بخش دیگری از اخلاق خانواده درباره روابط زن و شوهر در محیط خانواده است.در قرآن کریم مباحث اخلاقی و حقوقی مرتبط با این بحث توأمان مطرح شده (6) و شاید بتوان گفت در همه مواردی که احکام حقوقی بیان شده در کنار آن احکام اخلاقی نیز یادآوری شده است و این از آن رو است که احکام حقوقی به تنهایی نمی توانند سعادت و کمال انسان را تضمین کنند.
پیش از این اشاره کردیم که اصل ازدواج اگر با نیت خیر تؤام باشد، دارای ارزش اخلاقی مثبت بوده امری ستوده و پسندیده است و هر چه این نیت خالص تر گردد، ارزش اخلاقی آن فزون تر است.از جمله شرایط صحت ازدواج در اسلام تعیین مهریه است که از احکام حقوقی نکاح است .اما مسأله اخلاقی در این ارتباط آن است که مهریه نباید چندان سنگین باشد که اصل ازدواج را با موانع مواجه سازد.هر چند از نظر حقوقی زن حق دارد مهر خود را هر اندازه که بخواهد تعیین کند، اما از نظر اخلاقی نباید فقر مالی فرد موجب محروم شدن او از ازدواج گردد .در این موارد باید بر خدا توکل کرد و خداوند کسانی را که فقیرند، بی نیاز خواهد کرد . (7)
در عین حال کسانی هستند که در اثر شرایط خاصی صرف نظر از اینکه نمی توانند مهر را نقدا بپردازند نمی توانند مخارج خود و خانواده خود را تأمین کنند.برای چنین کسانی ازدواج موقت توصیه شده است، که یک راه قانونی برای ارضای غریزه جنسی است. (8) اگر کسی نتواند حتی مهر عقد موقت را بپردازد، بهتر آن است که از ازدواج خودداری کرده، تلاش کند مالی به دست آورد و از فضل خداوند بهره مند شود؛ آنگاه ازدواج کند: «و کسانی که وسیله زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند» . (9) مسأله دیگر تعدد زوجات است که در بعد حقوقی آن امری جایز و مباح است، اما به لحاظ اخلاقی مقید به رعایت عدالت میان همسران است و اگر کسی بیم آن داشت که نتواند عدالت را میان ایشان برقرار سازد، نباید بیش از یک همسر اختیار کند: «پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک زن اکتفا کنید» . (10)
دیگر مسایلی که در قرآن کریم درباره اخلاق خانواده، مطرح شده، به طور خلاصه عبارتند از:
یکم: اساس زندگی خانوادگی بر محبت است: و «و از نشانه های او این که از [نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.آری، در این [نعمت ] برای مردمی که می اندیشند قطعا نشانه هایی است» . (11)
دوم: در خانواده مسایلی رخ می دهد که تنها بر اساس عاطفه حل نمی شود و اگر مرجع صلاحیت داری برای حل آنها پیش بینی نشده باشد، ممکن است بنیان خانواده را متزلزل سازد.از همین جا است که نیاز به تعیین شخصی در خانواده به عنوان سرپرست و مدیر خانواده پیدا می شود و از نظر حقوقی این سرپرست مرد خانواده (شوهر و پدر) است: «مردان سرپرستان زنانند» . (12) از نظر اخلاقی نیز باید حدود پدر در خانواده محفوظ باشد.
سوم: در مسایلی که ارتباط زیادی با زن دارد و اگر مرد بخواهد به تنهایی تصمیم بگیرد، مشکلاتی به وجود می آید؛ مانند مسأله شیر دادن به بچه و چند و چون آن، مشورت با همسر توصیه شده است: «پس اگر پدر و مادر بخواهد با رضایت و صلاحدید یکدیگر کودک را از شیر بازگیرند، گناهی بر آن دو نیست» . (13) در سوره طلاق نیز می فرماید: «در این زمینه نیز به شایستگی با یکدیگر مشورت کنید» . (14) باید توجه داشت که اصل مشورت در خانواده یک امر اخلاقی است، نه حقوقی.چهارم: در آن جا که یکی از طرفین دست کم از نگاه دیگری از منطق عقل خارج می شود و بر سخن خود پای می فشرد و به حکم عقل تن نمی دهد، باز هم نباید پیوند ازدواج را بر هم زد و محیط خانواده را از بین برد.در چنین موردی زن و شوهر باید انعطاف نشان داده به گونه ای با یکدیگر سازش کنند؛ هر چند به این قیمت که یکی از حق مسلم خویش بگذرد: «و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یا رویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتی گرایند، که سازش بهتر است» . (15)
این قبیل آیات نشان می دهد که اسلام سعی دارد محیط خانواده تا آنجا که امکان دارد از هم نپاشد و صلح و آرامش بر آن حاکم باشد.
پنجم: یکی از بیشترین مواردی که قرآن کریم احکام حقوقی را با احکام اخلاقی در آمیخته و توأمان ذکر می کند و بر جنبه اخلاقی آن تأکید می ورزد، مسأله طلاق است.در آیات مربوط به طلاق قرآن کریم کرارا موعظه می کند.گاه تهدید می کند که مبادا بر خلاف احکام الهی رفتار کنید و از حدود الهی سوء استفاده نمایید؛ مبادا در صدد زیان رساندن به همسر برآیید و مانند آن. (16)