انسانی یا حیوانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.» (2)
ناگفته پیداست که به فراخور نوع و شکل پیام، زبان آن نیز تغییر می کند. اما آنچه مسلم است این که ارتباط در گرو زبان محاوره ای است تا تعامل و تفهیم بین اعضا امکان پذیر شود. همان گونه که دگرگونی ها کلیت نظام را در برمی گیرد و روش های مبادله اطلاعات و ایجاد ارتباطات را شامل می شود، محتوای پیام ها نیز در معرض تغییر و دگرگونی قرار می گیرد و چه بسا نظام های فرهنگی، که متشکل از باورها و ا رزش های بنیادین آن جامعه است، دست خوش تغییر و دگرگونی شود که البته این ممکن است زاییده تحولات درونی و یا بیرونی باشد. اما در عین حال، ویژگی جامعه بشری به طور طبیعی، در معرض نابودی است; زیرا مرگ سرنوشت محتوم هر انسانی است. برای مقابله با این پدیده، جامعه باید تدبیری اتخاذ کند تا بقای فرهنگی خود را تضمین نماید و این ممکن نیست، مگر از طریق فرایند اجتماعی شدن (3).
مطالعه ویژگی های جوامع سنتی این واقعیت را به وضوح آشکار می سازد که یکی از کارکردهای اساسی خانواده، (4) اجتماعی کردن کودکان و آماده ساختن آن ها برای ایفای نقش های آینده و نیز کسب موقعیت های مختلف اجتماعی است. در فرآیند اجتماعی شدن، افراد ارزش ها و هنجارها را می آموزند و بدان ها پای بند می گردند و از طریق این فرآیند اجتماعی، به اعضای موظف جامعه تبدیل می شوند. (5)
امروزه بر اساس تغییرات ناشی از رشد جوامع صنعتی و نفوذ ویژگی های آن در تار و پود بافت های جامعه، سلول های آن متاثر و منفعل گشته است. این انفعال همان تغییرات و دگرگونی هایی است که قبلا بدان اشارت رفت. خانواده امروزی، خانواده دیروزی نیست. اگر در جامعه سنتی روابط انسان در حوزه اعضای خانواده، خویشان و همسایگان و همسالان خلاصه می شد، امروزه به کمک وسایل ارتباط جمعی، ارتباط با دورترین انسان ها امکان پذیر شده است. شکل این ارتباط به گونه ای است که فرد درگیر در تعامل، حضور دیگران را کاملا حس می کند. به همین دلیل، از او می آموزد که چگونه عمل کند، چه چیزهایی را باور نماید و به چه اندیشه ای فرو رود. در حقیقت، رسانه ها به میزان زیادی جایگزین خانواده شده و کارکرد اجتماعی کردن را به عهده گرفته اند.
علاوه بر آن که افراد مستقیما تحت تاثیر رسانه ها می باشند، گروه ها و سازمان های اجتماعی کننده و نیز خود خانواده تحت تاثیر این پدیده است. نهاد آموزش و پرورش با تمام وسعت و طول و عرض خود، منفعل و متاثر از رسانه هاست. گروه های خویشاوندی، شغلی و نیز همسالان از این موضوع مستثنا نیستند. برقراری این ارتباطات «فرهنگ » ساز است و موجب تعالی و تکامل فرهنگ (6) و یا انحطاط آن می گردد. بر این اساس، وسایل ارتباط جمعی از اهمیت خاصی برخوردار است; زیرا به دلیل فرهنگ سازی، الگوهای رفتاری اعضا را تنظیم می کند. در عین حال، همواره تخطی از آموخته ها برای هر یک از اعضا و نیز هر گروهی محتمل است. بدین منظور، راهکارهای نظارت اجتماعی برای اعضا و گروه ها طراحی شده تا از این رهگذر، رفتار اعضا تنظیم گردد.
برای تنظیم روابط میان افراد، دو دلیل عمده وجود دارد:
1. حصول اطمینان از این که کارهای حیاتی جامعه انجام می گیرد;
2. پیش گیری از اختلال ها و آشفتگی هایی که ممکن است به سبب کشمکش های درونی جامعه در زندگی اجتماعی پدید آید. (7)
علی الاصول، ویژگی های زیستی، فطری و غریزی انسان به گونه ای طراحی شده که ناخودآگاه این اهداف تامین می شود و روابط به گونه خاص خود تنظیم می گردد. اما این ویژگی ها کافی نیست و زمینه کج روی کاملا از بین نمی رود، بلکه همواره احتمال تخطی و اهمال زیاد است.
بنابراین، لازم است عنصر دیگری بدان افزوده شود تا اهمال کاری ها به حداقل ممکن برسد. علاوه بر آن، چه بسا رفتارها مبتنی بر ویژگی زیست شناختی نباشد، بلکه خاستگاه اجتماعی داشته باشد. در این صورت است که ضرورت وجود عوامل و کارگزاران «اجتماعی شدن » رخ می نمایاند. همچنین در این موارد است که راهکارهای نظارت اجتماعی ضرورتی دو چندان می یابد: «با وجود این [مهارهای زیست شناختی]، قابلیت اهمال در جوامع انسانی، به ویژه در زمینه انجام وظایف ضروری و تنظیم رفتارهای انفرادی، چنان نیرومند است که مکانیسم های ژنتیکی را لزوما باید با مکانیسم های فرهنگی بسیار نیرومندتر تکمیل کرد. این مکانیسم ها، که معمولا «کنترل های اجتماعی » خوانده می شوند، تنظیم زندگی گروهی را بر اساس تشویق رفتارهای مطلوب و تنبیه رفتارهای نامطلوب سازمان می دهند.» (8)
تجربه و مطالعات جامعه شناسان و سایر اندیشمندان این حقیقت را به اثبات رسانده که راهکارهای نظارت اجتماعی و ضمانت های اجرایی به تنهایی ناکارا بوده و در مواردی بی کارکرد و یا حتی دارای کارکرد منفی است. بدین دلیل، می توان از عوامل و کارگزاران اجتماعی شدن حداکثر بهره را برد تا بتوان راهکارهای نظارت و ضمانت اجرایی را به درون اعضا نفوذ داد و از این رهگذر است که علاوه برموارد یاد شده، رسانه های جمعی اهمیت می یابد.
چنان که جامعه شناسان به تفصیل خاطرنشان ساخته اند، هیچ گونه روش نظارت اجتماعی، در صورتی که منحصرا به تشویق و تنبیه های برونی متکی باشد - یعنی بر تصمیم هایی که گروهی از افراد در مورد افراد دیگر اخذ می کنند - مؤثر واقع نخواهد شد. مساله اساسی این است که نظام فرهنگی جامعه باید چنان محیطی به وجود آورد که افراد به نوعی نظم اخلاقی درونی پایبند گردند. به همین علت، یکی از هدف های عمده فرایند اجتماعی شدن باید عبارت باشد از ادغام موازین و ارزش های گروهی در وجدان های انفرادی به نحوی که اعضای جامعه ارزش های گروهی را نه به عنوان معیارهای تحمیلی از خارج، بلکه به عنوان ارزش ها و معیارهای شخصی خویش نیز بپذیرند.
با عنایت به آنچه گذشت، هدف از این مقال، بررسی جایگاه و نقش رسانه های عمومی از جمله مطبوعات و رادیو و تلویزیون از دیدگاه امام خمینی رحمه الله به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی است. به همان میزان که پرداختن به جایگاه رسانه ها در ساختار اجتماعی حایز اهمیت است، دیدگاه های حضرت امام رحمه الله درباره آن ها و مواضع ایشان در این باره نیز شایان توجه است.
اهمیت و کارکرد مطبوعات
یکی از ارکان ایجاد ارتباط و انتقال مفاهیم و نظرات در دنیای امروز، مطبوعات است. مطبوعات حوزه و گسترش فراوانی را در خود جای می دهد. از یک منظر، هر آنچه به طبع می رسد در قلمرو مطبوعات قرار می گیرد. به همین دلیل، نوشتار حاضر درصدد است که از این وسعت مفهومی بهره جسته، گونه های مختلف را مورد مداقه قرار دهد. حضرت امام رحمه الله نیز از این عمومیت مفهوم بهره برده و در سخنرانی ها و پیام های کتبی خود، گاهی «مطبوعات » را با برخی مصادیق آن مثل «روزنامه » (9) به کاربرده اند.
تردیدی نیست که قوام و بنیاد نظام های اجتماعی بر اصل ایجاد ارتباط در بین اعضای جامعه و نیز رابطه با بیرون نظام است. ایجاد رابطه بدون اطلاع و آگاهی از کنش های درون و برون نظام ممکن نیست; بدین معنا که وجود اطلاعات و اخبار از یک سو بر تعامل ها مؤثر بوده و آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد و از سوی دیگر، همین عمل ها و عکس العمل ها موضوعات جدیدی برای مطبوعات فراهم می نماید. مطبوعات یکی از ابزارهای تعیین کننده خطمشی های حاکم بر جامعه است که می تواند مصلح یا مفسد باشد.
«اما قلم ها اگر لغزش پیدا کنند یک ملت را می لغزانند... قلم شما اگر ارشادی باشد، ملت را به راه راست هدایت می کند و می تواند مردم را از انحرافات نجات دهد.» (10)
یکی از کارکردهای مطبوعات انتشار اطلاعات (11) و اخبار و تازه های علم و فرهنگ است، مطبوعات همانند سایر کارگزاران جامعه پذیری، موظفند انسان ها را به صورت اعضای مفیدی برای جامعه تربیت کنند.
«رسالت علم و قلم و بیان، آموزش و تعلیم و تربیت انسان است تا انسان الهی شود.» (12)
همان گونه که حضرت امام رحمه الله صراحتا بیان می فرمایند، رسالت قلم علم آموزی است که برای انجام این مهم، لازم است اهل قلم موقعیت و جایگاه خود را در ساختار اجتماعی همانند یک معلم دل سوز در نظر بگیرند تا هم به دنبال کسب علم و دانش باشند و همواره اندوخته های علمی خود را افزایش دهند و هم اندوخته های علمی خود را به کمک قلم به دیگران منتقل کنند. به طور معمول، معلم باید یافته های علمی خود را با زبانی بیان کند که آن ها که در کلاس درس نشسته اند بتوانند از آموخته های او بهره ببرند. اما این کافی نیست، بلکه تعلیم و آموزش باید همراه با تربیت باشد، علم آموزی باید جهت دار باشد و انسان را متوجه رابطه شخص با خدا و خالقش کند تا از این رهگذر الهی شود. از این منظر، قلم و مطبوعات کارکردی ابزاری دارند و تا زمانی ارزشمندند که بتوانند مقصدی متعالی را تامین نمایند. در غیر این صورت، نه تنها مفید فایده نیستند، بلکه حتی مانع رشد و تعالی می شوند.
بنابراین، اولین کارکرد مطبوعات در عرصه روابط اجتماعی، زمینه سازی برای رشد معنوی اعضای جامعه است. از این موضوع معلوم می گردد که مطبوعات و فراورده های قلمی در دیدگاه حضرت امام رحمه الله از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
«و آن که از همه خدمت ها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است...» (13)
مطبوعات و انتقاد
معمولا انسان مرتکب خطا و اشتباه می شود و هیچ انسانی - مگر معصومان علیهم السلام - مبرای از خطا و اشتباه نیست. اما دیدن اشتباهات، خود هنر است که باید به موقع و به نحو شایسته، اشتباهات را دید. در درون ساختار اجتماعی نیز ممکن است این گونه موارد وجود داشته باشد و احیانا اجزای نظام کاملا با یکدیگر همنوا و هماهنگ نباشند. یکی از کارکردهای مطبوعات مشاهده این ناسازگاری ها است و چه بساتذکرات مطبوعات و سایر رسانه ها موجب شود که اعضای درگیر در خطا و اشتباه متوجه آن شده، روند انجام کارها را به گونه ای طراحی نمایند و تغییر دهند که خسارات احتمالی به دنبال نداشته باشد و از آسیب های جدی آشکار و پنهان جلوگیری به عمل آید.
«... مساله دیگر راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است - یعنی: انتقادسالم است - این مفیداست...» (14)
با این دیدگاه، که اصولا انتقاد سالم، مفید است، انتقاد سالم از دیدگاه حضرت امام رحمه الله آن شکل بیانی است که در آن انگیزه تکمیل کاستی ها وجود دارد، نه آن که در پی تخریب افراد و ترور شخصیت آن ها باشد.
«انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست...» (15)
یکی دیگر از ویژگی های مطبوعات و نوشتار سالم آن است که علاوه بر حفظ کلیت نظام، (16) آرامش آن دچار اختلال نگرداند و در عین آرامش و حفظ تعادل، نکات مورد نظر را به گونه ای بیان کند که تنش زا نباشد.
«روزنامه ها نباید یک چیزهایی راکه موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آن جا بنویسند.» (17)
حضرت امام رحمه الله در جای دیگر، مرز بین انتقاد و انتقام یا تضعیف و تخریب را به گونه دیگری بیان می کنند:
«وقتی که انسان فرض کنید از یک کسی گله دارد یا می بیند نقیصه ای در کار هست این نصیحت می تواند بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. ... شما ملاحظه کنید انسان چه قدر ضعیف است. اگر من یک قلمی دستم بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم برای کسی که خیلی دوستش دارم، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود که این ولو هزار تا عیب داشته باشد، یکی از آن ها را اشاره کنم: هیچ ممکن نیست; برای این که این دوستی نمی گذارد. اگر چنانچه از آن ور، من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دست بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم. این قضیه، قلم شیطان است این، آن کسی قلمش قلم انسانی است، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد، از روی انصاف صحبت کند.» (18)
خط مشی کلی حاکم بر فضای مطبوعات
آنچه تاکنون درمورداهمیت و کارکردهای مطبوعات عنوان شد، به نوعی بیانگر خط مشی مطبوعات در دیدگاه حضرت امام رحمه الله به شمار می آید. در نظر ایشان، مطبوعات باید دل مشغولی های عدیده ای داشته باشند که در راس آن ها، وظیفه آموزش مردم در جهت تعالی و تکامل است. مطبوعات باید به طور جدی از ذکر مطالب و اخباری که زمینه انحراف دیگران را فراهم می آورد و آنان را به ورطه کژی سوق می دهد اجتناب نمایند. این یک شاخص و معیار اصولی است که هر چیز دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد (19) در زمینه این اصل اساسی و بنیادین، موضع مطبوعات در مقابل کلیت اسلام و احکام اسلامی و نیز کلیت نظام و انقلاب روشن می شود. در دیدگاه حضرت امام رحمه الله مطبوعات باید بدان گونه عمل نمایند که تحت هیچ شرایطی، کلیت اعتقاد به دین اسلام وباورها و ارزش های موجود در آن ها خدشه دار نشود.
«احکام اسلام امانت است پیشمان و ما نباید با سر قلم ها خیانت کنیم بر این امانت و نباید با زبانها خیانت کنیم به این امانت..» (20)
در جای دیگر، به هنگام اعطای حکم حجة الاسلام والمسلمین خاتمی به مسؤولیت روزنامه کیهان تاکید می رزند که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند. (21)
ایشان معتقدند که یکی از رسالت های اصلی مطبوعات خدمت به مردم است. آن ها باید از ذکر مطالب غیر مفید به حال مردم اجتناب کنند. (22)
«حتی مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ها ننویسند; کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند.»
حضرت امام رحمه الله در بحث رسالت مطبوعات در خدمت به مردم و کشور، به این امر بسنده نکرده و به توضیح بیشتر فایده رسانی می پردازند و اعلام می دارند:
«... مطبوعات مال عموم است... آنچه خوب است در رادیو و تلویزیون و مطبوعات باشد آن است که برای کشور اثری داشته باشد; مثلا اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است.» (23)
یکی از موضوعات مورد نظر حضرت امام رحمه الله حفظ حرمت مردم است. ایشان هیچ گاه بین مردم و اسلامیت نظام و جهت گیری آن تمایزی نمی دیدند و به صورتی زیبا و جذاب، این دو عنصر اساسی انقلاب را با هم آمیخته می کردند، به طوری که تفکیک آن ها کاری بسیار سخت و دشوار است; زیرا انقلاب را مردم به وجود آوردند و این در حالی است که انگیزه آن ها اسلام بوده است. بر این اساس، جهت گیری مطبوعات نیز باید همین راه و مسیر باشد. بهترین دلیل برای اسلامیت مردم و همراهی این دو عنصر با هم، آن است که اگر عشق و علاقه به اسلام نبود، وحدت و انسجام درونی حاصل نمی شد و در نتیجه، انقلاب به پیروزی نمی رسید. بنابراین، انقلاب مرهون اسلامیت و مردم است. (24) این مضمون در حکم انتصاب حجة الاسلام دعائی نیز به وضوح روشن و آشکار است. (25)
امام خمینی رحمه الله در طراحی خطمشی مطبوعات تنها به بعد ایجابی و بایدها اکتفا نمی کردند و وارد حوزه «سلبی » نیز می شدند و نبایدها را نیز عنوان می کردند: هر چند ممکن است از توجه به ابعاد ایجایی، ابعاد سلبی آن نیز مشخص شود، اما در عین حال، بدان تصریح می کردند. گاهی به صورت واضح و روشن به اندیشه های غربزده نظر افکنده، به آن ها حمله می کردند.
«هی دم از غرب چه قدر می زنید؟ چه قدر میان تهی شدید؟! باید احکام اسلام را با احکام غرب بسنجیم؟! چه غلطی است! شکر نعمت این است که به اسلام وفادار باشید... (26) »
در جای دیگر نیز این معنا را تذکر داده و خطر قلم های مسموم را برای یاران خود بر شمرده اند.
«آن ها که قلم های مسموم را گرفته اند و بر خلاف اسلام چیز می نویسند و ملی و دموکراتیک و این حرف ها را به میان می آورند، از آن ها نپذیرند...» (27)
ایشان معتقدند که قلم اسلحه ای است که باید در دست افراد صالح و شایسته باشد. (28) در عین حال، از موعظه و نصیحت اهل قلم دست بر نمی داشتند و به آن ها یادآوری می کنند که:
«توجه کنید که قلم های شما شریک خنجرهایی که از پشت به ما می زنند، نباشد، توجه کنید که زبان های شما، قلم های شما چماق نباشد و با همان قلم بنویسید که چماق بد است. توجه کنید که قلم های شما و زبان های شما مسلسل نباشد و به سینه این جوان های ما وارد بشود و آن وقت بگویید که به ما حمله شده است. شما هم حمله کردید.» (29)
مطبوعات و روحانیت
از آن جا که حضرت امام رحمه الله معتقد بودند که خاستگاه انقلاب، توان حرکتش و تمام بافت ها و سلول هایش از اسلام است، آنچه را به اسلام مرتبط است ارج می نهادند و معتقد بودند که باید حریم و حرمت آن حفظ گردد و به هیچ کس حق نمی دادند که بدان متعرض گردد; چه آن که روحانیت برای اسلام و انقلاب همانند طبیب است. همان گونه که پزشک از ابتدا با سلامت و بیماری اشخاص آشنا می شود و راه حفظ سلامتی و نیز درمان بیماری ها را می داند، روحانیت اسلام و راه های شناخت آن را فرا گرفته است. تخصص در کارها و انجام کارشناسی های لازم در کارها نیز ما را بر آن می دارد تا اسلام شناسی را به اسلام شناسان و کارشناسان فن ارجاع دهیم.
«آقایان ننشینند که دیگران قلم ها را بردارند و قانون را بررسی کنند و به خیال خودشان آن را اصلاح کنند. این حق شماست. درباره قانون اسلام، باید اسلام شناس نظر بدهد، قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی: قانون اساسی اسلام. حق این مطلب با شماست.» (30)
با این دیدگاه، امام رحمه الله یک شاخص و معیار برای شناخت قلم های مسموم از قلم های سالم و خادم ترسیم کردند و اعتقاد داشتند که قلم فرسایی بر ضد روحانیت (31) اقدام علیه اسلام است.
«من این نصیحتی که می کنم برای شماست و برای نسل های آینده که بدانند این را که هر وقت یک قلم فاسدی خواست مطلق روحانیت را از بین ببرد، یا به یک صورتی منزوی کند یا روحانی که در بین ملت مؤثر است او را خواست که منعزل کند، این روی آن نقشه دارد عمل می کند.» (32)
اما ممکن است دشمن با برانگیختن احساسات و عواطف مردم و روشنفکران، مسیری انحرافی در اذهان و تحلیل ها ایجاد نماید. برای پیش گیری از ایجاد این مسیر انحرافی، امام رحمه الله در پیشگاه خداوندمتعال و در حضور مردم سوگند یاد کردند. و خدا را بر آن گواه گرفتند که این موضع گیری و دفاع از روحانیت بدان سبب نیست که خود از صنف روحانی اند در واقع، دفاع امام رحمه الله از روحانیت اسلام، حرکتی سیاسی، حزبی و صنفی نبود بلکه آنچه را وظیفه دینی و الهی خود احساس می کردند بیان می نمودند.
مطبوعات و مجلس خبرگان
امام خمینی رحمه الله همواره در ذهن خود، دغدغه حفظ کیان و ارکان اعتقادات دینی جامعه اسلامی را داشتند به منصه ظهور رساندن این اعتقادات دینی منوط بر آن است که چارچوب و شالوده کار منطبق با اسلام باشد. بدین منظور، مجلسی تحت عنوان مجلس خبرگان تاسیس کردند; مجلسی که اعضای آن کارشناسان اسلام باشند. به طور عادی و معمول، این گونه اتفاق نمی افتد که این جمع قابل توجه، همگی به تنظیم احکام منافی اسلام رای بدهند; زیرا آنان احکام اسلامی را بهتر از دیگران می شناسند. به همین منظور و برای حفظ وصیانت از احکام اسلام و حرمت فقهای اسلام، با بیانی سلبی از قلم هایی که برای تضعیف خبرگان به میدان آمده اند با عنوان «زهرآگین » یاد کردند و آنان را عمال بیگانه معرفی نمودند.
«... آن ها با قلدری عمل می کردند، حالا این ها با تشکل وباقلم های زهرآگین و صحبت های انحرافی مشغول شده اند. آن ها سابق با سرنیزه اهل علم را، اهل تقوا را، مؤمنین را می کوبیدند، با سرنیزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزاداری بر شهداء را می کوبیدند، این ها با قلم. قلم ها همان سرنیزه سابق است. آن سرنیزه به صورت قلم درآمده، ساواک به منزله، به صورت گروه های دیگر درآمده و مقصد همان مقصد است. باید بیدار بشود ملت ما. به صورت های مختلف، با اسلام مخالفت می کنند. در مجلس خبرگان، به مجرد این که صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت... در یکی از مجالس شان این منحرفین; این هایی که از اسلام هیچ اطلاعی ندارند; این هایی که مخالف با اسلام هستند، در مجلس شان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل بشود و دیگران هم دست زدند، برای آن تظاهرات کردند. این ها از مجلس خبرگان می ترسیدند; برای این که مجلس خبرگان می خواهند ولایت فقیه را اثبات کنند، مجلس خبرگان می خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است و این ها از او می ترسند.» (33)
بنابراین، اگر مطبوعات می خواهد مصلح باشد و حافظ کیان اسلام و انقلاب و دین، باید از طرح هرآنچه موجب تضعیف مجلس خبرگان می شود خودداری کند.
مطبوعات و قوه قضاییه
اصولا دستگاه قضایی در هر جامعه ای، عهده دار برخورد با خاطیان و منحرفان است تا آنان را مجبور به همنوایی با کل نظام نماید. تضعیف این دستگاه به هر شکل که باشد، موجب تقویت کسانی است که دستگاه قضایی باید با آنان برخورد نماید تا امنیت و عدالت در جامعه پابرجا باشد. در هر نظام اجتماعی، طراحی قوانین و مقررات قضایی مبتنی بر باورها و عقاید حاکم بر آن جامعه است. به دلیل آن که انقلاب ریشه در اسلام دارد، قوانین و مقررات حاکم بر اجزای آن نیز باید موافق با احکام و موازین اسلامی باشد. علاوه بر آن، سایر اجزا و بخش های نظام نیز باید بر اساس اصول و موازین اسلامی با آن رابطه برقرار نمایند. مطبوعات و سایر رسانه ها به عنوان جزئی از این نظام، روابطی با دستگاه قضایی خواهندداشت که حضرت امام رحمه الله آن را بدین گونه طراحی می نمایند:
«مجلات و روزنامه ها و رسانه های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضاییه بر خلاف موازین اسلامی است و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست، احتراز کنند.» (34)
اما این امکان وجود دارد که دستگاه قضایی طی مراحل قانونی بررسی و نهایتا صدور حکم، دچار اشتباه گردد. در این صورت، آیا موازین اسلامی اجازه می دهد که اشخاص حقیقی یا حقوقی وارد پرونده شده و درباره آن اظهارنظر نمایند؟
«شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوا کند و علیه قوه قضاییه جوسازی نماید.» (35)
در صورتی که دستگاه قضایی مرتکب اشتباه و خطا شد واعتراضی به حکم وجود داشته باشد باید:
«... به مقامات صالحه رجوع نمایند و به هیچ وجه، خودسرانه عملی را انجام ندهند وباید بدانند که احکام صادره از قضات شرعی، مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب العمل است.» (36)
رعایت حریم و شان قاضی و امر قضاوت آن قدر اهمیت دارد که هیچ کس به هیچ عنوان، حق دخالت در کار قضاوت ندارد. حتی دخالت کردن مسوولین نیز خلاف شرع قلمداد شده است. اجازه نداشتن دیگران در دخالت موجب می شود که دستگاه قضایی و شخص قاضی استقلال خود را حفظ کند. (37) و علاوه بر آن که وامدار دیگران نباشد، از ترس جوسازی ها، حکمی منافی با موازین شرع صادر ننماید; زیرا جوسازی مطبوعاتی ممکن است بدان جا ختم شود که قاضی و یا دستگاه قضایی تحت فشارهای بیرونی و یا افکار عمومی واقع شده و به چیزی حکم کند که نباید. ممنوعیت در کار قضاوت شمول زیادی دارد و حتی سایر مجتهدان را نیز در بر می گیرد. ممانعت از اجرای حکم از ناحیه هر کس که باشد خلاف شرع قلمداد شده است. بنابراین، مطبوعات باید موضع خود را آن گونه طراحی نمایند که دخالت در کار دستگاه قضایی شمرده نشود.
مطبوعات و شورای نگهبان
یکی دیگر از نهادهای زاییده اسلامیت انقلاب، شورای نگهبان است که وظیفه آن نگهبانی از حریم قوانین و موازین اسلام و قانون اساسی است. تاریخ انقلاب ها این واقعه تلخ را نمایان می سازد که همواره پس از تثبیت انقلاب ها، حکام و سردمداران حکومت و نظام از عقاید و نگرش های اولیه خود فاصله گرفته و به تدریج، بر معتقدات اولیه خود خط بطلان کشیده اند. حضرت امام رحمه الله که با بینش عمیق خود چنین پدیده ای را پیش بینی می نمودند، ابتکار عمل را برای همیشه در دست گرفتند و شورای نگهبان را تاسیس کردند تا همواره مصوبات مجلس را مدنظر داشته باشند و از ورود افراد ناصالح و ناشایست به مجموعه قانون گذاری و مدیریتی نظام اسلامی ممانعت به عمل آورند. این ممانعت البته همواره با فشارهایی از بیرون و درون روبه رو بوده است تا از طریق تضعیف این شورا، راه های ورود به پیکره نظام فراهم گردد. اما حضرت امام رحمه الله با جدیت تمام، وارد عرصه گردیدند و از کیان شورای نگهبان دفاع نمودند.
دفاع ایشان در برابر مطبوعات ومحافل و سخنرانی ها از دو موضع قابل توجه است:
اولا، ایشان نه تنها از شورای نگهبان دفاع نمودند و تضعیف آن را به مصلحت اسلام و مسلمین ندیدند، بلکه اعضای این شورا را نیز مورد حمایت قرار دادند و از آنان دفاع کردند.
ثانیا، از مطبوعات و اشخاصی که در مطبوعات ذی نفوذ هستند خواستند قوانین و مقررات را ارج نهند و بدان پایبند باشند،هرچندمخالف منافع شخصی وگروهی آن هاباشد. (38)
مطبوعات و دستگاه های نظامی و انتظامی
معمولا هرگونه حرکت و جنبش جدید، اشخاص و گروه هایی را با خود بیگانه احساس می کند و متقابلا آنان نیز با آن حرکت و جنبش بیگانه بوده، به ستیز با آن بر می خیزند تا شاید بتوانند، قدرت مقابله آن جنبش و حرکت را در رویایی با مشکلات تضعیف نمایند. برای افزایش تاب مقاومت در برابر دشمنان، هر حرکتی نیازمند بازوان نظامی و قوای مسلح است، به خصوص وقتی دشمنان بیرونی متحد و متشکل باشند تا ممانعت جدی بر سر راه آن جنبش ایجاد کنند. از این رو، رسانه های گروهی همواره باید این اصل را مد نظر داشته باشند که قوای مسلح انقلاب هیچ گاه نباید تضعیف شوند. تضعیف قوای مسلح، راه بر بیگانگان می گشاید. بلکه به عکس، مطبوعات باید در مسیر تقویت بنیادهای نظامی و انتظامی گام بردارند تا مبادا دشمن به کمک تضعیف عناصر داخلی، بر آن ها غلبه کند. (39)
حضرت امام رحمه الله به عنوان یک رهبر سیاسی - دینی، از تحلیل های سیاسی یا عقلانی صرف اجتناب می کردند و توده مردم را با مفاهیم و دل مشغولی های اعتقادی و باورهای ایدئولوژیک همراه می ساختند تا وظایف اجزا و اعضای نظام نهادینه شود; زیرا عجین شدن وظایف سیاسی با تکالیف دینی، نهادینه کردن آن وظایف را به دنبال دارد. (40) اما همواره این مشکل به عنوان یک واقعیت اجتماعی وجود داشته است. که چه بسا برخی افراد ناهمنوایی کنند و مرتکب کج روی شوند. در چنین شرایطی، رهبر سیاسی و دینی از مؤلفه های اقتدار دینی و سیاسی بهره جسته، برای حفظ کیان وانقلاب و تمامیت ارضی و اعتقادی آن، با تمام توان وارد میدان می شود. (41)
اما تضعیف اجزا و تشکل های درون نظام همواره برخاسته از عناصر بیرونی و دشمنان نیست، چه بسا برخی دوستان نادان مرتکب این اشتباه شوند و بازوان مسلح و حفاظ انقلاب را به گونه ای تضعیف نمایند. در این صورت، لحن کلام و بیان دگرگون می شود و باید زبان نصیحت و پند و اندرز گشود و آنان را آگاه ساخت.
«انصاف نیست که جوانان عزیز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمری و بسیج و شهربانی گرفته.... در سراسر کشور در خدمت اسلام و مسلمین خون خود را نثار و جان خود را فدا کنند، ما در کناری بنشینیم و با قلم ها و زبان های خود قلب نورانی آنان را آزار دهیم. (42)
مطبوعات و مجلس شورای اسلامی
در نگاه امام خمینی رحمه الله هرچه از مسؤولان در پیکره نظام و حکومت رخ دهد، رنگ و بوی رسالت و وظیفه را دارد. با این نگرش، نامزدی در انتخابات مجلس نیز به عنوان یک وظیفه دینی وملی مطرح می شود. اگر نمایندگی مجلس یک وظیفه تلقی شود که بر دوش اشخاص سنگینی می کند، باید هر که اصلح است به میدان بیاید و طبعا در این میان، باید اخلاق انتخاباتی را مبتنی بر داده های دینی و آموزه های اخلاقی استوار سازد. آموزه های دینی و اخلاقی حکم می کند که اگر کسی نامزد انتخابات شد و صلاحیت او تایید نگردید و یا مردم به او رای مثبت ندادند، اصل انتخابات را مورد هجوم قرار ندهد و در اذهان عمومی نسبت به نتیجه انتخابات تشکیک ایجاد ننماید. خدمت و انجام وظیفه جای خاصی نمی خواهد، در هر جای این نظام حکومتی می توان خدمت کرد. اصحاب مطبوعات و قلم نباید با جوسازی فضای حاکم بر جامعه را متشنج سازند. (43) پس از تشکیل مجلس نیز مطبوعات و اهل بیان و قلم باید کمک کنند تا قوانین مطابق با موازین اسلام طرح، تصویب و اجرا شود. بنابراین، نمایندگان نیز موظف اند تا طرح ها و لوایح پیشنهادی را براساس موازین اسلام تصویب کنند و از قلم های مسموم و گفتارهای منحرفان نترسند. (44)
مطبوعات و ملی گرایی
هر انسانی نسبت به آب و خاک و میهن خود و ویژگی های فرهنگی اش تمایلات ویژه ای دارد و در حفاظت و حراست از آن ها تلاش و جدیت می نماید و در مقابل دشمنان خارجی که بیرون از مرزها هستند و به دنبال تجاوز به حریم کشور می باشند، به مقابله و دفاع بر می خیزند. این اصل کاملا پذیرفتنی و قابل قبول است و هیچکس در مقابل این تلقی و طرز فکر واکنش نشان نمی دهد، مگر آن که بیگانه با خود و یا خودفروخته و وابسته به خارج باشد که مؤلفه های شهروندی و ملیت خود را نادیده گیرد و همه چیز را به بیگانگان بفروشد.
اما معنا و مفهوم دیگری از «ملی گرایی » در ادبیات انقلاب اسلامی وجود دارد غیر از آنچه ذکر شد و آن تسلیم مطلق در برابر مؤلفه های ملی است، اگر چه متعارض و متناقض با باورهای دینی باشد. یکی از ویژگی های برجسته حضرت امام رحمه الله آن بود که توانست در اندیشه خود ویژگی های ملی و دینی را جمع نماید و به پیروان خود این را بیاموزد که ملیت و ملی گرایی در ادامه باورهای دینی، مقدس است اما اگر در مقابل دین داری قرار گیرد مذموم و مطرود است. در زمینه این تفکر و اندیشه، همواره مطبوعات را نیز به این مهم متوجه می کردند که مبادا ویژگی ملی گرایی بر دین باوری ترجیح یابد و آن را تحت الشعاع قرار دهد.
«آن ها که قلم های مسموم را گرفته اند و بر خلاف اسلام چیز می نویسند و ملی و دموکراتیک و این حرف ها را به میان می آورند، از آن ها نپذیرند.» (45)
دقت در این فراز در بر گیرنده نکاتی است که ذکر آن خالی از لطف نمی باشد.
اولا، قلم های مسموم قلم هایی است که بر خلاف اسلام به حرکت درآمده و قلم فرسایی می کنند.
ثانیا، ملی گرایی، که بر خلاف اسلام باشد، مذموم است، و قابل پذیرش نیست.
حضرت امام رحمه الله به این بیان اکتفا نکردند و شاخص های روشن تری برای قلم های مسموم معرفی کردند تا مبادا دشمنان انقلاب و دگراندیشان با به کارگیری واژه های مقدس، تقدس زدایی کنند و انقلاب و یارانش را از مسیر خود منحرف سازند.
«قلم های مسموم را بشناسند، اشخاصی که قلم دست می گیرند و بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت قلم فرسایی می کنند، بشناسید آن ها را... . زحمت ملت ما برای اسلام است، برای اسلام بود. اسلام است که سعادت همه را تامین می کند و اسلام است که ما را به پیروزی رساند و اسلام است که ما را به پیروزی می رساند... اگر اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلم فرسایی می کنند، اینجا نبودند، آزادی نداشتند. آزادی را اسلام به ما داده. قدر این آزادی را بدانید و قدر این اسلام را بدانید. کسانی که برای کشور می خواهند خدمت کنند، به اسلام خدمت کنند باید روحانیت را تقویت کنند، دانشگاه را تقویت کنند. (46)
دقت در مطالب ذکر شده این واقعیت را نمایان می سازد که از قلم فرسایی بر ضد روحانیت و بر ضد مسیر ملت - که همانا اسلام بوده است - قلم های مسموم شناخته می شود. ملت ما با نام و یاد «اسلام » به پا خاست و چون قیام و انقلاب زیر لوای اسلام بوده دستاوردهای این انقلاب و قیام نیز اسلامی است در نتیجه، آزادی ارمغان اسلام به مردم، به ویژه به اهل قلم است. حال که چنین است، اگر ملی گرایی به معنای عشق به آب و خاک و میهن در وجود کسی شعله ور است، باید از اسلام و مؤلفه های حاکی از اسلامیت دفاع کند در غیر این صورت، موضع گیری در مقابل اسلام و خواسته ملت است.
یکی از زیبایی های کلمات حضرت امام رحمه الله این است که همواره خواسته ملت را «اسلام » معرفی کرده و بین این دو تفکیک قایل نشده اند، گویی این دو واژه و مفهوم مترادف یکدیگرند. بنابراین، منظور از «خواسته ملت و مردم » بعد اسلام خواهی آنان است. برای تقویت این مهم نیز خطاب به اهل قلم و روشنفکرانی که می خواهند اسلام را با دنیای متمدن جدید مقایسه کنند وغرب گرایی را رواج دهند، به شدت هشدار داده اند و مجددا آنها را به اسلام و همراهی بامردم - که همان اسلام است (47) - دعوت کرده اند.
این شکل برخورد امام رحمه الله با جریان روشنفکری وابسته و غربزدگان موجب گردید که آنان منفعلانه وارد میدان شوند و این بار با نام «اسلام » و دین خواهی و دین باوری، شبهاتی را القاء کنند تا اذهان عمومی بدین وسیله مسموم شود. بنابراین، این قشر محکوم اند به رفتار خودپسندانه خود، نه اسلام پسندانه. آنچه را هم از این دسته به اسلام نسبت داده می شود از روی بی اطلاعی از اسلام است که این نوع عملکرد دقیقا یکی دیگر از شاخص های قلم های مسموم است که «سمپاشی » می کنند. (48)
شکل برخوردهای حضرت امام رحمه الله با جریان روشن فکری بیمار و منحرف از اسلام همواره شکل جدی تری نیز به خود گرفت: زیرا آنان به هوش نیامدند و این عدم هوشیاری، اگرچه بعضا از روی نادانی بود، اما گاهی هم از روی عناد و دشمنی و سرسپردگی به حساب می آمد. حضرت امام رحمه الله این بار با قاطعیت تمام، در خانه نشین کردن جریان ملی گرایی وابسته وارد میدان شدند و اعلام داشتند:
«... تا من هستم، نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد، تا من هستم، نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند. تا من هستم، از اصول «نه شرقی و نه غربی » عدول نخواهم کرد. تا من هستم، دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه ها کوتاه می کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول، همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند...» (49)
بررسی مواضع حضرت امام رحمه الله در مقابل روشنفکران وابسته این واقعیت را نشان می دهد که آن بزرگوار مراحل نصیحت و آگاهی دادن را پشت سر گذاشته و در این باره، هیچ چیزی را فرو گذار نکرده اند، با وجود آن که بر عجین شدن خصوصیت مردمی با اسلام تاکید داشته اند; زیرا ایشان دشمن را خوب شناخته بودند. (50) و به همین دلیل، توانسته بودند الگوهای مناسبی برای مواضع خود طراحی نمایند.
تقویت قلم های ملی گرایان وابسته از طرف دشمنان، بیانگر این واقعیت است که این قلم ها در خدمت اهداف دشمنان است.
امام رحمه الله و آزادی مطبوعات
همان گونه که قبلا ذکر شد، ایجاد ارتباط یکی از ضروریات دنیای امروز است که در تعامل افراد با یکدیگر نقش مهمی ایفا می نماید. اصولا تعامل اعضا بر این اصل استوار است که متعاملین اعمال خود را به گونه ای تنظیم کنند که احساس رضایت و خشنودی و میل به بقا و استمرار تعامل در هر دو به وجود آید: اگر این احساس خشنودی به هر دلیل، به نارضایتی تبدیل گردد، تعامل قطع می شود و ادامه نمی یابد. یکی از دلایل نبود رضایت و خشنودی آن است که اعمال افراد درگیر در تعامل مبتنی بر الگوهای پذیرفته شده رفتاری باشد. ابتنا بر الگوهای رفتار، خود به نحوی بیانگر محدوده آزادی اعمال متعاملین است; بدین معنا که افراد درگیر در تعامل باید در آن قالب ها عمل نمایند تا تعامل به شکل مطلوب ادامه یابد و منجر به قطع یا ستیز و خشونت نگردد.
حال سخن در این جاست که این قالب ها و الگوهای عمل چگونه باید طراحی شود و خاستگاه آن ها کجاست؟ صورت های متعددی می توان برای آن به تصویر کشید; گاه ممکن است این الگوها صرفا جنبه توافقی داشته باشد. این توافق گاه در سطح وسیع و کلان مطرح است و به وفاق اجتماعی باز می گردد و گاهی ممکن است در یک سطح خرد صورت پذیرد در هر دو صورت، مبنای رضایت، توافق است. اما گاهی ممکن است این الگوها از سوی یک دستگاه مستبد و خود رای القا شده باشد و نادیده گرفتن آن با انواع تنبیه ها روبه رو گردد. گاهی نیز ممکن است در ورای این الگوها، ارزش های بنیادین دیگری نهفته باشد و بر اساس آن، این قالب ها طراحی شده باشد. آنچه مسلم است این است که همواره در اعمال بشر محدودیت هایی وجود داشته تا موجب تضییع حقوق دیگران نشود. حال باید دید که حضرت امام رحمه الله چه موضعی در قبال آزادی مطبوعات داشتند.
در نظر ایشان، مطبوعات رسالت سنگینی بر عهده دارند تا آنچه زمینه آزادیشان را فراهم نموده حفظ کنند. در اوایل پیروزی انقلاب و در نشست با کانون نویسندگان، (51) اظهار داشتند که آزادی قلم های شما مرهون ملت و اسلام است. بنابراین، باید در راه تعالی اهداف این دو کانون قدرت گام بردارید. و برای آن که ذهن ها دچار تضاد نگردد، این دو کانون را در راستای یکدیگر تبیین کردند; زیرا اقتدار اسلام بود که موجب قدرت ملت شد. چه بسا فریبکاران و فرصت طلبانی بخواهند از ویژگی مردمی بودن سوء استفاده کنند، اما وظیفه آحاد مردم است که از مکر مکاران جلوگیری کنند وتوطئه های آن ها را خنثی سازند. (52)
امام رحمه الله در جای جای پیام ها و سخنرانی های خود، همواره متذکر گشته اند که قلم و بیان آزاد است که بنویسد و بگوید، اما توطئه نباید بکند. معیار توطئه در دیدگاه آن بزرگوار عبارت بود از آنچه مصلحت کشور و انقلاب را به مخاطره می اندازد یا مسائل مربوط به نهضت و اسلام را تحریف کند. ()53
در جای دیگر نیز شاخص توطئه را تحریف دانسته و اظهار نموده اند:
«دشمن خودتان را بشناسید. من حالا دارم معرفی می کنم و این نواری که من می گویم، امروز، امشب، باید یا هر وقت که می شود، باید در رادیو بی یک کلمه این طرف و آن طرف، اگر اهل یک حرف اهل روزنامه یا رادیو این ور و آن ور بکنند، من خراب می کنم آن روزنامه را; برای این که بر خلاف مسیر ملت است، آزادی نیست، توطئه است، ما توطئه ها را می شکنیم. بشناسید آن ها را. من حجت را دارم تمام می کنم بر ملت ایران. من می بینم بدبختی هایی که از همین اشخاصی که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران. من بدبختی را دارم می بینیم.» (54)
در این کلام، حضرت امام رحمه الله تصریح می کنند که قلم های توطئه گر مطالب را به صورت واقع بیان نمی کنند، بلکه «این ور و آن ور» می کنند.
علاوه بر آن، ایشان به صورتی کاملا روشن و شفاف به دفاع از حدود و ثغور دین بر آمده اند و به جد، با قلم های مسموم - که همان قلم های نافی اسلام و احکام اسلامی است - به مبارزه برخاسته و اجازه توهین به مقدسات (55) را نداده اند، تعرض به اسلام راآزادی نمی دانند. (56) بلکه آزادی غربی معرفی می کنند که برای به فساد کشیدن جوانان طرح می گردد. (57)
«مقاله ها به جای مسلسل ها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم، ما گرفتار روشنفکرها هستیم، ما گرفتار آزادیخواه ها - که آزادی را نمی دانند چی است - هستیم. یعنی چه آزادی؟ ما الان گرفتار این ها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشود یک وقت ملت ما» (58)
امام رحمه الله در برخورد با جریان وابستگی و اسلام زدایی به موعظه و پند و اندرز اکتفا نمی کردند و به صورت آشکار و صریح اعلام می نمودند که نشریات مسموم نباید اجازه نشر داشته باشند; زیرا ممکن است موجب اغفال توده ها گردند. (59 معتقد بودند مسؤولان مستقیم نشریات باید با اعمال نظارت های جدی، از ایجاد انحراف جلوگیری نمایند، وگرنه ممکن است ملت برای حفظ دستاوردهای خود، وارد میدان عمل شوند که در آن صورت، ملاحظات کنار می رود. (60)
«اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده... آن است که نگذارند این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری... و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسؤول می باشند» (61)
بنابراین، حضرت امام رحمه الله مصرا معتقد بودند که حد و مرز آزادی ها در قلم و بیان احکام دین اسلام و نیز مصالح کشور است. چه بسا مواردی وجود داشته باشد که مستقیما با شرع مقدس مرتبط نباشد، اما مصالح نظام و کشور اسلامی را به مخاطره بیندازد که در این صورت حفظ مصالح عمومی کشور بر همه کس شرعا و عقلا لازم است.
امام رحمه الله و سینما
یکی از رسانه های عمومی، که از مظاهر تمدن جدید به شمار می رود، سینما می باشد که می تواند به سهم خود، اثر شایان توجهی در جامعه پذیری و آموزش هنجارها داشته باشد و در عین حال، در دنیای امروز یکی از وسایل گذران اوقات فراغت نیز به شمار می آید. با توجه به نقش سینما و قابلیت تاثیرگذاری آن بر بینندگان، اگر این وسیله در جهت رشد و تعالی اخلاقی به کار گرفته شود ابزاری بسیار کارآمد و مهم است به همان اندازه، اگر در جهت فساد و تباهی اخلاقی گام بردارد، اثر تخریبی مهمی دارد. حضرت امام رحمه الله با اصل کاربرد سینما و استفاده از آن موافق بودند، به شرط آن که موجب فساد اخلاق و تخریب فرهنگی اسلامی نباشد. (62) ایشان در اولین سخنرانی خود، در بین مردم مسلمان وانقلابی کشور به صراحت بیان داشتند.
«سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد.» (63)
موضع گیری های حضرت امام این واقعیت را نشان می دهد که ایشان پیوسته دغدغه دین داری مردم و حفاظت از کیان فرهنگی اسلامی را داشتند و کلیه دولتمردان و شخصیت های فرهنگی کشور را دعوت به این مهم می کردند که تمام اجزاء و عناصر تشکیل دهنده نظام و کشور اسلامی محتوای اسلامی داشته باشد; زیرا وقتی رای به جمهوری اسلامی داده شد همه چیز باید اسلامی باشد. (64) بنابراین، وقتی گفته می شود سینما باید اسلامی باشد فقط بدین منظور نیست که به نوعی جایگاه تماشاگران جدا شود و زنان در محل خاص و مردان در جای دیگری استقرار یابند، بلکه علاوه بر این مهم، باید محتوای فیلم های سینمایی مملو از معارف و شعایر دینی باشد تا از این طریق بینندگان آموخته های دینی را در فرایند اجتماعی شدن بیاموزند و از روش های غیر مستقیم با معارف دینی آشنا گردند.
امام رحمه الله و رادیو و تلویزیون
امروزه رادیو و تلویزیون در گونه های متفاوت خود، یکی از اساسی ترین وسایل ارتباط جمعی و ابزار اطلاع رسانی است که کارکردهای متعددی برای نظام اجتماعی دارد و نقش های عمده ای ایفا می کند. آگاهی مردم از رویدادها و اتفاقات در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از کارکردهای این بخش به حساب می آید. پیش بینی رخدادهای طبیعی و احیانا فراهم کردن زمینه های لازم برای استفاده های علمی و تحقیقاتی و یا پیشگیری از خسارات احتمالی نیز از دیگر زمینه های استفاده از رادیو و تلویزیون است.
دنیای صنعتی امروز و تاثیرات قابل توجه آن بر حیات انسان، به خصوص در زمینه روابط فردی واجتماعی، کناره گیری از زیبایی های طبیعی و احیانا تخریب آن ها، زندگی شهری و مجتمع نشینی، به کارگیری وسایل و امکانات خدماتی و رفاهی همه موجب شده است که انسان امروزه برای پر کردن اوقات خود، از این دستگاه ها حداکثر بهره را ببرد و به جای آن که خود را به دامن طبیعت و زیبایی های آن بسپارد، عکس و فیلم آن را به درون خانه خود ببرد، به جای آن که کودکان منتظر شب های یلدا و قصه های مادربزرگ باشند، همه روزه از طریق رادیو و تلویزیون چشم و گوش خود را به داستان های گویا و مصور می سپارند. آموزش های گوناگون دیگر نیز از طریق این دستگاه ها صورت می پذیرد. یادگیری آداب و سنن اجتماعی، ارتباطات اجتماعی و مانند آن، همه از کارکردهای این دستگاه هاست.
حضرت امام رحمه الله با توجه به همین واقعیت ها، مواضع کاملا روشن و آشکاری در قبال مسؤولین و مدیران این دستگاه ها اتخاذ کردند و توصیه های لازم را ارائه نمودند; چه آن که این دو رسانه به لحاظ قدرت تاثیرگذاری، هم در جهت اصلاح و هم در جهت افساد، قابل توجه است. حوزه و قلمرو این وسیله ارتباطی آن قدر گسترده است که ایشان آن را دانشگاهی می داند که در سطح کلی کشور گسترده است. (65) چون دانشگاه است، کارکرد اصلی اش آموزش است. و چون آموزش کارکرد اصلی است، پس موقعیت های معلم و شاگردی قابل تصور است. (66) بر همین اساس، می توان نقش ها و انتظارات را طراحی نمود تا به تاثیر این دستگاه ها، در ساختار فرهنگی - اجتماعی بهتر و بیش تر واقف شد.
براساس این اهمیت ویژه و جایگاه رادیو و تلویزیون در ساختار فرهنگی - اجتماعی، توجه به مدیران و کارگزاران و سیاست های کلان در آن نیز اهمیت پیدا می کند. شکل گفتاری ایشان با هیات دولت موقت بیانگر آن بود که وضعیت موجود در آن وقت موجبات رضایت خاطر را فراهم نمی کرد. بنابراین، تاکیدات بیش تری صورت گرفت و اعلان داشتند که توجه بیش تری مبذول گردد تا از عناصر ناسالم پاک سازی شود. (67)
نکته قابل توجه دیگر در دیدگاه حضرت امام رحمه الله این است که چون این دو دستگاه امکانات فراوانی برای آموزش و پرورش اعضای جامعه فراهم می آورد، باید در زمینه تفکر دینی به عنوان یک وسیله و ابزار دین آموزی به کار گرفته شود. در این صورت، نه تنها بد و مذموم نیست، بلکه در خدمت اسلام به کار گرفته می شود. (68) در به کارگیری آموزه های دینی برای آموزش دین از هیچ کوشش و تلاشی نباید دریغ ورزید و از هیچ تهدید و تهمتی نیز نباید هراسید، هرچند اتهام ارتجاع و کهنه پرستی مطرح شود. (69) نه تنها این دستگاه عظیم و مهم را باید به لحاظ محتوایی اسلامی کرد، بلکه باید حضور فیزیکی و فکری وابستگان و غربزدگان را نیز از بین برد. (70) زیرا عناصر وابسته هیچ گاه راضی نمی شوند، مگر آن که به انحراف کارگزاران بینجامد. (71)
علاوه بر آن چه گذشت یعنی رسالت آموزش و پرورش و نیز اسلامی کردن جامعه، رادیو و تلویزیون می بایست در زمینه های دیگر مورد توجه قرار گیرد. وظیفه واقع نمائی و بیان آن چه واقعیت هاست از رسالت های رادیو و تلویزیون است. در در دیدگاه حضرت امام، رادیو و تلویزیون می بایست اخبار و اطلاعاتی که واقعی هستند و صحت آنها کاملا تایید شده است به اطلاع مردم رسانده شود. (72) ضمن آن که نباید دستگاه ها و نهادهای درون نظام تضعیف گردند. (73)
همان گونه که قبلا نیز بیان شد، رادیو و تلویزیون از اهمیت ویژه ای برخوردار است; زیرا مخاطب مطبوعات قشر خاصی است - یعنی: فقط افراد باسواد می توانند از آن استفاده کنند - سینما نیز مخاطبان خاص خود را دارد، زیرا محدودیت زمانی و مکانی دارد، اما رادیو و تلویزیون بسیار فراگیرتر است; چون رسانه ای شنیداری و دیداری است و با توجه به شرایط دنیای امروز، در همه زمان ها و مکان ها قابل استفاده است. (74)
«... آن وقت هم قضیه رادیو و تلویزیون فرق دارد با قضایای دیگر. ممکن است در یک وزارتخانه یک مطلب خلافی باشد، اگر ده سال دیگر هم مردم نفهمند، اما رادیو و تلویزیون، اگر یک کار خلافی بشود و بخواهد یک چیزی باشد که بر خلاف شرع، بر خلاف مسیر ملت یک چیزی نمایش بشود یا گفته بشود، همان روز اول و ساعت اول همه کشور... سرتاسر کشور یکدفعه ملتفت می شوند که یک همچو مساله ای است.... بنابراین، حیثیت اسلام، حیثیت جمهوری اسلامی بسته به این دستگاه هاست ». (75)
چون شناخت جمهوری اسلامی و اسلام با عملکرد رادیو و تلویزیون گره خورده است، این دستگاه ها می توانند خدمات قابل توجهی به فرهنگ اسلامی و ملی بکنند. (76) علاوه بر این، چون هزینه آن ها از بیت المال مسلمانان تامین می شود، باید عملکردشان در راستای مصالح مسلمانان باشد. (77)
رسانه ها و قوه مجریه
یکی از ابتکارات و ویژگی های حضرت امام رحمه الله، که اختصاص به ایشان داشته است، نگاه کل نگر و اصولی به نظام می باشد.این امر، باعث شده که آن بزرگوار همواره بین کلیت نظام جمهوری اسلامی و اجزای آن تفکیک قایل شود. در اندیشه سیاسی امام رحمه الله، حفظ نظام چنان مهم است که حاکم اسلامی برای حفظ نظام، می تواند بسیاری از احکام اسلام را تعطیل کند. از جمله این موارد، می توان به تعطیل شدن حج به دستور ایشان اشاره کرد. به همین دلیل است که حضرت امام در جای جای گفتار و اندیشه های خویش دفاع از ارکان نظام را مد نظر داشته اند. (78) و علی رغم اطلاعاشان از کمبودها و کاستی ها و احیانا تخلف ها، سکوت اختیار می کردند تا مبادا نظام دچار اختلال و دگرگون شود. برای انجام این مهم، همواره اهل قلم و زبان را دعوت به آرامش و عدم شایعه پراکنی می کردند. چه بسا این امر، توطئه دشمنان و تضعیف دولت اسلامی را به همراه داشته باشد. (79) و نیز چه بسا تضعیف ارکان نظام با فتنه های مطبوعاتی انجام شود که بخش ها و اجزای درون کشور را در مقابل یکدیگر قرار دهند. (80) و اختلافات را با برنامه های طراحی شده دامن بزنند. (81)
امام در طول حیات خود در جمهوری اسلامی، همواره از دولت و سایر دستگاه های نظام حمایت جدی می کردند. و همه اعضای جامعه را، اعم از مسؤولین و غیر مسؤولین، دعوت به حمایت از دولت می نمودند. ایشان بر این عقیده بودند که تضعیف دولت اصولا از سر بی اطلاعی و بعضا غرض ورزی است و در ورای آن توطئه های دشمنان اسلام نهفته است. آنها از دشمنی با دولت شروع می کنند و آرام، آرام سایر دستگاه ها را نشانه خواهند گرفت. (82) در حالی که، قبلا این دشمنی را احساس کرده وتذکرات لازم را داده اند. (83) و بیان داشته اند که اگر عضوی ازدولت متخلف باشد می بایست او را نصیحت کرد.
پی نوشت ها
1- ارتباط را می توان جریانی دانست که طی آن دو یا چندنفر به تبادل افکار، نظرات، احساسات و عقاید خود می پردازند. باقر ساروخانی، جامعه شناسی ارتباطات، ج دوم، تهران، اطلاعات، 1368، ص 6
2- گرهاردوجین لنسکی، سیر جوامع بشری، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1369، ص 46.
3- 4- 5- همان، ص 47 / ؟ / ص 47
6- باقر ساروخانی، پیشین، ص 6 و7
7- 8- لنسکی، پیشین، ص 48 /49
9- امام خمینی، صحیفه نور، ج 19، سخنرانی در جمع مقامات مملکتی،13/6/64
10- همان، ج 19، ص 215 -216 سخنان معظم له در جمع مسؤولان روزنامه های کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، 10/6/64
11- 12- همان، ج 14، ص 257 -259 / ج 13، ص 228 - 231
13- همان، ج 8، ص 22 - 25 سخنان معظم له در جمع مسؤولان و کارکنان مجله خواندنی ها، 14/4/58
14- همان، ج 19، ص 215 -216 سخنان معظم له در جمع مسؤولان روزنامه های کیهان، اطلاعات، و جمهوری اسلامی، 19/6/64
15 و16- همان، ج 20، ص 35 -39 سخنان معظم له در جمع رئیس جمهور و هیات دولت، 8/6/65
17- همان، ج 12، ص 207 - 210 پیام به مناسبت نیمه شعبان 7/4/59
18- همان، ج 20، ص 35-39 - سخنان معظم له در جمع رئیس جمهور، نخست وزیر و هیات دولت، 8/6/65
19- همان، ج 8، ص 22- 25 - سخنان معظم له در جمع کارکنان مجله خواندنی ها، 14/4/58
20- همان، ج 13، ص 283-289 - سخنان معظم له در جمع اقشار، نهادها و ارگان ها و سازمان ها،29/10/59
21- همان، ج 22، ص 283 - سخنان معظم له در جمع مقامات مملکتی، 25/8/59
22- همان، ج 19، ص 223 -226 سخنان معظم له در جمع مسؤولین روزنامه کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، 10/6/64
23- 24- همان، ج 19، ص 215 / ج 13، ص 247 تا253 سخنان معظم له در جمع اعضای هیات تحریریه مجله سروش، 15/10/59
25- همان، ج 12، ص 80
26- همان، ج 7، ص 58-53 - سخنان معظم له به مناسبت سالگرد 15 خرداد، 15/3/58
27- همان، ج 5، ص 179 تا 182 سخنان معظم له در جمع فرهنگیان و دانش آموزان قم،17/12/57
28- همان، ج 1، ص 267 -276
29- همان، ج 14، ص 94 تا 100، سخنان معظم له در جمع شهربانی های سراسر کشور، 4/12/59
30- 31-32- همان،ج 7، ص 152-153 / ص 29 - 30 / ج 13، ص 175 - 182
33- همان، ج 10، ص 26 - 32 - سخنان معظم له در جمع علمای غرب تهران، 30/7/58
34 و 35 و36- هما، ج 18، ص 227 -239 پیام معظم له به مناسبت پنجمین، سالگرد انقلاب اسلامی، 22/11/62
37- همان، ج 19، ص 87، سخنان معظم له در دیدار با شورای عالی قضایی، 2/10/63
38- همان، ج 18، ص 280
39- همان، ج 13، ص 279 - 282 سخنان معظم له در جمع گروهی از اصناف و بازاریان تهران و جوانان خوزستان، 25/10/59
40- 41- 42- همان، ج 13، ص 94 / ج 8، ص 261 - 262 / ج 14، ص 59 -63، پیام معظم له به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، 22/11/59
43- همان، ج 12، ص 16 - 18، پیام معظم له به مناسبت تحویل سال نو،29/12/58
44- همان، ج 12، ص 121 -123، پیام معظم له به مجلس شورای اسلامی،7/3/59
45- همان، ج 5، ص 179 - 182، سخنان معظم له در جمع فرهنگیان و دانش آموزان قم،17/12/57
46- همان، ج 7، ص 29 - 30، سخنان معظم له در جمع علمای سبزاوار و بانوان قم،9/3/58
47- همان، ج 7، ص 53 - 58، سخنان معظم له به مناسبت سالگرد 15 خرداد، 15/3/58
48- همان، ج 10، ص 86 - 90
49- همان، ج 21، ص 88 - 101، پیام معظم له به مراجع و روحانیون،3/12/67
50 الی 83- همان، ج 6، ص 281 -287 / ج 5، ص 100 -103 / ص 119 -123 / ج 6، ص 191 -193 / ج 6، ص 255 - 262 / ج 7، ص 18 - 20 / ج 7، ص 91 -93 / ج 9، ص 232 -236 / ج 7، ص 23 - 25 / ج 12، ص؟ / ج 12، ص 271 -277 / ج 21، (وصیت نامه) ص 169 / ج 2، ص 257 - 262، 10/8/57 / ج 4، ص 281 -287 / ج 9، ص 71 -76 / ج 5، ص 198 - 204 / ج 5، ص 198 - 204 / ج 5، ص 248 - 251 / ج 8، ص 197 - 201 / ج 12، ص 84 -86 / ج 14، ص 34 / ج 13، ص 94 / ج 12، ص 103 - 105 / ج 8، ص 175 -176 / ج 9، ص 263 - 265 / ج 19، ص 101 - 111 / ج 19، ص 223 -226 / ج 7، ص 237 / ج 8، ص 91 -93 /ج 13، ص 168 - 174 / ج 14، ص 128 -129 / ج 12، ص 271 -277 / ج 18، ص 181 -187