در چشم انداز هستی هر منظره زیبا و شکوهمندی که چشم را می نوازد و هر کمال و جمالی که انسان را به شگفتی وا می دارد همگی جلوه ذات خداست و از وجود او سرچشمه می گیرد و به عبارت دیگر، وجود خداوند مبدأ و منبع همه نوع کمال است و هیچ گونه محدودیت و نقص در او معنا ندارد، بنابراین او موجودی است غنی و بی نیاز، زیرا نیازمند به کسی می گویند که فاقد کمالی باشد که به آن نیاز دارد، اما کسی که همه کمالات از وجود او سرچشمه می گیرد نیازمند بودن برای او معنا ندارد.
به بیان دیگر، خدای نیازمند، خدا نیست؛ زیرا در این فرض، احتیاج به کسی خواهد داشت که نیاز او را بر طرف سازد و کسی که نیاز او را برطرف می سازد اگر خودش بی نیاز مطلق باشد او خدا خواهد بود و در غیر این صورت او هم به شخص دیگری نیاز دارد تا نقص او را کامل کند.
قرآن مجید می فرماید:
یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید؛ (1)
ای مردم! شما (همگی) به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز (و از هر نقص و عیبی منزه) و ستوده است.
اگر خداوند بندگان خود را به عبادت و پرستش امر می کند برای این نیست که او به عبادت آنان نیاز دارد، بلکه چون عبادت مایه تربیت و موجب کمال روحی انسان است که او را بشناسند و پرستش کنند و در حقیقت باید گفت: عبادت و بندگی، لطفی است که پروردگار بر بندگان خویش ارزانی داشته است.
قرآن مجید می گوید:
قال موسی ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی الحمید؛ (2)
موسی به قوم خود گفت: اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید (و دست از عبادت و بندگی بردارید و کفر و کفران نعمت را پیشه خود سازید، بر دامن کبریایی اش گرد ننشیند؛ زیرا) خدا بی نیاز و ستوده است و به هیچ کس و هیچ چیز نیاز ندارد.
پی نوشت ها:
.1 فاطر (35) آیه .15
.2 ابراهیم (14) آیه .8