ماهان شبکه ایرانیان

«زیر سقف دودی» فیلمی با دغدغه دوست‌نداشتنی

قصه و باز هم قصه اصل سینماست؛ ماجراجویی اگر توی فیلم نباشد، نهایتاً می‌شود یک قاب‌بندی خشک روی مخ مخاطب.

به گزارش مشرق، قصه و باز هم قصه اصل سینماست؛ ماجراجویی اگر توی فیلم نباشد، نهایتاً می‌شود یک قاب‌بندی خشک روی مخ مخاطب. البته ترکیب این فرم و داستان‌پردازی که برمی‌گردد به تکنیک فیلمساز نیز، مرد می‌خواهد واقعاً! جنس داستان نیز مهم است؛ اینکه واقعاً توانایی کشش و ایجاد جذابیت را دارد یا نه؟ حالا فکر کن کسی برای نوشتن فیلمنامه از سر دغدغه حرص بخورد، توی جامعه برود و خودش را به هزار دردسر بیندازد. چنین فیلمی خود جنس است، حالا کیست که توان سینمایی کردنش را داشته باشد.
 
«زیر سقف دودی» اینچنین ماجرایی دارد. پوران درخشنده کلیت فیلم‌هایش قصه‌گوست و از سر دغدغه، اما در مورد همین اثر سینمایی با اینکه دوستش دارم، ولی خوش ‌بر و روتر نیست. نمی‌فهمم چرا برای تعریف ماجرای اجتماعی، هرچه بدبختی هست را به عنوان خرده‌داستانک پهن می‌کنیم به این امید که جذبه بسازیم و از این حرف‌ها. ماجرای زوجی که به قول فیلمساز دچار طلاق عاطفی‌اند و طبق معمول سر و کله دختر جوان خوشگلی که این وسط پیدا می‌شود. بچه‌ای که دنبال نامزدبازی هست و کار و باری که یا سرشان کلاه رفته یا ورشکستگی و غیره. چقدر که باور می‌کنیم!

اکثر آثار اجتماعی ما شده‌اند به اصطلاح فیلم‌های بالاشهری که درد پایین‌شهری دارند؛ یعنی خانواده‌ای مرفه که توی بدبختی دست و پا می‌زنند. اینجور فیلمنامه‌ها دارد روی دور تکرار می‌افتند. البته «زیر سقف دودی» خب روایتش را اجتماعی صرف نمی‌کند، توی دل خانواده می‌رود و آسیب‌شناسی می‌کند. در این فیلم کارگردانی نسبتاً معقول و روایتی مناسب را از حال و هوای سوژه می‌بینیم، ولی جاهایی می‌لنگد از این جهت که نقطه عطف و تعلیق آنچنانی ندارد. شخصاً معتقدم نیاز است این متن‌های ساده را کمی پیچیده‌تر کرد. چه ایرادی دارد کمی معما بچینی تا بیننده نیز حدس بزند؟

یکی، دو تا صحنه هلی‌شات الکی فیلم را نیز نمی‌فهمم، گرفتن اینجور نماهای بی‌ربط مثل تصویر از بالا روی سقف ماشین با آن تکان‌های عجیب و غیرسینمایی از پوران درخشنده بعید است. حیف این ریتم کند معقول و منطبق با داستان که با کات‌هایی اینجوری بدریخت بشود. «زیر سقف دودی» قصه دارد، اما کم دارد. خصوصاً اینکه چند سالی درگیر نگارشش بوده‌اند. فقط چند تا تیپ می‌بینیم که اصلانی‌اش حتی توی رختخواب و با زن دومش نیز عصبی‌ است و مریلا زارعی هم که کلاً دپرس.
 
جز اینکه خلافش ثابت شود. در اینکه به هر حال فیلم سرپاست و طرح مسئله و نشانه‌شناسی می‌کند، شکی نیست. در آخر نیز فیلم را هرز رها نمی‌کند لااقل ایده می‌دهد، با این وجود همین یکنواختی داستان و معلم شدنش، از جذابیت فیلم خیلی هم می‌زند. بالاخره سرگرمی نیز چیز خوبی است!
 
منبع : روزنامه جوان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان