ماهان شبکه ایرانیان

معیارهای انتخاب کارگزاران در اندیشه امام خمینی(ره)

حمید رسایی(محقق حوزه علمیه قم)

(بررسی روایی)

حمید رسایی(محقق حوزه علمیه قم)

اللهم بلی، لاتخلو الارض من قائم لله بحجه، اما ظاهرامشهورا او خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله وبیناته. (1)

آری! مشیت الهی، چنین تعلق یافته که زمین، از حجت او خالی نباشد و این برهانهای خداوند، در روزگاری، همچون رسول اکرم ویازده امام معصوم، آشکار هستند و در عصری دیگر، همچون امام عصر(عج) پنهان و در پس پرده غیبت. اما نکته مهم در کلام امام علی(ع) اشاره به علت خالی نبودن زمین از حجت الهی است و این،بدان جهت است که رهنمودهای روشنگر الهی از معنا تهی نشوند.

علی(ع) در سخنی دیگر، وجود حجتهای الهی را بازدارنده مسلمانان از تفرقه و تشتت می داند:

اللهم انه لابد لک من حجج فی ارضک حجه بعد حجه علی خلقک،یهدونهم الی دینک ویعلمونهم علمک کیلا یتفرق اتباع اولیائک. (2)

و اما آن گاه که این حجت خدا نیز در پس پرده غیبت قرار گرفت،عالمان دین،مسندنشینان این عرصه هستند; چراکه حضرت حجت، خودچنین فرموده که:

واما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه حدیثنا، فانهم حجتی علیکم وانا حجه الله علیهم. (3)

و اما در حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید;

چراکه آنان، حجت من بر شمایند و من، حجت خدا بر آنانم.

امام خمینی(ره) را بحق می توان از حجتهایی نام برد که امام عصر(عج) به آن اشاره فرموده است. آن مرد الهی، سراسر زندگی اش را مطابق بایدها و نبایدهای دین محمد(ص) ساخت و جز حق نیندیشید و نگفت; و از این روی، هرگز دچار دوگانگی در اندیشه نشد و همواره در مسیر حق، قدم نهاد. اساسا مردان خدا که تمامی وجودشان غرق در بندگی خدای متعال است، چنین اند و دستورهای انسان ساز ائمه اطهار(ع) تا آنجا با گوشت و پوست آنان آمیخته که غیر از سخن حق نمی گویند; چنانکه علی بن موسی الرضا(ع)توصیفشان فرموده است:

ان العبد اذا اختاره الله عز وجل لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمه والهمه العلم الهاما، فلم یعی بعده بجواب ولایحیر فیه عن الصواب. (4)

هنگامی که خداوند تعالی، بنده ای را برای [رهبری و] تدبیرکاردیگر بندگانش برمی گزیند، به او سینه ای گشاده می بخشد و درقلبش چشمه های حکمت را به امانت می سپارد و دانش را به گونه ای خاص، به او الهام می کند. از آن پس، در پاسخ به هیچ پرسشی در نمی ماند و به سردرگمی دچار نمی شود.

و امام(ره) حقیقتا مصداق این سخن بود; چراکه در سخنان حکیمانه او هیچ یک از پرسشهای جامعه ما نبود که بی پاسخ مانده باشد. اومصداقی بود برای: (من یتق الله یجعل له مخرجا). (5)

ما در این نوشتار، در پی آنیم تا با جستاری در سخنان آن حکیم الهی، معیارهای انتخاب مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی راجستجو کنیم و سپس به تطبیق آن با سخنان گهربار معصومان(ع)بپردازیم.

و اما شرایط واگذاری مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) عبارت انداز:

1. وفاداری به اسلام و جمهوری اسلامی

در نظام اسلامی ایران که برپایه توحید و ایمان به خدای تعالی استوار گشته است، اعتقاد به اسلام و شناخت آن به عنوان مکتبی که در تمام شئون زندگی انسانها دارای برنامه و هدف است، وهمچنین وفاداری به احکام آن، از شرایط بدیهی و اولیه یک مسئول است. امام(ره) بدین نکته چنین اشاره می فرماید:

انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد. (6)

ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها،آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی،وفادار باشند... انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است. (7)

چرا که اساسا کسی که اعتقاد به اسلام ندارد و تعهدی نسبت به احکام آن نشان نمی دهد، نمی تواند مجری قوانین اسلام و احکام آن در جامعه دینی باشد; همان گونه که امام علی(ع)، چنین شرطی را در مورد رهبر مسلمانان بیان می فرماید:

علی الامام ان یعلم اهل ولایته حدود الاسلام والایمان. (8)

بر رهبر و امام است که مردمش را با قوانین اسلام و ایمان به خدای تعالی آشنا سازد.

در دیدگاه دینی سیاسی امام راحل(ره)، فاصله ای میان اسلام وجمهوری اسلامی وجود ندارد; بلکه جمهوری اسلامی، نظام کاربردی قوانین اسلام و قرآن است که با رای قاطع مردم مسلمان، سامان یافته و از آن روی که استوانه های این نظام اسلام، برپایه های حقوقی قانون اساسی استوار است، امام(ره) در عین اعتقاد به اسلام، اعتقاد به جمهوری اسلامی و قانون اساسی را نیز شرط یک کارگزار صالح در نظام اسلامی می داند. (9)

2. التزام و اعتقاد به ولایت فقیه

بر کسی پوشیده نیست که امروزه، نبود رهبری واحد در جهان اسلام،از اسباب و علل ضعف و رکود مسلمانان است و در مقابل، وجودرهبری جامع الشرایط و فقیهی آشنا به احکام الهی، از مهمترین عوامل به ثمر رسیدن حکومت دینی در کشور اسلامی ما بوده است.

ولایت فقیه جامع الشرایط، ضامنی است مطمئن بر اجرای احکام اسلام ناب محمدی در زمان غیبت امام معصوم(ع). از این روی، اعتقاد به مسئله رهبری و ولایت فقیه در امر حکومت و نظارت بر آن، ازاساسی ترین شرایط یک کارگزار در حکومت دینی است; چرا که اساساحکومتی که براساس تایید و تنفیذ ولی امر برپا نشده باشد ومجریان آن از چنین رابطه ای با ولی برخوردار نباشند، نمی تواند یک حکومت دینی باشد.

بدین جهت، امام خمینی(ره) در سفارش به مردم، وجود چنین شرطی رادر یک کارگزار نظام اسلامی، لازم و ضروری دانسته، می فرماید:

ما اوصاف رئیس جمهور و اوصاف وکلایی[را] که بعد می خواهید ان شاء الله تعیین کنید، باید بگوییم و شما خودتان انتخاب کنید واز تفرقه و تفرق پرهیز کنید... [اصلح] شخصی است که تعهد به اسلام دارد; اعتقاد به قوانین اسلامی دارد و در مقابل قانون اساسی، خاضع است و اصل صدودهم [آن را که] ظاهرا راجع به ولایت فقیه است، معتقد است و وفادار است نسبت به او. یک همچو شخصی راشماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم وادار کنید که یک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید. (10)

از دیدگاه امام خمینی(ره)، چنانچه امور دولت اسلامی و کارگزاران آن با نظارت ولی فقیه که جانشین امام معصوم است انجام شود، حکومت دینی از آسیب و خطر در امان خواهد ماند; چرا که ولی فقیه براساس گزینه ها و شرایطی ولایت می یابد که تا آن شرایط وجود دارد، خطرها و اشتباهات به حداقل می رسد:

امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی به این مملکت وارد نخواهد شد. (11)

این تاکیدات، علاوه بر آنکه با استدلالات کلامی حجیت ولایت فقیه سازگار است، نشئت یافته از احادیث خجسته امامان معصوم(ع) دراطاعت از ولی فقیه است. (12)

امام صادق(ع) در جواب عمر بن حنظله که از ایشان در مورد مراجعه به سلاطین یا قضات جور پرسید، شدیدا چنین کاری را منع نمود ودستور مراجعه به ولی فقیه جامع الشرایط را صادر نمود:

انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالناوحرامنا وعرف احکامنا، فارضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانمابحکم الله قد استخف و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله. (13)

[در مواقع سردرگمی] به راویان حدیث ما و آنان که در حلال و حرام احکام ما نظر می کنند و احکام ما را می شناسند، مراجعه کنید وبه حکم آنان، راضی باشید. من آنان را بر شما حاکم و ولی قراردادم، پس اگر چنین ولی امری حکمی داد و از او قبول نشد، حکم خدا سبک شمرده شده و ما را رد کرده اید، و کسی که با مامخالفت کند، با خدا مخالفت نموده و در مرز شرک به خدا قرارگرفته است.

بنابراین، اعتقاد و وفاداری به ولی امر، یکی از شرایطزمامداران از دیدگاه امام(ره) است.

3. برخورداری از شعور سیاسی

در روایات ائمه اطهار(ع)، برخورداری زمامداران از شعور و آگاهی سیاسی، به عنوان یکی از شرایط مهم و نگهدارنده عمود حکومت یادشده است و علی(ع)، آن را باعث استواری جامعه و استمرار حکومت دانسته است:

حسن السیاسه قوام الرعیه. (14)

سیاست نیکو، استواری جامعه است.

من حسنت سیاسته دامت رئاسته. (15)

آنکه سیاستش نیکو باشد، ریاستش طولانی شود.

زمامداری که قدرت تشخیص خیر و صلاح مسلمانان را ندارد و ازاستقلال لازم برای حفظ عزت مسلمانان برخوردار نیست، نمی تواندبه درستی ریاست نماید و حتی موجب ضررهای جبران ناپذیر خواهدبود; چنانکه امام علی(ع) می فرماید:

سوء التدبیر، سبب التدمیر. (16)

سیاست نادرست، موجب نابودی [جامعه] است.

آفه الزعماء، ضعف السیاسه. (17)

آفت زمامداران، ناتوانی در بینش سیاسی است.

من قصر عن السیاسه، صغر فی الرئاسه. (18)

کسی که در سیاست کوتاه بین باشد، ریاستش کوچک شود.

امام خمینی(ره) نیز در بیان شرایط مسئولان نظام اسلامی، شرط بینش سیاسی را به جهت مقابله با دشمنان و حل و عقد امور، لازم وضروری انگاشته است:

رای خود را به شخصی که... دارای بصیرت در امر دین و دنیا ومنزه از گرایش به شرق و غرب و مکتبهای انحرافی و دارای دیدسیاسی است، بدهید. (19)

مجلس، اشخاص سیاسی لازم دارد; اشخاص اقتصاددان لازم دارد; اشخاص سیاستمدار لازم دارد; اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. (20)

انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد; چون در مجلس، اسلام تنها کافی نیست; بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت رابشناسد و سیاست را بفهمد. (21)

نکته قابل توجه در این بحث، اشاره به اخلاق سیاسی رایج در میان کارگزاران حکومتها در دنیاست. سیاست در عرف امروز، رسیدن به هدف است، با هر وسیله ممکن و به عبارت دیگر، تن دادن به قواعدو ملازمات بازی سیاسی است. چنین سیره ای، اختصاص به سیاست بازان امروز ندارد; بلکه سابقه آن به دوره زعامت اهل بیت(ع)نیز می رسد. دشمنان اهل بیت(ع) از هر نیرنگ و وسیله ای برای دستیابی به اهداف خود، بهره می جستند و در مقابل آنها،سیاستمداران تکلیف گرایی چون اهل بیت(ع)، همواره خط بطلان براین نگرش کشیده، آن را مردود و مطرود می دانستند.

آنان به مفهوم رسمی سیاست، سیاستمدار نبودند; ولی فاقد بینش سیاسی نیز نبودند; بلکه مقیدات به اخلاق اسلامی، آنان را از این راهکارها باز می داشت; به طوری که علی(ع) می فرماید:

لولا ان المکر والخدیعه فی النار لکنت امکر الناس. (22)

اگر جایگاه فریب و نیرنگ در آتش دوزخ نبود، من فریبکارترین مردم بودم.

و در جای دیگر می فرماید:

هیهات! لولا التقی، لکنت ادهی العرب. (23)

هیهات که اگر پرهیزگاری نبود، من زیرک ترین عرب بودم.

بر این اساس، امام خمینی(ره) نیز که هشدارها و اندرزهایش برگرفته از سیاستهای معصومان(ع) است، استفاده از روشهای ناپسند و غیر اسلامی را در پیشبرد اهداف سیاسی، جایز نمی شمارد، هرچند هدف 2 اسلامی باشد:

از آقایان کاندیداها و دوستان آنان، انتظار دارم که اخلاق اسلامی انسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش، مراعات واز هرگونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد، خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی باشد،ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه های غیر اسلامی است. (24)

4. تخصص و تعهد

از شرایط کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، تخصص به همراه تعهد آنان بوده است. از آنجا که دنیای امروز به سمت علمی تر شدن به پیش می رود و علوم مختلف، در حال انفکاک وتجزیه به شاخه های خاص خود هستند، استفاده از متخصصان در رشته های مختلف، امری است غیرقابل انکار. امام علی(ع) در اهمیت تخصص و تخصصی نمودن امور می فرماید:

قیمه کل امرء ما یحسنه. (25)

ارزش هر کس، همسنگ کاری است که انجام آن را به نیکویی می تواند.

من اوما الی متفاوت خذلته الحیل. (26)

هر که خود را درگیر کارهای متفاوت کند (و تخصص در یک کارنیابد)، از آشنایی با رمز و راز کارها بی بهره ماند.

قطعا تخصص، زمانی ارزش خواهد داشت که در اختیار اهداف عالی انسانی و الهی قرار گیرد; وگرنه ابزاری خواهد بود در جهت ظلم و ستم به مردم، و وسیله ای در به انحراف کشیدن آنان. از این رو، در تعابیر متون اسلامی، تخصص در کنار تعهد به عنوان یک ارزش مطرح شده است. امام خمینی(ره) بر همین اساس، تخصص باتعهد را به عنوان یکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرح نموده است:

این مجلسی است که باید سیاست نه شرقی نه غربی را در جهان دوقطبی اجرا کند و احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اسلام را که به طاق فراموشی سپرده شده بود و قرنها منزوی بود،به صحنه آورد; و چنین مجلسی است که قدرت روحی مافوق عادی وقدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیم گیری های قاطع، بی گرایش به دو قطب الحادی و سرمایه داری را لازم دارد... چنین مجلسی در کمیسیونهای مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد. (27)

تعهد به معنای امین بودن و خود را در قبال کار پذیرفته شده،مسئول دانستن است. آیات الهی و روایات منقول از ائمه اطهار(ع)نیز موید این نکته (همراهی تخصص و تعهد) است. قرآن کریم، درآیات خود به ما می آموزد که باید کار را به دست کاردان بسپاریم; کسی که هم توانایی اجرایی انجام دادن کار را از نظرمدیریتی و اجرایی داشته باشد و هم پاسدار حقوق مردم بوده، نسبت به آن، متعهد باشد. از این رو، آنجا که قید تخصص را ذکرنموده، آن را با قید (امانت) و (تعهد) قرین ساخته است.

در سوره نمل، در آنجا که داستان حضرت سلیمان(ع) و زن فرمانروای یمنی بیان شده است، آمده که حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خودپرسید:

یا ایها الملا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین. (28)

یکی از حضار مجلس در پاسخ به سلیمان(ع) گفت:

انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک، انی علیه لقوی امین. (29)

من آن را قبل از آنکه از مکانت به پا خیزی، برایت مهیا می سازم. همانا من بر این کار، توانا و امین هستم.

همراهی دو واژه (قوی) و (امین) در این آیه و آیات دیگر که خواهد آمد، این نکته را می فهماند که تخصص به تنهایی کافی نیست; بلکه امانت و تعهد نیز از شروط کارگزار اصلح است.

داستان موسی و دختران حضرت شعیب(ع) نیز به ارزش تعهد و تخصص،اشاره دارد. موسی(ع) پس از کمک به دختران حضرت شعیب(ع)، مورددعوت آن حضرت قرار می گیرد و طبق نقل قرآن کریم، دختر شعیب(ع)به پدرش می گوید:

یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین. (30)

ای پدر! او را برای خدمت 2 اجیرکن که همانا بهترین کارگزار وخدمتگذار است; [انسانی] توانمند و امین است.

یوسف(ع) نیز آن گاه که به مقام وزارت اقتصاد مصر رسید، در بیان اصلح بودن خود برای آن جایگاه فرمود:

اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم. (31)

قرآن کریم، تخصص همراه با تعهد را در کوچکترین کارها تا حساس ترین آنها لازم می داند; از شبانی تا مقام وزارت و فرمانروایی.

امام امت(ره)، در سخنان خود که برگرفته از همین آیات الهی است،همواره تخصص را در کنار تعهد، لازم و ضروری شمرده است; ازپذیرش مسئولیت های کوچک در نظام، چون عضویت در شورای شهر تانمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری:

اشخاصی [را] که متعهد هستند، اشخاصی که سالم هستند; اشخاصی[را] که بصیرت دارند و هیچ انحراف ندارند و در صراط مستقیم انسانیت هستند، به مجالس و مجلس شورا بفرستیم، تا این که ان شاء الله اسلام به آن معنایی که هست، اسلام به این حقیقی که هست، در ایران پیاده بشود. (32)

افراد باید اولا مسلمان باشند و ثانیا معتقد به نهضت باشند;

امین باشند در کارهایشان; ایمان حقیقی داشته باشند; متعهدباشند نسبت به احکام اسلام. (33)

[مردم،] یک اشخاصی [را] که امین هستند، اشخاصی [را] که معروف اند پیششان به امانت، به دیانت، به خدمت به مردم، آنها راتعیین کنند. (34)

5. حسن سابقه و عدم احتمال انحراف

انسان، اساسا موجودی است اجتماعی و ناگزیر از ارتباط باهمنوعان خود است و از طرفی دیگر، موجودی است انتخابگر. انسان در نوع گزینش ها و ارتباطات خود، می تواند به سراغ نیکان وپاکان رفته، نامی نیک از خود به یادگار نهد; همچنین می تواندبا انسانهای پست ارتباط داشته، در خدمت طاغوتها باشد.

از بهترین اسباب شناخت افراد، بررسی گذشته و خط سیر فکری آنان و نیز نوسانات موجود در زندگی شان است و این خود، وسیله مناسبی است در نقد و بررسی آنان. علی(ع) در عهدنامه خود خطاب به مالک اشتر، او را از گزینش افرادی که با طاغوتها رابطه داشته اند،منع می کند; چرا که همواره احتمال انحراف این اشخاص وجود دارد:

ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا ومن شرکهم فی الاثام، فلایکونن لک بطانه. (35)

همانا بدترین وزیرانت، آنانی هستند که پیش از تو وزارت اشراررا به عهده داشته و در جنایتشان شریک بوده اند; پس به هیچ وجه همرازشان مگیر.

امام خمینی نیز با آگاهی کامل، چنین شرطی را در مورد کارگزاران نظام اسلامی لازم شمرده، نه تنها قطع و یقین به عدم انحراف راکافی نمی داند، بلکه احتمال انحراف در اشخاص را نیز خطرناک می خواند:

باید به اشخاصی که احتمال انحراف در آنان می رود، رای ندهند;

احتمال انحراف عقیدتی، اعمالی یا اخلاقی، باعث می شود که به چنین اشخاصی اعتماد نمی شود کرد و رای به آنان، موجب مسئولیت خواهد بود. (36)

افراد[ی که انتخاب می شوند]، باید... سوابق انحراف و سوءنداشته باشند... و مخالف با طاغوت باشند. (37)

امام علی(ع)، در ادامه نصیحت خود به مالک اشتر، به او سفارش نموده تا با نیکان رابطه برقرار سازد و آنها را بشناسد، تاکارگزاران نظام را از میان آنانی که از حسن سابقه برخوردارندو از خانواده های مذهبی و ریشه دار هستند، انتخاب نماید:

ثم الصق بذوی المروئات والاحساب واهل البیوتات الصالحه والسوابق الحسنه... ثم انظر فی امور عمالک... وتوخ من اهل البیوتات الصالحه والقدم فی الاسلام المتقدمه. (38)

با کسانی در پیوند تنگاتنگ باش که از خانواده های ریشه دار وشایسته و دارای پیشینه ای درخشان اند... سپس در امورکارگزارانت، ژرف بنگر... و برای کارهایت کسانی را برگزین که از تجربه و نجابت بهره مندند و از خانواده های ریشه دار وشایسته و پیشتاز پیش از پیروزی اسلام هستند.

علی(ع) در ادامه سخن، علت این نوع انتخاب را چنین بیان می فرماید:

فانهم جماع من الکرم وشعب من العرف... فانهم اکرم اخلاقاواصح اعراضا واقل فی المطامع اشرافا وابلغ فی عواقب الامورنظرا. (39)

اینان به مجموعه ای از بزرگواری ها آراسته اند و ریشه در ارزش ها و نیکی ها دارند... چنین کسانی، در اخلاق برترند و درآبرومندی، سالمتر; به آزمندی های مادی کمتر چشم دارند و به پایان کارها بیشتر می اندیشند.

امام امت(ره) نیز بر همین اساس، حسن سابقه را در میان کارگزاران و مدیران، یکی از شرایط انتخاب معرفی نموده است:

امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروه ها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به حسن سابقه وتعهد به قوانین اسلام... معروف و موصوف باشند. (40)

از نکات قابل توجه در میان هشدارهای آن حکیم الهی، توصیه به مراقبت و فریب نخوردن از سیاست بازان و منافقان است:

خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاصی که به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال، شاهد آن است و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی وجنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی، خود را هوادار اسلام ومسلمان جا می زنند، در قشری از ملت و جوانان پاکدل، تاثیر کندو آرای مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب، با اسلام وجمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند. (41)

این هشدارهای دلسوزانه نیز برگرفته از تعالیم مکتب علی(ع) است که می فرماید:

ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک واستنامتک وحسن الظن منک، فان الرجال یتعرفون لفراسات الولاه بتصنعهم وحسن خدمتهم ولیس وراء ذلک من النصیحه والامانه شی ء ولکن اختبرهم بما ولوا للصالحین قبلک، فاعمد لاحسنهم کان فی العامه اثرا و اعرفهم بالامانه وجها فان ذلک دلیل علی نصیحتک لله و لمن ولیت امره. (42)

مبادا در گزینش مسئولان و کارگزاران خود، بر تیزهوشی و شناخت شخصی و خوش باوری خویش تکیه کنی که فرصت طلبان جامعه، می کوشند تا با تصنع و خوش خدمتی، خود را در نگاه زمامداران بیارایند; در حالی که در پس آن نقاب تزویر، نشانی از امانت ودلسوزی ندارند. آنچه می تواند در شناختت ملاک آزمون باشد،چگونگی همکاری آنان با شایستگان پیش از توست. پس بر کسانی تکیه داشته باش که از خود در میان انبوه مردم، خاطره هایی زیباتر به یادگار گذاشته اند و به امانت، شهره ترند، که این باریک بینی، خیرخواهی تو را برای خدا و ولیت به اثبات رساند.

6. اخلاق اسلامی

در آیات الهی و روایات معصومان(ع)، خلق نیکو، حکمت نهایی وحی وعلت بعثت پیامبر اکرم عنوان شده است. خداوند در قرآن، اخلاق نیکوی پیامبر(ص) را باعث استحکام حکومت و جذب مردم دانسته است:

فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک.

از پرتو رحمت الهی، در برابر آنان نرم و مهربان شدی، و اگرخشن، تندخو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.

در دستورات ائمه اطهار(ع)، علاوه بر آنکه عامه مردم به کسب خلق الهی تشویق شده اند، نسبت به مدیران و مسئولان جامعه اسلامی نیزاهتمام خاصی شده است. امام علی(ع) خطاب به کسانی که خود راپیشوای مردم قرار می دهند، می فرماید:

من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسه ومودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم. (43)

هر که خود را پیشوای مردم سازد، باید که پیش از تعلیم مردم به تعلیم خود بپردازد و با عملش تادیب نماید، نه زبانش; و آنکه خود را تعلیم دهد و با ادب سازد، شایسته تر به احترام است تاآنکه[فقط] مردم را تعلیم می دهد و ادب می آموزد.

امام خمینی(ره) که خود، تبلوری از اخلاق انبیا و اوصیا بود وبراساس همین آیه شریف، ملتی را به دور خود جمع نمود، می فرماید:

در مسائل، ملایمت و جهت رحمت، بیشتر از جهت خشونت تاثیر می کند. من در زمان اختناق رضاخانی، وقتی در مدرسه فیضیه صحبت می کردم، آن گاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم، همه خشکشان می زد; ولی وقتی از حمت حرف می زدم، می دیدم که دلها نرم می شود و اشکها سرازیر می گردد و این، تاثیر رحمت است. با ملایمت،انسان بهتر می تواند مسائل را حل کند تا شدت. (44)

معاذ بن جبل که فرستاده پیامبر اکرم به منطقه یمن بود، می گوید:

آخر ما اوصانی به رسول الله حین وضعت رجلی فی الغرز ان قال: احسن خلقک للناس یا معاذ بن جبل! (45)

آخرین سفارش رسول خدا، آن گاه که پا در رکاب اسب نهادم، این بود: ای معاذ بن جبل! اخلاقت را با مردم نیکو کن.

چرا که به فرموده امام علی(ع):

لا یراس من خلا عن الادب. (46)

سرپرست و رئیس نمی شود کسی که از ادب [و اخلاق اسلامی] بهره ای نبرده است.

و مالک اشتر نخعی را از استفاده از چنین اشخاص منع می کند:

فول علی امورک خیرهم واخصص رسائلک التی تدخل فیها مکائدک واسرارک باجمعهم لوجوه صالح الاخلاق. (47)

کارهایت را به بهترین آنها[کارگزارانت] بسپار و نامه های سری ونقشه ها و طرحهای مخفی خود را در اختیار کسی بگذار که دارای نیکوترین اخلاق باشد.

امام امت(ره) نیز در سفارش خود به ملت ایران، بر همین اصل مهم تکیه نموده، سفارش می کند که نمایندگانی انتخاب نمایند که مزین به اخلاق اسلامی باشند:

وکیلهایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام...

را انتخاب کنید. (48)

مجلس، مجلس اسلامی است و باید اخلاق همه در انتخابات هم اخلاق اسلامی باشد. (49)

7. ساده زیستی

گرفتار جاذبه های دنیایی و تجملات زندگی مادی شدن، از آفات اصلی یی است که هر کارگزار و مدیری را تهدید می کند. آنانی از این مهلکه جان سالم به در می برند که نفس سرکش را رام کنند و به فرموده امیرالمؤمنین، دنیا را سه طلاقه نمایند.

امام خمینی(ره) که نمونه کاملی از این گونه مردان بود، خطاب به مسئولان نظام اسلامی می فرماید:

اگر می خواهید بی خوف و هراس، در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین وتوطئه های آنان، در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثرا ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند; چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمی توان ارزشهای انسانی اسلامی را حفظ کرد. (50)

تجارب امام(ره) و اندرزهای ایشان، همگی نشئت یافته ازهشدارهایی است که ائمه اطهار(ع) گوشزد می کردند; همان گونه که از نامه امام علی(ع) به منذر بن جارود عبدی که گزارش گرایش او به دنیا و خیانتهایش به امام(ع) رسیده بود همین معانی فهمیده می شود:

تعمر دنیاک بخراب آخرتک و تصل عشیرتک بقطیعه دینک! ولئن کان ما بلغنی عنک حقا لجمل اهلک وشسع نعلک خیر منک ومن کان بصفتک فلیس باهل ان یسد به ثغر او ینفذ به اثر اویعلی له قدر، او یشرک فی امانه، او یومن علی خیانه. (51)

دنیایت را به بهای ویرانی آخرت خویش، آبادان می کنی و با گسستن از دین و دیانت، فقط به خویشاوندان خویش می رسی! راستی که اگراین گزارش صحیح باشد، شتر قبیله تو و میخ کفشت، نزد من، باارزش تر از خود توست; و کسی که ویژگی هایی چون تو داشته باشد،شایسته آن نیست که روزنه های نفوذ دشمن، با وجود او سد شود;

قانونی به اجرا درآورد; منزلتی والا بیابد; در امانتی شریک شودو یا از ارتکاب هر خیانتی، مصون انگاشته شود.

اگر مسئولان نظام اسلامی در زندگی عملی خود، ساده زیستی را به نمایش ننهند، چگونه می توانند درد و رنج محرومان را درک کنندو به فکر رفع محرومیت های آنان باشند. از این روی، امام علی(ع)، کسانی را که دندان طمع به دنیا را هنوز از وجود خودخارج نساخته اند، شایسته رسیدن به مناصب مدیریت در جامعه نمی داند:

انما یستحق السیاده... من لاتفره المطامع. (52)

همانا کسی مستحق سروری[اجتماع] است... که چیزهای طمع انگیز، اورا فریب ندهد.

و رسول اکرم در بیان سادگی مسئولان نظام اسلامی می فرماید:

امیر القوم، اضعفهم دابه. (53)

آقا و بزرگ اجتماع، کسی است که از ساده ترین مرکب استفاده می کند.

از این رو، می بینیم حضرت امام(ره) نیز در بیان شرایطکارگزاران نظام اسلامی، بر وجود افرادی که ساده زیستی را به عنوان یک اصل پذیرفته اند، تاکید نموده در وصیتنامه الهی سیاسی خود، انتخاب از میان آنان را لازم می شمرد:

ملت... توجه داشته باشند، رئیس جمهور و وکلای مجلس، از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند. (54)

8. حامی و خدمتگزار مستضعفان

وظیفه اصلی مسئولان نظام دینی الهی، رعایت حال توده مردم محروم و ضعیف است. در سخنان معصومان(ع)، سفارش شده است که هرمسئولی باید مقام و منصب خویش را امانتی الهی بداند و همگان رااز عدل و احسان خود، بهره مند سازد; ولی در عین حال، اهتمام به امور محرومان و مستضعفان، مورد تاکید قرار گرفته است; چراکه اگر زمامداران حکومت، نسبت به محرومان و مرفهان یکسان بیندیشند و دستگیر کسانی که حقوقشان از بین رفته نباشند، آن نظام، ناپایدار خواهد بود. علی(ع) در سفارش خود به مالک اشتراز رسول خدا نقل می کند:

لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع. (55)

هیچ امتی که در آن با صراحت و بی لکنت، حق ناتوان از زورمندبازگرفته نشود، از ستم، پاکسازی نگردد.

آن حضرت در نامه دیگری به مسئولان امر صدقه می فرماید:

بوسی لمن خصمه عندالله الفقراء والمساکین والسائلون والمدفوعون والغارمون وابن السبیل (56)

بدا به حال کسی که تهیدستان، زمینگیر شدگان، گدایان، آوارگان،بدهکاران و در راه ماندگان جامعه در پیشگاه خدا دشمن او باشند!

امام خمینی(ره) نیز در بیان صفات مسئولان نظام طاغوت، آنان راچنین توصیف کرده است:

مجلس دیروز، نمی توانست به فکر محرومین باشد، برای اینکه محروم در آن نبود. (57)

مجلس شورا هم نمی خواهیم از طبقه بالا درست بشود. مجلس شورا می خواهیم از آدمهایی [درست بشود] که متوجه اند به اینکه به این ملت چه گذشته است. (58)

از دیدگاه ائمه اطهار(ع) و شاگردان برجسته آنان همچون امام(ره)، در نظام اسلامی، گرایش به محرومان و مستضعفان وحمایت از آنان، از شرایط اساسی سیاستگذاران است; چراکه به فرموده رسول خدا چنین نظامی از ظلم و ستم، مبرا نیست.

در نظام اسلامی، چنانچه مسئول امور مسلمانان، خود را وامدارمرفهان بی درد نماید، نمی تواند حامی و خدمتگزار فقرا وضعیفان جامعه باشد. امام علی(ع) در نامه خود به عثمان بن حنیف(که بر سر سفره ای رنگین حاضر شده بود)، چنین برخروشیده است:

اما بعد; یابن حنیف! فقد بلغنی ان رجلا من فتیه اهل البصره دعاک الی مادبه فاسرعت الیها تستطاب لک الالوان وتنقل الیک الجفان، وماظننت انک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجنو وغنیهم مدعو. (59)

اما بعد; ای پسر حنیف! به من گزارش رسیده است که مردی از اشراف بصره، تو را به بزم خویش فراخوانده و تو دعوتش را به گرمی پذیرفته ای و به میهمانی اش شتافته ای; در آنجا غذاهای رنگارنگ و لذیذ تدارک دیده بودند و در ظروف شاهانه ای ریختند.

مرا گمان نبود که تو پذیرای طعام قومی باشی که تهیدستانشان رامی رانند و توانگرانشان را فرا می خوانند.

و امام امت(ره) نیز در پیامی که به (منشور انقلاب) شهرت یافت،می فرماید:

آنهایی که در خانه های مجللی، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب وپابرهنگان محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیت های کلیدی تکیه کنند; که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند. (60)

مسئولانی می توانند به فکر محرومان باشند که خود را چون خدمتگزاری در اختیار آنان بدانند و با آنها در ارتباط بوده، درد دل آنان را بشنوند و برای حل مشکلات آنان، اقدام نمایند;

نه آنکه خود را در حصار واسطه ها و مشغله های کاری، محصورسازند; چرا که به فرموده علی(ع)، چنین خصلتی از قبیح ترین خصائص یک مسئول است:

تسعه اشیاء قبیحه وهی من تسعه انفس اقبح... القطعیه من الروساء. (61)

نه چیز است که [سر زدن آنها از هر کس] زشت است; ولی از طرف نه کس زشت تراست... [یکی از آنها] قطع ارتباط [با مردم]، توسطروسا [ی کشور] است.

امام علی(ع) بر این اساس، خطاب به مالک اشتر می فرماید:

فلا یشغلنک عنهم بطر ، فانک لاتعذر بتضییع التافه لاحکامک الکثیرالمهم فلا تشخص همک عنهم ولا تصعر خدک لهم...

واجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک وتجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک. (62)

پس هرگز مباد که سرمستی ریاست، از آنان بازت دارد; چرا که انجام گرفتن کارهای فراوان و مهم، پوزشی برای بر زمین ماندن مسئولیت های پیش پا افتاده نیست. پس اندیشه از آنان برمدار وروی برمگردان... برای کسانی که نیازمند مراجعه به تو هستند،بخشی از وقت خود را آزاد بگذار که شخصا آماده پذیرفتنشان باشی و در جلسه ای همگانی، با آنان حضور یابی. پس برای همان خداوندی که تو را آفریده است، فروتن باش.

امام راحل(ره) نمونه بارز اجراکننده دستورهای اهل بیت(ع) بود;

تا آنجا که خود را خادمی کوچک در برابر امت مسلمان می دانست.

ایشان می فرماید:

من عادت به تشریفات ندارم که مثلا بین من و کسی واسطه باشد،ارتباط باشد. این، برخلاف ادب اسلام است. من در اختیار همه آقایان هستم، به مقداری که قدرت داشته باشم. (63)

اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر.

رهبری مطرح نیست; خدمتگزاری مطرح است. اسلام، ما را موظف کرده که خدمت بکنیم. (64)

و خطاب به ملت ایران، انتخاب چنین افرادی را توصیه می نماید:

رای خود را به شخصی که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشورو حامی مستضعفان... است، بدهید. (65)

یک اشخاصی [را] که... معروف هستند به خدمت به مردم،... تعیین بکنند. (66)

9. وطن دوستی و حفظ منافع کشور

یکی دیگر از شرایط مسئولان نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، وجود حس وطن دوستی در آنان است. ایشان در مقاطع مختلف، به این نکته اشاره نموده است:

افراد سالم، افراد وطنخواه، افراد وطن دوست، افرادی که نه شرقی باشند و نه غربی; بلکه در صراط مستقیم اسلامیت و انسانیت باشند، انتخاب کنید و به آنها رای بدهید. (67)

اشخاصی که صحیح اند; اشخاصی که متدین اند; اشخاصی که ملی هستند; اشخاصی که چپی و راستی نیستند; اینها را تعیین بکنند;

در رئیس جمهور همان طور، در وکلایشان هم همین طور. (68)

اما اینکه چنین سخنانی با دیدگاه رهبری که به وجود مرزجغرافیایی میان ملل مسلمان، اعتقادی نداشت و مسلمانان رادارای یک مرز، آن هم مرز اعتقادی اسلام می دانست و از طرفی،اسلام را سیلی خورده از طرف ملی گراها می دانست، چگونه قابل جمع است، نکته ای است که با کاوش در روایات ائمه اطهار(ع) وسخنان دیگر آن رهبر فقید، قابل حل است. همان طور که از سخنان امام(ره) آشکار است، ایشان، آن گاه که وطن دوستی را به عنوان یکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرح می سازد، آن را باقیدهای (نه شرقی، نه غربی) و (نه چپی و نه راستی)، و (صراطمستقیم اسلامیت) مقید می نماید و با اضافه نمودن این قیود،جنبه های منفی و خطرناک وطن گرایی را نفی می کند.

نکته قابل توجه این است که اساسا در اسلام، تمام رابطه های فردی و اجتماعی، براساس معیارهای دینی نقش می بندد و نه معیارهای قومی و قبیله ای، و بر این اساس، در مسئله ازدواج و ارث، منزل واحد و یا وطن مطرح نیست.

چگونه می توان وطن دوستی را به طور مطلق پذیرفت، در حالی که رسول خدا فرموده است:

من سمع رجلا ینادی یاللمسلمین، فلم یجبه فلیس بمسلم. (69)

هر که بشنود کسی ندا می دهد: (ای مسلمانان!) و او را جواب نگوید، پس مسلمان نیست.

علی(ع) نیز حفظ مرزهای مسلمانان را از وظایف کارگزاران خوددانسته، می فرماید:

ذد عن شرائع الدین وحط ثغور المسلمین. (70)

شریعت را[از خطرها و شبهات] نگه دار و مرزهای مسلمانان را حفظکن.

امام(ره) نیز مانند رسول خدا(ص) و علی بن ابی طالب(ع)، قائل به مرزهای جغرافیایی نبود و می فرمود:

ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار می دهد. (71)

این ملی گرایی، اساس بدبختی مسلمین است. (72)

نهضت ما اسلامی است، قبل از آنکه ایرانی باشد. (73)

و اما اینکه حضرت امام(ره)، وطن دوستی را (با تمام خطرهای آن)از شرطهای یک کارگزار در نظام جمهوری اسلامی می داند نیزبرخاسته از درس آموزی ایشان در مکتب اهل بیت(ع) است; چرا که علی(ع) یکی از اسباب آبادانی شهرها را حب وطن برشمرده است:

عمرت البلدان بحب الاوطان. (74)

آبادانی شهرها به واسطه علاقه به وطن هاست.

وجود چنین صفتی در انسان، باعث می شود تا در عین حالی که به فکر دیگر مسلمانان و در اندیشه رهایی آنان از مشکلات است، به فکر مردم وطن خود نیز باشد و برای رفع مشکلات آنان، اقدام نماید.

از دیگر شرایط ذکر شده در کلام امام(ره) برای کارگزاران، (مقدم نمودن مصالح امت اسلامی بر مصلحت خود) است:

امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به خیرخواهی امت،معروف و موصوف باشند. باید ملت شریف بداند که انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم. (75)

من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص،با هم موافقت نمایید... و سرنوشت اسلام و کشور را به دست کسانی دهید که منفعت خود را بر مصلحت کشور، مقدم ندارند. (76)

چرا که چنین انتخابی، به فرموده علی(ع)، باعث استواری سخن ودلائل گوینده می شود و برای زیردستان بهتر است:

احب لعامه رعیتک ما تحب لنفسک و اهل بیتک و اکره لهم ماتکره لنفسک واهل بیتک; فان ذلک اوجب للحجه واصلح للرعیه. (77)

آنچه برای خود و خانواده ات می پسندی، برای مردم نیز دوست بدارو آنچه برای خود نمی خواهی، برای آنان نیز مخواه. در حقیقت،این صفت، سخن تو را پایدارتر می سازد و برای زیردستان بهترخواهد بود.

و در روایت دیگری، این امر را از حقوق مردم بر والی بیان کرده است:

من حق الراعی ان یختار لرعیته یختاره لنفسه. (78)

از حقوق مردم که برعهده والی است، این است که هر چه برای خودش برمی گزیند، برای مردم نیز بخواهد.

10. شجاعت

یکی دیگر از معیارهای انتخاب کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، شجاعت و جسارت آنان در دفاع از حق است. نهال نوپای اسلام، با شجاعت بی نظیر پیامبر اکرم و امیرمومنان علی(ع)غرس شد و سپس به وسیله ائمه اطهار(ع) آبیاری گشت و پس از غیبت حضرت ولی عصر(عج) نیز شجاعت آن امام، همام در دل مومنان حقیقی، بخصوص عالمان مهذب، وارد شد تا با سختکوشی در راه اعتلای دین، زمینه ظهور حضرتش را فراهم آورند.

امام خمینی(ره) خود، یکی از مصادیق آشکار این گونه افراد بودکه با شجاعتش اسلام ناب محمدی را به عرصه بین المللی کشاند وبرای بقای آن، یکی از معیارهای انتخاب مسئولان نظام اسلامی رانیز وجود شجاعت در آنها بیان نمود:

کسانی را که انتخاب می کنید، باید مسائل را تشخیص دهند; نه ازافرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشری زد،بترسد. باید بایستند و مقابله کنند. (79)

همان گونه که اشاره شد، شجاعت، از شرایط لازم زمامداران نظام اسلامی است; زیرا بدون وجود چنین صفتی، آنان نمی توانند مجریان احکام الهی باشند و تحت تاثیر فشارهای دشمنان اسلام واقع شده،قافیه را خواهند باخت. چنانچه امام علی(ع) در بیان شرایط رهبرو مسئول جامعه اسلامی می فرماید:

یحتاج الامام الی قلب عقول ولسان قوول وجنان علی اقامه الحق صوول. (80)

رهبر و امام[جامعه]، به ذهنی تیز و زبانی پرتوان و گویا، و دلی پر جرئت برای اقامه حق، نیازمند است.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه، حکمت 139.

2. اصول الکافی، ج 1، ص 339.

3. الغیبه، الطوسی، ص 177.

4. اصول الکافی، ج 1، ص 202; الامالی، الصدوق، ص 540; عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 22; تحف العقول، ص 441.

5. سوره طلاق، آیه 2: هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راهی خواهد گشود.

6. صحیفه نور، ج 18، ص 136: در جمع جامعه روحانیت تهران و...

(13/7/1362).

7. همان، ج 11، ص 269: پیام به مناسبت اولین دوره مجلس شورای اسلامی (23/11/1358).

8. غررالحکم، ح 6199.

9. صحیفه نور، ج 11، ص 269: پیام به مناسبت انتخابات مجلس شورای اسلامی(13/11/1358).

10. همان، ج 1، ص 151: در جمع خانواده های شهدا و انجمن اسلامی دانشگاه ها(9/11/1358).

11. همان، ج 9، ص 170(28/6/1358).

12. مانند سخن علی(ع): (ان احق الناس بهذا الامر، اقواهم علیه واعلمهم بامر الله فیه... ولایحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر والعلم بمواضع الحق) (نهج البلاغه، خطبه 173).

13. اصول الکافی، ج 1، ص 67; تهذیب الاحکام، ج 6، 301 (ح 845);

الاحتجاج، ج 2، ص 260 (ح 232); بحارالانوار، ج 2، ص 221.

14. غررالحکم، ح 4818.

15. همان، ح 8438.

16. همان، ح 5571.

17. همان، ح 3931.

18. همان، ح 8536.

19. صحیفه نور، ج 15، ص 163: پیام به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری (2/7/1360).

20. همان، ج 18، ص 204: سخنرانی در جمع استانداران، فرمانداران و... (13/10/1362).

21. همان، ج 18، ص 136: در جمع جامعه روحانیت تهران و...

(13/7/1362).

22. اصول الکافی، ج 2، ص 336.

23. غررالحکم، ح 10041.

24. صحیفه نور،...

25. نهج البلاغه، ترجمه عبدالمجید معادیخواه، حکمت 646.

26. همان، حکمت 973.

27. صحیفه نور، ج 19، ص 5: پیام به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شورای اسلامی (7/3/1363).

28. سوره نمل، آیه 38.

29. همان، آیه 39.

30. سوره قصص، آیه 26.

31. سوره یوسف، آیه 55.

32. صحیفه نور، ج 5، ص 267: سخنرانی در جمع کارکنان ذوب آهن(18/1/1358).

33. همان، ج 9، ص 251: سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان(12/7/1358).

34. همان، ج 10، ص 154: سخنرانی در جمع گروهی از دانشجویان(14/8/1358).

35. نهج البلاغه، نامه 53.

36. صحیفه نور، ج 12، ص 75: پیام در آستانه دومین مرحله انتخابات مجلس شورای اسلامی (17/2/1359).

37. همان، ج 9، ص 251: سخنرانی در جمع گروهی از نمایندگان مجلس خبرگان (12/7/1358).

38. نهج البلاغه، نامه 53.

39. همان.

40. صحیفه نور، ج 12، ص 3: پیام به مناسبت برگزاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی (21/7/1358).

41. همان، ص 7: پیام به مناسبت انتخابات مجلس اسلامی(21/12/1358).

42. نهج البلاغه، نامه 53.

43. همان، حکمت 73.

44. صحیفه نور، ج 18، ص 127: سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس ومسئولان کشوری و لشکری (16/8/1362).

45. موطا مالک، ج 2، ص 902.

46. غررالحکم، ح 10875.

47. نهج البلاغه، نامه 53.

48. صحیفه نور، ج 11، ص 284: سخنرانی در جمع مردم و کارکنان بیمارستان قلب (11/12/1358).

49. همان جا.

50. همان، ج 19، ص 11: پیام به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شورای اسلامی (7/3/1363).

51. نهج البلاغه، نامه 72.

52. نثرالدر، ج 1، ص 292; غررالحکم، ح 2101.

53. جعفریات، ص 79.

54. وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی.

55. نهج البلاغه، نامه 53.

56. همان، نامه 26.

57. صحیفه نور، ج 18،ص 54 (11/5/1362).

58. همان، ج 10، ص 154: سخنرانی در جمع گروهی از دانشجویان(1358.8.16).

59. نهج البلاغه، نامه 45.

60.

61. معدن الجواهر، ص 67; دعائم الاسلام، ج 1، ص 83.

62. نهج البلاغه، نامه 53.

63. صحیفه نور، ج 2، ص 116 (17/7/1358).

64. کلمات قصار امام خمینی(ره)، ص 227.

65. صحیفه نور، ج 15، ص 163: پیام در آستانه انتخابات ریاست جمهوری (2/7/1360).

66. همان، ج 10، ص 154: سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه اصفهان(16/8/1358).

67. همان، ج 5، ص 277: سخنرانی در جمع عشایر (21/1/1358).

68. همان، ج 12، ص 3: پیام به مناسبت اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی (21/12/1358).

69. اصول الکافی، ج 2، ص 164; التهذیب، ج 6، ص 175 (ح 29).

70. غررالحکم، ح 5193.

71. کلمات قصار امام خمینی، ص 126 و127.

72. همان جا.

73. همان جا.

74. تحف العقول، ص 147.

75. صحیفه نور، ج 12، ص 3(28/12/1358).

76. همان، ج 11، ص 269 (23/11/1358).

77. الامالی، الطوسی، ص 30.

78. غررالحکم، ح 9335.

79. صحیفه نور، ج 18، ص 198 (12/10/1362).

80. غررالحکم، ح 11010 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان