«السَّلامُ عَلی المَهدِی الَّذی وعَدَاللّه ُ بهِ الاُمَم أنْ یَجمَعَ بِهِ الکَلِم وَیلُمَّ به الشَّعَث وَ یملاَء بِهِ الأرضَ قِسطا و عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَجورا و یُنْجِزَ به وَعدَ المؤمنین»(1).
درود بر مهدی، آن که خدا به امتها وعده داده که به وسیله او آراء و سخنها را یکی گرداند و پراکندگی مردم را به همگرایی و همبستگی بدل کند. زمین را بعد از آنکه از ستم و بیداد پر شده به وسیله حضرتش از عدل و داد پر کند؛ و به وعده ای که [برای برپایی عدالت[ به مؤمنان داده بود وفا کند.
به! چه نوید خوشی و شعار امیدبخشی، که پایان انتظار است و آغاز برخورداری از عدالت واقعی.
فرا رسیدن نیمه شعبان هر سال و شادمانی در زادروز امام حیِّ قائم، برای شیعیان نزدیک شدن به تحقُّق آرمانها و ثمربخشی کوششهای منتظران است. با ظهور حجة بن الحسن عجّل اللّه ُ فَرَجَه چنان که در بسیاری از روایات اسلامی آمده، جامعه ای ساخته می شود که در آن نفاق و دروغ، نابرابری و تجاوز به حقوق وجود ندارد، و توحید در همه زمینه ها حکومت می کند. پس جشن ما در این روز، جشن امید و دلگرمی و پشتکار و سازندگی است، و جهاد و کوشش برای نجات ستم کشیدگان تاریخ و مستضعفان، و مبارزه با هر چه پلیدی و زشتی و تجاوز و تعدّی است.
هر چند شیعه امروز در اقلیت است، امّا به وعده الهی مطمئن و امیدوار است که می فرماید:
«وَ نُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»(قصص / 5).
و ما می خواهیم بر کسانی که در روی زمین به زبونی کشیده شده اند منّت نهیم [و احسان کنیم [و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم.
ابوالفتوح رازی در تفسیر آیه می نویسد:
«و ما می خواهیم یعنی خواستیم که منّت نهیم بر آنان که ایشان را مستضعف کردند و ضعیف [نگاه] داشتند در زمین مصر از بنی اسرائیل. و نَجعَلَهم أئمّة: و ایشان را امامانی کنیم که مردم به ایشان اقتدا کنند در خیرات، این قول عبداللّه عبّاس است... و نَجعَلهمُ الوارِثین و ایشان را وارث مال فرعون و قوم او کنیم، پسِ آنکه ایشان را هلاک کرده باشیم. و اصحاب ما [علمای شیعه] روایت کردند که آیت در شأن مهدی آمد علیه السلام ، که خدای او و اصحاب او را از پسِ آنکه ضعیف و مستضعَف بوده باشند منت نهد بر ایشان. و مراد به زمین جمله زمین دنیاست و ایشان را امام کند در زمین، و ایشان را وارث کند، و این قول اولیتر است از آنجا که موافق ظاهر است از چند وجه، یکی: «ارض» به «لام تعریف جنس» بر عموم حمل کردن اولیتر باشد. دگر لفظ «امام» در حق او حقیقت باشد و در حق بنی اسرائیل مَجاز. دگر آنکه «وارث» به او لایقتر است از اینجا که او بازپسینِ ائمه است و او وارث همه گذشتگان باشد و به دامن قیامت بوَد دولت او... شیخ طوسی [در تفسیر تبیان ذیل آیه] این دلیل را هم می افزاید که: زمان فعل [نُریدُ] در این عبارت قرآنی مستقبل است»(2)، یعنی اراده الهی (در احسان و امام گرداندن و وارث کردن مستضعفان) در آینده باید تحقق یابد، بنابراین تفسیر علمای شیعه، که تأویل آیه بر حضرت حجت(عج) است... با سیاق آیه سازگارتر می باشد.
چندین آیه دیگر قرآن (مانند آیه 55 سوره نور) نیز ارث بردن زمین و حکومت صالحان را در سرانجام تاریخ یادآور می شود و روح خوش بینی به آینده بشریت را در انسانهای گِرونده ایجاد می کند، که به رعایت اختصار به نقل آیه ای دیگر اکتفا می کنیم:
«وَلَقد کتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ * إِنَّ فِی هَذَا لبَلاَغا لِقَومٍ عَابِدِینَ» (انبیاء / 105-106).
و در حقیقت در زبور، پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد(3). به راستی در این [امور] برای مردمِ عبادت پیشه ابلاغی [حقیقی] است. از امام محمّد باقر علیه السلام نقل است که فرمود: ابن بندگان شایسته که در آخرالزمان وارث زمین شوند اصحاب مهدی(عج) هستند(4).
چنان که ملاحظه می شود، نه تنها قرآن مجید که کتابهای آسمانی پیشینیان نیز مژده آمدن مصلح آخرالزمان را داده اند، ولی در منابع اصیل و کهن اسلامی و مخصوصا شیعه به وجود حضرت حجة بن الحسن عجّل اللّه فرَجه با نام پدر و اجداد، و زمان زاده شدن و نهان گشتن وی (برای حفظ جان)، و اصلاحاتش بعد از ظهور در آخرالزمان تصریح شده است، به صورتی که بر شخصی معین از اولاد حضرت فاطمه(س) و امیرالمؤمنین علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام دلالت می کند و جای تردید برای محقق باقی نمی گذارد.
روش علمی در تحقیقات تاریخی
پیش از آنکه احادیث رسیده در این باره را نقل کنیم، یادآور می شویم که معلوم است این حوادث در زمان گذشته یعنی اواخر سده سوم روی داده و جنبه تاریخی دارد. پس در تحقیق برای پی بردن به درستی یا نادرستی آنها باید روش علمی (مِتُد) که در تاریخ معمول است به کاربرد، و آن مراجعه به قدیم ترین اسناد و کتابهای موثق یا بناها و سنگ نوشته هاست که به اضافه شواهد اجتماعی و اوضاع سیاسی، بر روی هم پژوهشگر را راهنما به واقعیات تاریخی است. این روش در شناخت اخبار مذهبی و رویدادهای دینی هم تاکنون به وسیله علمای بزرگ اسلامی و فقها به کار رفته، که در آثارشان ملاحظه می شود و بر اهلش روشن است.
رویداد تاریخی تولّد و غیبت دوازدهمین حجت خدا و سایر خصوصیات آن حضرت را هم راویانی موثَّق از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و سایر ائمه معصومین علیهم السلام نقل کرده اند، که در کتابهای قرن چهارم و پنجم و حتّی قبل از غیبت آمده، و جای شک باقی نمی گذارد.
گفتنی است که در سده چهارم یعنی از سال 329 به بعد که غیبت کبری آغاز شد، فرقه هایی پیدا شدند و شبهاتی القا کردند، امّا دانشمندان زمان شناس و بیدار شیعه مانند محمّد بن ابراهیم نعمانی (از اعلام قرن چهارم) صاحب کتاب الغیبه، و ابو جعفر محمّد بن علی معروف به ابن بابویه و ملقب به صدوق (م. 381) مؤلف کتاب بزرگ کمال الدین و تمام النعمة، و پیش از این دو محمّد بن یعقوب کُلَینی (م. 329) در کتاب الحجة از اصول کافی، و بعد از اینان استاد فقیهان ابوجعفر محمّد بن حسن طوسی (م.460) در کتاب الغیبه با بحثهای عقلی و نقلی به اثبات عقیده شیعه اثنی عشریّه در مورد وجود و نهان زیستی و آثار وجودی حضرت حجت(عج) و پاسخ شبهات پرداختند.
امّا نویسنده در این نوشتار که به مناسبت نیمه شعبان 1424 و میلاد مسعود آن امام قائم عجَّل اللّه فرجه نوشته می شود بر آن است تا نخست نمونه ای اندک از اخبار بسیاری که از طریق اهل سنّت درباره حضرتش رسیده نقل و سپس نتیجه گیری کند، چون می دانیم آمدن مصلحی در آخرالزمان از خانواده پیامبر اسلام باوری اسلامی است و به شیعه اثنی عشریه اختصاص ندارد؛ هر چند تنها شیعه در بزرگداشت آن می کوشد.
امید است دلها روشن و انگیزه ها برای خدمت به جامعه شیعه خاصه مستضعفان بیشتر گردد و رضایت امام زمان ما حاصل آید.
چند حدیث از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره حضرت مهدی (عج) از طریق اهل سنت(5)
1 «حضرت علی علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمودند: المهدیُّ مِنّا أهلَ البیتِ یُصلِحُه اللّه فی لَیلةٍ: مهدی از خاندان ماست، خداوند کار قیام او را در یک شب اصلاح می کند».
«حدیث یاد شده را بسیاری از محدثان اهل سنت نقل کرده اند، که از باب نمونه برخی را یادآور می شود:
احمد بن حنبل (متوفی به سال 241)، در مسند (چاپ 1389، ج 1 ، ص 84).
ابن ماجَه (م.275) در سُنَن، (جلد 2 کتابُ الفِتن، باب خروج المهدی، ص 1367)».
خوانندگان توجّه می فرمایند که این دو محدّثِ بزرگ پیش از تولّد حضرت و وقوع غیبت می زیسته اند، و خبر اصلاح امر ظهورش را در زمانی که فقط خدای تعالی می داند نقل کرده اند. راویان دیگر حدیث عبارتند از:
«ابو نُعیم احمد بن عبد اللّه اصفهانی (م.430)، در حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، چاپ مصر 1352، 3/177.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر بن کثیر دمشقی (م.74)، جامع المسانید و السُنَن، بیروت، 1415، ج 29 / ص 193.
جلال الدین سیوطی (م.911)، الحاوی لِلفَتاوی، مصر، 1378، 2/124.»
2 در این باره که ظهور مهدی عجّل اللّه فرجه در آخرالزمان قطعی است تا اصلاحات بنیادی در جامعه بشری بنماید احادیث مرویّ از طریق شیعه و اهل سنت بسیار است. به نمونه زیر از مقاله مذکور بسنده می کنیم:
«امیر مؤمنان علی علیه السلام از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: لَولَم یَبْقِ مِنَ الدَّهرِ اِلاّ یومٌ لَبَعث اللّه ُ تعالی رَجلاً مِن أهلِ بَیتی یَملاَءُها عَدلاً کَما مُلِئَت جَورا.
اگر از عمر روزگار جز یک روز باقی نماند، خداوند متعال مردی را از خاندانم برانگیزد که جهان را پر از داد سازد، همان گونه که پر از ستم شده باشد.
روایت یاد شده توسط ابن ابی شیبه (المُصَنَّف، 8/678، حدیث 194)، احمد بن حنبل (مسند، جلد اول از دوره 6 جلدی، ص 99، ابو داوود، السُّنن، چاپ 1371، ج 2، کتاب المهدی، ص 422)، امام مجد الدین ابوالسعادات مبارک معروف به ابن اثیر (متوفی در 606، در جامع الأُصول فی احادیث الرسول، 11/49)، ابن کثیر (جامع الأسانید و السُّنن، 2/297)، جلال الدین سیوطی (الحاوی للفتاوی، 2/125) و غیر این محدثان نقل شده است».
3 درباره ضرورت وجود حجت الهی در زمین در نهج البلاغه آمده:
«اللهم بلی! لا تخلو الأرضُ من قائمٍ للّه بحُجّةٍ، اِمّا ظاهرا مشهورا و اِمّا خائفا مغمورا، لِئلاّ تَبطُل حُججُ اللّه ِ و بیّناتُه...(6)».
«بارخدایا آری! زمین تهی نمی ماند از کسی که حجت برپا دارنده دین خداست، خواه آشکار و شناخته باشد و یا ترسان و پنهان از دیده ها، تا حجتها و نشانه های روشن خدا (آثار نبوت) باطل نشود. اینان چنداند و کجایند؟ به خدا سوگند به شمار بس اندکند، ولی در پیشگاه خداوند قدر و منزلت بس بزرگ دارند. خداوند حجّتها و نشانه های روشن خود را به وسیله اینان نگاه می دارد تا به اشخاصی همانند خود بسپارند... اینان خلیفه های خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین او هستند. وه! چه قدر مشتاق دیدار آنانم».
در این سخنِ حضرت علی علیه السلام ، چنان که شارحان نهج البلاغه و دیگران نیز اشاره کرده اند، حجت خائف پنهان، همان حجة بن الحسن العسکری علیه السلام یازدهمین فرزندش می باشد، که از بیم قتل توسط خلیفه عباسی به قدرت الهی از دیده ها نهان شد. نویسنده را در این باب گفتاری است که پس از نقل احادیث خواهد آمد.
4 درباره فسادی که آخرالزمان را فرا می گیرد و سنتهای اسلامی از بین می رود، و خداوند برای احیاء اسلام حجت خود را ظاهر می کند، علی علیه السلام می فرماید:
«لَیخرُجَنَّ رَجلٌ مِن ولدی عندَ اقْتِرابِ السّاعَةِ حینَ تَموتُ قُلوبُ المؤمِنینَ کَما تَموتُ الأبدانُ لِما لَحِقَهم مِنَ الضَرِّ و الشّدَّةِ و الجُوعِ و القَتلِ و تَواتُرِ الفِتَنِ و المَلاحِم العِظامِ و اِماتَةِ السُّنَنِ و اِحیاءِ البِدَع، و ترکِ الأمرِ بِالمعروفِ و النَّهیِ عنِ المُنکَرِ، فَیُحیِ اللّه ُ بالمَهدی... السُّنَن الَّتی قَد اُمیتَت و یَسُرُّ بِعَدلِه و بَرکَتِه قلوبُ المُؤمنینَ و تَتَألَّفُ اِلَیه عَصَبٌ مِنَ العَجَم و قبائل مِنَ العَرب، فَیَبقی علی ذلک سِنینَ لَیسَت بالکثیرةِ دُونَ العَشرَة ثمّ یموت».
«قطعا مردی از فرزندانم در آخرالزمان ظاهر می شود، زمانی که دلهای مؤمنان همچون بدنها می میرد به خاطر آنچه به ایشان می رسد از: گرفتاری، سختی، گرسنگی، کشتار، آشوبهای پیاپی، پیش آمدهای بزرگ، اِمحای سنتها، احیای بدعتها، ترک امر به معروف و نهی از منکر. سپس خداوند سنتهای مرده را به وسیله مهدی زنده می کند، دلهای مؤمنان را با عدالت و برکت او شادمان می سازد، برگزیدگان عجم و عرب پیرامون او همبستگی پیدا می کنند و سالیانی بدین منوال می ماند».
این حدیث را که شبیه آن از طرق دیگر هم روایت شده علاءالدین علی متقی هندی (م.975) در کنزُ العُمّال فی سُنَن الأفعال و الأقوال، چاپ بیروت، 1409، ج 14، ص 591 نقل کرده است.
5 از نشانیهای ظهور که در اخبار آمده است به نمونه ای از سخن مولا علی علیه السلام بسنده می کنیم:
«اذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماء: إنَّ الحقَّ فی آلِ مُحمَّد. فَعِندَ ذلک یَظهَر المَهدِیُّ علی اَفواهِ النّاسِ، و یَشرَبونَ حُبَّه، و لا یَکونُ لَهم ذِکرٌ غَیرَه».
«هرگاه منادی آسمانی بانگ برآورد که حق با آل محمّد صلی الله علیه و آله است. پس در آن هنگام مهدی بر سر زبانها می افتد و مردم لذت محبت او را می چشند، و یادی جز او ندارند».
حدیث را نُعَیم بن حمّاد در الفِتَن و الملاحِم (نسخه خطی، ص 183)، جلال الدین سیوطی در الحاوی للفتاوی (2/140) و علاءالدین علی متقی هندی در کنزُالعمّال(14/588) نقل کرده اند.
6 یاوران و انصار امام قائم (عج) را اوصاف و کمالاتی است که در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام آمده و اینک توصیفی شگرف از آن شگرف مردان:
«ویحا لِلطّالِقان! فَإنَّ للّه ِِ فیها کُنوزا لَیسَت مِن ذَهبٍ و لا فِضَّة، و لکِنْ بِها رجالٌ عَرفُوا اللّه َ حقَّ مَعرِفَتهِ و هُم أنصارُ المَهدِیّ آخِر الزّمان».
«خوشا به حال طالقان(7)! خداوند را در آنجا گنجهایی است نه از طلا و نقره، بلکه مردانی که به حق خداشناسند، و آنان یاران مهدی در آخرالزمان می باشند».
حدیث مذکور در کتاب الحاوی للفتاوی (2/161) و کنزُ العمّال (14/519) آمده است.
7 «در کتاب عِقدُ الدُّرَر (ص 94) پس از بیان اخبار مربوط به خروج سفیانی و جنایتهای گسترده او، از امیر مؤمنان علیه السلام نقل می کند که فرمود: ندای آسمانی بلند می شود:
«ألا قد جاءَکُم الغَوثُ یا أُمَّةَ محمَّد، قَد جاءَکُم الغَوثُ یا أُمَّة محمّد، قد جاءَکُم الفَرَجُ و هو المَهدِیّ علیه السلام ، خارجٌ مِن مَکَّةَ فَأجیبُوه... فَیَجمَع اللّه ُ عزّوجلّ أصحابَه علی عَددِ أهلِ بَدرِ، و علی عَددِ أصحابِ طالُوت ثَلاثَ مائَة و ثَلاثَة عشَرَ رَجُلاً، کَأنَّهم لُیوثٌ خَرَجوا مِن غابَةٍ. قُلوبُهم مِثلُ زُبَر الحَدید. لَو هَمّوا باِزالَةِ الجِبالِ لاَءزالُوها عَن مَوضِعِها. اَلزِّیُّ واحدٌ و اللِّباسُ واحِدٌ، کَأ نَّما أباهم أبٌ واحِدٌ.»
«آگاه باشید! ای امت محمّد فریادرس آمد، ای امت محمّد فریادرس آمد. گشایش فرا رسیده مهدی از مکه ظاهر شد، او را اجابت کنید (آن گاه فرمود:) یاران مهدی به شماره اصحاب بدر و اصحاب طالوت است؛ 313 تن. آنان به سان شیران ژیانی هستند که از بیشه خارج شده باشند. دلهای آنان مانند قطعه های فولاد است که اگر تصمیم به نابودی کوهها بگیرند آن را از جای خود برمی کنند. آنان یک شکل(8) و متحد اللباس هستند که گویی از یک پدر می باشند».
مأخذ حدیث همان است که ذیل حدیث 6 ذکر شد.
* * *
از هفت حدیث نقل شده از چهل حدیث نبوی، خاصه که از زبان باب مدینه علم نبی حضرت علی علیهماالسلام است و در کتابهای معتبر و قدیمی نقل شده، نکات زیر استنباط می شود:
1 مهدی که در آخرالزمان می آید فردی است معلوم و مشخص، از خاندان پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و فرزند حضرت علی و زهرا علیهماالسلام می باشد، و مهدویتِ نوعی باطل است(9).
2 ظهور او در آخرالزمان قطعی و حتمی است، ولی زمان ظهور را جز خدای تعالی کسی نمی داند، و در حدیث است که «کذب الوقّاتون»؛ آنان که زمانی برای ظاهر شدن مصلح پنهان تعیین می کنند دروغ می گویند(10).
3 پیش از ظاهر شدنش جهان را قتل و خون ریزی، ظلم و تجاوز به حقوق، گرسنگی و سختی زندگی به کیفر کردارشان فرا می گیرد. سنتهای اسلامی مرده و بدعتها زنده و فسادهای گوناگون همه گیر می شود، به طوری که تمام مردم به ستوه آمده آرزوی آمدن نجات دهنده ای می کنند. (حدیث 4)
4 هدف مهدی موعود اصلاحات بنیادین و بنای کاخ جدید دین است. اصلاحات هم از جهت اعتقادی و اشاعه باورهای اصیل اسلامی و تعلیمات قرآنی و توحید کلمه است، و هم از بعد اجتماعی و تأمین رفاه زندگی و نشر عدالت و اعطای حقوق پایمال شده مستضعفان و بینوایان. (حدیث 4 و احادیث متواتر دیگر از طریق فریقین در شرح اهداف اصلاحی آن حضرت).
5 قبل از آمدن مصلح جهانی، علائمی آسمانی و زمینی پیدا می شود، به گونه ای که جای تردید در صحت ادعا و دعوتش باقی نمی گذارد. بدین جهت که حجَّت تمام است منکران حضرتش و مخالفان اصلاحاتش به قتل می رسند، تا موانع اصلاحات نابود گردد. (حدیث 5 و 7)
6 یاوران خاص او از مشاهیر و اعلام نیستند، بلکه بُعد ایمانی و قدرت روحی آنان بر علمشان فزونی دارد. مردانی پاک نهاد و مخلص اند که در روستاها دور از مفاسد شهری زاده و بالیده اند. به حق تعالی معرفت حقیقی دارند. واله و شیفته ولیّ زمان و مصلح دَورانند. نامش را بر زبان دارند و مهرش را در روان. شیرمردانی از بند گسسته، با عزمی راسخ به نصرت آن مصلح می پردازند. سیصد و سیزده تن به شمار جنگاوران بدر همسان و همدل، همکار و همراهند و یک راه را می پیمایند: راه یاری مصلح واقعی، حجّة بن الحسن المهدی (عج). (حدیث 6 و 7)
7 از باورهای عمیق و متعالی شیعه که در نهج البلاغه آمده (حدیث 3) این است که حجت خدا (پیامبر، امام، ولیّ زمان) باید همواره بر زمین باشد، چون واسطه فیض است و «از عرش می ستاند، بر فرش می رساند».
توضیح کوتاهی درباره واسطه فیض
در جهان که آفرینش و حوادث آن بر پایه اسباب و سببهاست و آفریدگار مسبِّب الأسباب، حجّت الهی نخستین و مهمترین واسطه فیض رسانی است. «ولیّ در بطن و متن هستی جای دارد، و او خود سبب همه افاضه ها و انعامهاست. هستی ولیّ سببیّت دارد برای هستیهای دیگر»(11). به این جهت فقدانش در نظام خلقت خلل وارد می کند، که در روایت نیز ذکر شده، و ما به نقل حدیثی از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بسنده می کنیم:
«احمد بن عمر گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم: از امام صادق علیه السلام به ما روایت رسیده است که زمین بدون امام باقی نمی ماند. آیا بدون امام باقی می ماند؟
فرمود: معاذاللّه ! ساعتی هم باقی نخواهد ماند. اگر بدون امام باشد فرو خواهد رفت(12)».
از منظری دیگر اجتماع آدمیزادگان بدون قانون و رفتاری قانونمند روی صلاح و سعادت نخواهد دید، و بدیهی است قانون شریعت که معارف الهی و مقررات عملی است تنها به وسیله نبی از مصدر وحی اخذ و به آدمیان ابلاغ می شود. پس، از این بُعد هم حجت خدا (پیامبر و بعد از او امام) باید همواره در زمین باشد، تا (به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام ) علم دین و بیِّنات الهی باطل و نابود نشود، چون حجت کسی است که به او بر درستی دعوی استدلال کنند و در صورت نبودش احتجاج خدای حکیم بر مردم تمام نیست. و اینک مستند ما از روایات:
«حسین بن زیاد گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: زمین از آنکه در آن عالمی باشد خالی نیست. زمین را هیچ چیز جز او به صلاح نمی آورد و مردم را جز او اصلاح نمی کند».
«ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: خدای تعالی زمین را بدون عالم واننهد و اگر چنین نبود حق از باطل شناخته نمی شد(13)».
نتیجه بحث که متکی به احادیث معتبر است این شد که حجت الهی (پیامبر باشد یا خلیفه او) هم واسطه فیض تکوینی است و هم واسطه فیض تشریعی، و هر دو ضرورت و وجوبِ وجودش را می رساند. از دیگر سو تاریخ عصر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام آشکارا نشان می دهد که ظاهر شدن حجة بن الحسن (عج) همان بود و به قتل رساندنش همان(14).
بنابر این واقعیتهاست که می بینیم برای ادامه حیاتش که حیات ظاهری و معنوی انسان وابسته به آن است راهی جز غیبت و پنهان شدن از نظرها نبوده است، و دوازدهمین حجت خدا به امر خدا برای مصونیت از اعدا غایب می شود. امّا این غیبت عدم ظهور است نه عدم حضور، که در خبر است آن امام منتظَر در اماکن متبرکه و مراسم حج شرکت می کند و مردم را می بیند، امّا مردم او را نمی بینند یا می بینند و نمی شناسند(15).
بهره گیری از امام غایب
البته فایده بردن از امام غایب چون امام حاضر نیست (و این کیفری است در برابر ظلم و جنایتی که بر آنان شد)، ولی چنان نیست که از آن پنهانِ مهربان و امام نگران باز هم نتوان استفاده کرد. آری بسیارند شیعیان پاکدل و مخلصِ موقِن که از حضرتش بهره های معنوی و علمی برده اند، یعنی همان چیزی که از امام حاضر باید انتظار داشت. در روایات، غیبتِ حضرت مهدی(عج) به پنهان شدن خورشید در زیر ابر تشبیه شده، یعنی زمانی که آسمان ابری است با آنکه جهان از نور مستقیم آفتاب استفاده نمی کند و کاملاً روشن نیست، در عین حال روز از شب متمایز می شود، و این چنین است شباهت بهره وری جهان و شیعیان از حجت غایب قائم(16) (عج).
علاوه بر این خدای مهربان به طریقی دیگر تا حدی این کاستی را جبران کرده: نخست ارجاع شیعه به علمای عامل و فقهای عادلِ آگاه به اوضاع جهان، تا در «حوادث واقعه» یعنی رویدادهای تازه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عبادی، پاسخگوی آنان باشند، و بر اساس مدارک شرعی با اجتهاد علمی، تکلیف آنان را معین کنند. و ظاهرا این گونه استفاده از امام نهان بی شباهت به استفاده از خورشید پشت ابر نیست.
دوم: باز کردن راه دعا و توجّه به خدا و توسل به حجت او برای حل بسیاری از مشکلات مادی و معنوی، جسمی و روحی، و نیز دعا برای تعجیل در ظهورش.
ما نیز از پروردگار متعال عزّت اسلام و مسلمین و حفظ کشورهای اسلامی را از شر دشمنان می طلبیم و تعجیل ظهور پُر برکتش را آرزومندیم.
1 برگرفته از زیارت نقل شده از سید بن طاووس، که در مفاتیح الجنان تألیف ثقة المحدثین شیخ عبّاس قمی، جزء زیارتهای حضرت صاحب الأمر آمده است.
2 رجوع کنید به: قرآن کریم، ترجمه و توضیحات بهاءالدین خرمشاهی، ذیل صفحه 385 (با اندک تصرف)، انتشارات نیلوفر، جامی، تهران، 1374. نیز رجوع شود به: شیخ فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تفسیر آیه مذکور.
3 رجوع کنید به: زبور باب 37، آیه 29، سرودهای داود یا مزامیر: «صالحان وارث زمین خواهند بود». (به نقل از قرآن مجید، ترجمه استاد محمّد مهدی فولادوند، دارالقرآن الکریم، ذیل صفحه 331، دی ماه 1376).
4 برای تفصیل رک: محمّد رضا حکیمی، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، زمستان 1360، ص 141-142. در این کتاب پرفایده، ده آیه از آیات قرآنی که تأویل آنها بر طبق روایت مستند مربوط به ظهور مهدی عجل اللّه فرجه در آخرالزمان است نقل و شرح داده شده است. ص 141-151.
5 این احادیث برگزیده است از مقاله «مهدی (عج) در کلام علی علیه السلام »، به قلم حجة الاسلام عبدالکریم عبداللهی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه فردوسی مشهد)، پاییز و زمستان 1379 (شماره مسلسل 130-131). مقاله شامل «چهل حدیث از امیر مؤمنان علی علیه السلام در باره مهدی آخرالزمان (عج) از طریق اهل سنت» می باشد که شماری از آنها از صفحه 554 به بعد نقل شد.
6 به رعایت اختصار از نقل بقیه سخن امیر مؤمنان صرف نظر کرده به ترجمه اکتفا نمودیم. برای تفصیل رک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م.655)، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم، چاپ 1387، 18/347، حکمت 143؛ شرح نهج البلاغه، محمّد عبده (م.1323)، بیروت، 4/37؛ نهج البلاغه، تحقیق دکتر صبحی صالح، بیروت، چاپ 1378، ص 497.
7 طالقان: شهری است میان قزوین و ابهر. صاحب اسماعیل بن عباد از آنجاست (منتهَی الإرب فی لغة العرب، عبدالرحیم صفی پور).
طالِقان پنجمین ناحیه است از ایالت تهران. از شمال و شرق محدود است به مازندران، از جنوب به ساوجبلاغ و از مغرب به قزوین. ناحیه ای کوهستانی است... اغلب قریه های آن قدیمی و اشخاص بزرگی منسوب به آن قراء می باشند (جغرافیای سیاسی کیهان، 354)، به نقل از لغتنامه دهخدا. ظاهر این است که مقصود از طالقان که چنان مردانی در خود پرورانده همین قریه های قدیمی و سالم از آفات تمدن جدید است. واللّه اعلم.
8 به نظر نویسنده با توجّه به متن حدیث (الزِّیُّ واحد)، مقصود یک ریخت داشتن و همانندی پوشاک می باشد (مانند لباس نظامیان) نه یک سانی صورت ظاهر و شمایل.
9 برای ملاحظه بطلان «مهدویتِ نوعی و بودن مهدی در هر زمان» رجوع شود به: السید صدرالدین الصدر، المهدی، مطبعه عالی طهران، تاریخ المقدمه 1360ق. مؤلف دانشمند که اثرش مستند به منابع اهل سنت و جماعت است و گرانبار از استدلالهای نقلی و عقلی در اثبات عقاید شیعه اثنی عشریه می باشد، تحت عنوان «المهدی المنتظر واحد» بحثی مستوفی کرده، و در ضمن کلام ابن حجر را در کتابش «القولُ المختصر فی علامات المهدیِ المنتظَر» نقل می کند که می گوید: «اِنّ المهدی المنتظَر واحدٌ لا تعدُّدَ فیه». سپس ابداع این عقیده را به عاشقان ریاست و خلافت، یا بعضی طوایف صوفیه نسبت می دهد. رک: ص 79-85 .
10 برای شرح بیشتر راجع به معین نبودن زمان ظهور و حکمت آن رک: المهدی، ص 204-206. در این کتاب حضرت رضا علیه السلام به نقل از پدرانشان حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند که فرمود: مَثلُه کَمَثلِ الساعة لا تأتیکم الاّ بَغتَة. (شباهت آمدن او مانند آمدن زمان قیامت است که ناگهان فرامی رسد). در حدیث 1 نیز آمده بود که خداوند امر ظهورش را در شبی اصلاح می کند؛ یعنی یک باره فرمان می رسد و ظاهر می شود. بنابر این زمان ظاهر شدن امام غایب مشخص نیست، ولی از علائم ظهور نام برده شده است.
11 خورشید مغرب، ص 224. برای ملاحظه تمام این بحث دقیق رک: ص 222-229.
12 شیخ صدوق محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1380، 1/385، ح 5.
13 همان، ص 386، ح 7؛ ص 388، ح 12. ناگفته نماند در بسیاری احادیث از امام معصوم به «عالم» تعبیر شده، زیرا صفت برجسته و مُشخَّصه حجت حق تعالی نخست علم جامع و شامل اوست که منبع الهی دارد، بعد عصمت و استجابت دعا.
14 برای اطلاع بیشتر و توجیه تاریخی غیبت حضرت مهدی(عج) باید اوضاع سیاسی و اختناق شدید آن عصر را در نظر آوریم که خلفای سفاک عباسی بر طبق اخبار فراوانی که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و دیگر امامان رسیده بود و اندکی از آنها نقل شد می دانستند مصلح موعود در آخرالزمان از این خاندان ظهور خواهد کرد و بساط حکومت ظالمانه آنان را برخواهد چید. از این رو امام دهم و یازدهم را از زادگاهشان مدینه ناخواسته تبعید کردند، و در سامرا در محلی که لشکرگاه سلطان (مُعَسکَر) است تحت مراقبت شدید نگاه داشتند، به طوری که حضرت امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام به وسیله سفیر و نمایندگانی با شیعیان در ارتباط بودند، و بخصوص منزل امام حسن علیه السلام زیر نظر جاسوسان و بازرسان دولتی بود. (رک: عبّاس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، کتابخانه طهوری، چاپ دوم، ص 107) و برای آگاهی بیشتر از تاریخ تحلیلی آن زمان رک: دکتر جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمّد تقی آیت اللهی، انتشارات امیرکبیر، 1367؛ محمّد الصدر تاریخ الغیبة الصغری، مکتبة الرسول الأعظم، 1392ق.
15 رک: ابوجعفر محمّد بن الحسن الطوسی، کتاب الغیبه، مکتبة نینوی الحدیثه، قدّم له الشیخ آغا بزرگ الطهرانی، تاریخ المقدمة 1385ق. فصل درباره نام و داستان کسانی که حضرت را دیده و نشناخته اند یا بعد شناخته اند، ص 152-170.
16 رک: المهدی، کیف یُنتَفع بالإمام الغائب، ص 176-179.