50. صفات ثبوتیه
[1]
واژه «صفات » جمع صفت، به معنای چگونگی کسی یا چیزی را گفتن، ستودن و نشان دادن، و «ثبوتیه » به معنای وجودی در مقابل سلبی و عدمی است.
[2]
در علم کلام، به صفاتی مثل علم و قدرت و حیات و اراده و حکمت... که جنبه ثبوتی داشته و نمایانگر کمال وجودی هستند به گونه ای که وجود آن ها در انسان موجب کمال و فقدان آن ها موجب نقص است. ذات الهی که به این صفات متصف می شود، صفات ثبوتیه می گویند.
[3]
51. صفات سلبیه
[4]
واژه «سلبیه » به معنای کندن و جدا کردن است و در اصطلاح، به مفاهیمی نظیر جسم و زمان و مکان...، که از جنبه محدودیت و نقص اشیا حکایت دارند و بدین سبب نمی توان آن ها را به خدا، که نقص و محدودیتی ندارد نسبت داد، صفات سلبیه می گویند؛ زیرا این صفات را می توان به هدف زدودن نقص و نفی هرگونه کاستی و نیاز، از ذات پروردگار سلب کرد و گفت: خدا جسم نیست، مرکب نیست، قابل دیدن نیست...
[1]
- چون این صفات با واقعیت ثبوتی خود مایه جمال و زیبایی ذات هستند به آن ها صفات جمال نیز گفته می شود.
[2]
- ر. ک. به: فرهنگ معین
[3]
- ر.ک.به: محمدتقی مصباح، آموزش فلسفه، ج 2، ص 370 / جعفر سبحانی، الهیات، ج 1، ص 82
[4]
- به این دسته از اوصاف، صفات جلال نیز گفته می شود.