فرزندان کوچک و خدمتکاران در سه وقت، و فرزندان بزرگ همیشه مانند سایر اشخاص، برای ورود به جایگاه و اتاق خصوصی پدران و مادران باید اجازه بگیرند.
یکی از آداب پسندیده و خوب زندگی اجتماعی، اجازه گرفتن برای ورود به خانه و جایگاه خصوصی دیگران در همه جوامع بشری اعم از مادی و مذهبی است چرا که هرکس برای خود حریمی دارد که شکستن آن از هیچ فردی قابل بخشش نیست. و عدم رعایت آن سبب مفاسد اجتماعی و از بین رفتن عفّت عمومی می گردد و در جوامعی که به این مسأله حیاتی اهمّیتی نمی دهند، اعمال منافی عفّت و مفاسد اجتماعی زیاد به چشم می خورد. لذا امروز دانشمندان، معتقدند که بر پدران و مادران و مربّیان لازم است کودکان را از همان اول طفولیت طوری تربیت نمایند که به این مسأله توجه کنند. مخصوصا پدران و مادران برای بچه های خود آموزشهای لازم را در این زمینه بدهند و برای آنان بهفمانند که نباید به حریم و اتاق خصوصی دیگران حتی پدران و مادران خود بدون اجازه وارد شوند.
دستور اسلام درباره ورود به جایگاه خصوصی پدران و مادران
اگر دانشمندان امروز به این مسأله رسیده و توجه می نمایند، اسلام اهمیت این مسأله را بیش از چهارده قرن پیش گوشزد کرده و دستورات لازم را داده است و نه تنها به کلیات پرداخته، بلکه از ریزه کاریهای این مسأله نیز غفلت نکرده و صراحتا به رعایت این ادب با ارزش دستور داده است.
سوره نور که در واقع به مسائل مربوط به عفّت و مجازات تازیانه برای زنان و مردان زناکار و لزوم فراهم آوردن وسائل ازدواج جوانان و رعایت حجاب اسلامی و.... اشاره کرده، بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه و جایگاه خصوصی پدران و مادران را مطرح کرده و صراحتا به پدران و مادران دستور داده است که فرزندان خود را مؤدّب به آداب اسلامی بالاخص طرز ورود به خانه دیگران، از جمله به جایگاه و اتاق خصوصی خودشان نمایند. به همین خاطر می فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای(معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشاء؛ این سه وقت خصوصی برای شماست، اما بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید(و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید. خداوند آیات را این گونه برای شما بیان می کند، و خداوند دانا و حکیم است»(1).
برای ریشه کن کردن مفاسد اجتماعی و اعمال منافی عفّت، تازیانه و حد زدن به منحرفان، تنها یکی از عوامل جلوگیری است، بلکه باید ترتیبی اتخاذ کرد که با آموزشهای صحیح اخلاقی و آداب اسلامی، یک جامعه سالم از نظر فرهنگی و فکری به وجود آید و سپس مجازات را هم به عنوان یک عامل بازدارنده در نظر گرفت.
فرزندان ؛ کی و در چه سنّی باید اجازه بگیرند؟
دستور خداوند در آیه یاد شده، درباره اجازه فرزندان برای ورود به جایگاه خصوصی والدین چنانکه از تعبیر «الّذِینَ» پیداست، مطلق است. گرچه این تعبیر برای جمع مذکّر می باشد، اما هم فرزندان پسر و دختر و هم کوچک و بزرگ را شامل می شود همچنانکه در آیه وجوب روزه، الّذین، زن و مرد، هر دو را شامل می شود. البته این حکم مربوط به کودکانی است که به حدّ تمیز رسیده اند و مسائل جنسی را تشخیص می دهند؛ چرا که دستور به اجازه گرفتن، خود؛ دلیل بر فهمیدن آنان است و گرنه برای کودکان خردسال که هنوز طفلی بیش نیستند، تکلیفی نیست.
اما اینکه کی و چه وقت باید اجازه بگیرند، آیه شریفه با ظرافت خاصی بیان کرده و سه وقت را، وقت خلوت پدران و مادران معرفی کرده و در آن سه وقت ورود بی اجازه را ممنوع کرده است و آن اوقات سه گانه عبارتند از: پیش از نماز صبح و هنگام ظهر که لباسهای معمولی را در می آورند، و بعد از نماز عشاء. در این وقتها معمولاً پدران و مادران ممکن است در جایگاه خصوصی خود مشغول استراحت و ای بسا با هم خلوت کرده باشند.
در جواب این سؤال که پیش از نماز صبح و بعد از نماز عشاء، شب هنگام و وقت خواب و استراحت است، پس در نیمروز چرا باید اجازه بگیرند؟ باید گفت: قرآن که تعبیر «ظهیرة» آورده است، این واژه به معنی نیمروز و ظهر می باشد(2)، و معمولاً مردم در آن هنگام مقیّد به پوشیدن لباسهای روئی و معمولی نبوده و آن را در می آورند، مخصوصا در هوای گرم و تابستان. همچنانکه طُریحی معتقد است که در زمستان، ظهیره بکار برده نمی شود(3).
به عبارت دیگر: خداوند متعال این اوقات سه گانه را با تعبیر «عورت» بیان کرده و عورت از ماده «عار» به معنی عیب و یا هر آن چیزی که مردم از آشکار شدن آن حیا کرده و خجالت می کشند، آمده است. و گاهی که به زن هم عورت گفته شده، به خاطر این است که همه وجود زن عورت است و باید پوشیده باشد و با آشکار شدن جائی از اندامش شرم می کند(4). از آنجا که آشکار شدن آلت جنسی هم مایه عیب و عار است، به آن عورت اطلاق شده است.
باری در این سه حالت، مردم زیاد مقید به پوشانیدن خود، مانند سایر اوقات نیستند زیرا در اتاق خصوصی خود مشغول استراحت می باشند. اما در غیر این اوقات می توانند باهم باشند و با همدیگر با صفا و صمیمیت صحبت و همنشینی کنند. مخصوصا کودکان و فرزندان کم سنّ و سال که آنقدر با پدر و مادر زندگی نزدیک دارند که نمی توانند زیاد دور از آنان باشند. (البته در مورد کودکان و اطفال کم سنّ و سال هم اسلام دستوراتی داده است که بیانگر دقت نظر اسلام در مسأله است و آن اینکه پدر و مادر نباید در اتاقی که بچه و طفل کوچک در گهواره بیدار است، آمیزش جنسی داشته باشند. زیرا عواقب بدی را نسبت به آینده کودک به دنبال دارد چنانکه در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم: «ایّاکُمْ وَ أَنْ یُجامِعَ الرَّجُلُ اِمْراَتَهُ و الصَّبِییَّ فِی المَهْدِ یَنْظُرُ اِلیها»(5). «مبادا درحالی که کودکی در گهواره به شما می نگرد، آمیزش جنسی کنید»).
نکته
نکته ای که در اینجا باید توجه کرد، این است که چرا آیه شریفه فرزندان را مورد خطاب قرار نداده(در صورتی که وظیفه فرزندان را بیان می کند)، بلکه به والدین دستور می دهد؟ برای این که فرزندان و کودکان هنوز به سنّی نرسیده اند که خودشان درک کنند، و هنوز تکلیفی بر آنان نیست، بلکه بر والدین مسلمان است که از دوران کودکی با آموزشهای لازم از نظر فکری و فرهنگی و آداب و اخلاق اسلامی، آنان را به این ادب ارزشمند اسلامی عادت بدهند.
گرچه این حکم اسلامی، یکی از احکام مهمّ آداب و معاشرت است، اما متأسّفانه در میان خیلی ها به بوته فراموشی سپرده شده و در این مورد، کمتر نوشته و گفته می شود.
تعلیم و تربیت و پرورش صحیح فرزندان از نظر اسلام نه تنها به عنوان یک وظیفه شرعی و مذهبی اجتناب ناپذیر می باشد، بلکه حقی است که فرزند به عهده انسان دارد که باید ادا شود. چنانکه امام سجّاد علیه السلام در رساله حقوق خود مسئولیت پدران و مادران را صراحتا گوشزد کرده و تربیت پسندیده را یکی از حقوق فرزندان بر پدران و مادران دانسته و می فرماید:
«و اما حق فرزندت، بدانکه او از تو است و در این دنیا به تو وابسته است. خوب باشد یا بد. و تو مسئولی از سرپرستی او با پرورش خوب و راهنمائی او به پروردگارش و کمک او به طاعت وی درباره خودت و درباره خودش و بر عمل او ثواب بری و در صورت تقصیر، کیفر شوی، پس درباره او کاری کن که در دنیا حُسن اثر داشته باشد و خود را به آن آراسته کنی و در نزد پروردگارش نسبت به او معذور باشی به سبب سرپرستی خوبی که از او کردی و نتیجه الهی که از او گرفتی....»(6).
کی و کجا اذن دخول لازم نیست
همچنانکه آیه شریفه محدودیتهایی را برای فرزندان در مورد ورود به جایگاه خصوصی پدران و مادران در اوقات سه گانه قائل شده، در ذیل آیه نیز به عدم لزوم اجازه در غیر اوقات سه گانه و در اتاق عمومی و پذیرایی که همه آنجا حضور دارند و اختصاص به کسی ندارد، اشاره کرده و می فرماید:
«بر شما و آنان گناهی نیست که به گرد یکدیگر بچرخید و به همدیگر خدمت کنید»(7). چرا که اگر بنا باشد در همه اوقات و مکانها اجازه گرفتن لازم باشد، زندگی؛ مشقّت بار خواهد بود. لذا خداوند تعبیر طوّافون را بکار برده است که حاکی از زندگی جمعی و دور هم بودن است.
تکلیف فرزندان بزرگسال چیست؟
درباره فرزندان بزرگسال هم قرآن مجید با ظرافت خاصی، به ریزه کاریهای مسائل نیز اشاره کرده است و اگر درباره ورود فرزندان کوچک و ممیّز به خانه خصوصی پدران و مادران راهنمائی کرده، نسبت به فرزندان بزرگتر و آنان که به حدّ بلوغ و تکلیف رسیده اند نیز، وظایفی را بیان کرده است. چرا که فرزندان بالغ وقتی به سن تکلیف می رسند، به اندازه اشخاص بزرگسال دیگر، کاملاً مسائل جنسی را تشخیص می دهند که قرآن آن را با تعبیر «حُلُم» بر وزن «کُتُب» به معنی عقل آورده که معمولاً با یک جهش عقلی و فکری توأم است و یا به معنی رؤیا و خواب دیدن عمل آمیزش است (خواه انزال صورت بگیرد یا نه) که جوانان پس از بلوغ، این گونه صحنه ها را خواب دیده و سبب احتلام آنان می گردد(8). لذا آنان وقتی می خواهند به جایگاه خصوصی پدر و مادر وارد شوند، حتما باید مانند دیگران اجازه بگیرند. منتها فرقی که با فرزندان کوچکتر دارند، این است که فرزندان کوچک در سه وقت اجازه می گیرند، ولی فرزندان بزرگ باید در همه اوقات (درصورتی که پدران و مادران در اتاق خصوصی خود باشند) اجازه بگیرند. چنانکه خداوند متعال می فرماید:
«و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند، باید اجازه بگیرند، همانگونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می گرفتند؛ خداوند آیاتش را این چنین برای شما بیان می کند، و خدا دانا و حکیم است»(9).
پس باید فرزندان بزرگ همیشه مانند سایر اشخاص، اما فرزندان کوچک و ممیّز و خدمتکاران(اعم از زن و مرد) در سه وقت برای ورود به اتاق و جایگاه خصوصی زن و شوهر یا پدران و مادران اجازه بگیرند.
1. یا أَیُّهاَ الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنَکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانکُمْ و الَّذِینَ لَم یَبْلغُوا الحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثُ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ العِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیات وَ اللّه عَلِیمٌ حَکِیمٌ».
(نور، 59).
2. المنجد.
3. مجمع البحرین، ج3، ص 392، ماده ظهر.
4. مجمع البحرین، ج3، ص 416، ماده عور.
5. بحارالأنوار، ج103، ص 295.
6. و امّآ حقّ ولدِک، فتعلم أنّه منک و مضافٌ الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شرّه و انّک مسؤولٌ عمّا ولیته من حُسن الأثر و الدلالة علی ربّه و المعونة له علی طاعته فیک و فی نفسه، فمُثابٌ علی ذلک و معاقب، فأعمل فیما بینک و بینه بحسن القیام علیه و الأخذ له منه و...».
(تحف العقول، ص 269، رسالة الحقوق امام سجاد).
7. «...لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیات وَ اللّه عَلِیمٌ حَکِیمٌ»(نور، 59).
8. مجمع البحرین، ج6، ص 50، ماده حلم.
9. «و إذا بلَغَ الأطفالُ مِنکُمُ الحُلُم فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَما اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلک یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُم آیاتِهِ و اللّه علیمٌ حکیمٌ»(نور: 59).