ماهان شبکه ایرانیان

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان در ماه مبارک رمضان ۱۰/۸/ ۱۳۸۳

دانشجویان عزیز! خیلی خوش آمدید. سالهاست که این جلسه در روزی از روزهای ماه مبارک رمضان به همین ترتیب تشکیل می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشجویان عزیز! خیلی خوش آمدید. سالهاست که این جلسه در روزی از روزهای ماه مبارک رمضان به همین ترتیب تشکیل می شود. بنای این جلسه بر حرف زدن من نیست؛ حرف زدن شماست. بنده با دانشجوها خیلی حرف دارم - حرفهای گفتنی و لازم - اما آنها را در دیدارهای دانشجویی که به دانشگاه ها می روم یا در بعضی از سفرها که جلسات جوانها تشکیل می شود، در میان می گذارم. جلسه ی ماه رمضان عمدتاً برای این است که از شما بشنوم. غرض ما هم از این جلسه دو سه چیز است:
اول، تکریم دانشگاه و دانشجوست. این کار، نمادین است. ما می خواهیم به این وسیله، ارزش معنوی و کرامت دانشگاه و دانشجو با زبان رسایی بیان شود؛ این یکی از رساترین زبانهاست. ما این جا تقریباً دو ساعت وقت می گذاریم برای این که با شما بنشینیم صحبت کنیم.
دوم این است که مجموعه های دانشجویی کنار هم قرار بگیرند. البته بدیهی است مجموعه های دانشجویی یی مورد نظرند که در چارچوب قوانین کشور و اصول بنیادین جمهوری اسلامی مشغول فعالیت هستند. البته هر کس پایبندتر به مبانی، پایبندتر به تقوا و پایبندتر به فکر درست و ایمان باشد، برای ما عزیزتر است - در این تردیدی نیست - اما مجموعه ی تشکلهایی که با شاخص مبانی فکری و عملی اسلام و نظام جمهوری اسلامی حرکت می کنند، برای ما مورد قبول و مطلوب هستند. همچنین جمعی از نخبگان بخشهای دیگر - به همان ترتیبی که الان دوستمان بیان فرمودند - کنار هم می نشینند و یک مجموعه و یک تصویر جمعی را در برابر چشم این ملت ارائه می کنند؛ چون جلسه ی ما را بعد همه ی مردم خواهند دید.
سوم این که برای من این فرصتِ بسیار مغتنمی است تا از شما مطالبی را بشنوم؛ چون شما - چه از تشکلها، چه از نخبگان - حرفهایی دارید که برای من شنیدنی است. من هر وقت از دانشجوها سخنی شنیده ام، آن را یادداشت کرده ام. این یادداشتها هم فقط نوشتن روی کاغذ نیست؛ اینها می رود در چرخه ی کار و تلاش و اقدام؛ بعضی در رابطه ی با دانشگاه ها، بعضی در رابطه ی با وزارتخانه، بعضی در رابطه ی با بخشهای دیگر دولتی مطرح می شود و تا آن جایی که ممکن است، تعقیب می شود؛ و اگر خواسته یا تذکری هست، مورد توجه قرار می گیرد.
خوشحالیم که امسال هم توفیقی پیدا شد؛ منتها متأسفانه وقت کم شده؛ یعنی الان تقریباً یک ساعت و نیم بیشتر وقت نداریم. به هرحال دوستان شروع کنند. خواهش می کنم در مقدمه ی صحبتها از اظهار محبت و تعارف با بنده هم خودداری شود.

آقای ابوالقاسم اُجاقلو - رتبه ی اول المپیاد دانشجویی الهیات و معارف اسلامی:
با توجه به رسالت بنیاد نخبگان کشور - که جنابعالی دستور تأسیس آن را داده اید - مبنی بر توسعه ی علمی و فنی کشور، خواستار آن هستیم که در ساختار آن، صرفاً از نخبگان علمی کشور استفاده شود؛ یعنی طبق فرمان حضرتعالی، این بنیاد زیر نظر شخص رئیس جمهور باشد، نه مراجع و مراکز دیگری مانند سازمان جوانان.
گاهی دیده می شود یک فرد پس از احراز شرایط نخبه شدن، بنا به دلایلی - که قابل بررسی است - مسیری که گام برداشته شده، تداوم نمی یابد. دلایلی همچون:
- عدم صلاحیت کافی آزمونهای برگزار شده
- عدم حصول روحیه ی علمی و تحقیق در افراد مزبور
- عدم دسترسی به امکانات مورد نیاز تحصیلی و پژوهشی
- اعمال بعضی سیاستهای نادرست در مقاطع مختلف
این دلایل باعث می شود که در پویایی علمی نخبگان ضعفهای قابل توجهی احساس شود.
در این مجال، سؤالی به ذهن خطور می کند که دیدگاه و برنامه های مسؤولان درباره ی چگونگی پررنگ کردن نقش نیروهای دارای پتانسیل بالا در تولید علم و فناوری چیست؟ طبق آمار موجود، حدود 85 درصد از نیروهای مزبور در سطح استادی و دانشجویی تحصیلات تکمیلی نقش کمرنگی در تولید علم و فناوری دارند. لذا مشارکت نیروهای مربوطه و سیاستگذاری صحیح و دقیق می تواند ما را در رده ی ده کشور نخست تولیدکنندگان علم در جهان قرار دهد.
در ضمن دغدغه ی فرهنگی ما در حوزه ی دانشگاه نیز کم اهمیت نیست. به نظر می رسد دانشگاه در ایران باید از فضای علمی و معنویِ مطلوبی برخوردار باشد. مسأله، مربوط به اعمال نوعی نظم متناسب با فرهنگ و تمدن ما در دانشگاه هاست.
در پایان، به نمایندگی از جامعه ی نخبگان، آمادگی خود را در جهت پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اعلام می دارم.

آقای ودود حیدری، مسؤول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران:
سخنان من در چهار محور است:
اول، توجه به معنویت و تربیت و پرورش اسلامی و توجه به نماز در محیطهای دانشگاهی است. ما معتقد هستیم مسؤولان نظام - بخصوص متولیان بخش آموزش و پرورش و آموزش عالی - اصلی ترین وظیفه را در این خصوص دارند. اصولاً در بستر معنویت است که می توان بحث عدالتخواهی را هم به نوعی دنبال کرد.
دوم، تجربه نشان داده، هر جا از نیروهای پرتلاشِ جوان باضافه ی حاکمیت تفکر بسیجی در مدیریت استفاده شده، شاهد نتایج بسیار درخشانی بوده ایم.
سوم، با عنایت به نامگذاری سال 83 به سال پاسخگویی از سوی جنابعالی و با توجه به بستر مناسب دانشگاه جهت تحقق این امر، ما از ابتدای سال از مسؤولان مختلف دعوت کرده و عاجزانه خواهش کردیم در جلسات ما شرکت کنند؛ ولی علی رغم پیگیریهای متعدد، ما هیچ پاسخی دریافت نکردیم.
چهارم، دغدغه ی دانشجویان ما در خصوص مسائل هسته یی است. ما معتقدیم هیچ قابل قبول نیست که ما از حق قانونی خود - حتی یک قدم - عقب نشینی کنیم. ملت ایران هم قطعاً هیچ کوتاهی و عقب نشینی را از این موضع نخواهند پذیرفت.

آقای چاردُلی، دانشجوی دندانپزشکی شاهد:
دانشجویان شاهد امروز در هر جای این مملکت به هر تخصصی نیاز باشد، آن تخصص را فراگرفته اند و در تمام رقابتهای علمی خارج و داخل شرکت می کنند.
طبق آماری که مسؤولان آموزش عالی داده اند، معدل دانشجویان شاهد یک نمره از معدل دانشجویانی که از سهمیه استفاده نکرده اند، بیشتر است؛ و این برخلاف آن چیزی است که در سطح جامعه و در گفته های بعضی از مسؤولان کشور رواج دارد که می گویند دانشجوی شاهد با بنیه ی علمی ضعیف وارد دانشگاه می شود. امروز خیلی از کرسی های تدریس دانشگاه در دست فرزندان شاهد است.
بحث امنیت ملی و فناوری هسته یی، بحث داغ امروز است؛ بخصوص این که این کودک استثنائی امریکا، اسرائیل چندین بار تهدید کرده که حمله می کنیم. در داخل هم بعضی اوقات شایعه می شود که صاحبان اصلی نظام به خاطر مشکلات موجود ممکن است از آرمان ها فاصله گرفته باشند. بنده این جا عرض می کنم که اصلاً این طور نیست. اگر شما فرمان دهید که این فرزندان دوباره وارد صحنه های دفاع مقدس شوند، این کار را می کنند و باز هم جهان را در حیرت فرو خواهند برد.
نکته ی دیگر این که نهادهای فرهنگی جامعه در مورد نشر و توسعه ی فرهنگ شهادت در جامعه ظاهراً فقط به کشیدن تمثال مقدس شهدا بر روی دیوارها و کارهایی از این قبیل پرداخته اند. تقاضای ما این است که از این به بعد در ترویج و اشاعه ی فرهنگ شهادت و رسیدگی به مسائل خانواده های شهدا، فرزندان شهدا را نیز وارد کار کنند.

آقای محمد دهقانی، برگزیده ی جشنواره ی جوان خوارزمی و دانشجوی مهندسی کامپیوتر:
در سال پاسخگویی، کدامیک از متولیان فرهنگ کشور خود را پاسخگوی ایجاد خرده فرهنگهای معارض با ارزشها و هنجارهای جامعه می دانند؟
حمایت از نخبگان علمی، حمایت از تشکیل سمینارهای علمی، هموارسازی مسیر ثبت اختراعات، پذیرش دانشجوی خارجی، اصلاح سیستم پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف، تشویق به افزایش کیفیت تولیدات علمی و تشویق پژوهشگران در تولید علم می تواند به توسعه ی علمی کشور شتاب بخشد.
در رابطه ی با نهضت علمی و جنبش نرم افزاری این سؤال مطرح است که از سوی مسؤولان آموزش عالی در دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی چه مکانیزمی برای اجرایی کردن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری برداشته اند؟ آیا بهتر نیست متولیان امر، مثل دولت، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و... مأمور پیگیری این موضوع شوند و به اطلاع عموم برسانند؟ راه رشد و پیشرفت، تسلیم نشدن است. نسل دانشگاهی قبل، در محاصره ی دانش غرب و در بدترین شرایط توانست به بالاترین مدارج علمی برسد که نمونه ی آن، پیشرفت در علوم هسته یی، سلولهای بنیادین و صدها نمونه ی دیگر است که ما در دانشگاه ها از این موارد خبر داریم.
برای من باعث افتخار است که از مقامات دولتهای دشمن در اخبار رسمی شنیده ام که با ناراحتی و ناامیدی اعلام کرده اند که ایران در چند ماه آینده چند ماهواره به مدار زمین می فرستد. این حق مشروع ماست که از پتانسیل علمی خویش در جهت اعتلای دین و میهن استفاده کنیم. از همین جا، از جانب نخبگان کشور به ملت عزیزمان قول می دهیم که نسل آینده می تواند دهها برابر پیشرفتهای دهه ی اخیر را به سرانجام برساند؛ به شرط آن که از طرف مسؤولان اجرایی و قانونگذاران حمایت شویم.

آقای پرویز امینی، دبیر کل اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل:
تا کنون در راه تحقق بخشیدن به گام دوم انقلاب اسلامی - یعنی کارآمد سازی انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس - دو نسخه در عرصه ی اجتماعی و مدیریتی کشور تجویز گردیده است؛ یکی گفتمان توسعه ی اقتصادی و دیگری گفتمان توسعه ی سیاسی است. قطع نظر از برخی تفاوتها، این دو نسخه دو مشکل اساسی دارد: اول، عدم جامعیت و نگاه تک بعدی به شؤون گوناگون زندگی انسان و محدود کردن آن به مسائل اقتصادی و سیاسی. دوم، وارداتی و غیر بومی بودن این دو مدل است.
گفتمان عدالت و دقائق نظری آن به دلیل جامعیت و فراگیری و تأکید بر توزیع متناسب و عادلانه ی ثروت، قدرت و منزلت و ریشه داشتن در متون دینی و اصالت داشتن در رفتار پیشوایان شیعی، خصوصاً حضرت علی (ع)، یکتا راهبرد کارآمدی نظام اسلامی و اساس مشروعیت آن به شمار می آید که مؤلفه های اساسی آن را می توان به صورت اضلاع یک مثلث نشان داد: ضلع اولِ گفتمان عدالت، جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم است. برای تحقق عدالت در موقعیت کنونی مناسبات و روابط اجتماعی، نیاز به طراحی نهادها و ساختارهای نو و متناسب با عقلانیت اسلامی است و نهضت و حرکت تولید دانش می بایست بتواند ظرفیت نرم افزاری سخت افزار نظام سیاسی را برای مدیریت عادلانه و توزیع ثروت و قدرت و منزلت ایجاد کند.
ضلع دوم گفتمان عدالت، مبارزه ی بی امان، قاطع و همه جانبه با ریشه ها و مظاهر فساد اقتصادی و بروکراتیک از سوی حاکمیت است. ضلع سوم گفتمان عدالت، پاسخگویی حاکمیت به مردم است، که این خود نیازمند به نهادینه شدن فرهنگ پاسخگویی در حاکمان است؛ یعنی داشتن باور درونی به این که سؤال و پرسش حق مسلم مردم و پاسخگویی و مسؤولیت شناسی وظیفه ی خطیر حاکمان است، و نیز بالابردن قدرت اجتماعی مردم و افزایش توان نقادی ملت از طریق نهادهای مدنی برای پاسخگو کردن حاکمان، علی رغم میل باطنی آنان.
انتخابات ریاست جمهوری آینده دقیقاً از منظور کارآمدی نظام واجد اهمیت و حساسیت ویژه است و به نظر می رسد با توجه به رشد عقلانیت انتخاباتی در جامعه در طی برگزاری نزدیک به بیست و پنج انتخابات و نیز رشد جامعه پذیری سیاسی، باید بگوییم در این انتخابات کاندیداها می بایست با شفافیت و صراحت وارد عرصه ی انتخابات شوند. اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور معتقد است برای حاکم شدن فضای شفاف و زمینه ساز شدن عقلانیت انتخاباتی، نامزدها و جریانهای سیاسی کشور می بایست به این سؤال اساسی پاسخ دهند: تحلیل آنها از وضعیت کنونی نظام سیاسی چیست؟ برنامه های آنها با ذکر جزئیات، شاخصهای تیم اجرایی و از همه مهمتر معرفی کابینه ی احتمالی باشد. آیا دانشجویان حق ندارند که بدانند وزیر علوم و تحقیقات و همچنین وزیر بهداشت و درمان آینده ی آنان چه کسی خواهد بود؟

دوستمان مطالب مهمی را در میان گذاشتند. هم مسأله ی کارآمدی مهم است، هم مسأله ی گفتمان دولت، که ایشان این را با کارآمدی مرتبط کردند، که کاملاً درست و مهم است. سال پاسخگویی هم که ما مطرح کردیم، باید به آن توجه شود؛ منتها یکی دو نکته ی ظریف در این جا وجود دارد که باید به آن توجه شود: اولاً وقتی شما سؤال می کنید و پاسخ می خواهید، باید سؤالی بکنید که پاسخ آن - از سوی هر کسی - قابل تشخیص و ارزیابی کمّی باشد؛ والاّ این که شما بگویید «آیا می دانید که از قِبل بیکاری چه مشکلاتی پیش می آید؟»، جوابش این است که بله، می دانیم. «چه کار می کنید؟» همین کارهایی که می بینید داریم می کنیم. این طور طرح پرسش، چیزی عاید نخواهد کرد. یا از قوه ی قضاییه بپرسید «شما برای رفع این ویرانه در پنج سال گذشته چه کار کردید؟» آنها چند صفحه به شما آمار خواهند داد که این کارها را کرده ایم. پاسخگویی مقوله ی بسیار حساسی است. چیزی که شما باید به آن اهتمام داشته باشید، خواست است. خواست عدالت و رفع فساد، بسیار مهم است. این خواستها باید وجود داشته باشد. در کنار این خواستها، این طور هم نباشد که همه ی کارهایی را که مسؤولان کرده اند، انسان زیر سؤال ببرد و
مورد تردید قرار دهد؛ نه، واقعاً در همین زمینه هایی که شما مطرح کردید، کارهای خوب و زیادی صورت گرفته؛ منتها اداره ی کشور در مقطع امروز کار بسیار مشکلی است. می دانید امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتی که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدی خود را به طور کامل اثبات کند، عرصه برای آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین که همین الان هم آنها می بینند در مقابل نظام جمهوری اسلامی کم کاری کرده اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایی که دوستان اشاره کردند، نایل آید. البته به شما عرض بکنم؛ پیشرفتها در بخشهای مختلف، بیش از اینهاست. گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است و - همان طور هم که چند روز پیش در جلسه یی مطرح کردم - همه چیز ماست. منهای آن، جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همه گیر کنید؛ به گونه یی که هر جریانی، هر شخصی، هر حزبی و هر جناحی سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنی برای عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است. اما در برخورد با آنچه شده، باید خانگی برخورد کنید؛ نه بیگانه وار و معترض. بالاخره کارهای زیادی انجام گرفته، احیاناً کوتاهی هایی هم شده؛ اما باید مشکل را حل کرد. نباید نتیجه ی قهری نحوه ی بیان این باشد که بعد از چندی انسان احساس کند که به کل مجموعه بشدت معترض است؛ نه، شما برای موفقیت کل مجموعه دارید تلاش می کنید؛ اصلاً همه ی تلاشتان این است که نظام را پیش ببرید. هرچه می توانید، جزئیات را تکمیل کنید. در بخشهایی که خلأ وجود دارد، هرچه می توانید، کمک کنید تا خلأ برطرف شود. هرچه می توانید، شعار اصلی عدالت و آنچه را مربوط به عدالت است، تقویت و همگانی و در ذهن ها تعمیق کنید و روی پشتوانه و فلسفه ی فکری آن کار کنید - اینها لازم است - اما کاری نکنید که مخالفان شما این تردید را دامن بزنند که آیا نظام اسلامی می تواند؟ آیا نظامی اسلامی توانسته؟ البته که می تواند؛ البته که توانسته! مدعی دستگاه های مختلف از لحاظ کارآمدی، خودِ بنده هستم. من دائماً نسبت به کارآمدی، از اینها سؤال و مطالبه می کنم؛ اما بنده اعتقادم این است که نظام اسلامی از همه ی دولتهایی که در دوران استعمار و دوران نزدیک به استعمار در کشور ما وجود داشته، قوی تر عمل کرده است. بدون تردید نظام جمهوری اسلامی در همه ی بخشها قوی عمل کرده است. عناصر مؤمن و کارآمد در نظام وجود داشته اند؛ پشتوانه ی مردمی هم به آنها کمک کرده است. در بخشهایی ما با قدرت وارد میدان شده ایم که فکرش را نمی توانستیم بکنیم. در همه ی بخشها این طور است. الان جای توضیح و بیان آمار نیست. البته اقتضای این دوره ی از نظام جمهوری اسلامی، اقتضای کار بیشتر، انقلابی تر، مؤمنانه تر و همه ی امکانات را بیش از این به میدان آوردن است؛ این را قبول داریم. البته کم کاری وجود دارد، اما ناکارآمدی وجود ندارد؛ بین اینها باید تفکیک قائل شد. ناکارآمدی وجود ندارد؛ نظام اسلامی کارایی دارد. یک نشانه ی کاراییِ نظام، وجود شماست. جوان دانشجوی مؤمن و معتقد به نظام می تواند حرف و انگیزه ی خودش را قوی در فضای جامعه مطرح کند. حرف شما فردا در تمام فضای جامعه منتشر می شود؛ این نکته ی خیلی مهمی است؛ این خودش کارآمدیِ این نظام است. کارآمدی نظام غیر از کارآمدی این دستگاه یا آن دستگاه است؛ نظام، نظام کارآمدی است. البته کارآمدی نظام، مجموعه ی عملکرد مثبت و منفی یی است که دستگاه های نظام دارند؛ اما این برآیند مثبت است.

آقای هامون طهماسبی، دارنده ی مدال نقره ی جهانی المپیاد شیمی:
آنچه امروز در گفتگوی ما با غربی ها در وین و پاریس می گذرد، بر سر ذخایر سوختی ما نیست؛ بلکه بر سر نیروی انسانی دانشمند ماست که توانسته با طی کردن راههایی از جهان علم و دانش، خود را در سطح جهانی مطرح کند. مسأله بر سر دانش هسته یی ماست و این که غرب نمی خواهد ما با وارد شدن به باشگاه هسته یی جهان، سد راه تأمین منافع زیاده خواهانه ی آنان باشیم. اگر امروز آنها برتری علمی دارند و در علم معلم ما هستند، از این واهمه دارند که در آینده به همت فرزندان ایران، ما معلم آنها در علم شویم.
چرا روند حمایت و جذب نخبگان ایرانی کند و دلسردکننده است؟ سرمایه گذاری و حمایت نهادهای دولتی و خصوصی از نخبگان و دانش پژوهان می تواند در تسریع روند پیشرفت و جبران عقب ماندگی های علمی کشور ما مؤثر باشد. با وجود این مشکلات، ما به آینده امیدواریم و نخواهیم گذاشت سایه ی یأس و ناامیدی به ما حاکم شود.
البته من از کمک و حمایت از نخبگان همیشه دفاع می کنم و اعتقاد هم دارم که این کار درست است؛ منتها به نظر من خوب است بین ورزشکارها و نخبگان علمی مقایسه نشود. ده ها سال است که این کار در دنیا معمول است، در کشور ما هم همین طور معمول بوده است؛ اما مطرح کردن نخبگان علمی چند سال است که در این جا معمول شده؛ در سابق چنین چیزی وجود نداشته. این کار یواش یواش فرهنگ خواهد شد؛ به یک مسأله ی جدی و همگانی تبدیل خواهد شد. البته این هم هست که در دنیا روح عوامانه ی گرایش به ورزش غلبه دارد؛ این را باید تصدیق کرد. الان شما می بینید که گاهی یک کشور را به یک فوتبالیست می شناسند. آن کشور لابد سیاستمدار دارد، نخبه ی علمی دارد، عالم دارد؛ اما هیچ کس از آنها را نمی شناسند؛ گاهی خود آن کشور را هم نمی شناسند! دنیا به ورزش گرایش دارد، اما گرایش درستی نیست؛ من این گرایش را تأیید نمی کنم. کشور ما هم یک مقدار تابع همین قضیه است. در کشور ما که مهد ورزشهای دیگری مثل کشتی است، در عین حال الان فوتبال جاذبه ی بیشتری دارد؛ افراد مسابقات فوتبال را تماشا می کنند و به هیجان می آیند و با احساسات عمومی دنیا همسطح می شوند. اینهایی که شما می خواهید، ان شاءاللَّه درست خواهد شد. اعتقاد من این است که خیلی از این کارها را شماها قبل از آن که خودتان مصدر امور شوید، ان شاءاللَّه خواهید دید که درست شده؛ بخشی از آنها هم می ماند برای این که وقتی شما مصدر امور شدید؛ چون اینها کارهای بلندمدت است.

آقای امیرعباس اسماعیلی: دبیرکل اتحادیه تشکلهای سیاسی اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی:
اشتغال نسل جوان یکی از مهمترین دغدغه های دانشجویان و جنبش دانشجویی است. برای حل این مشکل، تکیه بر نیروهای بالقوه و ذخایر ملی و استفاده ی مناسب از متخصصان دلسوز و... امکان پذیر است.
مسأله ی دستیابی به انرژی هسته یی با اهداف صلح آمیز، از مهمترین خواستهای نسل جوان است. حفظ اتحاد و تعامل صحیح با مجامع جهانی و بها ندادن به دشمنان، ما را در رسیدن به این هدف کمک می کند.
انتخابات ریاست جمهوری باید به عنوان دغدغه ی اساسی مطرح گردد.
دیدگاه تبعیض آمیزی در نگاه مسؤولان به دانشگاه آزاد اسلامی در مقایسه با دانشگاه های دولتی وجود دارد.
انتظار ما این است که به تشکلهای دانشجویی که اهل جنجال نیستند، توجه بیشتری شود و فقط به تشکلهایی که زخم بر نظام می زنند، توجه نشود.
نمایندگان جنبش دانشجویی باید به تأسیس یک نظام ضدسلطه برای دفاع از مظلوم و مردم فلسطین اقدام کنند.

آقای امیررضا نیکان، نماینده ی نخبگان:
ما نمی خواهیم مرکز حمایت از نخبگان، مانند نظام های اداری سازمانهای دیگر شود؛ بلکه تقاضای ما این است که نظام از ما این سؤال مهم و حیاتی را بپرسد که کشور متقاضی چه خدماتی از نخبگان است.
اطلاعات و تجربیات مدیران کشور بهتر است به وسیله ی سیستمی ضبط شود تا مورد استفاده ی مدیران و مسؤولان آینده قرار گیرد. ما دوست داریم از تجربیات زیاد شما نیز برای شروع کار استفاده شود.

ثبت تجارب، این طوری نیست که مثلاً یک مدیر بنشیند بنویسد: تجربه ی من در این قضیه این است. تجارب در اسناد و مدارک و نوشته های یک مجموعه منعکس است. مثلاً تجربیات مجموعه های اقتصادی - بانک مرکزی، سازمان مدیریت، وزارت اقتصاد و غیره - در اسناد و منابع و دفاتر ثبت است. بنابراین در سیر کارها تجربه به دست می آید و همان جا هم ثبت می شود. این طور نیست که تجربه ها می آید و با آدمها می رود و نابود می شود؛ بعد افراد بعدی می آیند و از آنها استفاده نمی کنند. این که ما بگوییم در کدام بخشها، در کدام پروژه ها و در کدام رشته ها باید کار و تحقیق شود، البته این کارِ ویژه و تخصصی است. به نظر ما همان بنیادی که گفتیم، ان شاءاللَّه اگر تشکیل شود، یک قسمت هم به این چیزها اختصاص پیدا می کند؛ اولویتها را معین خواهد کرد و به این چیزها خواهد پرداخت. منتها معلوم است که یک کشور از نخبگان خودش چه می خواهد. یک کشور از نخبگان خودش می خواهد که به نیازها و مطالبات عمومی و به مصالح کشور بیندیشند؛ به آنها پاسخ دهند و خودشان را متعهد بدانند. من در جمع نخبگان المپیادی - البته الحمدللَّه الان همه ی شما نخبه هستید؛ بنده همه ی شما جوانها را به یک معنا نخبه می دانم - مکرر گفته ام که نخبگان توجه داشته باشند خود را از ملت طلبگار ندانند. ما به مسؤولان مرتب سفارش می کنیم به نخبگان رسیدگی کنند؛ اینها سرمایه ها و گنجینه های کشورند و البته باید به اینها رسیدگی شود؛ در این شکی نیست. یک مطلب این است که ما مسؤولان باید خود را برای پشتیبانی، حمایت و دفاع از نخبگان مسؤول بدانیم؛ اما حرف دیگر این است که ما بگوییم نخبگان خود را از ملت ایران و از کشورشان طلبگار بدانند؛ این دومی مطلقاً قبول نیست. همه ی ما بدهکاریم: بدهکار به این ملت، بدهکار به این تاریخ، بدهکار به نسلهای آینده. کسانی که کشور را ترک می کنند و به خارج می روند، یک وقت می روند تا معلوماتشان را تکمیل کنند و برگردند؛ چه اشکالی دارد؟ این اصلاً مانعی ندارد. مثلاً در این جا نیازی دارند - کارگاهی، وسیله ی کاری، درسی، دانشی، رتبه یی، استادی - این نیاز در این جا برآورده نمی شود؛ در فلان نقطه ی دنیا برآورده می شود؛ بنابراین به آن جا می روند و استفاده می کنند و برمی گردند؛ این که مورد تأیید ماست؛ ما از این کار گله یی نداریم. اما کسانی که کشور را رها می کنند و به پشت سرشان نگاه نمی کنند، اینها سودی نمی برند. اینها خانه ی
خود را که مال خودشان است و همه آنها را محلی و صاحبخانه می دانند، رها می کنند؛ به نقطه یی می روند که اجیر شوند! اجیری و مزدوری است؛ مزدوری با پول زیاد؛ خیلی فرق می کند. در خانه ی خود زندگی کردن، در فضای خانه ی خود تنفس کردن، خود را صاحبخانه دانستن؛ این کجا؟ این که یک ایرانی به فلان نقطه ی دنیا برود - مثلاً به استرالیا یا کانادا یا اروپا - گیرم مرکزی هم پیدا کند که در آن جا کار کند و حقوقی هم بگیرد؛ آن حقوق هم ده برابر حقوقی باشد که در ایران خواهد گرفت؛ اما آن جا صاحبخانه نیست، همه او را بیگانه می دانند، کسی او را صاحبِ حق نمی داند، با او احساس خویشاوندی نمی کند؛ این کجا؟ این طور نیست که رفتن به خارج امتیازی محسوب شود؛ نه، ماندن در این جا امتیاز است. شما در خانه ی خود، برای مردم خود و برای خانواده ی خود کار می کنید؛ و این ارزش بسیار بالایی است. نخبگان از این ملت و از این کشورند و توقع ما این است که برای این ملت و این کشور هم باشند. البته به مسؤولان هم مرتباً سفارش می کنیم و بر خودمان هم لازم می دانیم که از این جماعت نخبه - که ذخایر کشورند - استفاده و حمایت کنیم. ...
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
جلسه ی امروز ما جلسه ی بسیار خوبی بود. همان طور که اول جلسه عرض کردیم، قرار بر این است که بنده بشنوم و دوستان مطالبی را بفرمایند. هدف از این جلسه هم در درجه ی اول تکریم نسبت به دانشگاه است؛ می خواهیم به دانشگاه و دانشجو در فضای عمومی کشور احترام گذاشته شود. احترام به دانشجو و دانشگاه به معنای احترام به دانش است؛ به معنای این نیست که ما برای قشری مجاز می دانیم که دارای تبختر و نخوت باشد؛ نه، به هیچ وجه این طور نیست. تکریم دانشجو و دانشگاه به معنای تکریم علم است. اگر کشور ما در زمینه ی علم سرمایه گذاری و تلاش نکند، مسلماً باز هم سالهای متمادی در پیشرفت همه جانبه و توسعه ی کشور تأخیر خواهد افتاد؛ کمااین که عقب ماندگی های کشور ما در دوره ی حکومت طاغوت - چه پهلوی ها و چه قاجارها - به خاطر این بود که به مقوله ی علم در این کشور اهمیت داده نشد و علم را محترم نشمردند. وقتی در جامعه یی علم محترم شمرده می شود که استعداد و سرچشمه ی درونی عناصر انسانی کشور جوشان شود و علم بومی گردد. سرمایه گذاری برای علم، باید با این هدف باشد؛ والّا این که دیگران فرآورده های علمی داشته باشند و فرمولها و کلماتی را به ما بیاموزند و ما بدون این که هیچ عمقی از آن به دست بیاوریم، آن کلمات را یاد بگیریم، به پیشرفت هیچ کشوری کمک نمی کند؛ نه ما و نه هیچ کشور دیگری. در گذشته سرچشمه ی علم در این کشور خشک شده بود. از طرق مختلف این کار صورت می گرفت: یکی این بود که درمقابل هیمنه ی پیشرفت دانش غربی، این تصور در کشور ما غلیظ شد و مورد تأکید قرار گرفت که ایرانی قادر نیست، ایرانی نمی تواند، ایرانی استعداد لازم را برای پیشرفت علمی و صنعتی ندارد. امروز این حرف به گوش شما بیگانه و ناآشناست؛ اما بدانید که در یک دوره ی طولانی، این فکر در کشور تولید و ترویج شد؛ گفتند ایرانی به درد ادبیات می خورد - ادبیات بزم و گل و بلبل و این طور چیزها - آن هم ادبیات به معنای شعر؛ والّا تحقیقات ادبی را هم باز باید اروپایی ها و مستشرقین اروپایی می آمدند می کردند. ایرانی به درد کارهای جدی و اساسی نمی خورد. نتیجه ی فقر علمی، فقر صنعتی شد. نتیجه ی فقر صنعتی، خرج کردن همه ی سرمایه ها برای رسیدن به سطح زندگی معمولیِ متعارف دنیایی شد؛ یعنی وارد کردن، صنعت مونتاژ، دایم دنبال دیگران دویدن، نفت و همه ی سرمایه های داخلی را تقدیم کردن. نتیجه ی دیگرش این بود که خیلی از استعدادهای طبیعی - غیر از استعدادهای انسانی - در کشور ما متوقف ماند. وقتی مردمی دانشمند نبودند، اهل صنعت نبودند و فناوری و علم نداشتند، از بسیاری از ثروتهای موجود طبیعی خودشان هم غافل می مانند. سالهای متمادی می گذشت؛ نفت در این کشور بود، اما کسی نبود که بداند این نفت چیست و به چه درد می خورد! دیگرانی که پیشرفت کرده بودند، این ماده را می شناختند و کاربرد آن را می دانستند؛ لذا آنها آمدند آن را کشف و استخراج کردند؛ صاحب آن شدند و به سود خودشان تصرف کردند؛ هم در کشور ما و هم در اغلب کشورهای نفت خیز دنیا. همه ی اینها دنباله ی عقب ماندگیِ علمی است. وقتی علم نباشد، صنعت نیست. وقتی صنعت نباشد، بسیاری از ثروتهای جامعه کشف نمی شود. وقتی صنعت نباشد، همه ی موجودی برای به دست آوردن صنعت روز خرج می شود؛ دنباله روی از بیگانه و گرفتنِ ناگزیرِ فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از سیاست های بیگانه هم به دنبالش پدید می آید. همه ی اینها ناشی از بی علمی است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود. یکی از کارهای مهم انقلاب همین بود؛ علم را در داخل کشور ترویج کرد. اول انقلاب در برهه ی کوتاهی ما ناگزیر شدیم دانشگاه نداشته باشیم. دانشگاه به مناسبت انقلاب فرهنگی و مسائلی که در دانشگاه بود، تعطیل شد. دانشگاه ها به اصرار دانشجوها تعطیل شد. در همین دانشگاه تهران گروهکها اتاق جنگ درست کردند؛ یعنی از دانشگاه به عنوان وسیله یی برای آشوب، فتنه، جنگ با انقلاب، جنگ با نظام و جنگ با اسلام استفاده کردند! دانشگاه در برهه ی کوتاهی تعطیل شد؛ لیکن بعد از این برهه ی کوتاه، فعالیت علمی و دانشگاه و دانشجو به شکل معجزه آسایی پیشرفت کرد. شماها امروز در وسط جریان قرار دارید؛ درست احساس نمی کنید که ما چه وضعی داشتیم و از کجا به کجا رسیدیم. ما در این کشور سالهای متمادی برای معالجات خودمان بناچار از پزشک تایلندی و پاکستانی و هندی استفاده می کردیم؛ چون پزشک در این کشور به قدر لازم نبود؛ اما امروز یکی از دغدغه های نظام این شده که این همه پزشک اضافی را چگونه به کار بگمارد. بعضی ها برای این قضیه غصه می خورند. به نظر من این کج سلیقگی است؛ غصه نیست. آن روز برای اداره ی تعداد معدود دانشگاه های کشور، ما استاد نداشتیم. البته اول انقلاب تعدادی استاد از کشور رفتند؛ اما آنهایی که رفتند، آنقدر زیاد نبودند؛ درباره ی شمار آنها مبالغه شد. امروز خوشبختانه ما اساتید فعال و مشغول در این همه دانشگاهی که در کشور به وجود آمده، فراوان داریم. تعداد دانشگاه های امروز نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست. ممکن است در سیاستگذاری ها و اجرای آن سیاست ها اشتباهاتی وجود داشته باشد - از گسترش کمّی به این شکل، من به طور مطلق دفاع نمی کنم - لیکن نکته ی اصلی این است که به علم اهمیت داده شد. من امروز می خواهم همین نکته را به شما عرض کنم. عزیزان من! به علم اهمیت دهید. کلید اصلی باز کردن قفلهای گوناگون، اهمیت دادن به علم است. البته در کنار آن، این امر بدیهی را هم باید در نظر داشته باشید که علم و عالم همان قدر که می توانند مفید باشند، می توانند مضر هم باشند؛ «چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا». اگر کسی که علم در وجود او هست، تقوا و پرهیزگاری و امانت و صداقت در او نباشد، می تواند موجود مضری باشد؛ می تواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. بنابراین در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است؛ در این هیچ شبهه نکنید. حرکتهایی که انجام می دهند برای این که محیط دانشگاه و دانشجو را محیط بی دینی و بی معنویتی کنند، به نظر من گرچه یک مقدارش از روی غفلت است، اما یک مقدارش هم حساب شده است. در این قضیه خیلی ها مقصرند؛ هم در دانشگاه ها مقصر وجود دارد، هم در خود دستگاه های وزارتی و دولتی. عده یی حساب شده می خواهند محیطهای دانشجویی و دانشگاه را - که محیط علم و گسترش علمی و رشد علمی و پرورش علمی و آینده ی علمی کشور است - از معنویت تهی کنند تا در آن، ایمان و تقوا و معنویت و خدا و تعهد دینی وجود نداشته باشد؛ این قطعاً حرکتی است به ضرر مصالح کشور.
پروردگارا! دلهای جوان و آماده و مستعد را از نور معرفتِ خودت سرشار کن. پروردگارا! نشست صائمانه ی این جوانان عزیز را که در ساعتی از روز ماه رمضان انجام گرفت، مشمول برکات و توجهات خاص خودت قرار بده. پروردگارا! جوانان ما را از صلاح و سداد برخوردار بفرما. پروردگارا! آینده ی کشور را به دست این جوانان، آینده ی علم و معرفت و تقوا قرار بده؛ دشمنان را از نفوذ در این کشور و در نظام جمهوری اسلامی روزبه روز مأیوس تر بفرما؛ قلب مقدس ولی عصر را از ما شاد و خشنود کن؛ شهدای ما را با پیغمبر و اولیای پیغمبر محشور بفرما؛ روح مطهر امام بزرگوار را با اولیایت محشور کن.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان