چکیده:
مقاله حاضر، نگاهی است کوتاه به معرفی و شناسایی حضرت مهدی علیه السلام . هدف از این مقاله، اثبات ولادت مهدی علیه السلام و تعیین مصداق آن حضرت است . انتخاب این موضوع از آن جهت شایان توجه است که امروزه شبهاتی در باره اصل ولادت آن حضرت مطرح شده و علاوه بر کتابها و مقالات مستقلی که در این باره نوشته شده است، چندین سایت اینترنتی نیز برای تخریب شخصیت حضرت مهدی علیه السلام و تحریف منابع اصیل اسلامی فعالیت جدی دارند . از این رو، بر پژوهش گران و محققان اسلامی لازم است در برابر چنین اقداماتی ساکت ننشسته و قلم و زبان خود را در دفاع و حمایت از ریشه دارترین مساله اسلامی و امیدبخش ترین عنصر اعتقادی شیعه، به کار گیرند .
مقدمه
«شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم ان الدین عند الله الاسلام » (2)
این آیه شریفه، سخن مهدی علیه السلام است که لحظاتی بعد از ولادت، پس از سجده به درگاه خداوند، سر را به طرف آسمان بلند کرد و آن را تلاوت نمود . (3) آری سخن از ولادت حقیقتی (4) از سلاله زهراء (5) است که جهان از فیض وجود او استوار و از برکت هستی او، برقرار است . (6) وجود او همچون آفتابی است که همه مخلوقات هر چند از پشت ابرها، از نور او بهره مند می گردند . (7) اما با این حال ناچاریم برای اذعان ناباوران، این حقیقت را بیشتر شکافته و زنگار ابهام را بزداییم . بدیهی است، به دلیل نوع بحث که یک بحث تاریخی است، کمتر از خود سخن گفته و در پی مدارک و مستندات باشیم . از این رو، بدون هیچ حاشیه ای، روایات، گزارشها و شواهدی که درباره ولادت آن حضرت به عنوان دوازدهمین امام و فرزند امام حسن عسگری علیه السلام، وارد شده را مورد بررسی قرار می دهیم .
ولادت مهدی علیه السلام در یک نگاه
درباره ولادت امام مهدی علیه السلام، اگر چه بعضی از مخالفان (8) سعی کرده اند تولد آن امام عدالت گستر را زیر سؤال ببرند، و در همین راستا، اصل مساله مهدویت را امری موهوم و اعتقاد به آن را باعث رکود و عقب ماندگی جامعه معرفی کنند، ولی شواهد و مدارک تاریخی نشان می دهد که آن حضرت در واقع از مادری به نام نرجس (9) ، و در تاریخ و روز معینی، به دنیا آمده است . در واقع اصل ولادت مهدی علیه السلام جزء مسلمات تاریخ است و غیر از ائمه علیهم السلام و محدثان شیعه، بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند . در برخی کتابها بیش از شصت و پنج تن از این عالمان و نام کتابهای آنان ذکر شده است . (10)
اساسا بحث از ثبوت ولادت مهدی علیه السلام با توجه به این همه مدارک، به طوری که نخستین بار از زبان مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصریح به نام آن حضرت شده و سپس از طریق راویان معتبر و سرشناس، تایید و تاکید شده است، بحثی غیرطبیعی و نامعقول به نظر می رسد، لکن شبهات و حوادثی که در امر ولادت آن امام، رخ داده است، بحث فوق را تا اندازه ای معقول و منطقی می نمایاند، نظیر ادعای جعفر کذاب (11) مبنی بر آن که امام عسگری علیه السلام برای خود جانشینی قرار نداده است و در پی آن، حکومت وقت (12) میراث امام عسگری را به جعفر کذاب داده است .
در برخی از منابع تاریخی نیز آمده است که پیروان امام حسن عسگری علیه السلام بعد از ولادت مهدی (عج)، در اثر حوادث و شبهاتی که در امر ولادت امام مهدی علیه السلام، بین آنان به وجود آمده بود، به چهارده فرقه تقسیم شدند (13) ، هر چند بعد از آن، هر چهارده فرقه به حقیقت پی بردند و قائل به تولد امام زمان علیه السلام و زنده بودن آن حضرت شدند، (14) چنان که اختناق و فشاری که از ناحیه حکومت وقت بر شیعیان و امامان معصوم علیه السلام بود، در مخفی نگه داشتن موضوع ولادت مهدی علیه السلام بی تاثیرنبوده است .
بنابراین، با در نظر گرفتن این عوامل، می توان بحث از ولادت مهدی علیه السلام را بحثی معقول و منطقی قلمداد کرد .
اما با این همه، نسبت به ثبوت ولادت آن حضرت، تلاش مجدانه ای از سوی امام حسن عسگری علیه السلام و حتی امامان پیش از آن، و یاران واقعی آنها صورت پذیرفت که غبار این مساله را زدود و آن را در باور خردمندان و حقیقت پیشگان قرار داد . در روایت صحیحه ای از ابوهاشم جعفری چنین نقل شده است:
به ابو محمد; یعنی امام عسگری علیه السلام عرض کردم: هیبت شما مرا از سؤال کردن باز می دارد، آیا اجازه می فرمایید که از شما سؤالی کنم؟ فرمود: بپرس، عرض کردم: آقای من، آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری، عرض کردم: اگر برای شما حادثه ای رخ دهد در کجا سراغ او بروم؟ فرمود: در مدینه . (15)
محمد بن قاسم علوی نیز روایت می کند که ما جماعتی از علویون نزد حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه السلام، (16) آمدیم . حکیمه گفت: آمدید تا از ولادت ولی خدا پرسش کنید؟ گفتیم: به خدا قسم که همین طور است! فرمود نزد من دختری به نام نرجس بود که من او را بزرگ کردم و غیر از من کسی تربیت او را به عهده نداشت . روزی ابو محمد; یعنی امام عسگری علیه السلام بر من وارد شد و چشم به این دختر دوخت، من گفتم آقای من، آیا نظری بر این دختر دارید؟ فرمود: ما اولیاء خدا هستیم و هیچگاه از روی شهوت به دختران نگاه نمی کنیم، لکن تعجب من از این است که از این دختر، مولودی گرامی متولد خواهد شد، عرض کردم آقای من، پس آیا زمینه را فراهم کنم؟ فرمود باید از پدرم; یعنی از امام هادی علیه السلام اجازه بگیرم . . . حکیمه می گوید: در یکی از روزها من خدمت برادر زاده ام ابو محمد امام حسن عسگری علیه السلام رسیدم، به من فرمود: ای عمه، همان مولودی که نزد خدا و رسولش، گرامی است، امشب که شب جمعه است، متولد خواهد شد! گفتم: همین امشب؟ فرمود: آری . من با تعجب نزد نرجس رفتم و او را بر پشت خوابانیدم ولی آثار حاملگی در او ندیدم، لذا عرض کردم آقای من، او حامله نیست! حضرت تبسمی کرد و فرمود: ای عمه، وضعیت حاملگی در مورد ما اولیاء الله، فرق می کند . حکیمه می گوید وقتی شب شد، پیش ابو محمد علیه السلام رفتم در حالی که او و نرجس را در محراب عبادت دیدم، و تا سپیده صبح، هر دو مشغول عبادت بودند اما من توانایی آن همه عبادت را نداشتم، گاهی عبادت می کردم و گاهی خوابم می برد . ناگهان در آخر شب فریادی شنیدم که می گفت: ای حکیمه، طشت را بیاور، من نیز طشت را آوردم و قابلگی کردم و نرجس خاتون بچه ای به دنیا آورد که همچون ماه، نورانی بود و بر بازوی راست او نوشته بود: (17)
«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» (18)
ولادت مهدی علیه السلام در نگاه عالمان اهل سنت
بر سر زبانها معروف است که اهل سنت کمتر به وقوع ولادت مهدی اعتقاد دارند، اما با مروری کوتاه در گفته ها و نوشته های اهل سنت روشن خواهد شد که ولادت مهدی علیه السلام و این که آن حضرت دوازدهمین پیشوا و فرزند حسن عسگری علیه السلام است، نزد آنان مسلم و قطعی است . اکنون گفته هایی که از مدارک اهل سنت نقل شده، از نظر خوانندگان محترم می گذرانیم:
1 - شبلنجی در «نور الابصار» فصلی با عنوان «مناقب محمد بن الحسن » گشوده و پس از ذکر سلسله آباء حضرت مهدی، می گوید:
مادرش، ام ولد بود و نام او نرجس یا صقیل و یا سوسن بود، و کنیه اش ابوالقاسم و امامیه لقب او را حجت، مهدی، خلف صالح، قائم، منتظر و صاحب الزمان، معرفی کرده اند . مشهورترین لقب او، «مهدی » است . (19)
2 - کنجی شافعی در «کفایه الطالب » می گوید:
ابو محمد حسن عسگری فرزند هادی، تولدش در مدینه بوده و در سامراء در همان خانه ای که پدرش هادی دفن شد، مدفون گشت، و از خود فرزندی به جای گذاشت که همان امام منتظر می باشد . (20)
3 - محمد بن غامر شبراوی شافعی می نویسد:
دوازدهمین امام، ابوالقاسم محمد است که گفته می شود او همان مهدی منتظر است . تولد امام محمد الحجه بن الامام الحسن الخالص، در سامراء شب نیمه شعبان سال 255 ق . ، پنج سال قبل از فوت پدرش، بوده است . پدرش ولادت او را به دلیل سختی زمانه و ترس از حکومت وقت، مخفی و مستور نگاه داشت; زیرا آنها (حکومتیها) در پی هاشمیان بودند تا آنان را محبوس نموده و یا به قتل برسانند . (21)
4 - ابن حجر هیتمی می گوید:
حسن عسگری جز یک فرزند از خود به جای نگذاشته که ابوالقاسم محمد الحجه است، و سن او هنگام وفات پدرش پنج سال بوده لکن خداوند حکمت را در او نهاده است (و در این سن از هوش بالایی برخوردار بوده است) . و او القائم المنتظر نیز نامیده می شود; زیرا گفته می شود وی در مدینه از نظرها پنهان شد و معلوم نیست کجا رفته است . (22)
گفتنی است اگر چه در نقل مذکور، محل اختفاء مهدی علیه السلام «مدینه » عنوان شده با این که آن حضرت در سامراء از نظر پنهان شده است، ولی آنچه اکنون از این نقل تاریخی، مورد استفاده قرار می گیرد اصل وجود آن حضرت به عنوان فرزند حسن عسگری علیه السلام، می باشد .
5 - ابن خلکان در باب «ذکر محمد بن الحسن المهدی » می نویسد:
ولادت او روز جمعه منتصف شعبان سال 255 هجری اتفاق افتاد، و ابن ازرق در تاریخ میافارقین می گوید امام مذکور در نهم ربیع الاول سال 258 هجری متولد شد، و گفته می شود در هشتم سال 256 هجری تولد یافته که به عقیده ما همین قول صحیح می باشد . (23)
6 - کمال الدین محمد طلحه شامی شافعی در باب دوازدهم از کتابش می گوید:
«باب دوازدهم درباره ابوالقاسم محمد بن الحسن الخالص، . . . ، است » و در ادامه پس از اتصال نسب او به علی بن ابی طالب، و ذکر اشعاری درباره حضرت مهدی علیه السلام می گوید:
مهدی علیه السلام از فرزندان بتول طاهره که پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله است، می باشد و مولدش در سامراء در بیست و سوم رمضان سال 258 هجری اتفاق افتاد و پدرش الحسن الخالص، و مادرش ام ولد بود که به نام صقیل یا حکیمه معروف بود . (24)
7 - سبط بن الجوزی در تذکرة الخواص پس از این که نام حضرت مهدی علیه السلام را ذکر و نسب او را به علی بن ابی طالب علیه السلام می رساند می گوید:
محمد بن الحسن کنیه اش ابو عبدالله و ابوالقاسم است که او همان خلف حجت و صاحب الزمان است و گفته می شود مادر او ام ولد بوده و نامش صقیل بوده است . (25)
8 - سویدی در سبائک الذهب می نویسد:
سن محمد بن الحسن فرزند عسگری علیه السلام بعد از وفات پدرش، پنج سال بود . قامتش میانه بالا، مویش زیبا، بینی اش کشیده و پیشانی اش نورانی است . (26)
9 - جهضمی در موالید الائمه می گوید:
از جمله دلائل ولادت مهدی علیه السلام، این است که حسن عسگری علیه السلام هنگام تولد پسرش محمد فرموده ست ستمگران عقیده داشتند مرا به قتل برسانند تا این نسل را قطع کنند، اما آنها درباره قدرت خداوند چگونه فکر می کنند . (27)
10 - ابن صباغ مصری می نویسد: ابوالقاسم محمد الحجه بن الحسن الخالص، در سامراء و در شب نیمه شعبان سال 255 هجری، متولد شد . (28) سپس سلسله نسب او را ذکر کرده و تا علی بن ابیطالب می رساند .
11 - عبدالوهاب شعرانی می نویسد:
پیش بینی می شود مهدی علیه السلام خروج کند و او از اولاد امام حسن عسگری علیه السلام است و زمان تولدش در شب نیمه شعبان سال 255 هجری بوده است، و هم اکنون زنده است تا این که عیسی مسیح علیه السلام با او هم پیمان شود . عمر شریف او تا این زمان که سال 958 هجری است، 706 سال است . (29)
اینها جمله ای از گفته های اهل سنت بود که همگی گویای وقوع ولادت مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین امام و فرزند حسن عسگری علیه السلام بوده و با لسانی صریح و غیرقابل تاویل، جریان تولد مهدی علیه السلام را بازگو کرده اند . غیرقابل تاویل بودن سخنان مذکور، از آن روی است که مضمون آنها حکایت از جریانی دارد که در خارج اتفاق افتاده و زمان و مکان این جریان کاملا تعیین شده است . چنان که معرفی و تعیین پدر و مادر آن حضرت، نیز خود شاهد و دلیل دیگری بر وقوع ولادت مهدی علیه السلام است . جالب اینجاست از میان این همه علمای اهل سنت، کمتر کسی پس از ذکر ولادت مهدی علیه السلام، در آن مناقشه و یا آن را انکار کرده است .
نگاهی کوتاه به احادیث مهدی علیه السلام در کتب صحاح شش گانه اهل سنت
بررسی احادیث تولد مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین امام، در کتب صحاح اهل سنت بویژه در دو کتاب صحیح بخاری ومسلم، هر چند کاری شاق و در نظر برخی ناممکن می نماید، ولی با تتبع عمیق و گسترده، می توان مطالب سودمندی را در این رابطه به دست آورد، و اگر این مطالب به دست آمده را با مدارکی که در جوامع روایی دیگر وجود دارد ضمیمه کنیم، نتیجه قابل قبولی را درباره تولد مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین پیشوا، خواهیم گرفت .
در کتب شش گانه اهل سنت، روایاتی به چشم می خورد که دلالت بر ظهور و خروج مهدی علیه السلام، و حتی برخی از آنها لالت بر زنده بودن مهدی علیه السلام دارد .
در صحیح بخاری در بخشهای متعددی به روایت خروج دجال و فتنه او اشاره شده (30) و به اتفاق همه شارحان صحیح بخاری (31) ، این احادیث منطبق با ظهور مهدی علیه السلام است . همچنین احادیث نزول عیسی مسیح علیه السلام در صحیح بخاری ذکر شده و کاملا گویای این است که عیسی مسیح علیه السلام در کنار پیشوایی از خود مسلمانان قرار خواهد گرفت و او را کمک خواهد کرد . (32) و نیز بخاری از جابر بن سمره و او از پدرش روایتی را ذکر کرده که رسول خداصلی الله علیه و آله فرموده: «دوازده پیشوا بر مردم گمارده شده است .» ، جابر می گوید: سپس پیامبر صلی الله علیه و آله به طور آهسته سخنی به پدرم گفت که من نشنیدم، اما پدرم به من گفت که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «همه این پیشوایان از قریش هستند .» (33)
در صحیح مسلم در «کتاب الامارة » ، به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:
دین همچنان پا برجاست و همه مردم پیروان قریش هستند (34) و این امر منقضی نمی شود تا این که دوازده خلیفه بر مردم حکومت می کنند . (35)
و در باب نزول عیسی مسیح علیه السلام از پیامبر خداصلی الله علیه و آله آورده است:
پیوسته طایفه های از امت من، تا روز قیامت در راه حق مقاتله می کنند و پیروز می شوند، سپس عیسی مسیح علیه السلام فرود می آید و پیشوای مسلمانان به او می گوید بیا و برای ما نماز بگذار . عیسی مسیح می گوید: خیر; زیرا بعضی از شما بر بعضی دیگر پیشوا هستید که خداوند این پیشوایی را برای این امت به او کرامت فرموده است . (36)
و در جای دیگر از رسول خداصلی الله علیه و آله آورده است:
این موضوع (خلافت باطنی و ظاهری دوازده امام) همچنان باقی خواهد ماند تا آنجا که از مردم دو نفر زنده بماند، سپس رسول خداصلی الله علیه و آله آهسته به راوی گفت این دوازده نفر از قریش هستند . (37)
ذیل این حدیث بخوبی می رساند که آخرین نفر از خلفای قریش، تولد یافته و زنده است، چنان که صدر حدیث سابق که فرموده بود: «پیوسته طایفه ای از امت من، تا روز قیامت در راه حق مقاتله می کنند .» گویای این است که این مقاتله و ظلم ستیزی چیزی نیست که بعدها با تولد مهدی علیه السلام و ظهور آن حضرت، تحقق یابد، بلکه از هم اکنون به رهبری دوازده امام و در ادامه به رهبری امام مهدی علیه السلام، تا روز قیامت به طور پیوسته ادامه خواهد داشت .
در سنن ابن ماجه پس از ذکر احادیث مربوط به علائم ظهور، بابی با عنوان «خروج المهدی علیه السلام » گشوده و هفت حدیث در این باره نقل کرده است که صراحت آنها از دو کتاب پیشین بیشتر است . (38)
در سنن ابن داود، بابی با عنوان: «کتاب المهدی » گشوده و دوازده حدیث مربوط به مهدی علیه السلام را آورده است . (39) روایات مذکور با تصریح نام مهدی علیه السلام، او را دوازدهمین خلیفه الهی روی زمین معرفی کرده است، شاید بتوان حدس زد ذکر دوازده حدیث از سوی مؤلف، نوعی تفهیم و اشاره به راسخ بودن اعتقاد ابن داود، نسبت به خلفای دوازده گانه بوده است .
در سنن ترمذی، بابی با عنوان «باب ما جاء فی المهدی » گشوده و پس از ذکر سه حدیث، در باب بعدی احادیث، خروج دجال را آورده است . (40)
گرچه به دلیل مختصر بودن این نوشته، از ذکر متن احادیث مذکور معذوریم، اما این مطلب روشن است که همه آنها دلالت بر خلافت پیشوایانی دارند که همگی از قریش و عدد آنها دوازده نفر و آخرین آنها مهدی علیه السلام است . حال با توجه به این که رسول گرامی اسلام نخستین پیشوای مسلمانان را بر اساس حدیث معروف غدیر تعیین فرمود و نسبت به امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام نیز بارها آنها را سرور جوانان اهل بهشت و امام این امت معرفی نمود (41) و نیز در اخبار متواتری از رسول خداصلی الله علیه و آله وارد شده که از نسل حسین علیه السلام، نه نفر از خلفای مسلمانان به دنیا خواهند آمد و دوازدهمین آنان، مهدی علیه السلام است (42). آیا باز می توان تردید نمود که مهدی علیه السلام هنوز به دنیا نیامده و در آخر الزمان تولد یافته و ظهور خواهد کرد؟ آیا لازمه عدم اعتقاد به تولد مهدی علیه السلام، عدم تولد امامان پیشین نیست؟ در حالی که امامان پیشین از نسل حسین علیه السلام متولد شده اند .
گفتنی است هر چند احادیث مذکور کاملا با مهدی آخرالزمان علیه السلام به عنوان دوازدهمین پیشوای مسلمانان، منطبق بوده و از این رهگذر هیچ گونه دغدغه ای وجود ندارد، ولی تعجب از این است که چگونه برخی از احادیث متواتر مانند حدیث «المهدی حق من ولد فاطمه » (43) ، که در بسیاری از جوامع روایی از جمله صحیح مسلم نقل شده، مورد دستبرد قرار گرفته و از متن کتاب برداشته شده است; زیرا طبق تحقیقات برخی از محققان معاصر حدیث «مهدی علیه السلام حق و از فرزندان فاطمه است » را چهار تن از علمای مورد اعتماد اهل سنت (44) با صراحت کامل از صحیح مسلم نقل کرده اند در حالی که هنگام مراجعه به چاپهای موجود و در دسترس از صحیح مسلم، هیچ اثری از این حدیث مشاهده نمی شود . (45)
به هر حال، اگر احادیث مذکور را با روایات گسترده و فراوانی که در مسانید و دیگر کتب معتبر اهل سنت درباره ظهور و قیام مهدی علیه السلام در نظر بگیریم و همچنین با در نظر گرفتن حدیث «خالی نبودن زمین از حجت خدا .» (46) ، و حدیث «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته .» (47) ، که از منابع اهل سنت نیز نقل شده، نتیجه خواهیم گرفت که مهدی موعود علیه السلام همان کسی است که اکنون زنده است و در زمان مقرر و به مشیت الهی خروج خواهد نمود و جهان را پر از عدل و احسان می کند; زیرا «خالی نبودن زمین از حجت خدا .» وابسته به وجود بالفعل «امام » است، چنان که لزوم شناخت «امام زمان در هر عصری » وابسته به وجود و زنده بودن امام و حجت خدا در روی زمین است . جالب است بدانیم بعضی از علمای اهل سنت در ذیل حدیث «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیه .» (48) ، گفته اند:
از آنجا که حدیث مذکور مورد اتفاق علمای مسلمین (اعم از شیعه و سنی) است کمتر کسی است که به وجود امام منتظر معتقد نباشد، و ما معتقدیم که مهدی علیه السلام، صاحب عصر و زمان است و در شهر سامراء متولد شده و سرمایه نبوت و وصایت و امامت به او منتهی است، و حکمت الهی اقتضا می کند سلسله امامت را تا روز قیامت حفظ کند; زیرا عدد ائمه بعد از رسول خداصلی الله علیه و آله به مقتضای حدیث معتبر و معروف در صحیحین الخلفاء بعدی اثنا عشر کلهم من قریش، محصور و معلوم است که همان دوازده نفر از قریش می باشند . (49)
نشانه های وقوع ولادت مهدی علیه السلام
برای ولادت مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین امام، نشانه ها و شواهدی در دست است که این موضوع را حتمی و قابل باور می سازد:
نشانه اول: گزارش و سخنان پیشوایان معصوم از جمله شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در احادیث متعددی خلفای امت را دوازده نفر و همه آنها را از قریش معرفی کرده (50) و آخرین نفر را مهدی علیه السلام فرزند حسن عسگری علیه السلام معرفی نموده است . (51) ذکر نام دوازده امام در این حدیث، شاهد بر این است که منظور از آنها، همان دوازده امامی است که شیعه امامیه به آنها معتقد است; زیرا اسامی مذکور بر هیچ یک از خلفای دیگر (مانند بنی امیه و بنی عباس) تطبیق نمی کند . همچنین امامان معصوم علیهم السلام نیز هر یک جداگانه از علی بن ابی طالب علیه السلام تا امام حسن عسگری علیه السلام، ولادت مهدی علیه السلام را به عنوان فرزند حسن عسگری علیه السلام و دوازدهمین خلیفه روی زمین، یادآور شده اند . (52) بدیهی است احادیث مذکور تصریح به ولادت مهدی علیه السلام داشته و به دلیل کثرت آنها در منابع فریقین، نمی توان آنها را ضعیف و غیر قابل قبول دانست . علاوه بر این در روایات مذکور نام هر یک از امامان و خلفای بعدی پی در پی ذکر شده و اگر این پیشوایان تا امام یازدهم زنده بوده اند و تولد یافته اند، پس در مورد امام دوازدهم نیز باید همین مطلب صادق و واقع باشد; زیرا اگر بگوییم امام دوازدهم هنوز تولد نیافته، لازمه اش این است که امام یازدهم هنوز زنده باشد در حالی که شهادت امام حسن عسگری علیه السلام جزء مسلمات تاریخ است .
نشانه دوم: شهادت حکیمه خاتون به عنوان قابله و عمه آن حضرت . حکیمه دختر امام جواد علیه السلام و خواهر امام هادی علیه السلام و عمه امام عسگری است . حکیمه خاتون و عده ای از زنان که در کار قابلگی به آن بانو کمک کردند، هنگام ولادت مهدی علیه السلام در کنار مادر آن حضرت حضور داشتند و پس از تولد مهدی علیه السلام تصریح به ولادت وی نمودند . (53) بدیهی است در جامعه اسلامی کسی جز زنان قابله بر جریان ولادتها اطلاع نمی یابند .
نشانه سوم: دیدارها و ملاقاتهایی است که یاران امام حسن عسگری علیه السلام با امام مهدی علیه السلام داشته اند . در این باره مرحوم شیخ صدوق در باب چهل و سوم از کتاب نفیس «کمال الدین » افرادی را نام می برد که با آن حضرت ملاقات داشته و با او سخن گفته اند . (54) در این باب مرحوم صدوق، در ضمن بیست و شش حدیث معتبر، نام افرادی که با آن حضرت ملاقات داشته، را نقل کرده و حوادثی که در طی این ملاقاتها اتفاق افتاده را بازگو می نماید . بدیهی است به دلیل کثرت احادیث و گزارشهای مذکور، و همچنین به دلیل نزدیکی عصر شیخ صدوق با غیبت صغری، هیچگاه نمی توان از آنها به سادگی گذشت، هر چند از منابع شیعه نقل شده باشد .
نشانه چهارم: توقیعات و نامه هایی است که بین حضرت مهدی علیه السلام و یاران و نمایندگان او مکاتبه می شده است . (55) در این باره پنجاه و سه مکاتبه در تاریخ به ثبت رسیده که در ضمن آن، به جزئیاتی از حوادث و فتنه های آن زمان اشاره شده که انکار و نپذیرفتن توقیعات مذکور را بسی دشوار می کند، چنان که مکاتبه امام زمان علیه السلام با عمری و فرزندش در توقیع چهل و سوم، گواه صادقی بر این مدعاست . (56)
نشانه پنجم: گزارش تبارشناسان معروف و قابل اعتماد نسبت به ولادت مهدی علیه السلام است . بدیهی است از گزارش اهل خبره و کارشناسان فن، بویژه اگر با قرائن و شواهد پیش گفته ضمیمه شود، می توان بخوبی اطمینان حاصل کرد که امام حسن عسگری علیه السلام دارای فرزندی به نام «مهدی » بوده و اکنون از نظرها غایب شده است .
ابو نصر بخاری که یکی از تبارشناسان متقدم و مورد اعتماد است در کتاب کوچک ولی با ارزش خود می نویسد:
برای علی بن محمدنقی علیه السلام فرزندی به نام حسن بن علی عسکری علیه السلام متولد شد که مادر او ام ولدی از اهل سودان بود . ولادت او در سال 231 هجری و وفات او در سال 260 هجری در حالی که 29 ساله بود در سامراء اتفاق افتاد .
سپس می گوید:
و از علی نقی علیه السلام فرزند دیگری به نام جعفر متولد شد وا و همان کسی است که شیعه امامیه او را جعفر کذاب می نامند، و علت این نام گذاری در نظر امامیه آن است که وی پس از وفات حسن عسگری علیه السلام، ادعای میراث برادرش را نموده، و فرزندش قائم حجت که هیچ طعن و ابهامی در نسبش نیست در برابر او قرار داشته است . (57)
همچنین علی بن محمد علوی از تبارشناسان قرن پنجم هجری، پس از ذکر ولادت امام حسن عسکری علیه السلام و وجه تسمیه لقب آن حضرت به عسکری، در این باره می نویسد:
ابو محمد (حسن عسکری) وفات کرد و فرزندش از نرجس، نزد خواص و معتمدین اصحابش، معلوم بود، و ما بزودی جریان ولادت و اخباری که درباره او شنیده ایم را نقل خواهیم کرد، و مؤمنان بلکه همه مردم در اثر غیبت او مورد آزمایش قرار گرفتند و جعفر بن علی نسبت به مال و مقام برادرش طمع کرد و از اعتقاد به فرزند داشتن برادرش فاصله گرفت، و در این میان برخی از فراعنه نیز جهت دستیابی به کنیزان برادرش، با او همکاری کردند، و جرایم جعفر بن علی معروف و مشهور است . (58)
در این باره گزارشهای دیگری نیز وجود دارد که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان محترم را به موارد آن ارجاع می دهیم . (59)
نشانه ششم: اقدامات جعفر کذاب است . (60) در این باره اقدامات جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری علیه السلام نیز نباید نادیده گرفته شود; زیرا مدارکی در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد اقدامات جاه طلبانه جعفر کذاب، در برابر برادرزاده اش مهدی علیه السلام بوده است . هنگامی که امام عسکری علیه السلام وفات یافت جعفر کذاب خواست بر جنازه برادر نماز بگزارد تا بدین وسیله مقام خود را به عنوان جانشین برادرش در امامت، تثبیت نماید، اما ناگهان طفلی پنج ساله با چهره ای گندم گون و با موهایی مجعد و با دندانهایی ردیف و جدا از هم، ظاهر شد و پیراهن جعفر کذاب را گرفت و به او گفت:
«تاخر یا عم فانا احق بالصلاه علی ابی » ای عمو برو عقب; زیرا من در نماز خواندن بر جنازه پدرم شایسته ترم .
و جعفر کذاب با چهره ای زرد و رنگ پریده به عقب رفت . (61)
جعفر کذاب می دانست که برادرش عسکری علیه السلام فرزندی به نام مهدی علیه السلام دارد، از این رو، پس از آن که از جواب دادن به هیات قمیها درباره پولها، عاجز شد (62) ، در اقدامی دیگر حکومت وقت; یعنی معتمد عباسی را تحریک کرد تا مهدی علیه السلام را دستگیر نماید، اما مهدی علیه السلام از خانه گریخت و سربازان معتمد، مادر محترمه اش را بازجویی نمودند و مادرش برای نجات مهدی علیه السلام مدعی شد که اکنون باردار است . (63) این جریان، خود نشانه دیگری بر زنده بودن مهدی علیه السلام است .
پی نوشت:
1) مدرس حوزه، محقق و نویسنده .
2) آل عمران/18 .
3) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، دار الحدیث، قم، ج 2، ص 159، باب 42، ح 13 .
4) شیخ علی کورانی عاملی، معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، چاپ اول، 1411ق . ، ج 1، ص 136 . حدیث متواتر: «المهدی حق » به این معنا اشاره دارد .
5) ابوالحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال، تحقیق الدکتور بشار عواد معروف، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ دوم، 1409ق . ، ج 9، ص 437 . «المهدی حق من ولد فاطمه » .
6) محمد بن جریر بن رستم الطبری، دلائل الامامه، مؤسسه البعثه، قم، چاپ اول، 1413ق . ، ص 436 .
7) محمد بن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، تحقیق محمدمهدی حسن خرسان، منشورات الرضی، قم، ص 199 .
8) مانند ابن خلدون و احمد امین مصری و نویسنده تفسیر المنار، ر . ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج 7، ص 374 به بعد .
9) البته نامهای دیگری نیز برای مادر آن حضرت ذکر کرده اند از قبیل: صقیل، صیقل و سوسن، ولی تعدد نامهای مادر آن حضرت به دلیل استتار و مسائل امنیتی بوده است .
10) محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، صص 20 - 18 به نقل از مسعود پور سید آقایی، تاریخ عصر غیبت، انتشارات حضور، قم، ص 37 .
11) جعفر کذاب، عموی امام زمان علیه السلام و برادر امام عسگری علیه السلام است .
12) شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت، دار المفید، قم، ج 2، ص 336 . امام حسن عسگری علیه السلام در زمان سه خلیفه به نامهای: معتز 255 ق . ، و مهتدی 256 ق . ، و معتمد تا 279 ق . ، زندگی می کرده و در سال 260 قمری به شهادت رسید .
13) سید مرتضی با املاء استادش (شیخ مفید)، الفصول المختاره، دارالمفید، بیروت، ص 318 .
14) همان، ص 321 .
15) شیخ کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ج 1، ص 328 . گفتنی است احتمالا منظور از «مدینه » در سخن امام علیه السلام «مدینة السلام » است که نام دیگر شهر بغداد است .
16) حکیمه خاتون خواهر امام هادی علیه السلام وعمه امام حسن عسگری علیه السلام نیز بوده است .
17) محمد بن جریر بن رستم الطبری، پیشین، ص 499 .
18) اسراء/81 .
19) سید مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 168 .
20) کنجی شافعی، کفایه الطالب، ص 458 .
21) عبدالله بن محمد بن غامر الشبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص 68 .
22) شهاب الدین احمد بن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ص 124 .
23) ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 1، ص 571 .
24) محمد بن طلحه شامی، مطالب السؤول، ص 89 .
25) سبط بن الجوزی، تذکر الخواص، ص 204 .
26) محمد امین البغدادی السویدی، سبائک الذهب فی معرفة قبائل العرب، ص 78 .
27) الجهضمی، موالید الائمة، ص 314 .
28) ابن صباغ مصری، الفصول المهمة، ص 274 .
29) عبدالوهاب شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 143 .
30) محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، دار الفکر، بیروت، ج 1، صص 30، 54، 202، 221 . ج 2، صص 28، 103، 148، 223، ج 3، ص 33، ج 4، صص 85، 105، 111، 141، 143 . ج 5، ص 126، ج 7، ص 58، ج 8، ص 72 .
31) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، دار المعرفه، بیروت، بی تا، ج 13، صص 78 و 184 .
32) محمد بن اسماعیل البخاری، پیشین، ج 4، ص 143 .
33) همان، ج 8، ص 127 .
34) مسلم ابن الحجاج النیسابوری صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت، ج 6، ص 2 .
35) همان، ص 3 .
36) همان، ج 1، ص 95 .
37) همان، ج 6، ص 3 .
38) محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار الفکر، بیروت، ج 2، ص 1365، احادیث 4088 - 4082 .
39) سلیمان بن الاشعث السجستانی، سنن ابی داود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، بیروت، ج 2، ص 309، احادیث 4290 - 4279 .
40) محمد بن عیسی الترمذی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، دار الفکر، بیروت، ج 3، ص 343، احادیث 2333 - 2331 .
41) القاضی ابو حنیفه نعمان بن محمد المغربی، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، دار المعارف، قاهره، ج 1، ص 37 .
42) معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه معارف اسلامیه، قم، ج 1، ص 145، ح 77; مقدسی شافعی، عقد الدرر، باب 4، فصل 2، ص 132 .
43) القاضی نعمان بن محمد التمیمی المغربی، شرح الاخبار، تحقیق السید محمد الحسینی الجلالی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ج 3، ص 394 .
44) این چهار تن عبارتند از: 1 - ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه، باب یازدهم، فصل اول، ص 163 . 2 - متقی هندی حنفی در کنز العمال، ج 14، ص 264، - ح 38662 . 3 - شیخ محمدعلی صبان در اسعاف الراغبین، ص 145 . 4 - شیخ حسن عدوی حمزاوی مالکی در مشارق الانوار، ص 112 .
45) سید ثامر هاشم العمیدی، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، ترجمه مهدی علیزاده، با عنوان (در انتظار ققنوس)، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، ص 201 .
46) ابو جعفر محمد بن عبدالله الاسکافی، المعیار و الموازنه، تحقیق الشیخ محمدباقر المحمودی، ص 81 .
47) الامام احمد بن حنبل، مسند احمد، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 96; مسند ابی داود الطیالسی، دار الحدیث، بیروت، ص 259 .
48) همان، ص 259 .
49) علامه بهجت افندی، تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله، بی نا، تهران، ص 198، به نقل از کتاب ابو طالب تجلیل تبریزی من هو المهدی، جامعه مدرسین، قم ص 9 .
50) محمد بن اسماعیل البخاری، پیشین، ج 8، ص 127 .
51) ابوالفوارس، الاربعین، ص 38; بحارالانوار، ج 36، ص 213; ینابیع الموده، ص 440، چاپ استانبول; فرائد السمطین، چاپ بیروت، ج 2، صص 155 - 133; مقتل الحسین خوارزمی، ص 94; مناهج الفاضلین (مخطوط)، ص 239 .
52) امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بحارالانوار، ج 51، ص 110 . فاطمه زهرا (س) در الکافی، ج 1، ص 442 . امام حسن مجتبی علیه السلام در کمال الدین، ج 1، ص 315 . امام حسین علیه السلام در عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 68 . امام سجاد علیه السلام در کمال الدین، ج 1، ص 319 . امام باقر علیه السلام در الغیبه، شیخ طوسی، ص 96 . امام صادق علیه السلام در کمال الدین، ج 2، ص 332 . امام کاظم علیه السلام در الکافی، ج 1، ص 271 . امام رضا علیه السلام در الفصول المهمه، شیخ طوسی، ص 230 . امام جواد علیه السلام در الکافی، ج 1، ص 447 . امام هادی علیه السلام در الغیبه، شیخ طوسی، ص 124 . امام عسکری علیه السلام در المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 425 .
53) شیخ صدوق، پیشین، ص 143، باب 42 .
54) همان، ص 161، باب 43 .
55) همان، ص 235، باب 45 .
56) شیخ صدوق و تمام النعمة، پیشین، ج 2، ص 284، مکاتبه 43 .
57) ابو نصر سهل بن سلیمان بخاری، سر السلسله العلویه، تعلیق و مقدمه سید محمدصادق بحر العلوم، بی جا، انتشارات الشریف الرضی، چاپ اول، 1413ق . ، ص 39 .
58) علی بن محمد بن العلوی العمری النسابه، المجدی فی انساب الطالبیین، تحقیق الشیخ احمد المهدوی الدامغانی، مکتبه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، 1409ق . ، ص 130 .
59) سید ثامر هاشم العمیدی، پیشین، ص 157، در این کتاب تحقیقات با ارزشی از سوی مؤلف و مترجم درباره «تبارشناسی مهدی » صورت گرفته است .
60) کسی که امام حسن عسکری درباره او می گوید: «تجنبوا جعفر فانه منی بمنزله ابن نوح » ، شیخ صدوق، پیشین، ج 2، ص 284، مکاتبه 43 .
61) همان، ج 2، ص 224، (باب 43، ح 25) .
62) همان، ص 225، (باب 43، ح 25) .
63) همان .